نقش امام زمان (عج) در زندگی من

مشخصات کتاب

سرشناسه : محقق فرید، محمدمهدی

عنوان و نام پدیدآور : نقش امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در زندگی من/ محمدمهدی محقق فرید.

مشخصات نشر : مشهد: استوار، 1388.

مشخصات ظاهری : 246ص.

شابک : 26000 ریال 978-600-5491-22-7:

یادداشت : بخشی از کتاب به زبان عربی است.

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- کرامت ها

موضوع : احادیث شیعه -- قرن 14

رده بندی کنگره : BP51/م318ن8 1388

رده بندی دیویی : 297/959

شماره کتابشناسی ملی : 2012128

ص:1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص:2

ص:3

نقش امام زمان در زندگی من

شیخ محمد مهدی محقق فرید

ص:4

ص:5

فهرست کتاب

مقدّمهﯼ مؤلّف 7

مقدّمه 11

شناخت اجمالی 15

غیبت 18

ظهور 23

قیام 26

نقش امام زمان (علیه السلام) در عالم 30

نقش امام زمان علیه السلام در زندگی من

بخش اوّل: گذشتهﯼ من

مقدّمه: 39

هدف از خلقت من 40

فصل اوّل: خلقت روح من 43

فصل دوّم: امتحانات من در عوالم گذشته 45

فصل سوّم: ولادت من 49

فصل چهارم: دوران کودکی من 53

ص:6

بخش دوّم: حال من

فصل اوّل: رزق و روزی من 57

فصل دوّم: مقدّرات من 63

فصل سوّم: اعمال من 69

فصل چهارم: معاصی و گناهان من 73

فصل پنجم: دعاها، حوائج و نیازهای من 77

فصل ششم: ابلیس و هوای نفس من 91

فصل هفتم: حادثه ها، گرفتاری ها، بلاها و بیماری های من 97

فصل هشتم: هدایت من 99

فصل نهم: آرامش و طمأنینهﯼ من 115

فصل دهم: دین من 119

فصل یازدهم: قرآن من 137

فصل دوازدهم: علم و دانش من 143

بخش سوّم: آیندهﻯ من:

فصل اوّل: قبر، برزخ و قیامت 151

گفتار آخر:

فصل اوّل: انتظار 167

فصل دوّم: لحظه شماری تا ظهور 171

اشعار 175

متن های عربی 181

فهرست آیات 222

فهرست منابع 223

لیست کتابهای تألیف شده پیرامون امام زمان (علیه السلام) 230

ص:7

بسْم اللَّه الرَّ حْمن الرَّحیم

مقدّمهﯼ مؤلّف

بعد از حمد و ثنای الهی و درود و رحمت بر رسول خدا و اهل بیت گرامیش بخصوص امام زمان حضرت مهدی روحی له الفداء می گویم:

بسیار دوست می داشتم کتابی در جهت کمک به برقراری ارتباط بیشتر بین دوستداران حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ایشان داشته باشم که این توفیق نصیبم گشته و با استعانت از خدای متعال و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به این مهم پرداختم و در این راستا تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفتم تا آنچه را به رشتهﯼ تحریر در می آورم همگی برگرفته از روایات و احادیث معتبر بوده و از پیش خود چیزی ننویسم، فلذا زمان زیادی را به این موضوع اختصاص داده و ترجمهﯼ روایات را در پاورقی و متن عربی آن را در انتهای کتاب آوردم که جای هیچ شکّ و شبه ای برای جاهلان عالم نما در مُستنَد بودن آنچه می گویم باقی نماند.

و قابل ذکر است که مسلّماً صفاتی که در پاورقی ها برای یک امام خاصّ یا همهﯼ ائمّه (علیهم السلام) ذکر شده است امام زمان (علیه السلام) نیز در آن مشترک می باشند؛ چرا که همهﯼ ایشان نور واحد هستند و در صفات و فضائل با هم یکسانند.

در اینجا از استاد گرانقدر جناب آقای افغانی حفظه الله تعالی که مشوّق اصلی من در تألیف این رساله بوده اند صمیمانه تشکّر و قدر دانی می نمایم و از خداوند متعال می خواهم که من و ایشان و شما خوانندهﯼ منتظر و خدمتگزار به صاحبمان امام زمان (علیه السلام) را جزء اصحاب خاصّ ایشان قرار دهد.

شیخ محمد مهدی محقّق فرید

ص:8

ص:9

مقدّمه

شناخت اجمالی: غیبت ، ظهور و قیام

نقش امام زمان علیه السلام در عالم

ص:10

ص:11

بسْم اللَّه الرَّ حْمن الرَّحیم

مقدّ مه

اشاره

از آنجا که دشمنان اهل بیت و عترت پاک پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) که بنای مخالفت با آل محمّد (علیهم السلام) را در محلّی به نام سقیفه (1) بنیان نهاده و خلافت را از اهلش غصب نمودند، تلاش داشته و دارند که فهم خود از امام و امامت را، به پیروان ایشان - که حاضر به دست برداشتن از امام خود نشدند - تعلیم نمایند و امامی را به آنان معرّفی کنند، که تنها راه دسترسی به او حضور و ملاقات جسمی و اصطلاحاً فیزیکی است.

و چنین القا نمایند که ارتباط با امام عصر (علیه السلام) در زمان غیبت، جز برای


1- سقیفهﯼ بنی ساعده جایگاهی بوده است به صورت سایه بان در مدینهﯼ منوّره که ابوبکر و عمر و سَعْدِ بْنِ عُبَادَة و عُبَیْدَةِ بْنِ جَرَّاح و عدّه ای دیگر از دشمنان و منافقین بعد از رحلت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در آنجا گردِ هم آمدند تا نقشه هائی را که برای غصب خلافت ریخته بودند، اجرا نمایند. و این در حالی بود که امیر المؤمنین علی (علیه السلام) بارها و بارها خصوصاً در غدیر خم به طور رسمی به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معرّفی شده بودند و در آن زمان مشغول خاک سپاری و دفن آن وجود مقدّس بودند، و آنها پس از مدّتی بحث و جَدَل ابوبکر را به عنوان خلیفه، برگزیده و با او بیعت نمودند! (کتاب سلیم: ص:140، احتجاج: ج: 1 ص:91، مراصد الاطّلاع: ج: 2 ص:721) و قابل ذکر است: اوّلین کسیکه پس از انتخاب ابوبکر، در مسجد با او بیعت نمود ابلیس لعین بود که به صورت پیرمرد عابدی در حالیکه گریه می کرد رو به ابوبکر نموده وگفت: «اَلْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی لَمْ یُمِتْنی مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی رَأَیْتُکَ فی هَذَا المَکَان» یعنی خدا را شکر که قبل از اینکه مرگم فرا برسد تو را در این مکان دیدم، آنگاه دست به دست او داده و با او بیعت نمود!!! (کافی: ج: 8 ص:343 ح: 541)

ص:12

عدّه ای که موفّق به دیدن آن حضرت شده اند، میسّر نیست، و در نهایت ارتباط با آن حضرت را خلاصه کنند در رؤیت جسم آن حضرت، که نتیجهﯼ آن قطع ارتباط دوستان و شیعیان، با آن حضرت است که موجب گردیده است تا عدّه ای دنیا طلب نیز از این فرصت استفاده نموده و خود را به عنوان واسطه، بین مردم و آن حضرت معرّفی نمایند و - اصطلاحاً - از آب گل آلود ماهی بگیرند.

فلذا بَرآن شدیم - تا به عنایت و مَدَد خود آن حضرت - در این مجموعه، به شما که - در دورهﯼ غیبت امام عصر (علیه السلام) زندگی می کنید، و تحت تأثیر تبلیغات هزار و چند صد سالهﯼ دشمنان قسم خوردهﯼ اهل بیت (علیهم السلام) و مدّعیان علم و دانش و کسانی که به سوی خود دعوت کرده و می نمایند (1) - از امام خویش غافل شده و راهی برای ارتباط با آن وجود مقدّس نمی بینید، امام زنده ای را معرّفی کنیم که برای ارتباط با او، به هیچ واسطه ای نیاز نبوده و نیست، (2) و همیشه در دسترس و همراه شماست.


1- حدیث1: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: از هر علم و دانشی مغز و روح آن را بگیرید، و پوسته و ظرفش را رها کنید؛ چرا که عُمر کوتاه بوده و علوم جهت یادگیری فراوانند. (نزهة الناظر و تنبیه الخاطر: ص:9) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: علم و دانش را از معدن آن بجوئید و از کسانی که در حاشیه هستند پرهیز نمائید؛ چرا که آنان شما را از خدا باز می دارند. (اُصول ستّة عشر: ص:124 ح: 11) حدیث3: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: همانا ریاست جز برای اهلش صلاحیّت ندارد، پس هرکس مردم را به سوی خود بخواند در حالیکه در میان مردم از او عالم تر و با صلاحیّت تر باشد خداوند در روز قیامت نظر رحمت به او نمی کند. (اختصاص:ص:251)
2- حدیث1: بُرَیْد عِجْلی می گوید: از امام باقر (علیه السلام) سؤال نمودم در مورد گفتار خدای تعالی: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای الهی پیشه کنید و ملازم و همراه صادقین باشید»؟ ایشان در جواب فرمودند: مراد از «صادقین» در این آیه، ما اهل بیت هستیم (دقّت کنید! فقط به همراهی و ملازمت با ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) امر شده است نه غیر ایشان). (بصائر الدّرجات: ص:51 ح: 1) حدیث2: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: کسیکه با شما اهل بیت همراه باشد به شما پیوسته است، و هرکس از شما جدا شود گمراه می گردد و نیز هر کس به شما متمسّک شود به رستگاری می رسد. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:612) حدیث3: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: راه نجات، فقط در همراهی و ملازمت با ما است. (مشارق انوار الیقین: ص:57)

ص:13

آری! امامی که مصدر و مخرج همهﯼ فیوضات! (1)

سرچشمه و منبع همهﯼ ارزشها و نعمتها! (2)


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانی که خداوند ارادهﯼ تحقّق و اجرای امری را داشته باشد ابتدا آن را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سپس به امیر المؤمنین و سائر ائمّه (علیهم السلام)، یکی پس از دیگری تا امام زمان (علیه السلام) عرضه می نماید، و پس از آن (توسّط ملائکهﯼ الهی) به اهل دنیا عطا می شود. و نیز زمانی که ملائکه قصد بالا بردن عملی را به سوی پروردگار داشته باشند آن را به امام زمان (علیه السلام) عرضه داشته و آن حضرت نیز آن را به امامِ قبل از خود - همینطور تا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) - عرضه می دارند، و آن حضرت نیز واسطهﯼ مستقیم به پروردگار می باشند، در نتیجه آنچه که از جانب خدای متعال به سوی خلق پائین می آید و از سوی خلق به سمت او بالا می رود به دستان اهل بیت جاری شده و ایشان واسطه در نقل وانتقال آنند. (غیبت طوسی: ص:387 ح: 351) حدیث2: در دعای ندبه آمده است: کجاست! آن سبب و وسیلهﯼ متّصل کنندهﯼ بین آسمان و زمین. (مزار مشهدی: ص:579)
2- حدیث1: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ما چشمه های نعمت پروردگار هستیم. (مشارق انوار الیقین: ص:58) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هرآنچه که به سوی اهل آسمانها و زمین خارج می شود از دریای رحمت ما اهل بیت سرچشمه گرفته و به واسطهﯼ ما به ایشان عطا می گردد. (مشارق انوار الیقین: ص:67)

ص:14

خزینه دار همهﯼ علوم و معارف! (1)

وارث همهﯼ پیامبران و اوصیای ایشان! (2)

علّت خلق همهﯼ مخلوقات! (3)

ریشه و معدن همهﯼ خوبیها و خیرات! (4)

و آشیانهﯼ ارادهﯼ حق تعالی است. (5)


1- حدیث: در زیارت امام زمان( در سرداب مقدّسه می خوانیم: به درستی که تو گنجینهﯼ هر علم و دانشی می باشی. (مزار مشهدی: ص:587)
2- حدیث: در زیارت جامعهﯼ کبیره می خوانیم: سلام بر وارثان پیامبران ... ، میراث نبوّت در نزد شما است، و آنچه که بر پیامبران الهی نازل شده نیز پیش شما است. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:610)
3- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت، علّت به وجود آمدن همهﯼ مخلوقات هستیم. (بحار الأنوار: ج: 26 ص:259 ح: 36) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال فرموده است: به خاطر شما اهل بیت آغاز نمودم خلقت آنچه را که خلق نمودم. (بحار الأنوار: ج: 25 ص:19 ح: 31) حدیث3: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال فرموده است: من دنیا و آخرت را به خاطر ائمّهﯼ معصومین خلق نمودم. (مشارق انوار الیقین: ص:236)
4- حدیث1: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: اگر از خیر، اسمی به میان آید شما اهل بیت، اوّلِ آن، و ریشهﯼ آن، و شاخهﯼ آن، و معدن آن، و جایگاه آن، و آخر آن می باشید. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:616) حدیث2: امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیتِ رحمت و معدن کرامت و جایگاه خیرات و خوبی ها هستیم. (احتجاج: ج: 1 ص:416)
5- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: به درستی که امام، آشیانهﯼ ارادهﯼ خداوند است. (محتضر: ص:227 ح: 296)

ص:15

شناختی اجمالی

اشاره

و امّا شناختی اجمالی نسبت به این غریب همیشه آشنا!

«و ای کاش هرگز به این لقب خوانده نمی شدند!». (1)

ایشان دوازدهمین وصیّ پیامبر بزرگوار اسلام، (2) و خلیفهﯼ خدا بر تمامی مخلوقات می باشند (3) که در سنّ پنج سالگی - پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری (علیه السلام) (4) - امام ناطق گردیدند، بعد از اینکه امامی صامت بودند.


1- حدیث: داود بن کثیر رِقّی می گوید: از امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) دربارهﯼ صاحب این امر (یعنی امام زمان (علیه السلام)) پرسیدم؟ حضرت فرمودند: او رانده شده از میان مردم! بی کس! تنها! غریب! و غایب از خاندان خود! و خونخواه پدرش می باشد. (کمال الدین: ص:361 ح: 4)
2- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: امامان بعد از من دوازده نفر هستند که اوّلین ایشان علی بن ابی طالب و آخرین ایشان قائم می باشد. (من لا یحضره الفقیه: ج: 4 ص:179 ح: 5406)
3- حدیث1: در زیارت امام عصر( می خوانیم: سلام بر تو ای حجّت خدا بر زمینیان و آسمانیان، شهادت می دهم که حقیقتاً تو حجّت خدا بر گذشتگان و آیندگان هستی. (مزار مشهدی: ص:587) حدیث2: در زیارت جامعهﯼ کبیره می خوانیم: سلام بر حجّت های خدا بر اهل دنیا و آخرت، شهادت می دهم که شما حقیقتاً حجّت های خداوند بر مخلوقاتش می باشید. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609)
4- زمان ولادت امام زمان (علیه السلام) در نیمهﯼ شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری قمری می باشد، و مادر ایشان کنیزی به نام نرجس بوده اند، و عُمر آن حضرت در زمان شهادت پدر بزرگوارش پنج سال بوده است. (اِرشاد: ج2 ص:339) حدیث: ابو حمزهﯼ ثمالی می گوید: به امام باقر (علیه السلام) گفتم: حضرت مهدی در چه سنّی بالغ شده و به امامت می رسند، حضرت فرمودند: همانا خدای متعال عیسی بن مریم را در حالیکه دو سال بیشتر نداشت به نبوّت و رسالت مبعوث کرده و کتاب و شریعت به وی عطا نمود، پس کم بودن سنّ امام ضرری برای او نداشته و نقص وایرادی محسوب نمی شود. (هدایت کبری: ص:360)

ص:16

بله، درست خواندید! امام ناطق!

چرا که ایشان - بر خلاف تصوّر بعضی ها که گمان می کنند آن حضرت تا قبل از رسیدن به امامت رسمی، فردی هستند مثل دیگران و تفاوتی با بقیهﯼ مردم ندارند - همهﯼ خصوصیّات یک امام را به عنوان خلیفهﯼ تامّ الاختیار بر خلائق، مانند علم غیب، عصمت مطلقه، ولایت مطلقه، قدرت، شجاعت و سایر صفات، دارا هستند؛ و تنها چیزی را که بالفعل ندارند، عبارتست از: اذن در اجرا و شروع خلافت و حاکمیّت بر مردم. (1)

و این درست مانند آن است که عدّه ای گمان می کنند پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سنّ چهل سالگی به پیامبری رسیدند، در حالیکه هرگز چنین نبوده! و کسانی که اینگونه در مورد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن می گویند و مطلب می نویسند، اطّلاع درستی در این رابطه ندارند و واقع و حقیقت امر چیز دیگری است؛ چرا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از آفرینش این جهان خلق شده و خود شاهد آفرینش هستی بوده اند و فرموده اند: «أوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُوری»(2) یعنی: اوّلین چیزی که خداوند خلق نمود، نور من بود. و نیز فرموده اند: «کُنْتُ نَبیّاً وَآدَمَ بَیْنَ الْمَاء


1- حدیث1: هشام بن سالم می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: آیا ممکن است در یک زمان دو امام باشند؟ آن حضرت فرمودند: خیر، مگر آنکه یکی از آن دو خاموش بوده و از دیگری پیروی نماید و دیگری ناطق و پیشوای وی باشد، امّا در یک زمان دو امام ناطق نخواهد بود. (کمال الدین: ص:416 ح: 9) حدیث2: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: اگر به ما برای سخن گفتن اذن داده می شد دیگر شکّی باقی نمی ماند. (کمال الدین: ص:430 ح: 5)
2- (بحار الأنوار: ج: 25 ص:22).

ص:17

وَالطّین»(1) یعنی: من پیامبر بودم، در حالیکه آدم (علیه السلام)، بین آب و گل بود.

آری! آنچه صحیح و جزء اعتقادات قطعی شیعه می باشد آن است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) - که اشرف مخلوقات و سیّد مرسلین و خاتم پیامبرانند - تا قبل از سنّ چهل سالگی نیز پیامبر و حجّت خدا بر همهﯼ مخلوقات بوده اند و تفاوتی از این جهت برای ایشان نیست، و خداوند متعال به علم خویش عمل نموده و ایشان را قبل از خلقت مخلوقات برگزیده و مقرّب درگاه خویش گردانید؛ چرا که به علم بی پایان خویش می دانست اوّل کسیکه به اختیار خود در همهﯼ امتحانات به وی ایمان می آورد کسی جز آنحضرت نیست، فلذا از ابتدای خلقت همهﯼ صفات عالیه را به ایشان عطا نمود، پس آنچه که در سنّ چهل سالگی اتّفاق افتاد چیزی جز بعثت و مبعوث شدن ایشان و آغاز مأموریّت در اجرای اوامر حق تعالی در روی زمین نبوده است. (2)

بنابراین همان علم، همان قدرت، همان عصمت و ولایتی را که بعد از بعثت در ایشان مشاهده می شود قبل از بعثت نیز وجود داشته است و هیچ فرقی از این ناحیه بین دوران قبل از بعثت با بعد از آن نیست.


1- (مناقب آل أبی طالب: ج: 1 ص:183).
2- (مصباح المتهجّد: ص:753)، (علل الشرایع: ج: 1 ص:162)، (مناقب آل أبی طالب: ج: 1 ص:183 و184)، (عوالی اللئالی: ج: 4 ص:124 ح208).

ص:18

غیبت امام زمان عجّل اللّه فر جه ا لشریف

پس حضرت مهدی - که پدر و مادرم فدای او باد - در سنّ پنج سالگی امام ناطق گردیدند و مدّت بسیار کمی در بین مردم حضور داشتند و در همان مدّت بسیار اندک نیز فقط اصحابی خاصّ از جایگاه ایشان با خبر بوده و از نظر سائر مردم مخفی بودند و کسی اطّلاعی از محلّ آن حضرت نداشت، (1) تا اینکه مسألهﯼ غیبت صغری و کبری (2) برای ایشان در سرداب مقدّس به وقوع پیوست (3)، و ایشان مأمور شدند تا زمانی که ارادهﯼ حق تعالی بر ظهور آن


1- حدیث: عَمْرو اهوازی می گوید: امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندشان حضرت مهدی (علیه السلام) را به من نشان داده و فرمودند: این صاحب شما بعد از من است. (اِرشاد: ج2 ص:348)
2- حدیث: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: به درستی که برای قیام کنندهﯼ از ما دو غیبت است که یکی از آن دو، طولانی تر از دیگری است. (کمال الدین: ص:323 ح: 8)
3- حدیث: هنگامی که اصحاب کهف به سوی خداوند گریخته و از نزد «دَقیانوس» خارج و به غاری پناهنده شدند، پادشاه همراه با عدّه ای سوار بر اسب شده و به دنبال آنان به راه افتادند. هنگامی که به درِ غار رسیدند و آنان را در خواب دیدند، حیران مانده و نتوانستند متعرّض آنان شوند و وحشت زده برگشتند. همین طور صاحبِ امر (علیه السلام) بعد از اینکه بر پدر بزرگوارش نماز خوانده و ایشان را دفن نمودند، جعفر کذّاب نزد بنی عبّاس رفت و خبر او را به آنان داد و آنان سپاهی را به سامرّا فرستادند تا بر خانهﯼ آن حضرت هجوم برند و هرکس را در آن یافتند بکُشند و سَرِ امام (علیه السلام) را بیاورند! هنگامی که آنان وارد خانهﯼ آن حضرت شدند، ایشان را در آخر سرداب بر حصیری که روی آب قرار داشت، در حال نماز دیدند و آب سرداب مانند دریایی می ماند، وقتی که اینگونه دیدند، از دستیابی به آنحضرت مأیوس شدند و وحشت زده نزد خلیفه برگشتند و او به آنان دستور داد که این قضیّه را مخفی نمایند. دوباره سپاهی بیشتر از بار اوّل فرستاد، آنان هم وقتی که وارد خانه شدند، از سرداب صدای قرائت قرآن شنیدند، پس درِ سرداب را گرفتند تا وقتی که آن حضرت خارج می شود او را بگیرند! ولی آن حضرت از جایی که اکنون شبکه است خارج شده و فرماندهﯼ آنان ایستاده بود، وقتی که آن حضرت رفت و ناپدید شد، فرمانده گفت: پائین بروید و او را بگیرید. گفتند: او از جلوﯼ تو گذشت و تو به ما نگفتی تا او را بگیریم! فرمانده گفت: من او را ندیدم، پس هراسان مراجعت کردند. بار سوّم سپاهی به سوی آن حضرت رفته و ایشان را در آخر سرداب یافتند و امام دستشان را بر دیوار گذاشته و دیوار شکافته شد و حضرت بیرون رفتند و هنوز هم اثر آن شکافتگی در آن دیوار پیداست. (خرائج و جرائح: ج2 ص:943)

ص:19

حضرت تعلّق نگرفته است در پس پردهﯼ غیبت (1) - که تمام حکمت های آن بر ما معلوم نیست (2) - به سر بُرده و از نظر مردمان مخفی باشند.


1- حدیث1: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: زمانیکه عالِم شما بالا رفته و از میان شما غایب شد پس منتظر فَرَجِ بزرگ از زیر پاهایتان باشید (کنایه از اینکه مسألهﯼ فرج را همیشه نزدیک بشمارید). (هدایت کبری: ص:364) حدیث2: در دعای زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) می خوانیم: خدایا! قدم مرا بر اطاعت از ولیِّ امرت که او را از دیدگان مخلوقاتت مخفی نموده ای و به اذن تو غایب گردیده است ثابت بدار. (مصباح المتهجّد: ص:411 ح: 146)
2- حدیث: عبد اللَّه بن فضل هاشمی می گوید: از حضرت صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: صاحب این امر غیبتی دارد که چاره ای از آن نیست، عرض کردم: حکمت در غیبت آن حضرت چیست؟ فرمودند: حکمت در غیبت آن جناب، همان حکمت در غیبت حجّت های گذشتهﯼ حقّ تعالی می باشد که بعد از ظهور آشکار خواهد شد، چنانچه حکمت اَفعالی را که حضرت خضر (علیه السلام) مرتکب شد که عبارت بودند از شکستن و شکافتن کشتی و کُشتن جوان و بپا داشتن دیوار، بعد از جدا شدن موسی (علیه السلام) از خضر ظاهر گشت. ای پسر فضل! این امر، امری است از اُمور خدا و سرّی است از اسرار الهی و غیبی است از غیب های ربوبی و وقتی خدای (عزوجل) را حکیم دانستیم باید تمام افعالش را تصدیق نموده و معتقد باشیم که از روی حکمت صورت می گیرند، اگرچه ما دلیل و وجه آنها را ندانیم. (علل الشرائع: ج: 1 ص:245 ح: 8)

ص:20

و معنای غیبت این نیست که حضرت در مکانی دور زندگی کرده و مخفی گردیده اند؛ و یا اینکه از میان مردم به جای دیگری سفر نموده، تا کسی به ایشان دسترسی نداشته باشد، بلکه آن حضرت در میان ما و همراه ما هستند، (1) در بازارهای ما رفت و آمد کرده و بر فرش های ما می نشینند، و ما ایشان را می بینیم و صدایشان را می شنویم؛ ولی آن حضرت را نمی شناسیم. (2)

و اینکه در دعای ندبه می گوئیم: «مَتَی تَرَانَا وَنَرَاکَ»، یعنی: «کی باشد که تو ما را ببینی و ما تو را ببینیم» منظور این نیست که در زمان غیبت، ایشان ما را نمی بینند و ما نیز ایشان را نمی بینیم؛ بلکه مراد، دیدن همراه شناخت است که آن حضرت ما را ببینند و ما ایشان را؛ بدین معنا که ما می خواهیم آن حضرت در حالی ما را ببینند که ما ایشان را می بینیم و می شناسیم و اگر نه آن


1- حدیث1: در دعای ندبه می خوانیم: جانم بفدایت که با وجود اینکه غایب هستی، همراه ما و در میان مائی. (مزار مشهدی: ص:581) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: زمانیکه یکی از ما از دیده ها پنهان شده و غایب شود در واقع، فقط از دیده ها پنهان است؛ زیرا غایب و حاضر ما یکی است. (مشارق انوار الیقین: ص:255)
2- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: چرا این امّت منکر هستند که خدای (عزوجل) با حجّت خود همان کند که با یوسف کرد، امام غایب، میان مردم گردش می کند و در بازارهای آنها راه می رود و پا روی فرش آنها می نهد و آنها او را نمی شناسند! تا آنکه خدای (عزوجل) به او اجازه دهد که خود را به آنها معرّفی نماید همچنانکه به یوسف اجازه داد. (کمال الدین: ص:144 ح: 11)

ص:21

حضرت همهﯼ ما را می بینند و بهتر از خودمان، ما را می شناسند. (1)

پس آنچه عدّه ای گمان می کنند - که چون آن حضرت از چشمانشان مخفی است و آنان از او بی خبرند، در مقابل، آنان نیز از چشم حضرت مخفی بوده و حضرت نیز از حال ایشان بی خبر است - خیال باطلی بیش نبوده و واقعیّتی ندارد، و البتّه منشأ این گمان، عواملی همچون قیاس حضرت به خویشتن، و اطّلاعات غلط و مسموم معاندین و کج فهمان از خدا بی خبر و مدّعیان علم و دانش است که چنین القا نموده و می نمایند که او نیز بشری است مانند ما، پس همانطور که ما از او بی خبریم او نیز از ما بی خبر است، و چون ما نادان و جاهل هستیم او نیز - نعوذ باللَّه - جاهل و بی اطّلاع است، و چون ما تنها به فکر خویش هستیم او نیز تنها به فکر خویشتن است، و سایر چیزهائی که پس از قیاس و یا با استشهاد به آیهﯼ: {قُلْ إنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مثْلُکُمْ} (2) آن را از امام و پیشوای ما نفی می کنند، و یا حَدّاقل در مورد آن حضرت بعید


1- حدیث1: امام رضا (علیه السلام) همیشه جهت دعا برای امام زمان (علیه السلام) چنین دستور می دادند: خدایا! شرّ مخلوقاتت را از ولیّت، و چشمِ بینایت که به اذن تو می بیند، و شاهد تو بر بندگانت است دور نما. (مصباح المتهجّد: ص:409 ح: 145) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام بر همهﯼ غیب ها مطّلع است، و آسمانها و زمین نزد او همچون کف دستی می باشد که ظاهر آن را از باطن، و نیک آن را از بَد، و تَر آن را از خشک باز می شناسد. (مشارق انوار الیقین: ص:174) حدیث3: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام، زمین و مخلوقاتی که بر روی آن هستند را می بیند، و چیزی از اعمال آنها بر او مخفی نیست. (هدایت کبری: ص:170) حدیث4: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: به درستی که جایگاه امام در زمین همانند جایگاه ماه در آسمان است، پس امام همچون ماه در محلّ خود بر آنچه که بر روی زمین قرار دارد احاطه داشته و از آن آگاه است. (بصائر الدّرجات: ص:463 ح: 8)
2- سورهﯼ کهف: آیه: 110.

ص:22

می شمارند! و حال اینکه قیاس به خویشتن، مانع رسیدن به حقیقت و عامل فرو رفتن در باتلاق جهل و نادانی است، (1) و ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) نیز مکرّراً به ما گوشزد فرموده اند که ایشان را با اَحَدی قیاس ننموده و با خود نسنجیم. (2)

و نیز تذکّر داده اند که از قید «یُوحَی إلَیَّ» در آیهﯼ شریفهﯼ: {قُلْ إنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مثْلُکُمْ یُوحَی إلَیَّ} (3) فراموش نکنیم، که همهﯼ تفاوت در همان قید است (4) و روشن است که وحی از جایگاه بسیار مهمّی برخوردار است که نمی شود به سادگی از کنار آن گذشت آن هم وحی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن خصوصیّات!

در نتیجه امام زمان (علیه السلام) با اینکه از دیده ها غایبند

ولی بر دیده ها ناظرند.


1- حدیث: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: هرکس از روی قیاس و رأی خود عمل کند هلاک می شود. (کمال الدین: ص:324 ح: 9)
2- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ما اهل بیتی هستیم که به هیچکس قیاس نمی شویم، و کسی نیز با ما قابل قیاس نیست. (درّ نظیم: ص:770)
3- سورهﯼ کهف: آیه: 110.
4- حدیث: امام حسن عسکری (علیه السلام) در مورد این آیه: «بگو همانا من انسانی همانند شما هستم» فرمودند: یعنی برای آنها بگو: من از لحاظ شکل و شمایل و هیکل بشری مانند شما می باشم ولی خداوند مرا به نبوّت مخصوص نموده است. (احتجاج: ج: 1 ص:29)

ص:23

ظهور امام زما ن عجّل اللّه فر جه ا لشریف

و امّا ظهور ایشان - که مسأله ای روشن و واضح است و جزء قطعیّات به شمار می رود - امری است الهی، و بر خلاف پندار بعضی که می گویند ظهور آن خورشید پُشت ابر، بستگی به شرایط زمان و مکان، پُر شدن جهان از ظلم و جور و غیره دارد، کاملاً اشتباه بوده و هیچگونه ارتباطی به این مسائل ندارد.

بلکه ظهور آن حضرت تنها به موجب امری است که وابسته به ارادهﯼ حق تعالی بوده، و تنها یک مجری دارد که آن هم وجود نازنین امام عصر (علیه السلام) می باشد؛ و به عبارت دیگر، امام زمان (علیه السلام) مأمور اجرای اوامر پروردگار عالم هستند، و بدون اذن و ارادهﯼ او چیزی نگفته و به کاری دست نمی زنند، (1) بنابراین شرایط زمان و مکان تأثیری در ارادهﯼ حق تعالی و مأموریّت آن حضرت ندارد.

و البتّه این مطلب منافاتی با تحقّق شرایطی خاصّ همچون حضور 313 نفر از اصحاب در شب و روز ظهور، (2) و ایجاد یک سری زمینه ها در خارج


1- حدیث1: در یکی از زیارات امام زمان( می خوانیم: اوست دعوت کننده به راه تو و منتظرِ اذن تو برای خروج. (بحار الأنوار: ج: 99 ص:101) حدیث2: در زیارت جامعهﯼ کبیره می خوانیم: سلام بر دعوت کنندگان به سوی خداوند و راهنمایان به سوی رضای او، و ظاهر کنندگانِ امر و نهیش، سلام بر بندگان بزرگوار او که در گفتار از او سبقت نگرفته و به امر او عمل می نمایند، آنها مطیع پروردگار، قیام کنندهﯼ به امر او، عمل کنندهﯼ به اراده و امر او، هدایت کنندهﯼ به راه او، و حکم کننده بر اساس گفتار او می باشند. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609) حدیث3: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت به اذن خداوند آنچه را که بخواهیم انجام می دهیم، و غیر از آنچه که خدا بخواهد نمی خواهیم. (هدایت کبری: ص:230)
2- حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هنگامی که به امام اذن داده شد خدا را به نام عبرانی اش می خواند، پس سیصد و سیزده نفر از یاران او همچون تکّه های اَبر در ماه پائیز به دور او جمع شده و مهیّای یاری او می شوند. و آنان پرچمدارانی هستند که بعضی از آنان شبانگاه بستر خود را رها نموده و بامداد در مکّه حاضر می شوند، و بعضی از آنان نیز در بین روز سوار بر اَبر گشته و به ایشان ملحق می گردند. (غیبت نعمانی: ص:326 ح: 3)

ص:24

ندارد، و همانطور که غیبت ایشان، امری الهی بوده است، ظهورشان نیز چنین خواهد بود؛ پس صحیح آن است که بگوئیم: هر زمان خدای متعال به حجّت خویش امر کند، آن حضرت ظهور خواهد نمود، (1) گرچه این ظهور با تحقّق شرایطی خاصّ همراه است.

و امّا اینکه خدای حکیم از روی چه حکمت ها و مصالحی به حجّت خویش امر و نهی می کند، امری است که برای ما روشن نبوده، و تنها چیزی که می دانیم این است که خداوند متعال حکیم بوده و تمامی اوامر وی از روی حکمت می باشد.

اکنون - پس از اینکه معلوم شد ظهور امام زمان (علیه السلام) به امر الهی بوده، و حضرتش اراده نمی کند مگر آنچه را که خداوند اراده نموده باشد - می گوئیم که امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور و قیام می نمایند تا ارادهﯼ حق تعالی را پس از ظهورشان - که آن نیز به امر الهی می باشد - ، در روی زمین اجرا نموده و حکومت جهانی خویش را آغاز نمایند. (2)


1- حدیث: در دعای زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) می خوانیم: او منتظر امر پروردگار است و... ، خداوندا! همانا ما از تو می خواهیم که برای ظاهر شدن عدل و داد در میان بندگانت به ولیّ خویش اذن دهی. (مصباح المتهجّد: ص:411 و414)
2- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: حکومت و سلطنت امام زمان (علیه السلام) شرق و غرب عالم را فرا می گیرد. (کمال الدین: ص:330 ح: 16)

ص:25

و نیز قابل ذکر است که اندکی بعد از ظهور امام عصر (علیه السلام) و ملاقات مردم با آن حضرت، عدّه اﯼ می گویند که ما ایشان را قبلاً مشاهده نموده و ملاقات نموده ایم، (1) که این موضوع خود حاکی از آن است که ایشان در کنار ما، با ما و همراه ما هستند، و هیچگاه از یاد و توجّه به ما غافل نبوده و نمی باشند، همچنانکه در توقیعی به شیخ مفید(رحمة الله) فرمودند:

«إنَّا غَیْرُ مُهْملیْنَ لمُراعَاتکُمْ وَلا نَاسیْنَ لذکْرکُمْ» (2)

یعنی: «ما از مراعات حال شما غفلت نکرده و یاد و توجّه به شما را فراموش نمی کنیم».

خداوندا! به ما نیز این توفیق را عطا فرما که از یاد آن حضرت غافل نبوده و بیشتر از گذشته با ایشان اُنس وارتباط داشته باشیم.

غیبت نکرده ای که شَوَم طالب حضور

پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

تو در میان جمعی و من در تفکّر م

کاندر کجا بر آیم و پیدا کنم تو را


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: چرا این اُمّت منکر هستند که خدای (عزوجل) با حجّت خود همان کند که با یوسف کرد، امام غایب، میان مردم گردش می کند و در بازارهای آنها راه می رود و پا روی فرش آنها می نهد و آنها او را نمی شناسند تا آنکه خدای (عزوجل) به او اجازه دهد که خود را به آنها معرّفی کند همچنانکه به یوسف اجازه داد. (کمال الدین: ص:144 ح: 11)
2- اِحتجاج: ج: 2 ص:322.

ص:26

قیام امام زمان عجّل اللّه فر جه ا لشریف

و امّا قیام آن حضرت که مدّتی پس از ظهور ایشان و به امر الهی واقع می شود، (1) در کنار یارانی است که مهم ترین ویژگی آنها، روحیهﯼ تَعبُّد و اطاعت محض و بی چون و چرای دستورات و اوامر امام و مولای خویش می باشد، (2) که اُمید داریم ما نیز با تمرین بیشتر این روحیه، و مَلَکه نمودن


1- حدیث: در دعای امام زمان( می خوانیم: خدایا! درود و رحمت خویش را بر ولیِّت که زنده کنندهﯼ سنّت تو و قیام کنندهﯼ به امر توست بفرست. (دلائل الاِمامة: ص:550)
2- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اصحاب امام زمان (علیه السلام) مردانی هستند که قلبهایشان همچون پاره های آهن محکم است وآنان از کنیز نسبت به مولای خویش مطیع ترند. (بحار الأنوار: ج: 52 ص:307 ح: 82) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خدای متعال اصحاب امام زمان (علیه السلام) را که تعداد آنها به عدد اصحاب بَدْر - یعنی سیصد و سیزده نفر - می باشد را از اطراف و اکناف شهرها برای او جمع آوری می کند، و از خصوصیّات آنان این است که: بسیار حمله کننده و کوشا در طاعت پروردگار می باشند. (کمال الدین: ص:264 ح: 11) حدیث3: مأمون رِقِّی می گوید: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودم که سهل بن حسن خراسانی وارد شده سلام کرده و نشست و عرضکرد: ای پسر رسول خدا! چقدر شما رؤوف و مهربان هستید، شما امام بر ما می باشید؛ چرا دفاع از حقّ خود نمی کنید با اینکه بیش از صد هزار شیعهﯼ شمشیر زن دارید؟ آن حضرت فرمودند: ای خراسانی! بنشین، خداوند به تو رحم نموده و مراعات حال تو را بنماید. سپس به کنیزی بنام حَنیفه فرمودند: تنور را روشن کن، تنور پس از مدّتی افروخته شد به طوری که یک پارچه آتش گردید و قسمت بالای آن سفید شد. بعد رو به مرد خراسانی نموده و فرمودند: برو بنشین داخل تنور، مرد خراسانی شروع به التماس نموده وگفت: ای پسر رسول خدا! مرا به آتش مسوزان، از جُرم من درگذر، خدا از تو بگذرد. حضرت فرمودند: تو را بخشیدم. در همین موقع هارون مکّی وارد شد و در حالیکه یک کفش خود را به انگشت گرفته بود عرضکرد: سلام بر تو ای پسر رسول خدا! امام فرمودند: کفشهایت را از دست بیانداز و برو داخل تنور بنشین، پس او کفشها را انداخته و داخل تنور نشست. امام (علیه السلام) شروع کردند با مَرد خراسانی صحبت کردن در مورد جریانهای خراسان به طوریکه گویا سابقاً در خراسان بوده اند، بعد فرمودند: ای خراسانی! برو ببین در تنور چه خبر است! پس او به جانب تنور رفت و دید که او چهار زانو در تنور نشسته، پس از تنور خارج شده و به ما سلام کرد، امام (علیه السلام) به خراسانی فرمودند: از اینها در خراسان چند نفر پیدا می شود؟! عرضکرد: به خدا قسم یک نفر هم پیدا نمی شود، نه به خدا یک نفر پیدا نمی شود. حضرت فرمودند: ما تا زمانی که پنج نفر یاور نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما خودمان موقعیّت مناسب را بهتر می دانیم. (مناقب آل ابی طالب: ج: 3 ص:362)

ص:27

آن در اعمال و رفتار خویش، جزء یاران ایشان - که همچون پروانه به دور شمع وجود نازنینش می گردند (1) - باشیم؛ (إن شاء اللَّه تعالی).

پس از سرکوب طاغیان، ظالمان و مخالفانی که حاضر به پذیرش حقّ، و اطاعت از فرامین حضرتش نگردیده اند، آن جناب در کنار دوستان و موالیان خویش، و کسانی که به وی ایمان آورده اند حکومت جهانی خویش را آغاز نموده، (2) و تا زمانی که خداوند (عزوجل) اراده نماید به آن حکومت ادامه خواهند


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از خصوصیّات اصحاب او (امام زمان (علیه السلام)) آن است که آنان مردانی هستند که بدن خود را برای تبرّک به زین اسب امام می سایند، آنها در جنگها امام را در میان گرفته و با جان خود از وی دفاع می کنند، و هر کاری داشته باشد برایش انجام می دهند، وایشان از کنیز به مولای خویش مطیع ترند. (بحار الأنوار: ج: 52 ص:307 ح: 82)
2- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: حکومت و سلطنت او (امام زمان (علیه السلام)) شرق و غرب عالم را فرا می گیرد. (کمال الدین: ص:330 ح: 16)

ص:28

داد، (1) و خوشا به حال کسانی که آن زمان را درک نموده و جزء دوستداران آن حضرت باشند. (2)

آنچه گفتیم خلاصه ای بود پیرامون آن امام - عزیزتر از جان - از ابتدا تا انتها، و چون جزئیات تاریخی و غیر آن در مورد مسائلی همچون علائم ظهور، کیفیّت حکومت، جنگهای حضرت، علائم آخر الزمان و غیره، در سایر کتبی که در مورد آن حضرت تألیف شده، به طور مفصّل ذکر گردیده است، در این مجموعه که هدف ما از تألیف آن اشاره به ارتباط مستقیم من وشما با امام زمان (علیه السلام) در همهﯼ زمانها و مکانها، و ارتباط آن حضرت با همهﯼ اُمور و اشیاء و موجودات عالم است، به اینگونه مسائل نپرداخته ایم.

و در پایان متذکّر می شویم که امام زمان (علیه السلام) بنده و مخلوق (3) برگزیدهﯼ


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: برای حضرت مهدی (علیه السلام) در همهﯼ اوقات و مکانها چنین دعا کنید: خداوندا! برای حجّت بن الحسن «که صلوات تو بر او و پدرانش باد» در همین وقت و همهﯼ اوقات، سرپرست، نگهدار، پیشوا، یاور، راهنما و نگهبان باش تا اینکه سرانجام او را با میل و رغبت در زمین حاکم نموده و برای مدّت طولانی از آنچه که در زمین است بهره مند نمایی. (تهذیب الأحکام: 3/102 ح37) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خدای متعال فرمود: سلطنت و حکومت او (امام زمان (علیه السلام)) را طولانی می کنم و این سلطنت و حکومت را تا روز قیامت در بین دوستان و اولیای خویش ادامه می دهم (مراد رجعت اهل بیت (علیهم السلام) پس از حکومت امام زمان (علیه السلام) می باشد). (کمال الدین: ص:254)
2- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خوشا به حال کسی که قائم اهل بیتم را درک کند و تا قبل از قیام وی به امامتش معتقد باشد، و با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باشد. (کمال الدین: ص:286 ح: 2)
3- حدیث: در یکی از دعاهای روزهای ماه رجب می خوانیم: خداوندا! فرقی (در برخورداری از صفات عالیه) میان تو و حجّت های تو نیست جز اینکه آنها بندگان و مخلوق تو هستند که امورشان به دست توست، و از جانب تو آمده اند و به سوی تو بر می گردند. (مصباح المتهجّد: ص:803)

ص:29

خدای تعالی می باشند، (1) و آنچه دارند از ناحیهﯼ خداوند متعال به ایشان عطا گردیده است، (2) و آن حضرت بدون اذن پروردگار خویش قدم از قدم برنداشته و کاری انجام نمی دهند. (3)

بنابراین انکار صفات، خصوصیات و معجزات آنحضرت چیزی جز انکار قدرت الهی نیست. (4)


1- حدیث1: در دعای ندبه آمده است: خدایا! اهل بیت (علیهم السلام) آن کسانی هستند که آنها را برای خود و دینت خالص نموده و برگزیده ای. (مزار مشهدی: ص:574) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ما برگزیدگان و خوبان خداوند هستیم. (بصائر الدّرجات: ص:82 ح: 10)
2- حدیث1: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: خداوند متعال آنچه به ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) از حقائق، علوم، معارف و فضائل عطا نموده، به هیچکس دیگری نداده است. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:615) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اهل بیت (علیهم السلام) برگزیدگان سِرِّ پروردگارند، خداوند ایشان را اختیار نموده و برتری داده و مخصوص نموده و برگزیده و فضیلت داده و به آنها راضی شده و آنها را انتخاب کرده است. (یقین: ص:318)
3- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم ما اهل بیت از روی هوای نفس خود چیزی نمی گوئیم و به رأی و نظر خود عمل نمی کنیم و نمی گوئیم مگر آنچه را که پروردگار به ما گفته است. (اَمالی مفید: ص:59 ح: 4)
4- حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: وَیْل و تمام وَیْل (وَیْل کلمهﯼ انذار و تحذیر می باشد و به چاهی در جهنّم که آکنده از آتش است نیز اطلاق می گردد) بر کسی که فضائل و خصوصیّات ما اهل بیت و آنچه را که خداوند به ما عطا نموده است را انکار نماید؛ چرا که هرکس چیزی از آنچه را که خداوند به ما عطا کرده است انکار نماید به درستی که قدرت خدا و ارادهﯼ او در حقّ ما را انکار نموده است. (بحار الأنوار: ج: 26 ص:7)

ص:30

نقش امام زمان عجّل اللّه فر جه ا لشریف درعالم

قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم متذکّر می شویم که:

اوّلاً: ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) در حدّ ظرفیت و عقل ما، خود را به ما معرّفی نموده اند و الاّ مطلب خیلی بالاتر از آن است که ما می فهمیم و می اندیشیم. (1)

ثانیاً: تمام آنچه را که در مورد نقش خود در عالم هستی بیان فرموده اند، به دست ما نرسیده است؛ بنابراین آنچه می گوئیم در حدّ اطّلاعاتی می باشد که به ما رسیده، نه آنچه که آنان بیان فرموده اند.

ثالثاً: ما در حدّ فهم خود از روایات سخن می گوئیم، و ادّعا نداریم که همهﯼ آنچه در روایات برای ما بیان شده است را دانسته و آن را فهمیده ایم.


1- حدیث1: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام همچون خورشید فروزانی است که نورش عالم را فرا گرفته و کسی را توان دسترسی و دیدن حقایق آن نیست، کیست که امام را بحقّ بشناسد؟! یا توان انتخاب او را داشته باشد؟ هیهات هیهات، خِرَدها در باره اش گمراهند و خاطرها در تحیّر، عقلها سرگردان و چشمها بی بصیرت، بزرگان در اینجا کوچکند، و حکیمان در حیرت، و بردباران کوته نظر، و هوشمندان گیج و نادان، و شعراء لال و گنگ، و اُدباء درمانده، و سخندانان بی زبان، شرح یک مقامش نتوانند و وصف یکی از فضائلش ندانند، همه به عجز معترفند. چگونه می توان کنهش را وصف کرد و اسرارش را فهمید؟! چطور کسی به جای او ایستاده و حاجت مربوط به او را برآورد؟ نه، چطور؟ از کجا؟ او در مقام خود اختری است بر افروخته و از دسترس دست یازان و وصف واصفان فراتر است، کجا انتخاب بشر به این پایه رسد! عقل کجا و مقام امام کجا! کجا چنین شخصیّتی یافت شود! آیان گمان می برند که در غیر خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) امامی یافت شود؟! (کافی: ج: 1 ص:198 ح: 1) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز با همهﯼ ظرفیّت عقل خود با مردم سخن نگفتند. (کافی: ج: 8 ص:268 ح: 394)

ص:31

رابعاً: ما به گوشه ای از آنچه فهمیده ایم اشاره می کنیم، بنابراین آنچه در ذیل به طور خلاصه در رابطه با نقش آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای شما بیان می کنیم، قطره ای است از دریای بیکران!

اکنون می گوئیم: اساسی ترین نقش را خداوند (عزوجل) در عالم هستی، به نبیّ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) عطا نموده، و ایشان را همه کاره و جانشین خود قرار داده است، (1) و بعد از امام حسن عسکری (علیه السلام) و انتقال امامت ظاهریّه به امام عصر (علیه السلام)، امور عالم و ادارهﯼ آن به ایشان واگذار گردید، و هم اکنون نیز حضرتش مدیر و مجری ارادهﯼ حق تعالی در عالم هستی می باشند. (2)

و همانطور که روشن است، این به آن معنی نیست که خداوند متعال خود


1- حدیث: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: خداوند اهل بیت (علیهم السلام) را جانشین خویش قرار داده است؛ چرا که او از چشمها پنهان بوده و درک نمی شود و کمّیت و کیفیّت او قابل شناخت نیست، امّا اهل بیت (علیهم السلام) چنین نبوده و سخنگویان پروردگار می باشند و ایشان تصرّف کنندگان در امر و نهی الهی هستند، پس خداوند به وسیلهﯼ ایشان قدرت خویش را بر مردم ظاهر می سازد. (تأویل الآیات: ج: 1 ص:397 ح: 27)
2- حدیث1: در زیارتی می خوانیم: سلام بر تو ای حافظ سرّ پروردگار، و اجرا کنندهﯼ حکم او، و آشکار کنندهﯼ اراده اش، و جایگاه مشیّت و خواست او. (مزار مشهدی: ص:304) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: به درستی که امام آشیانهﯼ ارادهﯼ خداوند است و نمی خواهد مگر آنچه را که او بخواهد. (محتضر: ص:227 ح: 296) حدیث3: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت به اذن خداوند آنچه را که بخواهیم انجام می دهیم، و غیر از آنچه که خداوند بخواهد نمی خواهیم، و زمانی که ما اراده کنیم خدای متعال نیز اراده می کند. (هدایت کبری: ص:226)

ص:32

به کناری رفته و همهﯼ اُمور را به حجّت خویش واگذار نموده است؛ بلکه او همیشه «فَعَّالٌ لمَا یَشَاءُ» است و دائماً اراده و خواست جدید دارد و امر و نهی می کند؛ ولکن آنچه معلوم می باشد این است که خداوند خود مستقیماً کارها را انجام نمی دهد، (1) بلکه همانطور که گفتیم محلّ اراده و مجری اوامر و نواهی حق تعالی، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشند.

بنابراین آن حضرت هیچ کاری را بدون اذن پروردگار عالم انجام نداده و هر آنچه می کنند بدون هیچ کم و کاستی عین خواستهﯼ خداوند متعال است.

و علاوه بر این، امام زمان (علیه السلام) که از طرف خداوند (عزوجل) مشغول ادارهﯼ این عالم هستند و هدایت همهﯼ موجودات به ایشان واگذار شده است (2) اگر حتّی هیچ کاری هم در این عالم انجام ندهند، وجود شریفشان موجب بقای این عالم می باشد، همچنانکه موجب ایجاد آن بوده است؛ چرا که خداوند متعال، عالم را به خاطر وجود چهارده معصوم (علیهم السلام) خلق نموده است. (3)


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: آنچه نزد خداست جز از طریق اسباب و وسائل آن قابل دسترسی نیست. (کافی: ج: 1 ص:203 ح: 2) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند اِبا نموده است از اینکه اُمور عالم را بدون اسباب و وسائل جاری نماید، و آن اسباب، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ما اهل بیت می باشیم. (بصائر الدّرجات: ص:26 ح: 2)
2- حدیث1: در زیارت اهل بیت (علیهم السلام) می خوانیم: شهادت می دهم که شما پرچم هائی هستید که خداوند برای هدایت مخلوقات خلق نموده است. (بحار الأنوار: ج: 97 ص:207 ح: 8) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: هیچ هدایت شونده ای بدون هدایت ما هدایت نمی شود، و هیچ گمراهی بدون کوتاهی در شناخت و معرفت به حقّ ما گمراه نمی گردد. (کافی: ج: 1 ص:197 ح: 3)
3- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت، علّت به وجود آمدن همهﯼ موجودات هستیم. (بحار الأنوار: ج: 26 ص:259 ح: 36) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: خداوند به خاطر ما آسمان و زمین و عرش و کرسی و بهشت و جهنّم را خلق نموده است. (محتضر: ص:136)

ص:33

آری! اگر لحظه ای امام عصر (علیه السلام) در این عالم نباشند و از محدودهﯼ آن خارج شده و عالم بدون حجّت و امام بماند، هستی از هم متلاشی شده و همه چیز از هم می پاشد؛ در نتیجه اینکه، بقای عالم نیز وابسته به وجود شریف و نازنین امام عصر (علیه السلام) است.

فکر می کنم این جمله: «امام زمان (علیه السلام) همه کارهﯼ عالم است» مفید معنای لازم بوده باشد؛ ولکن برای توضیح بیشتر می گویم: همهﯼ موجودات هستی اعمّ از انسانها، اجنّه، حیوانات، نباتات، جمادات، (1) و خصوصاً ملائکه - که تعدادشان از همهﯼ مخلوقات دیگر بیشتر است (2)- ، همه و همه تحت سیطرهﯼ


1- حدیث: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: سپاس خدائی را که ما را بر سائر خلق به سلطنت و ولایت بر آنان برتری داد، پس همهﯼ مخلوقات به قدرت الهی تحت فرمان و ارادهﯼ ما هستند و به عزّت او به سوی طاعت ما روی می نهند. (صحیفهﯼ سجّادیه: ص:26)
2- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند هیچ خلقی را بیشتر از ملائکه نیافریده است. (ثواب الاعمال: ص:96) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: بخدا قسم در آسمان، هفتاد صنف از ملائکه هستند که اگر تمام اهل زمین جمع شده و بخواهند یک صنف از آنها را شمارش نمایند نمی توانند، و همهﯼ این ملائکه به وسیلهﯼ ولایت ما اهل بیت به خدای متعال تقرّب می جویند. (بصائر الدّرجات: ص:87 ح: 4) حدیث3: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بخدائی که جانم در دست اوست ملائکهﯼ خدا در آسمانها بیشتر از تعداد خاک زمین ها هستند، و در آسمان محلّ قدمی نیست مگر اینکه مَلَکی تسبیح و تقدیس پروردگار را می کند، و در زمین درخت و گل و لایی نیست مگر اینکه در آنجا فرشته ای مأموریّت دارد که هر روز گزارش خود را به خدا برساند با اینکه خداوند از او داناتر است، و تمام آنها هر روز تقرّب می جویند به سوی خدا به ولایت ما اهل بیت، و استغفار برای محبّین ما می کنند و دشمنان ما را لعن می نمایند و از خدا درخواست می کنند که بر آنها عذابی دردناک نازل کند. (بصائر الدّرجات: ص:88 ح: 9)

ص:34

ولایت، و قدرت مطلقهﯼ امام عصر (علیه السلام) می باشند و هیچ قدمی از قدم برنداشته و حرکتی نمی کنند مگر بعد از خواست و اذن آن حضرت. (1)

آری! این را باید دانست که، میکائیل که ملک مأمور رزق است، با اجازه و امر حضرتش به مأموریت خویش ادامه می دهد.

و جبرائیل که امین وحی الهی است، خادم شیعیان آن امام بوده، و از ایشان دستور می گیرد. (2)

و اسرافیل که مأمور دمیدن در صور است، به اذن و امر ایشان در صور خود می دَمد.

و عزرائیل که مأمور قبض ارواح است، بدون اذن آنحضرت کسی را قبض روح نمی نماید. (3)


1- )حدیث1: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمانها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق انوار الیقین: ص:343) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: قسم به آن خدائی که آسمان را بدون پایه و ستون بالا برده است، اگر مَلَکی از ملائکه، قصد جا بجائی - به اندازهﯼ نَفَسی - از مکانی به مکان دیگر را داشته باشد هرگز بدون اذن من نمی تواند چنین کند، و این امر برای فرزندم حسن و حسین و فرزندانِ از نسل او که نهمین ایشان قیام کننده آنها است نیز می باشد. (بحار الأنوار: ج 27 ص:36)
2- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به درستی که ملائکهﯼ الهی خادمان ما و خادمان دوستان ما هستند. (علل الشرائع: ج: 1 ص:5 ح: 1)
3- حدیث: امام صادق (علیه السلام) عزرائیل را صدا نمودند، و او در جواب آن حضرت گفت: آماده ام ای امام! سپس ایشان فرمودند: آیا تو به حرف شنوی و اطاعت از ما امر نشده ای؟ گفت: بله امر شده ام. (خرائج و جرائح: ج: 1 ص:295 ح: 2)

ص:35

و واقع امر آن است که سخن گفتن از نقش کسی که:

همه چیز به خاطر او! (1)

و برای او خلق شده! (2)

و هدایت همهﯼ اشیاء به او واگذار شده! (3)

و به برکت و یُمن وجود او به خلایق روزی داده می شود! (4)


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال فرموده است: من دنیا و آخرت را به خاطر ائمّهﯼ معصومین خلق نمودم. (مشارق انوار الیقین: ص:236) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر ما نبودیم خداوند بهشت و جهنّم و انبیا و ملائکه را خلق نمی نمود. (بحار الأنوار: ج: 26 ص:349 ح: 23) حدیث3: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اگر ما نبودیم خداوند آسمان و زمین و بهشت و جهنّم و خورشید و ماه و جنّ و انس را خلق نمی کرد. (عیون المعجزات: ص:69)
2- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: دنیا و آنچه در آن است از آنِ خدای تعالی و رسول او و ما اهل بیت می باشد. (کافی: ج: 1 ص:408 ح: 2)
3- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت آن کسانی هستیم که خداوند مردم را به خاطر ما از گمراهی نجات می دهد. (تأویل الآیات: ج: 2 ص:852 ح: 8) حدیث2: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: سلام بر شما ای راهنمایان هدایت. (بحار الأنوار: ج: 99 ص:187) حدیث3: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هیچ هدایت شونده ای از ضلالت و گمراهی نجات نیافته است مگر به سبب ایشان (اهل بیت (علیهم السلام)). (بصائر الدّرجات: ص:220 ح: 2)
4- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند به خاطر اهل بیت (علیهم السلام) به بندگانش روزی می دهد، و به خاطر ایشان سرزمین ها را آباد می کند، و به خاطر ایشان باران را نازل می کند، و به خاطر ایشان برکات زمین از آن خارج می شود. (کمال الدین: ص:260 ح: 5) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اگر ما نبودیم رودخانه ها جاری نمی گشتند و درختان میوه نداده و سبز نمی گشتند. (مدینة المعاجز: ج: 6 ص:47 ح: 266)

ص:36

و آسمان و زمین به وجود پر رمز و رازش استوار است (1) امری است بسیار بسیار دشوار که در ضمن این چند سطر نمی توان به قطره ای از آنها نیز اشاره نمود؛ ولیکن بار دیگر همان جمله ای را که در ابتدا گفتم تکرار می کنم که:

«امام زمان (علیه السلام) همه کارهﯼ عالم خلقت می باشند».

و تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل!

مُشرق شمس اَبَد، مَطلع انوار ازل

صاحب العصر ابوالوقت امام زَمَن است

مُظهر قائم بالقسط حجاب ازلی

مُعلن سرّ خفی ، مُظهر ما قد بَطَن است

مرکز دائره ء هستی و قطب الاقطاب

آ نکه با عالم امکان بمثل روح و تن است

مالک کُن فیکون و مَلک کون و مکان

مَظهر سلطنت قاهره ء ذی المنَن است

ای سلیمان زمان، پادشه عر ش و مکان

خاتم مُلک تو تا کی به کف اهر من است


1- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خداوند به سبب اهل بیت (علیهم السلام) آسمان را بر زمین برافراشته و نگاه داشته است. (اختصاص:ص:223)

ص:37

بخش اوّل: گذشتهﯼ من

اشاره

مقدّمه

هدف از خلقت من

فصل اوّل: خلقت روح من

فصل دوّم: امتحانات من در عوالم گذشته

فصل سوّم: ولادت من

فصل چهارم: دوران کودکی من

ص:38

ص:39

مقدّمه

در ابتدا متذکّر می شویم که ما آنچه را در اینجا برای شما بازگو می کنیم، در حدّ فهم، و مقدار اطّلاعات بسیار اندک ما از روایات اهل بیت (علیهم السلام) است، و الاّ حقیقت مطلب بسیار بسیار، وسیع تر و عمیق تر از این است و مسلّماً خود شما هر چه بیشتر بیاندیشید به نقش کلیدی و همه جانبه بودن امام عصر خویش، بیشتر پی برده و حضور آن حضرت را در زندگی خودتان بیشتر حسّ می کنید.

اینک به عنوان مقدّمه می گوئیم:

گرچه همهﯼ اهل بیت (علیهم السلام) در زندگانی ما نقش داشته و دارند و خواهند داشت؛ ولکن در حال حاضر سر و کار ما با امام عصر خودمان می باشد، همچنانکه مردم عصر امیر المؤمنین علی (علیه السلام)، سر و کارشان با آن حضرت بود؛ و به تعبیر دیگر همهﯼ اُمور مربوط به ما به آن حضرت واگذار شده است، و ائمّهﯼ دیگر نیز اگر قرار باشد که چیزی به ما بدهند، و یا عنایتی به ما نمایند و تأثیری در زندگی ما داشته باشند، باز به دست امام عصر (علیه السلام) آن را جاری نموده و امر را در نهایت به ایشان واگذار می کنند. (1)

و خلاصه سر و کار نهایی ما با آن حضرت است و امام و پیشوا و خلیفهﯼ خدا در عصر ما ایشان هستند.


1- حدیث: هشام بن سالم می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرضکردم: آیا ممکن است در یک زمان دو امام باشند؟ آن حضرت فرمودند: خیر، مگر آنکه یکی از آن دو خاموش باشد و از دیگری پیروی نماید و دیگری ناطق و پیشوای وی باشد، امّا در یک زمان دو امام ناطق نخواهد بود. (کمال الدین: ص:416 ح: 9)

ص:40

هدف از خلقت من

و نیز باید بدانم که هدف از خلقت من، شناخت امام زمان و اطاعت از ایشان (1) - که علّت غایی خلق مخلوقات (2) و مَظهر صفات حق تعالی و جامع جمیع صفات الهی هستند (3) - می باشد و سعادتمندی جز در سایهﯼ عمل به دستورات ایشان بدست نمی آید. (4)


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) از جمع یارانشان بیرون آمده و خطاب به آنها فرمودند: ای مردم! به درستی که خدای متعال بندگانش را نیافریده مگر برای آنکه او را بشناسند، و آنگاه که او را شناختند عبادتش کنند، و زمانی که او را عبادت کردند از پرستش غیر او بی نیاز گردند. مردی در بین یاران عرضه داشت: ای پسر رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد، معرفت و شناخت خدا چیست؟ حضرت فرمودند: آنست که اهل هر عصر و زمانی امامی را که اطاعتش بر آنها واجب است بشناسند. (علل الشرائع: ج: 1 ص:9 ح: 1)
2- حدیث1: در یکی از زیارات ائمّهﯼ معصومین (علیهم السلام)می خوانیم: سلام بر علّت غائی خلق موجودات. (بحار الأنوار: ج: 99 ص:203) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت، علّت به وجود آمدن همهﯼ مخلوقات هستیم. (بحار الأنوار: ج: 26 ص:259 ح: 36)
3- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ذات امام ملکوتی وصفات او الهی است، وائمّه (علیهم السلام) مَظهر صفات خداوند و برگزیدگان او می باشند. (مشارق انوار الیقین: ص:177) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) فرمودند: تو نمونهﯼ کامل صفات و کمالات پروردگار هستی. (عیون اَخبار الرضا (علیه السلام): ج: 1 ص:9 ح: 13) حدیث3: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: خداوند اهل بیت (علیهم السلام) را جانشین خویش قرار داده است، چرا که او از چشمها پنهان بوده و درک نمی شود و کمّیت و کیفیّت او قابل شناخت نیست پس هرکس ایشان را بشناسد خدا را شناخته است. (تأویل الآیات: ج: 1 ص:397 ح: 27)
4- حدیث: در زیارت آل یاسین خطاب به امام زمان( می گوئیم: ای مولای من هرکس با شما مخالفت کند شقیّ و بدبخت، و هرکس از شما اطاعت کند سعید و خوشبخت می باشد. (احتجاج: ج: 2 ص:317)

ص:41

امام زمان، اوّلین بنده ای است که خداوند را به معنای حقیقی آن عبادت کرده (1) و می کند، و عارفی است حقیقی، که پرودرگار را به معنای واقعی اش می شناسد، و چون همهﯼ صفات کمال پروردگار عالم در ایشان نمایان است، و به عبارت دیگر آینهﯼ تمام نمای صفات حق تعالی می باشند، شناخت امام عصر (علیه السلام) مساوی است با شناخت خداوند متعال، و هر کس این وجود مقدّس را بیشتر و بهتر بشناسد، خدا را بیشتر و بهتر شناخته است. (2)

در توضیح مطلب به طور خلاصه عرض می کنیم که عقل هیچگاه به ذات اقدس الهی راه نداشته و نخواهد داشت و هرچه یک شیء برای عقل ملموس تر و راه یابی به آن آسان و امکان پذیرتر باشد در نتیجه، شناخت، کامل تر و تفصیلی تر خواهد بود.

اینک می گوئیم؛ به دلیل اینکه دسترسی به ذات و صفات ذاتی خداوند متعال امکان پذیر نمی باشد، و نیز جهت نزدیک شدن مردم و شناخت بیشتر


1- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اوّلین مخلوقی که خداوند متعال آن را خلق نمود وجود مقدّس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ما اهل بیت بود، و ما خدای متعال را تسبیح و تقدیس و تحمید، و عبادتی در خور شأن و منزلت او می نمودیم. (بحار الأنوار: ج: 25 ص:17 ح: 31)
2- حدیث1: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هرکس اهل بیت را بشناسد خدا را شناخته است، و هرکس جاهل به ایشان باشد خدا را نشناخته است. (کافی: ج: 4 ص:578 ح: 2) حدیث2: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: اگر اهل بیت نمی بودند خداوند شناخته نشده، و کسی نمی دانست که چگونه او را عبادت کند. (تأویل الآیات: ج: 1 ص:397 ح: 27) حدیث3: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ما آن وسیله های شناخت پروردگار هستیم که بدون آن، شناخت و معرفت او امکان پذیر نیست. (بصائر الدّرجات: ص:516 ح: 6)

ص:42

آنان از وجود مقدّس باری تعالی، خداوند (عزوجل) افرادی را به شکل بشر؛ ولی با خصوصیّات جسمی و روحی متمایز و برتر، و صفاتی که مانند صفات وی بوده (1) - و تنها تفاوتی که دارد این است که موهوبی (عطا شده) و از جانب خداست - خلق نمود تا برای شناخت بیشتر او به سراغ ایشان رفته و از طریق آشنائی و معرفت به صفات و خصوصیّات آنان او را بشناسند.

به عنوان مثال وقتی سخن از صفت عالم بودن امام (علیه السلام) به میان آمده و پیرامون علم ایشان سخن می گوئیم و در نهایت پس از ساعتها بلکه روزها مطالعه، تحقیق و تفکّر در دریای بیکران عجایب این صفت متحیّر و سرگردان می مانیم (2) کاملاً به عظمت و بی نهایت بودن علم عطا کنندهﯼ آن علاّم الغیوبی که چنین علمی را به حجّت خویش عطا فرموده است، پی می بریم.

و همچنین است نسبت به سایر صفات امام (علیه السلام) که شناخت و تأمّل در آنها موجب شناخت صفات حضرت باری تعالی می گردد.

مگو که ذات خداوند عین ذات مهدیست

بگو صفات خدائی همه صفات مهدیست

زعقل، معرفتش خواستن ز بی عقلیست

ز عشق پر سش او کن که عقل، مات مهدیست


1- مراجعه شود به پاورقی 65 در صفحه 40.
2- حدیث: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: به درستی که امام همانند دریاست و آنچه نزد اوست تمام نمی شود، و عجائب و غرائب او از دریا بیشتر است. (قُرْب الاِسناد: ص:336 ح: 1238)

ص:43

فصل اوّل: خلقت رو ح من

خلقت اوّلیّهﯼ من که جزء دوستان و موالیان - و إن شاء اللَّه شیعیان - ایشان هستم (1)، ارتباط مستقیم با امام زمانم دارد؛ چرا که:


1- حدیث: امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: مردی به زنش گفت: نزد فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برو و از او بپرس آیا من از شیعیان شما هستم یا نیستم، آن زن رفت و این سؤال را از ایشان پرسید، فاطمه (علیها السلام) فرمودند: به او بگو: اگر به گفته های ما عمل کرده و از آنچه نهی کرده ایم دوری می کنی پس از شیعیان ما هستی و اگر به گفته های ما توجّهی نداری و از آنچه نهی کرده ایم دست برنمی داری از شیعیان ما به حساب نمی آئی. آن زن برگشت و جریان را به شوهرش اطّلاع داد پس آن مرد گفت: وای بر من! پس چه کسی ما را از این گناهان خلاص می کند؟ و من در جهنّم مخلّد خواهم شد؛ زیرا هر کس شیعه نباشد در جهنّم است. آن زن برگشت و جریان را به حضرت فاطمه (علیها السلام) گفت، آن حضرت فرمودند: به شوهرت بگو: اینطور نیست که خیال کرده ای، شیعیان ما از نیکان اهل بهشت هستند؛ همهﯼ دوستان ما، و دوستانِ دوستان ما، و دشمنانِ دشمنان ما و کسانی که با قلب و زبان، سخنان ما را قبول دارند، همهﯼ اینها از شیعیان ما نیستند مگر آن هنگامی که اوامر ما را انجام دهند و از آنچه نهی کرده ایم دست بردارند و مرتکب گناهان نشوند. البتّه دوستان ما هم که آلوده به گناهانند بالاخره به بهشت می روند، امّا بعد از اینکه از گناهان پاک شوند و (در قبر و برزخ) گرفتار انواع مصیبت ها و مشکلات گردند و یا در قیامت به انواع بلاها و سختیها گرفتار شوند. (تفسیر امام عسکری (علیه السلام): ص:308 ح: 152)

ص:44

اوّلاً: باید بدانم که خدای تعالی روح مرا از اضافهﯼ آن گلی که جسم امام را از آن خلق نموده بوجود آورده است - و جسم امام نیز از مادّه ای به نام «علّیین» خلق شده است - فلذا قلب من ناخود آگاه به آن حضرت مایل است و ایشان را دوست دارد و البتّه این خلقت نیز اتّفاقی نبوده و همانطور که خواهیم گفت پس از قبولی من در امتحاناتی خاصّ در عوالم گذشته صورت پذیرفته است، پس در ذرّه ذرّهﯼ جان من حضور آن امام مشهود و ملموس است. (1)

و ثانیاً: باید بدانم که به خاطر وجود ایشان مرا خلق نموده اند و از نیستی به هستی آمده و وجود یافته ام (2) و حیات من از حیات آن امام سر چشمه گرفته، و به سبب حیات ایشان باقی است. (3)

آندم که روح، ز گل سرشته شد عشق، ز خال صورتت گرفته شد

من عاشق شدم و دل به تو دادم چون عشق تو در وجودم نهاده شد


1- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به درستی که خداوند محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) را از طینت علّیّین و قلب های ایشان را از اَعلی علّیّین خلق نموده است، و طینت قلب های شیعیان ایشان را از علّیّین و طینت جسم ایشان را از مادّه ای پائین تر از علّیّین خلق نموده است، پس قلب های شیعیان از جنس بدن های محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) می باشد. (بصائر الدّرجات: ص:34 ح: 2)
2- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت، علّت به وجود آمدن همهﯼ مخلوقات هستیم. (بحار الأنوار: ج: 26 ص:259 ح: 36) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال فرموده است: من دنیا و آخرت را به خاطر ائمّهﯼ معصومین خلق نمودم. (مشارق انوار الیقین: ص:236)
3- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند اهل بیت را سبب حیات و زندگانی خلائق قرار داده است. (اِثبات الوصیّة: ص:183)

ص:45

فصل دوّم: امتحانات من در عوالم گذشته

بله! درست خواندید! عوالم گذشته ای که معمولاً از آن بی اطّلاعیم!

من پس از گذشتن از عوالم مختلفی همچون عالم ارواح و عالم ذرّ، پا به عالم دنیا گذارده ام، و در آن عوالم نیز مانند این دنیا امتحان شده ام، و در آنجا نیز به یاری و مَدَد و عنایت امام زمان خویش هدایت گشته ام.

و جریان بطور خلاصه از این قرار بوده است که خداوند (عزوجل) پس از خلقت ارواح، روح مرا به همراه سایر ارواح، مورد امتحان و آزمایش قرار داد و پس از اعطای اختیار و عقل و شعور به همهﯼ ارواح و معرّفی خود، از ایشان اینگونه پرسش نمود: {أَلَسْتُ برَبّکُمْ} (1) یعنی: «آیا من پروردگار شما نیستم؟».

پس نخستین کسانیکه به اختیار خویش و مَدَد الهی و حکمت بی پایان او {قالُو بَلی} (2) را گفته و ایمان آوردند، وجود مقدّس پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) بودند و بعد از آنان نیز پیامبران، اوصیا و اولیا و سایر مؤمنین و دیگران به این ندا لَبّیک گفتند و عدّه ی زیادی نیز قلباً ایمان نیاورده و کافر شدند.

بعد از این مرحله، خداوند (عزوجل) مسألهﯼ نبوّت پیامبران، خصوصاً نبوّت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) را به خلائق معرّفی و مطرح نمود، و بار دیگر از خلائق طلب اقرار بر نبوّت ایشان را کرد، در این مرحله نیز همچون مرحلهﯼ قبل عدّه ای ایمان آورده و عدّه ای نیز قلباً کافر شدند.


1- سورهﯼ اَعراف: آیه: 172.
2- سورهﯼ اَعراف: آیه: 172.

ص:46

و در مرحلهﯼ سوّم نیز خداوند امیر المؤمنین (علیه السلام) و اوصیای آن حضرت را تا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به خلائق معرّفی نمود و از آنان طلب اقرار و قبول ولایت ایشان را کرد، که باز عدّه ای کافر شدند و عدّه ای قلباً ایمان آوردند. (1)


1- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: همانا اُمّتِ مرا در روز أخذ میثاق بر من عرضه کردند، پس اوّل کسیکه به من ایمان آورد و مرا تصدیق نمود و نیز اوّل کسیکه پس از بعثت مرا تصدیق نموده و به من ایمان آورد علی بن ابی طالب بود، پس او صدّیق اکبر است. (مختصر بصائر الدّرجات: ص:165) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خدای (عزوجل) ارواح را دو هزار سال پیش از اجساد آفرید، و آنها را به عرش آویخت، و به آنان فرمان داد تا بر من سلام و درود فرستاده و از من فرمان برند، پس نخستین کسی که از مردان بر من سلام کرد و از من اطاعت نمود روح علیّ بن ابی طالب بود. (اَمالی مفید: ص:113 ح: 6) حدیث3: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: همانا خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از اجساد آفریده و آنها را در هوا جا داده است، پس هر کدام در آنجا با هم آشنا شدند در دنیا نیز به هم اُلفت گیرند، و هر کدام آنجا ناشناس شدند در دنیا نیز از یکدیگر جدا شوند. (بصائر الدّرجات: ص:108 ح: 7) حدیث4: مُفضّل بن عُمَر گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: پروردگار هستی آفرین ارواح را دو هزار سال قبل از اجساد خلق کرد، و عالی ترین و شریف ترین آنها را، روح محمّد، و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان بعد از ایشان - که درود خدا بر ایشان باد - قرار داد، آنگاه ارواح آنان را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه نمود، و نور آنان همه چیز را فرا گرفت، پس خداوند (تبارک و تعالی) به آسمانها و زمین و کوهها فرمود: اینان دوستان و اولیا، و حجّتهای من بر آفریدگانم می باشند و پیشوایان مخلوقات من هستند، پس کدامیک از شما می تواند بار این امانت را با سنگینی های آن به دوش کشیده و ادّعا کند که چنین مرتبه و مقامی از آنِ اوست نه از آنِ برگزیدگان من؟! پس همهﯼ آسمانها و زمین و کوهها از حمل آن سَر باز زدند. (معانی الاَخبار: ص:108 ح: 1)

ص:47

و مثل آنچه در مورد عالم ارواح گفته شد در عالم ذرّ نیز - پس از اینکه خداوند ارواح را در اجسام بسیار ریزی قرار داد - در سه مرحله امتحانات مذکور از خلائق گرفته شد (1) و در تمامی این مراحل، من به امام عصر خویش - که به من این عنایت را نمود و این یاری را رسانید که بتوانم توحید، نبوّت و ولایت را قلباً پذیرفته و بر زبان {قالُو بَلی} (2) را جاری کنم و این سعادت شامل حال همچون مَنی قرار گرفت که جزء شیعیان عصر او قرار بگیرم - مدیون و بدهکار هستم و قطره ای از دریای این عنایات را هم نمی توانم شکرگزاری نمایم، وچگونه می شود شکر این نعمت را بجای آورد! و حال اینکه توفیق شکر گزاری - که رزقی است معنوی - نیز از جانب ایشان باید به من عطا شود.


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند ذریّهﯼ آدم را تا روز قیامت از صلب او خارج نمود، پس به صورت ذرّات ریزی خارج شدند و خداوند خود را به آنها معرّفی نمود، و اگر این معرّفی نمی بود هیچکس خدایش را نمی شناخت! سپس فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: چرا، گفت: پس این محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بنده و رسول من، و علی - که امیر بر مؤمنین است - خلیفه و امین من می باشد. (بصائر الدّرجات: ص:91 ح: 8) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من عهد گیرنده از ارواح در گذشتهﯼ دور می باشم، من فریاد: «آیا من پروردگار شما نیستم» را از جانب خدای پایدار اَزلی سَر دادم، من کلمهﯼ سخنگوی خدا در میان خلقش می باشم، من عهد گیرنده از همهﯼ مخلوقات می باشم. (مشارق انوار الیقین: ص:260) حدیث3: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال در حالی از شیعیان ما پیمان بر ولایت را گرفت، که مانند ذرّات بسیار ریزی بودند، همان روزی که از ذرّه ها پیمان گرفت، و نیز به ربوبیّت خود و نبوّت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) اقرار گرفت. (کافی: ج: 1 ص:436 ح: 1)
2- سورهﯼ اَعراف: آیه: 172.

ص:48

خدایا! تو را شکر می کنم که من را در آن عوالم مورد عنایت مولا و امام عصر خویش حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار دادی، و اذن دادی که محبّت خویش را در دلم بیافکند و مرا جزء شیعیان و موالیان خود بپذیرد.

خدایا! در این عالم نیز لحظه به لحظه مرا مورد عنایات خاصّهﯼ ولیّت قرار ده و توفیق شکر گزاری این نعمت عُظمی را به من عطا فرما، و آن به آن مرا به حضرتش نزدیک نموده و ارتباطم را با ایشان بیشتر فرما تا جائیکه لحظه ای از یادشان غافل نبوده و ایشان را فراموش نکنم و همیشه و در همه حال خدمتگزار آستان مقدّسشان باشم.

یاد رُخَت به روضه ء رضوان نمی د هم

خاک دَرَت به مُلک سلیمان نمی د هم

دُرّ محبّتی که بر دلم نهفته ای

تابنده گوهریست من ارزان نمی د هم

آب ولایتی که گلم ز آن سرشته شد

آن آب را به چشمه ء حیوان نمی د هم

با کس مرا بغیر مهدی کار نیست

دل را به شیاطین روزگار نمی د هم

ص:49

فصل سوّم: ولادت من

به عنایت خاصّ امام عصر (علیه السلام) از مادری متولّد شده ام که محبّت مولایم سرمایهﯼ زندگیش بود و از ابتدا آموزگار عشق و محبّت ایشان به من بوده است؛ و همانا دلبستگی و محبّت فراوان من به اهل بیت (علیهم السلام) و بغض و کینه ام نسبت به دشمنانشان نشانهﯼ بارزی از صَفا و پاک دامنیش می باشد. (1)

در حالیکه هنوز چهار ماه از استقرار من در رَحم مادرم نگذشته بود، ملائکهﯼ الهی به اذن و امر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، (2) روحم را در کالبد جسمم نهاده


1- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: شخصی که شب را به بامداد رسانَد و نسیم محبّت ما را بر قلب خود احساس نماید، پس باید خدا را بر سر آغازِ نعمتها سپاسگزاری نماید. عرض شد: سرآغازِ نعمتها چیست؟ فرمودند: حلال زادگی. (علل الشرائع: ج: 1 ص:141 ح: 2) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای علی! هر که من و تو را و امامانِ از اولاد تو را دوست دارد خدا را بر حلال زادگی خویش حمد کند؛ زیرا دوست ندارد ما را مگر حلال زاده و دشمن ندارد ما را مگر حرام زاده. (علل الشرائع: ج: 1 ص:141 ح: 3) حدیث3: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) می فرمودند: دشمن نمی دارد تو و اولاد تو (ائمّه (علیهم السلام)) را مگر سه طائفه: زنا زادگان، منافق، و کسی که مادرش در حال حیض به او حامله شده. (علل الشرائع: ج: 1 ص:142 ح: 6)
2- حدیث1: امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: هیچ مَلَکی نیست که خداوند او را برای اجرای فرمانی به زمین ارسال نماید مگر اینکه ابتدا نزد امام رفته و آن امر را به ایشان عرضه می دارد. (بصائر الدّرجات: ص:115 ح: 22) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمانها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق انوار الیقین: ص:343)

ص:50

و بین آن دو ارتباط برقرار نمودند و من، من شدم. (1)

از زمانی که متولّد شدم و به دنیا پا نهادم، ایشان را دیده و با دیدنشان مسرور می گشتم، و هر گاه از دیدگانم کنار می رفتند، گریه می کردم، (2) و مادرم


1- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: زمانیکه خداوند متعال اراده نماید نطفه ای را - که از او در پشت آدم پیمان گرفته است - بیافریند و او را در رحم قرار دهد، مَرد را به نزدیکی وا می دارد و به رحم الهام می کند که گشوده شو تا آفریده و فرمان و تقدیرم را در تو بنهم، پس رحم باز شده و نطفه در آن جای می گیرد، و چهل روز در آنجا باقی می ماند، و چهل روز نیز به صورت عَلَقَه بوده، و چهل روز هم به صورت مُضْغَه ای (گوشت جویده شده) می باشد، و آنگاه تبدیل به گوشتی با رگهای پیچیده می شود، و سپس خداوند دو فرشتهﯼ آفریننده را می فرستد که هرچه اراده نموده است را در رحم بسازند، پس آن دو از دهان زن به سمت شکم او پائین آمده و خود را به رحمی - که در آن روح دیرین است و از پشت مردان و رحم زنان نقل شده - رسانیده، و در آن به فرمان خدای تعالی روحِ زندگی و ماندن را می دمند، و گوش و چشم و همهﯼ اندام او و هرچه در شکم است را می سازند، سپس خداوند به آن دو فرشته وحی می کند که بنویسید بر او قضا و قَدَر و امرِ نافذ مرا، و شرط کنید برایم بَداء و تغییر در آنچه را که می نویسید. پس آن دو فرشته می گویند: پروردگارا! چه بنویسیم؟ خداوند (عزوجل) به آنها وحی می کند که به پیشانی مادرش بنگرید، پس ناگاه لوحی بر پیشانی مادر مشاهده می نمایند که در آن صورت و عمر و پیمان، و اینکه شقی است یا سعید و همهﯼ صفات آن مولود دیده می شود. (کافی: ج: 6 ص:13 ح: 4)
2- حدیث: مُفضّل بن عُمَر می گوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهﯼ طفلی که بدون تعجّب از چیزی (و یا دیدن امر خنده داری) می خندد و یا بدون داشتن درد (و یا امر گریه آوری) می گرید سؤال نمودم. پس حضرت فرمودند: ای مفضّل! هیچ طفلی نیست مگر اینکه امام زمان خویش را می بیند و با او مناجات می کند، پس زمانی که امام از او غایب می شود گریه، و زمانی که با اوست می خندد، و این حالت تا زمانی است که آن طفل زبان گشوده و به سخن آید، پس در این هنگام است که دیگر امام را ندیده و آنچه را هم که دیده است فراموش می کند. (علل الشرائع: ج: 2 ص:584 ح: 28)

ص:51

با اینکه گرسنه نبودم و هیچ امر دیگری که موجب گریه کردن من شود در بین نبود، گمان می کرد که من گرسنه ام و یا به علّت خاصّی گریه می کنم، و سعی می کرد که به هر صورتی که ممکن است مرا ساکت کند و حال اینکه چیزی جز فراق یار باعث گریهﯼ من نبود.

ای کاش! و ای کاش! همان حالت در من ادامه پیدا می کرد و من برای همیشه چشمم در چشمان ایشان می افتاد، و چهرهﯼ نازنینشان را مشاهده می کردم؛ ولی اکنون نیز ناراحت نیستم، چرا که ایشان همیشه با من و به یاد من هستند، و مرا می بینند و از حال و روز من آگاه ا ند، (1) و من هر گاه بخواهم، بدون هیچ واسطه ای با ایشان سخن گفته و درد دل می نمایم، - همچنان که در کودکی قبل از اینکه به سخن درآیم چنین بودم - ، و اُنس می گیرم و حاجاتم را برای ایشان بیان می کنم، و می خواهم که آنها را بر آورده کنند و مرا به خود وا نگذارند.

چقدر جملهﯼ مولایم، امام زمانم، هستی ام، برای من آرامش بخش است که فرمودند: «إنَّا غَیْرُ مُهملینَ لمُراعاتکُمْ وَلا نَاسینَ لذکْرکُمْ» (2) یعنی: «ما از مراعات حال شما غفلت نکرده و یاد و توجّه به شما را فراموش نمی کنیم».


1- حدیث1: امام زمان (علیه السلام) در توقیعی فرمودند: ما بر اخبار و احوال شما احاطه داشته و از آنها مطّلع هستیم و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. (مزار مفید: ص:7) حدیث2: و در توقیعی دیگر امام عصر( فرمودند: ما در مراعات و خبر گیری از حال شما کوتاهی نمی کنیم و یادِ شما را فراموش نمی نمائیم. (احتجاج: ج: 2 ص:322)
2- ( ) اِحتجاج: 2 ص:322.

ص:52

جانم فدای شما مولای غریبی که - هر صبح و شام، در مصیبت جدّتان ابا عبد اللَّه الحسین (علیه السلام) گریه می کنی (1) و - این چنین به فکر ما هستی، و اگر ما از یاد شما غافل شده فراموشتان کنیم، شما هرگز ما فراموش نکرده و از یادمان غافل نمی شوید.

صبح و شام همه گریه است زهجرت که بیا

تو به صبح و شام خود گریه چر ا چنین کنی

گریه بر عاشق دیوانه بزیبد نه به معشوق

تو که معشوق شفیقی نزیبد که چنین گریه کنی


1- حدیث: در زیارتِ ناحیهﯼ امام زمان (علیه السلام) خطاب به امام حسین (علیه السلام) آمده است: اگر زمانه مرا به تأخیر انداخت و نتوانستم تو را یاری نمایم و با دشمنانت دشمنی و جنگ نمایم، پس در ازای آن هر صبح و شام با صدای بلند گریه می کنم و گاهی به جای اشک خون می گریم! و این همه به خاطر حسرت بر تو و تأسّف و اندوه بر آن مصیبتی است که بر سر تو آمده، و این گریه و افغان تا زمانی که از سوز و شدّت مصیبت و غصّهﯼ فراوان بمیرم ادامه دارد. (مزار مشهدی: ص:485)

ص:53

فصل چهار م: دورا ن کودکی من

در اوائل که حتّی توان دور کردن پشه ای را از خود نداشتم، بلاهای بسیار زیاد و مختلفی که هرکدام به تنهائی برای از پای درآوردن من کافی بود از من دور شد، امّا توسّط چه کسی؟

ملائکه ای که من را در این دوران و بعد از آن محافظت می نمودند (1) از چه کسی دستور می گرفتند؟

بارها و بارها تا پای مرگ پیش رفتم و اگر عنایات ایشان نبود برای همیشه از این جهان رخت بر بسته بودم. به عنایت و توجّه آن حضرت بود که دل خیلی ها به من مهربان وعطوف گردید تا به فکر من بوده و مرا کمک کنند تا روی پای خود بایستم.

آری! تمامی نعمت ها، رزق و روزی ها، منافع، برکات و رحمت ها، از ناحیهﯼ امام عصر (علیه السلام) و به خاطر ایشان به دست من رسیده و می رسد؛ (2) و


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هیچ بنده ای نیست مگر اینکه دو ملک او را محافظت می کنند، پس زمانی که قرار باشد مؤاخذه شده و به بلا و گرفتاری دچار شود او را ترک می کنند. (تفسیر عیّاشی: ج: 2 ص:205 ح: 16)
2- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند به خاطر اهل بیت به بندگانش روزی می دهد و به خاطر ایشان سرزمین ها را آباد می کند، و به خاطر ایشان برکات را از زمین خارج می کند. (کمال الدین: ص:260 ح: 5) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند به سبب ما درختان را میوه دار، و میوه ها را رسیده و قابل استفاده می نماید، و به خاطر ما باران را نازل و زمین ها را سبز می گرداند. (کافی: ج: 1 ص:144 ح: 5)

ص:54

تمامی نقمت ها، بلاها، هلاکت ها، غم و غصّه ها، مرضها و بیماری ها، وساوس شیطانی و نابسامانی های روزگار، به خاطر آن حضرت از من دور و دفع شده و می شوند. (1)

ای خوشا آنروز که کودک بودیم بر مهر و تولاّی تو می آسودیم

هر زمان دیده ء خود بگشودیم هر طرف صورت خود بنمودیم

تو به ما روح و روان می دادی صورت خویش نشان می دادی

لیک از کثر ت عصیان امروز نفس بر ما شده یکسر پیروز

حال ای عشق و محبّت آموز فر ض کن کودکی هستیم هنوز


1- حدیث1: امام زمان (علیه السلام) فرمودند: به خاطر من خداوند بلاها را از اهلم و شیعیانم دفع می کند. (کمال الدین: ص:441 ح: 12) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند می فرماید: آنها (ائمّه (علیهم السلام)) حقیقتاً اولیای من هستند، به خاطر ایشان هر فتنهﯼ کور ظلمانی را دفع می کنم و به خاطر ایشان زلزله ها را برطرف می سازم، و به خاطر ایشان گناهان و غلّ و غشّ ها را می زُدایم. (امامت و تبصرت: ص:103 ح: 92) حدیث3: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: به خاطر شما (اهل بیت (علیهم السلام)) خداوند ذلّت و خواری را از ما دور نمود، و چرکهای غم و اندوه را از صورتهایمان پاک کرد، و ما را از قرار گرفتن در پرتگاههای هلاکت و آتش عذاب نجات داد. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609)

ص:55

بخش دوّم : حال من

اشاره

فصل اوّل: رزق و روزی من

فصل دوّم: مقدّرات من

فصل سوّم: اعمال من

فصل چهارم: معاصی و گناهان من

فصل پنجم: دعاها ، حوائج و نیازهای من

فصل ششم: ابلیس و هوای نفس من

فصل هفتم: حادثه ها ، گرفتاری ها ، بلاها و بیماری های من

فصل هشتم: هدایت من

فصل نهم: آرامش و طمأنینهﯼ من

فصل دهم: دین من

فصل یازدهم: قرآن من

فصل دوازدهم: علم و دانش من

ص:56

ص:57

فصل اوّل: رزق و روزی من

برای اینکه بیشتر به نقش امام زمان (علیه السلام) در رابطه با رزق و روزی خود پی ببریم باید بدانیم که رزق، معنای عامّی دارد و منحصر به غذای جسم نیست؛ بلکه شامل غذای روح نیز می شود. و نیز منحصر به غذا که عامل رشد جسم است نمی باشد؛ بلکه مراد، هر چیزی است که نعمت محسوب شده و خیر و برکت آن به ما برسد.

بنابراین ولایت امیرالمؤمنین و اولاد طاهرینش (علیهم السلام)، و خدمت و یاری ایشان و دوستارانشان، گریه کردن بر مصیبت ایشان، شرکت در مجالس سُرور و عزای آنان، توجّه و اُنس به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دعا کردن برای وجود مقدّسشان، توفیق بر عبادت و بندگی، عافیت، فکر سالم، فرزند صالح، همسر ایده آل، پدر و مادر مهربان، استاد دلسوز، رفیق خوب، موقعیت اجتماعی، علم و دانش، آبرو و شخصیت، اخلاق نیکو، احترام به والدین، و دیگر مواردی که با کمی تأمّل می شود آنها را ذکر نمود، همگی جزء رزق و روزی ما می باشند.

پس رزق منحصر به غذاهای رنگارنگ، میوه های مختلف، لباس های گوناگون، خانه، ماشین و سایر امکانات رفاهی نمی باشد؛ بنابراین وقتی سخن از رزق به میان می آید نباید گمان کنیم که منظور چیزهایی است که شکم را سیر کرده و بدن را می پوشاند.

حال می گوئیم که این رزقی که - از لحاظ کمّیّت و کیفیّت - برای اشخاص مختلف متفاوت است و در اعصار مختلف شکلهای مختلفی به خود می گیرد:

ص:58

اوّلاً: همگی به خاطر وجود امام زمان (علیه السلام) خلق شده (1) و به یُمن و برکت وجود آن حضرت به موجودات عالم عطا می گردد. (2)

ثانیاً: همهﯼ آنها ملک ایشان بوده و تحت تصرّف آن حضرت می باشد؛ بنابراین صاحب اختیار آنها - در عصر ما به اذن الهی - کسی نیست جز امام زمان (علیه السلام). (3)

ثالثاً: هدف از خلقت این ارزاق، این بوده است که اینها وسیله ای باشند در جهت شناخت، توجّه، ارتباط و در نهایت اطاعت از امام عصر (علیه السلام)، که مساوی است با شناخت، توجّه، ارتباط و اطاعت از پروردگار عالم. (4)

رابعاً: مَلَک مأمور رزق؛ یعنی جناب میکائیل و سایر ملائکه ای که زیر


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال فرموده است: من دنیا و آخرت را به خاطر ائمّهﯼ معصومین خلق نمودم. (مشارق انوار الیقین: ص:236) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اگر ما نبودیم خداوند آسمان و زمین و بهشت و جهنّم و خورشید و ماه و جنّ و انس را خلق نمی کرد. (عیون المعجزات: ص:69)
2- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به خاطر ما اهل بیت رحمت نازل می شود. (بصائر الدّرجات: ص:82 ح: 10) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: به خاطر شما اهل بیت خداوند به بندگانش روزی می دهد، و به خاطر شما باران از آسمان نازل می شود و به خاطر شما زمین برکاتش را خارج می کند. (اعلام الوری: ج: 2 ص:184)
3- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: دنیا وآنچه در آن است از آنِ خدای (تبارک و تعالی) و رسول گرامیش و ما اهل بیت می باشد. (کافی: ج: 1 ص:408 ح: 2) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا زمین و هر آنچه بر روی آن است از آنِ خدا و رسول گرامیش و ما اهل بیت می باشد. (ثاقب: ص:417 ح: 2)
4- حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هرکس اهل بیت را بشناسد خدا را شناخته است، و هرکس جاهل به ایشان باشد خدا را نشناخته است. (کافی: ج: 4 ص:578 ح: 2)

ص:59

نظر این فرشتهﯼ عظیم الشأن مشغول انجام وظیفه هستند، از امام عصر خویش دستور گرفته و طبق اوامر آن حضرت عمل می کنند. (1)

خامساً: هیچ مخلوقی از ارتباط رزق و روزی خویش با آن حضرت محروم نیست، چرا که امام عصر (علیه السلام) فقط امام بر ما انسان ها نیستند؛ بلکه همانطور که سابقاً گفتیم همهﯼ مخلوقات عالم، امام زمان دارند.

بنابراین میوه ای که تناول می کنیم، درختی که این میوه را داده است، آبی که درخت از آن آبیاری شده است، خورشیدی که بر آن تابیده است و اکسیژنی که مصرف نموده است، بارانی که باریده است، دریاهایی که باران به آن ریخته است، زمینی که دریاها بر آن مستقرّند، آسمانهایی که بر زمین محیط اند، کرسیی که بر آسمانها احاطه دارد و عرشی که فوق همهﯼ اینهاست، (2) با


1- حدیث1: امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: هیچ مَلَکی نیست که خداوند او را برای اجرای فرمانی به زمین ارسال نماید مگر اینکه ابتدا نزد امام رفته و آن امر را به ایشان عرضه می دارد، و به درستی که محلّ رفت و آمد ملائکهﯼ الهی به سوی صاحب این امر است. (بصائر الدّرجات: ص:115 ح: 22) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمانها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق انوار الیقین: ص:343) حدیث3: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: قسم به آن خدائی که آسمان را بدون پایه و ستون بالا برده است، اگر مَلَکی از ملائکه، قصد جا بجائی - به اندازهﯼ نَفَسی - از مکانی به مکان دیگر را داشته باشد هرگز بدون اذن من نمی تواند چنین کند، و این امر برای فرزندم حسن و حسین و فرزندانِ از نسل او که نهمین ایشان قیام کننده آنها است نیز می باشد. (بحار الأنوار: ج 27 ص:36)
2- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آسمانهای هفتگانه نسبت به کرسی همانند حلقه ای کوچک در بیابانی وسیع می باشند، و امّا عظمت و بزرگی عرش نسبت به کرسی همانند عظمت و بزرگی آن بیابان نسبت به حلقه است. (معانی الاَخبار: ص:523 ح: 13)

ص:60

تمامی موجوداتی که در آن زندگی می کنند، همگی امام دارند، و امام آنها کسی نیست جز حجّت بن الحسن العسکری (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) (1)، و هر شیئی که در عالم، امام دارد، حرکت، وجود، خاصیّت و اثر او بی اذن امام و حجّت خدا امری است غیر ممکن.

چگونه چنین نباشد و حال اینکه بر همگی آنها ملائکه ای مأمورند که بی اذن امام خویش، قدم از قدم برنداشته و کاری را انجام نمی دهند. (2)

آری! بر تک تک قطرات باران، برگ های درختان و... ملائکهﯼ الهی مأمورند (3) و همهﯼ آنها جز در جهت خواست و ارادهﯼ امام خویش حرکتی نمی کنند.


1- حدیث1: در زیارت امام عصر( می خوانیم: سلام بر تو ای حجّت خدا بر زمینیان و آسمانیان، شهادت می دهم که به حقیقت تو حجّت خدا بر گذشتگان و آیندگان هستی. (مزار مشهدی: ص:587) حدیث2: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت حجّت های خداوند بر عالمیان هستیم. (روضة الواعظین: ص:199)
2- حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمانها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق انوار الیقین: ص:343)
3- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به درستی که برای خداوند ملائکه ای است که مأمورند بر درختان و نخلها، پس هیچ درخت و نخلی نیست مگر اینکه با او مَلَکی است از جانب خدای متعال که آن درخت و نخل و آنچه از برگ ها و میوه ها در آن است را حفظ می کنند، و اگر این ملائکه نبودند حیوانات و حشرات میوه ای را باقی نمی گذاشتند، و به همین جهت است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نهی فرمودند از اینکه مسلمانی زیر درخت یا نخل میوه داری ادرار و مدفوع کند چرا که ملائکهﯼ موکّل بر آن درخت در آنجا حاضر هستند، و اینکه درخت و نخل میوه دار به عنوان انیس انسانها شمرده شده اند نیز بدین خاطر است که ملائکهﯼ موکَّل بر آنها در آنجا حضور دارند. (علل الشرائع: ج: 1 ص:276 ح: 1) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچ قطره بارانی نمی بارد مگر اینکه مَلَکی همراه آن است و آن قطره را در جای تعیین شده فرود می آورد. (علل الشرائع: ج: 2 ص:463)

ص:61

بنابراین رزق من - که احتیاج دائمی به آن دارم و شامل عمر کوتاهم نیز می شود - ارتباطی عمیق و پیوسته با امام زمان من دارد، و چقدر جای تأسّف است که من با همهﯼ نیاز و احتیاجی که به آن حضرت دارم، نتوانسته ام آنطور که شایسته است خدمتی به آن امام مهربان تر از مادر، صمیمی تر از پدر و دلسوز تر از من به خودم، بنمایم! (1)

گرچه خود قا سم الارزاق بُوَد میکائیل

نیست در رُتبه مگر ریزه خور خوان شما

هرچه در دفتر ملک است و کتاب ملکوت

قلمصُنع، رَقم کرده بعنوان شما

*****


1- حدیث1: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: امام همچون پدری مهربان می باشد. (کافی: ج: 1 ص:407 ح: 8) حدیث2: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم ما اهل بیت از خود شما به شما مهربان تر هستیم. (بصائر الدّرجات: ص:285 ح: 15) حدیث3: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام مونسی رفیق، پدری دلسوز، و برادری تَنی، و همچون مادری نیکوکار به فرزند کوچک خویش می باشد. (کافی: ج: 1 ص:200 ح: 1) حدیث4: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: همانا امام نسبت به شیعیان خویش از پدران و مادران دلسوزتر است. (خصال: ص:527 ح: 1)

ص:62

جناب اوست به ذرّات ممکنات مُجیر

وجود اوست به ارزاق کائنات کفیل

خود اوست مَظهر الحَیّ و دَم به دَم، ز دَمَش

حیات گیرد و بر کون بخشد اسرافیل

هم اوست مُظهر القابض و به حضرت او

دهد مراجعت روح خلق، عزرائیل

ز خوان مکرمتش رزق ما سوی اللَّه را

دهد به روز و شبان کیل کیل میکائیل

عطا و لطفش عاید به هر فقیر و غنی

سخا و جودش شامل به هر جواد و بخیل

*****

خاک درگاهش حیات جاودان بخشد بلی

مایه ی عمر اَبَد ، این آب حیوانست و بس

از ازل گسترده خوان نعمت او تا اَبد

اوّلین و آخرین را رزق از این خوانست و بس

ص:63

فصل دوّم: مقدّرات من

این موضوع چندان نیاز به توضیح ندارد؛ زیرا که دوست و دشمن (1) همه می دانند که ملائکه و روح القُدُس در شب قدر بر امام زمان (علیه السلام) نازل


1- حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچگاه تَیْمِی و عَدَوِی (ابو بکر و عمر) خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نبودند و آن حضرت سورهﯼ «إِنَّا أنْزَلْنَاه» را با خشوع و گریه تلاوت نمی کردند جز اینکه آن دو ملعون می گفتند: برای این سوره چه سخت دِلَت نازک است؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمودند: برای آن چیزی است که به چشم خود دیده و به دلِ خود فهمیده ام، و برای آن است که دلِ این مرد (یعنی علی (علیه السلام)) بعد از من خواهد دریافت، آن دو می گفتند: شما چه دیده اید و او چه خواهد دید؟ حضرت در اِزای جواب، روی خاک برای آنها این آیه: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» را نقش کرده و می فرمودند: پس از فرمودهﯼ خداوند که می گوید: «هر امری» آیا چیز دیگری باقی می ماند؟ آن دو می گفتند: نه، پس می فرمودند: می دانید به چه کسی هر امری را نازل می کنند؟ می گفتند: ای رسول خدا! به شما، می فرمودند: آری! درست است. ولی آیا شب قدر بعد از من هست یا نه؟ آن دو می گفتند: آری! پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمودند: آیا این امر در آن شب نیز نازل می شود؟ می گفتند: آری! می فرمودند: بر چه کسی؟ آن دو می گفتند: ما نمی دانیم، پس سَرِ مرا در آغوش گرفته و می فرمودند: اگر نمی دانید، بدانید: آن کس بعد از من این مرد است. و به راستی مطلب این است که آن دو نفر این شب را بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شدّت هراسی که به دلِ آنها می افتاد می شناختند. (کافی: ج: 1 ص:249 ح: 5)

ص:64

شده (1) و تقدیرات یک سالهﯼ من، باید به امضای ایشان برسد؛ (2) زیرا تنها کسی که قدرت تصرّف در مقدّرات و تغییر و تبدیل آنها را دارد شخص ایشان است. (3)

ولی با این وجود دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) حاضر به پذیرفتن و قبول چنین مطلبی نیستند، می دانید چرا؟

چون در این صورت تمام امامانی که تا به حال برای خود تراشیده اند همگی زیر سؤال رفته و از اعتبار ساقط می گردند. و در کلمات ائمّه (علیهم السلام) نیز


1- حدیث1: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: همانا در شب قدر اُمور یک سال، معیّن می شود و برای اجرای این مسأله مُجریانی بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشند، پس شخصی سؤال نمود: آنان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: من و یازده نفر از فرزندانم که از صُلب من می باشند و آنان امامانی هستند که ملائکه با ایشان سخن می گویند. (کافی: ج: 1 ص:247 ح: 2) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: شب قدر بر ما اهل بیت مخفی نیست؛ چرا که در آن شب، ملائکه به دور ما طواف می کنند. (تفسیر قمّی: ج: 2 ص:290)
2- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ملائکهﯼ الهی و روح القدس در شب قدر احکام و اُموری را که قرار است در طول سال رُخ دهد برای امام بازگو می کنند، پس شخصی سؤال کرد: مگر امام از آن احکام و اُمور بی خبر است؟ حضرت فرمودند: خیر، بلکه از آنها مطّلع است، ولی در شبهای قدر از طرف خدا به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اوصیای او نسبت به آنچه می دانند دستور می آید که آنچه را می دانند اجرا و عمل نمایند. (کافی: ج: 1 ص:252 ح: 8)
3- حدیث1: امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: به درستی که خداوند ما اهل بیت را بر آنچه بخواهیم توانا نموده است. (بصائر الدّرجات: ص:395 ح: 5) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اهل بیت (علیهم السلام) جایگاه قدرت و مشیّت خدای (عزوجل) می باشند. (مشارق انوار الیقین: ص:179)

ص:65

آمده است که در مقام احتجاج با مخالفین از آنان بپرسید که آیا شب قدر، بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بوده است یا خیر؟ اگر بگویند: نه، که تکذیب قرآن نموده اند که می گوید: {تَنَزَّلُ الْمَلائکَةُ وَالرُّوحُ فیهَا بإذْن رَبّهمْ منْ کُلّ أَمْرٍ} (1)؛ یعنی: «پیوسته در شب قدر ملائکه به اذن پروردگارشان نازل می شوند»، و اگر بگویند: آری، - که چنین خواهند گفت - از آنان بپرسید که بر چه کسی نازل می شوند؟ در این جاست که جوابی نداشته و عاجز می شوند. (2)

به درستی که شب قدر که به گفتهﯼ خداوند در قرآن کریم برتر از هزار شب است، برای من شب بسیار مهم و سرنوشت سازی است. (3)

و چقدر من به وجود نازنین امام عصر (علیه السلام) در این شب نیازمندم و این نیاز را با همهﯼ وجودم حسّ می کنم. در این شب یکسره با مولایم نجوا نموده و تمام توجّه ام به اوست و عاجزانه از او می خواهم که مرا هم مورد عنایت و توجّه خاصّ خود قرار داده و سرنوشتی پُر از خیر و خوبی، همراه با عافیت جسم و روح برایم رقم بزند.

امّا حالا که کمی با خود می اندیشم می بینم:

آقا و مولایم!

صاحبم!

امام زمانم!


1- سورهﯼ قدر: آیه: 4.
2- کافی ج: 1 ص:245 ح: 1.
3- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا در شب قدر ارزاق تقسیم شده و اَجَل ها نوشته می شوند و نیز مشخّص می شود که چه کسانی باید به حجّ بروند، و در این شب هر عملی برتر از انجام آن عمل در هزار ماه است. (کافی: ج: 4 ص:66 ح: 2)

ص:66

محبوب تر از جانم! (1)

مهربان تر از مادرم! (2)

نزدیک تر از سفیدی به سیاهی چشمم!

دار و ندارم!

روح و روانم!

تکیه گاهم! (3)

تنها خریدارم!

خورشید زندگیم!

آسایش خاطرم! (4)


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) در مورد گفتار خدای (عزوجل): «فقط ولیّ و سرپرست شما خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده اند می باشند» فرمودند: مراد از «ولایت» در این آیه آن است که امیر المؤمنین (علیه السلام) و امامان از اولاد او تا روز قیامت بر مردم و جانهایشان و مالهایشان و تمامی امورشان صاحب اختیار و اَولی به تصرّف می باشند. (کافی: ج: 1 ص:288 ح: 3)
2- حدیث1: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام نسبت به شیعیان خویش از پدران و مادران مهربان تر ودلسوز تر است. (خصال: ص:527 ح: 1) حدیث2: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: همانا امام از مادرِ نیکوکار نسبت به فرزند کوچکش مهربان تر است. (کافی: ج: 1 ص:200 ح: 1) حدیث3: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: قلبهای ما اهل بیت نیز نسبت به شیعیانمان همانند قلبهای پدران و مادران نسبت به فرزندان خویش طالب و مایل است. (بحار الأنوار: ج: 64 ص:126 ح: 27)
3- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اهل بیت (علیهم السلام) محلّی اَمن برای پناهنده شدن وتکیه کردن هستند، و هرکس به ایشان متمسّک شود در اَمان خواهد بود. (یقین: ص:318)
4- حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) در مورد این آیه: «آن کسانی که ایمان آورده اند و قلبهایشان به یاد خدا مطمئن گردید» فرمودند: منظور از ایمان آورندگان: شیعیان، و منظور از ذکر خدا: امیر المؤمنین و ائمّه (علیهم السلام) می باشند. (تفسیر قمّی: ج: 1 ص:365)

ص:67

سرمایه ام!

مَهجهﯼ قلبم!

اُمیدم!

آرزویم! (1)

و همهﯼ هستی ام! نه تنها در آن شب، بلکه در همهﯼ اوقات اداره کنندهﯼ عالَم است، و من دائماً به ایشان نیازمندم و لحظه ای نمی توانم بدون آن حضرت به حیات خویش ادامه دهم؛ ولی با این وجود با غفلت از آن مولا، روزگار خویش را گذرانده و زندگی را منهای ایشان معنا نموده ام! در حالی که لحظه به لحظهﯼ زندگی من مرتبط با آن حضرت بوده و داشته های من از جانب ایشان و به خاطر ایشان (2) و به امر ایشان به من رسیده است. (3)


1- حدیث: در زیارت آل یاسین می خوانیم: سلام بر تو ای امامی که در همهﯼ اُمور مقدّمی و آرزوی تو برده می شود. (بحار الأنوار: ج: 91 ص:36 ح: 23)
2- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند به خاطر اهل بیت (علیهم السلام) به بندگانش روزی می دهد، و به خاطر ایشان سرزمین ها را آباد می کند، و به خاطر ایشان باران را نازل می کند، و به خاطر ایشان برکات زمین از آن خارج می شود. (کمال الدین: ص:260 ح: 5)
3- حدیث1: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هیچ چیزی نیست مگر اینکه مَلَکی بر او مأمور است. (تفسیر عیّاشی: ج: 1 ص:153 ح: 510) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمانها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق انوار الیقین: ص:343)

ص:68

در عزم و مشیّت او، حکم ازلی مُدغَم

فرمان قضا و قَدَر، در محکمه اش محکم

از قُلزُم جودش چه، این هر دو جهان یک نم

جز دست وجودش کو غارتگر ملک عدم؟

هرچه نبود زان بیش، در وصف جمالش کم

در نَعت کمالاتش، هر ناطقه ای ابکم

ای نام دلارایت، بر خسته دلان مرهم

تا کی دل ما با شد نالان به کمند غم

ص:69

فصل سوّم: اعمال من

آنچه لازم است نسبت به ارتباط اعمال و رفتار خویش، با امام زمانم بدانم، به طور خلاصه آن است که:

اوّلاً: امام زمان (علیه السلام) از اعمال و رفتار و کردار من در گذشته، حال و آینده با خبر بوده، و هیچ چیزی از آنها بر ایشان مخفی نیست، و هیچ کدام را فراموش ننموده و بسیار بهتر و دقیق تر از من از آنها مطّلع هستند، و بر همهﯼ آنها در آن واحد احاطه داشته و همهﯼ آنها را با هم می نگرند، (1) و این علم و آگاهی را خداوند متعال به حجّت و خلیفهﯼ خویش، که امر هدایت خلق را به عهده ایشان سپرده، عطا نموده است. (2)

ثانیاً: علاوه بر آن، هفته ای دو مرتبه ملائکهﯼ الهی، اعمال مرا به طور رسمی و با تشریفات خاصّی، به خدمت آن حضرت عرضه می نمایند، و ایشان در این مرحله برای گناهان من استغفار می کنند و اگر اعمال خوبی داشته باشم، از دیدن آنها مسرور گشته و شکر الهی را بجای می آورند.


1- حدیث1: امام زمان (علیه السلام) در توقیعی فرمودند: ما بر اخبار و احوال شما احاطه داشته و از آنها مطّلع هستیم و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. (مزار مفید: ص:7) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام، زمین و مخلوقاتی که بر روی آن هستند را می بیند، و چیزی از اعمال آنها بر او مخفی نیست. (هدایت کبری: ص:170)
2- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت، آن کسانی هستیم که خداوند مردم را به خاطر ما از گمراهی نجات می دهد. (تأویل الآیات: ج: 2 ص:852 ح: 8) حدیث2: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: سلام بر شما ای راهنمایان بر هدایت. (بحار الأنوار: ج: 99 ص:187)

ص:70

و چقدر دردناک است آن لحظه ای که حضرت به اعمال زشت و ناپسند من نگریسته و به خاطر آن اندوهگین می شوند. (1)

ثالثاً: شرط قبولی همهﯼ اعمال ، معرفت و ولایت و موالات ایشان است، و بدون آن هیچ عملی از من مقبول و پذیرفته نخواهد شد، (2) گرچه به اندازه ای عبادت کنم که همچون مَشکی خشکیده، رنجور و ناتوان گردم. (3)


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اعمال در هر پنجشنبه بر رسول خدا و ائمّه (علیهم السلام) عرضه می شود. (بصائر الدّرجات: ص:446 ح: 16) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: همانا اعمال شما در هر دوشنبه و پنجشنبه بر من عرضه می شود، پس من بر اعمال خوب شما شکر الهی نموده و بر اعمال بَدتان از خداوند طلب بخشش می نمایم. (بصائر الدّرجات: ص:464 ح: 5)
2- حدیث1: در زیارت امام زمان( می خوانیم: شهادت می دهم که به ولایت تو اعمال پذیرفته می شوند و افعال پاکیزه می گردند و حسنات دو چندان می شوند و سیّئات محو می گردند، پس هرکس ولایت تو را بپذیرد و به امامتت اعتراف نماید اعمالش پذیرفته، گفتارش تصدیق، حسناتش مضاعف و سیّئاتش محو می شوند. و هرکس ولایت تو را نپذیرد و تو را نشناسد و دیگری را به جای تو برگزیند خداوند او را به صورت در آتش افکنده و هیچ عملی را از او نمی پذیرد و در روز قیامت بدون برقراری میزان اعمال و حساب رسی، او را به آتش می اندازد. (مزار مشهدی: ص:586) حدیث2: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: خداوند به واسطهﯼ موالات و دوستی شما، اُمور دین را به ما می آموزد، و اعمال واجب شده بر ما را می پذیرد. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:616)
3- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خدای متعال فرمود: چه بسا بنده ای از بندگان من به قدری مرا عبادت کند که هیکل او از شدّت عبادت همچون مَشکی خشکیده گردد، سپس در قیامت در حالی مرا ملاقات کند که ولایت اهل بیت را نپذیرفته است، پس من او را هرگز در بهشت خویش اِسکان نداده و در زیر سایهﯼ عرشم قرار نمی دهم. (کمال الدین: ص:252 ح: 2)

ص:71

رابعاً: همهﯼ اعمال جهت پذیرفته شدن در درگاه الهی - پس از داشتن شرط ولایت - در نهایت نیز باید به امضای امام عصر (علیه السلام) برسند. (1)

خامساً: اعمال ناقص من، به وسیلهﯼ بعضی از اعمال ایشان، کامل می شوند. (2)

سادساً: فقط اعمالی از نزد خداوند دارای ارزش و اعتبار هستند که طبق دستور و فرمایشات ایشان انجام داده ام. و بطور کلّی - همانطور که بعداً نیز به آن اشاره خواهیم کرد - عبادی بودن اعمال مشروط به قبول ولایت و امامت آن حضرت و اخذ از ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) و رضای آن حضرت بدان اعمال است، نه هیچ کس دیگر. (3)


1- حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانی که خداوند (عزوجل) ارادهﯼ تحقّق و اجرای امری را داشته باشد ابتدا آن را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سپس به امیر المؤمنین و سائر ائمّه (علیهم السلام)، یکی پس از دیگری تا امام زمان (علیه السلام) عرضه می نماید، و پس از آن (توسّط ملائکهﯼ الهی) به اهل دنیا عطا می شود، و نیز زمانی که ملائکه قصد بالا بردن عملی را به سوی پروردگار داشته باشند آن را به امام زمان (علیه السلام) عرضه داشته و آن حضرت نیز آن را به امامِ قبل از خود - همینطور تا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) - عرضه می دارند، و آن حضرت نیز واسطهﯼ مستقیم به پروردگار است، پس آنچه که از جانب خدای متعال به سوی خلق پائین می آید و از سوی خلق به سمت او بالا می رود به دستان اهل بیت جاری شده و ایشان واسطه در آنند. (غیبت طوسی: ص:387 ح: 351)
2- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به درستی که ما اهل بیت بدین خاطر امر به نوافل شده ایم که نقصان و کمبودهای فرائض و واجبات شیعیانمان جبران شود. (کافی: ج: 3 ص:363 ح: 2)
3- حدیث: در زیارت امام زمان( می خوانیم: هرکس ولایت تو را بپذیرد و معترف به امامت تو باشد اعمالش پذیرفته می گردد. (بحار الأنوار: ج: 99 ص:99)

ص:72

آنچه گفتیم گوشه ای از ارتباط اعمال من با امام زمانم بود، و امیدوارم که آن حضرت اعمال بد مرا نادیده گرفته، و اعمال خوبم را به بزرگواری و کَرَم خویش بپذیرند. (1)

وقت ر حیل گشت و گر نیک بجوئی

غیر از ولای آل نبی نیست توشه ای

ارزان غیر، تو شه ز اعمال صالحه

ما را به جز عنایتشان نیست توشه ای


1- حدیث1: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: ای اولیای خدا! همانا بین من و خداوند گناهانی است که بدون رضایت شما بخشیده نمی شود، پس به حقِّ آن خدائی که شما را بر اسرار خویش امین دانست، و اُمور خلق را به شما سپرد، و اطاعت شما را مقرون به اطاعت خود گردانید، از گناهان و لغزشهایم درگذرید و شفیعان من نزد خدای متعال باشید. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609) حدیث2: در زیارت امام زمان( می خوانیم: مولای من! من در این مکان جهت زیارت تو به عنوان فردی خطا کار، پشیمان و بیمناک از عقاب خداوند عالمیان ایستاده ام و تکیه بر شفاعت تو دارم و اُمیدم دارم که به سبب دوستی و شفاعت تو گناهانم بخشیده شده، عیبهایم پوشیده گردیده و لغزشهایم مورد عفو واقع شود، پس ای مولای من! اُمیدِ دوستدار خویش را نا اُمید مفرما و از خداوند طلب بخشش لغزشهایش را بنما؛ چرا که او به ریسمان تو چنگ زده و متمسّک به ولایت تو است و از دشمنانت بیزاری می جوید. (مزار مشهدی: ص:586)

ص:73

فصل چهار م: معاصی و گناها ن من

در اینجا از آن گناهانی که ایمان، سعادت، عاقبت به خیری، محبّت و ولایت را - در صورت ارتکاب - از من می گرفت (1) و مرا از امام زمانم جدا می نمود و به خاطر آن حضرت - یا مقدّمات آنها فراهم نشد و یا اگر هم فراهم شد ترک آنها به یاری و مَدَد آن حضرت بود و - توفیق انجام آنها از


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچ بنده ای نیست جز آنکه چهل پرده بر او کشیده شده است تا آنکه چهل گناه کبیره انجام دهد، و هرگاه چهل گناه کبیره انجام دهد همهﯼ پرده ها از او برداشته شوند و خدا به آنان (یعنی فرشته ها) وحی کند که با بالهای خود بندهﯼ مرا بپوشانید (و آبروی او را حفظ کنید) پس فرشته ها با بالهای خود از او پرده پوشی کنند، سپس حضرت فرمودند: تا آنکه آن بنده هیچ کار زشتی را واننهد مگر در آن فرو رود و بدان آلوده گردد تا کارش بدان جا کشد که از مردم در برابر کارِ زشت مدح و ثنا جوید. پس فرشته ها گویند: پروردگارا! این بنده، هیچ چیز به جا نگذاشت و مرتکب همهﯼ بدیها شد و ما از آنچه او می کند خجالت می کشیم و حیا می کنیم، پس خدای (عزوجل) به آنها وحی کند که شما هم بالهای خود را از روی کردار زشتش بردارید و چون چنین کند و کارش بدین جا کشد آغاز دشمنی با ما خاندان کند، در این جا است که پردهﯼ او در آسمان دریده شود و پردهﯼ او در زمین پاره گردد. پس فرشته ها می گویند: پروردگارا! این بنده ات پرده دریده و بی آبرو مانده است؟ خدای (عزوجل) به آنها وحی کند: اگر من را به او نیازی بود، به شما فرمان نمی دادم که بالهای خود را از او برگیرید. (کافی: ج: 2 ص:279 ح: 9)

ص:74

من سَلب شد سخن نمی گویم و فقط از خداوند متعال که امام زمان (علیه السلام) را به فریادم رسانده و عنایات خاصّهﯼ ایشان را شامل حالم گردانید و نیز از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که وسیلهﯼ رهائی و نجات من گردیدند، تشکّر کرده و قدردانی می نمایم.

و امّا خطاها، بدیها، آلودگیها و گناهان دیگری که از من سرزده و یا - نعوذ باللَّه - سَر خواهد زد!

همین قدر بگویم که هرگز بدون استغفار و طلب مغفرت امام عصر (علیه السلام) بخشیده نشده و نخواهند شد (1) و زمانی توبهﯼ من پذیرفته است که - پس از پشیمانی، استغفار و جبران گذشته - آن حضرت میان من و پروردگارم شفیع شده (2) و زمانیکه نامهﯼ اعمال من خدمت ایشان می رسد برایم استغفار نمایند. (3)

اکنون ای مولای من! با همهﯼ وجود از گناهانی که با انجام آنها، - آن هم در حضور شما به خیال اینکه مرا نمی بینید!!! - قلب نازنین شما را رنجاندم،


1- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به خاطر ما خداوند لغزشهای شما را نادیده می گیرد و گناهانتان را می آمرزد. (تفسیر فُرات: ص:348 ح: 474)
2- حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هرکس ما اهل بیت شفیع او باشیم نجات می یابد گرچه گناهان او به اندازهﯼ گناهان جنّ و اِنس باشد. (اَمالی صدوق: ص:709 ح: 9)
3- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانی که ملائکه قصد بالا بردن عمل کسی را به سوی خدای متعال داشته باشند ابتدا آن را بر امام زمان (علیه السلام) عرضه می دارند. (غیبت طوسی: ص:387 ح: 351) حدیث2: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: به درستی که ما گروه امامان در هر صبح و شام بر اعمال شیعیانمان که بر ما عرضه می شود می نگریم پس بر کوتاهی های ایشان، طلب عفو و بخشش از خداوند نموده و بر اعمال نیک ایشان شکر خداوند را بجای می آوریم. (مناقب آل ابی طالب: ج: 3 ص:452)

ص:75

توبه کرده و از شما طلب مغفرت می نمایم، و عاجزانه می خواهم که با نگاه مؤثّر خویش، دلم را صفا داده و از زنگار گناهان پاک نمائید تا بدانجا که دیگر معصیتی از من سر نزند و در آن هنگام که نامهﯼ اعمالم به حضور شما می رسد، شرمنده نبوده و مایهﯼ سُرور و افتخار شما باشم - إن شاء اللَّه تعالی - .

ای به شغل جُرم بخشی گرم، دیوان شما

مغفرت را گوش بخشایش به فرمان شما

عاصیان را در تنت از مژده جانی نو که هست

دوزخ اندر حال نزع از ابر احسان شما

طبع کاه و کهر با دارند در قانون عقل

دست امید گنه کاران و دامان شما

از سپهر طبع خویش و صد سخندان دگر

از ثنا آیات نازل گشت در شأن شما

آنچه خود کرده است در انشای این نظم بلند

کس نخواهد کرد از مدحت سرایان شما

ص:76

ص:77

فصل پنجم: دعاها، حوائج و نیاز های من

دعا - که نوعی بندگی و ابراز نیاز، به خالق بی نیاز است - امری است بسیار مهم، و اسلحهﯼ مؤمن در این دنیا می باشد. (1)

و دعای خیری نیست که مستجاب نگردد؛ البتّه طبق فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام) یا همان دعا مستجاب شده و همان حاجت برآورده می گردد، و یا اینکه به جای آن چیز دیگری در دنیا و آخرت به دعا کننده عطا می شود. (2)


1- حدیث1: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب خویش فرمودند: آیا مایلید به شما سلاحی را نشان دهم که شما را از دست دشمنان نجات داده و روزیتان را زیاد کند؟ اصحاب در جواب گفتند: بله مایل هستیم، پس حضرت فرمودند: پروردگار خویش را در روز و شب بخوانید چرا که دعا اسلحهﯼ مؤمن است. (کافی: ج: 2 ص:468 ح: 3) حدیث2: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: بر شما باد به اسلحهﯼ پیامبران، گفته شد: اسلحهﯼ پیامبران چیست؟ حضرت فرمودند: دعا. (کافی: ج: 2 ص:468 ح: 5)
2- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: مؤمن در ازای دعائی که می کند یکی از این سه چیز نصیبش می گردد: اوّل: یا اینکه آنچه از خدا خواسته در آخرت به وی عطا می گردد، دوّم: یا اینکه دعایش مستجاب شده و سریعاً در دنیا به وی عطا می شود، و سوّم: یا اینکه در اِزای استجابتِ دعا، بلا و گرفتاری از وی دفع می گردد. (تُحَف العقول: ص:280) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به درستی که دعا مغز و چکیدهﯼ عبادتها است و هیچ مؤمنی نیست که دعا کند مگر اینکه یا آنچه خواسته در دنیا به وی عطا می گردد و یا برای آخرتش ذخیره می شود و یا اینکه در اِزای استجابت دعا، گناهان وی نادیده گرفته می شود، البتّه این در صورتی است که خواستهﯼ او غیر شرعی و حرام نباشد. (عُدّة الدّاعی: ص:34 ح: 8)

ص:78

و در احادیث ما سفارش زیادی به دعا - که بهترین روش و شیوهﯼ گدایی در خانهﯼ خدای تعالی می باشد - شده است. (1)

بعضی ها فکر می کنند که چون خدای متعال و حجّت او - امام عصر (علیه السلام) - از حاجات و خواسته های وی با خبرند و نیازهایش را بهتر از او می دانند، دیگر نیازی به دعا نمودن و جاری نمودن آن بر زبان نیست، و حال اینکه این موضوع تنها تصوّری است نشأت گرفته از القائات ابلیس که از تضرّع و گدائی بندگان خدا در خانه اش بیمناک و هراسان است؛ زیرا گرچه خدا و حجّت او از حاجات ما با خبرند؛ ولیکن از ما خواسته اند که آنها را به زبان آورده و با تضرّع و عرض نیاز، آنها را از خداوند متعال بخواهیم؛ چرا که جاری نمودن دعا بر زبان و تضرّع کردن، عبادتی است با ارزش و نشانه ای است آشکار بر بنده بودن شخص دعا کننده. (2)


1- حدیث1: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: بر شما باد به دعا کردن؛ چرا که دعا و درخواست از خدای متعال بلائی را که قضا و قدر الهی بر آن تعلّق گرفته و فقط مرحلهﻯ امضای آن باقی مانده است دفع می کند. (مکارم الاخلاق: ص:270) حدیث2: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: بر تو باد به دعا کردن؛ چرا که در آن شفا از هر دردی است. (مکارم الاخلاق: ص:271)
2- حدیث1: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از گدائی و درخواست کردن از او نیست. (تُحَف العقول: ص:282) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا خداوند متعال می داند که بندهﯼ او در زمان دعا و ابراز حاجت از او چه می خواهد ولی در عین حال بسیار دوست دارد که بندگانش درِ خانهﯼ او ابراز نیاز نموده و حاجتهای خویش را درخواست نمایند. (مکارم الاخلاق: ص:270) حدیث3: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: عاجزترین انسانها کسی است که از دعا کردن عاجز باشد. (عُدّة الدّاعی: ص:35)

ص:79

آیا ما از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت گرامی اش بالاتریم؟!

آنها مجری ارادهﯼ حق تعالی و اوامر و دستورات او هستند یا ما؟!

آنها از اعمال مَرضیّ رضای الهی آگاهند یا ما؟!

آنها راه بندگی و عبودیّت را بهتر می دانند یا ما؟!

ما هم که ادّعای شیعه بودن ایشان را داریم؛ یعنی پیروی بی چون و چرا از دستورات ایشان!.

پس باید به این مسأله همچون خود آنان توجّه نموده و عمل نمائیم.

ببینید که چگونه و با چه حالاتی ابراز نیاز و حاجت در خانهﯼ خدا نموده و دعا می کردند، صحیفهﯼ سجّادیه را ورق بزنید تا ببینید چگونه امام سجّاد (علیه السلام) در غالب دعا، بندگی حق تعالی را می نمودند و خود را در درگاه الهی بنده ای نیازمند می دیدند و با همهﯼ وجود از خداوند (عزوجل) حوائج خویش را طلب می کردند.

اکنون که مقداری به اهمّیّت دعا پی بردید، می گوئیم: استجابت دعاهای من - که گفتیم همهﯼ دعاها مستجاب می شوند - به خاطر امام زمان (علیه السلام) می باشد. آری! درست خواندید، طبق ادلّه و روایات معتبره، استجابت دعاهای من به خاطر وجود مقدّس و آمین های آن حضرت است. (1)


1- حدیث1: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچ مؤمنی دعا نمی کند مگر اینکه ما برای او آمین می گوئیم، و ساکت نمی شود مگر اینکه برای او دعا می کنیم. (بصائر الدّرجات: ص:279 ح: 1) حدیث2: عُمَر بن اسحاق می گوید: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: به درستی که ما برای شما دعا می کنیم و زمانی که شما دعا می کنید ما آمین می گوئیم، پس عُمَر بن اسحاق گفت: اینکه شما برای ما دعا می کنید را فهمیدم امّا چگونه زمانیکه ما دعا می کنیم شما آمین می گوئید (با اینکه بین ما و شما فاصله است)؟! حضرت در جواب فرمودند: همانا شهر و روستا (یعنی دور و نزدیک) برای ما یکسان است. (بصائر الدّرجات: ص:280 ح: 2)

ص:80

در هر عصری، آمین امام عصر آن زمان، علّت استجابت دعاهای مردم آن زمان است، و در عصر من این آقا و مولایم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که به خاطر آمین های ایشان، استجابت دعاهای من قطعی می گردد.

و باید بدانم که پس از استجابت نیز خواسته ها و حوائج من، از باب ایشان (1) و با اجازهﯼ ایشان، توسط ملائکهﯼ الهی از جانب خداوند متعال به من می رسند. (2)

آری! دعای من نیز همچون سائر اعمال عبادی از ابتدا تا مرحلهﯼ استجابت و رسیدن به خواسته ام کاملاً با امام عصر (علیه السلام) در ارتباط می باشد و بجاست که من نیز از دعا برای سلامتی و فرج آن حضرت، که فوائد فراوان آن شامل حال خودم می شود فراموش نکرده و حدّاقل روزی یک مرتبه در مقابل هزار دعای آن حضرت در طول شبانه روز در حقّ من (3) به دعا برای


1- حدیث: در دعای ندبه می خوانیم: کجاست آن درب خدائی که همهﯼ خیرات و خوبی ها و فضائل از آن صادر می شود؟ و کجاست آن صورت خدائی که دوستان به او نظر نمایند؟ و کجاست آن سبب متّصل کنندهﯼ بین آسمان و زمین؟ (مزار مشهدی: ص:573)
2- حدیث1: امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: هیچ مَلَکی نیست که خداوند او را برای اجرای فرمانی به زمین ارسال نماید مگر اینکه ابتدا نزد امام رفته و آن امر را به ایشان عرضه می دارد. (بصائر الدّرجات: ص:115 ح: 22) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمانها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق انوار الیقین: ص:343)
3- حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا من در هر شبانه روز، هزار مرتبه برای گناهکاران از شیعیانم دعا می کنم. (کافی: ج: 1 ص:472 ح: 1)

ص:81

سلامتی و ظهور ایشان بپردازم. (1)


1- مکیال المکارم ج: 1 ص:280: بعضی از فوائد دعا برای امام عصر (علیه السلام): 1- فرج و گشایش در اُمور. 2- زیاد شدن نعمتها. 3- اظهار محبّت قلبی. 4- بالا رفتن روحیهﻯ انتظار. 5- زنده شدن امر ائمّهﻯ اطهار (علیهم السلام). 6- ناراحت گردیدن ابلیس و شیاطین. 7- نجات یافتن از فتنه های آخر الزمان. 8- اَدای قسمتی از حقوق آن حضرت. 9- تعظیم خداوند و دین او. 10- دعای صاحبِ زمان (علیه السلام) در حقّ دعا کننده. 11- شفاعت آن حضرت در قیامت. 12- شفاعت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در قیامت. 13- تسریع در فَرَج. 14- استجابت سائر دعاها. 15- اَدای اجر رسالت. 16- دفع بلا. 17- وُسعت روزی. 18- آمرزش گناهان. 19- تشرّف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب. 20- رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت. 21- ازدیاد نور امام (علیه السلام) در دل. 22- طولانی شدن عُمْر. 23- هدایت به نور قرآن مجید. 24- اَمان از عقوبتهای اُخروی. 25- برخورد نرم به هنگام مرگ. 26- در اَمان بودن از تشنگی روز قیامت. 27- جاودان بودن در بهشت. 28- رسیدن به بالاترین درجات شهدا در روز قیامت. 29- کامل شدن ایمان. 30 - دور شدن غم و غصّه ها. 31 - ثواب کسیکه با پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شهید شده. 32 - ثواب کسیکه زیر پرچم حضرت قائم (علیه السلام) شهید شده. 33 - ثواب احسان به حضرت صاحب الزمان(. 34- بالا رفتن درجات در بهشت. 35- اَمان از بدی حساب در روز قیامت. 36- دعا کردن فرشتگان در حقّ دعا کننده. 37- قرار گرفتن در درجهﻯ امیر المؤمنین (علیه السلام). 38- محبوبیّت نزد خداوند متعال. 39- عزیز و گرامی شدن نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم). 40- بهشتی شدن. 41- مشمول دعای پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردیدن. 42- تبدیل کردارهای بد به کردارهای نیک. 43- نصرت و یاری خداوند متعال در غالب این دعا. 44- دور شدن عقوبت از اهل زمین. 45- ثواب کمک به مظلوم. 46- ثواب احترام به بزرگتر. 47- پاداش خونخواهی حضرت ابا عبد اللَّه الحسین (علیه السلام). 48- شایستگی تحمّل دریافت احادیث ائمّهﻯ اطهار (علیهم السلام). 49- درخشان شدن نور او در روز قیامت. 50- شفاعت کردن هفتاد هزار نفر از گناهکاران. 51- بی حساب داخل بهشت شدن. 52- طلب آمرزش فرشتگان برای او. 53- آسان شدن حساب. 54- مایهﻯ خرسندی خداوند (عزوجل). 55- مایهﻯ خشنودی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم). 56- قرار گرفتن در سایهﻯ رحمت الهی.

ص:82

ص:83

وای بر من! که روز را به شب رسانده و هیچ دعائی برای امام زمانم نمی کنم، با اینکه دعای من بدون آمین ایشان ارزشی نداشته و همانطور که گفتیم فوائد دعا شامل حال خودم می شود.

و چقدر جای شرمساری است که به وظیفه ای به این آسانی - که برای انجام آن نه نیازی به مال و ثروت، و نه فکر و اندیشه، و نه اهل و عیال، و نه آبرو و موقعیّت می باشد - عمل نکرده و فوائد دعا برای ظهور و سلامتی ایشان را نادیده گرفته و اگر دعایی هم بنمایم جای آن آخر همهﯼ دعاهاست!!! با اینکه وظیفهﯼ من مقدّم نمودن ایشان در همهﯼ اُمور است. (1)


1- حدیث: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: من شما اهل بیت را در همهﯼ حالات و اُمور، بر خواسته ها و حاجت ها و تصمیم های خویش مقدّم می دارم. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609) سیّد جلیل علی بن طاوس(رحمة الله) بعد از ترغیب نمودن دعا برای برادران دینی خطاب به فرزندش می گوید: هرگاه این همه فضل دعاست برای برادران تو! پس چگونه خواهد بود فضل دعا کردن برای سلطان تو که سبب وجود توست و تو اعتقاد داری که اگر نبود آن جناب نمی آفرید خداوند تو را و نه اَحَدی از مکلّفین را در زمان او و زمان تو، و اینکه لطف وجود او صلوات اللَّه علیه سبب است از برای هرچه که تو و غیر تو درآنند، و سبب است از برای هر خیر که می رسد به آن. پس حَذَر کن آنگاه حَذَر کن از اینکه مقدّم بداری نفس خود را یا اَحَدی از خلایق را در وِلا و دعای از برای آن جناب (علیه السلام) به غایت آنچه ممکن شود، و حاضر کن قلب خود را و زبان خود را در دعای از برای این سلطان عظیم الشأن. و حذر کن از اینکه اعتقاد کنی که من این کلام را گفتم برای اینکه آن جناب محتاج است به دعای تو، هیهات! که اگر این را معتقد شوی پس مریضی در اعتقاد و دوستی خود؛ بلکه این را گفتم برای آن چیزی که تو را شناساندم از حقّ عظیم آن جناب برای تو و احسان بزرگ او به سوی تو، و به جهت اینکه هرگاه دعا کردی برای او پیش از دعا کردن برای نفس خود، نزدیکتر خواهد بود آنکه باز نماید خداوند جلّ جلاله ابواب اجابت را در پیش روی تو؛ زیرا که ابواب قبول دعا را ای بنده بستی بسبب گناهان. پس هرگاه دعا کردی برای این مولای خاصّ در نزد مالک اَحیا و اَموات، امید است به جهت آن وجود مقدّس خداوند ابواب اجابت را باز نماید، پس داخل شو تو در دعا کردن برای نفس خود، زیرا که چنگ زدی در دعا کردن به حبل او. و نگوئی که من ندیدم فلان و فلان را از کسانیکه پیروی می کنی ایشان را از مشایخ خود که عمل بکنند به آنچه من می گویم و نیافتم ایشان را مگر غافل از مولای ما که اشاره کردم به سوی جنابش صلوات اللَّه علیه. پس می گویم به تو که عمل کن به آنچه که می گویم به تو، که اوست حقِّ واضح، و کسیکه واگذارد مولای ما را و غافل شود چنانکه ذکر نمودی پس آن غلطی است زشت و واضح. (فلاح السائل: ص:44)

ص:84

آیا دعائی مهم تر از دعا برای آن حضرت سراغ دارید؟ آن هم در این دورهﯼ وانفسا که نگاه داشتن دین، از کشیدن دست بر خار، و نگاه داشتن آتش در کف دست، مشکل تر است! (1)


1- حدیث1: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در یکی از روزها در جمع اصحاب خویش نشسته بودند پس دو مرتبه فرمودند: خدایا! برادران مرا به من نشان بده، پس بعضی از اصحاب (منظور: ابوبکر و عمر و...) گفتند: مگر ما برادران شما نیستیم؟! حضرت فرمودند: خیر، شما اصحاب من هستید و برادران من قومی هستند از مردم آخر الزمان که به من ایمان آورده و حال اینکه مرا ندیده اند، و خداوند ایشان را با نام و نشان خود و پدرانشان قبل از اینکه از صُلب پدران و رَحم مادرانشان خارج شوند به من شناسانیده است. هر آینه یکی از ایشان در دینش استوارتر و پایدارتر است از کسیکه دست خود را در شب تاریک بر روی خارهای تنیده روی شاخه ای بکشد و یا پاره ای از آتش را در کف دست خویش نگاه دارد، آنها چراغهای روشنائی دهنده در تاریکی هستند و خداوند آنها را از هر فتنهﯼ تاریکِ غبار آلود رهائی می بخشد. (بصائر الدّرجات: ص:104 ح: 4) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: به درستی که برای صاحب این امر غیبتی است که پایداری و مقاومت در دین از کشیدن دست، در شب تاریک بر روی خارهای تنیده بر روی شاخه ای سخت تر است، سپس فرمودند: همانا برای صاحب این امر غیبتی است، پس عبد و بندهﻯ خدا کسی است که تقوای الهی پیشه کرده و بر دین خود استوار باشد. (امامت و تبصرت: ص:126 ح: 127) حدیث3: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به زودی بعد از شما قومی خواهند آمد که اجرِ عمل آنها برابر با اجر و پاداش پنجاه نفر از شما خواهد بود، اصحاب گفتند: ای رسول خدا! ما با تو در جنگ بَدْر، اُحُد و حُنَیْن همراه بودیم و قرآن در میان ما نازل گردید پس چگونه چنین چیزی ممکن است؟! حضرت فرمودند: همانا اگر آنچه بر سر ایشان خواهد آمد، بر سر شما نیز می آمد آنگاه می دانستید که هرگز تحمّل آن را نداشته و مانند آنان صبر نمی نمودید. (خرائج و جرائح: ج3 ص:1149 ح: 57)

ص:85

و به راستی اگر دعا برای آن حضرت فقط همین فائده را داشته باشد که پس از دعای من برای آن حضرت متقابلاً آن حضرت نیز برای من دعا کنند (1)- و شکّی نیست در اینکه دعای حضرت مستجاب است، و در حال


1- مکیال المکارم: ج:1 ص:333.

ص:86

حاضر تنها مستجاب الدعوه ایشان هستند - (1) برای من کافی است که تمام همّت خویش را به کار گرفته تا مسألهﯼ دعا برای ایشان را احیا کنم و آن را به درون زندگی خویش بکشانم.

و اگر کمی دقّت کنیم می یابیم که در حال دعا برای ظهور و سلامتی آن حضرت - خواهی نخواهی - باید به ایشان توجّه کنیم؛ بنابراین یکی از بهترین راهها و شیوه های ارتباط و توجّه مستقیم و اُنس با آن حضرت، دعا کردن برای سلامتی و ظهور آن حضرت است.

علاوه بر اینکه دعا خود عبادتی است با ارزش، که چکیدهﯼ همهﯼ عبادتهاست. (2)

ای امام زمان! ای حجّت خدا! ای یگانهﯼ دوران!

ای کسی که پیوسته برای من دعا کرده و به یاد من هستی! (3)

ای کسی که با آمین شما دعای من مستجاب می شود! (4)


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت آن کسانی هستیم که خداوند در مورد ما فرموده است: «بخوانید مرا تا استجابت کنم شما را». (بصائر الدّرجات: ص:486 ح: 8) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بین دعای ما و خداوند حجابی نیست. (تفسیر عیّاشی: ج: 1 ص:184 ح: 85)
2- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: محبوبترین اعمال نزد خداوند دعا کردن است. (کافی: ج: 2 ص:467 ح: 8) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: دعا سِپَر مؤمن است، و زمانی که دَری زیاد دَقُّ الباب شود باز می گردد. (کافی: ج: 2 ص:468 ح: 1) حدیث3: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: دعا مغز و چکیدهﯼ عبادتها است. (عُدّة الدّاعی: ص:24)
3- حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا من در هر شبانه روز، هزار مرتبه برای گناهکاران از شیعیانم دعا می کنم. (کافی: ج: 1 ص:472 ح: 1)
4- حدیث: عُمَر بن اسحاق می گوید: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: به درستی که ما برای شما دعا می کنیم و زمانی که شما دعا می کنید ما آمین می گوئیم، پس عُمَر بن اسحاق گفت: اینکه شما برای ما دعا می کنید را فهمیدم امّا چگونه زمانیکه ما دعا می کنیم شما آمین می گوئید (با اینکه بین ما و شما فاصله است)؟! حضرت فرمودند: همانا شهر و روستا (یعنی دور و نزدیک) برای ما یکسان است. (بصائر الدّرجات: ص:280 ح: 2)

ص:87

ای کسی که از ناحیه و باب شما، حوائج به من داده می شود! (1)

ای کسی که به خاطر شما خدا به من نظر می کند!

ای کسی که بندگی را از شما آموخته ام! (2)

و ای کسی که چشم اُمید به در خانهﯼ شما دارم!

مرا پناه ده، (3) و کوتاهی هایم را ببخش (4) و از امروز مرا یاری کن تا


1- حدیث: در دعای ندبه می خوانیم: کجاست درب خدائی که همهﯼ خیرات و خوبی ها و فضائل از آن صادر می شود؟ و کجاست صورت خدائی که دوستان به او نظر نمایند؟ و کجاست سبب متّصل کنندهﯼ بین آسمان و زمین؟ (مزار مشهدی: ص:573)
2- حدیث1: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: به واسطهﯼ موالات و دوستی شما خدا اُمور دین را به ما می آموزد. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609) حدیث2: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: اگر اهل بیت نمی بودند خداوند شناخته نشده، و کسی نمی دانست که چگونه او را عبادت کند. (تأویل الآیات: ج: 1 ص:397 ح: 27)
3- حدیث1: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: من پناهنده و پناه برنده به قبرهای شما اهل بیت هستم و از خداوند به واسطهﯼ شما طلب شفاعت می نمایم. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اهل بیت (علیهم السلام) محلّ اَمنی برای پناهنده شدن هستند، و هرکس به ایشان متمسّک شود در اَمان خواهد بود. (یقین: ص:318) حدیث3: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: اگر حاجت مندی به ایشان پناهنده شود او را مورد مرحمت قرار می دهند. (مشکاة الانوار: ص:126)
4- حدیث1: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: ای اولیای خدا! همانا بین من و خداوند گناهانی است که بدون رضایت شما بخشیده نمی شود، پس به حقِّ آن خدائی که شما را بر اسرار خویش امین دانست، و اُمور خلق را به شما سپرد، و اطاعت شما را مقرون به اطاعت خود گردانید، از گناهان و لغزشهایم درگذرید و شفیعان من نزد خدای متعال باشید. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609) حدیث2: در زیارت امام زمان( می خوانیم: مولای من! من در این مکان جهت زیارت تو به عنوان فردی خطا کار، پشیمان و بیمناک از عقاب خداوند عالمیان ایستاده ام و تکیه بر شفاعت تو دارم و اُمیدم دارم که به سبب دوستی و شفاعت تو گناهانم بخشیده شده، عیبهایم پوشیده گردیده و لغزشهایم مورد عفو واقع شود، پس ای مولای من! اُمیدِ دوستدار خویش را نا اُمید مفرما و از خداوند طلب بخشش لغزشهایش را بنما؛ چرا که او به ریسمان تو چنگ زده و متمسّک به ولایت تو است و از دشمنانت بیزاری می جوید. (مزار مشهدی: ص:586)

ص:88

از دعا برای شما فراموش نکنم.

و نیز مرا شفاعت نما تا توفیق الهی شامل حالم گشته (1) و بتوانم حدّاقل بعد از هر نماز، بعد از هر سجدهﯼ شکر، در مَشاهد مشرّفه و حرم ائمّه (علیهم السلام)، شب و روز جمعه، ماه مبارک رمضان، ماه محرّم و هر روزی که در آن ظلم و ستم به اهل بیت (علیهم السلام) شده است، بعد از ذکر مصیبت حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام)


1- حدیث1: امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم او (امام عصر (علیه السلام)) هر آینه غیبتی خواهد نمود که از هلاکت رهائی نمی یابد مگر کسیکه خداوند (عزوجل) او را بر اعتقاد به امامتش ثابت نموده و توفیق دعا برای تعجیل در فرجش را عنایت فرماید. (کمال الدین: ص:384 ح: 1) حدیث2: در زیارت امام هادی و عسکری (علیهما السلام) می خوانیم: ای صاحبِ زمان! در رسیدن به تو از اهل و عیال بُریدم و از وطن دور شدم و به کسی چیزی نگفتم تا اینکه نزد پروردگار و پدرانت و دوستانم در رسیدن توفیقی نیکو و نعمتی فراوان و احسانی کامل شفیع من باشی. (مزار مشهدی: ص:655)

ص:89

هنگام غم و اندوه، هنگام سرور و خوشحالی و ...، قبل از دعا برای خود و اهل و عیالم، برای شما مولای عزیزتر از جان دعا نمایم. (1)

اللَّهُمَّ کُنْ لوَلیّکَ الحُجَّةَ بن الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیْه وَعَلَی آبائه

فی هَذه السَّاعَة وَ فی کُلّ سَاعَةٍ

وَلیّاً وَحَافظاً وَقَائداً وَنَاصراً وَدَلیلاً وَعَیْناً

حَتَّی تُسْکنهُ أَرْضَکَ طَوْعاً

وَتُمَتّعَهُ فیهَا طَویلاً


1- مکیال المکارم: ج: 2 ص:2 تا 54.

ص:90

ص:91

فصل ششم: ابلیس و هوای نفس من

و امّا ابلیس ملعون که دشمن قسم خوردهﯼ من است و همچون خون در وجود من جریان داشته و بر خانهﯼ قلبم مسلّط است (1) تمام همّت و لشکر خود را بسیج نموده تا با کمک نفس امّاره، مرا از منبع نور، حقیقت و معنویّت و دریای موّاج علوم و معارف دور و به ظلمت جهل و نادانی نزدیک نموده و در باتلاق گناه و معصیت گرفتار نماید.

وسوسه های مُدام او در طول شبانه روز، ایجاد شکّ و شبهه های فراوان نسبت به مسائل مختلف، ترسیم آرزوهای دُنیوی و بزرگ نمائی آنها، غافل نمودن از یاد خداوند و اهل بیت، زیبا جلوه دادن گناهان و غفلت از معاصی گذشته و تأخیر در توبهﯼ از آنها، فراموشی از مرگ و قبر و قیامت، زیاد نمودن رَجا و اُمید به خداوند و کم نمودن ترس و خوف از پروردگار و بی توجّهی به عذابهای الهی، ریاکاری در انجام عبادات، عُجْب ورزیدن به اعمال ناقصی که معلوم نیست مورد قبول خدای متعال واقع شده اند یا نه، جلوه دادن دنیا و شهوات آن، ترغیب به تبعیّت از هوای نفس، روشن نمودن و روشن نگه داشتن چراغ حُبّ به دنیا در دل، و خلاصه هرآنچه که مرا از امام زمانم


1- حدیث: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: خدایا! دشمنی را برای ما قرار دادی که مکر و حیله اش ما را فرا گرفته و او را بر ما چنان تسلّط داده ای که ما را بر او چنین تسلّطی نیست، او را در سینه های ما اِسکان داده و همچون خون در وجودمان جریان دادی، اگر ما از او غافل شویم او از ما غافل نمی شود، و اگر فراموشش کنیم، ما را فراموش نمی کند. (صحیفهﯼ سجّادیه: ص:129)

ص:92

- که منبع نور، حقیقت، معنویّت، علم و دانش، فضیلت و معرفت است (1) - دور نماید وسیله ای است تا مرا از هدف خلقت که شناخت، اطاعت و نزدیکی به امام عصر (علیه السلام) است (2) باز دارد.

امّا با این وجود خدا را از صمیم قلب شکر گزارم که در کنار این دشمن قسم خورده و نفس امّاره و فتنه های آخر الزمان که هرکدام برای از پا در آوردن من کافی هستند امامی مهربان، دلسوز و دوست داشتنی (3) به من عطا


1- حدیث1: در حدیثی آمده است: خدای تعالی فرمود: به درستی که آنها (اهل بیت (علیهم السلام)) معدن نور من هستند. (مُقتضب الاَثر: ص:41) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) در خطبهﯼ رسائی در مدح رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: در تو نورها به امانت سپرده شده است. (بحار الأنوار: ج: 74 ص:299) حدیث3: در زیارت جامعهﯼ غیر معروفه می خوانیم: سلام بر شما ای امامان بر مؤمنین و معادن حقایق. (مزار مشهدی: ص:293) حدیث4: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: همانا ما اهل بیت، معدن علم و دانش هستیم. (بصائر الدّرجات: ص:76 ح: 1) حدیث5: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالیکه به اشاره به امیر المؤمنین (علیه السلام) داشتند، فرمودند: همهﯼ مکارم و فضائل در این جمع شده است. (تفسیر امام عسکری (علیه السلام): ص:100)
2- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: امام حسین (علیه السلام) از جمع یارانشان بیرون آمده و خطاب به آنها فرمودند: ای مردم! به درستی که خدای متعال بندگانش را نیافریده مگر برای آنکه او را بشناسند، و هنگامی که او را شناختند عبادتش کنند، و زمانی که او را عبادت کردند از پرستش غیر او بی نیاز گردند. مردی در بین یاران عرضه داشت: ای پسر رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد، معرفت و شناخت خدا چیست؟ حضرت فرمودند: آن است که اهل هر عصر و زمانی امامی را که اطاعتش بر آنها واجب است بشناسند. (علل الشرائع: ج: 1 ص:9 ح: 1)
3- حدیث1: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: همانا ما اهل بیت، اهل بیت رحمت هستیم. (بصائر الدّرجات: ص:76 ح: 1) حدیث2: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم ما اهل بیت از خود شما به شما مهربان تر هستیم. (بصائر الدّرجات: ص:285 ح: 15) حدیث3: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام مونسی رفیق، پدری دلسوز، و برادری تَنی، و همچون مادری نیکوکار به فرزند کوچک خویش می باشد. (کافی: ج: 1 ص:200 ح: 1)

ص:93

فرمود که با توسّل، استعانت و یاری از وی در مقابل انحرافات، وسوسه ها و اغوائات ابلیس ایستادگی نموده و همچنان در مسیر بندگی خدای متعال باقی بمانم و مطمئن هستم که آن حضرت نیز علی رغم غفلت من، بارها و بارها مرا هدایت نموده و از چنگال ابلیس و دامهای او نجات داده اند و اگر چنین نبود تا کنون اثری از محبّت و ولایت ایشان در قلب من باقی نمی ماند؛ چرا که کثرت گناهان، بدون توبهﯼ از آنها نور محبّت و ولایت را در دل انسان مؤمن خاموش می کند. (1)


1- حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچ بنده ای نیست جز آنکه چهل پرده بر او کشیده شده است تا آنکه چهل گناه کبیره انجام دهد، و هرگاه چهل گناه کبیره انجام دهد همهﯼ پرده ها از او برداشته شوند و خدا به آنان (یعنی فرشته ها) وحی کند که با بالهای خود بندهﯼ مرا بپوشانید (و آبروی او را حفظ کنید) پس فرشته ها با بالهای خود از او پرده پوشی کنند، سپس حضرت فرمودند: تا آنکه آن بنده هیچ کار زشتی را واننهد مگر در آن فرو رود و بدان آلوده گردد تا کارش بدان جا کشد که از مردم در برابر کارِ زشت مدح و ثنا جوید. پس فرشته ها گویند: پروردگارا! این بنده، هیچ چیز به جا نگذاشت و مرتکب همهﯼ بدیها شد و ما از آنچه او می کند خجالت می کشیم و حیا می کنیم، پس خدای (عزوجل) به آنها وحی کند که شما هم بالهای خود را از روی کردار زشتش بردارید و چون چنین کند و کارش بدین جا کشد آغاز دشمنی با ما خاندان کند، در این جا است که پردهﯼ او در آسمان دریده شود و پردهﯼ او در زمین پاره گردد. پس فرشته ها می گویند: پروردگارا! این بنده ات پرده دریده و بی آبرو مانده است؟ خدای (عزوجل) به آنها وحی کند: اگر من را به او نیازی بود، به شما فرمان نمی دادم که بالهای خود را از او برگیرید. (کافی: ج: 2 ص:279 ح: 9)

ص:94

آقای مهربان!

ای پشتیبان من در سختیها!

ای یاری کنندهﯼ من در مقابل ابلیس!

من ناتوانم و بدون یاری و کمک شما نمی توانم در مسیر شناخت، اطاعت و نزدیکی به شما که هدف خلقت من است قدم بردارم.

مولا جان!

دستم را بگیر و کمکم کن، و توسّل و توجّه مرا به خودت بیشتر کن، توفیق گناه را از من بگیر و روحیهﯼ اطاعت را در من قوی و ریسمان آن را مستحکم نما. و مَدَدم کن تا اعمالی که مرا از ابلیس و وسوسه هایش دور کرده و می رهاند را انجام دهم (1) و آنچه باعث نزدیکی من به شیطان است را انجام


1- آنچه باعث دوری ابلیس می شود: 1- یاد و ذکر خدای متعال. (خصال: ص:131 ح: 138) 2- یاد و ذکر اهل بیت (علیهم السلام). (کافی: ج: 6 ص:20 ح: 12، و تفسیر عیّاشی: ج: 2 ص:211 ح: 44، و تفسیر قمّی: ج: 1 ص:365) 3- نماز اوّل وقت. (محاسن: ج: 1 ص:82 ح: 12) 4- روزه. (کافی: ج: 4 ص:62 ح: 2) 5- رکوع و سجود را طولانی نمودن. (محاسن: ج: 1 ص:18 ح: 50) 6- اذان گفتن. (کافی: ج: 3 ص:308 ح: 35) 7- اعمال صالح. (کافی: ج: 4 ص:62 ح: 2) 8- نیکی به مؤمنین. (اُصول ستّة عشر: ص:121 ح: 1) 9- زیارت مؤمنین. (کافی: ج: 2 ص:188 ح: 7) 10- یاری نمودن مؤمنین. (کافی: ج: 2 ص:207 ح: 9) 11- صدقه. (کافی: ج: 4 ص:3 ح: 5) 12- سکوت زیاد. (خصال: ص:526 سطر1) 13- تواضع. (نهج البلاغه: ج: 2 ص:141) 14- همراه داشتن قرآن و تلاوت آن. (قُرْب الاَسناد: ص:87 ح: 287، وکافی: ج: 2 ص:610 ح: 3) 15- توبه و استغفار. (کافی: ج: 4 ص:62 ح: 2)

ص:95

نداده و ترک نمایم. (1)


1- آنچه باعث نزدیکی ابلیس می شود: 1- تبعیّت از هوای نفس. (صحیفهﯼ سجّادیه (ابطحی) : ص:403) 2- تکبّر و غرور. (نهج البلاغه: ج: 2 ص:148، وکافی: ج: 2 ص:289 ح: 1) 3- فخر نمودن بر دیگران. (نهج البلاغه: ج: 2 ص:142) 4- تعصّب. (نهج البلاغه: ج: 2 ص:141) 5- غضب نمودن و عصبانیّت. (کافی: ج: 2 ص:304 ح: 12، وخصال: ص:132 ح: 140) 6- آمال و آرزوها. (نهج البلاغه: ج: 4 ص:77) 7- سوء ظنّ. (صحیفهﯼ سجّادیه (ابطحی): ص:172) 8- شکّ و ضعف در یقین. (کمال الدین: ص:51، وکافی: ج: 1 ص:12) 9- حبّ دنیا و شهوات آن. (محاسن: ج: 2 ص:439 ح: 297، وصحیفهﯼ سجّادیه (ابطحی): ص:403) 10- آلات لهو و لعب. (کافی: ج: 6 ص:431 ح: 3، و دعائم الإسلام: ج: 2 ص:208، وخصال: 631) 11- یأس و نا اُمیدی. (کافی: ج: 2 ص:488 ح: 1) 12- خلوت نمودن با نامحرم. (دعائم الإسلام: ج: 2 ص:214 ح: 788) 13- حسد. (کافی: ج: 2 ص:327 ح: 2) 14- فراموش نمودن معاصی. (خصال: ص:112 ح: 86) 15- عجله نمودن در کارها. (محاسن: ج: 1 ص:215 ح: 101) 16- مال و ثروت زیاد. (اَمالی صدوق: ص:269، وخصال: ص:113) 17- عُجْب نمودن. (کافی: ج: 2 ص:314 ح: 8) 18- قیاس نمودن. (کافی: ج: 4 ص:135 ح: 1، ومحاسن: ج: 1 ص:211 ح: 81) 19- بی حیائی. (کافی: ج: 2 ص:291 ح: 10) 20- انجام گناهانی همچون: نگاه به نامحرم، بدعت گذاردن، شراب خوردن، فحش دادن ، ربادادن وگرفتن، ظلم و ستم نمودن، مسخره نمودن مؤمنین و قهر با برادران ایمانی. (محاسن: ج: 1 ص:100 ح: 70، و ص:109 ح: 101، وص 207 ح: 70، وکافی: ج: 2 ص:285 ح: 24، و ص:323 ح: 1، و ص:327 ح: 2، و ص:346 ح: 7، وخصال: ص:113 ح: 91)

ص:96

به اُمید آن روزی که به چشم خود ببینم که ابلیس و لشکریانش به دست شما نابود شده و به هلاکت می رسند. (1)

سر کویش هوس داری هوا را پشت و پائی زن

در این اند یشه یکرو شو دو عالم را قفائی زن

بساط قُرب می جوئی خرَد را الوداعی کن

وصال دوست می خواهی بلا را مرحبائی زن


1- حدیث: وَهْب بن جُمَیْع می گوید: پرسیدم از امام جعفر صادق (علیه السلام) از گفتهﯼ ابلیس: «پروردگارا مهلتم ده تا روزی که مبعوث شوند، خداوند فرمود: تو مهلت داری تا روز وقت معلوم» وَهْب گفت: قربانت شوم آن روز چه روزیست؟. حضرت فرمودند: ای وَهْب! فکر می کنی آنروز روز رستاخیز مردم است؟! چنین نیست بلکه خداوند تا روزی که قائم ما ظهور کند به ابلیس مهلت داده، و چون قائم ما ظهور کند و در مسجد کوفه باشد ابلیس نزد وی آید و برابرش زانو زند و گوید: ای وای بر من از این روز، و قائم (علیه السلام) موهای جلوی سرش را بگیرد و گردنش را بزند، و این روز همان وقت معلوم است. (تفسیر عیّاشی: ج: 2 ص:242 ح: 14)

ص:97

فصل هفتم: حادثه ها، گرفتار ی ها، بلاها و بیماری های من

در طول عُمرم - از ابتدای ولادت گرفته تا به حال - قرار بود بلاها و حوادث گوناگونی به سَرَم آمده و گرفتاریهای مختلفی برایم درست شود، به مرض های مختلفی دچار شده و حادثه های ناگواری برایم پیش آید، ولی چنین نشد!

آری! بارها و بارها فاصلهﯼ زیادی تا فقر، اعتیاد، غذای ناپاک، تصادف، زمین گیر شدن، بیماری های صعب العلاج، مسمومیّت، رُسوائی، نا اُمید شدن از زندگی، گرفتار رفیق ناباب شدن، در معرض حیله و کلاهبرداری واقع شدن، و ارتکاب گناهانی که همه چیز را از من می گرفت و مرا عاقبت به شرّ می نمود نداشتم؛ ولی بلاها یکی پس از دیگری از من دفع می شدند.

و اینها همه مربوط به مواردی است که رفع بلا را حسّ می نمودم! و خدا می داند که چه بلاها و خطراتی - که قابل شمارش نبوده و من اصلاً متوجّه آنها نشده ام - از من دور شده اند.

و ای کاش متوجّه رفع همهﯼ بلاها می شدم و برای تک تک آنها از امام زمانم که به خاطر وجود شریفشان از من دفع گردیده است (1) تشکّر و قدردانی می نمودم.

چه امام رئوف و مهربانی، چه آقای کریم و بزرگواری، (2) چه پدر


1- حدیث: امام زمان (علیه السلام) فرمودند: خداوند به خاطر من بلاها را از اهلم و شیعیانم دفع می کند. (کمال الدین: ص:441 ح: 12)
2- حدیث: در زیارت ائمّه معصومین (علیهم السلام) می خوانیم: سلام بر امام رئوف و مهربان، سلام بر امام سخی و کریم. (بحار الأنوار: ج: 99 ص:199)

ص:98

دلسوزی، (1) چقدر به او بدهکارم و زندگیم را مدیون او هستم.

مولاجان! با همهﯼ وجود از شما تشکّر کرده و سپاسگزارم.

باز هم مراقب و محافظ من باشید، و ملائکه ای را که باذن الهی مأمور مراقبت و محافظت از من گماشته اید از من دور ننموده، و خود نیز همچنان وَرای آنها از من محافظت نمائید؛ و هرگز من را فراموش نکنید که اگر روزی چنین اتّفاقی بیافتد، همهﯼ بلاها بر سرم فرود آمده و من دیگر اُمیدی به ادامهﯼ زندگی نخواهم داشت.

جز صبر از هجوم بلا نیست چاره ای

غیر از رضا بسرّ قضا نیست چاره ای

خواهی اگر نجات ز امواج حادثات

جز التجاء به مهدی آل عبا نیست چاره ای

*****

گر طبیبانه بیائی به سر بالینم

به دو عالم ند هم لذت بیماری را


1- حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام مونسی رفیق، پدری دلسوز، و برادری تَنی، و همچون مادری نیکوکار به فرزند کوچک خویش می باشد. (کافی: ج: 1 ص:200 ح:7)

ص:99

فصل هشتم: هدایت من

هدایت بر سه قسم است:

1- هدایت تکوینی

2- هدایت تشریعی

3- هدایت خاصّ

1- هدایت تکوینی: عبارت است از تداوم حیات، و بقای عالم بر همان صورت اوّلیّهﯼ خلقت و عدم تصرّف در اُمور تکوینیّهﯼ موجودات.

در این قسم از هدایت می گوئیم: خداوند متعال به حجّت و خلیفهﯼ خویش - حضرت بقیّة اللَّه الأعظم (أرواحنا له الفداء) - آنچنان قدرتی داده است که در هرچه بخواهد و اراده نماید تصرّف کرده و آن را تغییر می دهد و به تعبیر دقیق تر معجزه می نماید. (1)

همچون تغییر ماهیّت مرد به زن، و زن به مرد. (2)


1- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به درستی که خداوند ما اهل بیت را بر آنچه بخواهیم توانا نموده است. (بصائر الدّرجات: ص:395 ح: 5) حدیث2: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: امام هر آنچه را که بخواهد به امر خداوند انجام می دهد، پس اگر بخواهد به اذن الهی از مشرق تا مغرب را در لحظه ای بپیماید می تواند، و هر زمان بخواهد و اراده کند به آسمان رفته و بر می گردد. (هدایت کبری: ص:226)
2- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بعضی ها به امام حسن (علیه السلام) و آن تحمّل هائی که آن حضرت در مقابل آزارهای معاویه می کرد اعتراض نمودند، امام مجتبی (علیه السلام) در پاسخ سخنی فرمودند که مضمون آن این بود: اگر من دعا کنم، خدای توانا عراق را به شام و شام را به عراق، زن را به مرد و مرد را به زن تبدیل می کند. آن مرد شامی گفت: چه کسی است که این قدرت را داشته باشد؟! امام حسن مجتبی (علیه السلام) به وی فرمودند: برخیز! حیا نمی کنی که در میان مردان نشسته ای؟ ناگاه آن مرد بخود توجّهی کرد و دید که زن شده است! آنگاه امام حسن (علیه السلام) به وی فرمودند: زنِ تو تبدیل به مردی شده است، او با تو نزدیکی می کند و تو از وی حامله می گردی و فرزندی می آوری که خنثی خواهد بود (یعنی هم علامت مردی و هم علامت زن بودن را خواهد داشت) پس همانطور شد که آن بزرگوار فرموده بودند. آنگاه پس از چندی آن دو توبه کردند و به حضور امام حسن مجتبی (علیه السلام) آمدند. پس آن حضرت دعا کردند و خدای توانا ایشان را به حالت اوّل برگردانید. (مناقب آل ابی طالب: ج: 3 ص:175)

ص:100

تغییر ماهیّت انسان به حیوان و حیوان به انسان. (1)


1- حدیث1: علی بن ابی حمزه می گوید: با امام جعفر صادق (علیه السلام) به حجّ می رفتیم که زیر درخت خرمای خشکیده ای فرود آمدیم. حضرت زیر لب دعایی را زمزمه کردند که من نفهمیدم، سپس فرمودند: ای درخت! از طعامی که خداوند در تو قرار داده است به ما بخوران. راوی می گوید: ناگهان متوجّه شدم که شاخه های درخت، در حالی که خرمای تازه داشتند به سوی امام (علیه السلام) متمایل شدند، پس حضرت «بسم اللَّه» گفته و شروع به خوردن نمودند، و ما هم به دستور ایشان خوردیم که بهترین خرما بود. عربی بادیه نشین، چون این منظره را مشاهده کرد، تعجّب نموده و گفت: تا به امروز، سحری به این بزرگی ندیده بودم! حضرت فرمودند: ما وارثان پیغمبرانیم و در بین ما ساحر و کاهنی پیدا نمی شود، و هر وقت از خدا هرچه را بخواهیم اجابت می کند. مرد عرب نپذیرفت و باور نکرد، حضرت فرمودند: می خواهی از خدای متعال بخواهم تا تو را به صورت سگی در آورده و نزد خانواده ات برگردی و مقابل آنها دُم بجنبانی؟ مرد عرب که جاهل بود و نمی فهمید، گفت: آری، پس آن حضرت از خدا درخواست نمودند تا او را به صورت سگی مسخ کند پس چنین شد، و آن سگ به راه افتاد و رفت. راوی می گوید: امام به من دستور دادند که دنبال او بروم، من نیز رفتم و دیدم وارد منزلش شد و در مقابل عیال و اولادش، دُم خود را جنبانید، آنها هم عصا برداشته و او را از خانه بیرون کردند. آنگاه من به حضور حضرت رسیدم و جریان را گزارش کردم، ناگاه متوجّه شدم که آن سگ برگشت و روبروی حضرت ایستاد، در حالیکه دُمش را می جنباند و اشک می ریخت. حضرت به او ترحّم فرموده و دعا کردند تا خداوند او را به حالت اوّل برگرداند، پس در همان هنگام خداوند متعال او را به حالت اوّل برگرداند. پس حضرت امام صادق (علیه السلام) از او پرسیدند: اکنون ایمان آوردی؟ گفت: بلی هزار هزار بار ایمان آوردم. (خرائج و جرائح: ج1 ص:296 ح: 3) حدیث2: یک نفر از اهل خوارج با مرد دیگری دعوا کرد و نزد حضرت علی (علیه السلام) آمدند و آن حضرت، میان آنان به حکم خدای متعال و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، قضاوت کردند، امّا آن مرد خارجی گفت: در قضاوت، عدالت به خرج ندادی! حضرت فرمودند: دور شو ای دشمن خدا! پس آن مرد به صورت سگی درآمد و لباسهایش به هوا پرید و دُم خود را تکان می داد و از چشمانش اشک می ریخت. حضرت به حال او دلسوزی نموده و دعا نمودند، پس مجدّداً به صورت انسان درآمد و لباسهایش از هوا به تنش برگشت. آنگاه حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: آصف بن بَرخیا وصیّ حضرت سلیمان نیز مانند این کار را انجام داد چنانچه خداوند در کتابش از او نام برده و داستان او را به این صورت نقل کرده است که: «آن کسیکه نزد او کمی از علم کتاب بود - در جواب سؤال سلیمان وقتی که گفت چه کسی تخت بلقیس را نزد من می آورد؟ - گفت: من آن را در کمتر از چشم به هم زدنی می آورم». آیا پیامبر شما نزد خداوند گرامیتر است یا سلیمان؟ گفتند: پیامبر ما. پس به حضرت گفته شد (تو با این همه معجزات و قدرتی که در اختیار داری) چه نیازی به جمع آوری سپاه برای جنگ با معاویه داری؟ حضرت در جواب فرمودند: اینها را برای جنگ دعوت می کنم تا حجّت بر آنان تمام شده و امتحان الهی به پایان برسد، و اگر خداوند به من اجازه می داد که در مورد هلاکت معاویه نفرین کنم، هرگز آن را به تأخیر نمی انداختم. (خرائج و جرائح: ج2 ص:568 ح: 24)

ص:101

ص:102

تبدیل عکس شیر (یا شیئی همچون کلید کوچک) به شیر حقیقی. (1)


1- حدیث1: از علی بن یقطین مروی است که گفت: هارون الرشید (لعنة اللَّه علیه) مردی را طلب کرد که باطل کند امر حضرت أبو الحسن موسی بن جعفر (علیهما السلام) را و قطع کند کلام او را و آن جناب را در مجلس خجالت دهد، پس مرد افسونگری را با ایشان روبرو کرد، چون طعام حاضر ساختند آن مرد افسونگر افسونی به نان خواند و در نان صنعتی کرد که حضرت ابو الحسن (علیه السلام) هر گردهﯼ نانی را که قصد می فرمودند که تناول کنند نان از میان دست ایشان طیران می کرد و پرواز می نمود و هارون (لعنة اللَّه علیه) شادی می کرد و خنده می نمود و خفیف می کرد آن جناب را به سبب خنده های خود، پس طولی نکشید که حضرت أبو الحسن (علیه السلام) سر مبارک خود را بلند نموده و رو کردند به صورت شیری که بر بعضی از پرده ها نقش بسته بود و فرمودند: ای شیر بگیر دشمن خدا را. راوی گفت: آن شیر برجست مثل بزرگترین درنده ها، یعنی این شکل شیر، عظیم و بزرگ شد و مرد افسونگر را شکار کرد. هارون (لعنة اللَّه علیه) و ندیمان او به صورت بر زمین افتاده و بیهوش شدند و عقل از سر آنها پرید به جهت ترس و هول از آنچه مشاهده کردند. پس بعد از مدّتی که به حال خود آمدند هارون (لعنة اللَّه علیه) به آن بزرگوار عرض کرد: به حقّی که بر تو دارم از تو درخواست می کنم که از این صورت بخواهی که این مرد را برگرداند، حضرت فرمودند: اگر عصای موسی برگردانید آن ریسمانها و چوب دستی ها را که سحر کرده بودند! این صورت هم برمی گرداند این مرد را که بلعیده است!. (عیون اَخبار الرضا (علیه السلام): ج: 2 ص:90 ح: 1) حدیث2: ابو صامت می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: چیزی به من عطا کنید که یقینم زیاد شده و شکّ از قلبم خارج شود، پس حضرت به من فرمودند: آنچه همراه توست به من بده، پس من کلیدی را که در آستین داشتم به آن حضرت دادم و آن کلید در دست حضرت تبدیل به شیری شد که من از او بیمناک شدم، سپس حضرت فرمودند: رویت را از من برگردان پس چنین کردم، پس آن شیر تبدیل به کلید شد. (ثاقب: ص:154 ح: 2)

ص:103

تصرّف در دریا، و تبدیل آن به پُلی برای عبور. (1)

به حرکت در آوردن زمین و ایجاد زلزله. (2)


1- حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) در مسیری با شخص یهودی همراه شدند پس از مدّتی به رودخانهﯼ پُر آبی رسیدند و شخص یهودی کفشهایش را پوشید و از آب گذشت سپس امیر المؤمنین (علیه السلام) را - در حالی که ایشان را نمی شناخت - صدا زده و گفت: ای فلانی! اگر تو آنچه را که من می دانستم، می دانستی از این آب می گذشتی، پس حضرت به او فرمودند: همانجا بایست تا من به تو ملحق شوم، سپس به آب اشاره ای کرده و آب منجمد شد و از آن گذشتند. شخص یهودی وقتی این صحنه را مشاهده نمود خود را بر قدمهای آن حضرت انداخت و گفت: ای جوان! چه گفتی که آب این چنین منجمد شد؟ حضرت فرمودند: ابتدا تو بگو که چه گفتی و از آب گذشتی؟ گفت: من خدا را به اسم اعظمش خواندم حضرت فرمودند: چیست آن اسم اعظم؟ گفت: من خدا را به اسم وصیّ محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) خواندم. پس حضرت به او فرمودند: من همان وصیّ محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) که خدا را به او خواندی هستم، پس شخص یهودی حضرت را تأیید نموده و مسلمان شد. (مشارق انوار الیقین: ص:271)
2- حدیث1: امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: همانا بین ما و هر زمینی شاغولی است همچون شاغول بَنّا، پس زمانیکه حاجتی به چیزی در زمین داشته باشیم آن شاغول را به سوی خود می کشیم و زمین با چاهها، بازارها و خانه هایش به سمت ما می آید پس آنچه را که از امر الهی بخواهیم در آن جاری می سازیم. (بصائر الدّرجات: ص:427 ح: 10) حدیث2: تَمیم بن جَذیم می گوید: در مسیر بصره با علی (علیه السلام) همراه بودیم که زمین لرزید و علی (علیه السلام) بر آن دست زد و به او گفت: تو را چه شود؟ آنگاه رو به ما کرده و فرمود: اگر آن زلزله ای می بود که خدای (عزوجل) در کتابش گفته، به من پاسخ می داد ولی آن نبود. (علل الشرائع: ج: 2 ص:555 ح: 5)

ص:104

بازگرداندن خورشیدی که غروب کرده. (1)

تصرّف در نباتات و جمادات. (2)


1- حدیث: اُمِّ جعفر می گوید: با جدّهﯼ خود - اَسماء بنت عُمَیس - و عمویم - عبد اللَّه بن جعفر - خارج شدیم تا به «صَهباء» رسیدیم، پس اَسماء گفت: دخترم ما با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این مکان بودیم که حضرت نماز ظهر را خواندند و سپس علی (علیه السلام) را خوانده و از آن جناب نسبت به برخی از نیازمندیهایش کمک خواستند، پس زمان عصر فرا رسید و آن سرور نماز عصر را خواندند، در این وقت علی (علیه السلام) آمدند و در پهلوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشستند، پس خدا به رسولش وحی فرستاد و نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سر به دامان علی (علیه السلام) نهادند تا خورشید غروب کرد و از آن چیزی نه بر زمین و نه بر کوه رؤیت نمی شد، سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نشستند و به علی (علیه السلام) فرمودند: آیا نماز عصر را خوانده ای؟ حضرت علی (علیه السلام) عرض نمودند: خیر ای رسول خدا! به من خبر دادند که شما نماز نخوانده اید و وقتی سر در دامن من نهادید نخواستم آن را تکان دهم لذا همچنان نشستم تا خورشید غروب کرد، پس پیامبر در مقام دعا بر آمده و به درگاه الهی عرض کردند: بار خدایا! این علی بنده تو است که خود را به خاطر پیغمبرت محبوس نمود، پس خورشید را برای او بازگردان، بلافاصله خورشید طلوع کرد و هیچ کوه و زمینی نبود مگر آنکه خورشید بر آن تابید، سپس علی (علیه السلام) ایستاده و وضو گرفتند و نماز خواندند، آنگاه خورشید تار شده و غروب نمود. (علل الشرائع: ج: 2 ص:351 ح: 3)
2- حدیث1: حارث می گوید: با امیر مؤمنان به سفر رفتیم تا اینکه به وادی «عاقول» رسیدیم و در آنجا تنهﯼ درختی را دیدیم که پوستش کنده شده بود، آن حضرت با دست خویش به آن زده و فرمودند: به اذن خدا بر گرد و سبز و میوه دار شو. درخت، شاخه هایش را به حرکت در آورد و میوه دار شد و ما از آن خوردیم و برای راهمان نیز برداشتیم. (بصائر الدّرجات: ص:274 ح: 3) حدیث2: ابو حمزه ثُمالی می گوید: علی (علیه السلام) در مسجد کوفه نشسته و اصحاب ایشان در کنار آن حضرت بودند پس مردی عرض کرد: من تعجّب می کنم که چرا دنیا در دست کسان دیگر است نه در دست شما؟ حضرت فرمودند: گمان می کنی ما دنیا را می خواهیم و به ما داده نمی شود؟ آنگاه یک قبضه از سنگریزه های مسجد را برداشته و در مشت خود فشردند، بعد دست خود را باز کردند، دیدیم جواهراتی هستند و می درخشند. حضرت پرسیدند: این چیست؟ نگاه کردیم و گفتیم: از بهترین جواهرات است. پس فرمودند: اگر ما دنیا را می خواستیم از آنِ ما بود، ولی ما آن را نمی خواهیم، سپس جواهرات را بر زمین انداختند و آنها مانند اوّل سنگریزه شدند. (بصائر الدّرجات: ص:395 ح: 3)

ص:105

تکلّم نمودن با حیوانات و موجودات، و اطاعت آنان از امام (علیه السلام). (1)


1- حدیث1: محمّد بن مسلم گوید: روزی خدمت امام باقر (علیه السلام) بودم که یک جفت قُمْری آمدند و روی دیوار نشسته، طبق مرسوم خود بانگ می کردند و امام باقر (علیه السلام) ساعتی به آنها پاسخ می گفتند، سپس آمادهﯼ پریدن گشتند، و چون روی دیوار دیگری پریدند، قُمْری نَر، یک ساعت بر قمری مادّه بانگ می کرد، سپس آمادهﯼ پریدن شدند، من عرضکردم: قربانت گردم، داستان این پرندگان چه بود؟ حضرت فرمودند: ای پسر مسلم! هر پرنده و چارپا و جانداری را که خدا آفریده است نسبت بما شنواتر و فرمانبردارتر از انسان است، این قمری بمادّهﯼ خود بدگمان شده و او سوگند یاد کرده بود که خیانت نکرده است و گفته بود به داوری محمّد بن علی راضی هستی؟ پس هر دو به داوری من راضی گشته و من به قُمْری نَر گفتم: که نسبت بمادّهﯼ خود ستم کرده ای و حق با اوست و او تصدیقش کرد. (بصائر الدّرجات: ص:362 ح: 5) حدیث2: سلیمان بن خالد گفت: در خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودیم، ابو عبد اللَّه بلخی نیز حضور داشت ناگاه یک آهو پیش آمده و با صدای مخصوص خود صدا می زد و دُم می جنبانید. امام (علیه السلام) فرمودند: انجام می دهم ان شاء اللَّه. آنگاه روی بما نموده و فرمودند: فهمیدید آهو چه گفت؟ عرضکردم: خدا و رسول و پسر رسول او دانا ترند. فرمودند: شکایت کرد که یکی از اهل مدینه دامی نهاده و مادّهﯼ او را گرفته است که دو برّه دارد و هنوز قدرت چریدن ندارند، از من درخواست کرد که مادّه اش را بگیرم و آزاد کنم و ضمانت کرد که وقتی بچّه هایش را شیر داد و آمادهﯼ چریدن شدند او را پیش صیّاد برگرداند. من آهو را قسم دادم، گفت از ولایت شما اهل بیت پیامبر بیزار باشم اگر این کار را نکنم. من هم این کار را برای او خواهم کرد ان شاء اللَّه، ابو عبد اللَّه بلخی گفت: درشما سنّتی همچون سنّت سلیمان (علیه السلام) است (یعنی همانطور که حضرت سلیمان با حیوانات سخن گفته و اُمور آنان را اداره می نمود شما نیز چنین هستید). (بصائر الدّرجات: ص:369 ح: 8)

ص:106

زنده نمودن مرده ها. (1)


1- حدیث1: داود بن کثیر رِقّی گفت: یکی از دوستان ما برای انجام حج به مکّه رفت و خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسید. پس گفت: آقا! پدر و مادرم فدایت شوند، همسرم فوت شده و من تنها مانده ام، حضرت فرمودند: دوستش داشتی؟ عرضکردم: بله فدایت شوم. فرمودند: وقتی برگردی به منزل خود، او مشغول غذا خوردن است. گفت: از مکّه برگشتم و وارد منزل شدم دیدم همسرم نشسته و غذا می خورد. (بصائر الدّرجات: ص:294 ح: 5) حدیث2: مفضّل بن عُمَر می گوید: در خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودم، گذرمان در مکّه یا منی به زنی افتاد که با دخترکی بالای سر گاو مرده ای ایستاده و گریه می کردند. امام فرمودند چه شده؟ گفت: من و دخترانم از شیر این گاو زندگی می کردیم، این گاو هم مرده است، متحیّرم که از کجا زندگی کنیم. حضرت فرمودند: مایلی خداوند این گاو را برایت زنده کند. زن گفت: با این گرفتاری که دارم مرا مسخره می کنی؟! حضرت فرمودند: نه، مسخره نمی کنم. آنگاه امام (علیه السلام) دعائی خواندند و با پای خود به بدن بی جان گاو زدند و فریادی به سر او کشیدند، پس گاو به سرعت صحیح و سالم از جای خود حرکت نمود. آن زن که گاو خود را زنده دید فریاد زد: به خدا این عیسی بن مریم است! امام (علیه السلام) نیز بین مردم رفتند و دیگر زن او را نشناخت. (خرائج و جرائح: ج1 ص:294 ح: 1)

ص:107

شفا دادن بیماران لاعلاج. (1)

جاری نمودن چشمه ها. (2)


1- حدیث1: اَبو عَوْف می گوید: بر امام جعفر صادق (علیه السلام) داخل شدم پس حضرت به من ملاطفت نموده و فرمودند: شخصی نابینا پیش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده و گفت: ای رسول خدا! از خداوند بخواه که بینائی مرا به من بازگرداند، پس آن حضرت دعا نموده و آن شخص بینا شد، چندی بعد شخص دیگری که او نیز نابینا بود خدمت آن حضرت آمده و همین درخواست را نمود حضرت به او فرمودند: آیا بهشت نزد تو محبوب تر است یا بینا شدن؟ گفت: آیا اگر نابینا بمانم جزا و پاداش من بهشت است؟ حضرت فرمودند: خداوند بزرگوارتر از آن است که بنده مؤمنی را مبتلا به نابینائی نماید سپس به او جزای بهشت ندهد. (بصائر الدّرجات: ص:292) حدیث2: شخصی از قبیلهﯼ جُهَیْنَه که مبتلا به جذام شده بود حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و از آن حضرت شفا خواست آن حضرت ظرف آبی را طلبیده و از آب دهانشان در آن ریختند و به آن شخص فرمودند: «این آب را به بدنت بمال» پس آن شخص به دستور حضرت عمل کرد و از آن مرض خلاصی یافت. (احتجاج: ج: 1 ص:332)
2- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: وقتی که علی (علیه السلام) از صفّین برمی گشتند بر ساحل رود فرات ایستاده و با چوب دستی خود بر آب زدند و فرمودند: جاری شو. پس دوازده چشمه جاری شد و مردم نگاه می کردند. سپس با زبانی سخن گفتند که مردم نفهمیدند. آنگاه ماهی ها سرشان را از رودخانه بیرون آوردند و «لا إلَهَ إلاَّ اللَّه» و تکبیر گفتند و بعد از آن گفتند: «سلام بر تو ای حجّت خدا در زمین و ای چشم خدا در میان بندگان»، قوم تو در صفّین تو را خوار کردند چنانچه قوم هارون بن عمران او را چنین نمودند. پس آن حضرت به مردم فرمودند: «آیا شنیدید؟» گفتند: بلی. پس فرمودند: «این معجزهﯼ من برای شماست و شما را بر آن شاهد می گیرم. (خرائج و جرائح: ج1 ص:231 ح: 76)

ص:108

تصرّف در اذهان و قلوب. (1)

کامل نمودن عقلها. (2)

و هر کار دیگری که نیاز به تصرّف در عالم و مخلوقات آن داشته باشد، همگی به معجزه و ارادهﯼ نافذ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امکان پذیر است. و نیز باید بدانم که تمامی معجزات انبیا و اوصیا الهی به دست مبارک آن حضرت در زمان ظهور جاری خواهد شد تا اتمام حجّتی باشد بر تمامی دشمنان و مخالفین. (3)


1- حدیث: رُمَیْلَه می گوید: علی (علیه السلام) شخصی را در حال خیّاطی و آوازخوانی دید و فرمود: «ای جوان! اگر قرآن بخوانی برای تو بهتر است». آن جوان گفت: بَلَد نیستم بخوانم، ولی دوست داشتم مقداری از آن را حفظ بوده و می خواندم. حضرت فرمودند: نزدیک بیا، آن جوان نزدیک آمد و علی (علیه السلام) آهسته چیزی در گوش او گفتند که تمام قرآن در قلب او نقش بست و حافظ تمام قرآن شد. (خرائج و جرائح: ج: 1 ص:174 ح: 7)
2- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: چون قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان نهد و از برکت آن دست، عقل و خِرَد آنها کمال یابد. (کمال الدین: ص:675 ح: 30)
3- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هیچ معجزه ای از معجزات انبیا و اوصیا نیست مگر اینکه خداوند شبیه آن را برای اتمام حجّت بر دشمنان به دست قائم ما ظاهر می کند. (اِثبات الهداة: ج: 7 ص:357 ح: 137) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: در زمان ظهور امام زمان (علیه السلام) شخصی از اصفهان پیش آن حضرت آمده و از او می خواهد که معجزهﯼ حضرت ابراهیم (علیه السلام) را برای او بیاورد، پس آن حضرت دستور می دهند که آتش بزرگی برافروخته شود و این آیه را تلاوت می کنند: «پس پاک و منزّه است آن خدائی که در دست او ملکوت هر چیزی است و به سوی او بر می گردید» سپس آن حضرت داخل آتش شده و در صحّت و سلامت کامل از آن بیرون می آیند امّا آن شخص - که لعنت خدا بر او باد - این معجزه را انکار کرده و آن را سحر و جادو می شمارد. پس آن حضرت به آتش امر کرده که او را در خود فرو برده و بسوزاند، آتش نیز چنین کرده و آن شخص را می سوزاند، آنگاه حضرت می فرمایند: این جزای کسی است که صاحبِ زمان و حجّت خدا را انکار نماید. (مکیال المکارم: ج: 1 ص:164)

ص:109

پس معلوم شد که امام زمان (علیه السلام)، هر تصرّفی که در روح و جسم من بخواهند، می توانند انجام دهند و حتّی قادر می باشند که من را به طور کلّی از صفحهﯼ روزگار محو نمایند، ولی اینکار را نکرده و مرا تکویناً در مسیر خودم هدایت نموده و می نمایند.

2- هدایت تشریعی که عبارت است از مجموعهﯼ اوامر و نواهی امام (علیه السلام) - که اصطلاحاً بدان شرع یا دین گفته می شود و بزودی پیرامون آن به طور مفصّل بحث خواهیم نمود - نیز به دست امام زمان (علیه السلام) انجام می پذیرد؛ بدین معنا که حضرت با ذکر دستورات، اوامر و نواهی و ذکر مباحث مختلف در رابطه با مسائل گوناگون محدودهﯼ دینی بودن اُمور مختلف را برای من تعیین می کنند و من با اعتقاد و عمل کردن به آنها به وظیفهﯼ خویش عمل نموده و به اوج سعادت و خوشبختی نائل می گردم.

و آنچه در اینجا لازم است بدان اشاره کنیم، آن است که بعضی ها ممکن است با خود بگویند که ما به دستورات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عمل کرده و می کنیم و احکام و مسائلی که از آن حضرت توسط وُکَلا و سُفَرا و توقیعات شریف ایشان (1) به دست ما رسیده است بسیار


1- توقیعات عبارتند از دست نوشته های امام عصر( برای اشخاصی همچون شیخ مفید که از طریق معتمدین امام (علیه السلام) به ایشان می رسیده است.

ص:110

اندک و محدودند و این مسأله با آنچه شما در رابطه با هدایت تشریعی امام عصر (علیه السلام) مطرح نمودید معارض است.

در جواب می گوئیم: رجوع ما به روایات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت گرامیشان، در حال حاضر نیز به دستور آن حضرت و امر ایشان است.

بدین معنا که عمل به دستورات امامان قبل مشروط به اذن و اجازهﯼ امام هر عصری می باشد و این مسأله تنها مربوط به عصر ما نیست؛ بلکه در هر دوره ای پس از اتمام امامت هر یک از ائمّه (علیهم السلام) عمل به دستورات آن امام و امامان قبل از او مشروط به اذن امام حاضر می باشد؛ به عنوان مثال، مردم زمان امام جواد (علیه السلام) پس از شهادت آن حضرت، مأمور به مراجعه و اذن از امام هادی (علیه السلام) برای عمل نمودن به فرمایشات امام جواد (علیه السلام) و همچنین امامان قبل از ایشان بوده اند، چون همانگونه که سابقاً نیز گفتیم تنها، گفتهﯼ امام ناطق حجّت است و همهﯼ مردم حتّی امام صامت نیز مأمور به تبعیّت از امام ناطق می باشند. (1)

3- هدایت خاصّ: و امّا هدایت خاصّ عبارتست از مجموعهﯼ عنایات، توفیقات، دستگیری ها، مراقبت ها و تأییدات امام عصر (علیه السلام) نسبت به محبّین و شیعیان خود که ملموس ترین نوع هدایت است.

و می توان گفت اکثر دعاهای من در طول شبانه روز، بازگشت به همین معنا داشته و در خواست تداوم و ازدیاد این هدایت از جانب آن حضرت


1- حدیث: هشام بن سالم می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرضکردم: آیا ممکن است در یک زمان دو امام باشند؟ آن حضرت فرمودند: خیر، مگر آنکه یکی از آن دو خاموش باشد و از دیگری پیروی نماید و دیگری ناطق و پیشوای وی باشد، امّا در یک زمان دو امام ناطق نخواهد بود. (کمال الدین: ص:416 ح: 9)

ص:111

نسبت به من می باشد، و با اینکه برخورداری من از این هدایت بیشتر از سایر هدایتها است ولی در عین حال کمتر بدان توجّه دارم و این به جهت بهره مندی دائم و فراوان از این نعمت بزرگ و با ارزش می باشد.

و من معمولاً مواردی را به خاطر سپرده و به یاد می آورم که از دید من با اهمّیت باشند مانند شفا یافتن از درد و مرض خاصّی، بدست آوردن شخص یا شیء با ارزشی، برطرف شدن مشکل و گرفتاری حادّی و ...، که هرگز از یادم نرفته و آنها را مکرّراً پیش خودم بلکه دیگران، به یاد می آورم و می گویم: اگر عنایت امام زمان (علیه السلام) نبود چنین و چنان می شد.

و حقیقت آن است که نباید سایر عنایت های آن حضرت را در طول زندگی ام نادیده بگیرم؛ چرا که دوران زندگی من مملوّ از اتّفاقات و جریاناتی است که در ذیل عنایات، هدایتها و دستگیری های آن حضرت سپری گردیده است.

چقدر زمینهﯼ انحراف و سقوط در پرتگاه معاصی فراهم شد؛ ولی موفّق به انجام یا ادامهﯼ آن نشدم. بارها و بارها پس از پشت کردن دنیا و نا اُمید شدن از مردم روزگار، به او توجّه و توسّل نمودم و او تنها کسی بود که ندای مرا لبّیک گفت و مرا یاری نمود. هر زمان دستم از زمین و آسمان کوتاه می شد و کسی را نداشتم که به فریادم برسد، او را صدا می زدم و از او کمک می خواستم، و او هرگز مرا به خود وانگذاشت و از من فراموش نکرد.

ای کاش! هیچگاه از یاد او غافل نبوده و همیشه به یادش می بودم و نه تنها در گرفتاری ها، مشکلات و ناکامی ها بلکه در خوشی ها، کامیابی ها و سائر لحظات خوش زندگی نیز به یاد او بوده و او را در کنار خود می دیدم و هرگز فراموشش نمی کردم.

مگر اینطور نیست که عامل همهﯼ خوبی ها، خیرات و خوشی های زندگی

ص:112

من ایشان بوده و هستند (1) و هر چه داشته و دارم از آن حضرت و به خاطر ایشان بوده و هست، (2) ولی هزاران افسوس که من از ایشان غافل بوده و دست عنایاتشان را در پَس پردهﯼ زندگی ام ندیدم، و لحظات قیمتی ارتباط با آن حضرت را درک ننمودم و لذّت مناجات با ایشان را - آنطور که باید - نچشیدم، و خود را خرج خدمت، در آستان مقدّسشان ننموده و از معنا کردن زندگی در کنار ایشان محروم ماندم! ولی هزاران شکر و سپاس خداوندی را که هم اکنون - بیش از گذشته - مرا متوجّه خویش ساخته، و توفیق درک حضور ایشان را در زندگی، به من عطا فرموده است.

آری! من به یاری و هدایت امام زمانم توانستم در مسیر صحیح قدم برداشته و موانع زندگی را از سر راه بردارم و راه و رسم زندگی را یاد گرفته و هدفمند، به زندگی ادامه دهم.

آن حضرت بودند که مرا با خدا آشنا نموده و مرا در بندگی او یاری نمودند.

ایشان بودند که مرا با حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) آشنا نموده و پای مرا به حسینیه ها و مجالس عزای آن حضرت باز نمودند و غیر از این هم، از ایشان


1- حدیث1: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: اگر از خیر، اسمی به میان آید شما اهل بیت اوّل آن و ریشهﯼ آن و شاخهﯼ آن و معدن آن و جایگاه آن و آخر آن می باشید. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:616) حدیث2: امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت رحمت و معدن کرامت و جایگاه خیرات وخوبیها هستیم. (احتجاج: ج: 1 ص:416)
2- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند به خاطر اهل بیت به بندگانش روزی می دهد و به خاطر ایشان سرزمین ها را آباد می کند، و به خاطر ایشان برکات را از زمین خارج می کند. (کمال الدین: ص:260 ح: 5)

ص:113

توقّع نداشته و ندارم؛ چرا که ایشان از مادر مهربان تر و دلسوزترند، (1) و هرگز به خاطر بدیهایم مرا رها نکرده و نمی کنند.

آری ایشان امام و حجّت خدا بر من! (2)

آگاه به اعمال، نیازها و خواسته های من! (3)

مدافع و یاور من در همهﯼ سختی ها و مشکلات! (4)


1- حدیث1: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام نسبت به شیعیان خویش از پدران و مادران مهربان تر ودلسوز تر است. (خصال: ص:527 ح: 1) حدیث2: حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام از مادرِ نیکوکار نسبت به فرزند کوچکش مهربان تر است. (کافی: ج: 1 ص:200 ح: 1) حدیث3: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: قلبهای ما اهل بیت نیز نسبت به شیعیانمان همانند قلبهای پدران و مادران نسبت به فرزندان خویش طالب و مایل است. (بحار الأنوار: ج: 64 ص:126 ح: 27)
2- حدیث: در زیارت امام عصر( می خوانیم: سلام بر تو ای حجّت خدا بر زمینیان و آسمانیان، شهادت می دهم که به حقیقت، تو حجّت خدا بر گذشتگان و آیندگان هستی. (مزار مشهدی: ص:587)
3- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آیا گمان می کنید برای ما بر شما چشمان بینا و گوشهای شنوا نیست؟ چه گمان بَدی! به خدا سوگند! هیچ یک از اعمال شما بر ما پوشیده نیست. (خرائج و جرائح: ج2 ص:595 ح: 7) حدیث2: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: به درستی که جایگاه امام در زمین همانند جایگاه ماه در آسمان است، پس امام همچون ماه در محلّ خود بر آنچه که بر روی زمین قرار دارد احاطه داشته و از آن آگاه است. (بصائر الدّرجات: ص:463 ح: 8)
4- حدیث1: در زیارت جامعهﯼ کبیره می خوانیم: سلام بر حامیان مدافع. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: اهل بیت (علیهم السلام) محلّی اَمن برای پناهنده شدن هستند، و هرکس به ایشان متمسّک شود در اَمان خواهد بود. (یقین: ص:318)

ص:114

حَبل متین من در مقابل تَله های شیطان و هواهای نفسانی! (1)

پشتیبان من در آغاز و اتمام همهﯼ کارها! (2)

کشتی نجات من! (3)

و خلاصه، همه کارهﯼ من هستند.

ای ماه، پرده ز ر خسار برآور

تا در سایه ء نورت همه با شیم

ای د ست خد ا دست برآور

تاتحت ید تو همه با شیم

ای شمع هد ایت بر افر وز

تا پروانه ء شمعت همه با شیم


1- حدیث1: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: من آن ریسمان محکمی هستم که خداوند مخلوقات را به چنگ زدن به آن امر نموده است همچنانکه فرموده است: «همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید». (فضائل ابن شاذان: ص:83) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ما ریسمان محکم الهی هستیم که هرکس به ما چنگ بزند به راه راست هدایت می شود. (تفسیر فُرات: ص:258 ح: 10)
2- حدیث: امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: خدایا! درود و رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) که پناهگاهی مستحکم و فریاد رس مضطرّین و بیچارگان و پناهِ فراریان و پشتوانهﯼ چنگ زنندگان به ایشان هستند بفرست. (مزار مشهدی: ص:400)
3- حدیث: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ما کشتی نجات شمائیم همچنانکه کشتی برای قوم نوح بود. (تفسیر فُرات: ص:348 ح: 2)

ص:115

فصل نهم: آرامش و طمأ نینه ء من

از عناصر مهمّی که آدمی را به تلاش و اُمید رهنمون می سازد، آرامش است. پوشیده نیست که این کلمه کاربرد زیادی در محاورات روز مرّهﯼ همگان دارد و هیچکس را نمی یابی که به دنبال آن نبوده و از آن بدش بیاید؛ بنابراین آرامش و سکون نفس، شیء با ارزش و مهمّی است و تلاش برای رسیدن به آن پسندیده و ممدوح است.

امّا این سؤال مطرح است که انسان با رسیدن به چه چیز و یا چه چیزهائی به آرامش رسیده و در کجا باید آن را جستجو نماید؟

عدّه ای آرامش را، آسایش در زندگی و برخورداری از یک زندگی مرفّه می دانند! عدّه ای آن را در قدرت و رسیدن به مقامات عالی دنیا جستجو می کنند! عدّه ای در شهرت! عدّه ای در خوشگذرانی! عدّه ای در گوش دادن و نواختن موسیقی! عدّه ای در کشیدن دُخانیات! عدّه ای در داشتن شغل پُر درآمد و مناسب! عدّه ای در داشتن یک زن ایده آل و زیبا! عدّه ای در داشتن خانه ای بزرگ و ماشین آخرین سیستم! عدّه ای در نگاه به دریا و موج های آن! عدّه ای در نگاه به منظره های مختلف طبیعت! و خلاصه هر کس آن را در چیزی و جایی جستجو می کند.

اکنون می گوئیم؛ همگان در اشتباه بوده و جز به یک آرامش کاذب و موقّت - که دوام نامعلومی هم داشته و یا خواهد داشت - نرسیده اند.

پس آرامش حقیقی و طمأنینهﯼ واقعی در چیست و در کجا باید آن را جستجو نمود؟

ص:116

جواب این سؤال را خداوند (عزوجل) در قرآن صریحاً بیان نموده است که: {أَلاَ بذکْر اللَّه تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ} (1) و ما نیز بارها و بارها آن را تلاوت نموده و شنیده ایم؛ ولیکن معنای آن را نفهمیده و خیال نموده ایم، منظور از ذکر خدا که آرامش بخش است همین «سُبْحَانَ اللَّه»، «لاَ إلَهَ إلاَّ اللَّه»، «الحَمْدُاللَّه» و «اللَّهُ أکْبَر» و سایر اذکار وارده است. و با اینکه در طول شبانه روز تعداد زیادی از این ذکرها را گفته و می گوئیم ولی باز به آنچه دنبال آن بوده و هستیم نرسیده ایم، و اشکال عمدهﯼ ما در این بوده و هست که برای فهم معنای قرآن به اهل بیت (علیهم السلام) مراجعه ننموده و خود هرچه خواسته ایم از قرآن فهمیده و تفسیر کرده ایم! و حال اینکه ما برای فهم معانی قرآن، جز مراجعه به اهل قرآن - که بعداً نیز توضیح خواهیم داد - چاره ای نداشته و نداریم.

اکنون می گوئیم که پس از مراجعه به مفسّران واقعی کتاب خدا، می یابیم «ذکر اللَّه» - که قلب ها بدان آرامش می یابد - ، همان وجود امام عصر (علیه السلام) در هر دوره ای است. (2) و مسلّماً در این دوره نیز امام زمان، حجّت بن الحسن العسکری (ارواحنا له الفداء) آرامش قلبهاست، و قلب من نیز تنها با یاد آن حضرت آرامش می یابد.

آری! زمانیکه در ناآرامی های زندگی، به امام عصرم توجّه کرده - و با


1- سورهﯼ رعد: آیه: 28.
2- حدیث1: امام جعفر صادق (علیه السلام) در مورد این آیه: «آن کسانی که ایمان آورده اند و قلبهایشان به یاد خدا مطمئن گردید» فرمودند: منظور از ایمان آورندگان: شیعیان، و منظور از ذکر خدا: امیر المؤمنین و ائمّه (علیهم السلام) می باشند. (تفسیر قمّی: ج: 1 ص:365) حدیث2: امام جعفر صادق (علیه السلام) در مورد گفتار خدای تعالی: «آگاه باشید که با یاد خدا قلبها آرام می شود» فرمودند: یعنی به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) قلبها آرامش می یابد، چرا که او ذکر خدا و واسطهﯼ بین پروردگار و خلق می باشد. (تفسیر عیّاشی: ج: 2 ص:211 ح: 44)

ص:117

ایشان درد دل می کنم و مشکلاتم را در میان می گذارم و آن حضرت را پشتیبان خود می بینم - آرام می شوم؛ بلکه بالاتر بگویم که در همهﯼ اوقات زندگی، در غم و شادی هایم، درخلوت ها و جَلوت هایم، در داشته ها و نداشته هایم، در بین دوستان و دشمنانم و همه و همه، با یاد و توجّه به ایشان - که از مادر به من مهربان تر (1) و از خودم به من سزاوارتر است (2)- به آرامشی وصف ناپذیر دست می یابم.

چگونه چنین نباشد و حال اینکه لحظه لحظهﯼ زندگی ام را در کنار آن حضرت و با ایشان گذرانده و قبل از هر کار، و در حین انجام آن، امام زمانم را می بینم، و به چنین آقا و مولا و تکیه گاهی افتخار می کنم.

در نتیجه: {أَلا بذکْر اللَّه تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ} (3) یعنی: آگاه باشید که به امام عصر (علیه السلام)، قلبها آرامش می یابند.

دل من بی تو چه تنهاست خدا می داند

دیده ام پهنه ء دریاست خدا می داند

بارها گفتم و صد بار دگر می گویم

آرامش من یوسف زهر است خدا می داند


1- حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام از مادرِ نیکوکار نسبت به فرزند کوچک خویش مهربان تر است. (کافی: ج: 1 ص:200 ح: 1)
2- حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: امام از مردم به ایشان سزاوارتر است. (من لا یحضره الفقیه: ج: 4 ص:418)
3- سورهﯼ رعد: آیه: 28.

ص:118

ص:119

فصل د هم: دین من

برای بررسی و فهم دقیق و جامع تر از این عنوان می گوئیم:

دین را باید از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داد، تا ارتباط آن را با امام عصر (علیه السلام) به دست آورد.

دیدگاه اوّل مربوط به باطن، حقیقت و اصل و اساس دین است که باید بدانم در این دیدگاه، دین همان وجود مقدّس امام زمان (علیه السلام) و حجّت خدا بر مخلوقات عالم است.

بنابراین صحیح است که بگویم: دین من، امام زمان من است؛ یعنی حقیقت دین، اصل دین، باطن دین، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشند. (1)

در نهایت، نتیجه چنین می شود که باطن، حقیقت و اصل اُمور دینی همچون توحید، نبوّت، امامت، تولّی و تبرّی، معاد، نماز، صوم، زکات، حجّ و... امام زمان (علیه السلام) می باشند، هم چنان که در روایات، از این نوع تعابیر فراوان است. (2)

امّا دیدگاه دوّم مربوط است به ظاهر دین که شامل عقائد، احکام و


1- حدیث1: امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: ما اهل بیت ریشه های دین هستیم. (بصائر الدّرجات: ص:82 ح: 10) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ایشان (اهل بیت (علیهم السلام)) اساس دین هستند. (نهج البلاغه: ج: 1 ص:30)
2- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: مائیم نماز در کتاب خدا، و مائیم زکات، و مائیم روزه، و مائیم حج، و مائیم ماه حرام، و مائیم سرزمین حرام، و مائیم کعبهﯼ الهی، و قبلهﯼ پروردگار. (تأویل الآیات: ج: 1 ص:19 ح: 2)

ص:120

مسائل دینی می شود، و در این مرحله چند مطلب حائز اهمیّت است:

1- دینی بودن یک مسأله را امام زمان (علیه السلام) تعیین می کنند، بدین معنا که هر آنچه را ایشان به عنوان یک امر دینی معرّفی نموده یا تأیید نموده باشند، می توانم به عنوان دین برای خود بپذیرم.

و به عبارت دیگر میزان در دینی بودن ظواهر دین، کسی نیست جز امام عصر حجّت بن حسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که حقیقت دین و اصل و اساس آن می باشند؛ (1) بنابراین عبادی بودن یک عبادت، همچون نماز، زمانی است که از آن حضرت اَخذ شده و مورد قبول ایشان باشد.

و اساساً معنای حقیقی «عبد» یعنی مطیع بودن بی چون و چراﯼ مولا، و من اگر می خواهم که عبد صالحی برای خداوند متعال باشم چاره ای ندارم جز اینکه عبد مطیع امام زمانم باشم؛ بدین معنا که به دستوراتی که از ناحیهﯼ ایشان - و نه هیچ شخص دیگری - به من رسیده، بدون چون و چرا عمل کنم (2) و در این وادی باید بدانم که حرف هیچ کس جز امام زمانم برای من


1- حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ایشان (اهل بیت (علیهم السلام)) اصل، اساس وپایهﯼ دین می باشند. (نهج البلاغه: ج: 1 ص:30)
2- حدیث1: حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: به خاندان پیامبرتان بنگرید، و بدان سو که می روند بروید، و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکت تان نخواهند کشانید. اگر ایستادند بایستید، و اگر برخاستند، برخیزید. بر آنها پیشی مگیرید که گمراه می شوید، و از آنان عقب نمانید که تباه می گردید. (نهج البلاغه: ج: 1 ص:189) حدیث2: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: هرکس ارادهﯼ شناخت و نزدیک شدن به خداوند متعال را دارد باید از شما اهل بیت آغاز نماید، و هرکس یگانگی او را می جوید باید از شما بپذیرد، و هرکس خدا را قصد نموده باید به شما روی نماید، ای والیان و سرپرستان من! من توانائی حمد و ثنای شما را ندارم، و مدحِ من به منتهای حقیقت شما نرسیده و تمجید و توصیف من به قلّهﯼ رفیع شما نمی رسد. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609)

ص:121

حجّت نیست، حتّی حرف عرفای زاهد مسلک و یا علمای صاحب کرامت و یا مشهورین به علم و تقوی و... .

و نیز باید بدانم که حقیقت و روح تقوا در این عصر فقط در کالبد جسم یک نفر است و سائرین را زمانی می شود اهل تقوا خواند که الگوی علمی و عملیشان امام زمان (علیه السلام) باشد نه فلان عارف واصل! یا صوفی بیدار دل! یا درویش صاحب کرامت! یا فیلسوف پر ادّعا! یا استاد اخلاق! یا عالم وارسته! ویا مرجع تقلید و... . (1)

برای توضیح بیشتر می گوئیم: احکام، مسائل و اُمور دینی قبل از اینکه دینی شوند و اطلاق دین بر آنها صحیح باشد، هیچ فرقی با سائر اُمور ندارند و اگر کسی آنها را به دین نسبت دهد قطعاً بدعت در دین گذاشته و عمل او از درجهﯼ اعتبار ساقط است. (2)


1- حدیث1: در زیارت ائمّهﯼ بقیع (علیهم السلام) می گوئیم: سلام بر شما ای امامان هدایت، سلام بر شما ای اهل تقوا. (کافی: ج: 4 ص:559 ح: 5) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ایشان (اهل بیت (علیهم السلام)) امامان هدایت و دعوت کنندگان به سوی تقوا هستند. (تفسیر فُرات: ص:396 ح: 11)
2- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) در مورد گفتار خدای متعال: «چه کسی گمراه تر است از آنکه تبعیّت از هوای نفس خویش می نماید و توجّهی به هدایتگر الهی ندارد» فرمودند: مُراد از این آیه کسی است که دین خود را بدون هدایت از یکی از امامان هدایتگر، از رأی و نظر خود بگیرد. (بصائر الدّرجات: ص:33 ح: 1) حدیث2: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: به درستی که دین خدا با عقول ناقص و آراء باطل و قیاسهای فاسد به دست نیامده و آن جز با تسلیم شدن به دست نمی آید، و هر که تسلیم ما شد سالم می ماند، و هر که به ما اقتدا کرد هدایت می یابد، و هر که به قیاس و رأی خود عمل کند هلاک می شود، و هر که در آنچه می گوئیم شکّی داشته باشد یا در آنچه حکم می کنیم حَرجی داشته باشد، به خدایی که سبع المثانی (سورهﯼ حمد) و قرآن عظیم را فرو فرستاده، کافر شده است در حالی که خودش هم نمی داند. (کمال الدین: ص:324 ح: 9)

ص:122

پس مسائلی همچون خدا شناسی، پیغمبر شناسی، امام شناسی، معاد شناسی، نماز، روزه، خمس، زکات، حج، امر به معروف و نهی از منکر، اذکار مختلف، مسائل اخلاقی مثل غیبت، تهمت، دروغ، سخن چینی، ترک اعمال قبیحی مثل زنا، دزدی و هزاران مسألهﯼ دیگر تا قبل از اینکه توسّط صاحب دین، دینی محسوب شوند، هیچگونه منعی از انجام و ترک آنها نیست حتّی چه بسا انجام و ترک بسیاری از آنها نزد خیلی ها دارای آثار مثبت نیز بوده باشد، که پس از معرّفی از جانب صاحب دین به عنوان یک مسألهﯼ دینی، خالی بودن آنها از آثار مثبت بر همگان روشن می شود.

و امّا پس از مطرح شدن از لسان امام (علیه السلام) موضوع کاملاً عوض شده و از جایگاه خاصّی برخوردار می باشند و برخورد ناصحیح با آنها منجر به خُسران دنیوی و عذاب اُخروی می گردد؛ بنابراین تمام سعی و همّت من باید در این باشد که به آن دینی که میزان و معیار آن امام زمان (علیه السلام) است عمل کنم و نه آنچه که دیگران از پیش خود - با رنگ دینی زدن به آن - به خورد من می دهند.

بله؛ میزان در توحید، نبوّت، امامت، و مسائل مربوط به آنها امام زمان (علیه السلام) می باشند، بنابراین خدائی که آن حضرت به من معرّفی نموده خدای من است، نه خدائی که دیگران برای خود تراشیده اند!

پیامبری که ایشان آن را به من معرّفی نموده اند پیامبر من است، نه آن پیامبری که معرّفی آن از جانب کسانی صورت گرفته که دست راستشان را

ص:123

از دست چپشان تشخیص نمی دهند!

حجّت و خلیفهﯼ خدا بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، آن کسی است که امروز خَلَف صالح او، وصیّ و جانشین خدا در روی زمین است، همان مولود کعبه، (1) آن کسی که قرآن را قبل از نزول آن تلاوت نمود، (2) یار و یاور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)


1- حدیث: در یکی از زیارات امیر المؤمنین (علیه السلام) می خوانیم: سلام بر تو ای متولّد شده در کعبه. (مزار مشهدی: ص:205)
2- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به هنگام تولّد علی (علیه السلام) جبرئیل فرود آمد و به من گفت: ای حبیب خدا! پروردگارت سلام می رساند و به تو مژده و شاد باش تولّد برادرت علی را می دهد و می فرماید: هنگام ظهور پیامبری تو و آشکار شدن وحی بر تو نزدیک شده است و اینک تو را با برادر و وزیر و خلیفه و همانند خودت تأیید کردم و به وسیلهﯼ او نام تو را بلند آوازه و بازویت را استوار ساختم. من شتابان برخاستم و دیدم فاطمه دختر اسد و مادر علی در حالِ درد زایمان است و او میان زنان و قابله هاست. پس حبیب من جبریل به من گفت: میان خودت و فاطمه دختر اَسَد پرده ای بیاویز و پس از اینکه علی را زایید او را ببین. من چنان کردم که فرمان داده شده بودم. سپس جبرئیل به من گفت دست راست خود را دراز کن که علی (علیه السلام) همان سر سلسلهﯼ اصحابِ یمین تو است. من دست راست خود را به سوی فاطمه دختر اَسَد دراز کردم، ناگاه علی را در دست خود دیدم در حالی که دست راست خود را بر گوش راست خود نهاده و بر آیین حقیقت اذان و اقامه می گفت و گواهی به یگانگی خداوند و پیامبری من می داد و سپس به من گفت: ای رسول خدا! اجازه می فرمایی که بخوانم؟ گفتم: آری بخوان و سوگند به آن کسیکه جان محمّد در دست اوست، شروع به خواندن صحیفه هایی که بر آدم (علیه السلام) نازل شده است کرد، همان صحیفه ها که پسر آدم، شیث (علیه السلام) برای برپا داشتن احکام آن قیام کرده بود و از نخستین حرف تا آخرین حرف آن را خواند و اگر شیث حاضر می بود همانا اقرار می کرد که علی از او بهتر آن را حفظ دارد. سپس تورات موسی (علیه السلام) را چنان خواند که اگر موسی حضور می داشت، اقرار می فرمود که علی بهتر از او آن را حفظ دارد. سپس زبور داود (علیه السلام) را خواند همان گونه که اگر داود حضور می داشت چنان اقرار می کرد و پس از آن انجیل عیسی (علیه السلام) را همان گونه خواند که اگر عیسی به حضورش می آمد همچنان اقرار می کرد و سپس قرآنی را که خداوند بر من نازل فرموده است، از آغاز تا پایان چنان خواند که او را چنان دیدم و همچون خودم که اینک آن را از حفظ می دانم حافظ آن بود، بدون اینکه در آن هنگام من آیه ای از آیات قرآن را شنیده باشم! آنگاه علی با من و من با او چنان با یکدیگر سخن گفتیم که پیامبران و اوصیای ایشان با یکدیگر سخن می گویند، و سپس علی (علیه السلام) به حالت کودکی خود برگشت. (روضة الواعظین: ص:83)

ص:124

و همسر سیّدهﯼ نساء عالمیان، صاحب غدیر خم، کسی که آیهﯼ زکات (1) در حق وی نازل گردید (2) و مصداق اوّل آیهﯼ: {یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولی الأَمْر منْکُمْ} (3) می باشد (4) و صاحب هزاران فضیلت دیگر که هریک به تنهائی برای اثبات فضیلت و برتری او بر سایر خلفا و غاصبان خلافت کافی است.


1- سورهﯼ مائده: آیه: 55: {إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ}.
2- حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: همانا من در حالیکه در مسجد مشغول رکوع نماز بودم گدائی وارد شد و درخواست کمک کرد، پس من انگشتر خویش را به وی عطا نمودم و خداوند متعال آیهﯼ «فقط ولیّ شما خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده و نماز می گذارند و در حالی که در رکوع هستند زکات می دهند می باشند» را در حقّ من نازل نمود. (خصال: ص:580)
3- سورهﯼ نساء: آیه: 59.
4- حدیث: امام باقر (علیه السلام) در مورد گفتار خداوند: «خدا و رسول و صاحبان امر را اطاعت کنید» فرمودند: خداوند از «صاحبان امر»، ما اهل بیت را قصد نموده است. (تفسیر عیّاشی: ج: 1 ص:247 ح: 153)

ص:125

و معاد من نیز معادی است که امام زمانم برای من کمّیّت و کیفیّت آن را بیان نموده اند نه فلاسفه ای که عقل ناقص خویش را میزان تشخیص حقّ از باطل قرار داده اند!

آری! کمّیّت و کیفیّت ذکر، دعا، توجّه و حضور قلب، نماز و روزه، رکوع و سجود، فکر و اندیشه و همهﯼ اُمور مادّی و معنوی، فردی و اجتماعی مرا ایشان باید برای من بیان کنند نه دیگرانی که با فاصله گرفتن از آن حضرت به گرداب غرور گرفتار شده و همهﯼ همّت خویش را برای دعوت مردم به سوی خویش بکار گرفته اند.

مگر غیر از امام زمان (علیه السلام)، شخص دیگری هم در عالم، وجود دارد که حجّت خدا بر من باشد و من مأمور به تبعیّت از او باشم؟!

مگر غیر از آن حضرت شخص دیگری هم هست که از حقیقت همهﯼ اشیاء آگاه بوده (1) و قدرت تصرّف در آنها را دارا باشد؟! (2)

مگر غیر ایشان شخص دیگری هم آراسته به لباس زیبای عصمت مطلقه می باشد؟! (3)


1- حدیث1: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام آنچه را که بین شرق و غرب عالم است می بیند، پس هیچ چیزی از عالم مُلک و ملکوت بر او پوشیده نیست. (مشارق انوار الیقین: ص:205) حدیث2: در یکی از زیارات امیر المؤمنین (علیه السلام) می خوانیم: تو چشمِ مراقب خداوند هستی که چیزی بر او مخفی نیست. (بحار الأنوار: ج: 97 ص:349)
2- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: به درستی که خداوند ما اهل بیت را بر آنچه بخواهیم توانا نموده است. (بصائر الدّرجات: ص:395 ح: 5) حدیث2: در یکی از زیارات امیر المؤمنین (علیه السلام) می خوانیم: تو بر هر چیزی احاطه وتسلّط داری. (بحار الأنوار: ج: 97 ص:349)
3- حدیث: در زیارت جامعهﯼ کبیره آمده است: خداوند شما اهل بیت را از لغزشها مصون داشته و از فتنه ها حفظ نموده و از ناپاکی ها پاک نموده است و رجس و پلیدی را از شما دور کرده و شما را پاکیزه و مطهّر نموده است. (من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:609)

ص:126

مگر: لسَانُ اللَّه النَّاطق: (زبان گویای خداوند در بین خلائق). (1)

عَیْنُ اللَّه النَّاظرَة: (چشم بینای خداوند بر مخلوقات). (2)

أُذُنُ اللَّه السَّامعَة: (گوش شنوای پروردگار). (3)

یَدُ اللَّه: (مَظهر قدرت پروردگار). (4)

وَجْهُ اللَّه: (صورت خداوند که آثار جمال و جلال در او نمایان است). (5)

حُجَّةُ اللَّه: (حجّت و پیشوای خداوند بر مخلوقات). (6)

علْمُ اللَّه: (جایگاه علوم الهی). (7)

قُدْرَةُ اللَّه: (مَظهر و نمونهﯼ بارز قدرت پروردگار). (8)

وَکْرُ إرَادَة اللَّه: (آشیانهﯼ عزم و ارادهﯼ خداوند). (9)

صَفْوَةُ اللَّه: (برگزیدهﯼ خداوند).(10)

خیَرَةُ اللَّه: (انتخاب شده از ناحیهﯼ پروردگار). (11)


1- بصائر الدّرجات: ص:84 ح: 13.
2- توحید: ص:167 ح: 1.
3- توحید: ص:167 ح: 1.
4- بصائر الدّرجات: ص:81 ح: 2.
5- بصائر الدّرجات: ص:81 ح: 1.
6- بصائر الدّرجات: ص:81 ح: 1.
7- توحید: ص:164 ح: 1.
8- مشارق انوار الیقین: ص:179 سطر: 2.
9- تفسیر فُرات: ص:529 ح: 681.
10- بحار الأنوار: ج: 99 ص:199 سطر: 8
11- بحار الأنوار: ج: 98 ص:223 سطر: 7.

ص:127

بَابُ اللَّه: (واسطهﯼ بین خالق و مخلوق). (1)

خَازنُ علْم اللَّه: (خزینه دار علوم الهی). (2)

الوُصْلَةُ إلَی رضْوَان اللَّه: (واسطهﯼ رسیدن به رضوان خداوند). (3)

الوَسیلَةُ إلَی اللَّه: (وسیلهﯼ قُرب و رسیدن به خداوند). (4)

کَعْبَةُ اللَّه: (حقیقت کعبهﯼ الهی). (5)

قبْلَةُ اللَّه: (قبلهﯼ حقیقی پروردگار). (6)

حَافظٌ لدین اللَّه: (حافظ و نگهبان دین خدا). (7)

نُورُ اللَّه التَّام: (نور کامل خدا). (8)

الدَاعی إلَی اللَّه: (دعوت کننده به سوی خدا). (9)

الدَلیلُ عَلَی مَرْضَات اللَّه: (راهنما به سوی رضای الهی). (10)

المُخْلصُ فی تَوْحید اللَّه: (مخلص در یگانه دانستن خداوند). (11)

تَالی کتَاب اللَّه: (همسان قرآن و تلاوت کنندهﯼ آن). (12)


1- بصائر الدّرجات: ص:81 ح: 1.
2- اَمالی صدوق: ص:87 ح: 9.
3- مشارق انوار الیقین: ص:58 سطر: 14.
4- مشارق انوار الیقین: ص:58 سطر: 13.
5- تأویل الآیات: ج: 1 ص:19 ح: 2.
6- تأویل الآیات: ج: 1 ص:19 ح: 2.
7- کافی: ج: 1 ص:202 سطر: 10.
8- اِرشاد القلوب: ص:442 سطر: 7.
9- کافی: ج: 1 ص:200 سطر: 3 از پائین.
10- من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:610 سطر: 4 از پائین.
11- من لا یحضره الفقیه: ج: 2 ص:610 سطر: 3 از پائین.
12- بحار الأنوار: ج: 91 ص:37 سطر: 3 از پائین.

ص:128

القَائمُ بأَمْر اللَّه: (قیام کننده به امر الهی). (1)

کَرامَةُ اللَّه: (کرامت پروردگار). (2)

شَمْسُ الظَّلام: (خورشید در تاریکی ها). (3)

بَدْرُ التَّمَام: (ماه شب چهارده). (4)

نَجْمُ اللَّه الزَّاهر: (ستارهﯼ درخشانندهﯼ خداوند). (5)

مَثَلُ اللَّه الأعْلَی: (نمونهﯼ اعلی و کامل صفات پروردگار). (6)

جَلالُ اللَّه: (عظمت و بزرگی خدا). (7)

أَمینُ اللَّه فی خَلْقه: (امین خداوند در بین خلائق). (8)

حَبیبُ اللَّه: (محبوب پروردگار). (9)

فَضْلُ اللَّه: (فضیلت و منزلت الهی). (10)

میزَانُ الأَعْمَال: (میزان و وسیلهﯼ سنجش اعمال). (11)

عَوْنُ المُؤْمنین: (یاری کنندهﯼ مؤمنین). (12)


1- کافی: ج: 1 ص:202 سطر: 10.
2- بصائر الدّرجات: ص:331 ح: 12.
3- بحار الأنوار: ج: 99 ص:84 سطر: 6 از پائین.
4- بحار الأنوار: ج: 99 ص:84 سطر: 6 از پائین.
5- فضائل ابن شاذان: ص:83 سطر: 5 از پائین.
6- بحار الأنوار: ج: 99 ص:223 سطر: 3.
7- بصائر الدّرجات: ص:331 ح: 12.
8- کافی: ج: 1 ص:200 سطر: 4 از پائین.
9- مزار مفید: ص:78 سطر: 2 از پائین.
10- مشارق انوار الیقین: ص:209 سطر: 4.
11- مزار مشهدی: ص:185 سطر: 1.
12- فضائل ابن شاذان: ص:84 سطر: 4 از پائین.

ص:129

مُظْهرُ البَراهین: (آشکار کنندهﯼ برهان ها). (1)

صَاحبُ التَأویل: (صاحب بواطن قرآن). (2)

إمَامُ أهْل القُرآن: (امام اهل القرآن). (3)

صَاحبُ الجَنَّة وَالنَّار: (صاحب اختیار بهشت و جهنّم). (4)

بَحْرُ النَدَی: (دریای جود و سخاوت). (5)

الصّراطُ الْمُسْتَقیم: (راه مستقیم). (6)

سَیّدُ المُؤمنین: (آقای مؤمنین). (7)

وَارثُ الأنْبیَاء: (وارث پیامبران). (8)

میزانُ قسْط اللَّه: (میزان عدل پروردگار). (9)

بَیْتُ الصّدْق: (خانهﯼ صدق و راستی). (10)

مُرْشدُ البَریَّات: (هدایت کنندهﯼ مخلوقات). (11)

عَالمُ الخَفیَّات: (عالم به اُمور پنهانی). (12)


1- مزار مشهدی: ص:209 سطر: 7.
2- بحار الأنوار: ج: 99 ص:16 سطر: 4.
3- بحار الأنوار: ج: 99 ص:225 سطر: 9.
4- علل الشرائع: ص:164 ح: 4.
5- اثبات الوصیّة: ص:140 سطر: 8 از پائین.
6- مزار مفید: ص:78 سطر آخر.
7- مشارق انوار الیقین: ص:310 سطر: 3.
8- یقین: ص:320 سطر: 4.
9- بحار الأنوار: ج: 97 ص:348 سطر: 5.
10- بحار الأنوار: ج: 97 ص:348 سطر: 8 از پائین.
11- بحار الأنوار: ج: 97 ص:348 سطر: 7 از پائین.
12- بحار الأنوار: ج: 97 ص:348 سطر: 7 از پائین.

ص:130

العَالمُ بمَا کَانَ وَمَا یَکُون: (عالم به گذشته و آینده). (1)

عَارفُ السّرّ وَأَخْفَی: (آگاه به آشکار و پنهان). (2)

المُحیطُ بکُلّ شَیْء: (محیط و غالب بر هر چیزی). (3)

قَلْبُهُ (اللَّه) الْوَاعی: (قلب اَمین و محفوظ پروردگار). (4)

أُسُّ الإسْلاَم: (اَساس اسلام). (5)

عزُّ الإسْلاَم: (عزّت اسلام). (6)

شَریفُ النَّسَب: (دارندهﯼ اصل و نسب شریف). (7)

رَفیعُ الرُّتَب: (دارندهﯼ رتبه و مقامهای عالی). (8)

کَثیرُ المَناقب: (دارندهﯼ مناقب فراوان). (9)

خَازنُ علْم النَبیّین: (خزینه دار علوم انبیا). (10)

إمامُ الأَخْیار: (امام خوبان). (11)

وَصیُّ الأَبْرَار: (وصی نیکان). (12)


1- بحار الأنوار: ج: 97 ص:348 سطر: 5 از پائین.
2- بحار الأنوار: ج: 97 ص:349 سطر: 1.
3- بحار الأنوار: ج: 97 ص:349 سطر: 2 از پائین.
4- بحار الأنوار: ج: 97 ص:349 سطر: 2 از پائین.
5- مزار مشهدی: ص:431 سطر: 7.
6- بصائر الدّرجات: ص:83 سطر: 9.
7- بحار الأنوار: ج: 98 ص:321 سطر: 4.
8- بحار الأنوار: ج: 98 ص:321 سطر: 4.
9- بحار الأنوار: ج: 98 ص:321 سطر: 5.
10- بحار الأنوار: ج: 99 ص:14 سطر آخر.
11- بحار الأنوار: ج: 99 ص:17 سطر: 10.
12- بحار الأنوار: ج: 99 ص:17 سطر: 10.

ص:131

وَارثُ السَّکینَة وَالْوَقَار: (وارث آرامش و وقار). (1)

سَیّدُ الْعَرَب وَالْعَجَم: (آقا و مولای عرب و عجم). (2)

یَنْبُوعُ الحکَم: (چشمهﯼ حکمتها). (3)

غَوْثُ اللَّهْفَان: (پناه بیچار گان). (4)

ثَارُ اللَّه: (خون خدا). (5)

فاتقُ کُلّ رَتْق: (گشایندهﯼ هر بسته شده ای).(6)

کَاشفُ البَلْوَی: (باز کنندهﯼ گرفتاری ها).(7)

المَعْصُومُ منْ کُلّ خَطَأ وَزَلَل: (معصوم از هر خطا و لغزش). (8)

مَالکُ الجَنَّة وَالنَّار: (مالک بهشت و جهنّم).(9)

البَعیدُ الشَّبیه وَالْمثَال: (کسیکه هیچ شبیه و نظیری ندارد). (10)

الوَارثُ ذَا الفَقَار: (وارث ذو الفقار امیر المؤمنین (علیه السلام)). (11)

شَفیعُ یَوْم النُشُور: (شفیع روز قیامت). (12)


1- بحار الأنوار: ج: 99 ص:17 سطر: 10.
2- بحار الأنوار: ج: 99 ص:22 سطر: 2 از پائین.
3- بحار الأنوار: ج: 99 ص:22 سطر: 3 از پائین.
4- بحار الأنوار: ج: 99 ص:53 سطر: 14.
5- بحار الأنوار: ج: 99 ص:86 سطر: 8.
6- بحار الأنوار: ج: 99 ص:99 سطر: 5.
7- بحار الأنوار: ج: 99 ص:102 سطر: 4.
8- بحار الأنوار: ج: 99 ص:178 سطر: 5 از پائین.
9- بحار الأنوار: ج: 99 ص:191 سطر: 7 از پائین.
10- بحار الأنوار: ج: 99 ص:191 سطر: 7 از پائین.
11- بحار الأنوار: ج: 99 ص:193 سطر: 2 از پائین.
12- بحار الأنوار: ج: 99 ص:199 سطر: 10.

ص:132

حَقُّ اللَّه: (حق خدا بر بندگان). (1)

رَحْمَةُ اللَّه: (رحمت خداوند). (2)

نَائبُ اللَّه: (جانشین خدا). (3)

حجَابُ اللَّه: (حجاب و واسطهﯼ بین خدا و خلق). (4)

وَلیُّ اللَّه: (سرپرست خدا بر مردم). (5)

مَنْ أقَامَهُمُ اللَّه مَقَامَ نَفْسه: (خداوند آنان را جانشین خویش قرار داده). (6)

و مَظهر صفات الهی کسی جز امام عصر، ناموس دَهر، قُطب عالم وجود، حضرت بقیّة اللَّه الأعظم (أرواحنا له الفداء) می باشد؟! (7)

آیا ایشان به خواسته ها و حوائج ظاهری و باطنی من آگاهترند (8) یا دیگرانی که سر تا پا نیاز، نقص، جهل و نادانی اند؟!


1- بحار الأنوار: ج: 99 ص:64 سطر: 11.
2- مشارق انوار الیقین: ص:209 سطر: 4.
3- بحار الأنوار: ج: 25 ص:339 ح: 21.
4- مشارق انوار الیقین: ص:207 سطر: 7.
5- بحار الأنوار: ج: 97 ص:306 سطر: 5 از پائین.
6- تاویل الآیات: ج: 1 ص:399 سطر: 2.
7- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ذات امام ملکوتی و صفات او الهی است، وائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) مَظهر صفات خداوند و برگزیدگان او می باشند. (مشارق انوار الیقین: ص:177) حدیث2: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: خداوند اهل بیت (علیهم السلام) را جانشین خویش قرار داده است، چرا که او از چشمها پنهان بوده و درک نمی شود و کمّیت و کیفیّت او قابل شناخت نیست پس هرکس ایشان را بشناسد خدا را شناخته است. (تأویل الآیات: ج: 1 ص:397 ح: 27)
8- ( ) حدیث1: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام از آنچه در ضمیرها و قلبهاست آگاه است. (بحار الأنوار: ج: 26 ص:5) حدیث2: امیر المؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: من از درون قلبهای شما آگاهم. (مناقب «کتاب عتیق»: ص:75)

ص:133

آیا ایشان شاهد بر خلق هستند یا دیگران؟! (1)

آیا ایشان وارث انبیا، اوصیا و ادیان الهی هستند یا دیگران؟! (2)

آیا قرآنی که به دست جدّشان امیر المؤمنین (علیه السلام) نوشته شده است، نزد ایشان است یا دیگران؟ (3)

آیا ایشان عالم به کتاب خدا - که همه چیز در آن است - می باشند یا دیگران؟ (4)


1- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ما شاهدان خدا بر خلقش می باشیم. (بصائر الدّرجات: ص:83 ح: 11) حدیث2: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: او (امام زمان (علیه السلام)) چشمِ بینای تو (خدا) بر خلق و شاهد تو بر بندگانت می باشد. (جمال الاُسبوع: ص:307)
2- حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: آنها (اهل بیت (علیهم السلام)) وارثان پیامبران می باشند. (مزار مشهدی: ص:293)
3- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانی که قائم (علیه السلام) قیام کند قرآن را همانطور که نازل شده است می خواند، و آن قرآنی را که امیر المؤمنین (علیه السلام) به دست خویش نوشتند بیرون می آورد. آری! همان قرآنی که علی (علیه السلام) آن را پس از نوشتن نزد مردم آورده و به ایشان خطاب فرمودند: این کتاب خداست همانطور که بر محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گردید و من آن را در بین این دو لوح جمع آوری نموده ام. پس مردم (ابوبکر و عمر و...) گفتند: ما احتیاجی به قرآن تو نداریم و خودمان قرآن را جمع آوری نموده ایم، پس آن حضرت فرمودند: آگاه باشید به خدا قسم بعد از این روز، هرگز آن را نمی بینید و فقط بر من واجب بود که شما را از وجود آن آگاه نمایم. (کافی: ج: 2 ص:633 ح: 23)
4- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: من فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم و از کتاب خدا آگاهم، در این کتاب آنچه از ابتدای خلقت تا روز قیامت می باشد آمده است، و در آن اخبار آسمانها و زمین و بهشت و جهنّم و گذشته و آینده نیز آمده است، و من بر تمامی این علوم به گونه ای آگاه و مطّلع هستم که گویا بر کف دست خویش می نگرم، آری! به درستی که خداوند متعال می فرماید: «در قرآن بیان هر چیزی آمده است». (بصائر الدّرجات: ص:217 ح: 2)

ص:134

حاشا و کلاّ! که با وجود آن حضرت خدایم را، پیامبرم را، جانشین او را، معادم را، ذکرم را، نمازم را، تفسیر قرآنم را و در یک کلام، دینم را از دیگرانی بگیرم که سر تا پا به او نیازمندند.

آری! وقتی به کسانی که در خانهﯼ غیر ایشان رفته اند می نگرم، می بینم چقدر دچار اشتباه شده و لحظه لحظه در باتلاق جهل و نادانی فرو رفته و می روند، و عمر گرانمایهﯼ خویش را صرف چه اُمور بیهوده ای که هیچ ارتباطی با دین ندارد نموده و می نمایند!

خداوند را بی نهایت سپاس که دستم را گرفت و در دست امام زمانم قرار داد تا از گمراهی نجات یافته و به چشمهﯼ زلال معرفت و خورشید نورانی هدایتش دست یابم.

ای امام زمان! حقیقت و باطن دین من شما هستید و من هرچه دارم، آن را در آینهﯼ تمام نمای حقیقت شما می بینم و به عنوان دین خویش می پذیرم، و با یاری و دستگیری شما بدان معتقد شده و عمل می نمایم؛ چرا که عمل نمودن به ظاهری که مطابقت با باطن خود ندارد حماقتی بیش نیست و نتیجه ای جز دور شدن از حقیقت ندارد.

2- برای اطّلاع از دستورات و خواسته های امام زمانم که همان «دین من» است دو راه بیشتر ندارم:

اوّل آنکه خودم - با استعانت و توسّل به آن حضرت - با مطالعه، تحقیق و مراجعه به منابع در برگیرندهﯼ این خواسته ها به آنچه که باید برسم نائل آیم.

ص:135

دوّم آنکه به شخص مورد اعتمادی که آگاه و مطّلع از آنهاست مراجعه نمایم تا کلام امامم را برای من بازگو و بیان نماید و در این صورت باید دائماً متوسّل به خود آن حضرت باشم (1) تا اسیر شیطان صفتانی که به عقاید و نظریات خود رنگ دینی زده و آن را به عنوان دین به خورد دیگران می دهند نشوم.

3- اجرای تمامی احکام دینی، فقط در عصر حکومت امام زمان (علیه السلام) عملی می شود و تا زمان ظهور ایشان، دین به گونه ای از ناحیهﯼ مدّعیان دین شناس تحریف شده و احکام آن مُهمل و بی استفاده می ماند که پس از ظهور آن حضرت مردم می گویند که او دین جدیدی آورده است! و حال اینکه چنین نبوده و دین آن حضرت هیچ تفاوتی با دین جدّشان، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد. (2)

و آن حضرت بر خلاف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر ائمّهﯼ هدی (علیهم السلام) - که مأمور بودند به علم ظاهری خود در اجرای احکام عمل نمایند - مأمورند که


1- حدیث: در دعای توسّل به ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) می خوانیم: ای سیّد و مولای ما! همانا ما به سوی تو توجّه کرده و به تو توسّل می نمائیم، و از تو طلب شفاعت نزد خداوند می کنیم، و حوائج خویش را پیش روی خود قرار داده و از تو که نزد خداوند آبرومند هستی می خواهیم که ما را شفاعت نمائی. (بحار الأنوار: ج: 99 ص:247)
2- حدیث1: در دعای ندبه می خوانیم: کجاست آن کسیکه برای تجدید واجبات و سنّتها ذخیره شده است؟ کجاست آن کسیکه برای برگشت دین و شریعت انتخاب شده است؟ کجاست آن کسیکه برای زنده شدن قرآن و حدود آن آرزوی آمدنش برده می شود؟ کجاست زنده کنندهﯼ دینداران و شعائر دینی؟. (مزار مشهدی: ص:573) حدیث2: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: خدایا! به وسیلهﯼ او (امام زمان (علیه السلام)) آنچه را که از دینت محو گردیده و از احکامت تبدیل و تحریف شده تجدید گردان، تا اینکه دینت را به وسیلهﯼ او و بر دستان او جدید، تازه، خالص و بی عیب ونقص نمائی به طوریکه هیچگونه کجی و بدعتی در آن نباشد. (جمال الاُسبوع: ص:307)

ص:136

به علم باطنی خویش با مردم رفتار نموده و احکام الهی را به اجرا درآورند؛ بنابراین، مثلاً در مواردی که برای اجرای حکم، نیاز به 2 یا4 شاهد عادل است، بدون حضور شاهد، به علم غیب خویش عمل نموده و حکم را جاری می کنند. (1)

ای حجّت حق پرده ز رُ خسار برافکن

کز هجر تو ما پیر هن صبر دریدیم

ای دست خدا دست برآور که زد شمن

بسی ظلم بدید یم و بسی طعنه شنیدیم

شمشیر کجت راست کند قامت دین را

هم قامت ما را که زهجر تو خمیدیم


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هرگز دنیا به پایان نمی رسد تا اینکه مردی از نسل من خروج نموده و به حکم آل داود که از مردم برای قضاوت، بیّنه (دو شاهد عادل) طلب نمی نمودند عمل نماید و به هرکس حقّ واقعی او را عطا کند. (کافی: ج: 1 ص:397 ح: 2)

ص:137

فصل یازد هم: قر آن من

آنچه لازم است در این رابطه بدانیم، آن است که:

اوّلاً: حقیقت قرآن چیزی نیست جز وجود نازنین امام زمان (علیه السلام)؛ بنابراین ظاهر قرآن که متشکّل از آیات متعدّد کوچک و بزرگ است، آینهﯼ تمام نمای این حقیقت بوده، و در قرآن مجید، آیه ای که بی ارتباط با ایشان باشد وجود ندارد. (1)

ثانیاً: قرآن کلام نورانی و بی نقص الهی است که در حجاب الفاظ مخفی شده و جز امام زمان (علیه السلام) کسی از پشت این حجاب با خبر نیست. (2)

ثالثاً: قرآن همیشه صامت بوده، هست و هرگز به سخن در نخواهد آمد و جز امام زمان (علیه السلام)، ناطق و سخنگوئی ندارد؛ بنابراین امام عصر (علیه السلام)، قرآن ناطقی است که به امر الهی تکلّم می کند. (3)


1- حدیث1: امیر المؤمنین (علیه السلام) در یکی از خطبه های خویش فرمودند: من آن کتابی هستم که بر او نقش بسته شده است. (مشارق انوار الیقین: ص:269) حدیث2: در روایتی آمده است: زمانی که اهل شام، قرآن را بر سر نیزه ها نموده و آن را به عنوان قاضی و حاکم بین خود و امیر المؤمنین (علیه السلام) معرفّی نمودند، حضرت فرمودند: من قرآن ناطق و سخنگو هستم. (اِحقاق الحقّ: ج: 7 ص:595)
2- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند در قرآن مَثَلهائی برای مردم زده است و در این مَثَلها پیامبر، خویش را مورد خطاب قرار داده است، و تنها ما از آن آگاهیم و غیر ما از آن بی خبراند. (تفسیر قمّی: ج: 2 ص:425) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم، تمام علم قرآن در نزد ماست. (بصائر الدّرجات: ص:232ح 2)
3- حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: این قرآنی که با این خط بین دو جلد می باشد هرگز به هیچ زبانی سخن نمی گوید، و چاره ای جز مراجعه به مترجم آن نیست، و برای ترجمه باید به اهل آن مراجعه شود، وآن زمانیکه در جنگ صفیّن گفته شد قرآن حاکم و قاضی باشد ما از آن گریزان نبودیم چرا که خداوند می فرماید: «اگر با یکدیگر منازعه و دعوا نمودید به کتاب خدا و رسول او مراجعه نمائید» پس ما نیز آمادگی مراجعه به کتاب خدا و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را داریم به شرط آنکه تفسیر به رأی نشود و اهلش آنطور که هست آن را تفسیر نمایند. (نهج البلاغه: ج: 2 ص:5)

ص:138

رابعاً: قرآن در بردارندهﯼ کلّیّهﯼ علوم و دانش هاست، و امروز جز امام زمان (علیه السلام) کسی از آن علوم آگاه نیست و دیگران نیز تنها به اندازهﯼ شاگردی و اَخذ از آن حضرت، از علوم آن بهره مندند. (1)

خامساً: تفسیر قرآن، اختصاص به آن حضرت داشته و آنچه به عنوان تفسیر قرآن از دیگران ارائه شده و می شود، چیزی جز برداشت های شخصی و فهم فردی از ظاهر عبارت - که از مجموعهﯼ معنای لغوی، شأن نزول، داستان سرایی، کنار هم چیدن چند روایت، ذکر مباحث کلامی و فلسفی و مانند آن به دست می آید - نیست؛ بنابراین اگر واقعاً قصد دسترسی به تفسیر قرآن را داریم باید به مفسّر حقیقی آن رجوع کنیم، نه دیگرانی که از قرآن، چیزی جز تفسیر به رأی عایدشان نشده و دستشان از حقیقت تفسیر کوتاه است! (2)


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: من فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم و از کتاب خدا آگاهم، در این کتاب آنچه از ابتدای خلقت تا روز قیامت می باشد آمده است، و در آن اخبار آسمانها و زمین و بهشت و جهنّم و گذشته و آینده آمده است، و من بر تمامی این علوم به گونه ای آگاه و مطّلع هستم که گویا به کف دست خویش می نگرم، آری! به درستی که خداوند متعال می فرماید: «در قرآن بیان هر چیزی آمده است». (بصائر الدّرجات: ص:217 ح: 2)
2- حدیث: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: به درستی که قرآن حاوی مثالهائی است برای کسانی که می دانند و آن را آنطور که شایسته است تلاوت می کنند، ایشان کسانی هستند که به قرآن ایمان آورده و آن را می شناسند و امّا دیگران چنین نبوده و فهم قرآن از افکار و قلبهای ایشان دور است و به همین جهت است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمودند: هیچ چیز به اندازهﯼ تفسیر قرآن دورتر از قلبها نیست، و مردم در تفسیر آن متحیّر و سرگردانند مگر آن کسانیکه خدا بخواهد. و این همه به خاطر آن است که خداوند چنین اراده نموده است که مردم به سوی باب و صراط او روی آورند و خدا را عبادت نموده و از قیام کنندگان به کتابش و سخنگویان امرش اطاعت کنند، و اینکه برای برآورده شدن نیازمندیها و حوائج خود از قرآن به ایشان مراجعه کنند نه اینکه از پیش خود آن را تفسیر و تأویل نمایند، سپس فرمودند: و بدانکه همهﯼ مردم نمی توانند والیان امر و مفسّرین قرآن باشند چرا که در این صورت دیگر کسی برای امارت نمودن و تفسیر نمودن بر او باقی نمی ماند، در نتیجه خداوند عدّه ای خاص را برای این امر برگزیده است که باید به ایشان اقتدا شود. و بپرهیز از اینکه قرآن را به رأی و نظر خود تفسیر نمائی؛ چرا که هیچکس جز آن کسانیکه خداوند آنها را برای این امر برگزیده و آنها را باب خویش قرار داده است قادر به تفسیر و تأویل آن نیست، پس تفسیر قرآن را از جایگاه اصلی آن طلب نما و بدان که اگر خدا بخواهد آن را خواهی یافت. (محاسن: ج: 1 ص:268 ح: 356)

ص:139

سادساً: تمسّک به قرآن، بدون تمسّک به امام زمان (علیه السلام)، ثمره ای جز گمراهی و ضلالت نداشته و ندارد، (1) و کسانی که قرآن را از آن حضرت جدا دیده و می بینند، و آن را به تنهایی در نظر گرفته و بررسی می کنند، راهی جز


1- حدیث: امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اصحاب خویش را در منی فرا خوانده و فرمودند: ای مردم! همانا من از میان شما می روم و دو چیز گرانبها باقی می گذارم، آگاه باشید تا زمانیکه به این دو چیز تمسّک نمائید هرگز گمراه نخواهید شد، یکی از آن دو کتاب خدا و دیگری عترت و اهل بیت من می باشند. (بصائر الدّرجات: ص:433 ح: 3)

ص:140

راه پیروان سقیفه نمی پیمایند، و در واقع تأسّی به آن ملعونی نموده اند که فریاد: «حَسْبُنَا کتَابَ اللَّه» (1) را سر داده و آن را وسیلهﯼ اهداف شوم خود قرار داد.

سابعاً: قرآنی که به دست امیر المؤمنین علی (علیه السلام) جمع آوری گردید، و خلیفهﯼ دوّم از قبول آن سر باز زد، هم اکنون در دستان مبارک امام زمان (علیه السلام) می باشد، و در زمان حکومت ایشان این قرآن، قرآنی است که همگان از آن بهره مند شده و مأمور به یاد گیری، حفظ و عمل به آن هستند، و در آن زمان است که همهﯼ حقایق «قرآن صامت» به وسیلهﯼ «قرآن ناطق» بر طالبان آن مکشوف می شود. (2)


1- حدیث: عبد اللَّه بن عبّاس می گوید: چون زمان رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرا رسید، گروهی که عمر بن خطّاب نیز در میان آنان بود در خانه حضور داشتند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بیائید نامه ای برای شما بنویسم تا هرگز پس از آن گمراه نشوید. عمر گفت: چیزی نیاورید که درد بر او غلبه کرده و هذیان می گوید!!! و قرآن نزد شما هست، و کتاب خدا ما را کافی است. میان اهل خانه اختلاف افتاد و به مخاصمه پرداختند، عدّه ای می گفتند برخیزید (کاغذ بیاورید) تا پیامبر برایتان بنویسد، و عدّه ای دیگر سخن عمر را می گفتند. چون سر و صدا بلند شد و اختلاف بالا گرفت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: از نزد من برخیزید و مرا تنها بگذارید. (اَمالی مفید: ص:36 ح: 3)
2- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانیکه قائم (علیه السلام) قیام کند قرآن را همانطور که نازل شده است می خواند، و آن قرآنی را که امیر المؤمنین (علیه السلام) به دست خویش نوشتند بیرون می آورد. آری! همان قرآنی که علی (علیه السلام) آن را پس از نوشتن نزد مردم آورده و به ایشان خطاب فرمودند: این کتاب خداست همانطور که بر محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گردید و من آن را در بین این دو لوح جمع آوری نموده ام. پس مردم (ابوبکر و عمر و...) گفتند: ما احتیاجی به قرآن تو نداریم و خودمان قرآن را جمع آوری نموده ایم، پس آن حضرت فرمودند: آگاه باشید به خدا قسم بعد از این روز هرگز آن را نمی بینید و فقط بر من واجب بود که شما را از وجود آن آگاه نمایم. (کافی: ج: 2 ص:633 ح: 23) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: هنگامی که قائم آل محمّد (علیهم السلام) قیام کند خیمه هائی بَر پا نماید تا قرآن در آن به همان صورتی که نازل شده (بدون تغییر وتحریف) بر مردم تعلیم داده شود، آن روز برای کسانی که قرآن را حفظ کرده اند بسیار دشوار است زیرا بین قرآنی که او می آورد و قرآن موجود تفاوت بسیار است. (روضة الواعظین: ص:265) حدیث3: امیر المؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: گویا هم اکنون به شیعیانمان در مسجد کوفه می نگرم که خیمه ها زده اند و قرآن را بدان گونه که نازل شده است به مردم می آموزند. (غیبت نعمانی: ص:333 ح: 3)

ص:141

ثامناً: مدّعیان دانشی که قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت گرامی اش را (1) به رأی خود تأویل می کنند، در زمان ظهور آن حضرت در مقابل ایشان، - با فهم ناقص خویش از قرآن - بر علیه ایشان احتجاج کرده و جبهه گیری می نمایند، و آنچه حضرت از دست جاهلان آن زمان می کشند بمراتب سخت تر و دردناک تر از آن چیزی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جاهلان زمان خویش کشیده اند. (2)


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیهﯼ: «به درستی که آن ذکری است برای تو و قومت، و به زودی مورد سؤال واقع می شوید» فرمودند: منظور از «ذکر» قرآن است و ما قوم آن هستیم و دربارهﯼ ما سؤال می شود. (بصائر الدّرجات: ص:57 ح: 1) حدیث2: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: قرآن قبل از مردم بر ما نازل شده و پیش از مردم برای ما تفسیر شده است، ما به حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و آیاتی که در سفر و آیاتی که در حَضَر نازل شده، و در کدام شب چقدر آیه نازل شده و در بارهﯼ چه کس و چه چیز نازل گردیده آشنا هستیم. (بصائر الدّرجات: ص:218 ح: 4)
2- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: قائم ما چون قیام کند از جهل مردم شدیدتر از آنچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن از سوی نادانان جاهلیّت روبرو شد برخورد می کند، عرض کردم: این چگونه ممکن است؟ فرمودند: همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی به سوی مردم آمد که آنان سنگ و کلوخ و چوبهای تراشیده و مجسّمه های چوبین را می پرستیدند، و قائم ما چون قیام کند در حالی به سوی مردم می آید که جملگی کتاب خدا را بر علیه او تأویل کرده و بر او بدان احتجاج می نمایند، سپس فرمودند: بدانید به خدا سوگند که موج عدالت و دادگستری او بدانگونه که گرما و سرما به خانه نفوذ می کند تا درون خانه های آنان راه خواهد یافت. (غیبت نعمانی: ص:296 ح: 1)

ص:142

چه خوشست صوت قرآن ز تو دلربا شنید ن

به رُخَت نظاره کردنسخن خدا شنیدن

*****

تو باء بسمله ای در صحیفه ی کونین

ز نقطه ی تو تجلّی نکات قر آن داشت

ز مصدر تو بود اشتقاق مشتقات

ز مبدأ تو اصالت اُصول اَکوان داشت

مقام ذات تو جمع الجوامع کلمات

صفات عزّ تو شأنی رفیعْ بنیان داشت

حقائق ازلی از ر خ تو جلوه نمود

دقائق ابدی از لب تو تبیان داشت

نسیم کوی تو یُحیی العظام و هی رَمیم

شمیم بوی تو صد باغ روح و ریحان داشت

ص:143

فصل دوازد هم: علم و دا نش من

و امّا آنچه در رابطه با این موضوع لازم است بدانیم، آن است که امام زمان - که سلام و صلوات الهی بر او باد - منبع و خزینه دار علم الهی (1) و عالم بر ماسوَی اللَّه است. (2)

ایشان مظهر علم خدا (3) و مطّلع و محیط بر جمیع کائنات هستند. (4)


1- حدیث1: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: ما خزینه دارانِ علم خداوند هستیم. (بصائر الدّرجات: ص:81 ح: 3) حدیث2: امام حسن (علیه السلام) فرمودند: روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطبه خواندند و فرمودند: علی معدن علم خداوند است. (کفایة الاَثر: ص:163)
2- حدیث1: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: امام آنچه را که بین شرق و غرب عالم است می بیند، پس هیچ چیزی از عالم مُلک و ملکوت بر او پوشیده نیست. (مشارق انوار الیقین: ص:205) حدیث2: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: به درستی که من از آنچه که در آسمانها و زمین است آگاهم و از آنچه که در بهشت و جهنّم است مطّلعم و گذشته و آینده را می دانم، سپس کمی مکث کرده و چون دیدند این مطالب بر شنوندگان سنگین آمد فرمودند: آنچه را می دانم از کتاب خدا است چرا که خداوند می فرماید: «در قرآن بیان هر چیزی موجود است». (بصائر الدّرجات: ص:148 ح: 6)
3- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ذات امام ملکوتی وصفات او الهی است، وائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) مَظهر صفات خداوند و برگزیدگان او می باشند. (مشارق انوار الیقین: ص:177)
4- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آگاه باشید به درستی که او (امام زمان (علیه السلام)) وارث هر علم و محیط بر آن است. (احتجاج: ج: 1 ص:80) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: به تحقیق از آنچه که بالای بهشت بَرین و زیر زمین هفتم و آنچه که در آسمانهای سر به فلک کشیده، و آنچه که بین آسمانها و زمین، و آنچه که زیر زمین است مطّلع و آگاهم، و این علم و آگاهی فقط از طریق شنیدن نیست، بلکه آنچه را می دانم بر آن احاطه داشته و آن را مشاهده می نمایم. (مشارق انوار الیقین: ص:264)

ص:144

آن حضرت آگاه بر جمیع اسرار و رازهای درونی بوده و بر تمامی اعمال و رفتار، افکار و خُطورات ذهنیّه، حالات مختلف روحی و جسمی، نیازهای ظاهر و باطن من در گذشته، حال و آینده مطلّع اند. (1)

آن حضرت چشم بینای خداوند (عزوجل) می باشند که همیشه و در همهﯼ احوال مرا دیده و می بینند. (2)

و نیز باید بدانم که همهﯼ علوم به ایشان بازگشته و از سرچشمهﯼ بیکران علم و دانش آن حضرت جوشیده است، و هرکس هرچه می داند - بی واسطه


1- حدیث1: امیر المؤمنین (علیه السلام) در خطبهﯼ تُطُنْجِیَّه فرمودند: ما از گذشته و آینده و آنچه که در آسمانها و زمین است آگاهیم و این آگاهی از جانب پروردگار ماست، ما تدبیر کنندگان این عالمیم، و خداوند ما را مخصوص به این امر نموده است، پس ما از جانب او انتخاب شده و بر همه چیز آگاهیم. (اِلزام النّاصب: ج: 2 ص:218) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) در خطبهﯼ معروف نورانیّت فرمودند: امام از گذشته و آینده و آنچه که در باطنها، قلبها و آنچه که در آسمانها و زمین می باشد مطّلع است. (بحار الأنوار: ج: 26 ص:5)
2- حدیث1: امام رضا (علیه السلام) همیشه جهت دعا برای امام زمان (علیه السلام) چنین دستور می دادند: خدایا! شرّ مخلوقاتت را از ولیّت، و چشمِ بینایت که به اذن تو می بیند، و شاهد تو بر بندگانت است دور نما. (مصباح المتهجّد: ص:409 ح: 145) حدیث2: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: به درستی که جایگاه امام در زمین همانند جایگاه ماه در آسمان است، پس امام همچون ماه در محلّ خود بر آنچه که بر روی زمین قرار دارد احاطه داشته و از آن آگاه است. (بصائر الدّرجات: ص:463 ح: 8)

ص:145

یا با واسطه - از ایشان آموخته است.

آری! علوم مختلف، حلّ مسائل عویصه، کشف مطالب مهمّه، همه و همه از معدن علم و دانش آن حضرت صادر شده و از ناحیهﯼ ایشان بر اذهان انداخته شده و بر قلمها جاری گشته است. (1)

ایشان نه تنها استاد و معلّم انسانها، بلکه معلّم و آموزگار انبیا و ملائکه نیز می باشند. (2) و خلاصه هرکس هرچه دارد از آن حضرت بوده و به ایشان


1- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: هیچکس علمی ندارد جز آنچه از امیر المؤمنین (علیه السلام) به او رسیده، مردم هر کجا می خواهند بروند، بخدا علم صحیح جز اینجا جای دیگری یافت نمی شود - و با دست اشارهﯼ بخانهﯼ خود نمودند - . (کافی: ج: 1 ص:399 ح: 2) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) به سَلَمَةِ بن کُهَیْل و حَکَم بن عُتَیْبَه فرمودند: چه به شرق عالم بروید و چه به غرب آن، علم صحیح را جز آنچه از ناحیهﯼ ما اهل بیت خارج شده باشد نمی یابید. (کافی: ج: 1 ص:399 ح: 3) حدیث3: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هر علمی که به اهل آسمانها و زمین می رسد از دریای علم ما اهل بیت سرچشمه گرفته و به واسطهﯼ ما به ایشان داده می شود. (بحار الأنوار: ج: 25 ص:24 ح: 41)
2- حدیث1: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: اوّل چیزی که خداوند آفرید ارواح ما بود و پس از آن ما را به یگانگی و شکر خود گویا نمود، بعد از آن ملائکه را آفرید و وقتی آنان ارواح ما را یک نورِ واحد مشاهده کردند ما را بزرگ شمردند، پس ما شروع به تسبیح پروردگار نمودیم تا ملائکه بدانند ما مخلوق هستیم و خداوند منزّه است از اینکه دارای صفات ما باشد، و ملائکه نیز پس از تسبیح ما شروع به تسبیح نمودند و او را منزّه از صفات ما شمردند، و وقتی مشاهدهﯼ عظمت مقام ما را نمودند ما خدا را تهلیل گفتیم تا ملائکه بدانند که جز او پروردگاری نیست و ما بنده ایم نه خدا، تا اینکه هم ردیف با او و یا در مقامی پائین تر از او پرستیده شویم، آنان نیز گفتند: «لاَ إلَهَ إلاَّ اللَّه». و بار دیگر چون بزرگی مقام ما را مشاهده کردند، «اللَّهُ أکْبَر» گفتیم تا ملائکه بدانند خداوند بزرگتر از آن است که مقامش درک شود مگر به وسیلهﯼ خودش، و نیز وقتی مشاهده کردند خداوند چقدر عزّت و نیرو بما داده است گفتیم: «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللَّه» تا ملائکه بدانند حرکت و نیروئی نیست مگر به یاری و مدد خداوند. و چون نعمت های خدا را بر ما مشاهده نمودند و طاعت ما را واجب دیدند گفتیم: «الحمد للَّه» پس ملائکه الهی بواسطهﯼ ما به شناخت توحید خدا و تهلیل و تحمید و تمجید او هدایت یافتند. (علل الشرایع: ج: 1 ص:5 ح: 1) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حقیقت آن خضری هستم که موسی را معلّم بود، و من معلّم داود و سلیمان بودم. (مشارق انوار الیقین: ص:255)

ص:146

ختم می شود، و من باید بدانم که در همهﯼ مسائل و علوم باید به دنبال ارتباط آن علم و مسأله، با امام زمانم باشم، و اگر مسائلی تحت عنوان «علم و علمی» مطرح شده و می شوند و هیچگونه ارتباطی با ایشان ندارند، علم نبوده و فقط عنوان علم را یَدَک می کشند و در واقع مجهولاتی بیش نیستند.

و نیز باید بدانم که جدا کردن هر مسألهﯼ علمی، اعمّ از مسائل اعتقادی، فقهی، اخلاقی، قرآنی، اصولی، کلامی، تاریخی، تفسیری، حدیثی، نجومی، روانشناسی، طبّی و... از امام زمان (علیه السلام)، و بررسی انفرادی آن، و عدم مشخّص کردن ارتباط آن بحث و روشن شدن جایگاه آن با آن حضرت، چیزی جز جدا کردن روح از جسم نبوده، و بالطبع آن مسألهﯼ علمی، مُرده و بی روح است.

بنابراین در همهﯼ علوم، ابتداءً باید تمام توجّه من به حقیقت علم و دانش یعنی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد و تمام تلاش خویش را در برقراری و کشف ارتباط آن علم با ایشان بنمایم، و این امر نیز بدون عنایت ویژه و استعانت از آن حضرت امکان پذیر نیست. (1)


1- حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر زمان مشکل، گرفتاری و مصیبتی ناگوار برای شما پیش آمد، از ما اهل بیت نزد خدای متعال یاری بجوئید، و این همان گفتار خدای متعال است که فرمود: «برای خدا اسم های نیکوئی است، پس او را به آن اسم ها بخوانید». (اختصاص:ص:252)

ص:147

و در راستای تحقّق این هدف، باید دنبال معلّم، استاد، منبری و سخنرانی بروم که مرا به سوی امام زمانم بخواند، نه به سوی خود! و ارتباط بحث ها را با ایشان روشن کند نه با خود! و علومی را به من تعلیم کند که مرا به آن حضرت نزدیک نماید نه اینکه هر چه بیشتر بیاموزم از او دور شده و فاصله بگیرم!. (1)

و نیز سراغ کتاب، مقاله و مجلّه ای بروم و مطالبی را بخوانم که حاوی همین خصوصیّات باشد، نه اینکه ثمره ای جز یاد گیری چند اصطلاح و عنوان بی فایده، نداشته باشد.

و بی پرده بگویم که حقیقت این است: آن کتابی که مرا از امام زمانم (روحی له الفداء) دور کند قطعاً جزء کتب ضالّه و گمراه کننده است.

در پایان امیدوارم که در عصر ظهور امام زمان (علیه السلام)، که عصر شکافته شدن علوم و دانش ها توسّط آن حضرت است، (2) خداوند مرا هم جزء


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: علم و دانش را از معدن آن بجوئید و از کسانیکه در حاشیه هستند پرهیز نمائید؛ چرا که آنان شما را از خدا باز می دارند. (اُصول ستّة عشر: ص:124 ح: 11) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بپرهیز از اینکه کسی را غیر از حجّت خدا نصب العین و بُت خویش قرار دهی و آنچه را می گوید پذیرفته و تصدیق نمائی. (کافی: ج: 2 ص:298 ح: 5)
2- حدیث1: ابو بصیر گوید: امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: در گوشهﯼ دستهﯼ شمشیر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفترچه ﯼ کوچکی بود، به امام صادق (علیه السلام) عرضکردم: در آن دفترچه، چه نوشته شده بود؟ فرمودند: حروفی بود که هر حرف آن کلید هزار حرف بود، سپس ابو بصیر گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تا اکنون دو حرف از آنها بیشتر خارج نشده و برای مردم ظاهر نگشته است. (بصائر الدّرجات: ص:328 ح: 4) حدیث2: امیر المؤمنین (علیه السلام) در وصیّت خود به کمیل فرمودند: ای کمیل! هیچ علمی نیست جز آنکه من آن را می گشایم، و هیچ سرّی نیست مگر آنکه قائم (علیه السلام) آن را خاتمه می دهد. (تُحَف العقول: ص:171) حدیث3: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: علم بیست و هفت حرف دارد و همهﯼ آنچه پیامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا به امروز غیر از دو حرف را نشناخته اند، وقتی قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف را بیرون می آورد و در بین مردم منتشر می سازد و آن دو حرف را به آنها پیوند می دهد تا هر بیست و هفت حرف را انتشار دهد. (مختصر بصائر الدّرجات: ص:177)

ص:148

شاگردان مُخلص آن امامی که دریای موّاج و بیکران علوم و معارف است (1) قرار دهد، و توفیق خدمتگزاری در آستان مقدّسش را به من عطا فرماید.

مهدیست آ نکه چشمه ء فیّاض علم را

بر تشنگان دانش و عر فان عطا کند

مهدیست آ نکه دولت عدل جهانیش

حق عظیم عترت و قر آن ادا کند

مهدیست آ نکه تابش خورشید طلعتش

قبر نهان فا طمه را برمَلا کند


1- ( ) حدیث1: در خطبه ای از امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است: من آن دریای تمام نشدنی علوم، معارف و حقایق هستم. (مشارق انوار الیقین: ص:259) حدیث2: در زیارت امیر المؤمنین (علیه السلام) می خوانیم: سلام بر تو ای دریای علوم و دانشها. (مزار مشهدی: ص:207)

ص:149

بخش سوّم: آیندهﻯ من

اشاره

فصل اوّل: قبر، برزخ و قیامت

ص:150

ص:151

فصل اوّل: قبر، برزخ و قیامت من

آینده و پایان کار، مسأله ای است بسیار مهم و حائز اهمّیّت که سرنوشت و جایگاه ما در آن رقم می خورد.

دقدقهﯼ اینکه آیا من نیز مانند اولیا و شیعیان مخلص امام زمان (علیه السلام) عاقبت به خیر شده و با توشه ای قابل قبول از اعمال صالح راهی سفر آخرت می شوم یا نه؟

حقّ اللَّه و حقّ الناسی به گردنم مانده است یا نه؟

آمادگی لازم برای مواجه شدن با جناب عزرائیل را دارم یا نه؟

مقابلهﯼ من با او خوشایند است یا ناخوشایند؟

سکرات موت و خارج شدن روح از جانم چگونه است؟ (1)


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) به سَدیر فرمودند: قسم به آنکه محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به پیغمبری فرستاده، و شتابانه روحش را به بهشت برده، میان هر یک از شما با شادمانی یا پشیمانی و افسوس فاصله ای نباشد جز که به چشم خود ببیند آنچه را خدای (عزوجل) در قرآنش فرموده: «از راست و از چپ نشسته ای باشد» و مَلک الموت آید تا جانش را بگیرد، و روحش را فریاد دهد تا از تنش بِدَر آید، امّا آنکه مؤمن باشد خارج شدن روح را احساس نکند (یعنی برایش هیچ تلخی و ناگواری ندارد) برای اینکه خداوند می فرماید: (ای نفس اطمینان داده شده! به سوی پروردگارت برگرد در حالیکه او از تو راضی است پس میان بندگانم برو و داخل بهشتم شو)، و آنگاه فرمود: این مقام برای کسی است که پارسا باشد و با برادران دینی خود همراهی کند و به آنان خیر رساند. و اگر ناپارسا است و خیر رسان به برادران خود نیست به او گفته شود چه چیز تو را بازداشت از پارسائی و همراهی کردن با برادرانت؟ تو از آن کسانی می باشی که به زبان اظهار دوستی کنند و با کردار، آن را پیاده نکنند، و چون برخورد کند با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر مؤمنان، از او رو گردانند و در روی او تُرش رو باشند و شفاعت او نکنند، سَدیر گفت: یعنی از کسانی است که خدا بینی آنها را بریده (و به آنها توجّهی ندارد)؟ آن حضرت فرمودند: آری همان است. (محاسن: ج: 1 ص:177 ح: 161) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بدانید کسی که علی (علیه السلام) را دوست داشته باشد خداوند سکرات وسختیهای مرگ را بر او آسان می کند و قبر وی را باغی از باغهای بهشت می گرداند. (بشارة المصطفی: ص:71 ح: 2)

ص:152

توانائی پاسخ به سؤالات نکیر و منکر را دارم یا خیر؟ (1)


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: به درستی زمانیکه مؤمن از خانهﯼ خویش جهت تشییع جنازه به سمت قبر برده می شود ملائکه با تعداد زیاد و شور فراوان او را مشایعت می کنند و زمین خطاب به او می گوید: مرحبا به تو که چنین اهلیّت پیدا نمودی، آگاه باش به خدا قسم من در زمان حیات تو بسیار دوست می داشتم که همچون توئی بر من قدم نهد. و چون در قبر داخل شود به اندازهﯼ وسعت دیدگانش قبر او گسترانیده می شود و دو ملک به نامهای نکیر و منکر نزد او آمده و او را می نشانند و از او سؤال می کنند که خدای تو چه کسی است؟ در جواب می گوید: اللَّه، می گویند دین تو چیست؟ می گوید: اسلام، پس از او می پرسند پیامبر تو کیست؟ می گوید: محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) و می پرسند امام تو چه کسی است؟ می گوید: علی (علیه السلام)، پس در این هنگام منادی از آسمان ندا می کند: بنده ام راست گفت، از فرشهای بهشتی قبرش را فرش نمائید و دری از قبر به سوی بهشت برایش باز کنید و او را از لباسهای بهشتی بپوشانید تا اینکه نزد ما آید، و آنچه که نزد ماست برای او بهتر است، سپس به او گفته می شود اکنون همچون عروسی که در حجلهﯼ خویش می خوابد و خوابهای پریشان نمی بیند، بیارام. سپس حضرت فرمودند: و امّا اگر این شخص کافر باشد ملائکه در حالیکه او را لعن می کنند، تا قبر او را مشایعت می نمایند، و زمین نیز خطاب به او می گوید: مرحبائی بر تو نیست و اهلیّت آن را نداری، بدانکه زمانیکه در دنیا همچون توئی بر روی من قدم می نهاد او را دشمن می داشتم، پس در این هنگام، قبر او را فشرده و بر او تنگ می گردد سپس نکیر و منکر نزد وی آمده و از وی سؤال می کنند. ابا بصیر گفت: آیا نکیر و منکر به یک شکل بر مؤمن و کافر داخل می شوند؟ حضرت فرمودند: خیر. پس آن دو او را می نشانند و از او می پرسند: خدای تو چه کسی است؟ زبانش به لُکنت اُفتاده و می گوید: از مردم چیزهائی می شنیدم، به او می گویند: نفهمیدی و نمی دانی، و می پرسند: دینت چیست؟ باز زبانش به لُکنت اُفتاده و جوابی نمی دهد، پس به او می گویند: نفهمیدی و نمی دانی، و نیز می پرسند: پیامبر تو کیست؟ می گوید: از مردم چیزهائی می شنیدم، پس به او می گویند: نفهمیدی و نمی دانی، و نیز می پرسند: امام زمانت کیست؟ و او جوابی ندارد، پس منادی از آسمان ندا می کند: بنده ام دروغ می گوید، قبر او را از فرشهای جهنّم فرش کنید و از لباسهای آن بر او بپوشانید و دربی به سوی آتش برایش بگشائید تا اینکه نزد ما آید و چیزی جز شَرّ و بدبختی نزد ما برای او نیست، پس آن دو مَلَک با گُرزی سه ضربه بر او می زنند که با هر ضربه ای قبرش پر از آتش می گردد و شدّت این ضربات به گونه ای است که اگر به کوههای مکّه اصابت کند آنها را همچون خاکستری نرم می نماید. (تفسیر عیّاشی: ج: 2 ص:225 ح: 18) حدیث2: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از روح میّت در قبر از پنج چیز سؤال می شود: از نماز، و زکات، و حجّ، و روزه، و ولایتِ ما اهل بیت، پس ولایت از کنار قبر خطاب به نماز، زکات، حجّ و روزه می گوید: اگر کاستی در شما هست من آن را جبران می نمایم. (کافی: ج: 3 ص:241 ح: 15)

ص:153

فشار قبر برایم چگونه خواهد بود؟ (1)


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: پدرم امام باقر (علیه السلام) پیوسته در صبحگاهان چنین می گفت: خدایا! من از عذاب قبر و فشار و تنگی آن به تو پناه می برم. (کافی: ج: 2 ص:525 ح: 13)

ص:154

شب اوّل قبر که تنها می شوم آیا مونس و همدمی دارم؟

خانهﯼ قبرم روشن بوده و باغی از باغهای بهشت است یا اینکه تاریک بوده و حُفره ای از حُفره های آتشین جهنّم است؟ (1)

دوران برزخ را چگونه طی خواهم کرد آیا مرا به وادی السلام در نجف اشرف که برزخ مؤمنین و صالحین است می برند (2) یا به سرزمین بَرهُوت در یَمَن که برزخ کافرین و مخالفین است؟ (3)


1- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: به درستی که برای قبر در هر روز گفتاری است که می گوید: من خانهﯼ غربت هستم، من خانهﯼ وحشت هستم، من خانهﯼ کِرم ها هستم، من قبر هستم، من باغی از باغ های بهشت یا گودالی از گودال های جهنّم هستم. (کافی: ج: 3 ص:242 ح: 2) حدیث2: امام جعفر صادق (علیه السلام) به شیعیان خود فرمودند: سرزمینها و قبرهایتان برای شما همچون بهشت است. شما برای بهشت آفریده شده اید و به سوی آن می روید. (کافی: ج: 8 ص:365 ح: 556) حدیث3: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آگاه باشید هرکس علی را دوست بدارد خداوند سکرات و سختیهای جان دادن را بر او آسان می نماید، و خانهﻯ قبر او را باغی از باغ های بهشت قرار می دهد. (بشارة المصطفی: ص:71 ح: 2)
2- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: آگاه باش! مؤمنی در مشرق و مغرب زمین باقی نمی ماند مگر آنکه خداوند روح او را بوادی السّلام می برد، پس به حضرت عرض کردم: وادی السّلام کجاست؟ حضرت فرمودند: پشت کوفه (متّصل به نجف اشرف) است آگاه باش! گویا من با ایشانم (آنان را می بینم که) هر دسته حلقه وار، گرد یکدیگر نشسته اند و با هم سخن می گویند. (کافی: ج: 3 ص:243 ح: 2)
3- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: چون دشمن ما بمیرد جانش به وادی «برهوت» منتقل می شود و در عذاب آن بماند، و از زَقّومش به او بخورانند و از آب جوشانش به کام او ریزند، پس از این وادی به خدا پناه برید. (بصائر الدّرجات: ص:423 ح: 3)

ص:155

در روز قیامت اوضاع و احوالم چگونه است؟ سر برداشتنم از خاک، سؤال و جواب ها، میزان و سنجش اعمال، و خلاصه عبور از هزار موقف و جایگاه در روز قیامت، و بالاخره عبور از پُل صراط و قرار گرفتن در درجهﯼ تعیین شده در بهشت و یا جهنّم!.

آری! همهﯼ اینها مسائلی است که ذهن مرا به خود مشغول ساخته و بیم و ترس مرا نسبت به آینده مضاعف نموده است.

و علاوه بر همهﯼ اینها زمانیکه به اعمال و رفتار گذشتهﯼ خود می نگرم ترس و واهمه ام بیشتر می شود؛ چرا که حقیقتاً بار گناهان، معاصی و اعمال نادرست پشتم را سنگین نموده و کَمَرم را شکسته است و اگر حتّی اعمال خوبی هم داشته باشم در مقابل نعمتهای فراوانی که خداوند در دنیا به من عطا نموده است بسیار اندک و ناچیز است.

پس وای بر منی که برای سفر طولانی آخرت زاد و توشهﯼ مناسب را تهیه نکرده و دستم خالی است.

آری! واقعیّت چنین است و من نسبت به آینده، بسیار نگران و بیمناک هستم.

امّا با همهﯼ این حرفها و واقعیّات پیش رو، نا اُمید نیستم؛ چرا که می دانم امام زمان (علیه السلام) همچنان که در این عالم، همه کاره بود و ملائکهﯼ الهی بی اذن او قدم از قدم بر نمی دارند، (1) در آن عالم نیز چنین است و همه چیز تحت اختیار و اراده و امر آن حضرت است. (2)


1- حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: من حجّت خدا بر اهل آسمانها و زمین هستم، و هیچ مَلَکی در آسمان بدون اذن من قدمی از قدم بر نمی دارد. (مشارق انوار الیقین: ص:343)
2- حدیث1: امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمودند: به درستی که خداوند ما اهل بیت را بر آنچه که بخواهیم توانا نموده است. (بصائر الدّرجات: ص:395 ح: 5) حدیث2: امام حسین (علیه السلام) فرمودند: به خدا قسم که خداوند هیچ چیزی را خلق نکرد مگر اینکه او را به اطاعت از ما امر نمود. (مناقب آل ابی طالب: ج: 3 ص:210)

ص:156

و من همانطور که در دنیا در برخورد با گرفتاریها، مشکلات و سختیها به سفارش امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیه السلام) (1) به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توسّل کرده واز او کمک می خواستم در آخرت نیز در همهﯼ مراحل چشم اُمید به ایشان دوخته (2) و مطمئن هستم که در آنجا نیز در حقّ من پدری کرده و مرا به حال خود وا نمی گذارند.

پس ای مولا جان! زمانیکه در حال احتضار و جان کندن به سُراغم آمدی هوای مرا داشته باش، و به جناب عزرائیل سفارشم را بنما.(3)


1- حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر زمان مشکل، گرفتاری و مصیبتی ناگوار برای شما پیش آمد، از ما اهل بیت نزد خدای متعال یاری بجوئید، و این همان گفتار خدای متعال است که فرمود: «برای خدای اسمهای نیکوئی است پس او را به آن اسمها بخوانید». (اختصاص:ص:252)
2- حدیث: امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: خدایا! به خاطر ایشان (اهل بیت (علیهم السلام)) شرّ دنیا و آخرت و هولهای روز قیامت را از من دفع نما. (کامل الزیارات: ص:513)
3- حدیث1: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر بالین مردی از انصار که حالت نیکو و خوبی هم داشت حاضر گردیدند و نگاه می کردند به عزرائیل که بالای سر او ایستاده بود، پس آن حضرت فرمودند: ای مَلَک الموت! به یار من آسان گیر؛ چرا که او مردی با ایمان است. عزرائیل گفت: ای محمّد! خوشدل و چشم روشن باش که چنین کنم و من با هر مؤمنی مدارا کرده و دلسوز او هستم. (کافی: ج: 3 ص:136 ح: 3 حدیث2: امام صادق (علیه السلام) به عزرائیل فرمودند: ای مَلَک الموت! جواب داد: لبّیک، فرمودند: آیا تو مأمور به اطاعت از ما نیستی؟ گفت: چرا هستم. (خرائج و جرائح: ج1 ص:295 ح: 2

ص:157

هنگام حضور در کنار جنازه ام به اعمال بدم نگاه مکن. (1)

در خانهﯼ تاریک قبر مرا از عنایات پدرانه ات محروم مساز.(2)

در تنهائی و وحشت قبر مونس و همدمم باش.(3)

در هنگام پاسخ به نکیر و منکر یاریم نما. (4)


1- حدیث: امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: بر من و سایر امامان در هر زمان لازم است که بر جنازه ﯼ شما در هر کجا که باشید حاضر شویم، پس تقوای الهی را پیشهﯼ سازید. (مناقب آل ابی طالب: ج: 3 ص:411)
2- حدیث1: امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: خداوند به خاطر ما به زندگانی شما در دنیا و عالمِ قبر منفعت می بخشد. (ینابیع المعاجز: ص:118 حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به سلمان فرمودند: ای سلمان! هر کس فاطمه را دوست بدارد او در بهشت با من است، و هر کس او را دشمن بدارد در آتش است. ای سلمان! دوستی فاطمه در صد جا فایده دارد که آسانترین آن مکان ها هنگام مُردن، قبر، میزان، بیرون آمدن از قبر، عبور از پُل صراط و محاسبهﯼ اعمال است. (مائة منقبة: ص:126 ح: 61
3- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ای علی! بر تو بشارت باد و بشارت ده که بر شیعهﯼ تو هنگام مرگ، حسرت و ندامتی نیست، و وحشت و هراسی در قبرهایشان نیست، و حزن و اندوهی در روز رستاخیز ندارند. (تفسیر فُرات: ص:348 ح: 3
4- حدیث1: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) فرمودند: ای علی! محبّین تو در سه جا شادمانند، هنگام جان دادن در حالی که من و تو ناظر آنانیم، موقع سؤال و جواب در قبر و عرضهﯼ اعمال و وقت گذشتن از پُل صراط، همان زمانی که از ایمان مردم پرسش می کنند و آنان پاسخی نمی دهند. (اَمالی صدوق: ص:656 ح: 2) حدیث2: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به فاطمهﯼ بنت اَسَد مادر امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ای فاطمه! اگر منکر و نکیر آمدند و از تو پرسیدند پروردگارت کیست؟ بگو: خدا پروردگار من است و محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیغمبر من، و اسلام دین من، و قرآن کتاب من، و پسرم امام و ولیّ من است. (اَمالی صدوق: ص:390 ح: 14)

ص:158

به خدا قسم! من هم همچون فاطمهﯼ بنت اَسَد مادر امیر المؤمنین (علیه السلام) از فشار قبر می ترسم. (1)


1- حدیث: فاطمهﯼ بنت اَسَد مادر امیر المؤمنین (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنید که از فشار قبر یاد می فرمودند، پس فریاد زد: وای از ناتوانی من، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمودند: من از خدا درخواست می کنم که تو را کفایت کند و از فشار قبر آسوده نماید. و این گذشت تا اینکه روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودند، که امیر المؤمنین (علیه السلام) گریان نزد ایشان آمدند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: برای چه گریه می کنی؟ عرض کردند: مادرم فاطمه از دنیا رفت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به خدا او مادر من هم بود، و شتابان برخاستند تا وارد بر او شدند و نگاهی به او کردند و گریستند و سپس به زنها دستور دادند او را غسل دهند و فرمودند: چون از غسل او فارغ شدید کاری نکنید تا به من اعلام نمائید، چون فارغ شدند به ایشان اعلام کردند و آن حضرت یکی از پیراهنهای خود را که به تن می پوشید داد تا او را در آن کفن کنند و به مسلمانان فرمودند: چون در مورد فاطمه دیدید من کاری می کنم که پیش از آن با مُرده ای نکردم سبب آن را از من بپرسید. چون زنان از غسل و کفن او فارغ شدند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند و جنازهﻯ او را بر دوش گرفته و زیر جنازهﻯ او بودند تا او را به قبرش رسانیدند و او را در کنار قبرش نهادند و خود وارد قبر شده و در آن خوابیدند و سپس برخاسته و با دست خود او را گرفته و در قبرش نهادند و بر او سرازیر شدند و مدّتی طولانی با او راز می گفتند و به او می فرمودند: پسرت، پسرت، پسرت، آنگاه برخاسته و جنازه را با دست خود گرفته و داخل قبر نمودند، سپس خم شده و مدّتی طولانی با او مناجات می کردند و می فرمودند: پسرت، پسرت، پسرت، آنگاه برخاستند و روی قبر را هموار نمودند، و باز خود را بروی قبر انداختند و مردم می شنیدند که می فرمودند: «لاَ إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، بار خدایا! من او را به تو می سپارم» آنگاه مراجعت فرمودند. مسلمین عرض کردند: شما را دیدیم کارهائی کردید که پیش از این نکرده بودید؛ فرمودند: امروز مهربانی ابو طالب را از دست دادم، فاطمه اگر چیز خوبی نزدش بود، مرا بر خود و فرزندانش مقدّم می داشت، من از روز قیامت یاد کردم و گفتم: مردم در آن روز برهنه محشور می شوند، او گفت: وای از این رسوائی، من ضامن شدم که خدا او را با لباس محشور کند، و از فشار قبر یادآور شدم، او گفت: وای از ناتوانی، من ضمانتش کردم که خدا اُمورش را به عهده بگیرد، از این جهت او را در پیراهنم کفن نمودم و در قبرش خوابیدم و سر بگوشش گذاردم و با وی مناجات نمودم و آنچه از او می پرسیدند تلقینش می کردم. و چون او را از پروردگارش پرسیدند جواب داد، و چون از پیغمبرش پرسیدند جواب داد، اما چون از ولیّ و امامش پرسیدند، زبانش به لُکنت افتاد، من گفتم: پسرت، پسرت پسرت. (کافی: ج: 1 ص:454 ح: 2)

ص:159

به دادم برس و سفارشم را به ملائکهﯼ موکَّل بر من بنما تا با من مُدارا نمایند.

می دانم که شفاعت شما در قیامت قطعاً شامل حال من می شود ولی از دوران برزخ بسیار هراسان و بیمناکم! چرا که شنیده ام از امام صادق (علیه السلام) که فرموده اند: ما از برزخ، بر شما نگرانیم.(1)

جانم به قربانت خیلی به تو نیازمندم، دستم به دامنت، در برزخ نیز خودم


1- حدیث: عَمرو بن یزید می گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم که همانا من از شما شنیدم که می فرمودید: تمامی شیعیان ما با همهﯼ گناهانی که دارند به بهشت می روند! حضرت فرمودند: آری چنین است، به خدا قسم همهﯼ آنها به بهشت می روند، عرض کردم: جانم فدایت باد، همانا گناهان کبیرهﯼ شیعیان شما بسیار زیاد است، پس آن حضرت فرمودند: بدانکه در قیامت همهﯼ شما به شفاعت پیامبر و وصیّ او به بهشت می روید ولی به خدا قسم من از برزخ شما بر شما هراسان و بیمناکم. گفتم: برزخ چیست؟ حضرت فرمودند: از زمانیکه مُرده می میرد و او را در قبر می گذارند تا روز قیامت، دوران برزخ او می باشد. (کافی: ج: 3 ص:242 ح: 3)

ص:160

را به شما می سپارم، از اعمالم که با خبری!!!

پس رهایم نکن و التماس دعایم را استجابت کن.

و امّا نسبت به قیامت کمی خیالم آسوده تر است چون زیاد شنیده ام که:

گنهکاران به شفاعت شما به بهشت می روند و از عذاب الهی رهائی می یابند. (1)

جدّتان امیر المؤمنین (علیه السلام) صاحب پُل صراط (2) و تقسیم کنندهﯼ بهشت و جهنّم بوده، دوستان را به بهشت و دشمنان را به جهنّم می برند و جهنّم در آن روز از همه نسبت به ایشان مطیع تر است. (3)


1- حدیث: امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هرکس که ما شفیعان او باشیم نجات پیدا خواهد کرد اگرچه گناهان او به اندازهﯼ گناهان جنّ و اِنس باشد. (اَمالی صدوق: ص:121 ح: 10)
2- حدیث: امیر المؤمنین (علیه السلام) در خطبه ای فرمودند: من صاحب پُل صراط هستم. (مشارق انوار الیقین: ص:269)
3- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خداوند در روز قیامت به من می گوید: ای احمد! کلیدهای بهشت و دوزخ را بگیر، و من می گویم: قبول کردم از پروردگارم، حمد او را بر آنچه مرا بدان فضیلت داد، و سپس به رضوان و مالک که کلید داران بهشت و جهنّم هستند می گویم: آنها را تحویل برادرم علی بن ابی طالب بدهید، پس مالک (کلیدهای رضوان را نیز گرفته و) برگردد تا بر دهانهﯼ جهنّم بایستد که شراره می پراند و سُوت می کشد و حرارتش تُند است و علی (علیه السلام) مهار آن را دارد. دوزخ به علی (علیه السلام) گوید: ای علی! مرا واگذار و بگذر، نور تو شرار مرا خاموش کرد! علی (علیه السلام) فرماید: آرام باش ای دوزخ! این شخص را بگیر و این را رها کن، این دشمن مرا بگیر و این دوست مرا وا گذار، و دوزخ در آن روز فرمان بُردارتر است برای علی (علیه السلام) از غلام شما برای آقای خود، اگر بخواهد آن را به راست و چپ می کشاند، و بهشت آن روز برای علی مطیع تر است در آنچه دستور دهد از همهﯼ مردم، و علی (علیه السلام) در آن روز تقسیم کنندهﯼ بهشت و جهنّم می باشد. (تفسیر قمّی: ج: 2 ص:324)

ص:161

محبّت، ولایت و معرفت شما موجب سنگینی اعمال (1) و جواز عبور از پُل صراط و داخل شدن به بهشت است.(2)

بهشت مهریهﯼ مادرتان حضرت زهرا «سلام اللَّه علیها» است (3) و از


1- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به سبب محبّت او (علی (علیه السلام)) میزان اعمال مؤمنین سنگین شده، و به سبب مخالفت او میزان اعمال دشمنان سبک می گردد. (تفسیر امام عسکری (علیه السلام): 582)
2- حدیث1: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: خداوند ایشان (اهل بیت (علیهم السلام)) را راهنمایان اُمّت بر پُل صراط قرار داده است. (یقین: ص:319) حدیث2: اَصبغ بن نُباتَه گفت: خدمت امیر المؤمنین (علیه السلام) نشسته بودم که ابن کَوّاء وارد شد و عرض کرد: یا امیر المؤمنین! معنای این آیه چیست: «وَعَلَی الأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ»؟ حضرت فرمودند: ما اَعراف هستیم و یاران خود را از چهرهﯼ آنها می شناسیم. ما اعراف هستیم که عرفانِ و شناخت به خدا حاصل نمی شود مگر از راه معرفت ما، و ما اعراف هستیم بین بهشت و جهنّم که داخل بهشت نمی شود مگر کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم، و داخل جهنّم نمی شود مگر کسیکه او منکر ما و ما منکر او باشیم. و جریان چنین است که اگر خدا بخواهد می تواند خود را به مردم معرّفی کند تا او را بشناسند و به درِ خانه اش بیایند ولی چنین اراده ننموده و ما را ابواب و راه و گذرگاه به درِ خانهﯼ خود قرار داده است که مردم باید از آن درب و گذرگاه بیایند. هر کس از ولایت ما اعراض کند و دیگری را بر ما مقدّم دارد از مسیر خود دور افتاده است. (بصائر الدّرجات: ص:517 ح: 8
3- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا خداوند (تبارک و تعالی) مهریّهﯼ فاطمه (علیها السلام) را رُبع دنیا قرار داد، پس یک چهارم دنیا به آن حضرت تعلّق دارد، و مهریهﯼ او را بهشت و جهنّم قرار داد، بنابراین دشمنان او داخل آتش جهنّم می شوند و دوستانش داخل بهشت، و او صدّیقهﯼ کبری است و بر محور معرفت او سنگ روزگار امّتهای گذشته می چرخید. (اَمالی طوسی: ص:668 ح: 6)

ص:162

نور فرزندشان امام حسین (علیه السلام) خلق شده است. (1)

«خدا را شکر که قلبم را مالامال از محبّت و ولایت شما قرار داد».

اماما! به محبّت و ولایتی که در سینه ام نهادی؛ شتر دیدی ندیدی، از گناهان و خطاهایم درگذر و در قیامت رو سفیدم نما، و آبرویم را حفظ کن، و مرا تنها مگذار، و به شفاعت و عنایتت مرا با خود محشور فرما، و به کوری چشم دشمنانت در بهشت همنشین خود گردان.

اکنون با قلبی مطمئن، دلی آرام و خاطری آسوده می گویم که مرگ را

دوست دارم و بی صبرانه منتظرم تا به دیدار یار نائل آیم. (2)


1- حدیث: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: زمانیکه خداوند ما را آفرید نه آسمان افراشته و نه زمین گسترده و نه عرش و نه بهشت و نه جهنّم بود، ما او را آن هنگامی که تسبیح و تقدیسی وجود نداشت تسبیح و تقدیس می کردیم، وقتی خداوند ابتدای آفرینش را اراده نمود نور مرا شکافت و از آن عرش را آفرید، پس نور عرش از نور من است و نور من از نور خدا است. سپس نور علی بن ابی طالب را شکافت و از آن ملائکه را آفرید، پس نور ملائکه از نور علی بن ابی طالب است و نور پسر ابی طالب از نور خدا است. بعد از آن نور دخترم فاطمه را شکافت و آسمانها و زمین را آفرید، پس نور آسمانها و زمین از نور دخترم فاطمه است و نور فاطمه از نور خدا است و فاطمه بهتر از آسمانها و زمین است. سپس نور حسن را شکافت و از آن خورشید و ماه را آفرید پس نور خورشید و ماه از نور حسن است و نور حسن از نور خدا است وحسن از خورشید و ماه بهتر است. آنگاه نور حسین را شکافت و از آن بهشت و حور العین را آفرید پس نور بهشت و حور العین از نور حسین است و نور حسین از نور خدا است و حسین از بهشت و حور العین بهتر است. (بحار الأنوار: ج: 25 ص:16 ح: 30)
2- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بین کسیکه قائل به این امر (ولایت اهل بیت (علیهم السلام)) است و رؤیت آنچه که باعث چشم روشنی او می گردد فاصله ای جز مرگ نیست، و زمانیکه از دنیا برود به او گفته می شود: امّا آنچه را که اُمید دست یابی بدان را داشتی به تو عطا می شود و امّا آنچه را که از آن می ترسیدی از آن در اَمان خواهی بود، و همانا در مقابل تو امامِ صدق و راستی قرار دارد، پس بر رسول خدا و علی و حسن و حسین (علیهم السلام) وارد شو. (محاسن: ج: 1 ص:174 ح: 152)

ص:163

گرچه خود قابض الارو ا ح بُوَد عزرائیل

نیست در رُتبه مگر، طفل د بستان شما

فیض رو ح القد س از مجلس اُنس تو و بس

نفخه ء صور، سفیری است ز دَربان شما

*****

در صفحه ء صحیفه ء قبر و حشر براستی

جز خط و خال حُسن تو را اعتبار نیست

بر دوز خ قهر و جنّت عَدن اَبَدی

جز یَد قدرت تو فر مان گذار نیست

در کام دو ستان تو ای مالک جنان

تسنیم جز زلبت خوشگوار نیست

ص:164

ص:165

گفتار آخر

اشاره

فصل اوّل: انتظار

فصل دوّم: لحظه شماری تا ظهور

ص:166

ص:167

فصل اوّل: انتظار

انتظار از وظایف بسیار مهم، سودمند و افضل اعمال در عصر غیبت امام زمان (علیه السلام) می باشد، (1) که یکی از بهترین راههای اظهار آن، دعا نمودن برای سلامتی و ظهور آن حضرت است؛ بنابراین با دعای زیاد برای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، می توانیم روحیهﯼ انتظار را در خود افزایش دهیم.

یکی دیگر از خواصّ مهم انتظار، توجّه و اُنس به آن حضرت می باشد، چرا که شخص منتظر برای تحقّق انتظار باید به منتظَر توجّه نموده و به یاد او باشد. شخص منتظر از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و به درجات عالیه ای دست می یابد، و باید مراقب باشد و سعی کند تا همیشه دامنش پاک بوده و آمادهﯼ ملاقات با یار باشد تا اگر حیات او در حال انتظار به سر رسید منتظَر او را آنطور که شایسته است ببیند.

و امّا آنچه به عنوان یک منتظر باید بدانیم آن است که:

1- همیشه تسلیم محض ارادهﯼ حق تعالی بوده و اگر او قصد تأخیر فرج امام زمان (علیه السلام) را دارد و فرجش را به تأخیر انداخته است، چون و چرا نکنیم و در عین حالی که برای فرج آن حضرت دعا می کنیم راضی به رضای الهی بوده و حرفی در مقابل خداوند بر زبان جاری ننمائیم. (2)


1- حدیث1: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: انتظارِ فرج، برترین عبادت است. (کمال الدین: ص:287 ح: 6) حدیث2: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: برترین و با فضیلت ترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است. (کمال الدین: ص:377 ح: 1)
2- حدیث: در دعای زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) می خوانیم: و مرا از آنچه که خلق را بدان امتحان می کنی سلامت بدار، و مرا در اطاعت ولیّ امرت استوار گردان، همان ولیّ امری که او را از چشمان خلایق مستور ساختی و به اذن تو از مردمان غایب گردید، و تنها امر تو را انتظار می برد، و تو آن زمانی را که صلاحِ امر ولیّت در آن است بی تعلّم می دانی و به ظهور او فرمان می دهی و او را آشکار می سازی، پس مرا بر آن شکیبا ساز که تعجیلِِ آنچه را که به تأخیر انداخته ای نخواهم و تأخیر آنچه را که معجّل ساخته ای نطلبم؛ و از مستورت پرده برداری، و از مکتومت تفحّص، و در تدبیرت منازعه ننمایم و چون و چرا نکنم، و نگویم چرا ولیّ امرت ظهور نمی کند در حالی که زمین از ظلم وجور آکنده است. و همه اُمورم را به تو واگذار می کنم. (کمال الدین: ص:512 ح: 43)

ص:168

2- طولانی شدن زمان غیبت، نباید موجب دست کشیدن از انتظار، دعا، توجّه، ایمان، و صلوات بر آن حضرت شود؛ بلکه باید روز به روز بر ایمان و یقین منتظر افزوده شده و آمادگی وی برای آمدن آن حضرت بیشتر شود. (1)

3- همهﯼ همّت خویش را به کار بگیریم تا علاوه بر دعاهای هر روزه برای سلامتی و فرج آن حضرت (2) چهل روز صبح نیز به طور منظّم دعای


1- حدیث1: در دعای زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) می خوانیم: بارالها! به واسطهﯼ غیبت طولانیش و بی خبری ما از او، یقین ما را سلب مکن و یاد، انتظار، ایمان، و قوّتِ یقین ما را در ظهورش، و دعا و درود ما را بر او از خاطرمان مبر، تا آنکه طول غیبت ما را نا اُمید نسازد، و یقینِ ما در این باب مانند یقینِ ما در مورد قیام رسولت - که درود و رحمتت بر او باد - قرار بده. (کمال الدین: ص:512 ح: 43) حدیث2: در یکی از زیارات امام زمان( خطاب به آن حضرت می گوئیم: اگر روزگار به درازا بکشد و عُمرها طولانی شود، جز این نیست که یقین و محبّت من به تو زیاد می گردد، و توکّل و اعتماد من فقط به توست، و ظهورت را متوقّع و منتظرم و برای جهاد در پیشاپیش تو لحظه شماری می کنم. (مزار مشهدی: ص:586)
2- حدیث1: در توقیعی از امام زمان (علیه السلام) آمده است: برای تعجیل در فرج من زیاد دعا کنید، چرا که در آن فرج و گشایش اُمور شما نیز هست. (کمال الدین: ص:485 ح: 3) حدیث2: در حدیثی آمده است: شخصی پس از رؤیت امام زمان (علیه السلام) در زمان غیبت صغری از آن حضرت پرسید: شیعیان شما در زمان غیبت چه کنند؟ حضرت فرمودند: بر شما باد به دعا و انتظار فرج. (بحار الأنوار: ج: 92 ص:336 ح: 6)

ص:169

عهد را بخوانیم، که اگر چنین کنیم، علاوه بر ثواب آن - که به هر کلمه هزار حسنه در نامهﯼ اعمالمان نوشته شده و هزار سیّئه از آن محو می گردد - جزء انصار و یاوران آن حضرت در زمان قیام خواهیم بود و اگر عمرمان هم کفاف نداد تا آن حضرت را درک کنیم، به واسطهﯼ این عمل خداوند ما را از قبر بیرون آورده و در رکاب آنحضرت قرار می دهد. (1)

4- و نیز همهﯼ همّت و تلاش خود را برای نزدیک شدن به آن حضرت، و جلب توجّه و رضای بیشتر ایشان نسبت به خودمان بنماییم و برای تحقّق این امر، به آنچه صاحب کتاب مکیال المکارم در کتاب خویش با ذکر ادلّه و روایات استشهاد نموده است عمل نماییم. (2)


1- حدیث: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر کس چهل روز صبح این دعای عهد را بخواند، از یاوران قائم (علیه السلام) خواهد بود، و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خداوند هنگام ظهور، او را از قبر بیرون می آورد؛ و با هر کلمهﯼ این دعا؛ هزار ثواب به او عطا فرماید و هزار گناه از نامهﯼ عمل او محو گرداند. (مزار مشهدی: ص:663)
2- مکیال المکارم ج: 1 ص:291 و402 و ج: 2 ص:95: بعضی از تکالیف من نسبت به مولا و مقتدایم امام زمان حضرت مهدی(: 1- یادگیری فضائل و مناقب آن حضرت و ذکر و نشر آن برای دیگران. 2- مداومت بر دعا برای سلامتی و ظهور آن حضرت. 3- شناخت صفات و ویژگیهای و خصوصیّات آن حضرت. 4- شناخت علائم ظهور و قیام. 5- رعایت ادب و برخاستن هنگام شنیدن لقب «قائم (علیه السلام)». 6- محبوب نمودن آن حضرت نزد مردم، و شوق و ذوق برای ملاقات با ایشان. 7- صبر نمودن و سفارش به صبر در زمان غیبت. 8- هدیه نمودن ثواب اعمال خیر به آن حضرت. 9- اقامهﯼ مجالس جهت ذکر فضائل و مناقب آن حضرت و شرکت کردن در آن. 10- صدقه دادن جهت سلامتی آن حضرت. 11- استغاثه و کمک خواستن از آن حضرت در همهﯼ اُمور. 12- تکذیب مدّعیان ارتباط با آن حضرت در زمان غیبت کبری. 13- پرورش روح اُمید و انتظار آن حضرت در خود و دیگران. 14- محزون و گریان بودن در فراق آن حضرت. 15- انجام اعمال مستحبّی به نیابت از آن حضرت. 16- رفتن به مکانهای مُنتسَب به آن حضرت مانند مسجد جمکران. 17- زیاد خواندن این دعا:«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی». (کمال الدین: ص:342 ح: 24) خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر چنین نکنی پیامبر تو را نیز نخواهم شناخت، خدایا! پیامبر خود را به من بشناسان که اگر چنین نکنی حجّت تو را نیز نخواهم شناخت، خدایا! حجّت خود را به من بشناسان که اگر چنین نکنی از دینم گمراه می شوم. 18- زیاد خواندن این دعا: «یَا اللَّهُ! یَا رَحْمَانُ! یَا رَحِیمُ! یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ! ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِک». (کمال الدین: ص:351 ح: 49) ای خدا! ای رحمن! ای رحیم! ای گردانندهﯼ قلبها! قلب مرا بر دینت ثابت بدار.

ص:170

«اللَّهُمَّ کَمَا جَعَلْتَ قَلْبی بذکْره مَعْمُوراً فَاجْعَلْ سلاحی بنُصْرَته مَشْهُوراً». (1)

خداوندا! همانگونه که قلب مرا بیاد او احیا نمودی مرا جزء

سربازان و یاورانش نیز قرار بده.


1- مزار مشهدی: ص:658، و بحار الأنوار: ج: 99 ص:103.

ص:171

فصل دوّم: لحظه شماری تا ظهور

ای پدر مهر بانم! ای آرام جانم!

ای مو نس دلم!

ای اُمید و آرزویم! ای دار و ندارم!

ای سرمایه زندگی ام!

ای معشوق بی نظیر م! ای آشنای غریب!

و ای مولای عزیزتر از جا نم!

باز هم مثل همیشه:

نگاهم کن! صدایم نما!

راهنما و معلّمم باش! معشوقم باش!

نوازشم کن! آرامش قلبم باش!

دستم را بگیر! و مراقبم باش!

ص:172

و بگذار فقط:

به تو بنگرم! تو را صدا بزنم! عاشق تو با شم!

تو را بجویم! به تو بیند یشم!

نام تو را ببرم!

فضائل و خوبیهای تو را نقل کنم! از تو دَم زده و سنگ تو را به سینه بزنم!

و خد متگذار مخلص تو با شم!

می دانم فرد لایقی برای خدمت به شما نبوده و نیستم ولی بزرگواری و کَرَم، مهر و عطوفت و آقایی شما این جرأت را به من می دهد که لحظه ها را بشمارم تا پس از ظهورتان در خدمتگزاری شما با دیگرانی که از من بهترند سهیم شوم و گرچه جزء منتظران حقیقی شما که تلخی انتظار کامشان را آزار می دهد و همیشه آمادهﯼ ظهور شما می باشند، نیستم، (1) ولی بالاخره


1- حدیث1: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کسانی که در زمان غیبت او( در اعتقاد به وجود او ثابت قدم بمانند، از طلای سرخ کمیاب تر هستند. (کمال الدین: ص:287 ح: 7) حدیث2: امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: همانا مردمان زمان غیبت او( که به امامتش معتقد بوده و منتظر ظهور او باشند بهترین مردمان خواهند بود، زیرا خداوند به اندازه ای به آنان فهم و عقل عطا فرموده که غیبت در نظر آنان بمنزلهﯼ مشاهده است، و مردمِ آن زمان مانند کسانی که در مقابل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به جهاد پرداخته باشند محسوب خواهند شد، آنها حقیقتاً بندگان خالص و شیعیان راستگو هستند و مردم را در نهان وآشکار به دین خداوند دعوت می کنند. (کمال الدین: ص:320 ح: 2) حدیث3: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هر آنکه انتظار دوازدهمین آنان (اهل بیت (علیهم السلام)) را بکشد همچون کسی باشد که پیش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شمشیر کشیده و از آن حضرت دفاع کرده است. (کمال الدین: ص:334) حدیث4: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خوشا بحال شیعیان قائم ما، آن کسانی که در غیبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمانبردار اویند، آنان اولیای خدا هستند که نه خوفی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند. (کمال الدین: ص:357)

ص:173

من هم در صف خریداران یوسفم و سرمایه ام کلاف نخی بیش نیست، پس مرا بپذیر و نامم را جزء منتظران خود ثبت نما.

در اینجا با قلبی خسته از هجران یار، از زبان امام صادق (علیه السلام) می گویم:

سیّدی!

غَیْبَتُکَ نفَتْ رُقادی وضَیّقَتْ عَلَیَّ مهَادی وابتز ت منّی رَاحَةَ فُؤَادی (1)

آقای من!

غیبت تو خواب را از چشمانم ربوده است و بستر را بر من تنگ نموده

و آرامش را از قلبم گرفته است.

اللَّهم عَجّلْ فَرَجهُ وأَیّدْهُ بالنّصْر وَا نْصُرْ نَاصر یه واخْذُلْ خَاذلیه (2)

خداوندا! در فرج او تعجیل فرما و او را پیروز گردان و یاری کنندگانش را یاری نموده و خوار کنندگانش را ذلیل نما.


1- کمال الدین: ص:353.
2- کمال الدین: ص:513.

ص:174

اشعار

جان را مپر س با غم هجران چه می کند؟

با تیغ تیز، پیکر عُریان چه می کند؟

مستانۀ غمت می جنّت نمی خورد

سر گشتۀ تو با سر و سامان چه می کند؟

بودیم خا ک و با نگهت کیمیا شدیم

بنگر به ذرّه، مهر در خشان چه می کند!

از ابر لطف توست که سر سبز مانده ایم

در این کویر تَف زده، باران چه می کند؟

پرسیده ای که دوست زد شمن چه می کشد؟

هیچ آ گهی فر اق تو با جا ن چه می کند؟

ای منتظَر بیا و نظر کن که داغ هجر

با لاله های سوخته دامان چه می کند!

در حسرت تو دربدری شد نصیب خضر

ورنه به سیر کوه و بیابان چه می کند!

دست نیاز سوی تو دارد وگر نه نوح

با زورق شکسته به طوفان چه می کند!

از لوح دل نشُویَد اگر گَرد معصیت

این حلقه های اشک به دامان چه می کند

جعفر رسول زاده (آشفته)

ص:175

افسوس که عمر ی پی اغیار دویدیم

از یار بماندیم و به مقصد نر سیدیم

سرمایه زکف ر فت و تجارت ننمودیم

جز حسرت و اندوه مَتاعی نخریدیم

ما تشنه لب اند ر لب دریا متحیّر

آبی بجز از خون دل خود نچشیدیم

ای بسته به زنجیر تو د لهای محبان

ر حمی که در این بادیه بس رنج کشیدیم

رُ خسار تو در پرده نهانست و عیانست

بر هرچه نظر کردیم رُ خسار تو دید یم

شاها به تولاّی تو در مهد غنودیم

با یاد لب لعل تو ما شیر مکیدیم

ای حجت حق پرده ز رُ خسار برافکن

کز هجر تو ما پیر هن صبر دریدیم

ای دست خدا دست برآور که زد شمن

بسی ظلم بدید یم و بسی طعنه شنیدیم

شمشیر کجت راست کند قامت دین را

هم قامت ما را که زهجر تو خمیدیم

شاها زفقیران دَرَت روی مگردان

بر در گهت افتاده به صد گونه اُمید یم

میرزا علی اکبر نوغانی

ص:176

دلبرا دست امید من و دامان شما

سَر ما و قدم سرو خرامان شما

خاک راه تو و مژگان من ار بگذارد

ناوک غمزه و یا خنجر مژگان شما

شمع آه من و رخساره ی چون لاله ی تو

چشم گریان من و غنچه ی خندان شما

لب لعل نمکین تو مکیدن حَظّیّ است

که نه طالع شودم یار، نه احسان شما

رُویم از نرگس بیمار تو چون لیمو زرد

به نگردد مگر از سیب زنخدان شما

نه در این دائره سرگشته منم چون پرگار

چرخ سرگشته، چو گوئی است به چوگان شما

درد عشق تو نگارا، نپذیرد درمان

تا شوم از سر اخلاص به قربان شما

خضر را چشمه ی حیوان رود از یاد اگر

ز سرش رشحه ای از چشمه ی حیوان شما

عرش بلقیس نه شایسته ی فرش ره توست

آصف اندر صف اطفال دبستان شما

نَبُوَد ملک سلیمان همه با آن عظمت

موری اندر نظر همّت سلمان شما

ص:177

جلوه ای دید کلیم الله، از نور جمال

نغمه ای بود اَنَا الله، ز بیابان شما

طائر سدره نشین را نرسد مرغ خیال

به حریم حرم شامخ الارکان شما

قاب قوسین که آخر قدم معرفت است

اوّلین مرحله ی رفرف جولان شما

فیض روح القدس از مجلس انس تو و بس

نفخه ی صور، سفیری است ز دربان شما

گرچه خود قاسم الارزاق بود میکائیل

نیست در رتبه مگر ریزه خور خوان شما

لوح نفس از قلم عقل نمی گردد نقش

تا نباشد نَفَس مُنشی دیوان شما

هرچه در دفتر ملک است و کتاب ملکوت

قلم صُنع، رقم کرده به عنوان شما

شده تا شام ابد، دامن آفاق چو روز

زده تا صبح ازل سر ز گریبان شما

چیست تورات زفرقان شما، رمزی و بس

یک ا شاره بُوَد انجیل، ز قرآن شما

هست هر سوره به تحقیق ز قرآن حکیم

آیه ی محکمه ای در صفت شأن شما

ص:178

آستان تو بُوَد مرکز سلطان هما

قاف عنقاء قدم شرفه ی ایوان شما

مهر با شاهد بزم تو برابر نشود

مه فروزان بود از شمع شبستان شما

خسروا گر به مدیح تو سخن شیرین است

لیکن افسوس نه زیبنده و شایان شما

ای که در مکمن غیبی و حجاب ازلی

آه از حسر ت روی مه تابان شما

بکُن ای شاهد ما جلوه ای از بزم وصال

چند چون شمع بسوزیم زهجران شما؟

مسند مصر حقیقت ز تو تا چند تهی؟

ای دو صد یوسف صدّیق به فرمان شما

رَخش همّت بکُن ای شاه جوان بخت تو زین

تا شود زال فلک، چاکر میدان شما

زَهره ی شیر فلک آب شود گر شنود

شیحه ی زُهره جبین، توسن غُرّان شما

(مُفتقر) را نه عجب گر بنمایی تحسین

منم امروز در این مرحله حَسّان شما

شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کُمپانی)

ص:179

در سری نیست که سودای سر کوی تو نیست

دل سودا زده را جز هوس روی تو نیست

سینه ی غمزده ای نیست که بی روی و ریا

هدف تیر کمانخانه ی ابروی تو نیست

جگر ی نیست که از سوز غمت نیست کباب

یا دلی تشنه ی لعل لب د لجوی تو نیست

عارفان را ز کمند تو گریزی نَبُوَد

دام این سلسله جز حلقه ی گیسوی تو نیست

نسخه ی دفتر حسن تو کتابی است مبین

ور بُوَد نکته ی سربسته به جز موی تو نیست

ماه تابنده بُوَد بنده ی آن نور جَبین

مهر ر خشنده به جز غُرّه ی نیکوی تو نیست

خضر عمریست که سرگشته ی کوی تو بُوَد

چشمه ی نوش به جز قطره ای از جوی تو نیست

نیست شهری که زآشوب تو غوغایی نیست

محفلی نیست که شوری زهیاهوی تو نیست

(مُفتقر) در خم چوگان تو گویی، گویی است

چرخ با آن عظمت نیز به جز گوی تو نیست

شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کُمپانی)

ص:180

به جرم آنکه عاشقم زمن کناره می کند

دچار درد عشق را به درد چاره می کند

به عرصه ای که یکّه تاز حُسن او قدم زند

هزار رخنه در دل دو صد سواره می کند

فروغ روی او چنان زَنَد رَه خیال را

که عقل پیر ، پرده ی خیال پاره می کند

فدای ماه پاره ای شوم که تیر غمزه اش

دو نیمه مهر و ماه را به یک اشاره می کند

چو لاله داغم از غمش ولیک خوشدلم که او

چو شمع ایستاده و مرا نظاره می کند

هر آنچه می کند به من نگار ماه روی من

نه چرخ کج روش، نه طالع و ستاره می کند

شب است روز تار من ز درد بیشمار من

مگر بلای عشق را کسی شماره می کند؟!

ز سوز آه (مُفتقر) چرا حذر نمی کنی

مگر نه سوز او اثر به سنگ خاره می کند

شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کُمپانی)

ص:181

متن های عربی

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که در مقدّمه نیز گفته شد، متن عربی روایات درج شده در پاورقیها را

برای روشن شدن صحّت ترجمه و استدلال به آنها جهت دوستان علاقه مند

و اَهل علم در اینجا بر اساس شمارهﯼ پاورقی می آوریم.

(2) 1- نُزهة الناظر وتنبیه الخاطر 9: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): خُذُوا منْ کُلّ علْمٍ أَرْواحَهُ، وَدَعُوا ظُرُوفَهُ؛ فَإنَّ العلْمَ کَثیرٌ وَالعُمْرُ قَصیرٌ.

2- الأصول الستّة عشر 124 ح11: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: اُطْلُبُوا الْعلْمَ منْ مَعْدن الْعلْم، وَإیَّاکُمْ وَالْوَلائجَ؛ فَهُمُ الصَّدَّادُونَ عَن اللَّه.

3- الاختصاص 251: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ الرّئَاسَةَ لا تَصْلُحُ إلاَّ لأَهْلهَا، فَمَنْ دَعَا النَّاسَ إلَی نَفْسه وَ فیهمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ منْهُ لَمْ یَنْظُر اللَّهُ إلَیْه یَوْمَ الْقیَامَة.

(3) 1- بصائر الدّرجات 51 ح1: عَنْ بُرَیْد العجْلی، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْل اللَّه تعالی: {یَا أَیُّهَا الَّذینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادقین}؟ قَالَ: إیَّانا عَنَی.

2- من لا یحضره الفقیه 2/612: فی الزیَارَة الْجَامعَة: اللاَّزمُ لَکُمْ لاحقٌ ...، وضَلَّ مَن فَارَقَکم، وفَازَ مَن تَمَسَّک بکُمْ.

3- مشارق أنوار الیقین 57: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): فینَا طَریقُ النَّجَاة.

(4) 1- الغیبة للطوسی 387 ح351: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إذا أرادَ اللَّهُ أَمْراً عَرَضَهُ عَلی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) وَسائر الأئمّة وَاحداً بَعْدَ وَاحدٍ إلَی أنْ یَنْتَهیَ إلَی صَاحب الزَّمَان (علیه السلام) ثُمَّ یَخْرُجُ إلَی الدُنْیا، وَإذا أرادَ الْمَلائکةُ أن یَرْفَعُوا إلَی اللَّه (عزوجل) عَمَلاً عَرَضَ علَی صَاحب الزَّمَان (علیه السلام)، ثُمَّ یَخْرُجُ علی واحدٍ بَعْدَ واحدٍ إلَی أَنْ یَعْرضَ علَی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ یَعْرضُ عَلَی اللَّه (عزوجل)، فَمَا نَزَلَ منَ اللَّه فَعَلَی أَیْدیْهمْ، وما عَرَجَ إلَی اللَّه فَعَلَی أَیْدیْهمْ.

2- المزار للمشهدی 579: فی دُعَاء النُّدْبَة: أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصلُ بَیْنَ الأَرْض وَالسَّمَاء.

(5) 1- مشارق أنوار الیقین 58: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): نَحْنُ یَنَابیعُ النّعْمَة.

2- مشارق أنوار الیقین 67: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کُلُّمَا خَرَجَ إلَی أَهْل السَّمَاوَات وَالأَرْض فَمنَّا وَعَنَّا.

ص:182

(6) المزار للمشهدی 587: زیَارَتُهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فی السَّرْدَاب: إنَّکَ خَازنُ کُلّ علْم.

(7) من لا یحضره الفقیه 2/610: فی الزیَارَة الْجَامعَة: السَّلامُ عَلَی وَرَثَة الأَنْبیَاء، وَمیرَاثُ النُّبُوَّة عنْدَکُم، وَعنْدَکُمْ مَا نَزَلَتْ به رُسُلُه.

(8) 1- بحار الأنوار 26/259 ح36: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ علَّةُ الْوُجُود.

2- بحار الأنوار 25/19 ح31: قَالَ الْباقرُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: منْ أَجْلکُمْ ابْتَدَأْتُ خَلْقَ مَا خَلَقْتُ.

3- مشارق أنوار الیقین 236: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَالآخرَة لأَجْلهمْ.

(9) 1- من لا یحضره الفقیه 2/616: فی الزیَارَة الْجَامعَة: إنْ ذُکرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدنَهُ وَمَأْوَاهُ وَمُنْتَهَاهُ.

2- الاحتجاج 1/416: قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلیّ (علیه السلام): نَحْنُ أَهْلُ بَیْت الرَّحْمَة وَمَعْدنُ الْکَرَامَة وَمَوْضعُ الْخیَرَة.

(10) المحتضر 227 ح296: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ الإمَامَ وَکْرٌ لإرَادَة اللَّه.

(11) کمال الدین 361 ح4: عَنْ دَاوُدَ بْن کَثیرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَن مُوسَی (علیه السلام) عَنْ صَاحب هَذَا الأَمْر؟ قَالَ: هُوَ الطَّریدُ (خ ل: الشَریدُ، الفَریدُ) الْوَحیدُ الْغَریبُ الْغَائبُ عَنْ أَهْله الْمَوْتُورُ بأَبیه (علیه السلام).

(12) من لا یحضره الفقیه 4/179 ح5406: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): الأَئمَّةُ بَعْدی اثْنَا عَشَرَ، أَوَّلُهُمْ: عَلیُّ بْنُ أَبی طَالبٍ، وَآخرُهُمُ: الْقَائم.

(13) 1- المزار للمشهدی 587: زیَارَتُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه عَلَی مَنْ فی الأَرْض وَ السَّمَاء، أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحُجَّةُ عَلَی مَنْ مَضَی وَمَنْ بَقیَ.

2- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: السَّلاَمُ عَلَی حُجَج اللَّه عَلَی أَهْل الدُّنْیَا وَالآخرَة وَالأوْلَی، وَأَشْهَدُ أَنَّکُمْ حُجَجاً عَلَی بَریَّته.

(14) 1- الإرشاد 2/339: کَانَ مَوْلدُهُ (علیه السلام) لَیْلَةَ النّصْف منْ شَعْبَانَ سَنَةَ خَمْسٍ وَخَمْسینَ وَمائَتَیْن وَأُمُّهُ أُمُّ وَلَدٍ یُقَالَ لَهَا: نَرْجسُ، وَکَانَ سنُّهُ عنْدَ وَفَاة أَبیه خَمْسُ سنینَ.

2- الهدایة الکبری 360: عَنْ أَبی حَمْزَة الثُّمَالی، قَالَ: قُلْتُ لأَبی جَعْفَرٍ البَاقر (علیه السلام) المَهْدیُّ، بَکَمْ یَبْلُغُ، قَالَ: إنَّ اللَّهَ بَعَثَ عیسَی بْنَ مَرْیَمَ بنُبُوَّةٍ وَرسَالَةٍ وَکتَابٍ وَشَریعَةٍ وَلَهُ سَنَتان، وَمَا یَضُرُّ الإمَامَ صغَر سنّه، وَقَد قَامَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ (علیه السلام) بالرسَالَة وَلَهُ ثَلاثُ سنینَ وَتَکَلَّمَ بالمَهْد وَأُوتی الکتَابُ وَالنُبُوَّة بثَلاثَة أَیَّام.

ص:183

(15) 1- کمال الدین 416 ح9: هشَامُ بْنُ سَالم، قَالَ: قُلْتُ للصَّادق (صلوات الله علیه): هَلْ یَکُونُ إمَامَان فی وَقْتٍ؟ قَالَ: لاَ إلاَّ أَنْ یَکُونَ أَحَدُهُمَا صَامتاً مَأْمُوماً لصَاحبه وَ الآخَرُ نَاطقاً إمَاماً لصَاحبه.

2- کمال الدین 430 ح5: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَرٍ (علیهما السلام): لَوْ أُذنَ لَنَا فی الْکَلام لَزَالَ الشَّکُّ.

(16) الإرشاد 2/348: عَنْ عَمْرو الأَهْوازی، قَالَ: أرانی أَبُو مُحَمَّد ابْنَه (علیهما السلام) وَقَالَ: هذا صاحبُکم بَعْدی.

(17) کمال الدین 323 ح8: عَنْ عَلیّ بْن الحُسَیْن (علیهما السلام) قَالَ: إنَّ للْقَائم منَّا غَیْبَتَیْن: إحْدَاهُمَا أَطْوَلُ منَ الأُخْرَی.

(18) الخرائج والجرائح 2/943: إنَّ أَصْحَابَ الکَهْف لَمَّا فَرُّوا إلَی اللَّه تعالی، وَخَرَجُوا منْ عنْد دَقْیَانُوس وَآوَوْا إلی الْغَار، رَکَبَ المَلکُ مَعَ جَمَاعَةٍ خَلْفَهُم، فَلَمَّا وَصلُوا إلی بَاب الْغَار، وَرَآهُمْ نیَاماً فیه، تَحَیَّرَ وَلَم یَتَعَرَّضْ لَهُم بسُوءٍ، وَانْصَرَفُوا مَدْهُوشینَ، فَکَذَلکَ کَانَ صَاحبُ الأمْر (علیه السلام) بَعْدَ وَفَاة أَبیه (علیه السلام) وَدَفْنه خَرَجَ جَعْفَرُ الکَذَّابُ إلَی بَنی الْعَبَّاس وَأَنْهَی خَبَرَهُ إلَیْهم، فَبَعثُوا عَسْکَراً إلَی سُرّ مَنْ رَأَی لیَهْجَمُوا دَارَه وَیَقْتُلُوا مَنْ یَجدُونَهُ فیهَا، وَیَأْتُونَهُ برَأسه، فَلَمَّا دَخَلُوهَا وَجَدُوهُ (علیه السلام) فی آخر السَّرْدَاب قَائماً یُصَلّی عَلَی حَصیرٍ عَلَی الْمَاء، وَقُدَّامَهُم أَیْضاً کَأَنَّهُ بَحْرٌ لکثْرَة الْمَاء فی السَّرْدَاب، فَلَمَّا رَأَوْا ذَلکَ یَئسُوا منَ الوُصُول إلَیْه، وَانْصَرَفُوا مَدْهُوشینَ إلَی الخَلیفَة فَأَمَرَهُمْ بکتْمَان ذَلکَ، ثُمَّ بَعَثَ بَعْدَ ذَلکَ عَسْکَراً أَکْثَرَ منَ الأوّل، فَلَمَّا دَخَلُوا الدَّارَ سَمعُوا منَ السَّرْدَاب قراءَةَ القَرْآن، فَاجْتَمَعُوا عَلَی بَابه حَتَّی لاَ یَصْعَدَ، فَخَرَجَ منْ حَیثُ الآنَ عَلَیْه شَبَکَةً وَخَرَج وَأَمیرُهُمْ قَائمٌ، فَلَمَّا غَابَ قَالَ: أَنْزلُوا وَخُذُوهُ، فَقَالَوا: إنَّهُ مَرَّ عَلَیْکَ وَمَا أمَرْتَ بَأَخْذه، فَقَالَ: مَا رَأَیْتُهُ، فَانْصَرَفُوا خَائبین. وَخَرَجَ إلَیْه العَسْکَرُ مَرَّة أُخْرَی، فَوَجَدُوهُ فی آَخر السَّرْدَاب، فَوَضَعَ یَدَه (علیه السلام) عَلَی الجدَار وَشَقَّهُ، وَخَرَجَ منْهُ، وَأَثَرُ الشَقُّ بَعْدُ ظاهرٌ فیه.

(19) 1- الهدایة الکبری 364: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: إذَا رُفعَ عالمُکُمْ وَغَابَ منْ بَیْن أَظْهُرکُمْ، فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ الأَعْظَم منْ تَحْت أَقْدَامکُمْ ْ.

2- مصباح المتهجّد 411: الدُّعاءُ فی غَیْبَة القائم منْ آل مُحَمَّد (علیهم السلام): اللَّهُمَّ ثَبّتْنی عَلَی طَاعَة وَلیّ أَمْرکَ الَّذی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقکَ، فَبإذْنکَ غَابَ عَنْ بَریَّتک.

(20) علل الشرائع 1/245 ح8: عَنْ عَبْد اللَّه بْن الْفَضْل الْهَاشمیّ، قَالَ: سَمعْتُ الصَّادقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) یَقُولُ: وَجْهُ الْحکْمَة فی غَیْبَته، وَجْهُ الْحکْمَة فی غَیْبَات مَنْ تَقَدَّمَهُ منْ حُجَج اللَّه تَعَالَی ذکْرُهُ، إنَّ وَجْهَ الْحکْمَة فی ذَلکَ لا یَنْکَشفُ إلاَّ بَعْدَ ظُهُوره کَمَا لا یَنْکَشفُ وَجْهُ الْحکْمَة لَمَّا أَتَاهُ الْخَضرُ (علیه السلام) منْ خَرْق السَّفینَة وَقَتْل الْغُلام وَإقَامَة

ص:184

الْجدَار لمُوسَی (علیه السلام) إلاَّ وَقْتَ افْترَاقهمَا، یَا بْنَ الْفَضْل! إنَّ هَذَا الأَمْرَ أَمْرٌ منْ أَمْر اللَّه وَسرٌّ منَ اللَّه وَغَیْبٌ منْ غَیْب اللَّه وَمَتَی عَلمْنَا أَنَّهُ (عزوجل) حَکیمٌ صَدَّقْنَا بأَنَّ أَفْعَالَهُ کُلَّهَا حکْمَةٌ وَإنْ کَانَ وَجْهُهَا غَیْرَ مُنْکَشفٍ لَنَا.

(21) 1- المزار للمشهدی 581: فی دُعَاء النُّدْبَة: بنَفْسی أَنْتَ منْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ منَّا.

2- مشارق أنوار الیقین 255: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: غَائبُنا إذَا غَابَ لَم یَغبْ.

(22) کمال الدین 144 ح11: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: مَا تُنْکرُ هَذه الأُمَّةُ أَنْ یَکُونَ اللَّهُ یَفْعَلُ بحُجَّته مَا فَعَلَ بیُوسُفَ أَنْ یَکُونَ یَسیرُ فیمَا بَیْنَهُم وَیَمْشی فی أَسْوَاقهمْ وَیَطَأُ بُسُطَهُمْ وَهُمْ لا یَعْرفُونَه حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ (عزوجل) لَهُ أَنْ یُعَرّفَهُمْ نَفْسَهُ کَمَا أَذنَ لیُوسُفَ.

(23) 1- مصباح المتهجّد 409: إنَّ الرّضَا (علیه السلام) کَانَ یَأْمُرُ بالدُّعاء لصاحب الأمْر بهَذَا: اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلیّک ...، وَعَیْنکَ النَّاظرَة بإذْنک، وَشَاهدکَ عَلَی عبَادکَ.

2- مشارق أنوار الیقین 174: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: المُطّلع عَلَی الغُیُوب ... ، السَمَوَاتُ وَالأَرْضُ عنْدَ الإمَام منْهُم، کَیَده منْ رَاحَته یَعْلَمُ ظَاهرَهَا من بَاطنهَا وَیَعْلَمُ برَّهَا من فَاجرهَا وَرَطْبَهَا منْ یَابسَهَا.

3- الهدایة الکبری 170: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ یَرَی الأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا، وَلاَ یَخْفَی عَلَیْه منْ أعْمَالهمْ شَیْءٌ.

4- بصائر الدّرجات 463 ح8: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا مَنْزلَةُ الإمَام فی الأَرْض بمَنْزلَة الْقَمَر فی السَّمَاء وَفی مَوْضعه هُوَ مُطَّلعٌ عَلَی جَمیع الأَشْیَاء کُلّهَا.

(25) کمال الدین 324 ح9: قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیهما السلام): مَنْ کَانَ یَعْمَلُ بالقیَاس وَالرَّأی هَلَکَ.

(26) الدرّ النظیم 770: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): نَحْنُ أَهْلُ البَیْت، لا نُقَاسُ بأَحَدٍ، وَلاَ یُقَاسُ بنَا أَحَدٌ.

(28) الاحتجاج 1/29: عَنْ أَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَن الْعَسْکَری (علیهما السلام): {قُلْ إنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مثْلُکُمْ} یَعْنی: قُلْ لَهُمْ: أَنَا فی الْبَشَریَّة مثْلُکُمْ وَ لَکنْ رَبّی خَصَّنی بالنُّبُوَّة دُونَکُم.

(29) 1- بحار الأنوار 99/101: زیَارَةٌ أُخْرَی لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): الدَّاعیَ إلَی سَبیلک، وَالْمُنْتَظر لإذْنکَ.

2- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: السَّلامُ عَلَی الدُّعَاة إلَی اللَّه وَالأَدلاَّء عَلَی مَرْضَاة اللَّه، وَالْمُظْهرینَ لأَمْر اللَّه وَنَهْیه، وَعبَاده الْمُکْرَمینَ الَّذینَ لا یَسْبقُونَهُ بالْقَوْل وَهُمْ بأَمْره یَعْمَلُون، الْمُطیعُونَ للَّه، الْقَوَّامُونَ بأَمْره، الْعَاملُونَ بإرَادَته، وَبأَمْره تَعْمَلُونَ، وَإلَی سَبیله تُرْشدُونَ، وَبقَوْله تَحْکُمُون.

3- الهدایة الکبری 230: عَن الْبَاقر (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ نَفعَلُ بإذْنه مَا نَشَاءُ، وَنَحْنُ لا نَشَاءُ إلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ.

ص:185

(30) الغیبة للنعمانی 326 ح3: قَالَ: أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إذَا أُذنَ الإمَامُ دَعَا اللَّهَ باسْمه الْعبْرَانیّ الأَکْبَر، فَأُتیحَتْ لَهُ أَصْحَابَهُ الثَّلاثُمائَة وَثَلاثَةَ عَشَرَ قَزَعٌ کَقَزَع الْخَریف وَهُمْ أَصْحَابُ الأَلْویَة، وَمنْهُمْ مَنْ یُفْقَدُ عَنْ فرَاشه لَیْلاً فَیُصْبحُ بمَکَّةَ وَمنْهُمْ مَنْ یُرَی یَسیرُ فی السَّحَاب نَهَاراً.

(31) مصباح المتهجّد 411: الدُّعَاءُ فی غَیْبَة القَائم منْ آل مُحَمَّد (علیهم السلام): وَأَمْرَکَ یَنْتَظرُ و...، اللَّهُمَّ إنَّا نَسْأَلُکَ أَنْ تَأْذَنَ لوَلیّکَ فی إظْهَار عَدْلکَ فی عبَادکَ.

(32) کمال الدین 330 ح16: عَن الْباقر (علیه السلام) قَالَ: یَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرقَ وَالْمَغْربَ.

(33) کمال الدین 144 ح11: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: مَا تُنْکرُ هَذه الأُمَّةُ أَنْ یَکُونَ اللَّهُ یَفْعَلُ بحُجَّته مَا فَعَلَ بیُوسُفَ، أَنْ یَکُونَ یَسیرُ فیمَا بَیْنَهُم وَیَمْشی فی أَسْوَاقهمْ وَیَطَأُ بُسُطَهُمْ وَهُمْ لا یَعْرفُونَه حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ (عزوجل) لَهُ أَنْ یُعَرّفَهُمْ نَفْسَهُ کَمَا أَذنَ لیُوسُفَ.

(35) دلائل الإمامة 550: فی الدُّعَاء لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): صَلّ عَلَی وَلیّکَ الْمُحْیی سُنَّتَکَ، الْقَائم بأَمْرکَ.

(36) 1- بحار الأنوار 52/307 ح82: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: رجَالٌ کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدید، هُمْ أَطْوَعُ لَهُ منَ الأَمَة لسَیّدهَا.

2- کمال الدین 264 ح11: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): یَجْمَعُ اللَّهُ لَهُ منْ أَقَاصی الْبلاد عَلَی عَدَد أَهْل بَدْرٍ ثَلاثَمائَةٍ وَثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلا ...، کَرَّارُونَ، مُجدُّونَ فی طَاعَته.

3- المناقب آل أبی طالب 3/362: عَنْ مَأْمُونٍ الرَّقّی، قَالَ: کُنْتُ عنْدَ سَیّدی الصَّادق (علیه السلام) إذْ دَخَلَ سَهْلُ بْنُ الْحَسَن الْخُرَاسَانیُّ فَسَلَّمَ عَلَیْه ثُمَّ جَلَسَ فَقَالَ لَهُ: یَا بْنَ رَسُول اللَّه! لَکُمُ الرَّأْفَةُ وَ الرَّحْمَةُ وَ أَنْتُمْ أَهْلُ بَیْت الإمامَة، مَا الَّذی یَمْنَعُکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ حَقٌّ تَقْعُدُ عَنْهُ وَأَنْتَ تَجدُ منْ شیعَتکَ مائَةَ أَلْفٍ یَضْربُونَ بَیْنَ یَدَیْکَ بالسَّیْف؟.

فَقَالَ (علیه السلام) لَهُ: اجْلسْ یَا خُرَاسَانیُّ! رَعَی اللَّهُ حَقَّکَ، ثُمَّ قَالَ: یَا حَنیفَةُ! اسْجُری التَّنُّورَ فَسَجَرَتْهُ حَتَّی صَارَ کَالْجَمْرَة وَ ابْیَضَّ عُلُوُّهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا خُرَاسَانیُّ! قُمْ فَاجْلسْ فی التَّنُّور، فَقَالَ الْخُرَاسَانیُّ: یَا سَیّدی! یَا بْنَ رَسُول اللَّه! لا تُعَذّبْنی بالنَّار أَقلْنی أَقَالَکَ اللَّهُ قَالَ قَدْ أَقَلْتُکَ، فَبَیْنَمَا نَحْنُ کَذَلکَ إذْ أَقْبَلَ هَارُونُ الْمَکّیُّ وَنَعْلُهُ فی سَبَّابَته، فَقَالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُول اللَّه! فَقَالَ لَهُ الصَّادقُ (علیه السلام): أَلْق النَّعْلَ منْ یَدکَ وَاجْلسْ فی التَّنُّور، قَالَ: فَأَلْقَی النَّعْلَ منْ سَبَّابَته ثُمَّ جَلَسَ فی التَّنُّور وَأَقْبَلَ الإمَامُ (علیه السلام) یُحَدّثُ الْخُرَاسَانیَّ حَدیثَ خُرَاسَانَ حَتَّی کَأَنَّهُ شَاهدٌ لَهَا.

ثُمَّ قَالَ: قُمْ یَا خُرَاسَانیُّ! وَانْظُرْ مَا فی التَّنُّور؟ قَالَ: فَقُمْتُ إلَیْه فَرَأَیْتُهُ مُتَرَبّعاً فَخَرَجَ إلَیْنَا وَسَلَّمَ عَلَیْنَا، فَقَالَ لَهُ الإمَامُ (علیه السلام): کَمْ تَجدُ بخُرَاسَانَ مثْلَ هَذَا؟ فَقَالَ: وَاللَّه وَلا وَاحداً، فَقَالَ (علیه السلام): لا وَاللَّه وَلا وَاحداً، فَقَالَ: أَمَا إنَّا لا نَخْرُجُ فی زَمَانٍ لا نَجدُ فیه خَمْسَةً مُعَاضدینَ،

ص:186

لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بالْوَقْت.

(37) بحار الأنوار 52/307 ح82: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: رجَالٌ یَتَمَسَّحُونَ بسَرْج الإمَام (علیه السلام) یَطْلُبُونَ بذَلکَ الْبَرَکَةَ وَیَحُفُّونَ به یَقُونَهُ، بأَنْفُسهمْ فی الْحُرُوب وَیَکْفُونَهُ مَا یُریدُ فیهم، هُمْ أَطْوَعُ لَهُ منَ الأَمَة لسَیّدهَا.

(38) کمال الدین 330 ح16: عَن الْباقر (علیه السلام) قَالَ: یَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرقَ وَالْمَغْربَ.

(39) 1- الکافی 5/162 ح4: عَن الصَّادقیْنَ (علیهما السلام) قَالَ: وَکَرّرْ فی لَیْلَة ثَلاثٍ وَعشْرینَ منْ شَهْر رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجداً وَقَائماً وَقَاعداً وَعَلَی کُلّ حَالٍ وَفی الشَّهْر کُلّه وَکَیْفَ أَمْکَنَکَ وَمَتَی حَضَرَکَ منْ دَهْرکَ تَقُولُ بَعْدَ تَمْجید اللَّه تَعَالَی وَالصَّلاة عَلَی النَّبیّ عَلَیْه وَآله السَّلامُ: اللَّهُمَّ کُنْ لوَلیّکَ الحُجَّة بْن الْحَسَن فی هَذه السَّاعَة وَفی کُلّ سَاعَةٍ وَلیّاً وَحَافظاً وَقَائداً وَنَاصراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتَّی تُسْکنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَکّنَهُ فیهَا طَویلاً.

2- کمال الدین 254: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): قَالَ اللَّهُ تعالی: ثُمَّ لأُدیمَنَّ مُلْکَهُ وَلأُدَاولَنَّ الأَیَّامَ بَیْنَ أَوْلیَائی إلَی یَوْم الْقیَامَة.

(40) کمال الدین 286 ح2: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): طُوبَی لمَنْ أَدْرَکَ قَائمَ أَهْل بَیْتی وَهُوَ یَأْتَمُّ به فی غَیْبَته قَبْلَ قیَامه وَیَتَوَلَّی أَوْلیَاءَهُ وَیُعَادی أَعْدَاءَه.

(41) مصباح المتهجّد 803: فی دُعَاءٍ فی الأیَّام الرَّجَبیَّة: اللَّهُمَّ لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَبَیْنَهَا إلاَّ أَنَّهُمْ عبَادُکَ وَخَلْقُکَ فَتْقُهَا وَرَتْقُهَا بیَدکَ بَدْؤُهَا منْکَ وَعَوْدُهَا إلَیْک.

(42) 1- المزار للمشهدی 574: فی دُعَاء النُّدْبَة: الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لنَفْسکَ وَدینک.

2- بصائر الدّرجات 82 ح10: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ صَفْوَتُهُ وَنَحْنُ خیَرَتُه.

(43) 1- من لا یحضره الفقیه 2/615: فی الزیَارَة الْجَامعَة: آتَاکُمُ اللَّهُ مَا لَمْ یُؤْت أَحَداً منَ الْعَالَمینَ.

2- الیقین 318: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) قَالَ: هُمُ الْمُصْطَفَوْنَ بسرّ اللَّه، اخْتَارَهُمُ اللَّهُ وَحَبَاهُمْ وَخَصَّهُمْ وَاصْطَفَاهُمْ وَفَضَّلَهُمْ وَارْتَضَاهُمْ وَانْتَجَبَهُمْ وَانْتَقَاهُمْ.

(44) الأمالی للمفید 59 ح4: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه مَا نَقُولُ بأَهْوَائنَا وَلا نَعْمَلُ بآرَائنَا، وَلا نَقُولُ إلاَّ مَا قَالَ رَبُّنَا (عزوجل).

(45) بحار الأنوار 26/7: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (صلوات الله علیه): الْوَیْلُ کُلُّ الْوَیْل! لمَنْ أَنْکَرَ فَضْلَنَا وَخُصُوصیَّتَنَا وَمَا أَعْطَانَا اللَّهُ رَبُّنَا؛ لأَنَّ مَنْ أَنْکَرَ شَیْئاً ممَّا أَعْطَانَا اللَّهُ فَقَدْ أَنْکَرَ قُدْرَةَ اللَّه (عزوجل) وَمَشیَّتَهُ فینَا.

(46) 1- الکافی 1/198 ح1: عَن الإمَام الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ کَالشَّمْس الطَّالعَة الْمُجَلّلَة بنُورهَا للْعَالَم، وَهیَ فی الأُفُق بحَیْثُ لا تَنَالُهَا الأَیْدی وَالأَبْصَار... ، فَمَنْ ذَا الَّذی یَبْلُغُ مَعْرفَةَ

ص:187

الإمَام؟! أَوْ یُمْکنُهُ اخْتیَارُهُ؟! هَیْهَاتَ! هَیْهَاتَ! ضَلَّت الْعُقُولُ وَتَاهَت الْحُلُومُ وَحَارَت الأَلْبَابُ وَخَسَأَت الْعُیُونُ وَتَصَاغَرَت الْعُظَمَاءُ وَتَحَیَّرَت الْحُکَمَاءُ وَتَقَاصَرَت الْحُلَمَاءُ وَحَصرَت الْخُطَبَاءُ وَجَهلَت الأَلبَّاءُ وَکَلَّت الشُّعَرَاءُ وَعَجَزَت الأُدَبَاءُ وَعَییَت الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْف شَأْنٍ منْ شَأْنه أَوْ فَضیلَةٍ منْ فَضَائله وَأَقَرَّتْ بالْعَجْز وَالتَّقْصیر، وَکَیْفَ یُوصَفُ بکُلّه أَوْ یُنْعَتُ بکُنْهه أَوْ یُفْهَمُ شَیْ ءٌ منْ أَمْره أَوْ یُوجَدُ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ وَیُغْنی غنَاهُ! لا، کَیْفَ؟! وَأَنَّی؟! وَهُوَ بحَیْثُ النَّجْم منْ یَد الْمُتَنَاولینَ وَوَصْف الْوَاصفینَ، فَأَیْنَ الاخْتیَارُ منْ هَذَا؟! وَأَیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا؟! وَأَیْنَ یُوجَدُ مثْلُ هَذَا؟! أَتَظُنُّونَ أَنَّ ذَلکَ یُوجَدُ فی غَیْر آل الرَّسُول مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم)؟!.

2- الکافی 8/268 ح394: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: مَا کَلَّمَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) الْعبَادَ بکُنْه عَقْله.

(47) تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: أَقَامَهُم مَقَامَ نَفْسه؛ لأَنَّهُ لا یُرَی وَلا یُدْرَکُ وَلا تُعْرَفُ کَیْفیَّتُهُ وَلا إنّیَّتُهُ فَهَؤُلاء النَّاطقُونَ الْمُبَلّغُونَ عَنْهُ الْمُتَصَرّفُونَ فی أَمْره وَنَهْیه فَبهمْ تَظْهَرُ قُدْرَتُه.

(48) 1- المزار للمشهدی 304: زیارَةٌ أُخْرَی لَه (علیه السلام): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَافظَ سرّ اللَّه، وَمُمْضیَ حُکْم اللَّه، وَمُجَلّیَ إرَادَة اللَّه، وَمَوْضعَ مَشیَّة اللَّه.

2- المحتضر 227 ح296: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ الإمَامَ وَکْرٌ لإرَادَة اللَّه (عزوجل)، لا یَشَاءُ إلاَّ مَنْ شَاءَ اللَّهُ.

3- الهدایة الکبری 226: عَن الْبَاقر (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ نَفْعَلُ بإذْنه مَا نَشَاءُ، وَنَحْنُ لاَ نَشَاءُ إلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ، وَإذَا أَرَدْنَا أَرَادَ اللَّهُ.

(49) 1- الکافی 1/203 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لا یُنَالُ مَا عنْدَ اللَّه إلاَّ بجهَة أَسْبَابه.

2- بصائر الدّرجات 26 ح2: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَبَی اللَّهُ أَنْ یُجْریَ الأَشْیَاءَ إلاَّ بالأَسْبَاب، ذَلکَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَنَحْنُ.

(50) 1- بحار الأنوار 97/207 ح8: زیَارَةٌ لَهُم (علیهم السلام): أَشْهَدُ أَنَّکُم الأَعْلامُ الَّتی فَطَرَهَا لإرْشَاد خَلیقَته.

2- الکافی 1/197 ح3: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: لا یَهْتَدی هَادٍ إلاَّ بهُدَاهُمْ وَلا یَضلُّ خَارجٌ منَ الْهُدَی إلاَّ بتَقْصیرٍ عَنْ حَقّهمْ.

(51) 1- بحار الأنوار 26/259 ح36: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ علَّةُ الْوُجُود.

2- المحتضر 136: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: لأَجْلنَا خَلَقَ اللَّهُ (عزوجل) السَّمَاءَ وَالأَرْضَ وَالْعَرْشَ وَالْکُرْسیَّ وَالْجَنَّةَ وَالنَّار.

ص:188

(52) الصحیفة السجادیّة 26: الْحَمْدُ للَّه الَّذی جَعَلَ لَنَا الْفَضیلَةَ بالْمَلَکَة عَلَی جَمیع الْخَلْق، فَکُلُّ خَلیقَته مُنْقَادَةٌ لَنَا بقُدْرَته، وَصَائرَةٌ إلَی طَاعَتنَا بعزَّته.

(53) 1- ثواب الأعمال 96: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ: مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً أَکْثَرَ منَ الْمَلائکَة.

2- بصائر الدّرجات 87 ح4: عَنْ أَبی جَعْفَر (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه إنَّ فی السَّمَاء لَسَبْعینَ صنْفاً منَ الْمَلائکَة لَو اجْتَمَعَ عَلَیْهمْ أَهْلُ الأَرْض کُلُّهُمْ یُحْصُونَ عَدَدَ صنْفٍ منْهُمْ مَا أَحْصَوْهُمْ وَإنَّهُمْ لَیَدینُونَ بوَلایَتنَا.

3- بصائر الدّرجات 88 ح9: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَالَّذی نَفْسی بیَده لَمَلائکَةُ اللَّه فی السَّمَاوَات أَکْثَرُ منْ عَدَد التُّرَاب فی الأَرْض، وَمَا فی السَّمَاء مَوْضعُ قَدَمٍ إلاَّ وَفیهَا مَلَکٌ یُقَدّسُ لَهُ وَیُسَبّحُ، وَلاَ فی الأَرْض شَجَرَةٌ وَلا مثْلُ غَرْزَةٍ إلاَّ وَفیهَا مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بهَا یَأْتی کُلَّ یَوْمٍ بعلْمهَا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بهَا، وَمَا منْهُمْ أَحَدٌ إلاَّ وَیَتَقَرَّبُ إلَی اللَّه فی کُلّ یَوْمٍ بوَلایَتنَا أَهْل الْبَیْت وَیَسْتَغْفرُ لمُحبّینَا وَیَلْعَنُ أَعْدَاءَنَا وَیَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُرْسلَ عَلَیْهمْ منَ الْعَذَاب إرْسَالاً.

(54) 1- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.

2- بحار الأنوار 27/36: قَالَ أَمیرُ المُؤمنینَ (علیه السلام): وَالَّذی رَفَعَ السَّمَاءَ بغَیْر عَمَدٍ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ رَامَ أَنْ یَزُولَ منْ مَکَانه بقَدْر نَفَسٍ وَاحدٍ لَمَا زَالَ حَتَّی آذَنَ لَهُ، وَکَذَلکَ یَصیرُ حَالُ وَلَدیَ الْحَسَن وَبَعْدَهُ الْحُسَیْنُ وَتسْعَةٌ منْ وُلْد الْحُسَیْن تَاسعُهُمْ قَائمُهُم.

(55) علل الشرائع 1/ 5 ح1: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ الْمَلائکَةَ لَخُدَّامُنَا وَخُدَّامُ مُحبّینَا.

(56) الخرائج والجرائح 1/295 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): یَا مَلَکَ الْمَوْت! قَالَ: لَبَّیْکَ أَیُّهَا

الإمَامُ! قَالَ: أَلَسْتَ أُمرْتَ بالسَّمْع وَ الطَّاعَة لَنَا؟ قَالَ: بَلَی.

(57) 1- مشارق أنوار الیقین 236: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَالآخرَةَ لأَجْلهمْ.

2- بحار الأنوار 26/349 ح23: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): لَوْلانَا لَمْ یَخْلُق اللَّهُ الْجَنَّةَ وَلا النَّارَ وَلا الأَنْبیَاءَ وَلاَ الْمَلائکَةَ.

3- عیون المعجزات 69: قَالَ الْباقرُ (علیه السلام): لَوْ لا نَحْنُ لَمْ یَخْلُق اللَّهُ تعالی سَمَاءً وَلا أَرْضاً وَ لاَ جَنَّةً وَلا نَاراً وَلا شَمْساً وَلا قَمَراً وَلا جنّاً وَلا إنْساً.

(58) الکافی 1/408 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): الدُّنْیَا وَمَا فیهَا للَّه (تبارک و تعالی) وَلرَسُوله وَلَنَا.

(59) 1- تأویل الآیات 2/852 ح8: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): نَحْنُ الَّذینَ أَنْقَذَ اللَّهُ النَّاسَ بنَا منَ الضَّلالَة.

2- بحار الأنوار 99/187: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الدَّالُّونَ عَلَی الْهُدَی.

ص:189

3- بصائر الدّرجات 220 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لا یَهْتَدی هَادٍ منْ ضَلالَةٍ إلاَّ بهمْ.

(60) 1- کمال الدین وتمام النعمة 260 ح5: عَن الْباقر (علیهما السلام): بهمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَعْمَرُ بلاَدَهُ، وَبهمْ یُنْزلُ الْقَطْرَ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.

2- مدینة المعاجز 6/47 ح266: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لَوْلاَنَا مَا اطَّرَدَت الأَنْهَارُ وَلاَ أَیْنَعَت الثّمَارُ وَلاَ اخْضَرَّت الأَشْجَارُ.

(61) الاختصاص 223: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): بهمْ یُمْسکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الأَرْض إلاَّ بإذْنه.

(62) کمال الدین 416 ح9: هشَامُ بْنُ سَالم، قَالَ: سَأَلْتُ عَن الصَّادق (علیه السلام) هَلْ یَکُونُ إمَامَان فی وَقْتٍ؟ قَالَ: لاَ إلاَّ أَنْ یَکُونَ أَحَدُهُمَا صَامتاً مَأْمُوماً لصَاحبه وَالآخَرُ نَاطقاً إمَاماً لصَاحبه، وَأَمَّا أَنْ یَکُونَا إمَامَیْن نَاطقَیْن فی وَقْتٍ وَاحدٍ، فَلاَ.

(63) علل الشرائع 1/9 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: خَرَجَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ (علیهما السلام) عَلَی أَصْحَابه فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَّهَ جَلَّ ذکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعبَادَ إلاّ لیَعْرفُوهُ، فَإذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بعبَادَته عَنْ عبَادَة مَا سوَاهُ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: یَابْنَ رَسُول اللَّه! بأَبی أَنْتَ وَأُمّی فَمَا مَعْرفَةُ اللَّه؟ قَالَ: مَعْرفَةُ أَهْل کُلّ زَمَانٍ إمَامَهُمُ الَّذی یَجبُ عَلَیْهمْ طَاعَتُهُ.

(64) 1- بحار الأنوار 99/203: (الزّیَارَةُ الثَّانیَةَ عَشَرَةَ) : السَّلاَمُ عَلَی غَایَة الْمَوْجُودَات.

2- بحار الأنوار 26/259 ح36: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ علَّةُ الْوُجُود.

(65) 1- مشارق أنوار الیقین 177: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ مَلَکیُّ الذَّات، إلَهیُّ الصّفَات، و أَنَّهُم صفَاتُ اللَّه وَصَفْوَتُه.

2- عیون أخبار الرّضا (علیه السلام) 2/9 ح13: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) لعَلیّ (صلوات الله علیه): أَنْتَ الْمَثَلُ الأَعْلَی.

3- تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: أَقَامَهُم مَقَامَ نَفْسه؛ لأَنَّهُ لا یُرَی وَلا یُدْرَکُ وَلا تُعْرَفُ کَیْفیَّتُهُ وَلا إنّیَّتُهُ.

(66) الاحتجاج 2/317: فی زیارَة آل یَاسین (علیهم السلام): یَا مَوْلایَ! شَقیَ مَنْ خَالَفَکُمْ وَسَعدَ مَنْ أَطَاعَکُمْ.

(67) بحار الأنوار 25/17 ح31: عَن الْبَاقر (علیه السلام) قَالَ: أَوَّلُ مَا ابْتَدَأَ منْ خَلْقٍ خَلَقَهُ أَنْ خَلَقَ مُحَمَّداً وَخَلَقَنَا أَهْلَ الْبَیْت ...، نُسَبّحُ اللَّهَ تعالی وَنُقَدّسُهُ وَنَحْمَدُهُ وَنَعْبُدُهُ حَقَّ عبَادَته.

(68) 1- الکافی 4/578 ح2: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ، وَمَنْ جَهلَهُمْ فَقَدْ جَهلَ اللَّهَ.

2- تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: لَوْلاهُمْ مَا عُرفَ اللَّهُ وَلا یُدْرَی کَیْفَ

ص:190

یُعْبَدُ الرَّحْمَنُ.

3- بصائر الدّرجات 516 ح6: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ الأَعْرَافُ الَّذینَ لا یُعْرَفُ اللَّهُ إلاَّ بسَبیل مَعْرفَتنَا.

(69) راجع الهامش (65).

(70) قرب الإسناد 336 ح 1238: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام): إنَّ الإمَامَ بمَنْزلَة الْبَحْر، لاَ یَنْفَدُ مَا عنْدَهُ، وَعَجَائبُهُ أَکْثَرُ منْ ذَلکَ.

(71) تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام) 308 ح 152: قَالَ رَجُلٌ لإمْرَأَته: اذْهَبی إلَی فَاطمَةَ بنْت رَسُول اللَّه فَاسْأَلیهَا عَنّی أَنّی منْ شیعَتکُمْ أَمْ لَیْسَ منْ شیعَتکُمْ فَسَأَلَتْهَا، فَقَالَتْ: قُولی لَهُ: إنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بمَا أَمَرْنَاکَ وَتَنْتَهی عَمَّا زَجَرْنَاکَ عَنْهُ فَأَنْتَ منْ شیعَتنَا وَإلاَّ فَلاَ، فَرَجَعَتْ فَأَخْبَرَتْهُ فَقَالَ: یَا وَلیّی وَمَنْ یَنْفَکُّ منَ الذُّنُوب وَالْخَطَایَا، فَأَنَا إذاً خَالدٌ فی النَّار، فَإنَّ مَنْ لَیْسَ منْ شیعَتهمْ فَهُوَ خَالدٌ فی النَّار، فَرَجَعَت الْمَرْأَةُ فَقَالَتْ لفَاطمَةَ: مَا قَالَ زَوْجُهَا.

فَقَالَتْ فَاطمَةُ: قُولی لَهُ: لَیْسَ هَکَذَا، شیعَتُنَا منْ خیَار أَهْل الْجَنَّة وَکُلُّ مُحبّینَا وَمُوَالی أَوْلیَائنَا وَمُعَادی أَعْدَائنَا وَالْمُسْلمُ بقَلْبه وَلسَانه لَنَا لَیْسُوا منْ شیعَتنَا إذَا خَالَفُوا أَوَامرَنَا وَنَوَاهیَنَا فی سَائر الْمُوبقَات وَهُمْ مَعَ ذَلکَ فی الْجَنَّة وَلَکنْ بَعْدَ مَا یُطَهَّرُونَ منْ ذُنُوبهمْ بالْبَلاَیَا وَالرَّزَایَا أَوْ فی عَرَصَات الْقیَامَة بأَنْوَاع شَدَائدهَا أَوْ فی الطَّبَق الأَعْلَی منْ جَهَنَّمَ بعَذَابهَا إلَی أَنْ نَسْتَنْقذَهُمْ بحُبّنَا منْهَا وَنَنْقُلَهُمْ إلَی حَضْرَتنَا.

(72) بصائر الدّرجات 34 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد منْ طینَة علّیّینَ وَخَلَقَ قُلُوبَهُمْ منْ طینَةٍ فَوْقَ ذَلکَ وَخَلَقَ شیعَتَهُمْ منْ طیْنَةٍ دُونَ علّیّینَ وَخَلَقَ قُلُوبَهُمْ منْ طینَة علّیّینَ فَقُلُوبُ شیعَتنَا منْ أَبْدَان آل مُحَمَّد.

(73) 1- بحار الأنوار 26/259 ح36: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ علَّةُ الْوُجُود.

2- مشارق أنوار الیقین 236: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَالآخرَةَ لأَجْلهم.

(74) إثبات الوصیّة 183: عَنْ أَبی عَبْداللَّه (علیه السلام) قَالَ: جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَیَاةً للأَنَام.

(77) 1- مختصر بصائر الدّرجات 165: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ أُمَّتی عُرضَتْ عَلَیَّ عنْدَ الْمیثَاق فَکَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بی وَصَدَّقَنی عَلیٌّ وَکَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بی وَصَدَّقَنی حیثُ بُعثْتُ فَهُوَ الصّدّیقُ الأَکْبَر.

2- الأمالی للمفید 113 ح6: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ اللَّهَ (عزوجل) خَلَقَ الأَرْوَاحَ قَبْلَ الأَجْسَام بأَلْفَیْ عَامٍ وَعَلَّقَهَا بالْعَرْش وَأَمَرَهَا بالتَّسْلیم عَلَیَّ وَالطَّاعَة لی، وَکَانَ أَوَّلُ مَنْ سَلَّمَ عَلَیَّ وَأَطَاعَنی منَ الرّجَال رُوحَ عَلیّ بْن أَبی طَالب (علیه السلام).

ص:191

3- بصائر الدّرجات 108 ح7: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ خَلَقَ الأَرْوَاحَ قَبْلَ الأَجْسَاد بأَلْفَیْ عَامٍ فَأَسْکَنَهَا الْهَوَاءَ، فَمَا تَعَارَفَ منْهَا هُنَالکَ ائْتَلَفَ فی الدُّنْیَا وَمَا تَنَاکَرَ منْهَا هُنَاکَ اخْتَلَفَ فی الدُّنْیَا.

4- معانی الأخبار 108 ح1: قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنَّ اللَّهَ (تبارک و تعالی) خَلَقَ الأَرْوَاحَ قَبْلَ الأَجْسَاد بأَلْفَیْ عَامٍ، فَجَعَلَ أَعْلاهَا وَأَشْرَفَهَا أَرْوَاحَ مُحَمَّد وَعَلیٍّ وَفَاطمَةَ وَالْحَسَن وَالْحُسَیْن وَالأَئمَّة بَعْدَهُمْ، فَعَرَضَهَا عَلَی السَّمَاوَات وَالأَرْض وَالْجبَال، فَغَشیَهَا نُورُهُم ...، فَأَیُّکُمْ یَحْملُهَا بأَثْقَالَهَا وَیَدَّعیهَا لنَفْسه دُونَ خَیْرَاتی، فَأَبَت السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ وَالْجبَالُ أَنْ یَحْملْنَهَا.

(78) 1- بصائر الدّرجات 91 ح8: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: أَخْرَجَ اللَّهُ منْ ظَهْر آدَمَ ذُرّیَّتَهُ إلَی یَوْم الْقیَامَة، فَخَرَجُوا کَالذَّرّ فَعَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ وَلَوْ لا ذَلکَ لَمْ یَعْرفْ أَحَدٌ رَبَّهُ، ثُمَّ قَالَ (عزوجل): {أَلَسْتُ برَبّکُمْ قَالَوا بَلَی} وَإنَّ هَذَا مُحَمَّد رَسُولی وَعَلیٌّ أَمیرُ الْمُؤمنینَ خَلیفَتی وَأَمینی.

2- مشارق أنوار الیقین 260: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَنَا آخذُ العَهْد عَلَی الأَرْوَاح فی الأَزَل، أَنَا المُنَادی لَهُم أَلَسْتُ برَبّکُم بأَمْر قَیُّوم لَمْ یَزَلْ، أَنَا کَلمَةُ اللَّه النَّاطقَة فی خَلْقه، أَنَا آخذُ العَهْد عَلَی جَمیع الخَلاَئق فی الصَّلَوَات.

3- الکافی 1/436 ح1: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ: إنَّ اللَّهَ أَخَذَ میثَاقَ شیعَتنَا بالْوَلایَة وَهُمْ ذَرٌّ یَوْمَ أَخَذَ الْمیثَاقَ عَلَی الذَّرّ وَالإقْرَارَ لَهُ بالرُّبُوبیَّة وَلمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) بالنُّبُوَّة.

(80) 1- علل الشرائع 1/141 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ أَصْبَحَ یَجدُ بَرْدَ حُبّنَا عَلَی قَلْبه فَلْیَحْمَد اللَّهَ عَلَی بَادئ النّعَم، قیلَ: وَ مَا بَادئُ النّعَم؟ قَالَ: طیبُ الْمَوْلد.

2- علل الشرائع 1/141ح3: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): یَا عَلیُّ! مَنْ أَحَبَّنی وَأَحَبَّکَ وَأَحَبَّ الأَئمَّةَ منْ وُلْدکَ فَلْیَحْمَد اللَّهَ عَلَی طیب مَوْلده، فَإنَّهُ لا یُحبُّنَا إلاَّ مَنْ طَابَتْ ولادَتُهُ وَلا یُبْغضُنَا إلاَّ مؤمن خَبُثَتْ ولادَتُه.

3- علل الشرائع 1/142ح6: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): لا یُبْغضُکُمْ إلاَّ ثَلاثَةٌ؛ وَلَدُ زنًا وَمُنَافقٌ وَمَنْ حَمَلَتْ به أُمُّهُ وَهیَ حَائض.

(81) 1- بصائر الدّرجات 115 ح22: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَر (علیهما السلام): مَا منْ مَلَکٍ یُهْبطُهُ اللَّهُ فی أَمْرٍ إلاَّ بَدَأَ بالإمَام فَعَرَضَ ذَلکَ عَلَیْه.

2- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.

(82) الکافی 6/13 ح4: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ (عزوجل) إذَا أَرَادَ أَنْ یَخْلُقَ النُّطْفَةَ الَّتی ممَّا أَخَذَ عَلَیْهَا الْمیثَاقَ فی صُلْب آدَمَ أَوْ مَا یَبْدُو لَهُ فیه وَیَجْعَلَهَا فی الرَّحم حَرَّکَ الرَّجُلَ للْجمَاع

ص:192

وَأَوْحَی إلَی الرَّحم أَن افْتَحی بَابَک حَتَّی یَلجَ فیک خَلْقی وَقَضَائیَ النَّافذُ وَقَدَری، فَتَفْتَحُ الرَّحمُ بَابَهَا فَتَصلُ النُّطْفَةُ إلَی الرَّحم فَتَرَدَّدُ فیه أَرْبَعینَ یَوْماً، ثُمَّ تَصیرُ عَلَقَةً أَرْبَعینَ یَوْماً، ثُمَّ تَصیرُ مُضْغَةً أَرْبَعینَ یَوْماً ثُمَّ تَصیرُ لَحْماً تَجْری فیه عُرُوقٌ مُشْتَبکَةٌ.

ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ مَلَکَیْن خَلاَّقَیْن یَخْلُقَان فی الأَرْحَام مَا یَشَاءُ اللَّهُ فَیَقْتَحمَان فی بَطْن الْمَرْأَة منْ فَم الْمَرْأَة فَیَصلان إلَی الرَّحم وَفیهَا الرُّوحُ الْقَدیمَةُ الْمَنْقُولَةُ فی أَصْلاب الرّجَال وَأَرْحَام النّسَاء فَیَنْفُخَان فیهَا رُوحَ الْحَیَاة وَالْبَقَاء وَیَشُقَّان لَهُ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَجَمیعَ الْجَوَارح وَجَمیعَ مَا فی الْبَطْن بإذْن اللَّه، ثُمَّ یُوحی اللَّهُ إلَی الْمَلَکَیْن اکْتُبَا عَلَیْه قَضَائی وَقَدَری وَنَافذَ أَمْری وَاشْتَرطَا لیَ الْبَدَاءَ فیمَا تَکْتُبَان، فَیَقُولان: یَا رَبّ! مَا نَکْتُبُ؟ فَیُوحی اللَّهُ إلَیْهمَا أَن ارْفَعَا رَءُوسَکُمَا إلَی رَأْس أُمّه فَیَرْفَعَان رُءُوسَهُمَا فَإذَا اللَّوْحُ یَقْرَعُ جَبْهَةَ أُمّه فَیَنْظُرَان فیه فَیَجدَان فی اللَّوْح صُورَتَهُ وَزینَتَهُ وَأَجَلَهُ وَمیثَاقَهُ شَقیّاً أَوْ سَعیداً وَجَمیعَ شَأْنه.

(83) علل الشرائع 2/584 ح28: عَن الْمُفَضَّل بْن عُمَر، قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَر بْنَ مُحَمَّد (علیه السلام) عَن الْطّفْل یَضْحَکُ منْ غَیْر عَجَبٍ وَیَبْکی منْ غَیْر أَلَمٍ؟ فَقَالَ: یَا مُفَضَّلُ! مَا منْ طفْلٍ إلاَّ وَهُوَ یَرَی الإمَامَ وَیُنَاجیه فَبُکَاؤُهُ لغَیْبَة الْإمَام عَنْهُ وَضَحکُهُ إذَا أَقْبَلَ عَلَیْه حَتَّی إذَا أُطْلقَ لسَانُهُ أُغْلقَ ذَلکَ الْبَابُ عَنْهُ وَضُربَ عَلَی قَلْبه بالنّسْیَان.

(84) 1- المزار للمفید 7: عَنْ صَاحب الزَّمَان (علیه السلام) قَالَ: إنَّا یُحیطُ علْمُنَا بأَنْبَائکُمْ وَلا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْ ءٌ منْ أَخْبَارکُم.

2- الاحتجاج 2/322: توقیعُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): إنَّا غَیْرُ مُهْملیْنَ لمُراعَاتکُمْ وَ لا نَاسیْنَ لذکْرکُمْ.

(86) المزار للمشهدی 485: زیارَةُ مَولایَ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام)، زیارَة الشُّهَدَاء: فَلَئنْ أَخَّرَتْنی الدُّهُورُ وَعَاقَنی عَنْ نَصْرکَ الْمَقْدُورُ وَلَمْ أَکُنْ لمَنْ حَارَبَکَ مُحَارباً وَلمَنْ نَصَبَ لَکَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصباً، فَلأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَمَسَاءً وَ لأَبْکیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوع دَماً؛ حَسْرَةً عَلَیْکَ وَتَأَسُّفاً عَلَی مَا دَهَاکَ وَتَلَهُّفاً حَتَّی أَمُوتَ بلَوْعَة الْمُصَاب وَغُصَّة الاکْتیَاب.

(87) تفسیر العیّاشی 2/205 ح16: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: مَا منْ عَبْدٍ إلاَّ وَمَعَهُ مَلَکَان یَحْفَظَانه، فَإذَا جَاءَ الأَمْرُ منْ عنْد اللَّه خَلَّیَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ أَمْر اللَّه.

(88) 1- کمال الدین وتمام النعمة 260 ح5: عَن الْباقر (علیهما السلام): بهمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَعْمَرُ بلادَهُ، وَبهمْ یُنْزلُ الْقَطْرَ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.

2- الکافی 1/144 ح5: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): بنَا أَثْمَرَت الأَشْجَارُ، وَأَیْنَعَت الثّمَارُ، وَجَرَت الأَنْهَارُ وَبنَا یَنْزلُ غَیْثُ السَّمَاء، وَیَنْبُتُ عُشْبُ الأَرْض.

(89) 1- کمال الدین 441 ح12: عَنْ صاحب الزَّمان (علیه السلام) قَالَ: بی یَدْفَعُ اللَّهُ (عزوجل) الْبَلاءَ عَنْ أَهْلی وَشیعَتی.

ص:193

2- الإمامة والتبصرة 103 ح92: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ اللَّه تعالی: أُولَئکَ أَوْلیَائی حَقّاً بهمْ أَدْفَعُ کُلَّ فتْنَةٍ عَمْیَاءَ حنْدسٍ وَبهمْ أَکْشفُ الزَّلازلَ وَأَدْفَعُ الآصَارَ وَالأَغْلالَ.

3- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیارَة الْجَامعَة: بکُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ منَ الذُّلّ، وَفَرَّجَ عَنَّا غَمَرَات الْکُرُوب، وَأَنْقَذَنَا منْ شَفَا جُرُف الْهَلَکَات وَمنَ النَّار.

(90) 1- مشارق أنوار الیقین 236: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَالآخرَةَ لأَجْلهم.

2- عیون المعجزات 69: قَالَ الْباقرُ (علیه السلام): لَوْ لا نَحْنُ لَمْ یَخْلُق اللَّهُ تعالی سَمَاءً وَلا أَرْضاً وَ لاَ جَنَّةً وَلا نَاراً وَلا شَمْساً وَلا قَمَراً وَلا جنّاً وَلا إنْساً.

(91) 1- بصائر الدّرجات 82 ح10: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: بنَا نَزَلَ الرَحْمَة.

2- إعلام الوری 2/184: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: بهمْ یَرْزُقُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَنْزلُ الْقَطْرُ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تَخْرُجُ بَرَکَاتُ الأَرْض.

(92) 1- الکافی 1/408 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): الدُّنْیَا وَمَا فیهَا للَّه (تبارک و تعالی) وَلرَسُوله وَلَنَا.

2- الثاقب فی المناقب 417 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): إنّ الأَرْضَ ومَنْ عَلَیْهَا للَّه تعالی وَلرَسُوله وَلْلإمَام منْ بَعْد رَسُوله.

(93) الکافی 4/578 ح2: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ، وَمَنْ جَهلَهُمْ فَقَدْ جَهلَ اللَّهَ.

(94) 1- بصائر الدّرجات 115 ح22: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَر (علیهما السلام): مَا منْ مَلَکٍ یُهْبطُهُ اللَّهُ فی أَمْرٍ إلاَّ بَدَأَ بالإمَام فَعَرَضَ ذَلکَ عَلَیْه، وَإنَّ مُخْتَلَفَ الْمَلائکَة منْ عنْد اللَّه تعالی إلَی صَاحب هَذَا الأَمْر.

2- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.

3- بحار الأنوار 27/36: قَالَ أَمیرُ المُؤمنینَ (علیه السلام): وَالَّذی رَفَعَ السَّمَاءَ بغَیْر عَمَدٍ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ رَامَ أَنْ یَزُولَ منْ مَکَانه بقَدْر نَفَسٍ وَاحدٍ لَمَا زَالَ حَتَّی آذَنَ لَهُ، وَکَذَلکَ یَصیرُ حَالُ وَلَدیَ الْحَسَن وَبَعْدَهُ الْحُسَیْنُ وَتسْعَةٌ منْ وُلْد الْحُسَیْن تَاسعُهُمْ قَائمُهُم.

(95) معانی الأخبار 523 ح13: عَنْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): مَا السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ فی الْکُرْسیّ إلاَّ کَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فی أَرْض فَلاةٍ وَفَضْلُ الْعَرْش عَلَی الْکُرْسیّ کَفَضْل الْفَلاة عَلَی تلْکَ الْحَلْقَة.

(96) 1- المزار للمشهدی 587: زیَارَتُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه عَلَی مَنْ فی الأَرْض وَ السَّمَاء، أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحُجَّةُ عَلَی مَنْ مَضَی وَمَنْ بَقی.

2- روضة الواعظین 199: قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیهما السلام): نَحْنُ حُجَجُ اللَّه عَلَی الْعَالَمین.

(97) مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه،

ص:194

وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.

(98) 1- علل الشرائع 1/276 ح1: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ للَّه تعالی مَلائکَةً وَکَّلَهُمْ بنَبَات الأَرْض منَ الشَّجَر وَالنَّخْل فَلَیْسَ منْ شَجَرَةٍ وَلا نَخْلَةٍ إلاَّ وَمَعَهَا مَلَکٌ منَ اللَّه یَحْفَظُهَا وَمَا کَانَ فیهَا وَلَوْلا أَنَّ مَعَهَا مَنْ یَمْنَعُهَا لأَکَلَهَا السّبَاعُ وَهَوَامُّ الأَرْض إذَا کَانَ فیهَا ثَمَرُهَا قَالَ وَإنَّمَا نَهَی رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) أَنْ یَضْربَ أَحَدٌ منَ الْمُسْلمینَ خَلاهُ تَحْتَ شَجَرَةٍ أَوْ نَخْلَةٍ قَدْ أَثْمَرَتْ لمَکَان الْمَلائکَة الْمُوَکَّلینَ بهَا قَالَ وَلذَلکَ یَکُونُ الشَّجَرُ وَالنَّخْلُ أُنْساً إذَا کَانَ فیه حَمْلُهُ؛ لأَنَّ الْمَلائکَةَ تَحْضُرُه.

2- علل الشرائع 2/463 ح8: عَنْ عَلی (علیه السلام) قَالَ: لَیْسَ منْ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ إلاَّ وَمَعَهَا مَلَکٌ یَضَعَهَا مَوْضعَهَا.

(99) 1- الکافی 1/407 ح8: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): الإمَامُ کَالْوَالد الرَّحیم.

2- بصائر الدّرجات 285 ح15: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه لإنَّا أَرْحَمُ بکُمْ منْکُمْ بأَنْفُسکُم.

3- الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ وَالْوَالدُ الشَّفیقُ وَالأَخُ الشَّقیقُ وَالأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.

4- الخصال 527 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ، أَشْفَقَ عَلَیْهمْ (شیعتنا) منْ آبَائهمْ وَأُمَّهَاتهم.

(100) الکافی 1/249 ح5: عَنْ عَلیّ (صلوات الله علیه) قَالَ: مَا اجْتَمَعَ التَّیْمیُّ وَالْعَدَویُّ عنْدَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَهُوَ یَقْرَأُ: {إنَّا أَنْزَلْنَاهُ} بتَخَشُّعٍ وَبُکَاءٍ فَیَقُولان: مَا أَشَدَّ رقَّتَکَ لهَذه السُّورَة؟ فَیَقُولُ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): لمَا رَأَتْ عَیْنی وَوَعَی قَلْبی وَلمَا یَرَی قَلْبُ هَذَا منْ بَعْدی، فَیَقُولان: وَمَا الَّذی رَأَیْتَ وَمَا الَّذی یَرَی؟ قَالَ: فَیَکْتُبُ لَهُمَا فی التُّرَاب: {تَنَزَّلُ الْمَلائکَةُ وَالرُّوحُ فیها بإذْن رَبّهمْ منْ کُلّ أَمْرٍ}.

قَالَ: ثُمَّ یَقُولُ: هَلْ بَقیَ شَیْ ءٌ بَعْدَ قَوْله (عزوجل): {کُلّ أَمْرٍ} فَیَقُولان: لا، فَیَقُولُ: هَلْ تَعْلَمَان مَن الْمُنْزَلُ إلَیْه بذَلکَ؟ فَیَقُولان: أَنْتَ یَا رَسُولَ اللَّه! فَیَقُولُ: نَعَمْ، فَیَقُولُ: هَلْ تَکُونُ لَیْلَةُ الْقَدْر منْ بَعْدی؟ فَیَقُولان: نَعَمْ، قَالَ: فَیَقُولُ: فَهَلْ یَنْزلُ ذَلکَ الأَمْرُ فیهَا؟ فَیَقُولان: نَعَمْ، قَالَ: فَیَقُولُ: إلَی مَنْ؟ فَیَقُولان: لا نَدْری، فَیَأْخُذُ برَأْسی وَیَقُولُ: إنْ لَمْ تَدْریَا فَادْریَا هُوَ هَذَا منْ بَعْدی، قَالَ: فَإنْ کَانَا لَیَعْرفَان تلْکَ اللَّیْلَةَ بَعْدَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) منْ شدَّة مَا یُدَاخلُهُمَا منَ الرُّعْب.

ص:195

(101) 1- الکافی 1/247 ح2: عَنْ عَلیّ بْن أَبی طَالب (علیه السلام) قَالَ: إنَّ لَیْلَةَ الْقَدْر فی کُلّ سَنَةٍ وَإنَّهُ یَنْزلُ فی تلْکَ اللَّیْلَة أَمْرُ السَّنَة وَإنَّ لذَلکَ الأَمْر وُلاةً بَعْدَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقُلْتَ: مَنْ هُمْ؟ فَقَالَ: أَنَا وَأَحَدَ عَشَرَ منْ صُلْبی أَئمَّةٌ مُحَدَّثُون.

2- تفسیر القمّی 2/290: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) قَالَ: لا تَخْفَی عَلَیْنَا لَیْلَةُ الْقدْر إنَّ الْمَلائکَةَ یُطیفُونَ بنَا فیهَا.

(102) الکافی 1/252 ح8: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا تَنَزَّلُ الْمَلائکَةُ وَالرُّوحُ فی لَیْلَة الْقَدْر بالْحُکْم الَّذی یَحْکُمُ به بَیْنَ الْعبَاد، قَالَ السَّائلُ: وَمَا کَانُوا عَلمُوا ذَلکَ الْحُکْمَ؟! قَالَ: بَلَی قَدْ عَلمُوهُ وَلَکنَّهُمْ لا یَسْتَطیعُونَ إمْضَاءَ شَیْ ءٍ منْهُ حَتَّی یُؤْمَرُوا فی لَیَالی الْقَدْر کَیْفَ یَصْنَعُونَ إلَی السَّنَة الْمُقْبلَة.

(103) 1- بصائر الدّرجات 395 ح5: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُریدُ.

2- مشارق أنوار الیقین 179: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: هُمْ قُدْرَةُ الرَّبّ وَمَشیئَتُه.

(106) الکافی 4/66 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ: إنَّ فیه تُقَسَّمُ الأَرْزَاقُ وَتُکْتَبُ

الآجَالُ، وَفیه یُکْتَبُ وَفْدُ اللَّه الَّذینَ یَفدُونَ إلَیْه، وَفیه لَیْلَةٌ الْعَمَلُ فیهَا خَیْرٌ منَ الْعَمَل فی أَلْف شَهْر.

(107) الکافی 1/288 ح3: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) فی قَوْل اللَّه (عزوجل): {إنَّما وَلیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا} قَالَ: إنَّمَا یَعْنی: أَوْلَی بکُمْ أَیْ أَحَقُّ بکُمْ وَبأُمُورکُمْ وَأَنْفُسکُمْ وَأَمْوَالکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا یَعْنی: عَلیّاً وَ أَوْلادَهُ الأَئمَّةَ (علیهم السلام) إلَی یَوْم الْقیَامَة.

(108) 1- الخصال 527 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (صلوات الله علیه) قَالَ: الإمَامُ، أَشْفَقُ عَلَیْهمْ (شیعتنا) منْ آبَائهمْ وَأُمَّهَاتهم.

2- الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ، الأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.

3- بحار الأنوار 64/126 ح27: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قُلُوبُنَا تَعْطف عَلَیْهمْ (شیعتنا) کَعَطْف الْوَالد عَلَی الْوَلَد.

(109) الیقین 318: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) وَهُوَ یَقُول: أَمْنٌ لمَن الْتَجَأَ إلَیْهمْ، وَأَمَانٌ لمَنْ تَمَسَّکَ بهم.

(110) تفسیر القمّی 1/365: قَولُه: {الَّذینَ آمَنُوا وَتَطْمَئنُّ قُلُوبُهُمْ بذکْر اللَّه} قَالَ (علیه السلام): الَّذینَ آمَنُوا: الشّیعَةُ، وَذکْرُ اللَّه: أَمیرُ الْمُؤمنینَ وَالأَئمَّة (علیهم السلام).

(111) بحار الأنوار 91/36 ح23: فی زیارَة آل یَاسین: السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الإمَامُ الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُول.

(112) کمال الدین وتمام النعمة 260 ح5: عَن الْباقر (علیهما السلام): بهمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَعْمَرُ بلادَهُ، وَبهمْ یُنْزلُ الْقَطْرَ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.

ص:196

(113) 1- تفسیر العیّاشی 1/153 ح510: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّهُ لَیْسَ شَیْ ءٌ إلاَّ وَ قَدْ وُکّلَ به مَلَکٌ غَیْرُ الصَّدَقَة.

2- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.

(114) 1- المزار للمفید 7: عَنْ صَاحب الزَّمَان (علیه السلام) قَالَ: إنَّا یُحیطُ علْمُنَا بأَنْبَائکُمْ وَلا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْ ءٌ منْ أَخْبَارکُم.

2- الهدایة الکبری 170: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ یَرَی الأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا، وَلاَ یَخْفَی عَلَیْه منْ أعْمَالهمْ شَیْءٌ.

(115) 1- تأویل الآیات 2/852 ح8: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): نَحْنُ الَّذینَ أَنْقَذَ اللَّهُ النَّاسَ بنَا منَ الضَّلالَة.

2- بحار الأنوار 99/187: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الدَّالُّونَ عَلَی الْهُدَی.

(116) 1- بصائر الدّرجات 446 ح16: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: تُعْرَضُ الأَعْمَالُ یَوْمَ الْخَمیس عَلَی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَعَلَی الأَئمَّة (علیهم السلام).

2- بصائر الدّرجات 464 ح5: قَالَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیَّ کُلَّ إثْنَیْن وَخَمیسٍ، فَمَا کَانَ منْ حَسَنٍ حَمدْتُ اللَّهَ عَلَیْه وَمَا کَانَ منْ سَیّئٍ اسْتَغْفَرْتُ لَکُم.

(117) 1- المزار للمشهدی 586: زیَارَتُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): أَشْهَدُ أَنَّ بوَلایَتکَ تُقْبَلُ الأَعْمَالُ وَتُزَکَّی الأَفْعَالُ وَتُضَاعَفُ الْحَسَنَاتُ وَتُمْحَی السَّیّئَاتُ، فَمَنْ جَاءَ بوَلایَتکَ وَاعْتَرَفَ بإمَامَتکَ قُبلَتْ أَعْمَالُهُ وَصُدّقَتْ أَقْوَالُهُ وَتَضَاعَفَتْ حَسَنَاتُهُ وَمُحیَتْ سَیّئَاتُهُ، وَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلایَتکَ وَجَهلَ مَعْرفَتَکَ وَاسْتَبْدَلَ بکَ غَیْرَکَ کَبَّهُ اللَّهُ عَلَی منْخَره فی النَّار وَلَمْ یَقْبَل اللَّهُ لَهُ عَمَلاً وَلَمْ یُقمْ لَهُ یَوْمَ الْقیَامَة وَزْناً.

2- من لا یحضره الفقیه 2/616: فی الزیَارَة الْجَامعَة: بمُوَالاتکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالمَ دیننَا ...، بمُوَالاتکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَة.

(118) کمال الدین 252 ح2: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): قَالَ اللَّهُ (عزوجل): أَنَّ عَبْداً عَبَدَنی حَتَّی یَنْقَطعَ وَیَصیرَ کَالشَّنّ الْبَالی ثُمَّ أَتَانی جَاحداً لوَلایَتهمْ مَا أَسْکَنْتُهُ جَنَّتی وَلا أَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشی.

(119) الغیبة للطوسی 387 ح351: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إذا أرادَ اللَّهُ أَمْراً عَرَضَهُ عَلی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) وَسائر الأئمّة وَاحداً بَعْدَ وَاحدٍ إلَی أنْ یَنْتَهیَ إلَی صَاحب الزَّمَان (علیه السلام) ثُمَّ یَخْرُجُ إلَی الدُنْیا، وَإذا أرادَ الْمَلائکةُ أن یَرْفَعُوا إلَی اللَّه (عزوجل) عَمَلاً عَرَضَ علَی صَاحب الزَّمَان (علیه السلام)، ثُمَّ یَخْرُجُ علی واحدٍ بَعْدَ واحدٍ إلَی أَنْ یَعْرضَ علَی رَسُول

ص:197

اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ یَعْرضُ عَلَی اللَّه (عزوجل)، فَمَا نَزَلَ منَ اللَّه فَعَلَی أَیْدیْهمْ، وما عَرَجَ إلَی اللَّه فَعَلَی أَیْدیْهمْ.

(120) الکافی 3/363 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا أُمرْنَا بالنَّافلَة لیَتمَّ لَهُمْ بهَا مَا نَقَصُوا منَ الْفَریضَة.

(121) بحار الأنوار 99/99: فی زیارته (عجل الله تعالی فرجه الشریف): مَنْ جَاءَ بوَلایَتکَ وَاعْتَرَفَ بإمَامَتکَ قُبلَتْ أَعْمَالُه.

(122) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: یَا وَلیَّ اللَّه! إنَّ بَیْنی وَبَیْنَ اللَّه (عزوجل) ذُنُوباً لا یَأْتی عَلَیْهَا إلاَّ رضَاکُمْ، فَبحَقّ مَن ائْتَمَنَکُمْ عَلَی سرّه وَاسْتَرْعَاکُمْ أَمْرَ خَلْقه وَقَرَنَ طَاعَتَکُمْ بطَاعَته لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبی وَکُنْتُمْ شُفَعَائی.

2- المزار للمشهدی 586: زیارَة أُخْرَی لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): مَوْلایَ وَقَفْتُ فی زیَارَتکَ مَوْقفَ الْخَاطئینَ النَّادمینَ الْخَائفینَ منْ عقَاب رَبّ الْعَالَمینَ، وَقَد اتَّکَلْتُ عَلَی شَفَاعَتکَ وَرَجَوْتُ بمُوَالاتکَ وَشَفَاعَتکَ مَحْوَ ذُنُوبی وَسَتْرَ عُیُوبی وَمَغْفرَةَ زَلَلی، فَکُنْ لوَلیّکَ یَا مَوْلایَ عنْدَ تَحْقیق أَمَله وَاسْأَل اللَّهَ غُفْرَانَ زَلَله، فَقَدْ تَعَلَّقَ بحَبْلکَ وَتَمَسَّکَ بوَلایَتکَ وَتَبَرَّأَ منْ أَعْدَائک.

(123) الکافی 2/279 ح9: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): مَا منْ عَبْدٍ إلاَّ وَعَلَیْه أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّی یَعْمَلَ أَرْبَعینَ کَبیرَةً، فَإذَا عَملَ أَرْبَعینَ کَبیرَةً انْکَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ، فَیُوحی اللَّهُ إلَیْهمْ أَن اسْتُرُوا عَبْدی بأَجْنحَتکُمْ، فَتَسْتُرُهُ الْمَلائکَةُ بأَجْنحَتهَا.

قَالَ: فَمَا یَدَعُ شَیْئاً منَ الْقَبیح إلاَّ قَارَفَهُ حَتَّی یَمْتَدحَ إلَی النَّاس بفعْله الْقَبیح، فَیَقُولُ الْمَلائکَةُ: یَا رَبّ! هَذَا عَبْدُکَ مَا یَدَعُ شَیْئاً إلاَّ رَکبَهُ وَإنَّا لَنَسْتَحْیی ممَّا یَصْنَعُ، فَیُوحی اللَّهُ (عزوجل) إلَیْهمْ أَن ارْفَعُوا أَجْنحَتَکُمْ عَنْهُ، فَإذَا فُعلَ ذَلکَ أَخَذَ فی بُغْضنَا أَهْلَ الْبَیْت، فَعنْدَ ذَلکَ یَنْهَتکُ ستْرُهُ فی السَّمَاء وَستْرُهُ فی الأَرْض، فَیَقُولُ الْمَلائکَةُ: یَا رَبّ! هَذَا عَبْدُکَ قَدْ بَقیَ مَهْتُوکَ السّتْر فَیُوحی اللَّهُ (عزوجل) إلَیْهمْ لَوْ کَانَتْ للَّه فیه حَاجَةٌ مَا أَمَرَکُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنحَتَکُمْ عَنْه.

(124) تفسیر فرات الکوفی 348 ح474: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: بنَا یُقیلُ اللَّهُ عَثْرَتَکُمْ وَبنَا یَغْفرُ اللَّهُ ذُنُوبَکُم.

(125) الأمالی للصدوق 709 ح9: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: مَنْ کُنَّا شُفَعَاءَهُ نَجَا وَلَوْ کَانَ عَلَیْه مثْلُ وزْر الثَّقَلَیْن الْجنّ وَالإنْس.

(126) 1- الغیبة للطوسی 387 ح351: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إذَا أَرَادَ الْمَلائکَةُ أَنْ یَرْفَعُوا إلَی اللَّه (عزوجل) عَمَلاً عُرضَ عَلَی صَاحب الزَّمَان.

2- المناقب آل أبی طالب 3/452: قَالَ الرّضَا (علیه السلام): إنَّا مَعَاشرَ الأَئمَّة تُعْرَضُ عَلَیْنَا أَعْمَالُ

ص:198

شیعَتنَا صَبَاحاً وَمَسَاءً، فَمَا کَانَ منَ التَّقْصیر فی أَعْمَالهمْ سَأَلْنَا اللَّهَ تعالی الصَّفْحَ لصَاحبه وَمَا کَانَ منَ الْعُلُوّ سَأَلْنَا اللَّهَ الشُّکْرَ لصَاحبه.

(127)1- الکافی 2/468 ح3: قَالَ النَّبی (صلی الله علیه و آله و سلم) لأَصْحَابه: أَلا أَدُلُّکُمْ عَلَی سلاحٍ یُنْجیکُمْ منْ أَعْدَائکُمْ وَیُدرُّ أَرْزَاقَکُمْ؟ قَالَوا: بَلَی، قَالَ: تَدْعُونَ رَبَّکُمْ باللَّیْل وَالنَّهَار، فَإنَّ سلاحَ الْمُؤْمن الدُّعَاء.

2- الکافی 2/468 ح5: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: عَلَیْکُمْ بسلاح الأَنْبیَاء، فَقیلَ: وَمَا سلاحُ الأَنْبیَاء؟ قَالَ: الدُّعَاءُ.

(128) 1- تحف العقول 280: قَالَ الْباقرُ (علیه السلام): الْمُؤْمنُ منْ دُعَائه عَلَی ثَلاثٍ: إمَّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ، وَإمَّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ، وَإمَّا أَنْ یُدْفَعَ عَنْهُ بَلاءٌ یُریدُ أَنْ یُصیبَه.

2- عدّة الداعی 34 ح8: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ الدُّعَاءُ مُخُّ الْعبَادَة، وَمَا منْ مُؤْمنٍ یَدْعُو اللَّهَ إلاَّ اسْتَجَابَ لَهُ؛ إمَّا أَنْ یُعَجّلَ لَهُ فی الدُّنْیَا، أَوْ یُؤَجّلَ لَهُ فی الآخرَة، وَإمَّا أَنْ یُکَفّرَ عَنْهُ منْ ذُنُوبه بقَدْر مَا دَعَا مَا لَمْ یَدْعُ بمَأْثَمٍ.

(129) 1- مکارم الأخلاق 270: عَنْ أَبی الْحَسَن مُوسَی (علیه السلام) قَالَ: عَلَیْکُمْ بالدُّعَاء، فَإنَّ الدُّعَاءَ وَالطَّلَبَ إلَی اللَّه یَرُدُّ الْبَلاءَ وَقَدْ قُدّرَ وَقُضیَ فَلَمْ یَبْقَ إلاَّ إمْضَاؤُهُ، فَإنَّه إذَا دُعیَ اللَّهُ وَسُئلَ صُرفَ الْبَلاءُ صَرْفَةً.

2- مکارم الأخلاق 271: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): عَلَیْکَ بالدُّعَاء فَإنَّ فیه شفَاءً منْ کُلّ دَاء.

(130) 1- تحف العقول 282: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): مَا منْ شَیْ ءٍ أَحَبَّ إلَی اللَّه منْ أَنْ یُسْأَل.

2- مکارم الأخلاق 270: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ تعالی یَعْلَمُ مَا یُریدُ الْعَبْدُ إذَا دَعَا وَلَکنَّ یُحبُّ أَنْ یُبَثَّ إلَیْه الْحَوَائجُ.

3- عدّة الدّاعی 35: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم): وَأَمَّا أَعْجَزُ النَّاس فَمَنْ عَجَزَ عَن الْدُّعَاء.

(131) 1- بصائر الدّرجات 279 ح1: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: لَیْسَ منْ مُؤْمنٍ یَدْعُو إلاَّ أَمَّنَّا لدُعَائه، وَلا یَسْکُتُ إلاَّ دَعَوْنَا لَه.

2- بصائر الدّرجات 280 ح2: عَنْ عُمَر بْن إسْحَاق، قَالَ: قَالَ عَلیّ (علیه السلام): إنَّا نَدْعُو لَکُمْ فَتَدعُونَ فَنُؤَمّنُ قَالَ عُمَر: قَدْ عَرَفْتُ مَا قُلْتَ وَلَکنْ کَیْفَ نَدْعُو فَتُؤَمّنُ؟ فَقَالَ: إنَّا سَوَاءٌ عَلَیْنَا الْبَادی وَالْحَاضر.

(132) المزار للمشهدی 573: فی دُعَاء النُّدْبَة: أَیْنَ بَابُ اللَّه الَّذی منْهُ یُؤْتَی، أَیْنَ وَجْهُ اللَّه الَّذی إلَیْه تَتَوَجَّهُ الأوّلیَاءُ، أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصلُ بَیْنَ الأَرْض وَالسَّمَاء.

(133) 1- بصائر الدّرجات 115 ح22: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَر (علیهما السلام): مَا منْ مَلَکٍ یُهْبطُهُ اللَّهُ فی أَمْرٍ إلاَّ بَدَأَ بالإمَام فَعَرَضَ ذَلکَ عَلَیْه.

ص:199

2- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.

(134) الکافی 1/472 ح1: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنّی لأَدْعُو اللَّهَ لمُذْنبی شیعَتنَا فی الْیَوْم وَاللَّیْلَة أَلْفَ مَرَّة.

(136) 1- من لایحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: وَمُقَدّمُکُمْ أَمَامَ طَلبَتی وَحَوَائجی وَإرَادَتی فی کُلّ أَحْوَالی وَأُمُوری.

2- فلاح السّائل 44: أَقُولُ: إذَا کَانَ هَذَا کُلَّهَ فَضْلُ الدُّعَاء لإخْوَانکَ، فَکَیْفَ فَضْلُ الدُّعَاء لسُلْطانکَ الَّذی کَانَ سَبَبُ إمْکَانکَ وَأَنْتَ تَعْتَقدُ أَنْ لَوْلاَهُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نَفْسَکَ وَلاَ أَحَداً منَ الْمُکَّلَفیْنَ فی زَمَانه وزَمَانکَ، وَأَنَّ اللُّطْفَ بوُجُوده صَلَوَاتُ اللَّه عَلَیْه سَبَبٌ لکُلّ مَا أَنْتَ وَغَیْرَکَ فیه وَسَبَبٌ لکُلّ خَیْرٍ تَبْلُغُونَ إلَیْه، فَإیَّاکَ! ثُمَّ إیَّاکَ! أَنْ تَقَدَّمَ نَفْسَکَ أَوْ أَحَداً منَ الْخَلاَئق فی الْوَلاَء وَالدُّعَاء لَهُ بأَبْلَغ الإمْکَان وَاحْضُرْ قَلْبَکَ وَلسَانَکَ فی الدُّعَاء لذَلکَ الْمَوْلَی الْعَظیم الشَّأن.

وَإیَّاکَ! أَنْ تَعْتَقدَ أَنَّنی قُلْتُ هَذَا؛ لأَنَّهُ مُحْتَاجٌ إلَی دُعَائکَ، هَیْهَاتَ! هَیْهَاتَ! أَن اعْتَقَدْتَ هَذَا فَأَنْتَ مَریضٌ فی اعْتقَادکَ وَوَلاَئکَ، بَلْ إنَّمَا قُلْتُ هَذَا لمَا عَرَّفْتُکَ منْ حَقّه الْعَظیم عَلَیْکَ وَإحْسَانه الْجَسیم إلَیْکَ، وَلأَنَّکَ إذَا دَعَوْتَ لَهُ قَبْلَ الدُّعَاء لنَفْسکَ وَلمَنْ یَعُزُّ عَلَیْکَ کَانَ أَقْرَبُ إلَی أَنْ یَفْتَحَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ أَبْوَابَ الإجَابَة بَیْنَ یَدَیْکَ لأَنَّ أَبْوَابَ قَبُول الدَّعَوَات قَدْ غَلَّقْتَهَا أَیُّهَا العَبْدَ بإغْلاَق الْجَنَایَات، فَإذَا دَعَوْتَ لهَذَا الْمَوْلَی الْخَاصّ عنْدَ مَالک الأَحْیَاء وَالأَمْوَات یُوشَکُ أَنْ یَفْتَحَ أَبْوَابَ الإجَابَة لأَجْله فَتَدْخُلَ أَنْتَ فی الدُّعَاء لنَفْسکَ وَلمَنْ تَدْعُو لَهُ فی زُمْرَة فَضْله وَتَتَّسعَ رَحْمَةُ اللَّه جَلَّ جَلالُهُ لَکَ وَکَرَمُهُ وَعنَایَتُهُ بکَ لتُعَلّقَکَ فی الدُّعَاء بحَبْله.

وَلا تَقُلْ فَمَا رَأَیْتُ فُلاناً وَفُلاناً منَ الَّذینَ تَقْتَدی بهمْ منْ شُیُوخکَ بمَا أَقُولُ یَعْمَلُونَ وَمَا وَجَدْتَهُمْ إلاَّ وَهُمْ عَنْ مَوْلَینَا الَّذی أَشَرْتُ إلَیْه (صلوات الله علیه) غَافلُونَ وَلَهُ مُهْمَلُونَ، فَأَقُولُ لَکَ اعْمَلْ بمَا قُلْتُ لَکَ فَهُوَ الْحَقُّ الْوَاضحُ، وَمَنْ أَهْمَلَ مَوْلانَا وَغَفَلَ عَمَّا ذَکَرْتُ عَنْهُ فَهُو وَاللَّه الْغَلَطُ الْفَاضح.

(137) 1- بصائر الدّرجات 104ح4: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) ذَاتَ یَوْمٍ وَعنْدَهُ جَمَاعَةٌ منْ أَصْحَابه: اللَّهُمَّ لَقّنی إخْوَانی - مَرَّتَیْن - فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ منْ أَصْحَابه: أَمَا نَحْنُ إخْوَانَکَ یَا رَسُولَ اللَّه؟! فَقَالَ: لا، إنَّکُمْ أَصْحَابی وَإخْوَانی قَوْمٌ من آخر الزَّمَان آمَنُوا بی وَلَمْ یَرَوْنی لَقَدْ عَرَّفَنیهمُ اللَّهُ بأَسْمَائهمْ وَأَسْمَاء آبَائهمْ منْ قَبْل أَنْ یُخْرجَهُمْ منْ أَصْلاب آبَائهمْ وَأَرْحَام أُمَّهَاتهمْ لأَحَدُهُمْ

ص:200

أَشَدُّ بَقیَّةً عَلَی دینه منْ خَرْط الْقَتَاد فی اللَّیْلَة الظَّلْمَاء أَوْ کَالْقَابض عَلَی جَمْر الْغَضَا أُولَئکَ مَصَابیحُ الدُّجَی یُنْجیهمُ اللَّهُ منْ کُلّ فتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلمَة.

2- الإمامة والتبصرة 126ح127: قَالَ أَبو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنَّ لصَاحب هَذَا الأَمْر غَیْبَةً الْمُتَمَسّکُ فیهَا بدینه کَالْخَارط للْقَتَاد ثُمَّ قَالَ: - هَکَذَا بیَده - ثُمَّ قَالَ: إنَّ لصَاحب هَذَا الأَمْر غَیْبَةً فَلْیَتَّق اللَّهَ عَبْدٌ وَلْیَتَمَسَّکْ بدینه.

3- الخرائج والجرائح 3/1149 ح57: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): سَیَأْتی قَوْمٌ منْ بَعْدکُمْ الرَّجُلُ منْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسینَ منْکُمْ، قَالَوا: یَا رَسُولَ اللَّه! نَحْنُ کُنَّا مَعَکَ ببَدْرٍ وَأُحُدٍ وَحُنَیْنٍ وَنَزَلَ فینَا الْقُرْآنُ، فَقَالَ (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّکُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا مَا حُمّلُوا لَمْ تَصْبرُوا صَبْرَهُم.

(139) 1- بصائر الدّرجات 486 ح8: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ: نَحْنُ الَّذینَ قَالَ اللَّهُ (عزوجل): {اُدْعُونی أَسْتَجبْ لَکُم}.

2- تفسیر العیّاشی 1/184 ح85: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لا یُحْجَبُ دُعَاؤُنَا عَن اللَّه.

(140) 1- الکافی 2/467 ح8: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَحَبُّ الأَعْمَال إلَی اللَّه (عزوجل) فی الأَرْض الدُّعَاءُ.

2- الکافی 2/468 ح1: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمن وَمَتَی تُکْثرْ قَرْعَ الْبَاب یُفْتَحْ لَکَ.

3- عدّة الدّاعی 24: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أَنَّهُ قَالَ: الدُّعَاءُ مُخُّ الْعبَادَة.

(141) الکافی 1/472 ح1: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنّی لأَدْعُو اللَّهَ لمُذْنبی شیعَتنَا فی الْیَوْم وَاللَّیْلَة أَلْفَ مَرَّة.

(142) بصائر الدّرجات 280 ح2: عَنْ عُمَر بْن إسْحَاق، قَالَ: قَالَ عَلیّ (علیه السلام): إنَّا نَدْعُو لَکُمْ فَتَدعُونَ فَنُؤَمّنُ قَالَ عُمَر: قَدْ عَرَفْتُ مَا قُلْتَ وَلَکنْ کَیْفَ نَدْعُو فَتُؤَمّنُ؟ فَقَالَ: إنَّا سَوَاءٌ عَلَیْنَا الْبَادی وَالْحَاضر.

(143) المزار للمشهدی 573: فی دُعَاء النُّدْبَة: أَیْنَ بَابُ اللَّه الَّذی منْهُ یُؤْتَی، أَیْنَ وَجْهُ اللَّه الَّذی إلَیْه تَتَوَجَّهُ الأوّلیَاءُ، أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصلُ بَیْنَ الأَرْض وَالسَّمَاء.

(144) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیارَة الْجَامعَة: بمُوَالاتکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالمَ دیننَا.

2- تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: لَوْلاهُمْ مَا عُرفَ اللَّهُ وَلا یُدْرَی کَیْفَ یُعْبَدُ الرَّحْمَنُ.

(145) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: لائذٌ عَائذٌ بقُبُورکُمْ مُسْتَشْفعٌ إلَی اللَّه (عزوجل) بکُم.

ص:201

2- الیقین 318: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَهُوَ یَقُول: أَمْنٌ لمَن الْتَجَأَ إلَیْهمْ، وَأَمَانٌ لمَنْ تَمَسَّکَ بهم.

3- مشکاة الأنوار 126: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): إنْ لَجَأَ إلَیْهمْ ذُو حَاجَةٍ منْهُمْ رَحمُوهُ.

(146) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: یَا وَلیَّ اللَّه! إنَّ بَیْنی وَبَیْنَ اللَّه (عزوجل) ذُنُوباً لا یَأْتی عَلَیْهَا إلاَّ رضَاکُمْ، فَبحَقّ مَن ائْتَمَنَکُمْ عَلَی سرّه وَاسْتَرْعَاکُمْ أَمْرَ خَلْقه وَقَرَنَ طَاعَتَکُمْ بطَاعَته لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبی وَکُنْتُمْ شُفَعَائی.

2- المزار للمشهدی 586: زیارَة أُخْرَی لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): مَوْلایَ وَقَفْتُ فی زیَارَتکَ مَوْقفَ الْخَاطئینَ النَّادمینَ الْخَائفینَ منْ عقَاب رَبّ الْعَالَمینَ، وَقَد اتَّکَلْتُ عَلَی شَفَاعَتکَ وَرَجَوْتُ بمُوَالاتکَ وَشَفَاعَتکَ مَحْوَ ذُنُوبی وَسَتْرَ عُیُوبی وَمَغْفرَةَ زَلَلی، فَکُنْ لوَلیّکَ یَا مَوْلایَ عنْدَ تَحْقیق أَمَله وَاسْأَل اللَّهَ غُفْرَانَ زَلَله، فَقَدْ تَعَلَّقَ بحَبْلکَ وَتَمَسَّکَ بوَلایَتکَ وَتَبَرَّأَ منْ أَعْدَائک.

(147) 1- کمال الدین 384 ح1: عَن الْعَسْکَریّ (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه لَیَغیبَنَّ غَیْبَةً لا یَنْجُو فیهَا منَ الْهَلَکَة إلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ (عزوجل) عَلَی الْقَوْل بإمَامَته وَوَفَّقَهُ فیهَا للدُّعَاء بتَعْجیل فَرَجه.

2- المزار للمشهدی 655: زیَارَة العَسْکَریَّیْن (علیهما السلام): یَا صَاحبَ الزَّمَان! قَطَعْتُ فی وُصْلَتکَ الْخُلاَّنَ وَهَجَرْتُ لزیَارَتکَ الأَوْطَانَ وَأَخْفَیْتُ أَمْری عَنْ أَهْل الْبُلْدَان لتَکُونَ شَفیعاً لی عنْدَ رَبّکَ وَرَبّی وَإلَی آبَائکَ وَمَوَالیَّ فی حُسْن التَّوْفیق لی وَإسْبَاغ النّعْمَة عَلَیَّ وَسَوْق الإحْسَان إلَیَّ.

(149) الصحیفة السجادیّة 129: وَجَعَلْتَ لَنَا عَدُوّاً یَکیدُنَا، سَلَّطْتَهُ منَّا عَلَی مَا لَمْ تُسَلّطْنَا عَلَیْه منْهُ، أَسْکَنْتَهُ صُدُورَنَا، وَأَجْرَیْتَهُ مَجَاریَ دمَائنَا، لا یَغْفُلُ إنْ غَفَلْنَا، وَلا یَنْسَی إنْ نَسینَا.

(150) 1- مقتضب الأثر 41: فی حَدیثٍ: قَالَ اللَّه تعالی: إنَّهُمْ مَعْدنُ نُوری.

2- بحار الأنوار 74/299 : خَطَبَ أَمیرُ المُؤمنینَ خُطْبَةً بَلیغَةً فی مَدْح رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقاَلَ: فیکَ (رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)) مُسْتَوْدَعُ الأنْوَار.

3- المزار للمشهدی 293: زیَارَةٌ جَامعَةٌ لسَائر الأئمَّة (علیهم السلام): السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئمَّةَ الْمُؤْمنین وَمَعادنَ الْحَقَائق.

4- بصائر الدّرجات 76 ح1: قالَ رسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّا أَهْلَ الْبَیْت مَعْدنُ الْعلْم.

5- تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام) 100: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): هَذَا (أَمیرُ المُؤْمنینَ (علیه السلام)) الْجَامعُ للْمَکَارم الْحَاوی للْفَضَائل.

(151) علل الشرائع 1/9 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: خَرَجَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ (علیهما السلام) عَلَی أَصْحَابه فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَّهَ جَلَّ ذکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعبَادَ إلاّ لیَعْرفُوهُ، فَإذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بعبَادَته عَنْ عبَادَة مَا سوَاهُ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: یَا بْنَ رَسُول اللَّه! بأَبی أَنْتَ وَأُمّی

ص:202

فَمَا مَعْرفَةُ اللَّه؟ قَالَ: مَعْرفَةُ أَهْل کُلّ زَمَانٍ إمَامَهُمُ الَّذی یَجبُ عَلَیْهمْ طَاعَتُهُ.

(152) 1- بصائر الدّرجات 76 ح1: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّا أَهْلَ الْبَیْت أَهْلُ بَیْت الرَّحْمَة.

2- بصائر الدّرجات 285 ح15: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه لإنَّا أَرْحَمُ بکُمْ منْکُمْ بأَنْفُسکُم.

3- الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ وَالْوَالدُ الشَّفیقُ وَالأَخُ الشَّقیقُ وَالأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.

(153) الکافی 2/279 ح9: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): مَا منْ عَبْدٍ إلاَّ وَعَلَیْه أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّی یَعْمَلَ أَرْبَعینَ کَبیرَةً، فَإذَا عَملَ أَرْبَعینَ کَبیرَةً انْکَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ، فَیُوحی اللَّهُ إلَیْهمْ أَن اسْتُرُوا عَبْدی بأَجْنحَتکُمْ، فَتَسْتُرُهُ الْمَلائکَةُ بأَجْنحَتهَا.

قَالَ: فَمَا یَدَعُ شَیْئاً منَ الْقَبیح إلاَّ قَارَفَهُ حَتَّی یَمْتَدحَ إلَی النَّاس بفعْله الْقَبیح، فَیَقُولُ الْمَلائکَةُ: یَا رَبّ! هَذَا عَبْدُکَ مَا یَدَعُ شَیْئاً إلاَّ رَکبَهُ وَإنَّا لَنَسْتَحْیی ممَّا یَصْنَعُ، فَیُوحی اللَّهُ (عزوجل) إلَیْهمْ أَن ارْفَعُوا أَجْنحَتَکُمْ عَنْهُ، فَإذَا فُعلَ ذَلکَ أَخَذَ فی بُغْضنَا أَهْلَ الْبَیْت، فَعنْدَ ذَلکَ یَنْهَتکُ ستْرُهُ فی السَّمَاء وَستْرُهُ فی الأَرْض، فَیَقُولُ الْمَلائکَةُ: یَا رَبّ! هَذَا عَبْدُکَ قَدْ بَقیَ مَهْتُوکَ السّتْر فَیُوحی اللَّهُ (عزوجل) إلَیْهمْ لَوْ کَانَتْ للَّه فیه حَاجَةٌ مَا أَمَرَکُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنحَتَکُمْ عَنْه.

(156) تفسیر العیّاشی 2/242 ح14: عَنْ وَهْب بْن جُمَیْعٍ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْد اللَّه (علیه السلام) عَنْ قَوْل إبْلیسَ: {رَبّ فَأَنْظرْنی إلی یَوْم یُبْعَثُونَ * قالَ فَإنَّکَ منَ الْمُنْظَرینَ * إلی یَوْم الْوَقْت الْمَعْلُوم} قَالَ لَهُ وَهْبٌ: جُعلْتُ فدَاکَ أَیُّ یَوْمٍ هُوَ؟ قَالَ: یَا وَهْبُ! أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ یَوْمُ یَبْعَثُ اللَّهُ فیه النَّاسَ، إنَّ اللَّهَ أَنْظَرَهُ إلَی یَوْم یَبْعَثُ فیه قَائمَنَا، فَإذَا بَعَثَ اللَّهُ قَائمَنَا کَانَ فی مَسْجد الْکُوفَة وَجَاءَ إبْلیسُ حَتَّی یَجْثُوَ بَیْنَ یَدَیْه عَلَی رُکْبَتَیْه، فَیَقُولُ: یَا وَیْلَهُ منْ هَذَا الْیَوْم فَیَأْخُذُ بنَاصیَته فَیَضْربُ عُنُقَهُ فَذَلکَ یَوْمُ الْوَقْت الْمَعْلُوم.

(157) کمال الدین 441 ح12: عَنْ صاحب الزَّمان (علیه السلام) قَالَ: بی یَدْفَعُ اللَّهُ (عزوجل) الْبَلاءَ عَنْ أَهْلی وَشیعَتی.

(158) بحار الأنوار 99/199: فی زیَارَة الأئمَّة (علیهم السلام): السَّلامُ عَلَی الرَّءُوف الرَّحیم، السَّلامُ عَلَی السَّخیّ الْکَریم.

(159) الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ وَالْوَالدُ الشَّفیقُ وَالأَخُ الشَّقیقُ وَالأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.

(160) 1- بصائر الدّرجات 395 ح5: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُریدُ.

2- الهدایة الکبری 226: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ بأَمْر اللَّه یَسیرُ بإذْن اللَّه

ص:203

منَ المَشْرق إلَی المَغْرب فی لَحْظَةٍ وَیعْرُجُ إلَی السَّمَاء وَیَنْزلُ إلَی الأَرْض مَتَی شَاء وَأَرَادَ.

(161) مناقب آل أبی طالب 3/175: عَن الصَّادق (صلوات الله علیه) قَالَ: قَالَ بَعْضُهُمْ للْحَسَن بْن عَلیٍّ (علیهما السلام) فی احْتمَاله الشَّدَائدَ عَنْ مُعَاویَةَ، فَقَالَ (علیه السلام) کَلاماً مَعْنَاه: لَوْ دَعَوْتُ اللَّهَ تعالی لَجَعَلَ الْعرَاقَ شَاماً وَ الشَّامَ عرَاقاً، وَجَعَلَ الْمَرْأَةَ رَجُلاً وَالرَّجُلَ امْرَأَةً، فَقَالَ الشَّامیُّ: وَمَنْ یَقْدرُ عَلَی ذَلکَ؟ فَقَالَ (علیه السلام): انْهَضی أَلا تَسْتَحینَ أَنْ تَقْعُدی بَیْنَ الرّجَال فَوَجَدَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ امْرَأَةً، ثُمَّ قَالَ: وَصَارَتْ عیَالُکَ رَجُلاً وَتُقَاربُکَ وَتَحْملُ عَنْهَا وَتَلدُ وَلَداً خُنْثَی، فَکَانَ کَمَا قَالَ (علیه السلام)، ثُمَّ إنَّهُا تَابَا وَجَاءَا إلَیْه فَدَعَا اللَّهَ تعالی فَعَادَا إلَی الْحَالَة الأُوْلَی.

(162) 1- الخرائج والجرائح 1/296 ح3: قَالَ عَلیُّ بْنُ أَبی حَمْزَةَ: حَجَجْتُ مَعَ الصَّادق (علیه السلام) فَجَلَسْنَا فی بَعْض الطَّریق تَحْتَ نَخْلَةٍ یَابسَةٍ، فَحَرَّکَ شَفَتَیْه بدُعَاءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا نَخْلَةُ! أَطْعمینَا ممَّا جَعَلَ اللَّهُ فیک منْ رزْق عبَاده. قَالَ: فَنَظَرْتُ إلَی النَّخْلَة وَقَدْ تَمَایَلَتْ نَحْوَ الصَّادق (علیه السلام) وَعَلَیْهَا أَعْذَاقَهَا وَفیهَا الرُّطَبُ، قَالَ: ادْنُ فَسَمّ وَکُلْ فَأَکَلْنَا منْهَا رُطَباً أَعْذَبَ رُطَبٍ وَأَطْیَبَهُ، فَإذَا نَحْنُ بأَعْرَابیٍّ یَقُولُ: مَا رَأَیْتُ کَالْیَوْم سحْراً أَعْظَمَ منْ هَذَا!.

فَقَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): نَحْنُ وَرَثَةُ الأَنْبیَاء لَیْسَ فینَا سَاحرٌ وَلا کَاهنٌ بَلْ نَدْعُو اللَّهَ فَیُجیبُ، فَإنْ أَحْبَبْتَ أَنْ أَدْعُوَ اللَّهَ فَیَمْسَخَکَ کَلْباً تَهْتَدی إلَی مَنْزلکَ وَتَدْخُلُ عَلَیْهمْ وَتُبَصْبصُ لأَهْلکَ فَعَلْتُ، قَالَ الأَعْرَابیُّ بجَهْله: بَلَی، فَدَعَا اللَّهَ فَصَارَ کَلْباً فی وَقْته وَمَضَی عَلَی وَجْهه.

فَقَالَ لیَ الصَّادقُ (علیه السلام): اتَّبعْهُ فَاتَّبَعْتُهُ حَتَّی صَارَ إلَی حَیه، فَدَخَلَ إلی مَنْزله فَجَعَلَ یُبَصْبصُ لأَهْله وَوَلَده، فَأَخَذُوا لَهُ العَصا حَتَّی أَخْرَجُوهُ، فَانْصَرَفْتُ إلَی الصَّادق (علیه السلام) فَأَخْبَرْتُهُ بمَا کَانَ منْهُ، فَبَیْنَا نَحْنُ فی حَدیثه إذْ أَقْبَلَ حَتَّی وَقَفَ بَیْنَ یَدَی الصَّادق (علیه السلام) وَجَعَلَتْ دُمُوعُهُ تَسیلُ عَلَی خَدْیه وَأَقْبَلَ یَتَمَرَّغُ فی التُّرَاب وَیَعْوی، فَرَحمَهُ فَدَعَا اللَّهَ

لَه فَعَادَ أَعْرَابیّاً، فَقَالَ لَهُ الصَّادقُ (علیه السلام): هَلْ آمَنْتَ یَا أَعْرَابیُّ؟! قَالَ: نَعَمْ أَلْفاً وَأَلْفاً.

2- الخرائج والجرائح 2/568 ح24: عَنْ عَلیّ (علیه السلام) قَالَ: أَنَّ خَارجیّاً اخْتَصَمَ مَعَ رَجُلٍ إلَی عَلیٍّ (علیه السلام)، فَحَکَمَ بَیْنَهُمَا بحُکْم اللَّه وَرَسُوله، فَقَالَ الْخَارجیُّ: لا عَدَلْتَ فی الْقَضیَّة. فَقَالَ عَلیّ (علیه السلام): إخْسَأْ یَا عَدُوَّ اللَّه! فَاسْتَحَالَ کَلْباً وَطَارَت ثیَابُهُ فی الْهَوَاء، فَجَعَلَ یُبَصْبصُ وَقَدْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ فَرَقَّ لَهُ عَلیٌّ وَ دَعَا لَهُ، فَأَعَادَهُ إلَی حَال الإنْسَانیَّة وَتَرَاجَعَتْ منَ الْهَوَاء ثیَابُهُ إلَیْه.

فَقَالَ عَلیٌّ (علیه السلام): إنَّ آصَفَ وَصیَّ سُلَیْمَانَ قَدْ صَنَعَ نَحْوَهُ فَقَصَّ اللَّهُ عَنْهُ بقَوْله: {قَالَ الَّذی عنْدَهُ علْمٌ منَ الْکتاب أَنَا آتیکَ به قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إلَیْکَ طَرْفُکَ} أَیُّمَا أَکْرَمُ عَلَی اللَّه؟ نَبیُّکُمْ أَمْ سُلَیْمَانُ؟ قَالَوا نَبیُّنَا. فَقیلَ لَهُ: مَا حَاجَتُکَ فی قتَال مُعَاویَةَ إلَی الأَنْصَار؟ قَالَ: إنَّمَا أَدْعُو هَؤُلاء لثُبُوت الْحُجَّة وَکَمَال الْمحْنَة، وَلَوْ أُذنَ لی فی الدُّعَاء بهَلاکه لَمَا تَأَخَّرَ.

ص:204

(163) 1- عیون أخبار الرّضا (علیه السلام) 1/90 ح1: عَلیّ بْن یَقْطینٍ قَالَ: اسْتَدْعَی الرَّشیدُ رَجُلاً یُبْطلُ به أَمْرَ أَبی الْحَسَن مُوسَی بْن جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَیَقْطَعُهُ وَیُخْجلُهُ فی الْمَجْلس، فَانْتُدبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزّمٌ، فَلَمَّا أُحْضرَت الْمَائدَةُ عَملَ نَامُوساً عَلَی الْخُبْز، فَکَانَ کُلَّمَا رَامَ خَادمُ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) تَنَاوُلَ رَغیفٍ منَ الْخُبْز طَارَ منْ بَیْن یَدَیْه وَاسْتَفَزَّ هَارُونَ الْفَرَحُ وَالضَّحکُ لذَلکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَبُو الْحَسَن (علیه السلام) أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إلَی أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَی بَعْض السُّتُور.

فَقَالَ لَهُ: یَا أَسَدَ اللَّه خُذْ عَدُوَّ اللَّه، قَالَ: فَوَثَبَتْ تلْکَ الصُّورَةُ کَأَعْظَم مَا یَکُونُ منَ السّبَاع فَافْتَرَسَتْ ذَلکَ الْمُعَزّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَنُدَمَاؤُهُ عَلَی وُجُوههمْ مَغْشیّاً عَلَیْهمْ وَطَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً منْ هَوْل مَا رَأَوْهُ، فَلَمَّا أَفَاقُوا منْ ذَلکَ بَعْدَ حینٍ قَالَ هَارُونُ لأَبی الْحَسَن (علیه السلام): أَسْأَلُکَ بحَقّی عَلَیْکَ لَمَّا سَأَلْتَ الصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ الرَّجُلَ، فَقَالَ إنْ کَانَتْ عَصَا مُوسَی رَدَّتْ مَا ابْتَلَعَتْهُ منْ حبَال الْقَوْم وَعصیّهمْ، فَإنَّ هَذه الصُّورَةَ تَرُدُّ مَا ابْتَلَعَتْهُ منْ هَذَا الرَّجُل.

2- الثاقب فی المناقب 154 ح2: أَبُو الصَّامت، قَالَ: قُلْتُ لأَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَعْطنی شَیْئاً أَزْدَادُ به یَقیناً، وَأنْفی الشَّکَّ منْ قَلْبی، قَالَ لی: هَاتَ مَا مَعَکَ وَکَانَ فی کُمّی مفْتَاحٌ، فَنَاوَلْتُهُ، فإذَا المفْتَاحُ أَسَدٌ فَفَزعْتُ منْه، ثُمَّ قَالَ: أُنْحُ وَجْهَکَ عَنَّی فَفَعَلْتُ، فَعَادَ مفْتَاحاً.

(164) مشارق أنوار الیقین 271: رَوَاهُ صَاحب عُیُونُ الأَخْبَار، قَالَ: إنَّ أَمَیرَ الْمُؤمنینَ (علیه السلام) مَرَّ فی طَریقٍ فَسَایَرَهُ خَیْبَریّ فَمَرَّ بوَادٍ قَدْ سَالَ، فَرَکبَ الخَیْبَریُّ مَرطَهُ وَعَبَّرَ عَلَی المَاء، ثُمَّ نَادَی أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): یَا هَذَا! لَوْ عَرْفَتَ کَمَا عَرَفْتُ لَجَرَیْتَ کَمَا جَرَیْتُ، فَقَالَ لَهُ أَمیر الْمُؤمنینَ: مَکَانَکَ، ثُمَّ أَوْمَأَ إلَی المَاء فَجَمَدَ وَمرَّ عَلَیْه. فَلَمَّا رَأَی الخَیْبَریُّ ذَاکَ أَکَبَّ عَلَی قَدَمَیْه وَقَالَ: یَا فَتَی! مَا قُلْتَ حَتَّی حَوَّلْتَ المَاءَ حَجَراً؟.

فقَالَ لَهُ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): فَمَا قُلْتَ أَنْتَ حَتَّی عَبَّرْتَ عَلَی المَاء؟ فقَالَ الخَیْبَریُّ: أَنَا دَعَوْتُ اللَّهَ باسْمه الأَعْظَم، فَقَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): وَمَا هُوَ؟ قَالَ: سَأَلْتُهُ باسْم وَصیّ مُحَمَّدٍ، فَقَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ: أَنَا وَصیُّ مُحَمَّد، فَقَالَ الخَیْبَریُّ: إنَّهُ الحَقُّ. ثُمَّ أَسْلَمَ.

(165) 1- بصائر الدّرجات 427 ح10: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ بَیْنَنَا وَبَیْنَ کُلّ أَرْضٍ تُرّاً مثْلَ تُرّ الْبنَاء، فَإذَا أُمرْنَا فی الأَرْض بأَمْرٍ جَذَبْنَا ذَلکَ التُّرَّ، فَأَقْبَلَت الأَرْضُ بقَلیبهَا وَأَسْوَاقهَا وَدُورهَا حَتَّی تُنْفَذَ فیهَا مَا نُؤْمَرُ به منْ أَمْر اللَّه تعالی.

2- علل الشرائع 2/555 ح5: قَالَ تَمیمُ بْنُ جَذیمٍ: کُنَّا مَعَ عَلیٍّ (علیه السلام) حَیْثُ تَوَجَّهْنَا إلَی الْبَصْرَة، قَالَ فَبَیْنَمَا نَحْنُ نُزُولٌ إذَا اضْطَرَبَت الأَرْضُ فَضَرَبَهَا عَلیٌّ (علیه السلام) بیَده، ثُمَّ قَالَ لَهَا: مَا لَک؟ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بوَجْهه، ثُمَّ قَالَ لَنَا: أَمَا إنَّهَا لَوْ کَانَت الزَّلْزَلَةُ الَّتی ذَکَرَهَا اللَّهُ (عزوجل) فی کتَابه لأَجَابَتْنی وَلَکنَّهَا لَیْسَتْ بتلْک.

(166) علل الشرائع 2/351 ح3: قَالَتْ أُمُّ جَعْفَرٍ: خَرَجْتُ مَعَ جَدَّتی أَسْمَاءَ بنْت عُمَیْسٍ وَعَمّی

ص:205

عَبْد اللَّه بْن جَعْفَرٍ حَتَّی إذَا کُنَّا بالْضَهْیَاء حَدَّثَتْنی أَسْمَاءُ بنْتُ عُمَیْسٍ قَالَتْ: یَا بُنَیَّةُ! کُنَّا مَعَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) فی هَذَا الْمَکَان فَصَلَّی رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) الظُّهْرَ ثُمَّ دَعَا عَلیّاً فَاسْتَعَانَ به فی بَعْض حَاجَته، ثُمَّ جَاءَت الْعَصْرُ، فَقَامَ النَّبیُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَصَلَّی الْعَصْرَ، فَجَاءَ عَلیٌّ (علیه السلام) فَقَعَدَ إلَی جَنْب رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، فَأَوْحَی اللَّهُ إلَی نَبیّه فَوَضَعَ رَأْسَهُ فی حَجْر عَلیٍّ (علیه السلام) حَتَّی غَابَت الشَّمْسُ لا یُرَی منْهَا شَیْ ءٌ عَلَی أَرْضٍ وَلا جَبَلٍ، ثُمَّ جَلَسَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، فَقَالَ لعَلیٍّ (علیه السلام): هَلْ صَلَّیْتَ الْعَصْرَ؟ فَقَالَ: لا یَا رَسُولَ اللَّه! أُنْبئْتُ أَنَّکَ لَمْ تُصَلّ فَلَمَّا وَضَعْتَ رَأْسَکَ فی حَجْری لَمْ أَکُنْ لأُحَرّکَهُ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إنَّ هَذَا عَبْدُکَ عَلیٌّ احْتَبَسَ نَفْسَهُ عَلَی نَبیّکَ، فَرُدَّ عَلَیْه شَرْقَهَا فَطَلَعَت الشَّمْسُ، فَلَمْ یَبْقَ جَبَلٌ وَلا أَرْضٌ إلاَّ طَلَعَتْ عَلَیْه الشَّمْسُ، ثُمَّ قَامَ عَلیٌّ (علیه السلام) فَتَوَضَّأَ وَصَلَّی ثُمَّ انْکَسَفَتْ.

(167) 1- بصائر الدّرجات 274 ح3: عَن الْحَارث، قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) حَتَّی انْتَهَیْنَا إلَی الْعَاقُول، فَإذَا هُوَ بأَصْل شَجَرَةٍ قَدْ وَقَعَ لحَاؤُهَا وَبَقیَ عَمُودُهَا فَضَرَبَهَا بیَده، ثُمَّ قَالَ: ارْجعی بإذْن اللَّه خَضْرَاءَ مُثْمرَةً، فَإذَا هیَ تَهْتَزُّ بأَغْصَانهَا الْکُمَّثْرَی فَقَطَعْنَا وَأَکَلْنَا وَحَمَلْنَا مَعَنَا، فَلَمَّا کَانَ منَ الْغَد غَدَوْنَا فَإذَا نَحْنُ بهَا خَضْرَاءَ فیهَا الْکُمَّثْرَی.

2- بصائر الدّرجات 395 ح3: عَنْ عَلیّ بْن الثُّمَالیّ، عَنْ بَعْض مَنْ حَدَّثَهُ، عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) أَنَّهُ کَانَ مَعَ أَصْحَابه فی مَسْجد الْکُوفَة فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: بأَبی أَنْتَ وَأُمّی إنّی لأَتَعَجَّبُ منْ هَذه الدُّنْیَا الَّتی فی أَیْدی هَؤُلاء الْقَوْم وَلَیْسَتْ عنْدَکُمْ، فَقَالَ یَا فُلانُ! أَتَرَی أَنَّمَا نُریدُ الدُّنْیَا فَلا نُعْطَاهَا! ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً منَ الْحَصَی فَإذَا هیَ جَوَاهرُ، فَقَالَ: مَا هَذَا؟ فَقُلْتُ: هَذَا منْ أَجْوَد الْجَوَاهر، فَقَالَ: لَوْ أَرَدْنَا لَکَانَ وَلَکنْ لا نُریدُهُ، ثُمَّ رَمَی بالْحَصَی فَعَادَتْ کَمَا کَانَت.

(168) 1- بصائر الدّرجات 362 ح5: عَنْ مُحَمَّد بْن مُسْلمٍ، عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: کُنْتُ عنْدَهُ یَوْماً إذْ وَقَعَ زَوْجُ وَرَشَانَ عَلَی الْحَائط وَهَدَلا هَدیلَهُمَا فَرَدَّ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَلَیْهمَا کَلامَهُمَا سَاعَةً، ثُمَّ نَهَضَا فَلَمَّا طَارَا عَلَی الْحَائط هَدَلَ الذَّکَرُ عَلَی الأُنْثَی سَاعَةً، ثُمَّ نَهَضَا فَقُلْتُ: جُعلْتُ فدَاکَ مَا هَذَا الطَّیْرُ؟ قَالَ: یَا بْنَ مُسْلمٍ! کُلُّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ اللَّهُ منْ طَیْرٍ أَوْ بَهیمَةٍ أَوْ شَیْ ءٍ فیه رُوحٌ فَهُوَ أَسْمَعُ لَنَا وَأَطْوَعُ من ابْن آدَمَ إنَّ هَذَا الْوَرَشَانَ ظَنَّ بامْرَأَته فَحَلَفَتْ لَهُ مَا فَعَلْتُ، فَقَالَتْ تَرْضَی بمُحَمَّد بْن عَلیٍّ فَرَضیَا بی فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّهُ لَهَا ظَالمٌ فَصَدَّقَهَا.

2- بصائر الدّرجات 369 ح8: عَنْ سُلَیْمَانَ بْن خَالدٍ، عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کَانَ مَعَنَا أَبُو عَبْد اللَّه الْبَلْخیُّ وَمَعَهُ إذَا هُوَ بظَبْیٍ یَثْغُو وَیُحَرّکُ ذَنَبَهُ، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَفْعَلُ إنْ شَاءَ اللَّهُ، قَالَ: ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا فَقَالَ: عَلمْتُمْ مَا قَالَ الظَّبْیُ؟ قُلْنَا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَابْنُ رَسُوله أَعْلَمُ.

ص:206

فَقَالَ إنَّهُ أَتَانی فَأَخْبَرَنی أَنَّ بَعْضَ أَهْل الْمَدینَة نَصَبَ شَبَکَةً لأُنْثَاهُ فَأَخَذَهَا وَلَهَا خشْفَان لَمْ یَنْهَضَا وَلَمْ یَقْویَا للرَّعْی، قَالَ فَیَسْأَلُنی أَنْ أَسْأَلَهُمْ أَنْ یُطْلقُوهَا وَضَمنَ لی أَنْ إذَا أَرْضَعَتْ خشْفَیْهَا حَتَّی یَقْوَیَا أَنْ یَرُدَّهَا عَلَیْهمُ، قَالَ: فَاسْتَحْلَفْتُهُ، قَالَ: بَرئْتُ منْ وَلایَتکُمْ أَهْلَ الْبَیْت إنْ لَمْ أَف وَأَنَا فَاعلٌ ذَلکَ به إنْ شَاءَ اللَّهُ، فَقَالَ الْبَلْخیُّ: سُنَّةٌ فیکُمْ کَسُنَّة سُلَیْمَان (علیه السلام).

(169) 1- بصائر الدّرجات 294 ح5: عَنْ دَاوُد بن کَثیر الرقّی قَالَ: حَجَّ رَجُلٌ منْ أَصْحَابنَا فَدَخَلَ عَلَی أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): فَقَالَ: فدَاکَ أَبی وَأُمّی، إنَّ أَهْلی قَدْ تُوُفّیَتْ وَبَقیْتُ وَحیداً، فَقَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَفَکُنْتَ تُحبُّهَا؟ قَالَ: نَعَمْ جُعلْتُ فدَاکَ، قَالَ: ارْجعْ إلَی مَنْزلکَ فَإنَّکَ سَتَرْجعُ إلَی الْمَنْزل وَهیَ تَأْکُلُ، قَالَ: فَلَمَّا رَجَعْتُ منْ حَجَّتی وَدَخَلْتُ مَنْزلی رَأَیْتُهَا قَاعدَةً وَهیَ تَأْکُلُ.

2- الخرائج والجرائح 1/294 ح1: عَن الْمُفَضَّل بْن عُمَرَ، قَالَ: کُنْتُ أَمْشی مَعَ أَبی عَبْد اللَّه جَعْفَر بْن مُحَمَّد (علیه السلام) بمَکَّةَ أَوْ بمنًی، إذْ مَرَرْنَا بامْرَأَةٍ بَیْنَ یَدَیْهَا بَقَرَةٌ مَیْتَةٌ وَهیَ مَعَ صَبیَّةٍ لَهَا تَبْکیَان، فَقَالَ (علیه السلام): مَا شَأْنُک؟ قَالَتْ کُنْتُ وَصَبَایَایَ نَعیشُ منْ هَذه الْبَقَرَة وَقَدْ مَاتَتْ لَقَدْ تَحَیَّرْتُ فی أَمْری، قَالَ: أَفَتُحبّینَ أَنْ یُحْییَهَا اللَّهُ لَک، قَالَتْ: أَوَ تَسْخَرُ منّی مَعَ مُصیبَتی، قَالَ: کَلاَّ، مَا أَرَدْتُ ذَلک، ثُمَّ دَعَا بدُعَاءٍ ثُمَّ رَکَضَهَا برجْله وَصَاحَ بهَا فَقَامَت الْبَقَرَةُ مُسْرعَةً سَویَّةً، فَقَالَتْ: عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَرَبّ الْکَعْبَة، فَدَخَلَ الصَّادقُ (علیه السلام) بَیْنَ النَّاس فَلَمْ تَعْرفْهُ الْمَرْأَة.

(170) 1- بصائر الدّرجات 292 ح8: عَنْ أَبی عَوْفٍ، عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: دَخَلْتُ عَلَیْه فَأَلْطَفَنی وَقَالَ إنَّ رَجُلاً مَکْفُوفَ الْبَصَر أَتَی النَّبیَّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّه! ادْعُ اللَّهَ أَنْ یَرُدَّ عَلَیَّ بَصَری، قَالَ: فَدَعَا اللَّهَ فَرَدَّ عَلَیْه بَصَرَهُ، ثُمَّ أَتَاهُ آخَرُ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّه! ادْعُ اللَّهَ لی أَنْ یَرُدَّ عَلَیَّ بَصَری، قَالَ: فَقَالَ: الْجَنَّةُ أَحَبُّ إلَیْکَ أَوْ یُرَدُّ عَلَیْکَ بَصَرُکَ؟ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّه! وَ إنَّ ثَوَابَهَا الْجَنَّةُ، فَقَالَ: اللَّهُ أَکْرَمُ منْ أَنْ یَبْتَلیَ عَبْدَهُ الْمُؤْمنَ بذَهَاب بَصَره ثُمَّ لا یُثیبُهُ الْجَنَّة.

2- الاحتجاج 1/332: ...، وَلَقَدْ أَتَاهُ رَجُلٌ منْ جُهَیْنَةَ أَجْذَمَ یَتَقَطَّعُ منَ الْجُذَام فَشَکَا إلَیْه (صلی الله علیه و آله و سلم) فَأَخَذَ قَدَحاً منْ مَاءٍ فَتَفَلَ فیه، ثُمَّ قَالَ: امْسَحْ به جَسَدَکَ فَفَعَلَ فَبَرَأَ حَتَّی لَمْ یُوجَدْ فیه شَیْ ءٌ.

(171) الخرائج والجرائح 1/231 ح76: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه، عَنْ أَبیه (علیهما السلام) أَنَّ عَلیّاً (علیه السلام) لَمَّا قَدمَ منْ صفّینَ وَقَفَ عَلَی شَاطئ الْفُرَات، ثُمَّ انْتَزَعَ سَهْماً منْ کنَانَته ثُمَّ أَخْرَجَ منْهَا قَضیباً أَصْفَرَ فَضَرَبَ به الْفُرَاتَ وَقَالَ: انْفَجری فَانْفَجَرَتْ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْناً کُلُّ عَیْنٍ کَالطَّوْد وَالنَّاسُ یَنْظُرُونَ إلَیْه، ثُمَّ تَکَلَّمَ بکَلامٍ لَمْ یَفْهَمُوهُ، فَأَقْبَلَت الْحیتَانُ رَافعَةً رُءُوسَهَا بالتَّهْلیل

ص:207

وَالتَّکْبیر وَقَالَت: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه عَلَی خَلْقه فی أَرْضه! وَیَا عَیْنَ اللَّه فی عبَاده! خَذَلَکَ قَوْمُکَ بصفّینَ کَمَا خَذَلَ هَارُونَ بْنَ عمْرَانَ قَوْمُهُ، فَقَالَ لَهُمْ: أَسَمعْتُمْ؟ قَالُوا: نَعَمْ، قَالَ: فَهَذه آیَةٌ لی عَلَیْکُمْ وَ قَدْ أَشْهَدْتُکُمْ عَلَیْه.

(172) الخرائج والجرائح 1/174 ح7: عَنْ رُمَیْلَةَ، أَنَّ عَلیّاً (علیه السلام) مَرَّ برَجُلٍ یَخْبطُ هُوَ هُوَ، فَقَالَ: یَا شَابُّ! لَوْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ لَکَانَ خَیْراً لَکَ، فَقَالَ: إنّی لا أُحْسنُهُ وَلَوَددْتُ أَنْ أُحْسنَ منْهُ شَیْئاً، فَقَالَ: ادْنُ منّی فَدَنَا منْهُ، فَتَکَلَّمَ فی أُذُنه بشَیْ ءٍ خَفیٍّ، فَصَوَّرَ اللَّهُ الْقُرْآنَ کُلَّهُ فی قَلْبه، فَحَفظَ کُلَّه.

(173) کمال الدین 675 ح30: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إذَا قَامَ قَائمُنَا وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رُءُوس الْعبَاد فَجَمَعَ بهَا عُقُولَهُمْ وَکَمَلَتْ بهَا أَحْلامُهُم.

(174) 1- إثبات الهداة 7/357 ح 137: عَنْ کتَاب إثْبَات الرَّجْعَة، للْفَضْل بْن شَاذَان (رحمة الله) أَنَّهُ رَوَی بإسْنَادٍ صَحیحٍ، عَن الصَّادق (علیه السلام)، أَنَّهُ قَالَ: مَا منْ مُعْجزَةٍ منْ مُعْجزَات الأَنْبیَاء وَالأَوْصیَاء إلاَّ وَیُظْهرُ اللَّه (عزوجل) مثْلَهَا فی یَد قَائمنَا لإتْمَام الحُجَّة عَلَی الأَعْدَاء.

2- مکیال المکارم 1/164: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: یَأْتی إلَی القَائم (علیه السلام) حینَ یَظْهَرُ رَجُلٌ منْ إصْفَهَان وَیَطْلُبُ منْهُ مُعْجزَةَ إبْرَاهیمَ خَلیل الرَّحْمَن، فَیَأمُرُ (علیه السلام) أَنْ تُوقَدَ نَارٌ عَظیمَةٌ وَیَقْرَأُ قَوْلَه تعالی: {فَسُبْحَانَ الَّذی بیَده مَلَکُوتُ کُلّ شَیْءٍ وَإلَیْه تُرْجَعُونَ} ثُمَّ یَدْخُلُ فی النَّار ثُمَّ یَخْرُجُ منْهَا سَالماً، فَیُنْکرُ الرَّجُلُ لَعْنَةُ اللَّه تعالی عَلَیْه وَیَقُولُ: هَذَا سحْرٌ، فَیَأْمُرُ القَائمُ (علیه السلام) النَّارَ فَتَأْخُذُهُ وَتَحْرُقُهُ فَیَحْتَرقُ، وَیَقُولُ: هَذَا جَزَاءُ مَنْ أَنْکَرَ صَاحبَ الزَّمَان وَحُجَّةَ الرَّحْمَن.

(176) کمال الدین 416 ح9: هشَامُ بْنُ سَالم، قَالَ: قُلْتُ للصَّادق (علیه السلام): هَلْ یَکُونُ إمَامَان فی وَقْتٍ؟ قَالَ: لا إلاَّ أَنْ یَکُونَ أَحَدُهُمَا صَامتاً مَأْمُوماً لصَاحبه وَ الآخَرُ نَاطقاً إمَاماً لصَاحبه.

(177) 1- من لا یحضره الفقیه 2/616: فی الزیَارَة الْجَامعَة: إنْ ذُکرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدنَهُ وَمَأْوَاهُ وَمُنْتَهَاه.

2- الاحتجاج 1/416: قَالَ الحَسَنُ بْنُ عَلی (علیه السلام): نَحْنُ أَهْلُ بَیْت الرَّحْمَة وَمَعْدنُ الْکَرَامَة وَمَوْضعُ الْخیَرَة.

(178) کمال الدین وتمام النعمة 260 ح5: عَن الْباقر (علیهما السلام): بهمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَعْمَرُ بلادَهُ، وَبهمْ یُنْزلُ الْقَطْرَ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.

(179) 1- الخصال 527 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (صلوات الله علیه) قَالَ: الإمَامُ، أَشْفَقُ عَلَیْهمْ (شیعتنا) منْ آبَائهمْ وَأُمَّهَاتهم.

2- الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (صلوات الله علیه) قَالَ: الإمَامُ، الأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.

ص:208

3- بحار الأنوار 64/126 ح27: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قُلُوبُنَا تَعْطف عَلَیْهمْ (شیعتنا) کَعَطْف الْوَالد عَلَی الْوَلَد.

(180) المزار للمشهدی 587: زیَارَتُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه عَلَی مَنْ فی الأَرْض وَالسَّمَاء، أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحُجَّةُ عَلَی مَنْ مَضَی وَمَنْ بَقی.

(181) 1- الخرائج والجرائح 2/595 ح7: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: لَئنْ تَرَوْنَ أَنَّهُ لَیْسَ لَنَا مَعَکُمْ أَعْیُنٌ نَاظرَةٌ أَوْ أَسْمَاعٌ سَامعَةٌ، لَبئْسَ مَا رَأَیْتُمْ، وَاللَّه لاَ یَخْفَی عَلَیْنَا شَیءٌ منْ أَعْمَالکُمْ.

2- بصائر الدّرجات 463 ح8: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا مَنْزلَةُ الإمَام فی الأَرْض بمَنْزلَة الْقَمَر فی السَّمَاء وَفی مَوْضعه هُوَ مُطَّلعٌ عَلَی جَمیع الأَشْیَاء کُلّهَا.

(182) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: السَّلامُ عَلَی الذَّادَة الْحُمَاة.

2- الیقین 318: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَهُوَ یَقُول: أَمْنٌ لمَن الْتَجَأَ إلَیْهمْ، وَأَمَانٌ لمَنْ تَمَسَّکَ بهم.

(183) 1- الفضائل لابن شاذان 83: عَنْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): أَنَا حَبْلُ اللَّه الْمَتینُ الَّذی أَمَرَ اللَّهُ تعالی خَلْقَهُ أَنْ یَعْصمُوا به فی قَوْله تعالی: {وَاعْتَصمُوا بحَبْل اللَّه جَمیعاً}.

2- تفسیر فرات الکوفی 258 ح10: عَنْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): نَحْنُ حَبْلُ اللَّه الْمَتینُ الَّذی مَن اعْتَصَمَ به هُدیَ إلی صراطٍ مُسْتَقیم.

(184) المزار للمشهدی 400: عَنْ عَلیّ بْن الْحُسَیْن (علیه السلام) قَالَ: اللَّهُمَّ صَلّ عَلَی مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد الْکَهْف الْحَصین، وَغیَاث الْمُضْطَرّ الْمُسْتَکین، وَمَلْجَإ الْهَاربین، وَعصْمَة الْمُعْتَصمین.

(185) تفسیر فرات الکوفی 348 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ سَفینَتُکُمْ کَسَفینَة نُوحٍ.

(187) 1- تفسیر القمّی 1/365: قَولُه: {الَّذینَ آمَنُوا وَتَطْمَئنُّ قُلُوبُهُمْ بذکْر اللَّه} قَالَ (علیه السلام): الَّذینَ آمَنُوا: الشّیعَةُ، وَذکْرُ اللَّه: أَمیرُ الْمُؤمنینَ وَالأَئمَّة (علیهم السلام).

2- تفسیر العیّاشی 2/211 ح44: عَنْ جَعْفَر بْن مُحَمَّد (علیهما السلام) فی قَوْله تعالی: {أَلا بذکْر اللَّه تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ} قَالَ: بمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ وَهُوَ ذکْرُ اللَّه وَحجَابُه.

(188) الکافی 1/200 ح1: عَنْ الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ، الأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.

(189) من لا یحضره الفقیه 4/418: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (صلوات الله علیه): الإمَام، یَکُونُ أَوْلَی بالنَّاس منْهُمْ بأَنْفُسهم.

(191) 1- بصائر الدّرجات 82 ح10: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ أُصُولُ الدّیْن.

2- نهج البلاغة 1/30: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: هُمْ أَسَاسُ الدّین.

(192) تأویل الآیات 1/19 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ: نَحْنُ الصَّلاةُ فی کتَاب اللَّه (عزوجل)، وَنَحْنُ الزَّکَاةُ، وَنَحْنُ الصّیَامُ، وَنَحْنُ الْحَجُّ، وَنَحْنُ الشَّهْرُ الْحَرَامُ، وَنَحْنُ الْبَلَدُ الْحَرَامُ، وَنَحْنُ

ص:209

کَعْبَةُ اللَّه، وَنَحْنُ قبْلَةُ اللَّه.

(193) نهج البلاغة 1/30: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: هُمْ أَسَاسُ الدّین.

(194) 1- نهج البلاغة 1/189: منْ خُطْبَة له (علیه السلام): انْظُرُوا أَهْلَ بَیْت نَبیّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ، وَاتَّبعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ یُخْرجُوکُمْ منْ هُدًی وَلَنْ یُعیدُوکُمْ فی رَدًی، فَإنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَإنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا، وَلا تَسْبقُوهُمْ فَتَضلُّوا، وَلا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلکُوا.

2- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بکُمْ وَمَنْ وَحَّدَهُ قَبلَ عَنْکُمْ وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بکُمْ، مَوَالیَّ لا أُحْصی ثَنَاءَکُمْ وَلا أَبْلُغُ منَ الْمَدْح کُنْهَکُمْ وَمنَ الْوَصْف قَدْرَکُم.

(195)1- الکافی 4/559 ح5: إذَا أَتَیْتَ الْقَبْرَ الَّذی بالْبَقیع فَاجْعَلْهُ بَیْنَ یَدَیْکَ ثُمَّ تَقُول: السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئمَّةَ الْهُدَی، السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ التَّقْوَی.

2- تفسیر فرات الکوفی 396 ح11: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: هُمْ أَئمَّةُ الْهُدَی وَالدُّعَاةُ إلَی التَّقْوَی.

(196) 1- بصائر الدّرجات 33 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) فی قَوْل اللَّه (عزوجل): {وَمَنْ أَضَلُّ ممَّنَ اتَّبَعَ هَوَاهُ بغَیْر هُدًی منَ اللَّه} یَعْنَی مَنْ یَتَّخذُ دینَهُ رَأْیَهُ بغَیْر هُدَی إمَامٍ منْ أَئمَّة الْهُدَی.

2- کمال الدین 324 ح9: قَالَ عَلیُّ بْن الْحُسَیْن (علیهما السلام): إنَّ دینَ اللَّه لا یُصَابُ بالْعُقُول النَّاقصَة وَالآرَاء الْبَاطلَة وَالْمَقَاییس الْفَاسدَة، وَلا یُصَابُ إلاَّ بالتَّسْلیم، فَمَنْ سَلَّمَ لَنَا سَلمَ وَمَن اهْتَدَی بنَا هُدیَ، َوَ مَنْ دَانَ بالْقیَاس وَ الرَّأْی هَلَکَ، وَ مَنْ وَجَدَ فی نَفْسه شَیْئاً ممَّا نَقُولُهُ أَوْ نَقْضی به حَرَجاً کَفَرَ بالَّذی أَنْزَلَ السَّبْعَ الْمَثَانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ وَ هُوَ لا یَعْلَم.

(197) المزار للمشهدی 205: زیارَةٌ أُخْرَی لأَمیرُ الْمُؤمنینَ (صلوات الله علیه): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ وُلدَ فی الْکَعْبَة.

(198) روضة الواعظین 83: وَقَدْ جَاءَ لَهَا الْمَخَاضُ وَهیَ بَیْنَ النّسَاء وَالْقَوَابلُ حَوْلَهَا فَقَالَ حَبیبی جَبْرَئیلُ یَا مُحَمَّد! نُسْجفُ بَیْنَهَا وَبَیْنَکَ سجْفاً فَإذَا وَضَعَتْ بعَلیٍّ تَتَلَقَّاهُ فَفَعَلْتُ مَا أُمرْتُ به ثُمَّ قَالَ لی: امْدُدْ یَدَکَ یَا مُحَمَّد! فَمَدَدْتُ یَدیَ الْیُمْنَی نَحْوَ أُمّه فَإذَا أَنَا بعَلیٍّ عَلَی یَدی وَاضعاً یَدَهُ الْیُمْنَی فی أُذُنه الْیُمْنَی وَهُوَ یُؤَذّنُ وَیُقیمُ بالْحَنیفیَّة وَیَشْهَدُ بوَحْدَانیَّة اللَّه (عزوجل) وَبرسَالاتی ثُمَّ انْثَنَی إلَیَّ وَقَالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّه!.

ثُمَّ قَالَ لی: یَا رَسُولَ اللَّه! أَقْرَأُ قُلْتُ اقْرَأْ فَوَ الَّذی نَفْسُ مُحَمَّد بیَده لَقَدْ ابْتَدَأَ بالصُّحُف الَّتی أَنْزَلَهَا اللَّهُ (عزوجل) عَلَی آدَمَ فَقَامَ بهَا ابْنُهُ شَیْثٌ فَتَلاهَا منْ أَوَّل حَرْفٍ فیهَا إلَی آخر حَرْفٍ فیهَا حَتَّی لَوْ حَضَرَ شَیْثٌ لأَقَرَّ لَهُ أَنَّهُ أَحْفَظُ لَهُ منْهُ ثُمَّ تَلا صُحُفَ نُوحٍ ثُمَّ صُحُفَ إبْرَاهیمَ ثُمَّ قَرَأَ تَوْرَاةَ مُوسَی حَتَّی لَوْ حَضَرَ مُوسَی لأَقَرَّ لَهُ بأَنَّهُ أَحْفَظُ لَهَا منْهُ ثُمَّ قَرَأَ زَبُورَ دَاوُدَ حَتَّی لَوْ

ص:210

حَضَرَ دَاوُدُ لأَقَرَّ بأَنَّهُ أَحْفَظُ لَهَا منْهُ ثُمَّ قَرَأَ إنْجیلَ عیسَی حَتَّی لَوْ حَضَرَ عیسَی لأَقَرَّ بأَنَّهُ أَحْفَظُ لَهَا منْهُ ثُمَّ قَرَأَ الْقُرْآنَ الَّذی أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیَّ منْ أَوَّله إلَی آخره فَوَجَدْتُهُ یَحْفَظُ کَحفْظی لَهُ السَّاعَةَ منْ غَیْر أَنْ أَسْمَعَ منْهُ آیَةً ثُمَّ خَاطَبَنی وَخَاطَبْتُهُ بمَا یُخَاطبُ الأَنْبیَاءُ الأَوْصیَاءَ ثُمَّ عَادَ إلَی حَال طُفُولیَّته.

(200) الخصال 580: قَالَ عَلیٌّ (علیه السلام): إنّی کُنْتُ أُصَلّی فی الْمَسْجد فَجَاءَ سَائلٌ فَسَأَلَ وَأَنَا رَاکعٌ، فَنَاوَلْتُهُ خَاتَمی منْ إصْبَعی، فَأَنْزَلَ اللَّهُ (تبارک و تعالی) فیَّ: {إنَّمَا وَلیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکعُونَ}.

(202) تفسیر العیّاشی 1/247 ح153: قَالَ البَاقرُ (علیه السلام) فی قَوْله تعالی: {أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولی الأَمْر منْکُمْ} إیَّانَا عَنَی خَاصَّة.

(203) 1- مشارق أنوار الیقین 205: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمامُ یَرَی مَا بَیْنَ الشَّرْق وَالْغَرْب، فَلا یَخْفَی عَلَیْه شَیءٌ منْ عالَم المُلْک وَالْمَلَکُوت.

2- بحار الأنوار 97/349: زیَارَةٌ أُخْرَی لَهُ (علیه السلام): أَنْتَ (أمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام)) عَیْنُهُ (اللَّه) الْحَفیظَةُ الَّتی لا تَخْفَی عَلَیْهَا خَافیَة.

(204) 1- بصائر الدّرجات 395 ح5: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُریدُ.

2- بحار الأنوار 97/349: زیَارَةٌ أُخْرَی لَهُ (علیه السلام): أَنْتَ (أمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام)) المُحیطُ بکُلّ شَیء.

(205) من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: عَصَمَکُمُ اللَّهُ منَ الزَّلَل وَآمَنَکُمْ منَ الْفتَن وَطَهَّرَکُمْ منَ الدَّنَس وَأَذْهَبَ عَنْکُمُ الرّجْسَ أَهْلَ الْبَیْت وَطَهَّرَکُمْ تَطْهیراً.

(283) 1- مشارق أنوار الیقین 177: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ مَلَکیُّ الذَّات، إلَهیُّ الصّفَات، و أَنَّهُم صفَاتُ اللَّه وَصَفْوَتُه.

2- تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: أَقَامَهُم مَقَامَ نَفْسه؛ لأَنَّهُ لا یُرَی وَلا یُدْرَکُ وَلا تُعْرَفُ کَیْفیَّتُهُ وَلا إنّیَّتُهُ.

(284) 1- بحار الأنوار: 26/5: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ عَلمَ مَا فی الضَّمَائر وَالْقُلُوب.

2- المناقب (کتاب عتیق) 75: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَنَا عَالمٌ بضَمَائر قُلُوبکُم.

(285) 1- بصائر الدّرجات 83 ح11: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّه عَلَی خَلْقه.

2- جمال الأسبوع 307: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: عَیْنکَ النَّاظرَة عَلَی بَریَّتکَ وَشَاهدکَ عَلَی عبَادک.

(286) المزار للمشهدی 293: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: وَوَرَثَةُ الأَنْبیَاء.

(287) الکافی 2/633 ح23: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إذَا قَامَ الْقَائمُ (علیه السلام) قَرَأَ کتَابَ اللَّه (عزوجل) عَلَی

ص:211

حَدّه وَأَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذی کَتَبَهُ عَلیٌّ (علیه السلام) وَقَالَ: أَخْرَجَهُ عَلیٌّ (علیه السلام) إلَی النَّاس حینَ فَرَغَ منْهُ وَکَتَبَهُ فَقَالَ لَهُمْ: هَذَا کتَابُ اللَّه (عزوجل) کَمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَی مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) وَقَدْ جَمَعْتُهُ منَ اللَّوْحَیْن فَقَالَوا: هُوَ ذَا عنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامعٌ فیه الْقُرْآنُ لا حَاجَةَ لَنَا فیه، فَقَالَ: أَمَا وَاللَّه مَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ یَوْمکُمْ هَذَا أَبَداً إنَّمَا کَانَ عَلَیَّ أَنْ أُخْبرَکُمْ حینَ جَمَعْتُهُ لتَقْرَءُوهُ.

(288) بصائر الدّرجات 217 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قَدْ وَلَدَنی رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَأَنَا أَعْلَمُ کتَابَ اللَّه وَفیه بَدْءُ الْخَلْق وَمَا هُوَ کَائنٌ إلَی یَوْم الْقیَامَة وَفیه خَبَرُ السَّمَاء وَخَبَرُ الأَرْض وَخَبَرُ الْجَنَّة وَخَبَرُ النَّار وَخَبَرُ مَا کَانَ وَخَبَرُ مَا هُوَ کَائنٌ أَعْلَمُ ذَلکَ کَمَا أَنْظُرُ إلَی کَفّی إنَّ اللَّهَ یَقُولُ: {فیه تبْیَانُ کُلّ شَیْ ء}.

(289) بحار الأنوار 99/247: عَن الأَئمَّة (علیهم السلام): یَا سَیّدَنَا وَمَوْلانَا! إنَّا تَوَجَّهْنَا وَاسْتَشْفَعْنَا وَتَوَسَّلْنَا بکَ إلَی اللَّه وَقَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتنَا، یَا وَجیهاً عنْدَ اللَّه! اشْفَعْ لَنَا عنْدَ اللَّه.

(290) 1- المزار للمشهدی 573: فی دُعَاء النُّدْبَة: أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لتَجْدید الْفَرَائض وَالسُّنَن؟ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لإعَادَة الْملَّة وَالشَّریعَة؟ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لإحْیَاء الْکتَاب وَحُدُوده؟ أَیْنَ مُحْیی مَعَالم الدّین وَأَهْله.

2- جمال الأسبوع 307: قَالَ الرّضَا (علیه السلام): اللَّهُمَّ جَدّدْ به مَا امْتَحَی منْ دینکَ وَبُدّلَ منْ حُکْمکَ حَتَّی تُعیدَ دینَکَ به وَعَلَی یَدَیْه جَدیداً غَضّاً مَحْضاً صَحیحاً لا عوَجَ فیه وَلا بدْعَةَ مَعَه.

(291) الکافی 1/397 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّی یَخْرُجَ رَجُلٌ منّی یَحْکُمُ بحُکُومَة آل دَاوُدَ وَلا یَسْأَلُ بَیّنَةً یُعْطی کُلَّ نَفْسٍ حَقَّهَا.

(292) 1- مشارق أنوار الیقین 269: منْ خُطبة لَه (علیه السلام) قَالَ: أَنَا الکتَابُ المَسْطُور.

2- إحقاق الحقّ 7/595: فی المَنَاقب: وَلَمَّا أَرَادَ أَهْلَ الشَّام أَنْ یَجْعَلُوا القُرْآنَ حَکَماً بصفَّیْن، قَالَ الإمَامُ عَلیُّ (علیه السلام): أَنَا القُرْآن النَّاطق.

(293) 1- تفسیر القمّی 2/425: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: الْقُرْآنُ ضَرَبَ فیه الأَمْثَالَ للنَّاس وَخَاطَبَ نَبیَّهُ (صلی الله علیه و آله و سلم) به وَنَحْنُ نَعْلَمُهُ فَلَیْسَ یَعْلَمُهُ غَیْرُنَا.

2- بصائر الدّرجات 232ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: علْمُ الْکتَاب کُلُّهُ وَاللَّه عنْدَنَا.

(294) نهج البلاغة 2/5: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): هَذَا الْقُرْآنُ إنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَیْنَ الدَّفَّتَیْن لا یَنْطقُ بلسَانٍ وَلا بُدَّ لَهُ منْ تَرْجُمَانٍ وَإنَّمَا یَنْطقُ عَنْهُ الرّجَالُ وَلَمَّا دَعَانَا الْقَوْمُ إلَی أَنْ نُحَکّمَ بَیْنَنَا الْقُرْآنَ لَمْ نَکُن الْفَریقَ الْمُتَوَلّیَ عَنْ کتَاب اللَّه سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی وَقَدْ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَإنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إلَی اللَّه وَالرَّسُول فَرَدُّهُ إلَی اللَّه أَنْ نَحْکُمَ بکتَابه وَرَدُّهُ إلَی الرَّسُول أَنْ نَأْخُذَ بسُنَّته فَإذَا حُکمَ بالصّدْق فی کتَاب اللَّه فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاس به وَإنْ حُکمَ بسُنَّة

ص:212

رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاس وَأَوْلاهُمْ بهَا.

(295) بصائر الدّرجات 217 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قَدْ وَلَدَنی رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَأَنَا أَعْلَمُ کتَابَ اللَّه وَفیه بَدْءُ الْخَلْق وَمَا هُوَ کَائنٌ إلَی یَوْم الْقیَامَة وَفیه خَبَرُ السَّمَاء وَخَبَرُ الأَرْض وَخَبَرُ الْجَنَّة وَخَبَرُ النَّار وَخَبَرُ مَا کَانَ وَخَبَرُ مَا هُوَ کَائنٌ أَعْلَمُ ذَلکَ کَمَا أَنْظُرُ إلَی کَفّی إنَّ اللَّهَ یَقُولُ: {فیه تبْیَانُ کُلّ شَیْ ء}.

(296) المحاسن 1/268 ح356: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَإنَّمَا الْقُرْآنُ أَمْثَالٌ لقَوْمٍ یَعْلَمُونَ دُونَ غَیْرهمْ وَلقَوْمٍ یَتْلُونَهُ حَقَّ تلاوَته وَهُمُ الَّذینَ یُؤْمنُونَ به وَیَعْرفُونَهُ وَأَمَّا غَیْرُهُمْ فَمَا أَشَدَّ إشْکَالَهُ عَلَیْهمْ وَأَبْعَدَهُ منْ مَذَاهب قُلُوبهمْ وَلذَلکَ قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) (إنَّهُ) لَیْسَ شَیْ ءٌ أَبْعَدَ منْ قُلُوب الرّجَال منْ تَفْسیر الْقُرْآن وَفی ذَلکَ تَحَیَّرَ الْخَلائقُ أَجْمَعُونَ إلاَّ مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَإنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ بتَعْمیَته فی ذَلکَ أَنْ یَنْتَهُوا إلَی بَابه وَصرَاطه وَأَنْ یَعْبُدُوهُ وَیَنْتَهُوا فی قَوْله إلَی طَاعَة الْقُوَّام بکتَابه وَالنَّاطقینَ عَنْ أَمْره وَأَنْ یَسْتَنْبطُوا مَا احْتَاجُوا إلَیْه منْ ذَلکَ عَنْهُمْ لا عَنْ أَنْفُسهمْ.

ثُمَّ قَالَ: وَلَوْ رَدُّوهُ إلَی الرَّسُول وَإلی أُولی الأَمْر منْهُمْ لَعَلمَهُ الَّذینَ یَسْتَنْبطُونَهُ منْهُمْ فَأَمَّا عَنْ غَیْرهمْ فَلَیْسَ یُعْلَمُ ذَلکَ أَبَداً وَلا یُوجَدُ وَقَدْ عَلمْتَ أَنَّهُ لا یَسْتَقیمُ أَنْ یَکُونُ الْخَلْقُ کُلُّهُمْ وُلاةَ الأَمْر؛ لأَنَّهُمْ لا یَجدُونَ مَنْ یَأْتَمرُونَ عَلَیْه وَمَنْ یُبَلّغُونَهُ أَمْرَ اللَّه وَنَهْیَهُ فَجَعَلَ اللَّهُ الْوُلاةَ خَوَاصَّ لیُقْتَدَی بهمْ فَافْهَمْ ذَلکَ إنْ شَاءَ اللَّهُ وَإیَّاکَ وَإیَّاکَ وَتلاوَةَ الْقُرْآن برَأْیکَ فَإنَّ النَّاسَ غَیْرُ مُشْتَرکینَ فی علْمه کَاشْترَاکهمْ فیمَا سوَاهُ منَ الأُمُور وَلا قَادرینَ عَلَی تَأْویله إلاَّ منْ حَدّه وَبَابه الَّذی جَعَلَهُ اللَّهُ لَهُ فَافْهَمْ إنْ شَاءَ اللَّهُ وَاطْلُب الأَمْرَ منْ مَکَانه تَجدْهُ إنْ شَاءَ اللَّه.

(297) بصائر الدّرجات 433 ح3: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): دَعَا رَسُول اللَّه أَصْحَابه بمَنَی، فقَالَ: یَا أَیُّهَا النَّاسُ! إنّی تَارکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْن، أَمَا إنْ تَمَسَّکْتُمْ بهمَا لَنْ تَضلُّوا؛ کتَابَ اللَّه وَعتْرَتی أَهْلَ بَیْتی.

(298) الأمالی للمفید 36 ح3: عَنْ عَبْد اللَّه بْن الْعَبَّاس، قَالَ: لَمَّا حَضَرَت النَّبیَّ (صلی الله علیه و آله و سلم) الْوَفَاةُ وَفی الْبَیْت رجَالٌ فیهمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّاب، فَقَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): هَلُمُّوا أَکْتُبْ لَکُمْ کتَاباً لَنْ تَضلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً، فَقَالَ: لا تَأْتُوهُ بشَیْ ءٍ فَإنَّهُ قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعنْدَکُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا کتَابُ اللَّه، فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَیْت وَ اخْتَصَمُوا، فَمنْهُمْ مَنْ یَقُولُ: قَرّبُوا یَکْتُبْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّه، وَ منْهُمْ مَنْ یَقُولُ: مَا قَالَ عُمَرُ، فَلَمَّا کَثُرَ اللَّغَطُ وَ الإخْتلافُ قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): قُومُوا عَنّی.

(299) 1- الکافی 2/633 ح23: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إذَا قَامَ الْقَائمُ (علیه السلام) قَرَأَ کتَابَ اللَّه (عزوجل) عَلَی حَدّه وَأَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذی کَتَبَهُ عَلیٌّ (علیه السلام) وَقَالَ: أَخْرَجَهُ عَلیٌّ (علیه السلام) إلَی النَّاس

ص:213

حینَ فَرَغَ منْهُ وَکَتَبَهُ فَقَالَ لَهُمْ: هَذَا کتَابُ اللَّه (عزوجل) کَمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَی مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) وَقَدْ جَمَعْتُهُ منَ اللَّوْحَیْن فَقَالَوا: هُوَ ذَا عنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامعٌ فیه الْقُرْآنُ لا حَاجَةَ لَنَا فیه، فَقَالَ: أَمَا وَاللَّه مَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ یَوْمکُمْ هَذَا أَبَداً إنَّمَا کَانَ عَلَیَّ أَنْ أُخْبرَکُمْ حینَ جَمَعْتُهُ لتَقْرَءُوهُ.

2- روضة الواعظین 265: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ البَاقر (علیه السلام): إذَا قَامَ قَائمُ آل مُحَمَّد (علیهم السلام) ضَرَبَ فَسَاطیطَ لمَنْ یُعَلّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَی مَا أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ فَأَصْعَبُ مَا یَکُونُ عَلَی مَنْ حَفظَهُ الْیَوْمَ؛ لأَنَّهُ یُخَالفُ فیه التَّأْلیف.

3- الغیبة للنعمانی 333 ح3: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): کَأَنّی أَنْظُرُ إلَی شیعَتنَا بمَسْجد الْکُوفَة وَقَدْ ضَرَبُوا الْفَسَاطیطَ یُعَلّمُونَ النَّاسَ الْقُرْآنَ کَمَا أُنْزلَ.

(300) 1- بصائر الدّرجات 57 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) فی قَوْل اللَّه (تبارک و تعالی): {وَإنَّهُ لَذکْرٌ لَکَ وَ لقَوْمکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ} قَالَ (علیه السلام): الذّکْرُ: الْقُرْآنُ، وَنَحْنُ قَوْمُهُ وَنَحْنُ الْمَسْئُولُون.

2- بصائر الدّرجات 218 ح4: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: عَلَیْنَا نَزَلَ قَبْلَ النَّاس وَلَنَا فُسّرَ قَبْلَ أَنْ یُفَسَّرَ فی النَّاس، فَنَحْنُ نَعْرفُ حَلالَهُ وَحَرَامَهُ وَنَاسخَهُ وَمَنْسُوخَهُ وَسَفَریَّهُ وَحَضَریَّهُ وَفی أَیّ لَیْلَةٍ نَزَلَتْ کَمْ منْ آیَةٍ وَفیمَنْ نَزَلَتْ وَفیمَا نَزَلَت.

(301) الغیبة للنعمانی 296 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ قَائمَنَا إذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ منْ جَهَلَة النَّاس أَشَدَّ ممَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) منْ جُهَّال الْجَاهلیَّة فَقُلْتُ: وَکَیْفَ ذَلکَ؟ قَالَ: إنَّ رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) أَتَی النَّاسَ وَهُمْ یَعْبُدُونَ الْحجَارَةَ وَالصُّخُورَ وَالْعیدَانَ وَالْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَإنَّ قَائمَنَا إذَا قَامَ أَتَی النَّاسَ وَکُلُّهُمْ یَتَأَوَّلُ عَلَیْه کتَابَ اللَّه وَیَحْتَجُّ عَلَیْه به ثُمَّ قَالَ أَمَا وَاللَّه لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیُوتهمْ کَمَا یَدْخُلُ الْحَرُّ وَالْقَرُّ.

(302) 1- بصائر الدّرجات 81 ح3: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ خَزَنَةُ علْم اللَّه.

2- کفایة الأثر 163: عَن الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) یوماً، فقَالَ: عَلیٌّ مَعْدنُ علْم اللَّه.

(303) 1- مشارق أنوار الیقین 205: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ یَرَی مَا بَیْنَ الشَّرْق وَالْغَرْب، فَلا یَخْفَی عَلَیْه شَیءٌ منْ عَالَم المُلْک وَالْمَلَکُوت.

2- بصائر الدّرجات 148 ح6: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنّی لأَعْلَمُ مَا فی السَّمَاوَات وَمَا فی الأَرْض وَأَعْلَمُ مَا فی الْجَنَّة وَأَعْلَمُ مَا فی النَّار وَأَعْلَمُ مَا کَانَ وَمَا یَکُونُ قَالَ ثُمَّ مَکَثَ هُنَیْئَةً فَرَأَی أَنَّ ذَلکَ کَبُرَ عَلَی مَنْ سَمعَهُ منْهُ فَقَالَ: عَلمْتُ ذَلکَ منْ کتَاب اللَّه (عزوجل) إنَّ اللَّهَ (عزوجل) یَقُولُ: {فیه تبْیَانُ کُلّ شَیْ ء}.

(304) مشارق أنوار الیقین 177: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ مَلَکیُّ الذَّات، إلَهیُّ الصّفَات، و أَنَّهُم صفَاتُ اللَّه وَصَفْوَتُه.

ص:214

(305) 1- الاحتجاج 1/80: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: أَلاَ إنَّهُ (امام العصر (علیه السلام)) وَارثُ کُلّ علْمٍ وَالْمُحیطُ به.

2- مشارق أنوار الیقین 264: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): لَقَدْ عَلمْتُ مَا فَوقَ الفرْدَوس الأعْلَی وَمَا تَحْتَ السَّابعَة السُّفْلَی وَمَا فی السَّمَاوَات العُلَی وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَی، کُلُّ ذَلکَ علْمُ إحَاطَةٍ لاَ علْمُ إخْبَارٍ.

(306) 1- إلزام الناصب 2/218: فی خُطْبَة التُّطُنْجیَّة: عَلمْنَا مَا کَانَ وَمَا یَکُونُ وَمَا فی السَّمَاوَات وَالأرَضَینَ بعلْم رَبّنَا، نَحْنُ الْمُدَبّرُونَ فَنَحْنُ بذَلکَ اخْتصَاصاً، نَحْنُ مَخْصُوصُونَ وَنَحْنُ عَالمُونَ.

2- بحار الأنوار 26/5: فی خُطْبَة النُّورَانیَّة: وَعَلمَ بمَا کَانَ وَمَا یَکُونُ وَعَلمَ مَا فی الضَّمَائر وَالقُلُوب وَعلْم مَا فی السَّمَاوَات وَالأَرْض.

(307) 1- مصباح المتهجّد 409: إنَّ الرّضَا (علیه السلام) کَانَ یَأْمُرُ بالدُّعاء لصاحب الأمْر بهَذَا: اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلیّک ...، وَعَیْنکَ النَّاظرَة بإذْنک، وَشَاهدکَ عَلَی عبَادکَ.

2- بصائر الدّرجات 463 ح8: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا مَنْزلَةُ الإمَام فی الأَرْض بمَنْزلَة الْقَمَر فی السَّمَاء وَفی مَوْضعه هُوَ مُطَّلعٌ عَلَی جَمیع الأَشْیَاء کُلّهَا.

(308) 1- الکافی 1/399 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ عنْدَهُ علْمُ شَیْ ءٍ إلاَّ خَرَجَ منْ عنْد أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) فَلْیَذْهَب النَّاسُ حَیْثُ شَاءُوا فَوَ اللَّه لَیْسَ الأَمْرُ إلاَّ منْ هَاهُنَا وَأَشَارَ بیَده إلَی بَیْته.

2- الکافی 1/399 ح3: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) لسَلَمَة بْن کُهَیْل وَالحَکَم بْن عُتَیْبَة: شَرّقَا وَغَرّبَا فَلا تَجدَان علْماً صَحیحاً إلاَّ شَیْئاً خَرَجَ منْ عنْدنَا أَهْلَ الْبَیْت.

3- بحار الأنوار 25/24 ح41: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کُلُّ علْمٍ خَرَجَ إلَی أَهْل السَّمَاوَات وَالأَرْض فَمنَّا وَعَنَّا.

(309) 1- علل الشرائع 1/5 ح1: عَنْ الرّضَا، عَنْ آبَائه، عَنْ أَمیر الْمُؤْمنینَ (علیهم السلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ (عزوجل) خَلَقَ أَرْوَاحَنَا فَأَنْطَقَنَا بتَوْحیده وَتَحْمیده، ثُمَّ خَلَقَ الْمَلائکَةَ، فَلَمَّا شَاهَدُوا أَرْوَاحَنَا نُوراً وَاحداً اسْتَعْظَمُوا أَمْرَنَا، فَسَبَّحْنَا؛ لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ أَنَّا خَلْقٌ مَخْلُوقُونَ وَأَنَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ صفَاتنَا فَسَبَّحَت الْمَلائکَةُ بتَسْبیحنَا وَنَزَّهَتْهُ عَنْ صفَاتنَا، فَلَمَّا شَاهَدُوا عظَمَ شَأْننَا هَلَّلْنَا؛ لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ أَنْ لا إلَهَ إلاَّ اللَّهُ وَأَنَّا عَبیدٌ وَلَسْنَا بآلهَةٍ یَجبُ أَنْ نُعْبَدَ مَعَهُ أَوْ دُونَهُ، فَقَالُوا: لا إلَهَ إلاَّ اللَّهُ، فَلَمَّا شَاهَدُوا کبَرَ مَحَلّنَا کَبَّرْنَا؛ لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ أَنَّ اللَّهَ أَکْبَرُ منْ أَنْ یُنَالَ عظَمُ الْمَحَلّ إلاَّ به، فَلَمَّا شَاهَدُوا مَا جَعَلَهُ لَنَا منَ الْعزَّة وَالْقُوَّة قُلْنَا: لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلاَّ باللَّه؛ لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ أَنْ لا حَوْلَ لَنَا وَلا قُوَّةَ إلاَّ باللَّه فَلَمَّا شَاهَدُوا

ص:215

مَا أَنْعَمَ اللَّهُ به عَلَیْنَا وَأَوْجَبَهُ لَنَا منْ فَرْض الطَّاعَة قُلْنَا الْحَمْدُ للَّه لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ مَا یَحقُّ للَّه تَعَالَی ذکْرُهُ عَلَیْنَا منَ الْحَمْد عَلَی نعْمَته فَقَالَت الْمَلائکَةُ الْحَمْدُ للَّه فَبنَا اهْتَدَوْا إلَی مَعْرفَة تَوْحید اللَّه وَتَسْبیحه وَتَهْلیله وَتَحْمیده وَتَمْجیده.

2- مشارق أنوار الیقین 255: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَنَا الخضْرُ مُعَلّمُ مُوسَی، أَنَا مُعَلّمُ دَاوُد وَسُلَیْمَانَ.

(310) الإختصاص 252: قَالَ الرّضَا (صلوات الله علیه): إذَا نَزَلَتْ بکُمْ شَدیدةٌ، فَاسْتَعینُوا بنَا عَلَی اللَّه (عزوجل)، وَهُوَ قَوْلُهُ تعالی: {وَللَّه الأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بهَا}.

(311) 1- الأصول الستّة عشر 124 ح11: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: اُطْلُبُوا الْعلْمَ منْ مَعْدن الْعلْم، وَإیَّاکُمْ وَالْوَلائجَ، فَهُمُ الصَّدَّادُونَ عَن اللَّه.

2- الکافی 2/298 ح5: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إیَّاکَ! أَنْ تَنْصبَ رَجُلاً دُونَ الْحُجَّة فَتُصَدّقَهُ فی کُلّ مَا قَالَ.

(312) 1- بصائر الدّرجات 328 ح4: عَنْ أَبی بَصیرٍ، عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کَانَ فی ذُؤَابَة سَیْف رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) صَحیفَةٌ صَغیرَةٌ فَقُلْتُ لأَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَیُّ شَیْ ءٍ کَانَ فی تلْکَ الصَّحیفَة؟ قَالَ: هیَ الأَحْرُفُ الَّتی یَفْتَحُ کُلُّ حَرْفٍ منْهَا أَلْفَ حَرْفٍ، قَالَ أَبُو بَصیرٍ: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): فَمَا خَرَجَ منْهَا إلاَّ حَرْفَان حَتَّی السَّاعَة.

2- تحف العقول 171: وَصیَّةُ عَلیّ (علیه السلام) لکُمَیْل بْن زیاد: یَا کُمَیْلُ! مَا منْ علْمٍ إلاَّ وَأَنَا أَفْتَحُهُ وَمَا منْ سرٍّ إلاَّ وَالْقَائمُ (علیه السلام) یَخْتمُه.

3- مختصر بصائر الدّرجات 117: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: الْعلْمُ سَبْعَةٌ وَعشْرُونَ حَرْفاً، فَجَمیعُ مَا جَاءَتْ به الرُّسُلُ حَرْفَان، فَلَمْ یَعْرف النَّاسُ حَتَّی الْیَوْم غَیْرَ الْحَرْفَیْن، فَإذَا قَامَ قَائمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَالْعشْرینَ حَرْفاً، فَبَثَّهَا فی النَّاس وَضَمَّ إلَیْهَا الْحَرْفَیْن حَتَّی یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَعشْرینَ حَرْفاً.

(313) 1- مشارق أنوار الیقین 259: فی خُطْبَةٍ لأَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام): أَنَا البَحْرُ الَّذی لا یُنْزَفُ.

2- المزار للمشهدی 207: فی زیَارَة أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَحْرَ الْعُلُوم.

(314) 1- المحاسن 1/177 ح161: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ لسَدیرٍ: وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بالنُّبُوَّة وَعَجَّلَ رُوحَهُ إلَی الْجَنَّة مَا بَیْنَ أَحَدکُمْ وَبَیْنَ أَنْ یَغْتَبطَ وَیَرَی سُرُوراً أَوْ تَبَیَّنَ لَهُ النَّدَامَةُ وَالْحَسْرَةُ إلاَّ أَنْ یُعَاینَ مَا قَالَ اللَّهُ (عزوجل) فی کتَابه: {عَن الْیَمین وَعَن الشّمال قَعیدٌ} وَأَتَاهُ مَلَکُ الْمَوْت بقَبْض رُوحه فَیُنَادی رُوحَهُ فَتَخْرُجُ منْ جَسَده فَأَمَّا الْمُؤْمنُ فَمَا یُحسُّ بخُرُوجهَا وَذَلکَ قَوْلُ اللَّه (تبارک و تعالی): {یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ * ارْجعی إلی رَبّک راضیَةً مَرْضیَّةً * فَادْخُلی فی عبَادی * وَادْخُلی جَنَّتی} ثُمَّ قَالَ: ذَلکَ لمَنْ کَانَ وَرعاً مُوَاسیاً

ص:216

لإخْوَانه وَصُولاً لَهُمْ وَإنْ کَانَ غَیْرَ وَرعٍ وَلا وَصُولٍ لإخْوَانه قیلَ لَهُ مَا مَنَعَکَ منَ الْوَرَع وَالْمُوَاسَاة لإخْوَانکَ أَنْتَ ممَّن انْتَحَلَ الْمَحَبَّةَ بلسَانه وَلَمْ یُصَدّقْ ذَلکَ بفعْلٍ وَإذَا لَقیَ رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَأَمیرَ الْمُؤْمنینَ (علیه السلام) لَقیَاهُمَا مُعْرضَیْن مُقَطّبَیْن فی وَجْهه غَیْرَ شَافعَیْن لَهُ قَالَ سَدیرٌ: مَنْ جَدَعَ اللَّهُ أَنْفَهُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): فَهُوَ ذَاک.

2- بشارة المصطفی 71 ح2: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم): أَلا وَمَنْ أَحَبَّ عَلیّاً هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْه سَکَرَات الْمَوْت وَجَعَلَ قَبْرَهُ رَوْضَةً منْ ریَاض الْجَنَّة.

(315) 1- تفسیر العیّاشی 2/225 ح18: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ الْمُؤْمنَ إذَا أُخْرجَ منْ بَیْته شَیَّعَتْهُ الْمَلائکَةُ إلَی قَبْره یَزْدَحمُونَ عَلَیْه حَتَّی إذَا انْتَهَی به إلَی قَبْره قَالَتْ لَهُ الأَرْضُ مَرْحَباً بکَ وَأَهْلاً أَمَا وَاللَّه لَقَدْ کُنْتُ أُحبُّ أَنْ یَمْشیَ عَلَیَّ مثْلُکَ لَتَرَیَنَّ مَا أَصْنَعُ بکَ فَتَوَسَّعُ لَهُ مَدَّ بَصَره وَیَدْخُلُ عَلَیْه فی قَبْره مَلَکَا الْقَبْر وَهُمَا قَعیدَا الْقَبْر مُنْکَرٌ وَنَکیرٌ فَیُلْقیَان فیه الرُّوحَ إلَی حَقْوَیْه فَیُقْعدَانه وَیَسْأَلانه فَیَقُولان لَهُ: مَنْ رَبُّکَ؟ فَیَقُولُ: اللَّهُ، فَیَقُولان: مَا دینُکَ؟ فَیَقُولُ: الإسْلامُ، فَیَقُولان: وَمَنْ نَبیُّکَ؟ فَیَقُولُ: مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله و سلم)، فَیَقُولان: وَمَنْ إمَامُکَ؟ فَیَقُولُ: عَلیٌّ قَالَ: فَیُنَادی مُنَادٍ منَ السَّمَاء: صَدَقَ عَبْدی افْرُشُوا لَهُ فی قَبْره منَ الْجَنَّة وَافْتَحُوا لَهُ فی قَبْره بَاباً إلَی الْجَنَّة وَأَلْبسُوهُ منْ ثیَاب الْجَنَّة حَتَّی یَأْتیَنَا وَمَا عنْدَنَا خَیْرٌ لَهُ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: نَمْ نَوْمَةَ عَرُوسٍ نَمْ نَوْمَةً لا حُلُمَ فیهَا، قَالَ: وَإنْ کَانَ کَافراً خَرَجَت الْمَلائکَةُ تُشَیّعُهُ إلَی قَبْره تَلْعَنُونَهُ حَتَّی إذَا انْتَهَی به إلَی قَبْره قَالَتْ لَهُ الأَرْضُ لا مَرْحَباً بکَ وَلا أَهْلاً أَمَا وَاللَّه لَقَدْ کُنْتُ أُبْغضُ أَنْ یَمْشیَ عَلَیَّ مثْلُکَ لا جَرَمَ لَتَرَیَنَّ مَا أَصْنَعُ بکَ الْیَوْمَ فَتَضیقُ عَلَیْه حَتَّی تَلْتَقیَ جَوَانحُهُ قَالَ: ثُمَّ یَدْخُلُ عَلَیْه مَلَکَا الْقَبْر وَهُمَا قَعیدَا الْقَبْر مُنْکَرٌ وَنَکیرٌ.

قَالَ أَبُو بَصیرٍ: جُعلْتُ فدَاکَ یَدْخُلان عَلَی الْمُؤْمن وَالْکَافر فی صُورَةٍ وَاحدَةٍ؟ فَقَالَ: لا، قَالَ: فَیُقْعدَانه وَیُلْقیَان فیه الرُّوحَ إلَی حَقْوَیْه فَیَقُولان لَهُ: مَنْ رَبُّکَ؟ فَیَتَلَجْلَجُ وَیَقُولُ قَدْ سَمعْتُ النَّاسَ یَقُولُونَ فَیَقُولان لَهُ لا دَرَیْتَ وَیَقُولان لَهُ: مَا دینُکَ؟ فَیَتَلَجْلَجُ فَیَقُولان لَهُ لا دَرَیْتَ وَیَقُولان لَهُ: مَنْ نَبیُّکَ؟ فَیَقُولُ: قَدْ سَمعْتُ النَّاسَ یَقُولُونَ فَیَقُولان لَهُ: لا دَرَیْتَ وَیُسْأَلُ عَنْ إمَام زَمَانه قَالَ: فَیُنَادی مُنَادٍ منَ السَّمَاء کَذَبَ عَبْدی افْرُشُوا لَهُ فی قَبْره منَ النَّار وَأَلْبسُوهُ منْ ثیَاب النَّار وَافْتَحُوا لَهُ بَاباً إلَی النَّار حَتَّی یَأْتیَنَا وَمَا عنْدَنَا شَرٌّ لَهُ فَیَضْربَانه بمرْزَبَةٍ ثَلاثَ ضَرَبَاتٍ لَیْسَ منْهَا ضَرْبَةٌ إلاَّ یَتَطَایَرُ قَبْرُهُ نَاراً لَوْ ضُربَ بتلْکَ الْمرْزَبَة جبَالُ تهَامَةَ لَکَانَتْ رَمیماً.

2- الکافی 3/241 ح15: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): یُسْأَلُ الْمَیّتُ فی قَبْره عَنْ خَمْسٍ: عَنْ صَلاته وَزَکَاته وَحَجّه وَصیَامه وَوَلایَته إیَّانَا أَهْلَ الْبَیْت، فَتَقُولُ الْوَلایَةُ منْ جَانب الْقَبْر للأَرْبَع: مَا دَخَلَ فیکُنَّ منْ نَقْصٍ فَعَلَیَّ تَمَامُهُ.

ص:217

(316) الکافی 2/525 ح13: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کَانَ أَبی (علیه السلام) یَقُولُ إذَا أَصْبَحَ: اللَّهُمَّ إنّی أَعُوذُ بکَ منْ عَذَاب الْقَبْر وَمنْ ضَغْطَة الْقَبْر وَمنْ ضیق الْقَبْر.

(317) 1- الکافی 3/242 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ للْقَبْر کَلاماً فی کُلّ یَوْمٍ

یَقُولُ: أَنَا بَیْتُ الْغُرْبَة، أَنَا بَیْتُ الْوَحْشَة، أَنَا بَیْتُ الدُّود، أَنَا الْقَبْرُ، أَنَا رَوْضَةٌ منْ ریَاض الْجَنَّة أَوْ حُفْرَةٌ منْ حُفَر النَّار.

2- الکافی 8/365 ح556: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ لشیعَته: دیَارُکُمْ لَکُمْ جَنَّةٌ وَقُبُورُکُمْ لَکُمْ جَنَّةٌ للْجَنَّة خُلقْتُمْ وَإلَی الْجَنَّة تَصیرُون.

3- بشارة المصطفی 71 ح2: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم): أَلا وَمَنْ أَحَبَّ عَلیّاً هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْه سَکَرَات الْمَوْت وَجَعَلَ قَبْرَهُ رَوْضَةً منْ ریَاض الْجَنَّة.

(318) الکافی 3/243 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: أَمَا إنَّهُ لا یَبْقَی مُؤْمنٌ فی شَرْق الأَرْض وَغَرْبهَا إلاّ حَشَرَ اللَّهُ رُوحَهُ إلَی وَادی السَّلام، قُلْتُ لَهُ: وَ أَیْنَ وَادی السَّلام؟ قَالَ: ظَهْرُ الْکُوفَة، أَمَا إنّی کَأَنّی بهمْ حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یَتَحَدَّثُونَ.

(319) بصائر الدّرجات 423 ح3: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنَّ عَدُوَّنَا إذَا تُوُفّیَ صَارَتْ رُوحُهُ إلَی وَادی بَرَهُوتَ، فَأُخْلدَتْ فی عَذَابه وَأُطْعمَتْ منْ زَقُّومه وَأُسْقیَتْ منْ حَمیمه، فَاسْتَعیذُوا باللَّه منْ ذَلکَ الْوَادی.

(320) مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.

(321) 1- بصائر الدّرجات 395 ح5: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُریدُ.

2- مناقب آل أبی طالب 3/210: َقَالَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام): وَاللَّه مَا خَلَقَ اللَّهُ شَیْئاً إلاَّ وَقَدْ أَمَرَهُ بالطَّاعَة لَنَا.

(322) الإختصاص 252: قَالَ الرّضَا (صلوات الله علیه): إذَا نَزَلَتْ بکُمْ شَدیدةٌ، فَاسْتَعینُوا بنَا عَلَی اللَّه (عزوجل)، وَهُوَ قَوْلُهُ تعالی: {وَللَّه الأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بهَا}.

(323) کامل الزیارات 513: عَن الْعَسْکَری (علیه السلام) قَالَ: اصْرفْ عَنَّی بهمْ شَرَّ الدُّنْیَا وَالآخرَة وَأَهْوَالَ یَوْم الْقیَامَة.

(324) 1- الکافی 3/136 ح3: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: حَضَرَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) رَجُلاً منَ الأَنْصَار وَکَانَتْ لَهُ حَالَةٌ حَسَنَةٌ عنْدَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، فَحَضَرَهُ عنْدَ مَوْته فَنَظَرَ إلَی مَلَک الْمَوْت عنْدَ رَأْسه، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): ارْفُقْ بصَاحبی فَإنَّهُ مُؤْمنٌ، فَقَالَ لَهُ مَلَکُ الْمَوْت: یَا مُحَمَّدُ! طبْ نَفْساً وَقَرَّ عَیْناً فَإنّی بکُلّ مُؤْمنٍ رَفیقٌ شَفیق.

2- الخرائج والجرائح 1/295 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): یَا مَلَکَ الْمَوْت! قَالَ: لَبَّیْکَ أَیُّهَا الإمَامُ!

ص:218

قَالَ: أَلَسْتَ أُمرْتَ بالسَّمْع وَ الطَّاعَة لَنَا؟ قَالَ: بَلَی.

(325) مناقب آل أبی طالب 3/411: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَرٍ (علیهما السلام) قَالَ: إنّی وَمَنْ یَجْری مَجْرَایَ منَ الأَئمَّة لا بُدَّ لَنَا منْ حُضُور جَنَائزکُمْ فی أَیّ بَلَدٍ کُنْتُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ فی أَنْفُسکُمْ.

(326) 1- ینابیع المعاجز 118: قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیه السلام): بنَا نَفَعَکُمُ اللَّهُ فی حَیَاتکُمْ وَفی قُبُورکُم.

2- مائة منقبة 126 ح61: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): یَا سَلْمَانُ! مَنْ أَحَبَّ فَاطمَةَ ابْنَتی فَهُوَ فی الْجَنَّة مَعی وَمَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فی النَّار، یَا سَلْمَانُ! حُبُّ فَاطمَةَ یَنْفَعُ فی مائَة مَوْطنٍ أَیْسَرُ تلْکَ الْمَوَاطن: الْمَوْتُ وَالْقَبْرُ وَالْمیزَانُ وَالْمَحْشَرُ وَالصّرَاطُ وَالْمُحَاسَبَةُ.

(327) تفسیر فرات الکوفی 348 ح3: قَالَ رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) لعَلیٍّ (علیه السلام): یَا عَلیُّ! أَبْشرْ وَبَشّرْ فَلَیْسَ عَلَی شیعَتکَ حَسْرَةٌ عنْدَ الْمَوْت وَلا وَحْشَةٌ فی الْقُبُور وَلا حُزْنٌ یَوْمَ النُّشُور.

(328) 1- الأمالی للصدوق 656 ح2: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) لعَلیٍّ (علیه السلام): یَا عَلیُّ! إنَّ مُحبّیکَ یَفْرَحُونَ فی ثَلاثَة مَوَاطنَ: عنْدَ خُرُوج أَنْفُسهمْ وَأَنْتَ هُنَاکَ تَشْهَدُهُمْ، وَعنْدَ الْمُسَاءَلَة فی الْقُبُور وَأَنْتَ هُنَاکَ تُلَقّنُهُمْ، وَعنْدَ الْعَرْض عَلَی اللَّه وَأَنْتَ هُنَاکَ تَعْرفُهُمْ.

2- الأمالی للصدوق 390 ح14: قَالَ رَسُولُ اللَّهJ لفَاطمَةَ بنْتَ أَسَدٍ: إنْ أَتَاک مُنْکَرٌ وَنَکیرٌ فَسَأَلاک مَنْ رَبُّک؟ فَقُولی: اللَّهُ رَبّی، وَمُحَمَّدٌ نَبیّی، وَالإسْلامُ دینی، وَالْقُرْآنُ کتَابی، وَابْنی إمَامی وَوَلیّی، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ ثَبّتْ فَاطمَةَ بالْقَوْل الثَّابت.

(329) الکافی 1/454 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ فَاطمَةَ بنْتَ أَسَدٍ سَمعَتْهُJ یَذْکُرُ ضَغْطَةَ الْقَبْر فَقَالَتْ وَا ضَعْفَاهْ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): فَإنّی أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَکْفیَک ذَلک فَبَیْنَمَا هُوَ ذَاتَ یَوْمٍ قَاعدٌ إذْ أَتَاهُ أَمیرُ الْمُؤْمنینَ (علیه السلام) وَهُوَ یَبْکی فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): مَا یُبْکیکَ؟ فَقَالَ: مَاتَتْ أُمّی فَاطمَةُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّه: وَأُمّی وَاللَّه وَقَامَ مُسْرعاً حَتَّی دَخَلَ فَنَظَرَ إلَیْهَا وَبَکَی ثُمَّ أَمَرَ النّسَاءَ أَنْ یَغْسلْنَهَا وَقَالَ (صلی الله علیه و آله و سلم): إذَا فَرَغْتُنَّ فَلا تُحْدثْنَ شَیْئاً حَتَّی تُعْلمْنَنی فَلَمَّا فَرَغْنَ أَعْلَمْنَهُ بذَلکَ فَأَعْطَاهُنَّ أَحَدَ قَمیصَیْه الَّذی یَلی جَسَدَهُ وَأَمَرَهُنَّ أَنْ یُکَفّنَّهَا فیه وَقَالَ للْمُسْلمینَ إذَا رَأَیْتُمُونی قَدْ فَعَلْتُ شَیْئاً لَمْ أَفْعَلْهُ قَبْلَ ذَلکَ فَسَلُونی لمَ فَعَلْتُهُ.

فَلَمَّا فَرَغْنَ منْ غُسْلهَا وَکَفْنهَا دَخَلَ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَحَمَلَ جَنَازَتَهَا عَلَی عَاتقه فَلَمْ یَزَلْ تَحْتَ جَنَازَتهَا حَتَّی أَوْرَدَهَا قَبْرَهَا ثُمَّ وَضَعَهَا وَدَخَلَ الْقَبْرَ فَاضْطَجَعَ فیه ثُمَّ قَالَ فَأَخَذَهَا عَلَی یَدَیْه حَتَّی وَضَعَهَا فی الْقَبْر ثُمَّ انْکَبَّ عَلَیْهَا طَویلا یُنَاجیهَا وَیَقُولُ لَهَا ابْنُک ابْنُک ابْنُک ثُمَّ خَرَجَ وَسَوَّی عَلَیْهَا ثُمَّ انْکَبَّ عَلَی قَبْرهَا فَسَمعُوهُ یَقُولُ لا إلَهَ إلاَّ اللَّهُ اللَّهُمَّ إنّی أَسْتَوْدعُهَا إیَّاکَ.

ثُمَّ انْصَرَفَ فَقَالَ لَهُ الْمُسْلمُونَ: إنَّا رَأَیْنَاکَ فَعَلْتَ أَشْیَاءَ لَمْ تَفْعَلْهَا قَبْلَ الْیَوْم فَقَالَ الْیَوْمَ فَقَدْتُ برَّ أَبی طَالبٍ إنْ کَانَتْ لَیَکُونُ عنْدَهَا الشَّیْ ءُ فَتُؤْثرُنی به عَلَی نَفْسهَا وَوَلَدهَا وَإنّی ذَکَرْتُ الْقیَامَةَ وَأَنَّ النَّاسَ یُحْشَرُونَ عُرَاةً فَقَالَتْ وَا سَوْأَتَاهْ فَضَمنْتُ لَهَا أَنْ یَبْعَثَهَا اللَّهُ کَاسیَةً وَذَکَرْتُ

ص:219

ضَغْطَةَ الْقَبْر فَقَالَتْ وَا ضَعْفَاهْ فَضَمنْتُ لَهَا أَنْ یَکْفیَهَا اللَّهُ ذَلکَ فَکَفَّنْتُهَا بقَمیصی وَاضْطَجَعْتُ فی قَبْرهَا لذَلکَ وَانْکَبَبْتُ عَلَیْهَا فَلَقَّنْتُهَا مَا تُسْأَلُ عَنْهُ فَإنَّهَا سُئلَتْ عَنْ رَبّهَا فَقَالَتْ وَسُئلَتْ عَنْ رَسُولهَا فَأَجَابَتْ وَسُئلَتْ عَنْ وَلیّهَا وَإمَامهَا فَارْتَجَّ عَلَیْهَا فَقُلْتُ ابْنُک ابْنُک ابْنُک.

(330) الکافی 3/242 ح3: عَنْ عَمْرو بْن یَزیدَ قَالَ: قُلْتُ لأَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنّی سَمعْتُکَ وَأَنْتَ تَقُولُ: کُلُّ شیعَتنَا فی الْجَنَّة عَلَی مَا کَانَ فیهمْ، قَالَ: صَدَقْتُکَ کُلُّهُمْ وَاللَّه فی الْجَنَّة، قَالَ: قُلْتُ: جُعلْتُ فدَاکَ إنَّ الذُّنُوبَ کَثیرَةٌ کبَارٌ فَقَالَ: أَمَّا فی الْقیَامَة فَکُلُّکُمْ فی الْجَنَّة بشَفَاعَة النَّبیّ الْمُطَاع أَوْ وَصیّ النَّبیّ وَلَکنّی وَاللَّه أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ فی الْبَرْزَخ، قُلْتُ: وَمَا الْبَرْزَخُ؟ قَالَ: الْقَبْرُ مُنْذُ حین مَوْته إلَی یَوْم الْقیَامَة.

(331) الأمالی للصدوق ص121 ح10: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام): مَنْ کُنَّا شُفَعاؤُهُ نَجَا وَلَوْ کَانَ علَیْه مثْلَ وزْرَ الثَّقَلَیْن الْجنّ وَالإنْس.

(332) مشارق أنوار الیقین 269: فی خُطْبَةٍ لأَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام): أَنا صَاحبُ الصّراط.

(333) تفسیر القمّی 2/324: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) یَقُولُ: ...، فَیُقْبلُ عَلیٌّ وَمَعَهُ مَفَاتیحُ الْجَنَّة وَمَقَالیدُ النَّار حَتَّی یَقْعُدَ عَلَی عجْزَة جَهَنَّمَ وَیَأْخُذَ زمَامَهَا بیَده وَقَدْ عَلا زَفیرُهَا وَاشْتَدَّ حَرُّهَا وَکَثُرَ تَطَایُرُ شَرَرهَا فَیُنَادی جَهَنَّمُ یَا عَلیُّ جُزْنی قَدْ أَطْفَأَ نُورُکَ لَهَبی فَیَقُولُ عَلیٌّ لَهَا ذَری هَذَا وَلیّی وَخُذی هَذَا عَدُوّی فَلَجَهَنَّمُ یَوْمَئذٍ أَشَدُّ مُطَاوَعَةً لعَلیٍّ منْ غُلام أَحَدکُمْ لصَاحبه فَإنْ شَاءَ یَذْهَبُ بهَا یَمْنَةً وَإنْ شَاءَ یَذْهَبُ بهَا یَسْرَةً وَلَجَهَنَّمُ یَوْمَئذٍ أَشَدُّ مُطَاوَعَةً لعَلیٍّ منْ جَمیع الْخَلائق وَذَلکَ أَنَّ عَلیّاً (علیه السلام) یَوْمَئذٍ قَسیمُ الْجَنَّة وَالنَّار.

(334) تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام) 582 : قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیه السلام): قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): بمَحَبَّته (عَلیّ (علیه السلام)) تَثْقُلُ مَوَازینُ الْمُؤْمنینَ وَبمُخَالَفَته تَخفُّ مَوَازینُ النَّاصبین.

(335) 1- الیقین 319 : عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام): جَعَلَهُم أَدلاّءَ للأُمَّة عَلَی الصّرَاط.

2- بصائر الدّرجات 517 ح8: جَاءَ ابْنُ الْکَوَّاء إلَی أَمیر الْمُؤْمنینَ (علیه السلام) فَقَالَ: یَا أَمیرَ الْمُؤْمنینَ! {وَعَلَی الأَعْراف رجالٌ یَعْرفُونَ کُلاًّ بسیماهُمْ} فَقَالَ: نَحْنُ عَلَی الأَعْرَاف نَعْرفُ أَنْصَارَنَا بسیمَاهُمْ وَنَحْنُ الأَعْرَافُ الَّذی لا یُعْرَفُ اللَّهُ (عزوجل) إلاَّ بسَبیل مَعْرفَتنَا وَنَحْنُ الأَعْرَافُ یُعَرّفُنَا اللَّهُ (عزوجل) یَوْمَ الْقیَامَة عَلَی الصّرَاط، فَلا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إلاَّ مَنْ عَرَفَنَا وَعَرَفْنَاهُ وَلا یَدْخُلُ النَّارَ إلاَّ مَنْ أَنْکَرَنَا وَأَنْکَرْنَاهُ، إنَّ اللَّهَ (تبارک و تعالی) لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعبَادَ نَفْسَهُ وَلَکنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَصرَاطَهُ وَسَبیلَهُ وَالْوَجْهَ الَّذی یُؤْتَی منْهُ، فَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلایَتنَا أَوْ فَضَّلَ عَلَیْنَا غَیْرَنَا، فَإنَّهُمْ عَن الصّرَاط لَنَاکبُون.

ص:220

(336) الأمالی للطوسی 668 ح6: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ تعالی أَمْهَرَ فَاطمَةَ (علیها السلام) رُبُعَ الدُّنْیَا فَرُبُعُهَا لَهَا وَأَمْهَرَهَا الْجَنَّةَ وَالنَّارَ تُدْخلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ وَتُدْخلُ أَوْلیَاءَهَا الْجَنَّةَ وَهیَ الصّدّیقَةُ الْکُبْرَی وَعَلَی مَعْرفَتهَا دَارَت الْقُرُونُ الأُوْلَی.

(337) بحار الأنوار 25/16 ح30: عَنْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): خَلَقَنَا اللَّهُ نَحْنُ حَیْثُ لا سَمَاءَ مَبْنیَّةَ

وَلا أَرْضَ مَدْحیَّةَ وَلا عَرْشَ وَلا جَنَّةَ وَلا نَارَ، کُنَّا نُسَبّحُهُ حینَ لا تَسْبیحَ وَنُقَدّسُهُ حینَ لا تَقْدیس، لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ بَدْءَ الصَّنْعَة فَتَقَ نُوری فَخَلَقَ منْهُ الْعَرْشَ فَنُورُ الْعَرْش منْ نُوری وَنُوری منْ نُور اللَّه وَأَنَا أَفْضَلُ منَ الْعَرْش.

ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْن أَبی طَالبٍ فَخَلَقَ منْهُ الْمَلائکَةَ فَنُورُ الْمَلائکَة منْ نُور ابْن أَبی طَالبٍ وَنُورُ ابْن أَبی طَالبٍ منْ نُور اللَّه وَنُورُ ابْن أَبی طَالبٍ أَفْضَلُ منَ الْمَلائکَة.

وَفَتَقَ نُورَ ابْنَتی فَاطمَةَ منْهُ فَخَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ فَنُورُ السَّمَاوَات وَالأَرْض منْ نُور ابْنَتی فَاطمَةَ وَنُورُ فَاطمَةَ منْ نُور اللَّه وَفَاطمَةُ أَفْضَلُ منَ السَّمَاوَات وَالأَرْض.

ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحَسَن فَخَلَقَ منْهُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ فَنُورُ الشَّمْس وَالْقَمَر منْ نُور الْحَسَن وَنُورُ الْحَسَن منْ نُور اللَّه وَالْحَسَنُ أَفْضَلُ منَ الشَّمْس وَالْقَمَر.

ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحُسَیْن فَخَلَقَ منْهُ الْجَنَّةَ وَالْحُورَ الْعینَ فَنُورُ الْجَنَّة وَالْحُور الْعین منْ نُور الْحُسَیْن وَنُورُ الْحُسَیْن منْ نُور اللَّه وَالْحُسَیْنُ أَفْضَلُ منَ الْجَنَّة وَالْحُور الْعین.

(338) المحاسن 1/174 ح152: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): مَا بَیْنَ مَنْ وَصَفَ هَذَا الأَمْرَ وَبَیْنَ أَنْ یَغْتَبطَ وَیَرَی مَا تَقَرُّ به عَیْنُهُ إلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَذه، فَیُقَالُ: أَمَّا مَا کُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ قَدمْتَ عَلَیْه وَأَمَّا مَا کُنْتَ تَتَخَوَّفُ فَقَدْ أَمنْتَ منْهُ، وَإنَّ أَمَامَکَ لإمَامَ صدْقٍ اقْدمْ عَلَی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَعَلیٍّ وَالْحَسَن وَ الْحُسَیْن (علیهم السلام).

(339) 1- کمال الدین 287 ح6: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): أَفْضَلُ الْعبَادَة انْتظَارُ الْفَرَج.

2- کمال الدین 377 ح1: عَن الْبَاقر (علیه السلام) قَالَ: أَفْضَلُ أَعْمَال شیعَتنَا انْتظَارُ الْفَرَج.

(340) کمال الدین 512 ح43: الدُّعاءُ فی غَیْبَة القَائم (علیه السلام): وَبإذْنکَ غَابَ عَنْ بَریَّتکَ وَأَمْرَکَ یَنْتَظرُ، وَأَنْتَ الْعَالمُ غَیْرُ الْمُعَلَّم بالْوَقْت الَّذی فیه صَلاحُ أَمْر وَلیّکَ فی الإذْن لَهُ بإظْهَار أَمْره وَکَشْف سرّه، فَصَبّرْنی عَلَی ذَلکَ حَتَّی لا أُحبَّ تَعْجیلَ مَا أَخَّرْتَ وَلا تَأْخیرَ مَا عَجَّلْتَ وَلا کَشْفَ مَا سَتَرْتَ وَلا الْبَحْثَ عَمَّا کَتَمْتَ، وَلا أُنَازعَکَ فی تَدْبیرکَ وَلا أَقُولَ لمَ وَکَیْفَ وَلا مَا بَالُ وَلیّ الأَمْر لا یَظْهَرُ وَقَد امْتَلأَت الأَرْضُ منَ الْجَوْر وَأُفَوّضُ أُمُوری کُلَّهَا إلَیْک.

(341) 1- کمال الدین 512 ح43: الدُّعَاءُ فی غَیْبَة الْقَائم (علیه السلام): اللَّهُمَّ وَلا تَسْلُبْنَا الْیَقینَ لطُول الأَمَد فی غَیْبَته وَانْقطَاع خَبَره عَنَّا وَلا تُنْسنَا ذکْرَهُ وَانْتظَارَهُ وَالإیمَانَ به وَقُوَّةَ الْیَقین فی ظُهُوره وَالدُّعَاءَ لَهُ وَالصَّلاةَ عَلَیْه حَتَّی لا تُقَنّطَنَا غَیْبَتُهُ منْ قیَامه وَیَکُونَ یَقینُنَا فی ذَلکَ

ص:221

کَیَقیننَا فی قیَام رَسُولکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْه وَآله.

2- المزار للمشهدی 586: زیَارَةٌ أُخْرَی لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): لَوْ تَطَاوَلَت الدُّهُورُ وَتَمَادَت الأَعْمَارُ لَمْ أَزْدَدْ فیکَ إلاَّ یَقیناً وَلَکَ إلاَّ حُبّاً وَعَلَیْکَ إلاَّ مُتَّکَلاً وَمُعْتَمَداً وَلظُهُورکَ إلاَّ مُتَوَقَّعاً وَمُنْتَظَراً وَلجهَادی بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَرَقَّبا.

(342) 1- کمال الدین 485 ح3: فی التَّوقیع بخَطّ مَوْلانا صَاحب الزَّمَان (علیه السلام): وَأَکْثرُوا الدُّعَاءَ بتَعْجیل الْفَرَج فَإنَّ ذَلکَ فَرَجُکُم.

2- بحار الأنوار 92/336 ح6: بإسْنَادنَا إلَی مُحَمَّد بْن أَحْمَدَ بْن إبْرَاهیمَ الْجُعْفیّ الْمَعْرُوف بالصَّابُونیّ فی جُمْلَة حَدیث بإسْنَاده وَذَکَرَ فیه غَیْبَةَ الْمَهْدیّ (صلوات الله علیه) قُلْتُ: کَیْفَ تَصْنَعُ شیعَتُکَ؟ قَالَ: عَلَیْکُمْ بالدُّعَاء وَانْتظَار الْفَرَج.

(343) المزار للمشهدی 663: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: مَنْ دَعَا إلَی اللَّه أَرْبَعینَ صَبَاحاً بهَذَا الْعَهْد کَانَ منْ أَنْصَار قَائمنَا، وَإنْ مَاتَ أَخْرَجَهُ اللَّهُ إلَیْه منْ قَبْره وَأَعْطَاهُ اللَّهُ بکُلّ کَلمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَمَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیّئَةٍ وَهُوَ هَذَا الْعَهْدُ اللَّهُمَّ رَبَّ النُّور الْعَظیم، الخبر.

(346) 1- کمال الدین 287 ح7: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ الثَّابتینَ عَلَی الْقَوْل به فی زَمَان غَیْبَته لأَعَزُّ منَ الْکبْریت الأَحْمَر.

2- کمال الدین 320 ح2: قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیهما السلام): إنَّ أَهْلَ زَمَان غَیْبَته وَالْقَائلینَ بإمَامَته وَالْمُنْتَظرینَ لظُهُوره (علیه السلام) أَفْضَلُ منْ أَهْل کُلّ زَمَانٍ؛ لأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذکْرُهُ أَعْطَاهُمْ منَ الْعُقُول وَالأَفْهَام وَالْمَعْرفَة مَا صَارَتْ به الْغَیْبَةُ عَنْهُمْ بمَنْزلَة الْمُشَاهَدَة وَجَعَلَهُمْ فی ذَلکَ الزَّمَان بمَنْزلَة الْمُجَاهدینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) بالسَّیْف، أُولَئکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَشیعَتُنَا صدْقاً وَالدُّعَاةُ إلَی دین اللَّه سرّاً وَجَهْراً.

3- کمال الدین 334 ح5: عَن الصَّادق (علیهما السلام): الْمُنْتَظرُ للثَّانی عَشَرَ منْهُمْ کَالشَّاهر سَیْفَهُ بَیْنَ یَدَیْه بَلْ کَالشَّاهر بَیْنَ یَدَیْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) یَذُبُّ عَنْه.

4- کمال الدین 357 ح54: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): طُوبَی لشیعَة قَائمنَا الْمُنْتَظرینَ لظُهُوره فی غَیْبَته وَالْمُطیعینَ لَهُ فی ظُهُوره، أُولَئکَ أَوْلیَاءُ اللَّه الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُون.

ص:222

فهرست آیات

سورهﯼ نساء، آیه 59: {یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولی الأَمْر منْکُمْ} ....

................................................................................................... 124

سورهﯼ اَعراف، آیه 172: {ألَسْتُ برَبّکُم قالُوا بَلَی} .................................... 45 و47

سورهﯼ رعد، آیه 28: {أَلا بذکْر اللَّه تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ} ............................... 116 و117

سورهﯼ کهف، آیه 110: {قُلْ إنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مثْلُکُمْ یُوحَی إلَیَّ} .......................... 21 و22

سورهﯼ قدر، آیه 4: {تَنَزَّلُ الْمَلائکَةُ وَالرُّوحُ فیهَا بإذْن رَبّهمْ منْ کُلّ أَمْرٍ}.................... 65

ص:223

فهرست منابع

1.إثبات الوصیّة، علی بن الحسین المسعودی، المتوفّی: 346 (ه.ق)، نشر: دار الاضواء، بیروت، 1409 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.

2.إثبات الهداة، الحرّ العاملی، المتوفّی: 1104 (ه.ق)، تحقیق: علاء الدین الأعلمی، نشر: مؤسّسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1425 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

3.الاحتجاج، الشیخ الطبرسی، المتوفّی: 548 (ه.ق)، تحقیق، تعلیق وملاحظات: السیّد محمّد باقر الخرسان، نشر: دار النعمان للطباعة والنشر، النجف الأشرف، 1386 (ه.ق).

4.الاختصاص، الشیخ المفید، المتوفّی: 413 (ه.ق)، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، السیّد محمود الزرندی، نشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.

5.اختیار معرفة الرجال، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460، تصحیح وتعلیق: میر داماد الأستر آبادی، تحقیق: السیّد مهدی الرجائی، نشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، 1404 (ه.ق).

6.الإرشاد، الشیخ المفید، المتوفّی: 413 (ه.ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لتحقیق التراث، بیروت، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.

7.الأصول الستّة عشر من الأصول الأوّلیّة، عدّة من الأصحاب، تحقیق ضیاء الدین المحمودی، نشر: دار الحدیث للطباعة والنشر، 1423 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

8.إعلام الوری بأعلام الهدی، الشیخ الطبرسی، المتوفّی: 548 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، 1417 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

9.إقبال الأعمال، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: 664 (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: مکتب الإعلام الإسلامی، 1415 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

10. إلزام الناصب فی إثبات الحجّة الغائب، الشیخ علی الیزدی الحائری، المتوفّی: 1333 (ه.ق)، تحقیق: السیّد علی عاشور، نشر: مؤسّسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1422 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

ص:224

11. الأمالی، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیّة، مؤسسة البعثة، قم، نشر: مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، 1417، الطبعة الأولی.

12. الأمالی، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460 (ه.ق)، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیّة - مؤسسة البعثة - ، نشر: دار الثقافة للطباعة والنشر والتوزیع، قم، 1414 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

13. الأمالی، الشیخ المفید، المتوفّی: 413 (ه.ق)، تحقیق: حسین الأستاد ولی، علی أکبر الغفّاری، نشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.

14. الإمامة والتبصرة، ابن بابویه القمّی، المتوفّی: 329 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، 1404 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

15. بحار الأنوار، العلاّمة المجلسی، المتوفّی: 1111 (ه.ق)، الطبعة الثانیة المصححة، نشر: مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 (ه.ق).

16. بشارة المصطفی، محمّد بن علی الطبری، المتوفّی: 525 (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، 1420 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

17. بصائر الدرجات، محمّد بن الحسن الصفّار، المتوفّی: 290 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق وتقدیم: الحاج میرزا حسن کوچه باغی، نشر: منشورات الأعلمی، طهران، 1404 (ه.ق).

18. تأویل الآیات، شرف الدین الحسینی، المتوفّی: 965 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، إشراف: السیّد محمّد باقر الموحّد الأبطحی الإصفهانی، قم، 1407 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

19. تحف العقول، ابن شعبة الحرّانی، المتوفّی: 4 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، 1404 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.

20. تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام)، المنسوب إلی الإمام العسکری (علیه السلام)، المتوفّی: 260 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، 1409 (ه.ق)، الطبعة الأولی محقّقة.

ص:225

21. تفسیر العیّاشی، محمّد بن مسعود العیّاشی، المتوفّی: 320 (ه.ق)، تحقیق: الحاج السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی، نشر: المکتبة العلمیة الإسلامیّة، طهران.

22. تفسیر القمّی، علی بن إبراهیم القمّی، المتوفّی: 329 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح، تعلیق وتقدیم: السیّد طیب الموسوی الجزائری، نشر: مؤسسة دار الکتاب للطباعة والنشر، قم، 1404 (ه.ق)، الطبعة الثالثة.

23. تفسیر فرات الکوفی، فرات بن إبراهیم الکوفی، المتوفّی: 352 (ه.ق)، تحقیق: محمّد الکاظم، نشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی، طهران، 1410 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

24. تفسیر نور الثقلین، الشیخ الحویزی، المتوفّی: 1112 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی، نشر: مؤسسة إسماعیلیان للطباعة والنشر والتوزیع، قم، 1412 (ه.ق)، الطبعة الرابعة.

25. التوحید، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: السیّد هاشم الحسینی الطهرانی، نشر: منشورات جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیّة فی قم المقدّسة.

26. تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460 (ه.ق)، تحقیق وتعلیق: السیّد حسن الموسوی الخرسان، نشر: دار الکتب الإسلامیّة، طهران، 1364 (ه. ش)، الطبعة الثالثة.

27. الثاقب فی المناقب، ابن حمزة الطوسی، المتوفّی: 560 (ه.ق)، تحقیق: نبیل رضا علوان، نشر: مؤسسة أنصاریان للطباعة والنشر، قم، 1412 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.

28. ثواب الأعمال، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق وتقدیم: السیّد محمّد مهدی الخرسان، نشر: منشورات الشریف الرضی، قم، 1368 (ه. ش)، الطبعة الثانیة.

29. الخرائج والجرائح، قطب الدین الراوندی، المتوفّی: 573 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، بإشراف السیّد محمّد باقر الموحّد الأبطحی، قم، 1409 (ه.ق)، الطبعة الأولی، کاملة محقّقة.

30. الخصال، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: منشورات جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدّسة، 1403.

ص:226

31. الدرّ النظیم، ابن حاتم العاملی، المتوفّی: 664 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة.

32. دعائم الإسلام، القاضی النعمان المغربی، المتوفّی: 363 (ه.ق)، تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی، نشر: دار المعارف، القاهرة، 1383.

33. دلائل الإمامة، محمّد بن جریر الطبری (الشیعی)، المتوفّی: 4 (ه.ق)، تحقیق ونشر: قسم الدراسات الإسلامیّة - مؤسسة البعثة - قم، 1413 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

34. روضة الواعظین، الفتّال النیسابوری، المتوفّی: 508 (ه.ق)، تحقیق وتقدیم: السیّد محمّد مهدی الخرسان، نشر: منشورات الشریف الرضی، قم.

35. الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین (علیه السلام)، شاذان بن جبرئیل القمّی، المتوفّی: 660 (ه.ق)، تحقیق: علی الشکرچی، 1423 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

36. شرح إحقاق الحقّ، السیّد المرعشی، المتوفّی: 1411 (ه.ق)، تعلیق: السیّد شهاب الدین المرعشی النجفی، تصحیح: السیّد إبراهیم المیانجی، کتابة: محمود الحسینی المرعشی ومیرزا علی أکبر الإیرانی.

37. شرح الأخبار، القاضی النعمان المغربی، المتوفّی: 363 (ه.ق)، تحقیق: السیّد محمّد الحسینی الجلالی، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة.

38. الصحیفة السجّادیّة (الکاملة)، الإمام زین العابدین (علیه السلام)، المتوفّی: 94 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1404 (ه.ق)، طبعة حجریّة.

39. عدّة الداعی، ابن فهد الحلّی، المتوفّی: 841 (ه.ق)، تحقیق وتصحیح: أحمد الموحّدی القمّی، نشر: مکتبة وجدانی، قم.

40. علل الشرائع، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق وتقدیم: السیّد محمّد صادق بحر العلوم، نشر: منشورات المکتبة الحیدریّة ومطبعتها، النجف الأشرف، 1385 (ه.ق).

41. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تصحیح وتذییل: السیّد مهدی الحسینی اللاجوردی، نشر: رضا المشهدی، قمّ، 1363 (ه. ش) الطبعة الثانی.

42. عیون المعجزات، حسین بن عبد الوهّاب، المتوفّی: 5 (ه.ق)، تحقیق ونشر: محمّد کاظم الشیخ صادق الکتبی، 1369 (ه.ق).

ص:227

43. الغیبة، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460 (ه.ق)، تحقیق: الشیخ عباد اللَّه الطهرانی، الشیخ علی أحمد ناصح، نشر: مؤسسة المعارف الإسلامیّة، قم، 1411 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

44. الفضائل، شاذان بن جبرئیل القمّی، المتوفّی: 660 (ه.ق)، تحقیق ونشر: منشورات المطبعة الحیدریّة ومکتبتها، النجف الأشرف، 1381 (ه.ق).

45. فلاح السائل، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: 664 (ه.ق)، مرکز التبلیغات الاسلامیة الحوزة العلمیّة فی قم المقدّسة.

46. قرب الإسناد، الحمیری القمّی، المتوفّی: 300 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، 1413 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

47. الکافی، الشیخ الکلینی، المتوفّی: 329 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: دار الکتب الإسلامیّة، طهران، 1363 (ه.ش)، الطبعة الخامسة.

48. کامل الزیارات، جعفر بن محمّد بن قولویه، المتوفّی: 367 (ه.ق)، تحقیق: الشیخ جواد القیّومی لَجنة التحقیق، نشر: مؤسسة نشر الفقاهة، 1417 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

49. الغیبة، محمّد بن إبراهیم النعمانی، المتوفّی: 380 (ه.ق)، تحقیق: فارس حسون کریم، نشر: أنوار الهدی، 1422 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

50. کفایة الأثر، الخزّاز القمّی، المتوفّی: 400 (ه.ق)، تحقیق: السیّد عبد اللطیف الحسینی الکوهکمری الخوئی، نشر: إنتشارات بیدار، قم، 1401 (ه.ق).

51. کمال الدین وتمام النعمة، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، 1405 (ه.ق).

52. مائة منقبة، محمّد بن أحمد القمّی، المتوفّی: 412 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، إشراف: السیّد محمّد باقر بن المرتضی الموحّد الأبطحی، قم، 1407 (ه.ق)، الطبعة الأولی المحقّقة المسندة.

53. المحاسن، أحمد بن محمّد بن خالد البرقی، المتوفّی: 274 (ه.ق)، تحقیق: تصحیح وتعلیق: السیّد جلال الدین الحسینی (المحدّث)، نشر: دار الکتب الإسلامیة، طهران، 1370 (ه.ق).

54. المحتضر، الشیخ حسن بن سلیمان الحلّی، المتوفّی: 8 (ه.ق)، تحقیق: سیّد علی أشرف، نشر: إنتشارات المکتبة الحیدریّة، 1424 (ه.ق).

ص:228

55. مختصر البصائر، الشیخ حسن بن سلیمان الحلّی، المتوفّی: 8 (ه. ق)، تحقیق: مشتاق المظفر.

56. مختصر بصائر الدرجات، الشیخ حسن بن سلیمان الحلّی، المتوفّی: 8 (ه.ق)، تحقیق ونشر: منشورات المطبعة الحیدریّة، النجف الأشرف، 1370 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

57. مدینة المعاجز، السیّد هاشم البحرانی، المتوفّی: 1107 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة المعارف الإسلامیّة، بإشراف الشیخ عزّة اللَّه المولائی، 1413 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

58. المزار، الشهید الأوّل، المتوفّی: 786 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، إشراف: السیّد محمّد باقر الموحّد الأبطحی الإصفهانی، قم، 1410 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

59. المزار، الشیخ المفید، المتوفّی: 413 (ه.ق)، تحقیق: السیّد محمّد باقر الأبطحی، نشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.

60. المزار، محمّد بن المشهدی، المتوفّی: 610 (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: نشر القیّوم، قم، 1419 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

61. مشارق أنوار الیقین، الحافظ رجب البرسی، المتوفّی: 813 (ه.ق)، تحقیق: السیّد علی عاشور، نشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1419 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

62. مشکاة الأنوار، علی الطبرسی، المتوفّی: 7 (ه.ق)، تحقیق: مهدی هوشمند، نشر: دار الحدیث، قم، 1418 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

63. مصباح المتهجّد، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، 1411 (ه.ق) الطبعة الأولی.

64. المصباح، الکفعمی، المتوفّی: 905 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403 (ه.ق)، الطبعة الثالثة.

65. معانی الأخبار، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، 1379 (ه.ق).

66. مقتضب الأثر، أحمد بن عیّاش الجوهری، المتوفّی: 401 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مکتبة الطباطبائی، قم.

67. مکارم الأخلاق، الشیخ الطبرسی، المتوفّی: 548 (ه.ق)، تحقیق ونشر: منشورات الشریف الرضی، 1392 (ه.ق)، الطبعة السادسة.

ص:229

68. مکیال المکارم، میرزا محمّد تقی الأصفهانی، المتوفی: 1348 (ه.ق)، تحقیق: السید علی عاشور، نشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1421 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

69. من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، الطبعة الثانیة.

70. المناقب (کتاب عتیق)، السیّد محمّد بن علی العلوی، المتوفّی: القرن الخامس، تحقیق: السید حسین الموسوی البروجردی، نشر: دلیل ما، قم، 1428 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

71. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، المتوفّی: 588 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وشرح ومقابلة: لَجنة من أساتذة النجف الأشرف، نشر: المکتبة الحیدریّة، النجف الأشرف، 1376 (ه.ق).

72. نزهة الناظر وتنبیه الخاطر، الحلوانی، المتوفّی: 5 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، 1408 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

73. نوادر المعجزات، محمّد بن جریر الطبری (الشیعی)، المتوفّی: 4 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، 1410 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

74. نهج البلاغة، السیّد الشریف الرضی، المتوفّی: 406 (ه.ق)، تحقیق: شرح: الشیخ محمّد عبده، نشر: دار الذخائر، قم، 1412 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

75. وسائل الشیعة (آل البیت)، الحرّ العاملی، المتوفّی: 1104 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.

76. الهدایة الکبری، الحسین بن حمدان الخصیبی، المتوفّی: 334 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة البلاغ للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1411 (ه.ق)، الطبعة الرابعة.

77. الیقین، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: 664 (ه.ق)، تحقیق: الأنصاری، نشر: مؤسسة دار الکتاب (الجزائری)، 1413 (ه.ق)، الطبعة الأولی.

78. ینابیع المعاجز، السیّد هاشم البحرانی، المتوفّی: 1107 (ه.ق).

ص:230

لیست بعضی از کتابهای مرجع و مفید تألیف شده

در موضوع امام عصر (علیه السلام)

جهت مراجعه و مطالعه برای علاقه مندان به آن حضرت

کتابهای عربی:

إثبات الهداة، ج آخر شیخ حُرّ عاملی

إثبات الوصیّة، اواخر کتاب ابو الحسن مسعودی

أحادیث الغیبة، 3 جلد مؤسّسه معارف اسلامی

الإرشاد، اواخر کتاب شیخ مفید

أصول الکافی، اواخر ج1 شیخ کلینی

إعلام الوری، ج2 آخر فضل بن حسن طبرسی

الإمام المهدی فی القرآن والسنّة سعید ابو معاش

إلزام الناصب، 2 جلد شیخ علی یزدی حائری

الأنوار البهیّة، اواخر کتاب شیخ عبّاس قمّی

الأنوار النُعمانیة، اوائل ج2

سیّد نعمت الله جزائری

بحار الأنوار، ج 51 و52 و53 علاّمه مجلسی

بشارة الإسلام سیّد مصطفی کاظمی

بیان الأئمّة، 3 جلد محمّد مهدی زین العابدین

البیان فی أخبار صاحب الزمان ابو نعیم اصفهانی

جلاء العیون، اواخر ج3 سیّد عبد الله شُبَّر

حقّ الیقین، اواخر جلد 1 سیّد عبد الله شُبَّر

حلیة الأبرار، ج5 سیّد هاشم بحرانی

الخرائج والجرائح، ج آخر قطب الدین راوندی

دلائل الإمامة، اواخر کتاب محمّد بن جریر طبری

شرح الأخبار، اواخر ج3 قاضی نعمان مغربی

صحیفة الأبرار، آخر کتاب میرزا محمّد تقی (علاّمه مامقانی)

ص:231

ظاهرة الغیبة ودعوی السفارة میرزا محسن آل عُصفور

عصر الظهور علی کورانی

عقد الدُرَر یوسف بن یحیی شافعی

غایة المرام، ج7 سیّد هاشم بحرانی

الغیبة شیخ طوسی

الغیبة محمّد بن ابراهیم نُعمانی

القطرة، اواخر ج1 و اواخر ج2 سیّد احمد مُستنبط

کشف الأستار محدّث نوری

کشف الغمّة، اواخر ج2 ابوالحسن اربلی

کفایة الأثر محمّد بن علی خزّاز قمّی

کلمة الإمام المهدی (علیه السلام) سیّد حسن شیرازی

کمال الدین وتمام النعمة شیخ صدوق

المحجّة سیّد هاشم بحرانی

مدینة المعاجز، ج8 سیّد هاشم بحرانی

معجم أحادیث المهدی، 3 جلد علی کورانی

مکیال المکارم محمّد تقی اصفهانی

الملاحم والفتن سیّد بن طاوس

مناقب آل أبی طالب، ج آخر ابن شهر آشوب

منتخب الأثر لطف الله صافی گلپایگانی

منتخب أنوار المضیئة سیّد بهاء الدین نجفی

المهدی الموعود المنتظر شیخ نجم الدین عسکری

المهدی (علیه السلام) سیّد صدر الدین صدر

هدایة الکبری، آخر کتاب حسین بن حَمْدان خُصَیبی

ینابیع المودّة سلیمان بن ابراهیم قُندوزی

یوم الخلاص کامل سلیمان

ص:232

کتابهای فارسی:

انوار صاحب الزمان (علیه السلام) سیّد حسن ابطحی

جلاء العیون علاّمه مجلسی

حدیقة الشیعة مقدّس اردبیلی

حق الیقین، اواخر ج1 علاّمه مجلسی

خورشید مغرب محمّد رضا حکیمی

دار السلام شیخ محمود عراقی

روزگار رهائی کامل سلیمان

فوز اکبر شیخ محمّد باقر فقیه ایمانی

کشف الحق (اربعین خاتون آبادی) میر محمّد صادق خاتون آبادی

کفایة الموحّدین، اواخر ج3 سیّد اسماعیل طبرسی

مصلح غیبی سیّد حسن ابطحی

مَلاحم شیخ محمّد حسین همدانی

منتظر تاریخ سیّد علاء الدین مدرّس

منتهی الآمال، اواخر کتاب شیخ عبّاس قمّی

مهدی منتظر شیخ جواد خراسانی

مهدی موعود، (ترجمه ج51 و52 و53 بحار) علی دوانی

نجم الثاقب محدّث نوری

نوائب الدهور سیّد حسن میرجهانی

بعلاوهﻱ ترجمهﻱ تمامی کتابهای عربی ذکر شده.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109