سرشناسه : محقق فرید، محمدمهدی
عنوان و نام پدیدآور : نقش امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در زندگی من/ محمدمهدی محقق فرید.
مشخصات نشر : مشهد: استوار، 1388.
مشخصات ظاهری : 246ص.
شابک : 26000 ریال 978-600-5491-22-7:
یادداشت : بخشی از کتاب به زبان عربی است.
موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -
موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- کرامت ها
موضوع : احادیث شیعه -- قرن 14
رده بندی کنگره : BP51/م318ن8 1388
رده بندی دیویی : 297/959
شماره کتابشناسی ملی : 2012128
ص:1
بسم الله الرحمن الرحیم
ص:2
ص:3
نقش امام زمان در زندگی من
شیخ محمد مهدی محقق فرید
ص:4
ص:5
مقدّمهﯼ مؤلّف 7
مقدّمه 11
شناخت اجمالی 15
غیبت 18
ظهور 23
قیام 26
نقش امام زمان (علیه السلام) در عالم 30
نقش امام زمان علیه السلام در زندگی من
بخش اوّل: گذشتهﯼ من
مقدّمه: 39
هدف از خلقت من 40
فصل اوّل: خلقت روح من 43
فصل دوّم: امتحانات من در عوالم گذشته 45
فصل سوّم: ولادت من 49
فصل چهارم: دوران کودکی من 53
ص:6
بخش دوّم: حال من
فصل اوّل: رزق و روزی من 57
فصل دوّم: مقدّرات من 63
فصل سوّم: اعمال من 69
فصل چهارم: معاصی و گناهان من 73
فصل پنجم: دعاها، حوائج و نیازهای من 77
فصل ششم: ابلیس و هوای نفس من 91
فصل هفتم: حادثه ها، گرفتاری ها، بلاها و بیماری های من 97
فصل هشتم: هدایت من 99
فصل نهم: آرامش و طمأنینهﯼ من 115
فصل دهم: دین من 119
فصل یازدهم: قرآن من 137
فصل دوازدهم: علم و دانش من 143
بخش سوّم: آیندهﻯ من:
فصل اوّل: قبر، برزخ و قیامت 151
گفتار آخر:
فصل اوّل: انتظار 167
فصل دوّم: لحظه شماری تا ظهور 171
اشعار 175
متن های عربی 181
فهرست آیات 222
فهرست منابع 223
لیست کتابهای تألیف شده پیرامون امام زمان (علیه السلام) 230
ص:7
بسْم اللَّه الرَّ حْمن الرَّحیم
بعد از حمد و ثنای الهی و درود و رحمت بر رسول خدا و اهل بیت گرامیش بخصوص امام زمان حضرت مهدی روحی له الفداء می گویم:
بسیار دوست می داشتم کتابی در جهت کمک به برقراری ارتباط بیشتر بین دوستداران حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ایشان داشته باشم که این توفیق نصیبم گشته و با استعانت از خدای متعال و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به این مهم پرداختم و در این راستا تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفتم تا آنچه را به رشتهﯼ تحریر در می آورم همگی برگرفته از روایات و احادیث معتبر بوده و از پیش خود چیزی ننویسم، فلذا زمان زیادی را به این موضوع اختصاص داده و ترجمهﯼ روایات را در پاورقی و متن عربی آن را در انتهای کتاب آوردم که جای هیچ شکّ و شبه ای برای جاهلان عالم نما در مُستنَد بودن آنچه می گویم باقی نماند.
و قابل ذکر است که مسلّماً صفاتی که در پاورقی ها برای یک امام خاصّ یا همهﯼ ائمّه (علیهم السلام) ذکر شده است امام زمان (علیه السلام) نیز در آن مشترک می باشند؛ چرا که همهﯼ ایشان نور واحد هستند و در صفات و فضائل با هم یکسانند.
در اینجا از استاد گرانقدر جناب آقای افغانی حفظه الله تعالی که مشوّق اصلی من در تألیف این رساله بوده اند صمیمانه تشکّر و قدر دانی می نمایم و از خداوند متعال می خواهم که من و ایشان و شما خوانندهﯼ منتظر و خدمتگزار به صاحبمان امام زمان (علیه السلام) را جزء اصحاب خاصّ ایشان قرار دهد.
شیخ محمد مهدی محقّق فرید
ص:8
ص:9
مقدّمه
شناخت اجمالی: غیبت ، ظهور و قیام
نقش امام زمان علیه السلام در عالم
ص:10
ص:11
بسْم اللَّه الرَّ حْمن الرَّحیم
از آنجا که دشمنان اهل بیت و عترت پاک پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) که بنای مخالفت با آل محمّد (علیهم السلام) را در محلّی به نام سقیفه (1) بنیان نهاده و خلافت را از اهلش غصب نمودند، تلاش داشته و دارند که فهم خود از امام و امامت را، به پیروان ایشان - که حاضر به دست برداشتن از امام خود نشدند - تعلیم نمایند و امامی را به آنان معرّفی کنند، که تنها راه دسترسی به او حضور و ملاقات جسمی و اصطلاحاً فیزیکی است.
و چنین القا نمایند که ارتباط با امام عصر (علیه السلام) در زمان غیبت، جز برای
ص:12
عدّه ای که موفّق به دیدن آن حضرت شده اند، میسّر نیست، و در نهایت ارتباط با آن حضرت را خلاصه کنند در رؤیت جسم آن حضرت، که نتیجهﯼ آن قطع ارتباط دوستان و شیعیان، با آن حضرت است که موجب گردیده است تا عدّه ای دنیا طلب نیز از این فرصت استفاده نموده و خود را به عنوان واسطه، بین مردم و آن حضرت معرّفی نمایند و - اصطلاحاً - از آب گل آلود ماهی بگیرند.
فلذا بَرآن شدیم - تا به عنایت و مَدَد خود آن حضرت - در این مجموعه، به شما که - در دورهﯼ غیبت امام عصر (علیه السلام) زندگی می کنید، و تحت تأثیر تبلیغات هزار و چند صد سالهﯼ دشمنان قسم خوردهﯼ اهل بیت (علیهم السلام) و مدّعیان علم و دانش و کسانی که به سوی خود دعوت کرده و می نمایند (1) - از امام خویش غافل شده و راهی برای ارتباط با آن وجود مقدّس نمی بینید، امام زنده ای را معرّفی کنیم که برای ارتباط با او، به هیچ واسطه ای نیاز نبوده و نیست، (2) و همیشه در دسترس و همراه شماست.
ص:14
خزینه دار همهﯼ علوم و معارف! (1)
وارث همهﯼ پیامبران و اوصیای ایشان! (2)
علّت خلق همهﯼ مخلوقات! (3)
ریشه و معدن همهﯼ خوبیها و خیرات! (4)
و آشیانهﯼ ارادهﯼ حق تعالی است. (5)
ص:15
و امّا شناختی اجمالی نسبت به این غریب همیشه آشنا!
«و ای کاش هرگز به این لقب خوانده نمی شدند!». (1)
ایشان دوازدهمین وصیّ پیامبر بزرگوار اسلام، (2) و خلیفهﯼ خدا بر تمامی مخلوقات می باشند (3) که در سنّ پنج سالگی - پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری (علیه السلام) (4) - امام ناطق گردیدند، بعد از اینکه امامی صامت بودند.
ص:16
بله، درست خواندید! امام ناطق!
چرا که ایشان - بر خلاف تصوّر بعضی ها که گمان می کنند آن حضرت تا قبل از رسیدن به امامت رسمی، فردی هستند مثل دیگران و تفاوتی با بقیهﯼ مردم ندارند - همهﯼ خصوصیّات یک امام را به عنوان خلیفهﯼ تامّ الاختیار بر خلائق، مانند علم غیب، عصمت مطلقه، ولایت مطلقه، قدرت، شجاعت و سایر صفات، دارا هستند؛ و تنها چیزی را که بالفعل ندارند، عبارتست از: اذن در اجرا و شروع خلافت و حاکمیّت بر مردم. (1)
و این درست مانند آن است که عدّه ای گمان می کنند پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سنّ چهل سالگی به پیامبری رسیدند، در حالیکه هرگز چنین نبوده! و کسانی که اینگونه در مورد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن می گویند و مطلب می نویسند، اطّلاع درستی در این رابطه ندارند و واقع و حقیقت امر چیز دیگری است؛ چرا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از آفرینش این جهان خلق شده و خود شاهد آفرینش هستی بوده اند و فرموده اند: «أوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُوری»(2) یعنی: اوّلین چیزی که خداوند خلق نمود، نور من بود. و نیز فرموده اند: «کُنْتُ نَبیّاً وَآدَمَ بَیْنَ الْمَاء
ص:17
وَالطّین»(1) یعنی: من پیامبر بودم، در حالیکه آدم (علیه السلام)، بین آب و گل بود.
آری! آنچه صحیح و جزء اعتقادات قطعی شیعه می باشد آن است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) - که اشرف مخلوقات و سیّد مرسلین و خاتم پیامبرانند - تا قبل از سنّ چهل سالگی نیز پیامبر و حجّت خدا بر همهﯼ مخلوقات بوده اند و تفاوتی از این جهت برای ایشان نیست، و خداوند متعال به علم خویش عمل نموده و ایشان را قبل از خلقت مخلوقات برگزیده و مقرّب درگاه خویش گردانید؛ چرا که به علم بی پایان خویش می دانست اوّل کسیکه به اختیار خود در همهﯼ امتحانات به وی ایمان می آورد کسی جز آنحضرت نیست، فلذا از ابتدای خلقت همهﯼ صفات عالیه را به ایشان عطا نمود، پس آنچه که در سنّ چهل سالگی اتّفاق افتاد چیزی جز بعثت و مبعوث شدن ایشان و آغاز مأموریّت در اجرای اوامر حق تعالی در روی زمین نبوده است. (2)
بنابراین همان علم، همان قدرت، همان عصمت و ولایتی را که بعد از بعثت در ایشان مشاهده می شود قبل از بعثت نیز وجود داشته است و هیچ فرقی از این ناحیه بین دوران قبل از بعثت با بعد از آن نیست.
ص:18
پس حضرت مهدی - که پدر و مادرم فدای او باد - در سنّ پنج سالگی امام ناطق گردیدند و مدّت بسیار کمی در بین مردم حضور داشتند و در همان مدّت بسیار اندک نیز فقط اصحابی خاصّ از جایگاه ایشان با خبر بوده و از نظر سائر مردم مخفی بودند و کسی اطّلاعی از محلّ آن حضرت نداشت، (1) تا اینکه مسألهﯼ غیبت صغری و کبری (2) برای ایشان در سرداب مقدّس به وقوع پیوست (3)، و ایشان مأمور شدند تا زمانی که ارادهﯼ حق تعالی بر ظهور آن
ص:19
حضرت تعلّق نگرفته است در پس پردهﯼ غیبت (1) - که تمام حکمت های آن بر ما معلوم نیست (2) - به سر بُرده و از نظر مردمان مخفی باشند.
ص:20
و معنای غیبت این نیست که حضرت در مکانی دور زندگی کرده و مخفی گردیده اند؛ و یا اینکه از میان مردم به جای دیگری سفر نموده، تا کسی به ایشان دسترسی نداشته باشد، بلکه آن حضرت در میان ما و همراه ما هستند، (1) در بازارهای ما رفت و آمد کرده و بر فرش های ما می نشینند، و ما ایشان را می بینیم و صدایشان را می شنویم؛ ولی آن حضرت را نمی شناسیم. (2)
و اینکه در دعای ندبه می گوئیم: «مَتَی تَرَانَا وَنَرَاکَ»، یعنی: «کی باشد که تو ما را ببینی و ما تو را ببینیم» منظور این نیست که در زمان غیبت، ایشان ما را نمی بینند و ما نیز ایشان را نمی بینیم؛ بلکه مراد، دیدن همراه شناخت است که آن حضرت ما را ببینند و ما ایشان را؛ بدین معنا که ما می خواهیم آن حضرت در حالی ما را ببینند که ما ایشان را می بینیم و می شناسیم و اگر نه آن
ص:21
حضرت همهﯼ ما را می بینند و بهتر از خودمان، ما را می شناسند. (1)
پس آنچه عدّه ای گمان می کنند - که چون آن حضرت از چشمانشان مخفی است و آنان از او بی خبرند، در مقابل، آنان نیز از چشم حضرت مخفی بوده و حضرت نیز از حال ایشان بی خبر است - خیال باطلی بیش نبوده و واقعیّتی ندارد، و البتّه منشأ این گمان، عواملی همچون قیاس حضرت به خویشتن، و اطّلاعات غلط و مسموم معاندین و کج فهمان از خدا بی خبر و مدّعیان علم و دانش است که چنین القا نموده و می نمایند که او نیز بشری است مانند ما، پس همانطور که ما از او بی خبریم او نیز از ما بی خبر است، و چون ما نادان و جاهل هستیم او نیز - نعوذ باللَّه - جاهل و بی اطّلاع است، و چون ما تنها به فکر خویش هستیم او نیز تنها به فکر خویشتن است، و سایر چیزهائی که پس از قیاس و یا با استشهاد به آیهﯼ: {قُلْ إنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مثْلُکُمْ} (2) آن را از امام و پیشوای ما نفی می کنند، و یا حَدّاقل در مورد آن حضرت بعید
ص:22
می شمارند! و حال اینکه قیاس به خویشتن، مانع رسیدن به حقیقت و عامل فرو رفتن در باتلاق جهل و نادانی است، (1) و ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) نیز مکرّراً به ما گوشزد فرموده اند که ایشان را با اَحَدی قیاس ننموده و با خود نسنجیم. (2)
و نیز تذکّر داده اند که از قید «یُوحَی إلَیَّ» در آیهﯼ شریفهﯼ: {قُلْ إنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مثْلُکُمْ یُوحَی إلَیَّ} (3) فراموش نکنیم، که همهﯼ تفاوت در همان قید است (4) و روشن است که وحی از جایگاه بسیار مهمّی برخوردار است که نمی شود به سادگی از کنار آن گذشت آن هم وحی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن خصوصیّات!
در نتیجه امام زمان (علیه السلام) با اینکه از دیده ها غایبند
ولی بر دیده ها ناظرند.
ص:23
و امّا ظهور ایشان - که مسأله ای روشن و واضح است و جزء قطعیّات به شمار می رود - امری است الهی، و بر خلاف پندار بعضی که می گویند ظهور آن خورشید پُشت ابر، بستگی به شرایط زمان و مکان، پُر شدن جهان از ظلم و جور و غیره دارد، کاملاً اشتباه بوده و هیچگونه ارتباطی به این مسائل ندارد.
بلکه ظهور آن حضرت تنها به موجب امری است که وابسته به ارادهﯼ حق تعالی بوده، و تنها یک مجری دارد که آن هم وجود نازنین امام عصر (علیه السلام) می باشد؛ و به عبارت دیگر، امام زمان (علیه السلام) مأمور اجرای اوامر پروردگار عالم هستند، و بدون اذن و ارادهﯼ او چیزی نگفته و به کاری دست نمی زنند، (1) بنابراین شرایط زمان و مکان تأثیری در ارادهﯼ حق تعالی و مأموریّت آن حضرت ندارد.
و البتّه این مطلب منافاتی با تحقّق شرایطی خاصّ همچون حضور 313 نفر از اصحاب در شب و روز ظهور، (2) و ایجاد یک سری زمینه ها در خارج
ص:24
ندارد، و همانطور که غیبت ایشان، امری الهی بوده است، ظهورشان نیز چنین خواهد بود؛ پس صحیح آن است که بگوئیم: هر زمان خدای متعال به حجّت خویش امر کند، آن حضرت ظهور خواهد نمود، (1) گرچه این ظهور با تحقّق شرایطی خاصّ همراه است.
و امّا اینکه خدای حکیم از روی چه حکمت ها و مصالحی به حجّت خویش امر و نهی می کند، امری است که برای ما روشن نبوده، و تنها چیزی که می دانیم این است که خداوند متعال حکیم بوده و تمامی اوامر وی از روی حکمت می باشد.
اکنون - پس از اینکه معلوم شد ظهور امام زمان (علیه السلام) به امر الهی بوده، و حضرتش اراده نمی کند مگر آنچه را که خداوند اراده نموده باشد - می گوئیم که امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور و قیام می نمایند تا ارادهﯼ حق تعالی را پس از ظهورشان - که آن نیز به امر الهی می باشد - ، در روی زمین اجرا نموده و حکومت جهانی خویش را آغاز نمایند. (2)
ص:25
و نیز قابل ذکر است که اندکی بعد از ظهور امام عصر (علیه السلام) و ملاقات مردم با آن حضرت، عدّه اﯼ می گویند که ما ایشان را قبلاً مشاهده نموده و ملاقات نموده ایم، (1) که این موضوع خود حاکی از آن است که ایشان در کنار ما، با ما و همراه ما هستند، و هیچگاه از یاد و توجّه به ما غافل نبوده و نمی باشند، همچنانکه در توقیعی به شیخ مفید(رحمة الله) فرمودند:
«إنَّا غَیْرُ مُهْملیْنَ لمُراعَاتکُمْ وَلا نَاسیْنَ لذکْرکُمْ» (2)
یعنی: «ما از مراعات حال شما غفلت نکرده و یاد و توجّه به شما را فراموش نمی کنیم».
خداوندا! به ما نیز این توفیق را عطا فرما که از یاد آن حضرت غافل نبوده و بیشتر از گذشته با ایشان اُنس وارتباط داشته باشیم.
غیبت نکرده ای که شَوَم طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را
تو در میان جمعی و من در تفکّر م
کاندر کجا بر آیم و پیدا کنم تو را
ص:26
و امّا قیام آن حضرت که مدّتی پس از ظهور ایشان و به امر الهی واقع می شود، (1) در کنار یارانی است که مهم ترین ویژگی آنها، روحیهﯼ تَعبُّد و اطاعت محض و بی چون و چرای دستورات و اوامر امام و مولای خویش می باشد، (2) که اُمید داریم ما نیز با تمرین بیشتر این روحیه، و مَلَکه نمودن
ص:27
آن در اعمال و رفتار خویش، جزء یاران ایشان - که همچون پروانه به دور شمع وجود نازنینش می گردند (1) - باشیم؛ (إن شاء اللَّه تعالی).
پس از سرکوب طاغیان، ظالمان و مخالفانی که حاضر به پذیرش حقّ، و اطاعت از فرامین حضرتش نگردیده اند، آن جناب در کنار دوستان و موالیان خویش، و کسانی که به وی ایمان آورده اند حکومت جهانی خویش را آغاز نموده، (2) و تا زمانی که خداوند (عزوجل) اراده نماید به آن حکومت ادامه خواهند
ص:28
داد، (1) و خوشا به حال کسانی که آن زمان را درک نموده و جزء دوستداران آن حضرت باشند. (2)
آنچه گفتیم خلاصه ای بود پیرامون آن امام - عزیزتر از جان - از ابتدا تا انتها، و چون جزئیات تاریخی و غیر آن در مورد مسائلی همچون علائم ظهور، کیفیّت حکومت، جنگهای حضرت، علائم آخر الزمان و غیره، در سایر کتبی که در مورد آن حضرت تألیف شده، به طور مفصّل ذکر گردیده است، در این مجموعه که هدف ما از تألیف آن اشاره به ارتباط مستقیم من وشما با امام زمان (علیه السلام) در همهﯼ زمانها و مکانها، و ارتباط آن حضرت با همهﯼ اُمور و اشیاء و موجودات عالم است، به اینگونه مسائل نپرداخته ایم.
و در پایان متذکّر می شویم که امام زمان (علیه السلام) بنده و مخلوق (3) برگزیدهﯼ
ص:29
خدای تعالی می باشند، (1) و آنچه دارند از ناحیهﯼ خداوند متعال به ایشان عطا گردیده است، (2) و آن حضرت بدون اذن پروردگار خویش قدم از قدم برنداشته و کاری انجام نمی دهند. (3)
بنابراین انکار صفات، خصوصیات و معجزات آنحضرت چیزی جز انکار قدرت الهی نیست. (4)
ص:30
قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم متذکّر می شویم که:
اوّلاً: ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) در حدّ ظرفیت و عقل ما، خود را به ما معرّفی نموده اند و الاّ مطلب خیلی بالاتر از آن است که ما می فهمیم و می اندیشیم. (1)
ثانیاً: تمام آنچه را که در مورد نقش خود در عالم هستی بیان فرموده اند، به دست ما نرسیده است؛ بنابراین آنچه می گوئیم در حدّ اطّلاعاتی می باشد که به ما رسیده، نه آنچه که آنان بیان فرموده اند.
ثالثاً: ما در حدّ فهم خود از روایات سخن می گوئیم، و ادّعا نداریم که همهﯼ آنچه در روایات برای ما بیان شده است را دانسته و آن را فهمیده ایم.
ص:31
رابعاً: ما به گوشه ای از آنچه فهمیده ایم اشاره می کنیم، بنابراین آنچه در ذیل به طور خلاصه در رابطه با نقش آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای شما بیان می کنیم، قطره ای است از دریای بیکران!
اکنون می گوئیم: اساسی ترین نقش را خداوند (عزوجل) در عالم هستی، به نبیّ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) عطا نموده، و ایشان را همه کاره و جانشین خود قرار داده است، (1) و بعد از امام حسن عسکری (علیه السلام) و انتقال امامت ظاهریّه به امام عصر (علیه السلام)، امور عالم و ادارهﯼ آن به ایشان واگذار گردید، و هم اکنون نیز حضرتش مدیر و مجری ارادهﯼ حق تعالی در عالم هستی می باشند. (2)
و همانطور که روشن است، این به آن معنی نیست که خداوند متعال خود
ص:32
به کناری رفته و همهﯼ اُمور را به حجّت خویش واگذار نموده است؛ بلکه او همیشه «فَعَّالٌ لمَا یَشَاءُ» است و دائماً اراده و خواست جدید دارد و امر و نهی می کند؛ ولکن آنچه معلوم می باشد این است که خداوند خود مستقیماً کارها را انجام نمی دهد، (1) بلکه همانطور که گفتیم محلّ اراده و مجری اوامر و نواهی حق تعالی، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشند.
بنابراین آن حضرت هیچ کاری را بدون اذن پروردگار عالم انجام نداده و هر آنچه می کنند بدون هیچ کم و کاستی عین خواستهﯼ خداوند متعال است.
و علاوه بر این، امام زمان (علیه السلام) که از طرف خداوند (عزوجل) مشغول ادارهﯼ این عالم هستند و هدایت همهﯼ موجودات به ایشان واگذار شده است (2) اگر حتّی هیچ کاری هم در این عالم انجام ندهند، وجود شریفشان موجب بقای این عالم می باشد، همچنانکه موجب ایجاد آن بوده است؛ چرا که خداوند متعال، عالم را به خاطر وجود چهارده معصوم (علیهم السلام) خلق نموده است. (3)
ص:33
آری! اگر لحظه ای امام عصر (علیه السلام) در این عالم نباشند و از محدودهﯼ آن خارج شده و عالم بدون حجّت و امام بماند، هستی از هم متلاشی شده و همه چیز از هم می پاشد؛ در نتیجه اینکه، بقای عالم نیز وابسته به وجود شریف و نازنین امام عصر (علیه السلام) است.
فکر می کنم این جمله: «امام زمان (علیه السلام) همه کارهﯼ عالم است» مفید معنای لازم بوده باشد؛ ولکن برای توضیح بیشتر می گویم: همهﯼ موجودات هستی اعمّ از انسانها، اجنّه، حیوانات، نباتات، جمادات، (1) و خصوصاً ملائکه - که تعدادشان از همهﯼ مخلوقات دیگر بیشتر است (2)- ، همه و همه تحت سیطرهﯼ
ص:34
ولایت، و قدرت مطلقهﯼ امام عصر (علیه السلام) می باشند و هیچ قدمی از قدم برنداشته و حرکتی نمی کنند مگر بعد از خواست و اذن آن حضرت. (1)
آری! این را باید دانست که، میکائیل که ملک مأمور رزق است، با اجازه و امر حضرتش به مأموریت خویش ادامه می دهد.
و جبرائیل که امین وحی الهی است، خادم شیعیان آن امام بوده، و از ایشان دستور می گیرد. (2)
و اسرافیل که مأمور دمیدن در صور است، به اذن و امر ایشان در صور خود می دَمد.
و عزرائیل که مأمور قبض ارواح است، بدون اذن آنحضرت کسی را قبض روح نمی نماید. (3)
ص:35
و واقع امر آن است که سخن گفتن از نقش کسی که:
همه چیز به خاطر او! (1)
و برای او خلق شده! (2)
و هدایت همهﯼ اشیاء به او واگذار شده! (3)
و به برکت و یُمن وجود او به خلایق روزی داده می شود! (4)
ص:36
و آسمان و زمین به وجود پر رمز و رازش استوار است (1) امری است بسیار بسیار دشوار که در ضمن این چند سطر نمی توان به قطره ای از آنها نیز اشاره نمود؛ ولیکن بار دیگر همان جمله ای را که در ابتدا گفتم تکرار می کنم که:
«امام زمان (علیه السلام) همه کارهﯼ عالم خلقت می باشند».
و تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل!
مُشرق شمس اَبَد، مَطلع انوار ازل
صاحب العصر ابوالوقت امام زَمَن است
مُظهر قائم بالقسط حجاب ازلی
مُعلن سرّ خفی ، مُظهر ما قد بَطَن است
مرکز دائره ء هستی و قطب الاقطاب
آ نکه با عالم امکان بمثل روح و تن است
مالک کُن فیکون و مَلک کون و مکان
مَظهر سلطنت قاهره ء ذی المنَن است
ای سلیمان زمان، پادشه عر ش و مکان
خاتم مُلک تو تا کی به کف اهر من است
ص:37
مقدّمه
هدف از خلقت من
فصل اوّل: خلقت روح من
فصل دوّم: امتحانات من در عوالم گذشته
فصل سوّم: ولادت من
فصل چهارم: دوران کودکی من
ص:38
ص:39
در ابتدا متذکّر می شویم که ما آنچه را در اینجا برای شما بازگو می کنیم، در حدّ فهم، و مقدار اطّلاعات بسیار اندک ما از روایات اهل بیت (علیهم السلام) است، و الاّ حقیقت مطلب بسیار بسیار، وسیع تر و عمیق تر از این است و مسلّماً خود شما هر چه بیشتر بیاندیشید به نقش کلیدی و همه جانبه بودن امام عصر خویش، بیشتر پی برده و حضور آن حضرت را در زندگی خودتان بیشتر حسّ می کنید.
اینک به عنوان مقدّمه می گوئیم:
گرچه همهﯼ اهل بیت (علیهم السلام) در زندگانی ما نقش داشته و دارند و خواهند داشت؛ ولکن در حال حاضر سر و کار ما با امام عصر خودمان می باشد، همچنانکه مردم عصر امیر المؤمنین علی (علیه السلام)، سر و کارشان با آن حضرت بود؛ و به تعبیر دیگر همهﯼ اُمور مربوط به ما به آن حضرت واگذار شده است، و ائمّهﯼ دیگر نیز اگر قرار باشد که چیزی به ما بدهند، و یا عنایتی به ما نمایند و تأثیری در زندگی ما داشته باشند، باز به دست امام عصر (علیه السلام) آن را جاری نموده و امر را در نهایت به ایشان واگذار می کنند. (1)
و خلاصه سر و کار نهایی ما با آن حضرت است و امام و پیشوا و خلیفهﯼ خدا در عصر ما ایشان هستند.
ص:40
ص:41
امام زمان، اوّلین بنده ای است که خداوند را به معنای حقیقی آن عبادت کرده (1) و می کند، و عارفی است حقیقی، که پرودرگار را به معنای واقعی اش می شناسد، و چون همهﯼ صفات کمال پروردگار عالم در ایشان نمایان است، و به عبارت دیگر آینهﯼ تمام نمای صفات حق تعالی می باشند، شناخت امام عصر (علیه السلام) مساوی است با شناخت خداوند متعال، و هر کس این وجود مقدّس را بیشتر و بهتر بشناسد، خدا را بیشتر و بهتر شناخته است. (2)
در توضیح مطلب به طور خلاصه عرض می کنیم که عقل هیچگاه به ذات اقدس الهی راه نداشته و نخواهد داشت و هرچه یک شیء برای عقل ملموس تر و راه یابی به آن آسان و امکان پذیرتر باشد در نتیجه، شناخت، کامل تر و تفصیلی تر خواهد بود.
اینک می گوئیم؛ به دلیل اینکه دسترسی به ذات و صفات ذاتی خداوند متعال امکان پذیر نمی باشد، و نیز جهت نزدیک شدن مردم و شناخت بیشتر
ص:42
آنان از وجود مقدّس باری تعالی، خداوند (عزوجل) افرادی را به شکل بشر؛ ولی با خصوصیّات جسمی و روحی متمایز و برتر، و صفاتی که مانند صفات وی بوده (1) - و تنها تفاوتی که دارد این است که موهوبی (عطا شده) و از جانب خداست - خلق نمود تا برای شناخت بیشتر او به سراغ ایشان رفته و از طریق آشنائی و معرفت به صفات و خصوصیّات آنان او را بشناسند.
به عنوان مثال وقتی سخن از صفت عالم بودن امام (علیه السلام) به میان آمده و پیرامون علم ایشان سخن می گوئیم و در نهایت پس از ساعتها بلکه روزها مطالعه، تحقیق و تفکّر در دریای بیکران عجایب این صفت متحیّر و سرگردان می مانیم (2) کاملاً به عظمت و بی نهایت بودن علم عطا کنندهﯼ آن علاّم الغیوبی که چنین علمی را به حجّت خویش عطا فرموده است، پی می بریم.
و همچنین است نسبت به سایر صفات امام (علیه السلام) که شناخت و تأمّل در آنها موجب شناخت صفات حضرت باری تعالی می گردد.
مگو که ذات خداوند عین ذات مهدیست
بگو صفات خدائی همه صفات مهدیست
زعقل، معرفتش خواستن ز بی عقلیست
ز عشق پر سش او کن که عقل، مات مهدیست
ص:43
خلقت اوّلیّهﯼ من که جزء دوستان و موالیان - و إن شاء اللَّه شیعیان - ایشان هستم (1)، ارتباط مستقیم با امام زمانم دارد؛ چرا که:
ص:44
اوّلاً: باید بدانم که خدای تعالی روح مرا از اضافهﯼ آن گلی که جسم امام را از آن خلق نموده بوجود آورده است - و جسم امام نیز از مادّه ای به نام «علّیین» خلق شده است - فلذا قلب من ناخود آگاه به آن حضرت مایل است و ایشان را دوست دارد و البتّه این خلقت نیز اتّفاقی نبوده و همانطور که خواهیم گفت پس از قبولی من در امتحاناتی خاصّ در عوالم گذشته صورت پذیرفته است، پس در ذرّه ذرّهﯼ جان من حضور آن امام مشهود و ملموس است. (1)
و ثانیاً: باید بدانم که به خاطر وجود ایشان مرا خلق نموده اند و از نیستی به هستی آمده و وجود یافته ام (2) و حیات من از حیات آن امام سر چشمه گرفته، و به سبب حیات ایشان باقی است. (3)
آندم که روح، ز گل سرشته شد عشق، ز خال صورتت گرفته شد
من عاشق شدم و دل به تو دادم چون عشق تو در وجودم نهاده شد
ص:45
بله! درست خواندید! عوالم گذشته ای که معمولاً از آن بی اطّلاعیم!
من پس از گذشتن از عوالم مختلفی همچون عالم ارواح و عالم ذرّ، پا به عالم دنیا گذارده ام، و در آن عوالم نیز مانند این دنیا امتحان شده ام، و در آنجا نیز به یاری و مَدَد و عنایت امام زمان خویش هدایت گشته ام.
و جریان بطور خلاصه از این قرار بوده است که خداوند (عزوجل) پس از خلقت ارواح، روح مرا به همراه سایر ارواح، مورد امتحان و آزمایش قرار داد و پس از اعطای اختیار و عقل و شعور به همهﯼ ارواح و معرّفی خود، از ایشان اینگونه پرسش نمود: {أَلَسْتُ برَبّکُمْ} (1) یعنی: «آیا من پروردگار شما نیستم؟».
پس نخستین کسانیکه به اختیار خویش و مَدَد الهی و حکمت بی پایان او {قالُو بَلی} (2) را گفته و ایمان آوردند، وجود مقدّس پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) بودند و بعد از آنان نیز پیامبران، اوصیا و اولیا و سایر مؤمنین و دیگران به این ندا لَبّیک گفتند و عدّه ی زیادی نیز قلباً ایمان نیاورده و کافر شدند.
بعد از این مرحله، خداوند (عزوجل) مسألهﯼ نبوّت پیامبران، خصوصاً نبوّت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) را به خلائق معرّفی و مطرح نمود، و بار دیگر از خلائق طلب اقرار بر نبوّت ایشان را کرد، در این مرحله نیز همچون مرحلهﯼ قبل عدّه ای ایمان آورده و عدّه ای نیز قلباً کافر شدند.
ص:46
و در مرحلهﯼ سوّم نیز خداوند امیر المؤمنین (علیه السلام) و اوصیای آن حضرت را تا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به خلائق معرّفی نمود و از آنان طلب اقرار و قبول ولایت ایشان را کرد، که باز عدّه ای کافر شدند و عدّه ای قلباً ایمان آوردند. (1)
ص:47
و مثل آنچه در مورد عالم ارواح گفته شد در عالم ذرّ نیز - پس از اینکه خداوند ارواح را در اجسام بسیار ریزی قرار داد - در سه مرحله امتحانات مذکور از خلائق گرفته شد (1) و در تمامی این مراحل، من به امام عصر خویش - که به من این عنایت را نمود و این یاری را رسانید که بتوانم توحید، نبوّت و ولایت را قلباً پذیرفته و بر زبان {قالُو بَلی} (2) را جاری کنم و این سعادت شامل حال همچون مَنی قرار گرفت که جزء شیعیان عصر او قرار بگیرم - مدیون و بدهکار هستم و قطره ای از دریای این عنایات را هم نمی توانم شکرگزاری نمایم، وچگونه می شود شکر این نعمت را بجای آورد! و حال اینکه توفیق شکر گزاری - که رزقی است معنوی - نیز از جانب ایشان باید به من عطا شود.
ص:48
خدایا! تو را شکر می کنم که من را در آن عوالم مورد عنایت مولا و امام عصر خویش حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار دادی، و اذن دادی که محبّت خویش را در دلم بیافکند و مرا جزء شیعیان و موالیان خود بپذیرد.
خدایا! در این عالم نیز لحظه به لحظه مرا مورد عنایات خاصّهﯼ ولیّت قرار ده و توفیق شکر گزاری این نعمت عُظمی را به من عطا فرما، و آن به آن مرا به حضرتش نزدیک نموده و ارتباطم را با ایشان بیشتر فرما تا جائیکه لحظه ای از یادشان غافل نبوده و ایشان را فراموش نکنم و همیشه و در همه حال خدمتگزار آستان مقدّسشان باشم.
یاد رُخَت به روضه ء رضوان نمی د هم
خاک دَرَت به مُلک سلیمان نمی د هم
دُرّ محبّتی که بر دلم نهفته ای
تابنده گوهریست من ارزان نمی د هم
آب ولایتی که گلم ز آن سرشته شد
آن آب را به چشمه ء حیوان نمی د هم
با کس مرا بغیر مهدی کار نیست
دل را به شیاطین روزگار نمی د هم
ص:49
به عنایت خاصّ امام عصر (علیه السلام) از مادری متولّد شده ام که محبّت مولایم سرمایهﯼ زندگیش بود و از ابتدا آموزگار عشق و محبّت ایشان به من بوده است؛ و همانا دلبستگی و محبّت فراوان من به اهل بیت (علیهم السلام) و بغض و کینه ام نسبت به دشمنانشان نشانهﯼ بارزی از صَفا و پاک دامنیش می باشد. (1)
در حالیکه هنوز چهار ماه از استقرار من در رَحم مادرم نگذشته بود، ملائکهﯼ الهی به اذن و امر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، (2) روحم را در کالبد جسمم نهاده
ص:50
و بین آن دو ارتباط برقرار نمودند و من، من شدم. (1)
از زمانی که متولّد شدم و به دنیا پا نهادم، ایشان را دیده و با دیدنشان مسرور می گشتم، و هر گاه از دیدگانم کنار می رفتند، گریه می کردم، (2) و مادرم
ص:51
با اینکه گرسنه نبودم و هیچ امر دیگری که موجب گریه کردن من شود در بین نبود، گمان می کرد که من گرسنه ام و یا به علّت خاصّی گریه می کنم، و سعی می کرد که به هر صورتی که ممکن است مرا ساکت کند و حال اینکه چیزی جز فراق یار باعث گریهﯼ من نبود.
ای کاش! و ای کاش! همان حالت در من ادامه پیدا می کرد و من برای همیشه چشمم در چشمان ایشان می افتاد، و چهرهﯼ نازنینشان را مشاهده می کردم؛ ولی اکنون نیز ناراحت نیستم، چرا که ایشان همیشه با من و به یاد من هستند، و مرا می بینند و از حال و روز من آگاه ا ند، (1) و من هر گاه بخواهم، بدون هیچ واسطه ای با ایشان سخن گفته و درد دل می نمایم، - همچنان که در کودکی قبل از اینکه به سخن درآیم چنین بودم - ، و اُنس می گیرم و حاجاتم را برای ایشان بیان می کنم، و می خواهم که آنها را بر آورده کنند و مرا به خود وا نگذارند.
چقدر جملهﯼ مولایم، امام زمانم، هستی ام، برای من آرامش بخش است که فرمودند: «إنَّا غَیْرُ مُهملینَ لمُراعاتکُمْ وَلا نَاسینَ لذکْرکُمْ» (2) یعنی: «ما از مراعات حال شما غفلت نکرده و یاد و توجّه به شما را فراموش نمی کنیم».
ص:52
جانم فدای شما مولای غریبی که - هر صبح و شام، در مصیبت جدّتان ابا عبد اللَّه الحسین (علیه السلام) گریه می کنی (1) و - این چنین به فکر ما هستی، و اگر ما از یاد شما غافل شده فراموشتان کنیم، شما هرگز ما فراموش نکرده و از یادمان غافل نمی شوید.
صبح و شام همه گریه است زهجرت که بیا
تو به صبح و شام خود گریه چر ا چنین کنی
گریه بر عاشق دیوانه بزیبد نه به معشوق
تو که معشوق شفیقی نزیبد که چنین گریه کنی
ص:53
در اوائل که حتّی توان دور کردن پشه ای را از خود نداشتم، بلاهای بسیار زیاد و مختلفی که هرکدام به تنهائی برای از پای درآوردن من کافی بود از من دور شد، امّا توسّط چه کسی؟
ملائکه ای که من را در این دوران و بعد از آن محافظت می نمودند (1) از چه کسی دستور می گرفتند؟
بارها و بارها تا پای مرگ پیش رفتم و اگر عنایات ایشان نبود برای همیشه از این جهان رخت بر بسته بودم. به عنایت و توجّه آن حضرت بود که دل خیلی ها به من مهربان وعطوف گردید تا به فکر من بوده و مرا کمک کنند تا روی پای خود بایستم.
آری! تمامی نعمت ها، رزق و روزی ها، منافع، برکات و رحمت ها، از ناحیهﯼ امام عصر (علیه السلام) و به خاطر ایشان به دست من رسیده و می رسد؛ (2) و
ص:54
تمامی نقمت ها، بلاها، هلاکت ها، غم و غصّه ها، مرضها و بیماری ها، وساوس شیطانی و نابسامانی های روزگار، به خاطر آن حضرت از من دور و دفع شده و می شوند. (1)
ای خوشا آنروز که کودک بودیم بر مهر و تولاّی تو می آسودیم
هر زمان دیده ء خود بگشودیم هر طرف صورت خود بنمودیم
تو به ما روح و روان می دادی صورت خویش نشان می دادی
لیک از کثر ت عصیان امروز نفس بر ما شده یکسر پیروز
حال ای عشق و محبّت آموز فر ض کن کودکی هستیم هنوز
ص:55
فصل اوّل: رزق و روزی من
فصل دوّم: مقدّرات من
فصل سوّم: اعمال من
فصل چهارم: معاصی و گناهان من
فصل پنجم: دعاها ، حوائج و نیازهای من
فصل ششم: ابلیس و هوای نفس من
فصل هفتم: حادثه ها ، گرفتاری ها ، بلاها و بیماری های من
فصل هشتم: هدایت من
فصل نهم: آرامش و طمأنینهﯼ من
فصل دهم: دین من
فصل یازدهم: قرآن من
فصل دوازدهم: علم و دانش من
ص:56
ص:57
برای اینکه بیشتر به نقش امام زمان (علیه السلام) در رابطه با رزق و روزی خود پی ببریم باید بدانیم که رزق، معنای عامّی دارد و منحصر به غذای جسم نیست؛ بلکه شامل غذای روح نیز می شود. و نیز منحصر به غذا که عامل رشد جسم است نمی باشد؛ بلکه مراد، هر چیزی است که نعمت محسوب شده و خیر و برکت آن به ما برسد.
بنابراین ولایت امیرالمؤمنین و اولاد طاهرینش (علیهم السلام)، و خدمت و یاری ایشان و دوستارانشان، گریه کردن بر مصیبت ایشان، شرکت در مجالس سُرور و عزای آنان، توجّه و اُنس به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دعا کردن برای وجود مقدّسشان، توفیق بر عبادت و بندگی، عافیت، فکر سالم، فرزند صالح، همسر ایده آل، پدر و مادر مهربان، استاد دلسوز، رفیق خوب، موقعیت اجتماعی، علم و دانش، آبرو و شخصیت، اخلاق نیکو، احترام به والدین، و دیگر مواردی که با کمی تأمّل می شود آنها را ذکر نمود، همگی جزء رزق و روزی ما می باشند.
پس رزق منحصر به غذاهای رنگارنگ، میوه های مختلف، لباس های گوناگون، خانه، ماشین و سایر امکانات رفاهی نمی باشد؛ بنابراین وقتی سخن از رزق به میان می آید نباید گمان کنیم که منظور چیزهایی است که شکم را سیر کرده و بدن را می پوشاند.
حال می گوئیم که این رزقی که - از لحاظ کمّیّت و کیفیّت - برای اشخاص مختلف متفاوت است و در اعصار مختلف شکلهای مختلفی به خود می گیرد:
ص:58
اوّلاً: همگی به خاطر وجود امام زمان (علیه السلام) خلق شده (1) و به یُمن و برکت وجود آن حضرت به موجودات عالم عطا می گردد. (2)
ثانیاً: همهﯼ آنها ملک ایشان بوده و تحت تصرّف آن حضرت می باشد؛ بنابراین صاحب اختیار آنها - در عصر ما به اذن الهی - کسی نیست جز امام زمان (علیه السلام). (3)
ثالثاً: هدف از خلقت این ارزاق، این بوده است که اینها وسیله ای باشند در جهت شناخت، توجّه، ارتباط و در نهایت اطاعت از امام عصر (علیه السلام)، که مساوی است با شناخت، توجّه، ارتباط و اطاعت از پروردگار عالم. (4)
رابعاً: مَلَک مأمور رزق؛ یعنی جناب میکائیل و سایر ملائکه ای که زیر
ص:59
نظر این فرشتهﯼ عظیم الشأن مشغول انجام وظیفه هستند، از امام عصر خویش دستور گرفته و طبق اوامر آن حضرت عمل می کنند. (1)
خامساً: هیچ مخلوقی از ارتباط رزق و روزی خویش با آن حضرت محروم نیست، چرا که امام عصر (علیه السلام) فقط امام بر ما انسان ها نیستند؛ بلکه همانطور که سابقاً گفتیم همهﯼ مخلوقات عالم، امام زمان دارند.
بنابراین میوه ای که تناول می کنیم، درختی که این میوه را داده است، آبی که درخت از آن آبیاری شده است، خورشیدی که بر آن تابیده است و اکسیژنی که مصرف نموده است، بارانی که باریده است، دریاهایی که باران به آن ریخته است، زمینی که دریاها بر آن مستقرّند، آسمانهایی که بر زمین محیط اند، کرسیی که بر آسمانها احاطه دارد و عرشی که فوق همهﯼ اینهاست، (2) با
ص:60
تمامی موجوداتی که در آن زندگی می کنند، همگی امام دارند، و امام آنها کسی نیست جز حجّت بن الحسن العسکری (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) (1)، و هر شیئی که در عالم، امام دارد، حرکت، وجود، خاصیّت و اثر او بی اذن امام و حجّت خدا امری است غیر ممکن.
چگونه چنین نباشد و حال اینکه بر همگی آنها ملائکه ای مأمورند که بی اذن امام خویش، قدم از قدم برنداشته و کاری را انجام نمی دهند. (2)
آری! بر تک تک قطرات باران، برگ های درختان و... ملائکهﯼ الهی مأمورند (3) و همهﯼ آنها جز در جهت خواست و ارادهﯼ امام خویش حرکتی نمی کنند.
ص:61
بنابراین رزق من - که احتیاج دائمی به آن دارم و شامل عمر کوتاهم نیز می شود - ارتباطی عمیق و پیوسته با امام زمان من دارد، و چقدر جای تأسّف است که من با همهﯼ نیاز و احتیاجی که به آن حضرت دارم، نتوانسته ام آنطور که شایسته است خدمتی به آن امام مهربان تر از مادر، صمیمی تر از پدر و دلسوز تر از من به خودم، بنمایم! (1)
گرچه خود قا سم الارزاق بُوَد میکائیل
نیست در رُتبه مگر ریزه خور خوان شما
هرچه در دفتر ملک است و کتاب ملکوت
قلمصُنع، رَقم کرده بعنوان شما
*****
ص:62
جناب اوست به ذرّات ممکنات مُجیر
وجود اوست به ارزاق کائنات کفیل
خود اوست مَظهر الحَیّ و دَم به دَم، ز دَمَش
حیات گیرد و بر کون بخشد اسرافیل
هم اوست مُظهر القابض و به حضرت او
دهد مراجعت روح خلق، عزرائیل
ز خوان مکرمتش رزق ما سوی اللَّه را
دهد به روز و شبان کیل کیل میکائیل
عطا و لطفش عاید به هر فقیر و غنی
سخا و جودش شامل به هر جواد و بخیل
*****
خاک درگاهش حیات جاودان بخشد بلی
مایه ی عمر اَبَد ، این آب حیوانست و بس
از ازل گسترده خوان نعمت او تا اَبد
اوّلین و آخرین را رزق از این خوانست و بس
ص:63
این موضوع چندان نیاز به توضیح ندارد؛ زیرا که دوست و دشمن (1) همه می دانند که ملائکه و روح القُدُس در شب قدر بر امام زمان (علیه السلام) نازل
ص:64
شده (1) و تقدیرات یک سالهﯼ من، باید به امضای ایشان برسد؛ (2) زیرا تنها کسی که قدرت تصرّف در مقدّرات و تغییر و تبدیل آنها را دارد شخص ایشان است. (3)
ولی با این وجود دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) حاضر به پذیرفتن و قبول چنین مطلبی نیستند، می دانید چرا؟
چون در این صورت تمام امامانی که تا به حال برای خود تراشیده اند همگی زیر سؤال رفته و از اعتبار ساقط می گردند. و در کلمات ائمّه (علیهم السلام) نیز
ص:65
آمده است که در مقام احتجاج با مخالفین از آنان بپرسید که آیا شب قدر، بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بوده است یا خیر؟ اگر بگویند: نه، که تکذیب قرآن نموده اند که می گوید: {تَنَزَّلُ الْمَلائکَةُ وَالرُّوحُ فیهَا بإذْن رَبّهمْ منْ کُلّ أَمْرٍ} (1)؛ یعنی: «پیوسته در شب قدر ملائکه به اذن پروردگارشان نازل می شوند»، و اگر بگویند: آری، - که چنین خواهند گفت - از آنان بپرسید که بر چه کسی نازل می شوند؟ در این جاست که جوابی نداشته و عاجز می شوند. (2)
به درستی که شب قدر که به گفتهﯼ خداوند در قرآن کریم برتر از هزار شب است، برای من شب بسیار مهم و سرنوشت سازی است. (3)
و چقدر من به وجود نازنین امام عصر (علیه السلام) در این شب نیازمندم و این نیاز را با همهﯼ وجودم حسّ می کنم. در این شب یکسره با مولایم نجوا نموده و تمام توجّه ام به اوست و عاجزانه از او می خواهم که مرا هم مورد عنایت و توجّه خاصّ خود قرار داده و سرنوشتی پُر از خیر و خوبی، همراه با عافیت جسم و روح برایم رقم بزند.
امّا حالا که کمی با خود می اندیشم می بینم:
آقا و مولایم!
صاحبم!
امام زمانم!
ص:66
محبوب تر از جانم! (1)
مهربان تر از مادرم! (2)
نزدیک تر از سفیدی به سیاهی چشمم!
دار و ندارم!
روح و روانم!
تکیه گاهم! (3)
تنها خریدارم!
خورشید زندگیم!
آسایش خاطرم! (4)
ص:67
سرمایه ام!
مَهجهﯼ قلبم!
اُمیدم!
آرزویم! (1)
و همهﯼ هستی ام! نه تنها در آن شب، بلکه در همهﯼ اوقات اداره کنندهﯼ عالَم است، و من دائماً به ایشان نیازمندم و لحظه ای نمی توانم بدون آن حضرت به حیات خویش ادامه دهم؛ ولی با این وجود با غفلت از آن مولا، روزگار خویش را گذرانده و زندگی را منهای ایشان معنا نموده ام! در حالی که لحظه به لحظهﯼ زندگی من مرتبط با آن حضرت بوده و داشته های من از جانب ایشان و به خاطر ایشان (2) و به امر ایشان به من رسیده است. (3)
ص:68
در عزم و مشیّت او، حکم ازلی مُدغَم
فرمان قضا و قَدَر، در محکمه اش محکم
از قُلزُم جودش چه، این هر دو جهان یک نم
جز دست وجودش کو غارتگر ملک عدم؟
هرچه نبود زان بیش، در وصف جمالش کم
در نَعت کمالاتش، هر ناطقه ای ابکم
ای نام دلارایت، بر خسته دلان مرهم
تا کی دل ما با شد نالان به کمند غم
ص:69
آنچه لازم است نسبت به ارتباط اعمال و رفتار خویش، با امام زمانم بدانم، به طور خلاصه آن است که:
اوّلاً: امام زمان (علیه السلام) از اعمال و رفتار و کردار من در گذشته، حال و آینده با خبر بوده، و هیچ چیزی از آنها بر ایشان مخفی نیست، و هیچ کدام را فراموش ننموده و بسیار بهتر و دقیق تر از من از آنها مطّلع هستند، و بر همهﯼ آنها در آن واحد احاطه داشته و همهﯼ آنها را با هم می نگرند، (1) و این علم و آگاهی را خداوند متعال به حجّت و خلیفهﯼ خویش، که امر هدایت خلق را به عهده ایشان سپرده، عطا نموده است. (2)
ثانیاً: علاوه بر آن، هفته ای دو مرتبه ملائکهﯼ الهی، اعمال مرا به طور رسمی و با تشریفات خاصّی، به خدمت آن حضرت عرضه می نمایند، و ایشان در این مرحله برای گناهان من استغفار می کنند و اگر اعمال خوبی داشته باشم، از دیدن آنها مسرور گشته و شکر الهی را بجای می آورند.
ص:70
و چقدر دردناک است آن لحظه ای که حضرت به اعمال زشت و ناپسند من نگریسته و به خاطر آن اندوهگین می شوند. (1)
ثالثاً: شرط قبولی همهﯼ اعمال ، معرفت و ولایت و موالات ایشان است، و بدون آن هیچ عملی از من مقبول و پذیرفته نخواهد شد، (2) گرچه به اندازه ای عبادت کنم که همچون مَشکی خشکیده، رنجور و ناتوان گردم. (3)
ص:71
رابعاً: همهﯼ اعمال جهت پذیرفته شدن در درگاه الهی - پس از داشتن شرط ولایت - در نهایت نیز باید به امضای امام عصر (علیه السلام) برسند. (1)
خامساً: اعمال ناقص من، به وسیلهﯼ بعضی از اعمال ایشان، کامل می شوند. (2)
سادساً: فقط اعمالی از نزد خداوند دارای ارزش و اعتبار هستند که طبق دستور و فرمایشات ایشان انجام داده ام. و بطور کلّی - همانطور که بعداً نیز به آن اشاره خواهیم کرد - عبادی بودن اعمال مشروط به قبول ولایت و امامت آن حضرت و اخذ از ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) و رضای آن حضرت بدان اعمال است، نه هیچ کس دیگر. (3)
ص:72
آنچه گفتیم گوشه ای از ارتباط اعمال من با امام زمانم بود، و امیدوارم که آن حضرت اعمال بد مرا نادیده گرفته، و اعمال خوبم را به بزرگواری و کَرَم خویش بپذیرند. (1)
وقت ر حیل گشت و گر نیک بجوئی
غیر از ولای آل نبی نیست توشه ای
ارزان غیر، تو شه ز اعمال صالحه
ما را به جز عنایتشان نیست توشه ای
ص:73
در اینجا از آن گناهانی که ایمان، سعادت، عاقبت به خیری، محبّت و ولایت را - در صورت ارتکاب - از من می گرفت (1) و مرا از امام زمانم جدا می نمود و به خاطر آن حضرت - یا مقدّمات آنها فراهم نشد و یا اگر هم فراهم شد ترک آنها به یاری و مَدَد آن حضرت بود و - توفیق انجام آنها از
ص:74
من سَلب شد سخن نمی گویم و فقط از خداوند متعال که امام زمان (علیه السلام) را به فریادم رسانده و عنایات خاصّهﯼ ایشان را شامل حالم گردانید و نیز از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که وسیلهﯼ رهائی و نجات من گردیدند، تشکّر کرده و قدردانی می نمایم.
و امّا خطاها، بدیها، آلودگیها و گناهان دیگری که از من سرزده و یا - نعوذ باللَّه - سَر خواهد زد!
همین قدر بگویم که هرگز بدون استغفار و طلب مغفرت امام عصر (علیه السلام) بخشیده نشده و نخواهند شد (1) و زمانی توبهﯼ من پذیرفته است که - پس از پشیمانی، استغفار و جبران گذشته - آن حضرت میان من و پروردگارم شفیع شده (2) و زمانیکه نامهﯼ اعمال من خدمت ایشان می رسد برایم استغفار نمایند. (3)
اکنون ای مولای من! با همهﯼ وجود از گناهانی که با انجام آنها، - آن هم در حضور شما به خیال اینکه مرا نمی بینید!!! - قلب نازنین شما را رنجاندم،
ص:75
توبه کرده و از شما طلب مغفرت می نمایم، و عاجزانه می خواهم که با نگاه مؤثّر خویش، دلم را صفا داده و از زنگار گناهان پاک نمائید تا بدانجا که دیگر معصیتی از من سر نزند و در آن هنگام که نامهﯼ اعمالم به حضور شما می رسد، شرمنده نبوده و مایهﯼ سُرور و افتخار شما باشم - إن شاء اللَّه تعالی - .
ای به شغل جُرم بخشی گرم، دیوان شما
مغفرت را گوش بخشایش به فرمان شما
عاصیان را در تنت از مژده جانی نو که هست
دوزخ اندر حال نزع از ابر احسان شما
طبع کاه و کهر با دارند در قانون عقل
دست امید گنه کاران و دامان شما
از سپهر طبع خویش و صد سخندان دگر
از ثنا آیات نازل گشت در شأن شما
آنچه خود کرده است در انشای این نظم بلند
کس نخواهد کرد از مدحت سرایان شما
ص:76
ص:77
دعا - که نوعی بندگی و ابراز نیاز، به خالق بی نیاز است - امری است بسیار مهم، و اسلحهﯼ مؤمن در این دنیا می باشد. (1)
و دعای خیری نیست که مستجاب نگردد؛ البتّه طبق فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام) یا همان دعا مستجاب شده و همان حاجت برآورده می گردد، و یا اینکه به جای آن چیز دیگری در دنیا و آخرت به دعا کننده عطا می شود. (2)
ص:78
و در احادیث ما سفارش زیادی به دعا - که بهترین روش و شیوهﯼ گدایی در خانهﯼ خدای تعالی می باشد - شده است. (1)
بعضی ها فکر می کنند که چون خدای متعال و حجّت او - امام عصر (علیه السلام) - از حاجات و خواسته های وی با خبرند و نیازهایش را بهتر از او می دانند، دیگر نیازی به دعا نمودن و جاری نمودن آن بر زبان نیست، و حال اینکه این موضوع تنها تصوّری است نشأت گرفته از القائات ابلیس که از تضرّع و گدائی بندگان خدا در خانه اش بیمناک و هراسان است؛ زیرا گرچه خدا و حجّت او از حاجات ما با خبرند؛ ولیکن از ما خواسته اند که آنها را به زبان آورده و با تضرّع و عرض نیاز، آنها را از خداوند متعال بخواهیم؛ چرا که جاری نمودن دعا بر زبان و تضرّع کردن، عبادتی است با ارزش و نشانه ای است آشکار بر بنده بودن شخص دعا کننده. (2)
ص:79
آیا ما از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت گرامی اش بالاتریم؟!
آنها مجری ارادهﯼ حق تعالی و اوامر و دستورات او هستند یا ما؟!
آنها از اعمال مَرضیّ رضای الهی آگاهند یا ما؟!
آنها راه بندگی و عبودیّت را بهتر می دانند یا ما؟!
ما هم که ادّعای شیعه بودن ایشان را داریم؛ یعنی پیروی بی چون و چرا از دستورات ایشان!.
پس باید به این مسأله همچون خود آنان توجّه نموده و عمل نمائیم.
ببینید که چگونه و با چه حالاتی ابراز نیاز و حاجت در خانهﯼ خدا نموده و دعا می کردند، صحیفهﯼ سجّادیه را ورق بزنید تا ببینید چگونه امام سجّاد (علیه السلام) در غالب دعا، بندگی حق تعالی را می نمودند و خود را در درگاه الهی بنده ای نیازمند می دیدند و با همهﯼ وجود از خداوند (عزوجل) حوائج خویش را طلب می کردند.
اکنون که مقداری به اهمّیّت دعا پی بردید، می گوئیم: استجابت دعاهای من - که گفتیم همهﯼ دعاها مستجاب می شوند - به خاطر امام زمان (علیه السلام) می باشد. آری! درست خواندید، طبق ادلّه و روایات معتبره، استجابت دعاهای من به خاطر وجود مقدّس و آمین های آن حضرت است. (1)
ص:80
در هر عصری، آمین امام عصر آن زمان، علّت استجابت دعاهای مردم آن زمان است، و در عصر من این آقا و مولایم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که به خاطر آمین های ایشان، استجابت دعاهای من قطعی می گردد.
و باید بدانم که پس از استجابت نیز خواسته ها و حوائج من، از باب ایشان (1) و با اجازهﯼ ایشان، توسط ملائکهﯼ الهی از جانب خداوند متعال به من می رسند. (2)
آری! دعای من نیز همچون سائر اعمال عبادی از ابتدا تا مرحلهﯼ استجابت و رسیدن به خواسته ام کاملاً با امام عصر (علیه السلام) در ارتباط می باشد و بجاست که من نیز از دعا برای سلامتی و فرج آن حضرت، که فوائد فراوان آن شامل حال خودم می شود فراموش نکرده و حدّاقل روزی یک مرتبه در مقابل هزار دعای آن حضرت در طول شبانه روز در حقّ من (3) به دعا برای
ص:81
سلامتی و ظهور ایشان بپردازم. (1)
ص:82
ص:83
وای بر من! که روز را به شب رسانده و هیچ دعائی برای امام زمانم نمی کنم، با اینکه دعای من بدون آمین ایشان ارزشی نداشته و همانطور که گفتیم فوائد دعا شامل حال خودم می شود.
و چقدر جای شرمساری است که به وظیفه ای به این آسانی - که برای انجام آن نه نیازی به مال و ثروت، و نه فکر و اندیشه، و نه اهل و عیال، و نه آبرو و موقعیّت می باشد - عمل نکرده و فوائد دعا برای ظهور و سلامتی ایشان را نادیده گرفته و اگر دعایی هم بنمایم جای آن آخر همهﯼ دعاهاست!!! با اینکه وظیفهﯼ من مقدّم نمودن ایشان در همهﯼ اُمور است. (1)
ص:84
آیا دعائی مهم تر از دعا برای آن حضرت سراغ دارید؟ آن هم در این دورهﯼ وانفسا که نگاه داشتن دین، از کشیدن دست بر خار، و نگاه داشتن آتش در کف دست، مشکل تر است! (1)
ص:85
و به راستی اگر دعا برای آن حضرت فقط همین فائده را داشته باشد که پس از دعای من برای آن حضرت متقابلاً آن حضرت نیز برای من دعا کنند (1)- و شکّی نیست در اینکه دعای حضرت مستجاب است، و در حال
ص:86
حاضر تنها مستجاب الدعوه ایشان هستند - (1) برای من کافی است که تمام همّت خویش را به کار گرفته تا مسألهﯼ دعا برای ایشان را احیا کنم و آن را به درون زندگی خویش بکشانم.
و اگر کمی دقّت کنیم می یابیم که در حال دعا برای ظهور و سلامتی آن حضرت - خواهی نخواهی - باید به ایشان توجّه کنیم؛ بنابراین یکی از بهترین راهها و شیوه های ارتباط و توجّه مستقیم و اُنس با آن حضرت، دعا کردن برای سلامتی و ظهور آن حضرت است.
علاوه بر اینکه دعا خود عبادتی است با ارزش، که چکیدهﯼ همهﯼ عبادتهاست. (2)
ای امام زمان! ای حجّت خدا! ای یگانهﯼ دوران!
ای کسی که پیوسته برای من دعا کرده و به یاد من هستی! (3)
ای کسی که با آمین شما دعای من مستجاب می شود! (4)
ص:87
ای کسی که از ناحیه و باب شما، حوائج به من داده می شود! (1)
ای کسی که به خاطر شما خدا به من نظر می کند!
ای کسی که بندگی را از شما آموخته ام! (2)
و ای کسی که چشم اُمید به در خانهﯼ شما دارم!
مرا پناه ده، (3) و کوتاهی هایم را ببخش (4) و از امروز مرا یاری کن تا
ص:88
از دعا برای شما فراموش نکنم.
و نیز مرا شفاعت نما تا توفیق الهی شامل حالم گشته (1) و بتوانم حدّاقل بعد از هر نماز، بعد از هر سجدهﯼ شکر، در مَشاهد مشرّفه و حرم ائمّه (علیهم السلام)، شب و روز جمعه، ماه مبارک رمضان، ماه محرّم و هر روزی که در آن ظلم و ستم به اهل بیت (علیهم السلام) شده است، بعد از ذکر مصیبت حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام)
ص:89
هنگام غم و اندوه، هنگام سرور و خوشحالی و ...، قبل از دعا برای خود و اهل و عیالم، برای شما مولای عزیزتر از جان دعا نمایم. (1)
اللَّهُمَّ کُنْ لوَلیّکَ الحُجَّةَ بن الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیْه وَعَلَی آبائه
فی هَذه السَّاعَة وَ فی کُلّ سَاعَةٍ
وَلیّاً وَحَافظاً وَقَائداً وَنَاصراً وَدَلیلاً وَعَیْناً
حَتَّی تُسْکنهُ أَرْضَکَ طَوْعاً
وَتُمَتّعَهُ فیهَا طَویلاً
ص:90
ص:91
و امّا ابلیس ملعون که دشمن قسم خوردهﯼ من است و همچون خون در وجود من جریان داشته و بر خانهﯼ قلبم مسلّط است (1) تمام همّت و لشکر خود را بسیج نموده تا با کمک نفس امّاره، مرا از منبع نور، حقیقت و معنویّت و دریای موّاج علوم و معارف دور و به ظلمت جهل و نادانی نزدیک نموده و در باتلاق گناه و معصیت گرفتار نماید.
وسوسه های مُدام او در طول شبانه روز، ایجاد شکّ و شبهه های فراوان نسبت به مسائل مختلف، ترسیم آرزوهای دُنیوی و بزرگ نمائی آنها، غافل نمودن از یاد خداوند و اهل بیت، زیبا جلوه دادن گناهان و غفلت از معاصی گذشته و تأخیر در توبهﯼ از آنها، فراموشی از مرگ و قبر و قیامت، زیاد نمودن رَجا و اُمید به خداوند و کم نمودن ترس و خوف از پروردگار و بی توجّهی به عذابهای الهی، ریاکاری در انجام عبادات، عُجْب ورزیدن به اعمال ناقصی که معلوم نیست مورد قبول خدای متعال واقع شده اند یا نه، جلوه دادن دنیا و شهوات آن، ترغیب به تبعیّت از هوای نفس، روشن نمودن و روشن نگه داشتن چراغ حُبّ به دنیا در دل، و خلاصه هرآنچه که مرا از امام زمانم
ص:92
- که منبع نور، حقیقت، معنویّت، علم و دانش، فضیلت و معرفت است (1) - دور نماید وسیله ای است تا مرا از هدف خلقت که شناخت، اطاعت و نزدیکی به امام عصر (علیه السلام) است (2) باز دارد.
امّا با این وجود خدا را از صمیم قلب شکر گزارم که در کنار این دشمن قسم خورده و نفس امّاره و فتنه های آخر الزمان که هرکدام برای از پا در آوردن من کافی هستند امامی مهربان، دلسوز و دوست داشتنی (3) به من عطا
ص:93
فرمود که با توسّل، استعانت و یاری از وی در مقابل انحرافات، وسوسه ها و اغوائات ابلیس ایستادگی نموده و همچنان در مسیر بندگی خدای متعال باقی بمانم و مطمئن هستم که آن حضرت نیز علی رغم غفلت من، بارها و بارها مرا هدایت نموده و از چنگال ابلیس و دامهای او نجات داده اند و اگر چنین نبود تا کنون اثری از محبّت و ولایت ایشان در قلب من باقی نمی ماند؛ چرا که کثرت گناهان، بدون توبهﯼ از آنها نور محبّت و ولایت را در دل انسان مؤمن خاموش می کند. (1)
ص:94
آقای مهربان!
ای پشتیبان من در سختیها!
ای یاری کنندهﯼ من در مقابل ابلیس!
من ناتوانم و بدون یاری و کمک شما نمی توانم در مسیر شناخت، اطاعت و نزدیکی به شما که هدف خلقت من است قدم بردارم.
مولا جان!
دستم را بگیر و کمکم کن، و توسّل و توجّه مرا به خودت بیشتر کن، توفیق گناه را از من بگیر و روحیهﯼ اطاعت را در من قوی و ریسمان آن را مستحکم نما. و مَدَدم کن تا اعمالی که مرا از ابلیس و وسوسه هایش دور کرده و می رهاند را انجام دهم (1) و آنچه باعث نزدیکی من به شیطان است را انجام
ص:95
نداده و ترک نمایم. (1)
ص:96
به اُمید آن روزی که به چشم خود ببینم که ابلیس و لشکریانش به دست شما نابود شده و به هلاکت می رسند. (1)
سر کویش هوس داری هوا را پشت و پائی زن
در این اند یشه یکرو شو دو عالم را قفائی زن
بساط قُرب می جوئی خرَد را الوداعی کن
وصال دوست می خواهی بلا را مرحبائی زن
ص:97
در طول عُمرم - از ابتدای ولادت گرفته تا به حال - قرار بود بلاها و حوادث گوناگونی به سَرَم آمده و گرفتاریهای مختلفی برایم درست شود، به مرض های مختلفی دچار شده و حادثه های ناگواری برایم پیش آید، ولی چنین نشد!
آری! بارها و بارها فاصلهﯼ زیادی تا فقر، اعتیاد، غذای ناپاک، تصادف، زمین گیر شدن، بیماری های صعب العلاج، مسمومیّت، رُسوائی، نا اُمید شدن از زندگی، گرفتار رفیق ناباب شدن، در معرض حیله و کلاهبرداری واقع شدن، و ارتکاب گناهانی که همه چیز را از من می گرفت و مرا عاقبت به شرّ می نمود نداشتم؛ ولی بلاها یکی پس از دیگری از من دفع می شدند.
و اینها همه مربوط به مواردی است که رفع بلا را حسّ می نمودم! و خدا می داند که چه بلاها و خطراتی - که قابل شمارش نبوده و من اصلاً متوجّه آنها نشده ام - از من دور شده اند.
و ای کاش متوجّه رفع همهﯼ بلاها می شدم و برای تک تک آنها از امام زمانم که به خاطر وجود شریفشان از من دفع گردیده است (1) تشکّر و قدردانی می نمودم.
چه امام رئوف و مهربانی، چه آقای کریم و بزرگواری، (2) چه پدر
ص:98
دلسوزی، (1) چقدر به او بدهکارم و زندگیم را مدیون او هستم.
مولاجان! با همهﯼ وجود از شما تشکّر کرده و سپاسگزارم.
باز هم مراقب و محافظ من باشید، و ملائکه ای را که باذن الهی مأمور مراقبت و محافظت از من گماشته اید از من دور ننموده، و خود نیز همچنان وَرای آنها از من محافظت نمائید؛ و هرگز من را فراموش نکنید که اگر روزی چنین اتّفاقی بیافتد، همهﯼ بلاها بر سرم فرود آمده و من دیگر اُمیدی به ادامهﯼ زندگی نخواهم داشت.
جز صبر از هجوم بلا نیست چاره ای
غیر از رضا بسرّ قضا نیست چاره ای
خواهی اگر نجات ز امواج حادثات
جز التجاء به مهدی آل عبا نیست چاره ای
*****
گر طبیبانه بیائی به سر بالینم
به دو عالم ند هم لذت بیماری را
ص:99
هدایت بر سه قسم است:
1- هدایت تکوینی
2- هدایت تشریعی
3- هدایت خاصّ
1- هدایت تکوینی: عبارت است از تداوم حیات، و بقای عالم بر همان صورت اوّلیّهﯼ خلقت و عدم تصرّف در اُمور تکوینیّهﯼ موجودات.
در این قسم از هدایت می گوئیم: خداوند متعال به حجّت و خلیفهﯼ خویش - حضرت بقیّة اللَّه الأعظم (أرواحنا له الفداء) - آنچنان قدرتی داده است که در هرچه بخواهد و اراده نماید تصرّف کرده و آن را تغییر می دهد و به تعبیر دقیق تر معجزه می نماید. (1)
همچون تغییر ماهیّت مرد به زن، و زن به مرد. (2)
ص:100
تغییر ماهیّت انسان به حیوان و حیوان به انسان. (1)
ص:101
ص:102
تبدیل عکس شیر (یا شیئی همچون کلید کوچک) به شیر حقیقی. (1)
ص:105
تکلّم نمودن با حیوانات و موجودات، و اطاعت آنان از امام (علیه السلام). (1)
ص:106
زنده نمودن مرده ها. (1)
ص:108
تصرّف در اذهان و قلوب. (1)
کامل نمودن عقلها. (2)
و هر کار دیگری که نیاز به تصرّف در عالم و مخلوقات آن داشته باشد، همگی به معجزه و ارادهﯼ نافذ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امکان پذیر است. و نیز باید بدانم که تمامی معجزات انبیا و اوصیا الهی به دست مبارک آن حضرت در زمان ظهور جاری خواهد شد تا اتمام حجّتی باشد بر تمامی دشمنان و مخالفین. (3)
ص:109
پس معلوم شد که امام زمان (علیه السلام)، هر تصرّفی که در روح و جسم من بخواهند، می توانند انجام دهند و حتّی قادر می باشند که من را به طور کلّی از صفحهﯼ روزگار محو نمایند، ولی اینکار را نکرده و مرا تکویناً در مسیر خودم هدایت نموده و می نمایند.
2- هدایت تشریعی که عبارت است از مجموعهﯼ اوامر و نواهی امام (علیه السلام) - که اصطلاحاً بدان شرع یا دین گفته می شود و بزودی پیرامون آن به طور مفصّل بحث خواهیم نمود - نیز به دست امام زمان (علیه السلام) انجام می پذیرد؛ بدین معنا که حضرت با ذکر دستورات، اوامر و نواهی و ذکر مباحث مختلف در رابطه با مسائل گوناگون محدودهﯼ دینی بودن اُمور مختلف را برای من تعیین می کنند و من با اعتقاد و عمل کردن به آنها به وظیفهﯼ خویش عمل نموده و به اوج سعادت و خوشبختی نائل می گردم.
و آنچه در اینجا لازم است بدان اشاره کنیم، آن است که بعضی ها ممکن است با خود بگویند که ما به دستورات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عمل کرده و می کنیم و احکام و مسائلی که از آن حضرت توسط وُکَلا و سُفَرا و توقیعات شریف ایشان (1) به دست ما رسیده است بسیار
ص:110
اندک و محدودند و این مسأله با آنچه شما در رابطه با هدایت تشریعی امام عصر (علیه السلام) مطرح نمودید معارض است.
در جواب می گوئیم: رجوع ما به روایات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت گرامیشان، در حال حاضر نیز به دستور آن حضرت و امر ایشان است.
بدین معنا که عمل به دستورات امامان قبل مشروط به اذن و اجازهﯼ امام هر عصری می باشد و این مسأله تنها مربوط به عصر ما نیست؛ بلکه در هر دوره ای پس از اتمام امامت هر یک از ائمّه (علیهم السلام) عمل به دستورات آن امام و امامان قبل از او مشروط به اذن امام حاضر می باشد؛ به عنوان مثال، مردم زمان امام جواد (علیه السلام) پس از شهادت آن حضرت، مأمور به مراجعه و اذن از امام هادی (علیه السلام) برای عمل نمودن به فرمایشات امام جواد (علیه السلام) و همچنین امامان قبل از ایشان بوده اند، چون همانگونه که سابقاً نیز گفتیم تنها، گفتهﯼ امام ناطق حجّت است و همهﯼ مردم حتّی امام صامت نیز مأمور به تبعیّت از امام ناطق می باشند. (1)
3- هدایت خاصّ: و امّا هدایت خاصّ عبارتست از مجموعهﯼ عنایات، توفیقات، دستگیری ها، مراقبت ها و تأییدات امام عصر (علیه السلام) نسبت به محبّین و شیعیان خود که ملموس ترین نوع هدایت است.
و می توان گفت اکثر دعاهای من در طول شبانه روز، بازگشت به همین معنا داشته و در خواست تداوم و ازدیاد این هدایت از جانب آن حضرت
ص:111
نسبت به من می باشد، و با اینکه برخورداری من از این هدایت بیشتر از سایر هدایتها است ولی در عین حال کمتر بدان توجّه دارم و این به جهت بهره مندی دائم و فراوان از این نعمت بزرگ و با ارزش می باشد.
و من معمولاً مواردی را به خاطر سپرده و به یاد می آورم که از دید من با اهمّیت باشند مانند شفا یافتن از درد و مرض خاصّی، بدست آوردن شخص یا شیء با ارزشی، برطرف شدن مشکل و گرفتاری حادّی و ...، که هرگز از یادم نرفته و آنها را مکرّراً پیش خودم بلکه دیگران، به یاد می آورم و می گویم: اگر عنایت امام زمان (علیه السلام) نبود چنین و چنان می شد.
و حقیقت آن است که نباید سایر عنایت های آن حضرت را در طول زندگی ام نادیده بگیرم؛ چرا که دوران زندگی من مملوّ از اتّفاقات و جریاناتی است که در ذیل عنایات، هدایتها و دستگیری های آن حضرت سپری گردیده است.
چقدر زمینهﯼ انحراف و سقوط در پرتگاه معاصی فراهم شد؛ ولی موفّق به انجام یا ادامهﯼ آن نشدم. بارها و بارها پس از پشت کردن دنیا و نا اُمید شدن از مردم روزگار، به او توجّه و توسّل نمودم و او تنها کسی بود که ندای مرا لبّیک گفت و مرا یاری نمود. هر زمان دستم از زمین و آسمان کوتاه می شد و کسی را نداشتم که به فریادم برسد، او را صدا می زدم و از او کمک می خواستم، و او هرگز مرا به خود وانگذاشت و از من فراموش نکرد.
ای کاش! هیچگاه از یاد او غافل نبوده و همیشه به یادش می بودم و نه تنها در گرفتاری ها، مشکلات و ناکامی ها بلکه در خوشی ها، کامیابی ها و سائر لحظات خوش زندگی نیز به یاد او بوده و او را در کنار خود می دیدم و هرگز فراموشش نمی کردم.
مگر اینطور نیست که عامل همهﯼ خوبی ها، خیرات و خوشی های زندگی
ص:112
من ایشان بوده و هستند (1) و هر چه داشته و دارم از آن حضرت و به خاطر ایشان بوده و هست، (2) ولی هزاران افسوس که من از ایشان غافل بوده و دست عنایاتشان را در پَس پردهﯼ زندگی ام ندیدم، و لحظات قیمتی ارتباط با آن حضرت را درک ننمودم و لذّت مناجات با ایشان را - آنطور که باید - نچشیدم، و خود را خرج خدمت، در آستان مقدّسشان ننموده و از معنا کردن زندگی در کنار ایشان محروم ماندم! ولی هزاران شکر و سپاس خداوندی را که هم اکنون - بیش از گذشته - مرا متوجّه خویش ساخته، و توفیق درک حضور ایشان را در زندگی، به من عطا فرموده است.
آری! من به یاری و هدایت امام زمانم توانستم در مسیر صحیح قدم برداشته و موانع زندگی را از سر راه بردارم و راه و رسم زندگی را یاد گرفته و هدفمند، به زندگی ادامه دهم.
آن حضرت بودند که مرا با خدا آشنا نموده و مرا در بندگی او یاری نمودند.
ایشان بودند که مرا با حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) آشنا نموده و پای مرا به حسینیه ها و مجالس عزای آن حضرت باز نمودند و غیر از این هم، از ایشان
ص:113
توقّع نداشته و ندارم؛ چرا که ایشان از مادر مهربان تر و دلسوزترند، (1) و هرگز به خاطر بدیهایم مرا رها نکرده و نمی کنند.
آری ایشان امام و حجّت خدا بر من! (2)
آگاه به اعمال، نیازها و خواسته های من! (3)
مدافع و یاور من در همهﯼ سختی ها و مشکلات! (4)
ص:114
حَبل متین من در مقابل تَله های شیطان و هواهای نفسانی! (1)
پشتیبان من در آغاز و اتمام همهﯼ کارها! (2)
کشتی نجات من! (3)
و خلاصه، همه کارهﯼ من هستند.
ای ماه، پرده ز ر خسار برآور
تا در سایه ء نورت همه با شیم
ای د ست خد ا دست برآور
تاتحت ید تو همه با شیم
ای شمع هد ایت بر افر وز
تا پروانه ء شمعت همه با شیم
ص:115
از عناصر مهمّی که آدمی را به تلاش و اُمید رهنمون می سازد، آرامش است. پوشیده نیست که این کلمه کاربرد زیادی در محاورات روز مرّهﯼ همگان دارد و هیچکس را نمی یابی که به دنبال آن نبوده و از آن بدش بیاید؛ بنابراین آرامش و سکون نفس، شیء با ارزش و مهمّی است و تلاش برای رسیدن به آن پسندیده و ممدوح است.
امّا این سؤال مطرح است که انسان با رسیدن به چه چیز و یا چه چیزهائی به آرامش رسیده و در کجا باید آن را جستجو نماید؟
عدّه ای آرامش را، آسایش در زندگی و برخورداری از یک زندگی مرفّه می دانند! عدّه ای آن را در قدرت و رسیدن به مقامات عالی دنیا جستجو می کنند! عدّه ای در شهرت! عدّه ای در خوشگذرانی! عدّه ای در گوش دادن و نواختن موسیقی! عدّه ای در کشیدن دُخانیات! عدّه ای در داشتن شغل پُر درآمد و مناسب! عدّه ای در داشتن یک زن ایده آل و زیبا! عدّه ای در داشتن خانه ای بزرگ و ماشین آخرین سیستم! عدّه ای در نگاه به دریا و موج های آن! عدّه ای در نگاه به منظره های مختلف طبیعت! و خلاصه هر کس آن را در چیزی و جایی جستجو می کند.
اکنون می گوئیم؛ همگان در اشتباه بوده و جز به یک آرامش کاذب و موقّت - که دوام نامعلومی هم داشته و یا خواهد داشت - نرسیده اند.
پس آرامش حقیقی و طمأنینهﯼ واقعی در چیست و در کجا باید آن را جستجو نمود؟
ص:116
جواب این سؤال را خداوند (عزوجل) در قرآن صریحاً بیان نموده است که: {أَلاَ بذکْر اللَّه تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ} (1) و ما نیز بارها و بارها آن را تلاوت نموده و شنیده ایم؛ ولیکن معنای آن را نفهمیده و خیال نموده ایم، منظور از ذکر خدا که آرامش بخش است همین «سُبْحَانَ اللَّه»، «لاَ إلَهَ إلاَّ اللَّه»، «الحَمْدُاللَّه» و «اللَّهُ أکْبَر» و سایر اذکار وارده است. و با اینکه در طول شبانه روز تعداد زیادی از این ذکرها را گفته و می گوئیم ولی باز به آنچه دنبال آن بوده و هستیم نرسیده ایم، و اشکال عمدهﯼ ما در این بوده و هست که برای فهم معنای قرآن به اهل بیت (علیهم السلام) مراجعه ننموده و خود هرچه خواسته ایم از قرآن فهمیده و تفسیر کرده ایم! و حال اینکه ما برای فهم معانی قرآن، جز مراجعه به اهل قرآن - که بعداً نیز توضیح خواهیم داد - چاره ای نداشته و نداریم.
اکنون می گوئیم که پس از مراجعه به مفسّران واقعی کتاب خدا، می یابیم «ذکر اللَّه» - که قلب ها بدان آرامش می یابد - ، همان وجود امام عصر (علیه السلام) در هر دوره ای است. (2) و مسلّماً در این دوره نیز امام زمان، حجّت بن الحسن العسکری (ارواحنا له الفداء) آرامش قلبهاست، و قلب من نیز تنها با یاد آن حضرت آرامش می یابد.
آری! زمانیکه در ناآرامی های زندگی، به امام عصرم توجّه کرده - و با
ص:117
ایشان درد دل می کنم و مشکلاتم را در میان می گذارم و آن حضرت را پشتیبان خود می بینم - آرام می شوم؛ بلکه بالاتر بگویم که در همهﯼ اوقات زندگی، در غم و شادی هایم، درخلوت ها و جَلوت هایم، در داشته ها و نداشته هایم، در بین دوستان و دشمنانم و همه و همه، با یاد و توجّه به ایشان - که از مادر به من مهربان تر (1) و از خودم به من سزاوارتر است (2)- به آرامشی وصف ناپذیر دست می یابم.
چگونه چنین نباشد و حال اینکه لحظه لحظهﯼ زندگی ام را در کنار آن حضرت و با ایشان گذرانده و قبل از هر کار، و در حین انجام آن، امام زمانم را می بینم، و به چنین آقا و مولا و تکیه گاهی افتخار می کنم.
در نتیجه: {أَلا بذکْر اللَّه تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ} (3) یعنی: آگاه باشید که به امام عصر (علیه السلام)، قلبها آرامش می یابند.
دل من بی تو چه تنهاست خدا می داند
دیده ام پهنه ء دریاست خدا می داند
بارها گفتم و صد بار دگر می گویم
آرامش من یوسف زهر است خدا می داند
ص:118
ص:119
برای بررسی و فهم دقیق و جامع تر از این عنوان می گوئیم:
دین را باید از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داد، تا ارتباط آن را با امام عصر (علیه السلام) به دست آورد.
دیدگاه اوّل مربوط به باطن، حقیقت و اصل و اساس دین است که باید بدانم در این دیدگاه، دین همان وجود مقدّس امام زمان (علیه السلام) و حجّت خدا بر مخلوقات عالم است.
بنابراین صحیح است که بگویم: دین من، امام زمان من است؛ یعنی حقیقت دین، اصل دین، باطن دین، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشند. (1)
در نهایت، نتیجه چنین می شود که باطن، حقیقت و اصل اُمور دینی همچون توحید، نبوّت، امامت، تولّی و تبرّی، معاد، نماز، صوم، زکات، حجّ و... امام زمان (علیه السلام) می باشند، هم چنان که در روایات، از این نوع تعابیر فراوان است. (2)
امّا دیدگاه دوّم مربوط است به ظاهر دین که شامل عقائد، احکام و
ص:120
مسائل دینی می شود، و در این مرحله چند مطلب حائز اهمیّت است:
1- دینی بودن یک مسأله را امام زمان (علیه السلام) تعیین می کنند، بدین معنا که هر آنچه را ایشان به عنوان یک امر دینی معرّفی نموده یا تأیید نموده باشند، می توانم به عنوان دین برای خود بپذیرم.
و به عبارت دیگر میزان در دینی بودن ظواهر دین، کسی نیست جز امام عصر حجّت بن حسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که حقیقت دین و اصل و اساس آن می باشند؛ (1) بنابراین عبادی بودن یک عبادت، همچون نماز، زمانی است که از آن حضرت اَخذ شده و مورد قبول ایشان باشد.
و اساساً معنای حقیقی «عبد» یعنی مطیع بودن بی چون و چراﯼ مولا، و من اگر می خواهم که عبد صالحی برای خداوند متعال باشم چاره ای ندارم جز اینکه عبد مطیع امام زمانم باشم؛ بدین معنا که به دستوراتی که از ناحیهﯼ ایشان - و نه هیچ شخص دیگری - به من رسیده، بدون چون و چرا عمل کنم (2) و در این وادی باید بدانم که حرف هیچ کس جز امام زمانم برای من
ص:121
حجّت نیست، حتّی حرف عرفای زاهد مسلک و یا علمای صاحب کرامت و یا مشهورین به علم و تقوی و... .
و نیز باید بدانم که حقیقت و روح تقوا در این عصر فقط در کالبد جسم یک نفر است و سائرین را زمانی می شود اهل تقوا خواند که الگوی علمی و عملیشان امام زمان (علیه السلام) باشد نه فلان عارف واصل! یا صوفی بیدار دل! یا درویش صاحب کرامت! یا فیلسوف پر ادّعا! یا استاد اخلاق! یا عالم وارسته! ویا مرجع تقلید و... . (1)
برای توضیح بیشتر می گوئیم: احکام، مسائل و اُمور دینی قبل از اینکه دینی شوند و اطلاق دین بر آنها صحیح باشد، هیچ فرقی با سائر اُمور ندارند و اگر کسی آنها را به دین نسبت دهد قطعاً بدعت در دین گذاشته و عمل او از درجهﯼ اعتبار ساقط است. (2)
ص:122
پس مسائلی همچون خدا شناسی، پیغمبر شناسی، امام شناسی، معاد شناسی، نماز، روزه، خمس، زکات، حج، امر به معروف و نهی از منکر، اذکار مختلف، مسائل اخلاقی مثل غیبت، تهمت، دروغ، سخن چینی، ترک اعمال قبیحی مثل زنا، دزدی و هزاران مسألهﯼ دیگر تا قبل از اینکه توسّط صاحب دین، دینی محسوب شوند، هیچگونه منعی از انجام و ترک آنها نیست حتّی چه بسا انجام و ترک بسیاری از آنها نزد خیلی ها دارای آثار مثبت نیز بوده باشد، که پس از معرّفی از جانب صاحب دین به عنوان یک مسألهﯼ دینی، خالی بودن آنها از آثار مثبت بر همگان روشن می شود.
و امّا پس از مطرح شدن از لسان امام (علیه السلام) موضوع کاملاً عوض شده و از جایگاه خاصّی برخوردار می باشند و برخورد ناصحیح با آنها منجر به خُسران دنیوی و عذاب اُخروی می گردد؛ بنابراین تمام سعی و همّت من باید در این باشد که به آن دینی که میزان و معیار آن امام زمان (علیه السلام) است عمل کنم و نه آنچه که دیگران از پیش خود - با رنگ دینی زدن به آن - به خورد من می دهند.
بله؛ میزان در توحید، نبوّت، امامت، و مسائل مربوط به آنها امام زمان (علیه السلام) می باشند، بنابراین خدائی که آن حضرت به من معرّفی نموده خدای من است، نه خدائی که دیگران برای خود تراشیده اند!
پیامبری که ایشان آن را به من معرّفی نموده اند پیامبر من است، نه آن پیامبری که معرّفی آن از جانب کسانی صورت گرفته که دست راستشان را
ص:123
از دست چپشان تشخیص نمی دهند!
حجّت و خلیفهﯼ خدا بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، آن کسی است که امروز خَلَف صالح او، وصیّ و جانشین خدا در روی زمین است، همان مولود کعبه، (1) آن کسی که قرآن را قبل از نزول آن تلاوت نمود، (2) یار و یاور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
ص:124
و همسر سیّدهﯼ نساء عالمیان، صاحب غدیر خم، کسی که آیهﯼ زکات (1) در حق وی نازل گردید (2) و مصداق اوّل آیهﯼ: {یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولی الأَمْر منْکُمْ} (3) می باشد (4) و صاحب هزاران فضیلت دیگر که هریک به تنهائی برای اثبات فضیلت و برتری او بر سایر خلفا و غاصبان خلافت کافی است.
ص:125
و معاد من نیز معادی است که امام زمانم برای من کمّیّت و کیفیّت آن را بیان نموده اند نه فلاسفه ای که عقل ناقص خویش را میزان تشخیص حقّ از باطل قرار داده اند!
آری! کمّیّت و کیفیّت ذکر، دعا، توجّه و حضور قلب، نماز و روزه، رکوع و سجود، فکر و اندیشه و همهﯼ اُمور مادّی و معنوی، فردی و اجتماعی مرا ایشان باید برای من بیان کنند نه دیگرانی که با فاصله گرفتن از آن حضرت به گرداب غرور گرفتار شده و همهﯼ همّت خویش را برای دعوت مردم به سوی خویش بکار گرفته اند.
مگر غیر از امام زمان (علیه السلام)، شخص دیگری هم در عالم، وجود دارد که حجّت خدا بر من باشد و من مأمور به تبعیّت از او باشم؟!
مگر غیر از آن حضرت شخص دیگری هم هست که از حقیقت همهﯼ اشیاء آگاه بوده (1) و قدرت تصرّف در آنها را دارا باشد؟! (2)
مگر غیر ایشان شخص دیگری هم آراسته به لباس زیبای عصمت مطلقه می باشد؟! (3)
ص:126
مگر: لسَانُ اللَّه النَّاطق: (زبان گویای خداوند در بین خلائق). (1)
عَیْنُ اللَّه النَّاظرَة: (چشم بینای خداوند بر مخلوقات). (2)
أُذُنُ اللَّه السَّامعَة: (گوش شنوای پروردگار). (3)
یَدُ اللَّه: (مَظهر قدرت پروردگار). (4)
وَجْهُ اللَّه: (صورت خداوند که آثار جمال و جلال در او نمایان است). (5)
حُجَّةُ اللَّه: (حجّت و پیشوای خداوند بر مخلوقات). (6)
علْمُ اللَّه: (جایگاه علوم الهی). (7)
قُدْرَةُ اللَّه: (مَظهر و نمونهﯼ بارز قدرت پروردگار). (8)
وَکْرُ إرَادَة اللَّه: (آشیانهﯼ عزم و ارادهﯼ خداوند). (9)
صَفْوَةُ اللَّه: (برگزیدهﯼ خداوند).(10)
خیَرَةُ اللَّه: (انتخاب شده از ناحیهﯼ پروردگار). (11)
ص:127
بَابُ اللَّه: (واسطهﯼ بین خالق و مخلوق). (1)
خَازنُ علْم اللَّه: (خزینه دار علوم الهی). (2)
الوُصْلَةُ إلَی رضْوَان اللَّه: (واسطهﯼ رسیدن به رضوان خداوند). (3)
الوَسیلَةُ إلَی اللَّه: (وسیلهﯼ قُرب و رسیدن به خداوند). (4)
کَعْبَةُ اللَّه: (حقیقت کعبهﯼ الهی). (5)
قبْلَةُ اللَّه: (قبلهﯼ حقیقی پروردگار). (6)
حَافظٌ لدین اللَّه: (حافظ و نگهبان دین خدا). (7)
نُورُ اللَّه التَّام: (نور کامل خدا). (8)
الدَاعی إلَی اللَّه: (دعوت کننده به سوی خدا). (9)
الدَلیلُ عَلَی مَرْضَات اللَّه: (راهنما به سوی رضای الهی). (10)
المُخْلصُ فی تَوْحید اللَّه: (مخلص در یگانه دانستن خداوند). (11)
تَالی کتَاب اللَّه: (همسان قرآن و تلاوت کنندهﯼ آن). (12)
ص:128
القَائمُ بأَمْر اللَّه: (قیام کننده به امر الهی). (1)
کَرامَةُ اللَّه: (کرامت پروردگار). (2)
شَمْسُ الظَّلام: (خورشید در تاریکی ها). (3)
بَدْرُ التَّمَام: (ماه شب چهارده). (4)
نَجْمُ اللَّه الزَّاهر: (ستارهﯼ درخشانندهﯼ خداوند). (5)
مَثَلُ اللَّه الأعْلَی: (نمونهﯼ اعلی و کامل صفات پروردگار). (6)
جَلالُ اللَّه: (عظمت و بزرگی خدا). (7)
أَمینُ اللَّه فی خَلْقه: (امین خداوند در بین خلائق). (8)
حَبیبُ اللَّه: (محبوب پروردگار). (9)
فَضْلُ اللَّه: (فضیلت و منزلت الهی). (10)
میزَانُ الأَعْمَال: (میزان و وسیلهﯼ سنجش اعمال). (11)
عَوْنُ المُؤْمنین: (یاری کنندهﯼ مؤمنین). (12)
ص:129
مُظْهرُ البَراهین: (آشکار کنندهﯼ برهان ها). (1)
صَاحبُ التَأویل: (صاحب بواطن قرآن). (2)
إمَامُ أهْل القُرآن: (امام اهل القرآن). (3)
صَاحبُ الجَنَّة وَالنَّار: (صاحب اختیار بهشت و جهنّم). (4)
بَحْرُ النَدَی: (دریای جود و سخاوت). (5)
الصّراطُ الْمُسْتَقیم: (راه مستقیم). (6)
سَیّدُ المُؤمنین: (آقای مؤمنین). (7)
وَارثُ الأنْبیَاء: (وارث پیامبران). (8)
میزانُ قسْط اللَّه: (میزان عدل پروردگار). (9)
بَیْتُ الصّدْق: (خانهﯼ صدق و راستی). (10)
مُرْشدُ البَریَّات: (هدایت کنندهﯼ مخلوقات). (11)
عَالمُ الخَفیَّات: (عالم به اُمور پنهانی). (12)
ص:130
العَالمُ بمَا کَانَ وَمَا یَکُون: (عالم به گذشته و آینده). (1)
عَارفُ السّرّ وَأَخْفَی: (آگاه به آشکار و پنهان). (2)
المُحیطُ بکُلّ شَیْء: (محیط و غالب بر هر چیزی). (3)
قَلْبُهُ (اللَّه) الْوَاعی: (قلب اَمین و محفوظ پروردگار). (4)
أُسُّ الإسْلاَم: (اَساس اسلام). (5)
عزُّ الإسْلاَم: (عزّت اسلام). (6)
شَریفُ النَّسَب: (دارندهﯼ اصل و نسب شریف). (7)
رَفیعُ الرُّتَب: (دارندهﯼ رتبه و مقامهای عالی). (8)
کَثیرُ المَناقب: (دارندهﯼ مناقب فراوان). (9)
خَازنُ علْم النَبیّین: (خزینه دار علوم انبیا). (10)
إمامُ الأَخْیار: (امام خوبان). (11)
وَصیُّ الأَبْرَار: (وصی نیکان). (12)
ص:131
وَارثُ السَّکینَة وَالْوَقَار: (وارث آرامش و وقار). (1)
سَیّدُ الْعَرَب وَالْعَجَم: (آقا و مولای عرب و عجم). (2)
یَنْبُوعُ الحکَم: (چشمهﯼ حکمتها). (3)
غَوْثُ اللَّهْفَان: (پناه بیچار گان). (4)
ثَارُ اللَّه: (خون خدا). (5)
فاتقُ کُلّ رَتْق: (گشایندهﯼ هر بسته شده ای).(6)
کَاشفُ البَلْوَی: (باز کنندهﯼ گرفتاری ها).(7)
المَعْصُومُ منْ کُلّ خَطَأ وَزَلَل: (معصوم از هر خطا و لغزش). (8)
مَالکُ الجَنَّة وَالنَّار: (مالک بهشت و جهنّم).(9)
البَعیدُ الشَّبیه وَالْمثَال: (کسیکه هیچ شبیه و نظیری ندارد). (10)
الوَارثُ ذَا الفَقَار: (وارث ذو الفقار امیر المؤمنین (علیه السلام)). (11)
شَفیعُ یَوْم النُشُور: (شفیع روز قیامت). (12)
ص:132
حَقُّ اللَّه: (حق خدا بر بندگان). (1)
رَحْمَةُ اللَّه: (رحمت خداوند). (2)
نَائبُ اللَّه: (جانشین خدا). (3)
حجَابُ اللَّه: (حجاب و واسطهﯼ بین خدا و خلق). (4)
وَلیُّ اللَّه: (سرپرست خدا بر مردم). (5)
مَنْ أقَامَهُمُ اللَّه مَقَامَ نَفْسه: (خداوند آنان را جانشین خویش قرار داده). (6)
و مَظهر صفات الهی کسی جز امام عصر، ناموس دَهر، قُطب عالم وجود، حضرت بقیّة اللَّه الأعظم (أرواحنا له الفداء) می باشد؟! (7)
آیا ایشان به خواسته ها و حوائج ظاهری و باطنی من آگاهترند (8) یا دیگرانی که سر تا پا نیاز، نقص، جهل و نادانی اند؟!
ص:133
آیا ایشان شاهد بر خلق هستند یا دیگران؟! (1)
آیا ایشان وارث انبیا، اوصیا و ادیان الهی هستند یا دیگران؟! (2)
آیا قرآنی که به دست جدّشان امیر المؤمنین (علیه السلام) نوشته شده است، نزد ایشان است یا دیگران؟ (3)
آیا ایشان عالم به کتاب خدا - که همه چیز در آن است - می باشند یا دیگران؟ (4)
ص:134
حاشا و کلاّ! که با وجود آن حضرت خدایم را، پیامبرم را، جانشین او را، معادم را، ذکرم را، نمازم را، تفسیر قرآنم را و در یک کلام، دینم را از دیگرانی بگیرم که سر تا پا به او نیازمندند.
آری! وقتی به کسانی که در خانهﯼ غیر ایشان رفته اند می نگرم، می بینم چقدر دچار اشتباه شده و لحظه لحظه در باتلاق جهل و نادانی فرو رفته و می روند، و عمر گرانمایهﯼ خویش را صرف چه اُمور بیهوده ای که هیچ ارتباطی با دین ندارد نموده و می نمایند!
خداوند را بی نهایت سپاس که دستم را گرفت و در دست امام زمانم قرار داد تا از گمراهی نجات یافته و به چشمهﯼ زلال معرفت و خورشید نورانی هدایتش دست یابم.
ای امام زمان! حقیقت و باطن دین من شما هستید و من هرچه دارم، آن را در آینهﯼ تمام نمای حقیقت شما می بینم و به عنوان دین خویش می پذیرم، و با یاری و دستگیری شما بدان معتقد شده و عمل می نمایم؛ چرا که عمل نمودن به ظاهری که مطابقت با باطن خود ندارد حماقتی بیش نیست و نتیجه ای جز دور شدن از حقیقت ندارد.
2- برای اطّلاع از دستورات و خواسته های امام زمانم که همان «دین من» است دو راه بیشتر ندارم:
اوّل آنکه خودم - با استعانت و توسّل به آن حضرت - با مطالعه، تحقیق و مراجعه به منابع در برگیرندهﯼ این خواسته ها به آنچه که باید برسم نائل آیم.
ص:135
دوّم آنکه به شخص مورد اعتمادی که آگاه و مطّلع از آنهاست مراجعه نمایم تا کلام امامم را برای من بازگو و بیان نماید و در این صورت باید دائماً متوسّل به خود آن حضرت باشم (1) تا اسیر شیطان صفتانی که به عقاید و نظریات خود رنگ دینی زده و آن را به عنوان دین به خورد دیگران می دهند نشوم.
3- اجرای تمامی احکام دینی، فقط در عصر حکومت امام زمان (علیه السلام) عملی می شود و تا زمان ظهور ایشان، دین به گونه ای از ناحیهﯼ مدّعیان دین شناس تحریف شده و احکام آن مُهمل و بی استفاده می ماند که پس از ظهور آن حضرت مردم می گویند که او دین جدیدی آورده است! و حال اینکه چنین نبوده و دین آن حضرت هیچ تفاوتی با دین جدّشان، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد. (2)
و آن حضرت بر خلاف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر ائمّهﯼ هدی (علیهم السلام) - که مأمور بودند به علم ظاهری خود در اجرای احکام عمل نمایند - مأمورند که
ص:136
به علم باطنی خویش با مردم رفتار نموده و احکام الهی را به اجرا درآورند؛ بنابراین، مثلاً در مواردی که برای اجرای حکم، نیاز به 2 یا4 شاهد عادل است، بدون حضور شاهد، به علم غیب خویش عمل نموده و حکم را جاری می کنند. (1)
ای حجّت حق پرده ز رُ خسار برافکن
کز هجر تو ما پیر هن صبر دریدیم
ای دست خدا دست برآور که زد شمن
بسی ظلم بدید یم و بسی طعنه شنیدیم
شمشیر کجت راست کند قامت دین را
هم قامت ما را که زهجر تو خمیدیم
ص:137
آنچه لازم است در این رابطه بدانیم، آن است که:
اوّلاً: حقیقت قرآن چیزی نیست جز وجود نازنین امام زمان (علیه السلام)؛ بنابراین ظاهر قرآن که متشکّل از آیات متعدّد کوچک و بزرگ است، آینهﯼ تمام نمای این حقیقت بوده، و در قرآن مجید، آیه ای که بی ارتباط با ایشان باشد وجود ندارد. (1)
ثانیاً: قرآن کلام نورانی و بی نقص الهی است که در حجاب الفاظ مخفی شده و جز امام زمان (علیه السلام) کسی از پشت این حجاب با خبر نیست. (2)
ثالثاً: قرآن همیشه صامت بوده، هست و هرگز به سخن در نخواهد آمد و جز امام زمان (علیه السلام)، ناطق و سخنگوئی ندارد؛ بنابراین امام عصر (علیه السلام)، قرآن ناطقی است که به امر الهی تکلّم می کند. (3)
ص:138
رابعاً: قرآن در بردارندهﯼ کلّیّهﯼ علوم و دانش هاست، و امروز جز امام زمان (علیه السلام) کسی از آن علوم آگاه نیست و دیگران نیز تنها به اندازهﯼ شاگردی و اَخذ از آن حضرت، از علوم آن بهره مندند. (1)
خامساً: تفسیر قرآن، اختصاص به آن حضرت داشته و آنچه به عنوان تفسیر قرآن از دیگران ارائه شده و می شود، چیزی جز برداشت های شخصی و فهم فردی از ظاهر عبارت - که از مجموعهﯼ معنای لغوی، شأن نزول، داستان سرایی، کنار هم چیدن چند روایت، ذکر مباحث کلامی و فلسفی و مانند آن به دست می آید - نیست؛ بنابراین اگر واقعاً قصد دسترسی به تفسیر قرآن را داریم باید به مفسّر حقیقی آن رجوع کنیم، نه دیگرانی که از قرآن، چیزی جز تفسیر به رأی عایدشان نشده و دستشان از حقیقت تفسیر کوتاه است! (2)
ص:139
سادساً: تمسّک به قرآن، بدون تمسّک به امام زمان (علیه السلام)، ثمره ای جز گمراهی و ضلالت نداشته و ندارد، (1) و کسانی که قرآن را از آن حضرت جدا دیده و می بینند، و آن را به تنهایی در نظر گرفته و بررسی می کنند، راهی جز
ص:140
راه پیروان سقیفه نمی پیمایند، و در واقع تأسّی به آن ملعونی نموده اند که فریاد: «حَسْبُنَا کتَابَ اللَّه» (1) را سر داده و آن را وسیلهﯼ اهداف شوم خود قرار داد.
سابعاً: قرآنی که به دست امیر المؤمنین علی (علیه السلام) جمع آوری گردید، و خلیفهﯼ دوّم از قبول آن سر باز زد، هم اکنون در دستان مبارک امام زمان (علیه السلام) می باشد، و در زمان حکومت ایشان این قرآن، قرآنی است که همگان از آن بهره مند شده و مأمور به یاد گیری، حفظ و عمل به آن هستند، و در آن زمان است که همهﯼ حقایق «قرآن صامت» به وسیلهﯼ «قرآن ناطق» بر طالبان آن مکشوف می شود. (2)
ص:141
ثامناً: مدّعیان دانشی که قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت گرامی اش را (1) به رأی خود تأویل می کنند، در زمان ظهور آن حضرت در مقابل ایشان، - با فهم ناقص خویش از قرآن - بر علیه ایشان احتجاج کرده و جبهه گیری می نمایند، و آنچه حضرت از دست جاهلان آن زمان می کشند بمراتب سخت تر و دردناک تر از آن چیزی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جاهلان زمان خویش کشیده اند. (2)
ص:142
چه خوشست صوت قرآن ز تو دلربا شنید ن
به رُخَت نظاره کردنسخن خدا شنیدن
*****
تو باء بسمله ای در صحیفه ی کونین
ز نقطه ی تو تجلّی نکات قر آن داشت
ز مصدر تو بود اشتقاق مشتقات
ز مبدأ تو اصالت اُصول اَکوان داشت
مقام ذات تو جمع الجوامع کلمات
صفات عزّ تو شأنی رفیعْ بنیان داشت
حقائق ازلی از ر خ تو جلوه نمود
دقائق ابدی از لب تو تبیان داشت
نسیم کوی تو یُحیی العظام و هی رَمیم
شمیم بوی تو صد باغ روح و ریحان داشت
ص:143
ص:144
آن حضرت آگاه بر جمیع اسرار و رازهای درونی بوده و بر تمامی اعمال و رفتار، افکار و خُطورات ذهنیّه، حالات مختلف روحی و جسمی، نیازهای ظاهر و باطن من در گذشته، حال و آینده مطلّع اند. (1)
آن حضرت چشم بینای خداوند (عزوجل) می باشند که همیشه و در همهﯼ احوال مرا دیده و می بینند. (2)
و نیز باید بدانم که همهﯼ علوم به ایشان بازگشته و از سرچشمهﯼ بیکران علم و دانش آن حضرت جوشیده است، و هرکس هرچه می داند - بی واسطه
ص:145
یا با واسطه - از ایشان آموخته است.
آری! علوم مختلف، حلّ مسائل عویصه، کشف مطالب مهمّه، همه و همه از معدن علم و دانش آن حضرت صادر شده و از ناحیهﯼ ایشان بر اذهان انداخته شده و بر قلمها جاری گشته است. (1)
ایشان نه تنها استاد و معلّم انسانها، بلکه معلّم و آموزگار انبیا و ملائکه نیز می باشند. (2) و خلاصه هرکس هرچه دارد از آن حضرت بوده و به ایشان
ص:146
ختم می شود، و من باید بدانم که در همهﯼ مسائل و علوم باید به دنبال ارتباط آن علم و مسأله، با امام زمانم باشم، و اگر مسائلی تحت عنوان «علم و علمی» مطرح شده و می شوند و هیچگونه ارتباطی با ایشان ندارند، علم نبوده و فقط عنوان علم را یَدَک می کشند و در واقع مجهولاتی بیش نیستند.
و نیز باید بدانم که جدا کردن هر مسألهﯼ علمی، اعمّ از مسائل اعتقادی، فقهی، اخلاقی، قرآنی، اصولی، کلامی، تاریخی، تفسیری، حدیثی، نجومی، روانشناسی، طبّی و... از امام زمان (علیه السلام)، و بررسی انفرادی آن، و عدم مشخّص کردن ارتباط آن بحث و روشن شدن جایگاه آن با آن حضرت، چیزی جز جدا کردن روح از جسم نبوده، و بالطبع آن مسألهﯼ علمی، مُرده و بی روح است.
بنابراین در همهﯼ علوم، ابتداءً باید تمام توجّه من به حقیقت علم و دانش یعنی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد و تمام تلاش خویش را در برقراری و کشف ارتباط آن علم با ایشان بنمایم، و این امر نیز بدون عنایت ویژه و استعانت از آن حضرت امکان پذیر نیست. (1)
ص:147
و در راستای تحقّق این هدف، باید دنبال معلّم، استاد، منبری و سخنرانی بروم که مرا به سوی امام زمانم بخواند، نه به سوی خود! و ارتباط بحث ها را با ایشان روشن کند نه با خود! و علومی را به من تعلیم کند که مرا به آن حضرت نزدیک نماید نه اینکه هر چه بیشتر بیاموزم از او دور شده و فاصله بگیرم!. (1)
و نیز سراغ کتاب، مقاله و مجلّه ای بروم و مطالبی را بخوانم که حاوی همین خصوصیّات باشد، نه اینکه ثمره ای جز یاد گیری چند اصطلاح و عنوان بی فایده، نداشته باشد.
و بی پرده بگویم که حقیقت این است: آن کتابی که مرا از امام زمانم (روحی له الفداء) دور کند قطعاً جزء کتب ضالّه و گمراه کننده است.
در پایان امیدوارم که در عصر ظهور امام زمان (علیه السلام)، که عصر شکافته شدن علوم و دانش ها توسّط آن حضرت است، (2) خداوند مرا هم جزء
ص:148
شاگردان مُخلص آن امامی که دریای موّاج و بیکران علوم و معارف است (1) قرار دهد، و توفیق خدمتگزاری در آستان مقدّسش را به من عطا فرماید.
مهدیست آ نکه چشمه ء فیّاض علم را
بر تشنگان دانش و عر فان عطا کند
مهدیست آ نکه دولت عدل جهانیش
حق عظیم عترت و قر آن ادا کند
مهدیست آ نکه تابش خورشید طلعتش
قبر نهان فا طمه را برمَلا کند
ص:149
فصل اوّل: قبر، برزخ و قیامت
ص:150
ص:151
آینده و پایان کار، مسأله ای است بسیار مهم و حائز اهمّیّت که سرنوشت و جایگاه ما در آن رقم می خورد.
دقدقهﯼ اینکه آیا من نیز مانند اولیا و شیعیان مخلص امام زمان (علیه السلام) عاقبت به خیر شده و با توشه ای قابل قبول از اعمال صالح راهی سفر آخرت می شوم یا نه؟
حقّ اللَّه و حقّ الناسی به گردنم مانده است یا نه؟
آمادگی لازم برای مواجه شدن با جناب عزرائیل را دارم یا نه؟
مقابلهﯼ من با او خوشایند است یا ناخوشایند؟
سکرات موت و خارج شدن روح از جانم چگونه است؟ (1)
ص:152
توانائی پاسخ به سؤالات نکیر و منکر را دارم یا خیر؟ (1)
ص:153
فشار قبر برایم چگونه خواهد بود؟ (1)
ص:154
شب اوّل قبر که تنها می شوم آیا مونس و همدمی دارم؟
خانهﯼ قبرم روشن بوده و باغی از باغهای بهشت است یا اینکه تاریک بوده و حُفره ای از حُفره های آتشین جهنّم است؟ (1)
دوران برزخ را چگونه طی خواهم کرد آیا مرا به وادی السلام در نجف اشرف که برزخ مؤمنین و صالحین است می برند (2) یا به سرزمین بَرهُوت در یَمَن که برزخ کافرین و مخالفین است؟ (3)
ص:155
در روز قیامت اوضاع و احوالم چگونه است؟ سر برداشتنم از خاک، سؤال و جواب ها، میزان و سنجش اعمال، و خلاصه عبور از هزار موقف و جایگاه در روز قیامت، و بالاخره عبور از پُل صراط و قرار گرفتن در درجهﯼ تعیین شده در بهشت و یا جهنّم!.
آری! همهﯼ اینها مسائلی است که ذهن مرا به خود مشغول ساخته و بیم و ترس مرا نسبت به آینده مضاعف نموده است.
و علاوه بر همهﯼ اینها زمانیکه به اعمال و رفتار گذشتهﯼ خود می نگرم ترس و واهمه ام بیشتر می شود؛ چرا که حقیقتاً بار گناهان، معاصی و اعمال نادرست پشتم را سنگین نموده و کَمَرم را شکسته است و اگر حتّی اعمال خوبی هم داشته باشم در مقابل نعمتهای فراوانی که خداوند در دنیا به من عطا نموده است بسیار اندک و ناچیز است.
پس وای بر منی که برای سفر طولانی آخرت زاد و توشهﯼ مناسب را تهیه نکرده و دستم خالی است.
آری! واقعیّت چنین است و من نسبت به آینده، بسیار نگران و بیمناک هستم.
امّا با همهﯼ این حرفها و واقعیّات پیش رو، نا اُمید نیستم؛ چرا که می دانم امام زمان (علیه السلام) همچنان که در این عالم، همه کاره بود و ملائکهﯼ الهی بی اذن او قدم از قدم بر نمی دارند، (1) در آن عالم نیز چنین است و همه چیز تحت اختیار و اراده و امر آن حضرت است. (2)
ص:156
و من همانطور که در دنیا در برخورد با گرفتاریها، مشکلات و سختیها به سفارش امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیه السلام) (1) به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توسّل کرده واز او کمک می خواستم در آخرت نیز در همهﯼ مراحل چشم اُمید به ایشان دوخته (2) و مطمئن هستم که در آنجا نیز در حقّ من پدری کرده و مرا به حال خود وا نمی گذارند.
پس ای مولا جان! زمانیکه در حال احتضار و جان کندن به سُراغم آمدی هوای مرا داشته باش، و به جناب عزرائیل سفارشم را بنما.(3)
ص:157
هنگام حضور در کنار جنازه ام به اعمال بدم نگاه مکن. (1)
در خانهﯼ تاریک قبر مرا از عنایات پدرانه ات محروم مساز.(2)
در تنهائی و وحشت قبر مونس و همدمم باش.(3)
در هنگام پاسخ به نکیر و منکر یاریم نما. (4)
ص:158
به خدا قسم! من هم همچون فاطمهﯼ بنت اَسَد مادر امیر المؤمنین (علیه السلام) از فشار قبر می ترسم. (1)
ص:159
به دادم برس و سفارشم را به ملائکهﯼ موکَّل بر من بنما تا با من مُدارا نمایند.
می دانم که شفاعت شما در قیامت قطعاً شامل حال من می شود ولی از دوران برزخ بسیار هراسان و بیمناکم! چرا که شنیده ام از امام صادق (علیه السلام) که فرموده اند: ما از برزخ، بر شما نگرانیم.(1)
جانم به قربانت خیلی به تو نیازمندم، دستم به دامنت، در برزخ نیز خودم
ص:160
را به شما می سپارم، از اعمالم که با خبری!!!
پس رهایم نکن و التماس دعایم را استجابت کن.
و امّا نسبت به قیامت کمی خیالم آسوده تر است چون زیاد شنیده ام که:
گنهکاران به شفاعت شما به بهشت می روند و از عذاب الهی رهائی می یابند. (1)
جدّتان امیر المؤمنین (علیه السلام) صاحب پُل صراط (2) و تقسیم کنندهﯼ بهشت و جهنّم بوده، دوستان را به بهشت و دشمنان را به جهنّم می برند و جهنّم در آن روز از همه نسبت به ایشان مطیع تر است. (3)
ص:161
محبّت، ولایت و معرفت شما موجب سنگینی اعمال (1) و جواز عبور از پُل صراط و داخل شدن به بهشت است.(2)
بهشت مهریهﯼ مادرتان حضرت زهرا «سلام اللَّه علیها» است (3) و از
ص:162
نور فرزندشان امام حسین (علیه السلام) خلق شده است. (1)
«خدا را شکر که قلبم را مالامال از محبّت و ولایت شما قرار داد».
اماما! به محبّت و ولایتی که در سینه ام نهادی؛ شتر دیدی ندیدی، از گناهان و خطاهایم درگذر و در قیامت رو سفیدم نما، و آبرویم را حفظ کن، و مرا تنها مگذار، و به شفاعت و عنایتت مرا با خود محشور فرما، و به کوری چشم دشمنانت در بهشت همنشین خود گردان.
اکنون با قلبی مطمئن، دلی آرام و خاطری آسوده می گویم که مرگ را
دوست دارم و بی صبرانه منتظرم تا به دیدار یار نائل آیم. (2)
ص:163
گرچه خود قابض الارو ا ح بُوَد عزرائیل
نیست در رُتبه مگر، طفل د بستان شما
فیض رو ح القد س از مجلس اُنس تو و بس
نفخه ء صور، سفیری است ز دَربان شما
*****
در صفحه ء صحیفه ء قبر و حشر براستی
جز خط و خال حُسن تو را اعتبار نیست
بر دوز خ قهر و جنّت عَدن اَبَدی
جز یَد قدرت تو فر مان گذار نیست
در کام دو ستان تو ای مالک جنان
تسنیم جز زلبت خوشگوار نیست
ص:164
ص:165
فصل اوّل: انتظار
فصل دوّم: لحظه شماری تا ظهور
ص:166
ص:167
انتظار از وظایف بسیار مهم، سودمند و افضل اعمال در عصر غیبت امام زمان (علیه السلام) می باشد، (1) که یکی از بهترین راههای اظهار آن، دعا نمودن برای سلامتی و ظهور آن حضرت است؛ بنابراین با دعای زیاد برای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، می توانیم روحیهﯼ انتظار را در خود افزایش دهیم.
یکی دیگر از خواصّ مهم انتظار، توجّه و اُنس به آن حضرت می باشد، چرا که شخص منتظر برای تحقّق انتظار باید به منتظَر توجّه نموده و به یاد او باشد. شخص منتظر از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و به درجات عالیه ای دست می یابد، و باید مراقب باشد و سعی کند تا همیشه دامنش پاک بوده و آمادهﯼ ملاقات با یار باشد تا اگر حیات او در حال انتظار به سر رسید منتظَر او را آنطور که شایسته است ببیند.
و امّا آنچه به عنوان یک منتظر باید بدانیم آن است که:
1- همیشه تسلیم محض ارادهﯼ حق تعالی بوده و اگر او قصد تأخیر فرج امام زمان (علیه السلام) را دارد و فرجش را به تأخیر انداخته است، چون و چرا نکنیم و در عین حالی که برای فرج آن حضرت دعا می کنیم راضی به رضای الهی بوده و حرفی در مقابل خداوند بر زبان جاری ننمائیم. (2)
ص:168
2- طولانی شدن زمان غیبت، نباید موجب دست کشیدن از انتظار، دعا، توجّه، ایمان، و صلوات بر آن حضرت شود؛ بلکه باید روز به روز بر ایمان و یقین منتظر افزوده شده و آمادگی وی برای آمدن آن حضرت بیشتر شود. (1)
3- همهﯼ همّت خویش را به کار بگیریم تا علاوه بر دعاهای هر روزه برای سلامتی و فرج آن حضرت (2) چهل روز صبح نیز به طور منظّم دعای
ص:169
عهد را بخوانیم، که اگر چنین کنیم، علاوه بر ثواب آن - که به هر کلمه هزار حسنه در نامهﯼ اعمالمان نوشته شده و هزار سیّئه از آن محو می گردد - جزء انصار و یاوران آن حضرت در زمان قیام خواهیم بود و اگر عمرمان هم کفاف نداد تا آن حضرت را درک کنیم، به واسطهﯼ این عمل خداوند ما را از قبر بیرون آورده و در رکاب آنحضرت قرار می دهد. (1)
4- و نیز همهﯼ همّت و تلاش خود را برای نزدیک شدن به آن حضرت، و جلب توجّه و رضای بیشتر ایشان نسبت به خودمان بنماییم و برای تحقّق این امر، به آنچه صاحب کتاب مکیال المکارم در کتاب خویش با ذکر ادلّه و روایات استشهاد نموده است عمل نماییم. (2)
ص:170
«اللَّهُمَّ کَمَا جَعَلْتَ قَلْبی بذکْره مَعْمُوراً فَاجْعَلْ سلاحی بنُصْرَته مَشْهُوراً». (1)
خداوندا! همانگونه که قلب مرا بیاد او احیا نمودی مرا جزء
سربازان و یاورانش نیز قرار بده.
ص:171
ای پدر مهر بانم! ای آرام جانم!
ای مو نس دلم!
ای اُمید و آرزویم! ای دار و ندارم!
ای سرمایه زندگی ام!
ای معشوق بی نظیر م! ای آشنای غریب!
و ای مولای عزیزتر از جا نم!
باز هم مثل همیشه:
نگاهم کن! صدایم نما!
راهنما و معلّمم باش! معشوقم باش!
نوازشم کن! آرامش قلبم باش!
دستم را بگیر! و مراقبم باش!
ص:172
و بگذار فقط:
به تو بنگرم! تو را صدا بزنم! عاشق تو با شم!
تو را بجویم! به تو بیند یشم!
نام تو را ببرم!
فضائل و خوبیهای تو را نقل کنم! از تو دَم زده و سنگ تو را به سینه بزنم!
و خد متگذار مخلص تو با شم!
می دانم فرد لایقی برای خدمت به شما نبوده و نیستم ولی بزرگواری و کَرَم، مهر و عطوفت و آقایی شما این جرأت را به من می دهد که لحظه ها را بشمارم تا پس از ظهورتان در خدمتگزاری شما با دیگرانی که از من بهترند سهیم شوم و گرچه جزء منتظران حقیقی شما که تلخی انتظار کامشان را آزار می دهد و همیشه آمادهﯼ ظهور شما می باشند، نیستم، (1) ولی بالاخره
ص:173
من هم در صف خریداران یوسفم و سرمایه ام کلاف نخی بیش نیست، پس مرا بپذیر و نامم را جزء منتظران خود ثبت نما.
در اینجا با قلبی خسته از هجران یار، از زبان امام صادق (علیه السلام) می گویم:
سیّدی!
غَیْبَتُکَ نفَتْ رُقادی وضَیّقَتْ عَلَیَّ مهَادی وابتز ت منّی رَاحَةَ فُؤَادی (1)
آقای من!
غیبت تو خواب را از چشمانم ربوده است و بستر را بر من تنگ نموده
و آرامش را از قلبم گرفته است.
اللَّهم عَجّلْ فَرَجهُ وأَیّدْهُ بالنّصْر وَا نْصُرْ نَاصر یه واخْذُلْ خَاذلیه (2)
خداوندا! در فرج او تعجیل فرما و او را پیروز گردان و یاری کنندگانش را یاری نموده و خوار کنندگانش را ذلیل نما.
ص:174
جان را مپر س با غم هجران چه می کند؟
با تیغ تیز، پیکر عُریان چه می کند؟
مستانۀ غمت می جنّت نمی خورد
سر گشتۀ تو با سر و سامان چه می کند؟
بودیم خا ک و با نگهت کیمیا شدیم
بنگر به ذرّه، مهر در خشان چه می کند!
از ابر لطف توست که سر سبز مانده ایم
در این کویر تَف زده، باران چه می کند؟
پرسیده ای که دوست زد شمن چه می کشد؟
هیچ آ گهی فر اق تو با جا ن چه می کند؟
ای منتظَر بیا و نظر کن که داغ هجر
با لاله های سوخته دامان چه می کند!
در حسرت تو دربدری شد نصیب خضر
ورنه به سیر کوه و بیابان چه می کند!
دست نیاز سوی تو دارد وگر نه نوح
با زورق شکسته به طوفان چه می کند!
از لوح دل نشُویَد اگر گَرد معصیت
این حلقه های اشک به دامان چه می کند
جعفر رسول زاده (آشفته)
ص:175
افسوس که عمر ی پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم و به مقصد نر سیدیم
سرمایه زکف ر فت و تجارت ننمودیم
جز حسرت و اندوه مَتاعی نخریدیم
ما تشنه لب اند ر لب دریا متحیّر
آبی بجز از خون دل خود نچشیدیم
ای بسته به زنجیر تو د لهای محبان
ر حمی که در این بادیه بس رنج کشیدیم
رُ خسار تو در پرده نهانست و عیانست
بر هرچه نظر کردیم رُ خسار تو دید یم
شاها به تولاّی تو در مهد غنودیم
با یاد لب لعل تو ما شیر مکیدیم
ای حجت حق پرده ز رُ خسار برافکن
کز هجر تو ما پیر هن صبر دریدیم
ای دست خدا دست برآور که زد شمن
بسی ظلم بدید یم و بسی طعنه شنیدیم
شمشیر کجت راست کند قامت دین را
هم قامت ما را که زهجر تو خمیدیم
شاها زفقیران دَرَت روی مگردان
بر در گهت افتاده به صد گونه اُمید یم
میرزا علی اکبر نوغانی
ص:176
دلبرا دست امید من و دامان شما
سَر ما و قدم سرو خرامان شما
خاک راه تو و مژگان من ار بگذارد
ناوک غمزه و یا خنجر مژگان شما
شمع آه من و رخساره ی چون لاله ی تو
چشم گریان من و غنچه ی خندان شما
لب لعل نمکین تو مکیدن حَظّیّ است
که نه طالع شودم یار، نه احسان شما
رُویم از نرگس بیمار تو چون لیمو زرد
به نگردد مگر از سیب زنخدان شما
نه در این دائره سرگشته منم چون پرگار
چرخ سرگشته، چو گوئی است به چوگان شما
درد عشق تو نگارا، نپذیرد درمان
تا شوم از سر اخلاص به قربان شما
خضر را چشمه ی حیوان رود از یاد اگر
ز سرش رشحه ای از چشمه ی حیوان شما
عرش بلقیس نه شایسته ی فرش ره توست
آصف اندر صف اطفال دبستان شما
نَبُوَد ملک سلیمان همه با آن عظمت
موری اندر نظر همّت سلمان شما
ص:177
جلوه ای دید کلیم الله، از نور جمال
نغمه ای بود اَنَا الله، ز بیابان شما
طائر سدره نشین را نرسد مرغ خیال
به حریم حرم شامخ الارکان شما
قاب قوسین که آخر قدم معرفت است
اوّلین مرحله ی رفرف جولان شما
فیض روح القدس از مجلس انس تو و بس
نفخه ی صور، سفیری است ز دربان شما
گرچه خود قاسم الارزاق بود میکائیل
نیست در رتبه مگر ریزه خور خوان شما
لوح نفس از قلم عقل نمی گردد نقش
تا نباشد نَفَس مُنشی دیوان شما
هرچه در دفتر ملک است و کتاب ملکوت
قلم صُنع، رقم کرده به عنوان شما
شده تا شام ابد، دامن آفاق چو روز
زده تا صبح ازل سر ز گریبان شما
چیست تورات زفرقان شما، رمزی و بس
یک ا شاره بُوَد انجیل، ز قرآن شما
هست هر سوره به تحقیق ز قرآن حکیم
آیه ی محکمه ای در صفت شأن شما
ص:178
آستان تو بُوَد مرکز سلطان هما
قاف عنقاء قدم شرفه ی ایوان شما
مهر با شاهد بزم تو برابر نشود
مه فروزان بود از شمع شبستان شما
خسروا گر به مدیح تو سخن شیرین است
لیکن افسوس نه زیبنده و شایان شما
ای که در مکمن غیبی و حجاب ازلی
آه از حسر ت روی مه تابان شما
بکُن ای شاهد ما جلوه ای از بزم وصال
چند چون شمع بسوزیم زهجران شما؟
مسند مصر حقیقت ز تو تا چند تهی؟
ای دو صد یوسف صدّیق به فرمان شما
رَخش همّت بکُن ای شاه جوان بخت تو زین
تا شود زال فلک، چاکر میدان شما
زَهره ی شیر فلک آب شود گر شنود
شیحه ی زُهره جبین، توسن غُرّان شما
(مُفتقر) را نه عجب گر بنمایی تحسین
منم امروز در این مرحله حَسّان شما
شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کُمپانی)
ص:179
در سری نیست که سودای سر کوی تو نیست
دل سودا زده را جز هوس روی تو نیست
سینه ی غمزده ای نیست که بی روی و ریا
هدف تیر کمانخانه ی ابروی تو نیست
جگر ی نیست که از سوز غمت نیست کباب
یا دلی تشنه ی لعل لب د لجوی تو نیست
عارفان را ز کمند تو گریزی نَبُوَد
دام این سلسله جز حلقه ی گیسوی تو نیست
نسخه ی دفتر حسن تو کتابی است مبین
ور بُوَد نکته ی سربسته به جز موی تو نیست
ماه تابنده بُوَد بنده ی آن نور جَبین
مهر ر خشنده به جز غُرّه ی نیکوی تو نیست
خضر عمریست که سرگشته ی کوی تو بُوَد
چشمه ی نوش به جز قطره ای از جوی تو نیست
نیست شهری که زآشوب تو غوغایی نیست
محفلی نیست که شوری زهیاهوی تو نیست
(مُفتقر) در خم چوگان تو گویی، گویی است
چرخ با آن عظمت نیز به جز گوی تو نیست
شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کُمپانی)
ص:180
به جرم آنکه عاشقم زمن کناره می کند
دچار درد عشق را به درد چاره می کند
به عرصه ای که یکّه تاز حُسن او قدم زند
هزار رخنه در دل دو صد سواره می کند
فروغ روی او چنان زَنَد رَه خیال را
که عقل پیر ، پرده ی خیال پاره می کند
فدای ماه پاره ای شوم که تیر غمزه اش
دو نیمه مهر و ماه را به یک اشاره می کند
چو لاله داغم از غمش ولیک خوشدلم که او
چو شمع ایستاده و مرا نظاره می کند
هر آنچه می کند به من نگار ماه روی من
نه چرخ کج روش، نه طالع و ستاره می کند
شب است روز تار من ز درد بیشمار من
مگر بلای عشق را کسی شماره می کند؟!
ز سوز آه (مُفتقر) چرا حذر نمی کنی
مگر نه سوز او اثر به سنگ خاره می کند
شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کُمپانی)
ص:181
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که در مقدّمه نیز گفته شد، متن عربی روایات درج شده در پاورقیها را
برای روشن شدن صحّت ترجمه و استدلال به آنها جهت دوستان علاقه مند
و اَهل علم در اینجا بر اساس شمارهﯼ پاورقی می آوریم.
(2) 1- نُزهة الناظر وتنبیه الخاطر 9: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): خُذُوا منْ کُلّ علْمٍ أَرْواحَهُ، وَدَعُوا ظُرُوفَهُ؛ فَإنَّ العلْمَ کَثیرٌ وَالعُمْرُ قَصیرٌ.
2- الأصول الستّة عشر 124 ح11: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: اُطْلُبُوا الْعلْمَ منْ مَعْدن الْعلْم، وَإیَّاکُمْ وَالْوَلائجَ؛ فَهُمُ الصَّدَّادُونَ عَن اللَّه.
3- الاختصاص 251: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ الرّئَاسَةَ لا تَصْلُحُ إلاَّ لأَهْلهَا، فَمَنْ دَعَا النَّاسَ إلَی نَفْسه وَ فیهمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ منْهُ لَمْ یَنْظُر اللَّهُ إلَیْه یَوْمَ الْقیَامَة.
(3) 1- بصائر الدّرجات 51 ح1: عَنْ بُرَیْد العجْلی، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْل اللَّه تعالی: {یَا أَیُّهَا الَّذینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادقین}؟ قَالَ: إیَّانا عَنَی.
2- من لا یحضره الفقیه 2/612: فی الزیَارَة الْجَامعَة: اللاَّزمُ لَکُمْ لاحقٌ ...، وضَلَّ مَن فَارَقَکم، وفَازَ مَن تَمَسَّک بکُمْ.
3- مشارق أنوار الیقین 57: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): فینَا طَریقُ النَّجَاة.
(4) 1- الغیبة للطوسی 387 ح351: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إذا أرادَ اللَّهُ أَمْراً عَرَضَهُ عَلی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) وَسائر الأئمّة وَاحداً بَعْدَ وَاحدٍ إلَی أنْ یَنْتَهیَ إلَی صَاحب الزَّمَان (علیه السلام) ثُمَّ یَخْرُجُ إلَی الدُنْیا، وَإذا أرادَ الْمَلائکةُ أن یَرْفَعُوا إلَی اللَّه (عزوجل) عَمَلاً عَرَضَ علَی صَاحب الزَّمَان (علیه السلام)، ثُمَّ یَخْرُجُ علی واحدٍ بَعْدَ واحدٍ إلَی أَنْ یَعْرضَ علَی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ یَعْرضُ عَلَی اللَّه (عزوجل)، فَمَا نَزَلَ منَ اللَّه فَعَلَی أَیْدیْهمْ، وما عَرَجَ إلَی اللَّه فَعَلَی أَیْدیْهمْ.
2- المزار للمشهدی 579: فی دُعَاء النُّدْبَة: أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصلُ بَیْنَ الأَرْض وَالسَّمَاء.
(5) 1- مشارق أنوار الیقین 58: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): نَحْنُ یَنَابیعُ النّعْمَة.
2- مشارق أنوار الیقین 67: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کُلُّمَا خَرَجَ إلَی أَهْل السَّمَاوَات وَالأَرْض فَمنَّا وَعَنَّا.
ص:182
(6) المزار للمشهدی 587: زیَارَتُهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فی السَّرْدَاب: إنَّکَ خَازنُ کُلّ علْم.
(7) من لا یحضره الفقیه 2/610: فی الزیَارَة الْجَامعَة: السَّلامُ عَلَی وَرَثَة الأَنْبیَاء، وَمیرَاثُ النُّبُوَّة عنْدَکُم، وَعنْدَکُمْ مَا نَزَلَتْ به رُسُلُه.
(8) 1- بحار الأنوار 26/259 ح36: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ علَّةُ الْوُجُود.
2- بحار الأنوار 25/19 ح31: قَالَ الْباقرُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: منْ أَجْلکُمْ ابْتَدَأْتُ خَلْقَ مَا خَلَقْتُ.
3- مشارق أنوار الیقین 236: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَالآخرَة لأَجْلهمْ.
(9) 1- من لا یحضره الفقیه 2/616: فی الزیَارَة الْجَامعَة: إنْ ذُکرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدنَهُ وَمَأْوَاهُ وَمُنْتَهَاهُ.
2- الاحتجاج 1/416: قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلیّ (علیه السلام): نَحْنُ أَهْلُ بَیْت الرَّحْمَة وَمَعْدنُ الْکَرَامَة وَمَوْضعُ الْخیَرَة.
(10) المحتضر 227 ح296: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ الإمَامَ وَکْرٌ لإرَادَة اللَّه.
(11) کمال الدین 361 ح4: عَنْ دَاوُدَ بْن کَثیرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَن مُوسَی (علیه السلام) عَنْ صَاحب هَذَا الأَمْر؟ قَالَ: هُوَ الطَّریدُ (خ ل: الشَریدُ، الفَریدُ) الْوَحیدُ الْغَریبُ الْغَائبُ عَنْ أَهْله الْمَوْتُورُ بأَبیه (علیه السلام).
(12) من لا یحضره الفقیه 4/179 ح5406: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): الأَئمَّةُ بَعْدی اثْنَا عَشَرَ، أَوَّلُهُمْ: عَلیُّ بْنُ أَبی طَالبٍ، وَآخرُهُمُ: الْقَائم.
(13) 1- المزار للمشهدی 587: زیَارَتُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه عَلَی مَنْ فی الأَرْض وَ السَّمَاء، أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحُجَّةُ عَلَی مَنْ مَضَی وَمَنْ بَقیَ.
2- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: السَّلاَمُ عَلَی حُجَج اللَّه عَلَی أَهْل الدُّنْیَا وَالآخرَة وَالأوْلَی، وَأَشْهَدُ أَنَّکُمْ حُجَجاً عَلَی بَریَّته.
(14) 1- الإرشاد 2/339: کَانَ مَوْلدُهُ (علیه السلام) لَیْلَةَ النّصْف منْ شَعْبَانَ سَنَةَ خَمْسٍ وَخَمْسینَ وَمائَتَیْن وَأُمُّهُ أُمُّ وَلَدٍ یُقَالَ لَهَا: نَرْجسُ، وَکَانَ سنُّهُ عنْدَ وَفَاة أَبیه خَمْسُ سنینَ.
2- الهدایة الکبری 360: عَنْ أَبی حَمْزَة الثُّمَالی، قَالَ: قُلْتُ لأَبی جَعْفَرٍ البَاقر (علیه السلام) المَهْدیُّ، بَکَمْ یَبْلُغُ، قَالَ: إنَّ اللَّهَ بَعَثَ عیسَی بْنَ مَرْیَمَ بنُبُوَّةٍ وَرسَالَةٍ وَکتَابٍ وَشَریعَةٍ وَلَهُ سَنَتان، وَمَا یَضُرُّ الإمَامَ صغَر سنّه، وَقَد قَامَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ (علیه السلام) بالرسَالَة وَلَهُ ثَلاثُ سنینَ وَتَکَلَّمَ بالمَهْد وَأُوتی الکتَابُ وَالنُبُوَّة بثَلاثَة أَیَّام.
ص:183
(15) 1- کمال الدین 416 ح9: هشَامُ بْنُ سَالم، قَالَ: قُلْتُ للصَّادق (صلوات الله علیه): هَلْ یَکُونُ إمَامَان فی وَقْتٍ؟ قَالَ: لاَ إلاَّ أَنْ یَکُونَ أَحَدُهُمَا صَامتاً مَأْمُوماً لصَاحبه وَ الآخَرُ نَاطقاً إمَاماً لصَاحبه.
2- کمال الدین 430 ح5: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَرٍ (علیهما السلام): لَوْ أُذنَ لَنَا فی الْکَلام لَزَالَ الشَّکُّ.
(16) الإرشاد 2/348: عَنْ عَمْرو الأَهْوازی، قَالَ: أرانی أَبُو مُحَمَّد ابْنَه (علیهما السلام) وَقَالَ: هذا صاحبُکم بَعْدی.
(17) کمال الدین 323 ح8: عَنْ عَلیّ بْن الحُسَیْن (علیهما السلام) قَالَ: إنَّ للْقَائم منَّا غَیْبَتَیْن: إحْدَاهُمَا أَطْوَلُ منَ الأُخْرَی.
(18) الخرائج والجرائح 2/943: إنَّ أَصْحَابَ الکَهْف لَمَّا فَرُّوا إلَی اللَّه تعالی، وَخَرَجُوا منْ عنْد دَقْیَانُوس وَآوَوْا إلی الْغَار، رَکَبَ المَلکُ مَعَ جَمَاعَةٍ خَلْفَهُم، فَلَمَّا وَصلُوا إلی بَاب الْغَار، وَرَآهُمْ نیَاماً فیه، تَحَیَّرَ وَلَم یَتَعَرَّضْ لَهُم بسُوءٍ، وَانْصَرَفُوا مَدْهُوشینَ، فَکَذَلکَ کَانَ صَاحبُ الأمْر (علیه السلام) بَعْدَ وَفَاة أَبیه (علیه السلام) وَدَفْنه خَرَجَ جَعْفَرُ الکَذَّابُ إلَی بَنی الْعَبَّاس وَأَنْهَی خَبَرَهُ إلَیْهم، فَبَعثُوا عَسْکَراً إلَی سُرّ مَنْ رَأَی لیَهْجَمُوا دَارَه وَیَقْتُلُوا مَنْ یَجدُونَهُ فیهَا، وَیَأْتُونَهُ برَأسه، فَلَمَّا دَخَلُوهَا وَجَدُوهُ (علیه السلام) فی آخر السَّرْدَاب قَائماً یُصَلّی عَلَی حَصیرٍ عَلَی الْمَاء، وَقُدَّامَهُم أَیْضاً کَأَنَّهُ بَحْرٌ لکثْرَة الْمَاء فی السَّرْدَاب، فَلَمَّا رَأَوْا ذَلکَ یَئسُوا منَ الوُصُول إلَیْه، وَانْصَرَفُوا مَدْهُوشینَ إلَی الخَلیفَة فَأَمَرَهُمْ بکتْمَان ذَلکَ، ثُمَّ بَعَثَ بَعْدَ ذَلکَ عَسْکَراً أَکْثَرَ منَ الأوّل، فَلَمَّا دَخَلُوا الدَّارَ سَمعُوا منَ السَّرْدَاب قراءَةَ القَرْآن، فَاجْتَمَعُوا عَلَی بَابه حَتَّی لاَ یَصْعَدَ، فَخَرَجَ منْ حَیثُ الآنَ عَلَیْه شَبَکَةً وَخَرَج وَأَمیرُهُمْ قَائمٌ، فَلَمَّا غَابَ قَالَ: أَنْزلُوا وَخُذُوهُ، فَقَالَوا: إنَّهُ مَرَّ عَلَیْکَ وَمَا أمَرْتَ بَأَخْذه، فَقَالَ: مَا رَأَیْتُهُ، فَانْصَرَفُوا خَائبین. وَخَرَجَ إلَیْه العَسْکَرُ مَرَّة أُخْرَی، فَوَجَدُوهُ فی آَخر السَّرْدَاب، فَوَضَعَ یَدَه (علیه السلام) عَلَی الجدَار وَشَقَّهُ، وَخَرَجَ منْهُ، وَأَثَرُ الشَقُّ بَعْدُ ظاهرٌ فیه.
(19) 1- الهدایة الکبری 364: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: إذَا رُفعَ عالمُکُمْ وَغَابَ منْ بَیْن أَظْهُرکُمْ، فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ الأَعْظَم منْ تَحْت أَقْدَامکُمْ ْ.
2- مصباح المتهجّد 411: الدُّعاءُ فی غَیْبَة القائم منْ آل مُحَمَّد (علیهم السلام): اللَّهُمَّ ثَبّتْنی عَلَی طَاعَة وَلیّ أَمْرکَ الَّذی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقکَ، فَبإذْنکَ غَابَ عَنْ بَریَّتک.
(20) علل الشرائع 1/245 ح8: عَنْ عَبْد اللَّه بْن الْفَضْل الْهَاشمیّ، قَالَ: سَمعْتُ الصَّادقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) یَقُولُ: وَجْهُ الْحکْمَة فی غَیْبَته، وَجْهُ الْحکْمَة فی غَیْبَات مَنْ تَقَدَّمَهُ منْ حُجَج اللَّه تَعَالَی ذکْرُهُ، إنَّ وَجْهَ الْحکْمَة فی ذَلکَ لا یَنْکَشفُ إلاَّ بَعْدَ ظُهُوره کَمَا لا یَنْکَشفُ وَجْهُ الْحکْمَة لَمَّا أَتَاهُ الْخَضرُ (علیه السلام) منْ خَرْق السَّفینَة وَقَتْل الْغُلام وَإقَامَة
ص:184
الْجدَار لمُوسَی (علیه السلام) إلاَّ وَقْتَ افْترَاقهمَا، یَا بْنَ الْفَضْل! إنَّ هَذَا الأَمْرَ أَمْرٌ منْ أَمْر اللَّه وَسرٌّ منَ اللَّه وَغَیْبٌ منْ غَیْب اللَّه وَمَتَی عَلمْنَا أَنَّهُ (عزوجل) حَکیمٌ صَدَّقْنَا بأَنَّ أَفْعَالَهُ کُلَّهَا حکْمَةٌ وَإنْ کَانَ وَجْهُهَا غَیْرَ مُنْکَشفٍ لَنَا.
(21) 1- المزار للمشهدی 581: فی دُعَاء النُّدْبَة: بنَفْسی أَنْتَ منْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ منَّا.
2- مشارق أنوار الیقین 255: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: غَائبُنا إذَا غَابَ لَم یَغبْ.
(22) کمال الدین 144 ح11: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: مَا تُنْکرُ هَذه الأُمَّةُ أَنْ یَکُونَ اللَّهُ یَفْعَلُ بحُجَّته مَا فَعَلَ بیُوسُفَ أَنْ یَکُونَ یَسیرُ فیمَا بَیْنَهُم وَیَمْشی فی أَسْوَاقهمْ وَیَطَأُ بُسُطَهُمْ وَهُمْ لا یَعْرفُونَه حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ (عزوجل) لَهُ أَنْ یُعَرّفَهُمْ نَفْسَهُ کَمَا أَذنَ لیُوسُفَ.
(23) 1- مصباح المتهجّد 409: إنَّ الرّضَا (علیه السلام) کَانَ یَأْمُرُ بالدُّعاء لصاحب الأمْر بهَذَا: اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلیّک ...، وَعَیْنکَ النَّاظرَة بإذْنک، وَشَاهدکَ عَلَی عبَادکَ.
2- مشارق أنوار الیقین 174: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: المُطّلع عَلَی الغُیُوب ... ، السَمَوَاتُ وَالأَرْضُ عنْدَ الإمَام منْهُم، کَیَده منْ رَاحَته یَعْلَمُ ظَاهرَهَا من بَاطنهَا وَیَعْلَمُ برَّهَا من فَاجرهَا وَرَطْبَهَا منْ یَابسَهَا.
3- الهدایة الکبری 170: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ یَرَی الأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا، وَلاَ یَخْفَی عَلَیْه منْ أعْمَالهمْ شَیْءٌ.
4- بصائر الدّرجات 463 ح8: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا مَنْزلَةُ الإمَام فی الأَرْض بمَنْزلَة الْقَمَر فی السَّمَاء وَفی مَوْضعه هُوَ مُطَّلعٌ عَلَی جَمیع الأَشْیَاء کُلّهَا.
(25) کمال الدین 324 ح9: قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیهما السلام): مَنْ کَانَ یَعْمَلُ بالقیَاس وَالرَّأی هَلَکَ.
(26) الدرّ النظیم 770: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): نَحْنُ أَهْلُ البَیْت، لا نُقَاسُ بأَحَدٍ، وَلاَ یُقَاسُ بنَا أَحَدٌ.
(28) الاحتجاج 1/29: عَنْ أَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَن الْعَسْکَری (علیهما السلام): {قُلْ إنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مثْلُکُمْ} یَعْنی: قُلْ لَهُمْ: أَنَا فی الْبَشَریَّة مثْلُکُمْ وَ لَکنْ رَبّی خَصَّنی بالنُّبُوَّة دُونَکُم.
(29) 1- بحار الأنوار 99/101: زیَارَةٌ أُخْرَی لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): الدَّاعیَ إلَی سَبیلک، وَالْمُنْتَظر لإذْنکَ.
2- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: السَّلامُ عَلَی الدُّعَاة إلَی اللَّه وَالأَدلاَّء عَلَی مَرْضَاة اللَّه، وَالْمُظْهرینَ لأَمْر اللَّه وَنَهْیه، وَعبَاده الْمُکْرَمینَ الَّذینَ لا یَسْبقُونَهُ بالْقَوْل وَهُمْ بأَمْره یَعْمَلُون، الْمُطیعُونَ للَّه، الْقَوَّامُونَ بأَمْره، الْعَاملُونَ بإرَادَته، وَبأَمْره تَعْمَلُونَ، وَإلَی سَبیله تُرْشدُونَ، وَبقَوْله تَحْکُمُون.
3- الهدایة الکبری 230: عَن الْبَاقر (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ نَفعَلُ بإذْنه مَا نَشَاءُ، وَنَحْنُ لا نَشَاءُ إلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ.
ص:185
(30) الغیبة للنعمانی 326 ح3: قَالَ: أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إذَا أُذنَ الإمَامُ دَعَا اللَّهَ باسْمه الْعبْرَانیّ الأَکْبَر، فَأُتیحَتْ لَهُ أَصْحَابَهُ الثَّلاثُمائَة وَثَلاثَةَ عَشَرَ قَزَعٌ کَقَزَع الْخَریف وَهُمْ أَصْحَابُ الأَلْویَة، وَمنْهُمْ مَنْ یُفْقَدُ عَنْ فرَاشه لَیْلاً فَیُصْبحُ بمَکَّةَ وَمنْهُمْ مَنْ یُرَی یَسیرُ فی السَّحَاب نَهَاراً.
(31) مصباح المتهجّد 411: الدُّعَاءُ فی غَیْبَة القَائم منْ آل مُحَمَّد (علیهم السلام): وَأَمْرَکَ یَنْتَظرُ و...، اللَّهُمَّ إنَّا نَسْأَلُکَ أَنْ تَأْذَنَ لوَلیّکَ فی إظْهَار عَدْلکَ فی عبَادکَ.
(32) کمال الدین 330 ح16: عَن الْباقر (علیه السلام) قَالَ: یَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرقَ وَالْمَغْربَ.
(33) کمال الدین 144 ح11: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: مَا تُنْکرُ هَذه الأُمَّةُ أَنْ یَکُونَ اللَّهُ یَفْعَلُ بحُجَّته مَا فَعَلَ بیُوسُفَ، أَنْ یَکُونَ یَسیرُ فیمَا بَیْنَهُم وَیَمْشی فی أَسْوَاقهمْ وَیَطَأُ بُسُطَهُمْ وَهُمْ لا یَعْرفُونَه حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ (عزوجل) لَهُ أَنْ یُعَرّفَهُمْ نَفْسَهُ کَمَا أَذنَ لیُوسُفَ.
(35) دلائل الإمامة 550: فی الدُّعَاء لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): صَلّ عَلَی وَلیّکَ الْمُحْیی سُنَّتَکَ، الْقَائم بأَمْرکَ.
(36) 1- بحار الأنوار 52/307 ح82: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: رجَالٌ کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدید، هُمْ أَطْوَعُ لَهُ منَ الأَمَة لسَیّدهَا.
2- کمال الدین 264 ح11: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): یَجْمَعُ اللَّهُ لَهُ منْ أَقَاصی الْبلاد عَلَی عَدَد أَهْل بَدْرٍ ثَلاثَمائَةٍ وَثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلا ...، کَرَّارُونَ، مُجدُّونَ فی طَاعَته.
3- المناقب آل أبی طالب 3/362: عَنْ مَأْمُونٍ الرَّقّی، قَالَ: کُنْتُ عنْدَ سَیّدی الصَّادق (علیه السلام) إذْ دَخَلَ سَهْلُ بْنُ الْحَسَن الْخُرَاسَانیُّ فَسَلَّمَ عَلَیْه ثُمَّ جَلَسَ فَقَالَ لَهُ: یَا بْنَ رَسُول اللَّه! لَکُمُ الرَّأْفَةُ وَ الرَّحْمَةُ وَ أَنْتُمْ أَهْلُ بَیْت الإمامَة، مَا الَّذی یَمْنَعُکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ حَقٌّ تَقْعُدُ عَنْهُ وَأَنْتَ تَجدُ منْ شیعَتکَ مائَةَ أَلْفٍ یَضْربُونَ بَیْنَ یَدَیْکَ بالسَّیْف؟.
فَقَالَ (علیه السلام) لَهُ: اجْلسْ یَا خُرَاسَانیُّ! رَعَی اللَّهُ حَقَّکَ، ثُمَّ قَالَ: یَا حَنیفَةُ! اسْجُری التَّنُّورَ فَسَجَرَتْهُ حَتَّی صَارَ کَالْجَمْرَة وَ ابْیَضَّ عُلُوُّهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا خُرَاسَانیُّ! قُمْ فَاجْلسْ فی التَّنُّور، فَقَالَ الْخُرَاسَانیُّ: یَا سَیّدی! یَا بْنَ رَسُول اللَّه! لا تُعَذّبْنی بالنَّار أَقلْنی أَقَالَکَ اللَّهُ قَالَ قَدْ أَقَلْتُکَ، فَبَیْنَمَا نَحْنُ کَذَلکَ إذْ أَقْبَلَ هَارُونُ الْمَکّیُّ وَنَعْلُهُ فی سَبَّابَته، فَقَالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُول اللَّه! فَقَالَ لَهُ الصَّادقُ (علیه السلام): أَلْق النَّعْلَ منْ یَدکَ وَاجْلسْ فی التَّنُّور، قَالَ: فَأَلْقَی النَّعْلَ منْ سَبَّابَته ثُمَّ جَلَسَ فی التَّنُّور وَأَقْبَلَ الإمَامُ (علیه السلام) یُحَدّثُ الْخُرَاسَانیَّ حَدیثَ خُرَاسَانَ حَتَّی کَأَنَّهُ شَاهدٌ لَهَا.
ثُمَّ قَالَ: قُمْ یَا خُرَاسَانیُّ! وَانْظُرْ مَا فی التَّنُّور؟ قَالَ: فَقُمْتُ إلَیْه فَرَأَیْتُهُ مُتَرَبّعاً فَخَرَجَ إلَیْنَا وَسَلَّمَ عَلَیْنَا، فَقَالَ لَهُ الإمَامُ (علیه السلام): کَمْ تَجدُ بخُرَاسَانَ مثْلَ هَذَا؟ فَقَالَ: وَاللَّه وَلا وَاحداً، فَقَالَ (علیه السلام): لا وَاللَّه وَلا وَاحداً، فَقَالَ: أَمَا إنَّا لا نَخْرُجُ فی زَمَانٍ لا نَجدُ فیه خَمْسَةً مُعَاضدینَ،
ص:186
لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بالْوَقْت.
(37) بحار الأنوار 52/307 ح82: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: رجَالٌ یَتَمَسَّحُونَ بسَرْج الإمَام (علیه السلام) یَطْلُبُونَ بذَلکَ الْبَرَکَةَ وَیَحُفُّونَ به یَقُونَهُ، بأَنْفُسهمْ فی الْحُرُوب وَیَکْفُونَهُ مَا یُریدُ فیهم، هُمْ أَطْوَعُ لَهُ منَ الأَمَة لسَیّدهَا.
(38) کمال الدین 330 ح16: عَن الْباقر (علیه السلام) قَالَ: یَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرقَ وَالْمَغْربَ.
(39) 1- الکافی 5/162 ح4: عَن الصَّادقیْنَ (علیهما السلام) قَالَ: وَکَرّرْ فی لَیْلَة ثَلاثٍ وَعشْرینَ منْ شَهْر رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجداً وَقَائماً وَقَاعداً وَعَلَی کُلّ حَالٍ وَفی الشَّهْر کُلّه وَکَیْفَ أَمْکَنَکَ وَمَتَی حَضَرَکَ منْ دَهْرکَ تَقُولُ بَعْدَ تَمْجید اللَّه تَعَالَی وَالصَّلاة عَلَی النَّبیّ عَلَیْه وَآله السَّلامُ: اللَّهُمَّ کُنْ لوَلیّکَ الحُجَّة بْن الْحَسَن فی هَذه السَّاعَة وَفی کُلّ سَاعَةٍ وَلیّاً وَحَافظاً وَقَائداً وَنَاصراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتَّی تُسْکنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَکّنَهُ فیهَا طَویلاً.
2- کمال الدین 254: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): قَالَ اللَّهُ تعالی: ثُمَّ لأُدیمَنَّ مُلْکَهُ وَلأُدَاولَنَّ الأَیَّامَ بَیْنَ أَوْلیَائی إلَی یَوْم الْقیَامَة.
(40) کمال الدین 286 ح2: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): طُوبَی لمَنْ أَدْرَکَ قَائمَ أَهْل بَیْتی وَهُوَ یَأْتَمُّ به فی غَیْبَته قَبْلَ قیَامه وَیَتَوَلَّی أَوْلیَاءَهُ وَیُعَادی أَعْدَاءَه.
(41) مصباح المتهجّد 803: فی دُعَاءٍ فی الأیَّام الرَّجَبیَّة: اللَّهُمَّ لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَبَیْنَهَا إلاَّ أَنَّهُمْ عبَادُکَ وَخَلْقُکَ فَتْقُهَا وَرَتْقُهَا بیَدکَ بَدْؤُهَا منْکَ وَعَوْدُهَا إلَیْک.
(42) 1- المزار للمشهدی 574: فی دُعَاء النُّدْبَة: الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لنَفْسکَ وَدینک.
2- بصائر الدّرجات 82 ح10: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ صَفْوَتُهُ وَنَحْنُ خیَرَتُه.
(43) 1- من لا یحضره الفقیه 2/615: فی الزیَارَة الْجَامعَة: آتَاکُمُ اللَّهُ مَا لَمْ یُؤْت أَحَداً منَ الْعَالَمینَ.
2- الیقین 318: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) قَالَ: هُمُ الْمُصْطَفَوْنَ بسرّ اللَّه، اخْتَارَهُمُ اللَّهُ وَحَبَاهُمْ وَخَصَّهُمْ وَاصْطَفَاهُمْ وَفَضَّلَهُمْ وَارْتَضَاهُمْ وَانْتَجَبَهُمْ وَانْتَقَاهُمْ.
(44) الأمالی للمفید 59 ح4: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه مَا نَقُولُ بأَهْوَائنَا وَلا نَعْمَلُ بآرَائنَا، وَلا نَقُولُ إلاَّ مَا قَالَ رَبُّنَا (عزوجل).
(45) بحار الأنوار 26/7: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (صلوات الله علیه): الْوَیْلُ کُلُّ الْوَیْل! لمَنْ أَنْکَرَ فَضْلَنَا وَخُصُوصیَّتَنَا وَمَا أَعْطَانَا اللَّهُ رَبُّنَا؛ لأَنَّ مَنْ أَنْکَرَ شَیْئاً ممَّا أَعْطَانَا اللَّهُ فَقَدْ أَنْکَرَ قُدْرَةَ اللَّه (عزوجل) وَمَشیَّتَهُ فینَا.
(46) 1- الکافی 1/198 ح1: عَن الإمَام الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ کَالشَّمْس الطَّالعَة الْمُجَلّلَة بنُورهَا للْعَالَم، وَهیَ فی الأُفُق بحَیْثُ لا تَنَالُهَا الأَیْدی وَالأَبْصَار... ، فَمَنْ ذَا الَّذی یَبْلُغُ مَعْرفَةَ
ص:187
الإمَام؟! أَوْ یُمْکنُهُ اخْتیَارُهُ؟! هَیْهَاتَ! هَیْهَاتَ! ضَلَّت الْعُقُولُ وَتَاهَت الْحُلُومُ وَحَارَت الأَلْبَابُ وَخَسَأَت الْعُیُونُ وَتَصَاغَرَت الْعُظَمَاءُ وَتَحَیَّرَت الْحُکَمَاءُ وَتَقَاصَرَت الْحُلَمَاءُ وَحَصرَت الْخُطَبَاءُ وَجَهلَت الأَلبَّاءُ وَکَلَّت الشُّعَرَاءُ وَعَجَزَت الأُدَبَاءُ وَعَییَت الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْف شَأْنٍ منْ شَأْنه أَوْ فَضیلَةٍ منْ فَضَائله وَأَقَرَّتْ بالْعَجْز وَالتَّقْصیر، وَکَیْفَ یُوصَفُ بکُلّه أَوْ یُنْعَتُ بکُنْهه أَوْ یُفْهَمُ شَیْ ءٌ منْ أَمْره أَوْ یُوجَدُ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ وَیُغْنی غنَاهُ! لا، کَیْفَ؟! وَأَنَّی؟! وَهُوَ بحَیْثُ النَّجْم منْ یَد الْمُتَنَاولینَ وَوَصْف الْوَاصفینَ، فَأَیْنَ الاخْتیَارُ منْ هَذَا؟! وَأَیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا؟! وَأَیْنَ یُوجَدُ مثْلُ هَذَا؟! أَتَظُنُّونَ أَنَّ ذَلکَ یُوجَدُ فی غَیْر آل الرَّسُول مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم)؟!.
2- الکافی 8/268 ح394: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: مَا کَلَّمَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) الْعبَادَ بکُنْه عَقْله.
(47) تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: أَقَامَهُم مَقَامَ نَفْسه؛ لأَنَّهُ لا یُرَی وَلا یُدْرَکُ وَلا تُعْرَفُ کَیْفیَّتُهُ وَلا إنّیَّتُهُ فَهَؤُلاء النَّاطقُونَ الْمُبَلّغُونَ عَنْهُ الْمُتَصَرّفُونَ فی أَمْره وَنَهْیه فَبهمْ تَظْهَرُ قُدْرَتُه.
(48) 1- المزار للمشهدی 304: زیارَةٌ أُخْرَی لَه (علیه السلام): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَافظَ سرّ اللَّه، وَمُمْضیَ حُکْم اللَّه، وَمُجَلّیَ إرَادَة اللَّه، وَمَوْضعَ مَشیَّة اللَّه.
2- المحتضر 227 ح296: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ الإمَامَ وَکْرٌ لإرَادَة اللَّه (عزوجل)، لا یَشَاءُ إلاَّ مَنْ شَاءَ اللَّهُ.
3- الهدایة الکبری 226: عَن الْبَاقر (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ نَفْعَلُ بإذْنه مَا نَشَاءُ، وَنَحْنُ لاَ نَشَاءُ إلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ، وَإذَا أَرَدْنَا أَرَادَ اللَّهُ.
(49) 1- الکافی 1/203 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لا یُنَالُ مَا عنْدَ اللَّه إلاَّ بجهَة أَسْبَابه.
2- بصائر الدّرجات 26 ح2: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَبَی اللَّهُ أَنْ یُجْریَ الأَشْیَاءَ إلاَّ بالأَسْبَاب، ذَلکَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَنَحْنُ.
(50) 1- بحار الأنوار 97/207 ح8: زیَارَةٌ لَهُم (علیهم السلام): أَشْهَدُ أَنَّکُم الأَعْلامُ الَّتی فَطَرَهَا لإرْشَاد خَلیقَته.
2- الکافی 1/197 ح3: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: لا یَهْتَدی هَادٍ إلاَّ بهُدَاهُمْ وَلا یَضلُّ خَارجٌ منَ الْهُدَی إلاَّ بتَقْصیرٍ عَنْ حَقّهمْ.
(51) 1- بحار الأنوار 26/259 ح36: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ علَّةُ الْوُجُود.
2- المحتضر 136: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: لأَجْلنَا خَلَقَ اللَّهُ (عزوجل) السَّمَاءَ وَالأَرْضَ وَالْعَرْشَ وَالْکُرْسیَّ وَالْجَنَّةَ وَالنَّار.
ص:188
(52) الصحیفة السجادیّة 26: الْحَمْدُ للَّه الَّذی جَعَلَ لَنَا الْفَضیلَةَ بالْمَلَکَة عَلَی جَمیع الْخَلْق، فَکُلُّ خَلیقَته مُنْقَادَةٌ لَنَا بقُدْرَته، وَصَائرَةٌ إلَی طَاعَتنَا بعزَّته.
(53) 1- ثواب الأعمال 96: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ: مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً أَکْثَرَ منَ الْمَلائکَة.
2- بصائر الدّرجات 87 ح4: عَنْ أَبی جَعْفَر (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه إنَّ فی السَّمَاء لَسَبْعینَ صنْفاً منَ الْمَلائکَة لَو اجْتَمَعَ عَلَیْهمْ أَهْلُ الأَرْض کُلُّهُمْ یُحْصُونَ عَدَدَ صنْفٍ منْهُمْ مَا أَحْصَوْهُمْ وَإنَّهُمْ لَیَدینُونَ بوَلایَتنَا.
3- بصائر الدّرجات 88 ح9: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَالَّذی نَفْسی بیَده لَمَلائکَةُ اللَّه فی السَّمَاوَات أَکْثَرُ منْ عَدَد التُّرَاب فی الأَرْض، وَمَا فی السَّمَاء مَوْضعُ قَدَمٍ إلاَّ وَفیهَا مَلَکٌ یُقَدّسُ لَهُ وَیُسَبّحُ، وَلاَ فی الأَرْض شَجَرَةٌ وَلا مثْلُ غَرْزَةٍ إلاَّ وَفیهَا مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بهَا یَأْتی کُلَّ یَوْمٍ بعلْمهَا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بهَا، وَمَا منْهُمْ أَحَدٌ إلاَّ وَیَتَقَرَّبُ إلَی اللَّه فی کُلّ یَوْمٍ بوَلایَتنَا أَهْل الْبَیْت وَیَسْتَغْفرُ لمُحبّینَا وَیَلْعَنُ أَعْدَاءَنَا وَیَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُرْسلَ عَلَیْهمْ منَ الْعَذَاب إرْسَالاً.
(54) 1- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.
2- بحار الأنوار 27/36: قَالَ أَمیرُ المُؤمنینَ (علیه السلام): وَالَّذی رَفَعَ السَّمَاءَ بغَیْر عَمَدٍ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ رَامَ أَنْ یَزُولَ منْ مَکَانه بقَدْر نَفَسٍ وَاحدٍ لَمَا زَالَ حَتَّی آذَنَ لَهُ، وَکَذَلکَ یَصیرُ حَالُ وَلَدیَ الْحَسَن وَبَعْدَهُ الْحُسَیْنُ وَتسْعَةٌ منْ وُلْد الْحُسَیْن تَاسعُهُمْ قَائمُهُم.
(55) علل الشرائع 1/ 5 ح1: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ الْمَلائکَةَ لَخُدَّامُنَا وَخُدَّامُ مُحبّینَا.
(56) الخرائج والجرائح 1/295 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): یَا مَلَکَ الْمَوْت! قَالَ: لَبَّیْکَ أَیُّهَا
الإمَامُ! قَالَ: أَلَسْتَ أُمرْتَ بالسَّمْع وَ الطَّاعَة لَنَا؟ قَالَ: بَلَی.
(57) 1- مشارق أنوار الیقین 236: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَالآخرَةَ لأَجْلهمْ.
2- بحار الأنوار 26/349 ح23: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): لَوْلانَا لَمْ یَخْلُق اللَّهُ الْجَنَّةَ وَلا النَّارَ وَلا الأَنْبیَاءَ وَلاَ الْمَلائکَةَ.
3- عیون المعجزات 69: قَالَ الْباقرُ (علیه السلام): لَوْ لا نَحْنُ لَمْ یَخْلُق اللَّهُ تعالی سَمَاءً وَلا أَرْضاً وَ لاَ جَنَّةً وَلا نَاراً وَلا شَمْساً وَلا قَمَراً وَلا جنّاً وَلا إنْساً.
(58) الکافی 1/408 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): الدُّنْیَا وَمَا فیهَا للَّه (تبارک و تعالی) وَلرَسُوله وَلَنَا.
(59) 1- تأویل الآیات 2/852 ح8: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): نَحْنُ الَّذینَ أَنْقَذَ اللَّهُ النَّاسَ بنَا منَ الضَّلالَة.
2- بحار الأنوار 99/187: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الدَّالُّونَ عَلَی الْهُدَی.
ص:189
3- بصائر الدّرجات 220 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لا یَهْتَدی هَادٍ منْ ضَلالَةٍ إلاَّ بهمْ.
(60) 1- کمال الدین وتمام النعمة 260 ح5: عَن الْباقر (علیهما السلام): بهمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَعْمَرُ بلاَدَهُ، وَبهمْ یُنْزلُ الْقَطْرَ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.
2- مدینة المعاجز 6/47 ح266: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لَوْلاَنَا مَا اطَّرَدَت الأَنْهَارُ وَلاَ أَیْنَعَت الثّمَارُ وَلاَ اخْضَرَّت الأَشْجَارُ.
(61) الاختصاص 223: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): بهمْ یُمْسکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الأَرْض إلاَّ بإذْنه.
(62) کمال الدین 416 ح9: هشَامُ بْنُ سَالم، قَالَ: سَأَلْتُ عَن الصَّادق (علیه السلام) هَلْ یَکُونُ إمَامَان فی وَقْتٍ؟ قَالَ: لاَ إلاَّ أَنْ یَکُونَ أَحَدُهُمَا صَامتاً مَأْمُوماً لصَاحبه وَالآخَرُ نَاطقاً إمَاماً لصَاحبه، وَأَمَّا أَنْ یَکُونَا إمَامَیْن نَاطقَیْن فی وَقْتٍ وَاحدٍ، فَلاَ.
(63) علل الشرائع 1/9 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: خَرَجَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ (علیهما السلام) عَلَی أَصْحَابه فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَّهَ جَلَّ ذکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعبَادَ إلاّ لیَعْرفُوهُ، فَإذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بعبَادَته عَنْ عبَادَة مَا سوَاهُ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: یَابْنَ رَسُول اللَّه! بأَبی أَنْتَ وَأُمّی فَمَا مَعْرفَةُ اللَّه؟ قَالَ: مَعْرفَةُ أَهْل کُلّ زَمَانٍ إمَامَهُمُ الَّذی یَجبُ عَلَیْهمْ طَاعَتُهُ.
(64) 1- بحار الأنوار 99/203: (الزّیَارَةُ الثَّانیَةَ عَشَرَةَ) : السَّلاَمُ عَلَی غَایَة الْمَوْجُودَات.
2- بحار الأنوار 26/259 ح36: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ علَّةُ الْوُجُود.
(65) 1- مشارق أنوار الیقین 177: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ مَلَکیُّ الذَّات، إلَهیُّ الصّفَات، و أَنَّهُم صفَاتُ اللَّه وَصَفْوَتُه.
2- عیون أخبار الرّضا (علیه السلام) 2/9 ح13: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) لعَلیّ (صلوات الله علیه): أَنْتَ الْمَثَلُ الأَعْلَی.
3- تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: أَقَامَهُم مَقَامَ نَفْسه؛ لأَنَّهُ لا یُرَی وَلا یُدْرَکُ وَلا تُعْرَفُ کَیْفیَّتُهُ وَلا إنّیَّتُهُ.
(66) الاحتجاج 2/317: فی زیارَة آل یَاسین (علیهم السلام): یَا مَوْلایَ! شَقیَ مَنْ خَالَفَکُمْ وَسَعدَ مَنْ أَطَاعَکُمْ.
(67) بحار الأنوار 25/17 ح31: عَن الْبَاقر (علیه السلام) قَالَ: أَوَّلُ مَا ابْتَدَأَ منْ خَلْقٍ خَلَقَهُ أَنْ خَلَقَ مُحَمَّداً وَخَلَقَنَا أَهْلَ الْبَیْت ...، نُسَبّحُ اللَّهَ تعالی وَنُقَدّسُهُ وَنَحْمَدُهُ وَنَعْبُدُهُ حَقَّ عبَادَته.
(68) 1- الکافی 4/578 ح2: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ، وَمَنْ جَهلَهُمْ فَقَدْ جَهلَ اللَّهَ.
2- تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: لَوْلاهُمْ مَا عُرفَ اللَّهُ وَلا یُدْرَی کَیْفَ
ص:190
یُعْبَدُ الرَّحْمَنُ.
3- بصائر الدّرجات 516 ح6: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ الأَعْرَافُ الَّذینَ لا یُعْرَفُ اللَّهُ إلاَّ بسَبیل مَعْرفَتنَا.
(69) راجع الهامش (65).
(70) قرب الإسناد 336 ح 1238: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام): إنَّ الإمَامَ بمَنْزلَة الْبَحْر، لاَ یَنْفَدُ مَا عنْدَهُ، وَعَجَائبُهُ أَکْثَرُ منْ ذَلکَ.
(71) تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام) 308 ح 152: قَالَ رَجُلٌ لإمْرَأَته: اذْهَبی إلَی فَاطمَةَ بنْت رَسُول اللَّه فَاسْأَلیهَا عَنّی أَنّی منْ شیعَتکُمْ أَمْ لَیْسَ منْ شیعَتکُمْ فَسَأَلَتْهَا، فَقَالَتْ: قُولی لَهُ: إنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بمَا أَمَرْنَاکَ وَتَنْتَهی عَمَّا زَجَرْنَاکَ عَنْهُ فَأَنْتَ منْ شیعَتنَا وَإلاَّ فَلاَ، فَرَجَعَتْ فَأَخْبَرَتْهُ فَقَالَ: یَا وَلیّی وَمَنْ یَنْفَکُّ منَ الذُّنُوب وَالْخَطَایَا، فَأَنَا إذاً خَالدٌ فی النَّار، فَإنَّ مَنْ لَیْسَ منْ شیعَتهمْ فَهُوَ خَالدٌ فی النَّار، فَرَجَعَت الْمَرْأَةُ فَقَالَتْ لفَاطمَةَ: مَا قَالَ زَوْجُهَا.
فَقَالَتْ فَاطمَةُ: قُولی لَهُ: لَیْسَ هَکَذَا، شیعَتُنَا منْ خیَار أَهْل الْجَنَّة وَکُلُّ مُحبّینَا وَمُوَالی أَوْلیَائنَا وَمُعَادی أَعْدَائنَا وَالْمُسْلمُ بقَلْبه وَلسَانه لَنَا لَیْسُوا منْ شیعَتنَا إذَا خَالَفُوا أَوَامرَنَا وَنَوَاهیَنَا فی سَائر الْمُوبقَات وَهُمْ مَعَ ذَلکَ فی الْجَنَّة وَلَکنْ بَعْدَ مَا یُطَهَّرُونَ منْ ذُنُوبهمْ بالْبَلاَیَا وَالرَّزَایَا أَوْ فی عَرَصَات الْقیَامَة بأَنْوَاع شَدَائدهَا أَوْ فی الطَّبَق الأَعْلَی منْ جَهَنَّمَ بعَذَابهَا إلَی أَنْ نَسْتَنْقذَهُمْ بحُبّنَا منْهَا وَنَنْقُلَهُمْ إلَی حَضْرَتنَا.
(72) بصائر الدّرجات 34 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد منْ طینَة علّیّینَ وَخَلَقَ قُلُوبَهُمْ منْ طینَةٍ فَوْقَ ذَلکَ وَخَلَقَ شیعَتَهُمْ منْ طیْنَةٍ دُونَ علّیّینَ وَخَلَقَ قُلُوبَهُمْ منْ طینَة علّیّینَ فَقُلُوبُ شیعَتنَا منْ أَبْدَان آل مُحَمَّد.
(73) 1- بحار الأنوار 26/259 ح36: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ علَّةُ الْوُجُود.
2- مشارق أنوار الیقین 236: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَالآخرَةَ لأَجْلهم.
(74) إثبات الوصیّة 183: عَنْ أَبی عَبْداللَّه (علیه السلام) قَالَ: جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَیَاةً للأَنَام.
(77) 1- مختصر بصائر الدّرجات 165: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ أُمَّتی عُرضَتْ عَلَیَّ عنْدَ الْمیثَاق فَکَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بی وَصَدَّقَنی عَلیٌّ وَکَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بی وَصَدَّقَنی حیثُ بُعثْتُ فَهُوَ الصّدّیقُ الأَکْبَر.
2- الأمالی للمفید 113 ح6: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ اللَّهَ (عزوجل) خَلَقَ الأَرْوَاحَ قَبْلَ الأَجْسَام بأَلْفَیْ عَامٍ وَعَلَّقَهَا بالْعَرْش وَأَمَرَهَا بالتَّسْلیم عَلَیَّ وَالطَّاعَة لی، وَکَانَ أَوَّلُ مَنْ سَلَّمَ عَلَیَّ وَأَطَاعَنی منَ الرّجَال رُوحَ عَلیّ بْن أَبی طَالب (علیه السلام).
ص:191
3- بصائر الدّرجات 108 ح7: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ خَلَقَ الأَرْوَاحَ قَبْلَ الأَجْسَاد بأَلْفَیْ عَامٍ فَأَسْکَنَهَا الْهَوَاءَ، فَمَا تَعَارَفَ منْهَا هُنَالکَ ائْتَلَفَ فی الدُّنْیَا وَمَا تَنَاکَرَ منْهَا هُنَاکَ اخْتَلَفَ فی الدُّنْیَا.
4- معانی الأخبار 108 ح1: قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنَّ اللَّهَ (تبارک و تعالی) خَلَقَ الأَرْوَاحَ قَبْلَ الأَجْسَاد بأَلْفَیْ عَامٍ، فَجَعَلَ أَعْلاهَا وَأَشْرَفَهَا أَرْوَاحَ مُحَمَّد وَعَلیٍّ وَفَاطمَةَ وَالْحَسَن وَالْحُسَیْن وَالأَئمَّة بَعْدَهُمْ، فَعَرَضَهَا عَلَی السَّمَاوَات وَالأَرْض وَالْجبَال، فَغَشیَهَا نُورُهُم ...، فَأَیُّکُمْ یَحْملُهَا بأَثْقَالَهَا وَیَدَّعیهَا لنَفْسه دُونَ خَیْرَاتی، فَأَبَت السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ وَالْجبَالُ أَنْ یَحْملْنَهَا.
(78) 1- بصائر الدّرجات 91 ح8: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: أَخْرَجَ اللَّهُ منْ ظَهْر آدَمَ ذُرّیَّتَهُ إلَی یَوْم الْقیَامَة، فَخَرَجُوا کَالذَّرّ فَعَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ وَلَوْ لا ذَلکَ لَمْ یَعْرفْ أَحَدٌ رَبَّهُ، ثُمَّ قَالَ (عزوجل): {أَلَسْتُ برَبّکُمْ قَالَوا بَلَی} وَإنَّ هَذَا مُحَمَّد رَسُولی وَعَلیٌّ أَمیرُ الْمُؤمنینَ خَلیفَتی وَأَمینی.
2- مشارق أنوار الیقین 260: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَنَا آخذُ العَهْد عَلَی الأَرْوَاح فی الأَزَل، أَنَا المُنَادی لَهُم أَلَسْتُ برَبّکُم بأَمْر قَیُّوم لَمْ یَزَلْ، أَنَا کَلمَةُ اللَّه النَّاطقَة فی خَلْقه، أَنَا آخذُ العَهْد عَلَی جَمیع الخَلاَئق فی الصَّلَوَات.
3- الکافی 1/436 ح1: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ: إنَّ اللَّهَ أَخَذَ میثَاقَ شیعَتنَا بالْوَلایَة وَهُمْ ذَرٌّ یَوْمَ أَخَذَ الْمیثَاقَ عَلَی الذَّرّ وَالإقْرَارَ لَهُ بالرُّبُوبیَّة وَلمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) بالنُّبُوَّة.
(80) 1- علل الشرائع 1/141 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ أَصْبَحَ یَجدُ بَرْدَ حُبّنَا عَلَی قَلْبه فَلْیَحْمَد اللَّهَ عَلَی بَادئ النّعَم، قیلَ: وَ مَا بَادئُ النّعَم؟ قَالَ: طیبُ الْمَوْلد.
2- علل الشرائع 1/141ح3: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): یَا عَلیُّ! مَنْ أَحَبَّنی وَأَحَبَّکَ وَأَحَبَّ الأَئمَّةَ منْ وُلْدکَ فَلْیَحْمَد اللَّهَ عَلَی طیب مَوْلده، فَإنَّهُ لا یُحبُّنَا إلاَّ مَنْ طَابَتْ ولادَتُهُ وَلا یُبْغضُنَا إلاَّ مؤمن خَبُثَتْ ولادَتُه.
3- علل الشرائع 1/142ح6: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): لا یُبْغضُکُمْ إلاَّ ثَلاثَةٌ؛ وَلَدُ زنًا وَمُنَافقٌ وَمَنْ حَمَلَتْ به أُمُّهُ وَهیَ حَائض.
(81) 1- بصائر الدّرجات 115 ح22: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَر (علیهما السلام): مَا منْ مَلَکٍ یُهْبطُهُ اللَّهُ فی أَمْرٍ إلاَّ بَدَأَ بالإمَام فَعَرَضَ ذَلکَ عَلَیْه.
2- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.
(82) الکافی 6/13 ح4: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ (عزوجل) إذَا أَرَادَ أَنْ یَخْلُقَ النُّطْفَةَ الَّتی ممَّا أَخَذَ عَلَیْهَا الْمیثَاقَ فی صُلْب آدَمَ أَوْ مَا یَبْدُو لَهُ فیه وَیَجْعَلَهَا فی الرَّحم حَرَّکَ الرَّجُلَ للْجمَاع
ص:192
وَأَوْحَی إلَی الرَّحم أَن افْتَحی بَابَک حَتَّی یَلجَ فیک خَلْقی وَقَضَائیَ النَّافذُ وَقَدَری، فَتَفْتَحُ الرَّحمُ بَابَهَا فَتَصلُ النُّطْفَةُ إلَی الرَّحم فَتَرَدَّدُ فیه أَرْبَعینَ یَوْماً، ثُمَّ تَصیرُ عَلَقَةً أَرْبَعینَ یَوْماً، ثُمَّ تَصیرُ مُضْغَةً أَرْبَعینَ یَوْماً ثُمَّ تَصیرُ لَحْماً تَجْری فیه عُرُوقٌ مُشْتَبکَةٌ.
ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ مَلَکَیْن خَلاَّقَیْن یَخْلُقَان فی الأَرْحَام مَا یَشَاءُ اللَّهُ فَیَقْتَحمَان فی بَطْن الْمَرْأَة منْ فَم الْمَرْأَة فَیَصلان إلَی الرَّحم وَفیهَا الرُّوحُ الْقَدیمَةُ الْمَنْقُولَةُ فی أَصْلاب الرّجَال وَأَرْحَام النّسَاء فَیَنْفُخَان فیهَا رُوحَ الْحَیَاة وَالْبَقَاء وَیَشُقَّان لَهُ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَجَمیعَ الْجَوَارح وَجَمیعَ مَا فی الْبَطْن بإذْن اللَّه، ثُمَّ یُوحی اللَّهُ إلَی الْمَلَکَیْن اکْتُبَا عَلَیْه قَضَائی وَقَدَری وَنَافذَ أَمْری وَاشْتَرطَا لیَ الْبَدَاءَ فیمَا تَکْتُبَان، فَیَقُولان: یَا رَبّ! مَا نَکْتُبُ؟ فَیُوحی اللَّهُ إلَیْهمَا أَن ارْفَعَا رَءُوسَکُمَا إلَی رَأْس أُمّه فَیَرْفَعَان رُءُوسَهُمَا فَإذَا اللَّوْحُ یَقْرَعُ جَبْهَةَ أُمّه فَیَنْظُرَان فیه فَیَجدَان فی اللَّوْح صُورَتَهُ وَزینَتَهُ وَأَجَلَهُ وَمیثَاقَهُ شَقیّاً أَوْ سَعیداً وَجَمیعَ شَأْنه.
(83) علل الشرائع 2/584 ح28: عَن الْمُفَضَّل بْن عُمَر، قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَر بْنَ مُحَمَّد (علیه السلام) عَن الْطّفْل یَضْحَکُ منْ غَیْر عَجَبٍ وَیَبْکی منْ غَیْر أَلَمٍ؟ فَقَالَ: یَا مُفَضَّلُ! مَا منْ طفْلٍ إلاَّ وَهُوَ یَرَی الإمَامَ وَیُنَاجیه فَبُکَاؤُهُ لغَیْبَة الْإمَام عَنْهُ وَضَحکُهُ إذَا أَقْبَلَ عَلَیْه حَتَّی إذَا أُطْلقَ لسَانُهُ أُغْلقَ ذَلکَ الْبَابُ عَنْهُ وَضُربَ عَلَی قَلْبه بالنّسْیَان.
(84) 1- المزار للمفید 7: عَنْ صَاحب الزَّمَان (علیه السلام) قَالَ: إنَّا یُحیطُ علْمُنَا بأَنْبَائکُمْ وَلا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْ ءٌ منْ أَخْبَارکُم.
2- الاحتجاج 2/322: توقیعُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): إنَّا غَیْرُ مُهْملیْنَ لمُراعَاتکُمْ وَ لا نَاسیْنَ لذکْرکُمْ.
(86) المزار للمشهدی 485: زیارَةُ مَولایَ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام)، زیارَة الشُّهَدَاء: فَلَئنْ أَخَّرَتْنی الدُّهُورُ وَعَاقَنی عَنْ نَصْرکَ الْمَقْدُورُ وَلَمْ أَکُنْ لمَنْ حَارَبَکَ مُحَارباً وَلمَنْ نَصَبَ لَکَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصباً، فَلأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَمَسَاءً وَ لأَبْکیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوع دَماً؛ حَسْرَةً عَلَیْکَ وَتَأَسُّفاً عَلَی مَا دَهَاکَ وَتَلَهُّفاً حَتَّی أَمُوتَ بلَوْعَة الْمُصَاب وَغُصَّة الاکْتیَاب.
(87) تفسیر العیّاشی 2/205 ح16: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: مَا منْ عَبْدٍ إلاَّ وَمَعَهُ مَلَکَان یَحْفَظَانه، فَإذَا جَاءَ الأَمْرُ منْ عنْد اللَّه خَلَّیَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ أَمْر اللَّه.
(88) 1- کمال الدین وتمام النعمة 260 ح5: عَن الْباقر (علیهما السلام): بهمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَعْمَرُ بلادَهُ، وَبهمْ یُنْزلُ الْقَطْرَ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.
2- الکافی 1/144 ح5: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): بنَا أَثْمَرَت الأَشْجَارُ، وَأَیْنَعَت الثّمَارُ، وَجَرَت الأَنْهَارُ وَبنَا یَنْزلُ غَیْثُ السَّمَاء، وَیَنْبُتُ عُشْبُ الأَرْض.
(89) 1- کمال الدین 441 ح12: عَنْ صاحب الزَّمان (علیه السلام) قَالَ: بی یَدْفَعُ اللَّهُ (عزوجل) الْبَلاءَ عَنْ أَهْلی وَشیعَتی.
ص:193
2- الإمامة والتبصرة 103 ح92: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ اللَّه تعالی: أُولَئکَ أَوْلیَائی حَقّاً بهمْ أَدْفَعُ کُلَّ فتْنَةٍ عَمْیَاءَ حنْدسٍ وَبهمْ أَکْشفُ الزَّلازلَ وَأَدْفَعُ الآصَارَ وَالأَغْلالَ.
3- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیارَة الْجَامعَة: بکُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ منَ الذُّلّ، وَفَرَّجَ عَنَّا غَمَرَات الْکُرُوب، وَأَنْقَذَنَا منْ شَفَا جُرُف الْهَلَکَات وَمنَ النَّار.
(90) 1- مشارق أنوار الیقین 236: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تعالی: خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَالآخرَةَ لأَجْلهم.
2- عیون المعجزات 69: قَالَ الْباقرُ (علیه السلام): لَوْ لا نَحْنُ لَمْ یَخْلُق اللَّهُ تعالی سَمَاءً وَلا أَرْضاً وَ لاَ جَنَّةً وَلا نَاراً وَلا شَمْساً وَلا قَمَراً وَلا جنّاً وَلا إنْساً.
(91) 1- بصائر الدّرجات 82 ح10: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: بنَا نَزَلَ الرَحْمَة.
2- إعلام الوری 2/184: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: بهمْ یَرْزُقُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَنْزلُ الْقَطْرُ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تَخْرُجُ بَرَکَاتُ الأَرْض.
(92) 1- الکافی 1/408 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): الدُّنْیَا وَمَا فیهَا للَّه (تبارک و تعالی) وَلرَسُوله وَلَنَا.
2- الثاقب فی المناقب 417 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): إنّ الأَرْضَ ومَنْ عَلَیْهَا للَّه تعالی وَلرَسُوله وَلْلإمَام منْ بَعْد رَسُوله.
(93) الکافی 4/578 ح2: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ، وَمَنْ جَهلَهُمْ فَقَدْ جَهلَ اللَّهَ.
(94) 1- بصائر الدّرجات 115 ح22: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَر (علیهما السلام): مَا منْ مَلَکٍ یُهْبطُهُ اللَّهُ فی أَمْرٍ إلاَّ بَدَأَ بالإمَام فَعَرَضَ ذَلکَ عَلَیْه، وَإنَّ مُخْتَلَفَ الْمَلائکَة منْ عنْد اللَّه تعالی إلَی صَاحب هَذَا الأَمْر.
2- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.
3- بحار الأنوار 27/36: قَالَ أَمیرُ المُؤمنینَ (علیه السلام): وَالَّذی رَفَعَ السَّمَاءَ بغَیْر عَمَدٍ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ رَامَ أَنْ یَزُولَ منْ مَکَانه بقَدْر نَفَسٍ وَاحدٍ لَمَا زَالَ حَتَّی آذَنَ لَهُ، وَکَذَلکَ یَصیرُ حَالُ وَلَدیَ الْحَسَن وَبَعْدَهُ الْحُسَیْنُ وَتسْعَةٌ منْ وُلْد الْحُسَیْن تَاسعُهُمْ قَائمُهُم.
(95) معانی الأخبار 523 ح13: عَنْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): مَا السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ فی الْکُرْسیّ إلاَّ کَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فی أَرْض فَلاةٍ وَفَضْلُ الْعَرْش عَلَی الْکُرْسیّ کَفَضْل الْفَلاة عَلَی تلْکَ الْحَلْقَة.
(96) 1- المزار للمشهدی 587: زیَارَتُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه عَلَی مَنْ فی الأَرْض وَ السَّمَاء، أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحُجَّةُ عَلَی مَنْ مَضَی وَمَنْ بَقی.
2- روضة الواعظین 199: قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیهما السلام): نَحْنُ حُجَجُ اللَّه عَلَی الْعَالَمین.
(97) مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه،
ص:194
وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.
(98) 1- علل الشرائع 1/276 ح1: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ للَّه تعالی مَلائکَةً وَکَّلَهُمْ بنَبَات الأَرْض منَ الشَّجَر وَالنَّخْل فَلَیْسَ منْ شَجَرَةٍ وَلا نَخْلَةٍ إلاَّ وَمَعَهَا مَلَکٌ منَ اللَّه یَحْفَظُهَا وَمَا کَانَ فیهَا وَلَوْلا أَنَّ مَعَهَا مَنْ یَمْنَعُهَا لأَکَلَهَا السّبَاعُ وَهَوَامُّ الأَرْض إذَا کَانَ فیهَا ثَمَرُهَا قَالَ وَإنَّمَا نَهَی رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) أَنْ یَضْربَ أَحَدٌ منَ الْمُسْلمینَ خَلاهُ تَحْتَ شَجَرَةٍ أَوْ نَخْلَةٍ قَدْ أَثْمَرَتْ لمَکَان الْمَلائکَة الْمُوَکَّلینَ بهَا قَالَ وَلذَلکَ یَکُونُ الشَّجَرُ وَالنَّخْلُ أُنْساً إذَا کَانَ فیه حَمْلُهُ؛ لأَنَّ الْمَلائکَةَ تَحْضُرُه.
2- علل الشرائع 2/463 ح8: عَنْ عَلی (علیه السلام) قَالَ: لَیْسَ منْ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ إلاَّ وَمَعَهَا مَلَکٌ یَضَعَهَا مَوْضعَهَا.
(99) 1- الکافی 1/407 ح8: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): الإمَامُ کَالْوَالد الرَّحیم.
2- بصائر الدّرجات 285 ح15: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه لإنَّا أَرْحَمُ بکُمْ منْکُمْ بأَنْفُسکُم.
3- الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ وَالْوَالدُ الشَّفیقُ وَالأَخُ الشَّقیقُ وَالأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.
4- الخصال 527 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ، أَشْفَقَ عَلَیْهمْ (شیعتنا) منْ آبَائهمْ وَأُمَّهَاتهم.
(100) الکافی 1/249 ح5: عَنْ عَلیّ (صلوات الله علیه) قَالَ: مَا اجْتَمَعَ التَّیْمیُّ وَالْعَدَویُّ عنْدَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَهُوَ یَقْرَأُ: {إنَّا أَنْزَلْنَاهُ} بتَخَشُّعٍ وَبُکَاءٍ فَیَقُولان: مَا أَشَدَّ رقَّتَکَ لهَذه السُّورَة؟ فَیَقُولُ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): لمَا رَأَتْ عَیْنی وَوَعَی قَلْبی وَلمَا یَرَی قَلْبُ هَذَا منْ بَعْدی، فَیَقُولان: وَمَا الَّذی رَأَیْتَ وَمَا الَّذی یَرَی؟ قَالَ: فَیَکْتُبُ لَهُمَا فی التُّرَاب: {تَنَزَّلُ الْمَلائکَةُ وَالرُّوحُ فیها بإذْن رَبّهمْ منْ کُلّ أَمْرٍ}.
قَالَ: ثُمَّ یَقُولُ: هَلْ بَقیَ شَیْ ءٌ بَعْدَ قَوْله (عزوجل): {کُلّ أَمْرٍ} فَیَقُولان: لا، فَیَقُولُ: هَلْ تَعْلَمَان مَن الْمُنْزَلُ إلَیْه بذَلکَ؟ فَیَقُولان: أَنْتَ یَا رَسُولَ اللَّه! فَیَقُولُ: نَعَمْ، فَیَقُولُ: هَلْ تَکُونُ لَیْلَةُ الْقَدْر منْ بَعْدی؟ فَیَقُولان: نَعَمْ، قَالَ: فَیَقُولُ: فَهَلْ یَنْزلُ ذَلکَ الأَمْرُ فیهَا؟ فَیَقُولان: نَعَمْ، قَالَ: فَیَقُولُ: إلَی مَنْ؟ فَیَقُولان: لا نَدْری، فَیَأْخُذُ برَأْسی وَیَقُولُ: إنْ لَمْ تَدْریَا فَادْریَا هُوَ هَذَا منْ بَعْدی، قَالَ: فَإنْ کَانَا لَیَعْرفَان تلْکَ اللَّیْلَةَ بَعْدَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) منْ شدَّة مَا یُدَاخلُهُمَا منَ الرُّعْب.
ص:195
(101) 1- الکافی 1/247 ح2: عَنْ عَلیّ بْن أَبی طَالب (علیه السلام) قَالَ: إنَّ لَیْلَةَ الْقَدْر فی کُلّ سَنَةٍ وَإنَّهُ یَنْزلُ فی تلْکَ اللَّیْلَة أَمْرُ السَّنَة وَإنَّ لذَلکَ الأَمْر وُلاةً بَعْدَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقُلْتَ: مَنْ هُمْ؟ فَقَالَ: أَنَا وَأَحَدَ عَشَرَ منْ صُلْبی أَئمَّةٌ مُحَدَّثُون.
2- تفسیر القمّی 2/290: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) قَالَ: لا تَخْفَی عَلَیْنَا لَیْلَةُ الْقدْر إنَّ الْمَلائکَةَ یُطیفُونَ بنَا فیهَا.
(102) الکافی 1/252 ح8: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا تَنَزَّلُ الْمَلائکَةُ وَالرُّوحُ فی لَیْلَة الْقَدْر بالْحُکْم الَّذی یَحْکُمُ به بَیْنَ الْعبَاد، قَالَ السَّائلُ: وَمَا کَانُوا عَلمُوا ذَلکَ الْحُکْمَ؟! قَالَ: بَلَی قَدْ عَلمُوهُ وَلَکنَّهُمْ لا یَسْتَطیعُونَ إمْضَاءَ شَیْ ءٍ منْهُ حَتَّی یُؤْمَرُوا فی لَیَالی الْقَدْر کَیْفَ یَصْنَعُونَ إلَی السَّنَة الْمُقْبلَة.
(103) 1- بصائر الدّرجات 395 ح5: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُریدُ.
2- مشارق أنوار الیقین 179: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: هُمْ قُدْرَةُ الرَّبّ وَمَشیئَتُه.
(106) الکافی 4/66 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ: إنَّ فیه تُقَسَّمُ الأَرْزَاقُ وَتُکْتَبُ
الآجَالُ، وَفیه یُکْتَبُ وَفْدُ اللَّه الَّذینَ یَفدُونَ إلَیْه، وَفیه لَیْلَةٌ الْعَمَلُ فیهَا خَیْرٌ منَ الْعَمَل فی أَلْف شَهْر.
(107) الکافی 1/288 ح3: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) فی قَوْل اللَّه (عزوجل): {إنَّما وَلیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا} قَالَ: إنَّمَا یَعْنی: أَوْلَی بکُمْ أَیْ أَحَقُّ بکُمْ وَبأُمُورکُمْ وَأَنْفُسکُمْ وَأَمْوَالکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا یَعْنی: عَلیّاً وَ أَوْلادَهُ الأَئمَّةَ (علیهم السلام) إلَی یَوْم الْقیَامَة.
(108) 1- الخصال 527 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (صلوات الله علیه) قَالَ: الإمَامُ، أَشْفَقُ عَلَیْهمْ (شیعتنا) منْ آبَائهمْ وَأُمَّهَاتهم.
2- الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ، الأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.
3- بحار الأنوار 64/126 ح27: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قُلُوبُنَا تَعْطف عَلَیْهمْ (شیعتنا) کَعَطْف الْوَالد عَلَی الْوَلَد.
(109) الیقین 318: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) وَهُوَ یَقُول: أَمْنٌ لمَن الْتَجَأَ إلَیْهمْ، وَأَمَانٌ لمَنْ تَمَسَّکَ بهم.
(110) تفسیر القمّی 1/365: قَولُه: {الَّذینَ آمَنُوا وَتَطْمَئنُّ قُلُوبُهُمْ بذکْر اللَّه} قَالَ (علیه السلام): الَّذینَ آمَنُوا: الشّیعَةُ، وَذکْرُ اللَّه: أَمیرُ الْمُؤمنینَ وَالأَئمَّة (علیهم السلام).
(111) بحار الأنوار 91/36 ح23: فی زیارَة آل یَاسین: السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الإمَامُ الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُول.
(112) کمال الدین وتمام النعمة 260 ح5: عَن الْباقر (علیهما السلام): بهمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَعْمَرُ بلادَهُ، وَبهمْ یُنْزلُ الْقَطْرَ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.
ص:196
(113) 1- تفسیر العیّاشی 1/153 ح510: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّهُ لَیْسَ شَیْ ءٌ إلاَّ وَ قَدْ وُکّلَ به مَلَکٌ غَیْرُ الصَّدَقَة.
2- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.
(114) 1- المزار للمفید 7: عَنْ صَاحب الزَّمَان (علیه السلام) قَالَ: إنَّا یُحیطُ علْمُنَا بأَنْبَائکُمْ وَلا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْ ءٌ منْ أَخْبَارکُم.
2- الهدایة الکبری 170: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ یَرَی الأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا، وَلاَ یَخْفَی عَلَیْه منْ أعْمَالهمْ شَیْءٌ.
(115) 1- تأویل الآیات 2/852 ح8: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): نَحْنُ الَّذینَ أَنْقَذَ اللَّهُ النَّاسَ بنَا منَ الضَّلالَة.
2- بحار الأنوار 99/187: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الدَّالُّونَ عَلَی الْهُدَی.
(116) 1- بصائر الدّرجات 446 ح16: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: تُعْرَضُ الأَعْمَالُ یَوْمَ الْخَمیس عَلَی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَعَلَی الأَئمَّة (علیهم السلام).
2- بصائر الدّرجات 464 ح5: قَالَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیَّ کُلَّ إثْنَیْن وَخَمیسٍ، فَمَا کَانَ منْ حَسَنٍ حَمدْتُ اللَّهَ عَلَیْه وَمَا کَانَ منْ سَیّئٍ اسْتَغْفَرْتُ لَکُم.
(117) 1- المزار للمشهدی 586: زیَارَتُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): أَشْهَدُ أَنَّ بوَلایَتکَ تُقْبَلُ الأَعْمَالُ وَتُزَکَّی الأَفْعَالُ وَتُضَاعَفُ الْحَسَنَاتُ وَتُمْحَی السَّیّئَاتُ، فَمَنْ جَاءَ بوَلایَتکَ وَاعْتَرَفَ بإمَامَتکَ قُبلَتْ أَعْمَالُهُ وَصُدّقَتْ أَقْوَالُهُ وَتَضَاعَفَتْ حَسَنَاتُهُ وَمُحیَتْ سَیّئَاتُهُ، وَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلایَتکَ وَجَهلَ مَعْرفَتَکَ وَاسْتَبْدَلَ بکَ غَیْرَکَ کَبَّهُ اللَّهُ عَلَی منْخَره فی النَّار وَلَمْ یَقْبَل اللَّهُ لَهُ عَمَلاً وَلَمْ یُقمْ لَهُ یَوْمَ الْقیَامَة وَزْناً.
2- من لا یحضره الفقیه 2/616: فی الزیَارَة الْجَامعَة: بمُوَالاتکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالمَ دیننَا ...، بمُوَالاتکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَة.
(118) کمال الدین 252 ح2: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): قَالَ اللَّهُ (عزوجل): أَنَّ عَبْداً عَبَدَنی حَتَّی یَنْقَطعَ وَیَصیرَ کَالشَّنّ الْبَالی ثُمَّ أَتَانی جَاحداً لوَلایَتهمْ مَا أَسْکَنْتُهُ جَنَّتی وَلا أَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشی.
(119) الغیبة للطوسی 387 ح351: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إذا أرادَ اللَّهُ أَمْراً عَرَضَهُ عَلی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) وَسائر الأئمّة وَاحداً بَعْدَ وَاحدٍ إلَی أنْ یَنْتَهیَ إلَی صَاحب الزَّمَان (علیه السلام) ثُمَّ یَخْرُجُ إلَی الدُنْیا، وَإذا أرادَ الْمَلائکةُ أن یَرْفَعُوا إلَی اللَّه (عزوجل) عَمَلاً عَرَضَ علَی صَاحب الزَّمَان (علیه السلام)، ثُمَّ یَخْرُجُ علی واحدٍ بَعْدَ واحدٍ إلَی أَنْ یَعْرضَ علَی رَسُول
ص:197
اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، ثُمَّ یَعْرضُ عَلَی اللَّه (عزوجل)، فَمَا نَزَلَ منَ اللَّه فَعَلَی أَیْدیْهمْ، وما عَرَجَ إلَی اللَّه فَعَلَی أَیْدیْهمْ.
(120) الکافی 3/363 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا أُمرْنَا بالنَّافلَة لیَتمَّ لَهُمْ بهَا مَا نَقَصُوا منَ الْفَریضَة.
(121) بحار الأنوار 99/99: فی زیارته (عجل الله تعالی فرجه الشریف): مَنْ جَاءَ بوَلایَتکَ وَاعْتَرَفَ بإمَامَتکَ قُبلَتْ أَعْمَالُه.
(122) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: یَا وَلیَّ اللَّه! إنَّ بَیْنی وَبَیْنَ اللَّه (عزوجل) ذُنُوباً لا یَأْتی عَلَیْهَا إلاَّ رضَاکُمْ، فَبحَقّ مَن ائْتَمَنَکُمْ عَلَی سرّه وَاسْتَرْعَاکُمْ أَمْرَ خَلْقه وَقَرَنَ طَاعَتَکُمْ بطَاعَته لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبی وَکُنْتُمْ شُفَعَائی.
2- المزار للمشهدی 586: زیارَة أُخْرَی لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): مَوْلایَ وَقَفْتُ فی زیَارَتکَ مَوْقفَ الْخَاطئینَ النَّادمینَ الْخَائفینَ منْ عقَاب رَبّ الْعَالَمینَ، وَقَد اتَّکَلْتُ عَلَی شَفَاعَتکَ وَرَجَوْتُ بمُوَالاتکَ وَشَفَاعَتکَ مَحْوَ ذُنُوبی وَسَتْرَ عُیُوبی وَمَغْفرَةَ زَلَلی، فَکُنْ لوَلیّکَ یَا مَوْلایَ عنْدَ تَحْقیق أَمَله وَاسْأَل اللَّهَ غُفْرَانَ زَلَله، فَقَدْ تَعَلَّقَ بحَبْلکَ وَتَمَسَّکَ بوَلایَتکَ وَتَبَرَّأَ منْ أَعْدَائک.
(123) الکافی 2/279 ح9: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): مَا منْ عَبْدٍ إلاَّ وَعَلَیْه أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّی یَعْمَلَ أَرْبَعینَ کَبیرَةً، فَإذَا عَملَ أَرْبَعینَ کَبیرَةً انْکَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ، فَیُوحی اللَّهُ إلَیْهمْ أَن اسْتُرُوا عَبْدی بأَجْنحَتکُمْ، فَتَسْتُرُهُ الْمَلائکَةُ بأَجْنحَتهَا.
قَالَ: فَمَا یَدَعُ شَیْئاً منَ الْقَبیح إلاَّ قَارَفَهُ حَتَّی یَمْتَدحَ إلَی النَّاس بفعْله الْقَبیح، فَیَقُولُ الْمَلائکَةُ: یَا رَبّ! هَذَا عَبْدُکَ مَا یَدَعُ شَیْئاً إلاَّ رَکبَهُ وَإنَّا لَنَسْتَحْیی ممَّا یَصْنَعُ، فَیُوحی اللَّهُ (عزوجل) إلَیْهمْ أَن ارْفَعُوا أَجْنحَتَکُمْ عَنْهُ، فَإذَا فُعلَ ذَلکَ أَخَذَ فی بُغْضنَا أَهْلَ الْبَیْت، فَعنْدَ ذَلکَ یَنْهَتکُ ستْرُهُ فی السَّمَاء وَستْرُهُ فی الأَرْض، فَیَقُولُ الْمَلائکَةُ: یَا رَبّ! هَذَا عَبْدُکَ قَدْ بَقیَ مَهْتُوکَ السّتْر فَیُوحی اللَّهُ (عزوجل) إلَیْهمْ لَوْ کَانَتْ للَّه فیه حَاجَةٌ مَا أَمَرَکُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنحَتَکُمْ عَنْه.
(124) تفسیر فرات الکوفی 348 ح474: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: بنَا یُقیلُ اللَّهُ عَثْرَتَکُمْ وَبنَا یَغْفرُ اللَّهُ ذُنُوبَکُم.
(125) الأمالی للصدوق 709 ح9: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: مَنْ کُنَّا شُفَعَاءَهُ نَجَا وَلَوْ کَانَ عَلَیْه مثْلُ وزْر الثَّقَلَیْن الْجنّ وَالإنْس.
(126) 1- الغیبة للطوسی 387 ح351: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إذَا أَرَادَ الْمَلائکَةُ أَنْ یَرْفَعُوا إلَی اللَّه (عزوجل) عَمَلاً عُرضَ عَلَی صَاحب الزَّمَان.
2- المناقب آل أبی طالب 3/452: قَالَ الرّضَا (علیه السلام): إنَّا مَعَاشرَ الأَئمَّة تُعْرَضُ عَلَیْنَا أَعْمَالُ
ص:198
شیعَتنَا صَبَاحاً وَمَسَاءً، فَمَا کَانَ منَ التَّقْصیر فی أَعْمَالهمْ سَأَلْنَا اللَّهَ تعالی الصَّفْحَ لصَاحبه وَمَا کَانَ منَ الْعُلُوّ سَأَلْنَا اللَّهَ الشُّکْرَ لصَاحبه.
(127)1- الکافی 2/468 ح3: قَالَ النَّبی (صلی الله علیه و آله و سلم) لأَصْحَابه: أَلا أَدُلُّکُمْ عَلَی سلاحٍ یُنْجیکُمْ منْ أَعْدَائکُمْ وَیُدرُّ أَرْزَاقَکُمْ؟ قَالَوا: بَلَی، قَالَ: تَدْعُونَ رَبَّکُمْ باللَّیْل وَالنَّهَار، فَإنَّ سلاحَ الْمُؤْمن الدُّعَاء.
2- الکافی 2/468 ح5: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: عَلَیْکُمْ بسلاح الأَنْبیَاء، فَقیلَ: وَمَا سلاحُ الأَنْبیَاء؟ قَالَ: الدُّعَاءُ.
(128) 1- تحف العقول 280: قَالَ الْباقرُ (علیه السلام): الْمُؤْمنُ منْ دُعَائه عَلَی ثَلاثٍ: إمَّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ، وَإمَّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ، وَإمَّا أَنْ یُدْفَعَ عَنْهُ بَلاءٌ یُریدُ أَنْ یُصیبَه.
2- عدّة الداعی 34 ح8: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ الدُّعَاءُ مُخُّ الْعبَادَة، وَمَا منْ مُؤْمنٍ یَدْعُو اللَّهَ إلاَّ اسْتَجَابَ لَهُ؛ إمَّا أَنْ یُعَجّلَ لَهُ فی الدُّنْیَا، أَوْ یُؤَجّلَ لَهُ فی الآخرَة، وَإمَّا أَنْ یُکَفّرَ عَنْهُ منْ ذُنُوبه بقَدْر مَا دَعَا مَا لَمْ یَدْعُ بمَأْثَمٍ.
(129) 1- مکارم الأخلاق 270: عَنْ أَبی الْحَسَن مُوسَی (علیه السلام) قَالَ: عَلَیْکُمْ بالدُّعَاء، فَإنَّ الدُّعَاءَ وَالطَّلَبَ إلَی اللَّه یَرُدُّ الْبَلاءَ وَقَدْ قُدّرَ وَقُضیَ فَلَمْ یَبْقَ إلاَّ إمْضَاؤُهُ، فَإنَّه إذَا دُعیَ اللَّهُ وَسُئلَ صُرفَ الْبَلاءُ صَرْفَةً.
2- مکارم الأخلاق 271: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): عَلَیْکَ بالدُّعَاء فَإنَّ فیه شفَاءً منْ کُلّ دَاء.
(130) 1- تحف العقول 282: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): مَا منْ شَیْ ءٍ أَحَبَّ إلَی اللَّه منْ أَنْ یُسْأَل.
2- مکارم الأخلاق 270: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ تعالی یَعْلَمُ مَا یُریدُ الْعَبْدُ إذَا دَعَا وَلَکنَّ یُحبُّ أَنْ یُبَثَّ إلَیْه الْحَوَائجُ.
3- عدّة الدّاعی 35: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم): وَأَمَّا أَعْجَزُ النَّاس فَمَنْ عَجَزَ عَن الْدُّعَاء.
(131) 1- بصائر الدّرجات 279 ح1: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: لَیْسَ منْ مُؤْمنٍ یَدْعُو إلاَّ أَمَّنَّا لدُعَائه، وَلا یَسْکُتُ إلاَّ دَعَوْنَا لَه.
2- بصائر الدّرجات 280 ح2: عَنْ عُمَر بْن إسْحَاق، قَالَ: قَالَ عَلیّ (علیه السلام): إنَّا نَدْعُو لَکُمْ فَتَدعُونَ فَنُؤَمّنُ قَالَ عُمَر: قَدْ عَرَفْتُ مَا قُلْتَ وَلَکنْ کَیْفَ نَدْعُو فَتُؤَمّنُ؟ فَقَالَ: إنَّا سَوَاءٌ عَلَیْنَا الْبَادی وَالْحَاضر.
(132) المزار للمشهدی 573: فی دُعَاء النُّدْبَة: أَیْنَ بَابُ اللَّه الَّذی منْهُ یُؤْتَی، أَیْنَ وَجْهُ اللَّه الَّذی إلَیْه تَتَوَجَّهُ الأوّلیَاءُ، أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصلُ بَیْنَ الأَرْض وَالسَّمَاء.
(133) 1- بصائر الدّرجات 115 ح22: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَر (علیهما السلام): مَا منْ مَلَکٍ یُهْبطُهُ اللَّهُ فی أَمْرٍ إلاَّ بَدَأَ بالإمَام فَعَرَضَ ذَلکَ عَلَیْه.
ص:199
2- مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.
(134) الکافی 1/472 ح1: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنّی لأَدْعُو اللَّهَ لمُذْنبی شیعَتنَا فی الْیَوْم وَاللَّیْلَة أَلْفَ مَرَّة.
(136) 1- من لایحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: وَمُقَدّمُکُمْ أَمَامَ طَلبَتی وَحَوَائجی وَإرَادَتی فی کُلّ أَحْوَالی وَأُمُوری.
2- فلاح السّائل 44: أَقُولُ: إذَا کَانَ هَذَا کُلَّهَ فَضْلُ الدُّعَاء لإخْوَانکَ، فَکَیْفَ فَضْلُ الدُّعَاء لسُلْطانکَ الَّذی کَانَ سَبَبُ إمْکَانکَ وَأَنْتَ تَعْتَقدُ أَنْ لَوْلاَهُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نَفْسَکَ وَلاَ أَحَداً منَ الْمُکَّلَفیْنَ فی زَمَانه وزَمَانکَ، وَأَنَّ اللُّطْفَ بوُجُوده صَلَوَاتُ اللَّه عَلَیْه سَبَبٌ لکُلّ مَا أَنْتَ وَغَیْرَکَ فیه وَسَبَبٌ لکُلّ خَیْرٍ تَبْلُغُونَ إلَیْه، فَإیَّاکَ! ثُمَّ إیَّاکَ! أَنْ تَقَدَّمَ نَفْسَکَ أَوْ أَحَداً منَ الْخَلاَئق فی الْوَلاَء وَالدُّعَاء لَهُ بأَبْلَغ الإمْکَان وَاحْضُرْ قَلْبَکَ وَلسَانَکَ فی الدُّعَاء لذَلکَ الْمَوْلَی الْعَظیم الشَّأن.
وَإیَّاکَ! أَنْ تَعْتَقدَ أَنَّنی قُلْتُ هَذَا؛ لأَنَّهُ مُحْتَاجٌ إلَی دُعَائکَ، هَیْهَاتَ! هَیْهَاتَ! أَن اعْتَقَدْتَ هَذَا فَأَنْتَ مَریضٌ فی اعْتقَادکَ وَوَلاَئکَ، بَلْ إنَّمَا قُلْتُ هَذَا لمَا عَرَّفْتُکَ منْ حَقّه الْعَظیم عَلَیْکَ وَإحْسَانه الْجَسیم إلَیْکَ، وَلأَنَّکَ إذَا دَعَوْتَ لَهُ قَبْلَ الدُّعَاء لنَفْسکَ وَلمَنْ یَعُزُّ عَلَیْکَ کَانَ أَقْرَبُ إلَی أَنْ یَفْتَحَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ أَبْوَابَ الإجَابَة بَیْنَ یَدَیْکَ لأَنَّ أَبْوَابَ قَبُول الدَّعَوَات قَدْ غَلَّقْتَهَا أَیُّهَا العَبْدَ بإغْلاَق الْجَنَایَات، فَإذَا دَعَوْتَ لهَذَا الْمَوْلَی الْخَاصّ عنْدَ مَالک الأَحْیَاء وَالأَمْوَات یُوشَکُ أَنْ یَفْتَحَ أَبْوَابَ الإجَابَة لأَجْله فَتَدْخُلَ أَنْتَ فی الدُّعَاء لنَفْسکَ وَلمَنْ تَدْعُو لَهُ فی زُمْرَة فَضْله وَتَتَّسعَ رَحْمَةُ اللَّه جَلَّ جَلالُهُ لَکَ وَکَرَمُهُ وَعنَایَتُهُ بکَ لتُعَلّقَکَ فی الدُّعَاء بحَبْله.
وَلا تَقُلْ فَمَا رَأَیْتُ فُلاناً وَفُلاناً منَ الَّذینَ تَقْتَدی بهمْ منْ شُیُوخکَ بمَا أَقُولُ یَعْمَلُونَ وَمَا وَجَدْتَهُمْ إلاَّ وَهُمْ عَنْ مَوْلَینَا الَّذی أَشَرْتُ إلَیْه (صلوات الله علیه) غَافلُونَ وَلَهُ مُهْمَلُونَ، فَأَقُولُ لَکَ اعْمَلْ بمَا قُلْتُ لَکَ فَهُوَ الْحَقُّ الْوَاضحُ، وَمَنْ أَهْمَلَ مَوْلانَا وَغَفَلَ عَمَّا ذَکَرْتُ عَنْهُ فَهُو وَاللَّه الْغَلَطُ الْفَاضح.
(137) 1- بصائر الدّرجات 104ح4: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) ذَاتَ یَوْمٍ وَعنْدَهُ جَمَاعَةٌ منْ أَصْحَابه: اللَّهُمَّ لَقّنی إخْوَانی - مَرَّتَیْن - فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ منْ أَصْحَابه: أَمَا نَحْنُ إخْوَانَکَ یَا رَسُولَ اللَّه؟! فَقَالَ: لا، إنَّکُمْ أَصْحَابی وَإخْوَانی قَوْمٌ من آخر الزَّمَان آمَنُوا بی وَلَمْ یَرَوْنی لَقَدْ عَرَّفَنیهمُ اللَّهُ بأَسْمَائهمْ وَأَسْمَاء آبَائهمْ منْ قَبْل أَنْ یُخْرجَهُمْ منْ أَصْلاب آبَائهمْ وَأَرْحَام أُمَّهَاتهمْ لأَحَدُهُمْ
ص:200
أَشَدُّ بَقیَّةً عَلَی دینه منْ خَرْط الْقَتَاد فی اللَّیْلَة الظَّلْمَاء أَوْ کَالْقَابض عَلَی جَمْر الْغَضَا أُولَئکَ مَصَابیحُ الدُّجَی یُنْجیهمُ اللَّهُ منْ کُلّ فتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلمَة.
2- الإمامة والتبصرة 126ح127: قَالَ أَبو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنَّ لصَاحب هَذَا الأَمْر غَیْبَةً الْمُتَمَسّکُ فیهَا بدینه کَالْخَارط للْقَتَاد ثُمَّ قَالَ: - هَکَذَا بیَده - ثُمَّ قَالَ: إنَّ لصَاحب هَذَا الأَمْر غَیْبَةً فَلْیَتَّق اللَّهَ عَبْدٌ وَلْیَتَمَسَّکْ بدینه.
3- الخرائج والجرائح 3/1149 ح57: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): سَیَأْتی قَوْمٌ منْ بَعْدکُمْ الرَّجُلُ منْهُمْ لَهُ أَجْرُ خَمْسینَ منْکُمْ، قَالَوا: یَا رَسُولَ اللَّه! نَحْنُ کُنَّا مَعَکَ ببَدْرٍ وَأُحُدٍ وَحُنَیْنٍ وَنَزَلَ فینَا الْقُرْآنُ، فَقَالَ (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّکُمْ لَوْ تَحَمَّلُوا مَا حُمّلُوا لَمْ تَصْبرُوا صَبْرَهُم.
(139) 1- بصائر الدّرجات 486 ح8: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ: نَحْنُ الَّذینَ قَالَ اللَّهُ (عزوجل): {اُدْعُونی أَسْتَجبْ لَکُم}.
2- تفسیر العیّاشی 1/184 ح85: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لا یُحْجَبُ دُعَاؤُنَا عَن اللَّه.
(140) 1- الکافی 2/467 ح8: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَحَبُّ الأَعْمَال إلَی اللَّه (عزوجل) فی الأَرْض الدُّعَاءُ.
2- الکافی 2/468 ح1: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمن وَمَتَی تُکْثرْ قَرْعَ الْبَاب یُفْتَحْ لَکَ.
3- عدّة الدّاعی 24: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أَنَّهُ قَالَ: الدُّعَاءُ مُخُّ الْعبَادَة.
(141) الکافی 1/472 ح1: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنّی لأَدْعُو اللَّهَ لمُذْنبی شیعَتنَا فی الْیَوْم وَاللَّیْلَة أَلْفَ مَرَّة.
(142) بصائر الدّرجات 280 ح2: عَنْ عُمَر بْن إسْحَاق، قَالَ: قَالَ عَلیّ (علیه السلام): إنَّا نَدْعُو لَکُمْ فَتَدعُونَ فَنُؤَمّنُ قَالَ عُمَر: قَدْ عَرَفْتُ مَا قُلْتَ وَلَکنْ کَیْفَ نَدْعُو فَتُؤَمّنُ؟ فَقَالَ: إنَّا سَوَاءٌ عَلَیْنَا الْبَادی وَالْحَاضر.
(143) المزار للمشهدی 573: فی دُعَاء النُّدْبَة: أَیْنَ بَابُ اللَّه الَّذی منْهُ یُؤْتَی، أَیْنَ وَجْهُ اللَّه الَّذی إلَیْه تَتَوَجَّهُ الأوّلیَاءُ، أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصلُ بَیْنَ الأَرْض وَالسَّمَاء.
(144) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیارَة الْجَامعَة: بمُوَالاتکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالمَ دیننَا.
2- تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: لَوْلاهُمْ مَا عُرفَ اللَّهُ وَلا یُدْرَی کَیْفَ یُعْبَدُ الرَّحْمَنُ.
(145) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: لائذٌ عَائذٌ بقُبُورکُمْ مُسْتَشْفعٌ إلَی اللَّه (عزوجل) بکُم.
ص:201
2- الیقین 318: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَهُوَ یَقُول: أَمْنٌ لمَن الْتَجَأَ إلَیْهمْ، وَأَمَانٌ لمَنْ تَمَسَّکَ بهم.
3- مشکاة الأنوار 126: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): إنْ لَجَأَ إلَیْهمْ ذُو حَاجَةٍ منْهُمْ رَحمُوهُ.
(146) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: یَا وَلیَّ اللَّه! إنَّ بَیْنی وَبَیْنَ اللَّه (عزوجل) ذُنُوباً لا یَأْتی عَلَیْهَا إلاَّ رضَاکُمْ، فَبحَقّ مَن ائْتَمَنَکُمْ عَلَی سرّه وَاسْتَرْعَاکُمْ أَمْرَ خَلْقه وَقَرَنَ طَاعَتَکُمْ بطَاعَته لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبی وَکُنْتُمْ شُفَعَائی.
2- المزار للمشهدی 586: زیارَة أُخْرَی لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): مَوْلایَ وَقَفْتُ فی زیَارَتکَ مَوْقفَ الْخَاطئینَ النَّادمینَ الْخَائفینَ منْ عقَاب رَبّ الْعَالَمینَ، وَقَد اتَّکَلْتُ عَلَی شَفَاعَتکَ وَرَجَوْتُ بمُوَالاتکَ وَشَفَاعَتکَ مَحْوَ ذُنُوبی وَسَتْرَ عُیُوبی وَمَغْفرَةَ زَلَلی، فَکُنْ لوَلیّکَ یَا مَوْلایَ عنْدَ تَحْقیق أَمَله وَاسْأَل اللَّهَ غُفْرَانَ زَلَله، فَقَدْ تَعَلَّقَ بحَبْلکَ وَتَمَسَّکَ بوَلایَتکَ وَتَبَرَّأَ منْ أَعْدَائک.
(147) 1- کمال الدین 384 ح1: عَن الْعَسْکَریّ (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه لَیَغیبَنَّ غَیْبَةً لا یَنْجُو فیهَا منَ الْهَلَکَة إلاَّ مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ (عزوجل) عَلَی الْقَوْل بإمَامَته وَوَفَّقَهُ فیهَا للدُّعَاء بتَعْجیل فَرَجه.
2- المزار للمشهدی 655: زیَارَة العَسْکَریَّیْن (علیهما السلام): یَا صَاحبَ الزَّمَان! قَطَعْتُ فی وُصْلَتکَ الْخُلاَّنَ وَهَجَرْتُ لزیَارَتکَ الأَوْطَانَ وَأَخْفَیْتُ أَمْری عَنْ أَهْل الْبُلْدَان لتَکُونَ شَفیعاً لی عنْدَ رَبّکَ وَرَبّی وَإلَی آبَائکَ وَمَوَالیَّ فی حُسْن التَّوْفیق لی وَإسْبَاغ النّعْمَة عَلَیَّ وَسَوْق الإحْسَان إلَیَّ.
(149) الصحیفة السجادیّة 129: وَجَعَلْتَ لَنَا عَدُوّاً یَکیدُنَا، سَلَّطْتَهُ منَّا عَلَی مَا لَمْ تُسَلّطْنَا عَلَیْه منْهُ، أَسْکَنْتَهُ صُدُورَنَا، وَأَجْرَیْتَهُ مَجَاریَ دمَائنَا، لا یَغْفُلُ إنْ غَفَلْنَا، وَلا یَنْسَی إنْ نَسینَا.
(150) 1- مقتضب الأثر 41: فی حَدیثٍ: قَالَ اللَّه تعالی: إنَّهُمْ مَعْدنُ نُوری.
2- بحار الأنوار 74/299 : خَطَبَ أَمیرُ المُؤمنینَ خُطْبَةً بَلیغَةً فی مَدْح رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقاَلَ: فیکَ (رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)) مُسْتَوْدَعُ الأنْوَار.
3- المزار للمشهدی 293: زیَارَةٌ جَامعَةٌ لسَائر الأئمَّة (علیهم السلام): السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئمَّةَ الْمُؤْمنین وَمَعادنَ الْحَقَائق.
4- بصائر الدّرجات 76 ح1: قالَ رسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّا أَهْلَ الْبَیْت مَعْدنُ الْعلْم.
5- تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام) 100: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): هَذَا (أَمیرُ المُؤْمنینَ (علیه السلام)) الْجَامعُ للْمَکَارم الْحَاوی للْفَضَائل.
(151) علل الشرائع 1/9 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: خَرَجَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ (علیهما السلام) عَلَی أَصْحَابه فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَّهَ جَلَّ ذکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعبَادَ إلاّ لیَعْرفُوهُ، فَإذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بعبَادَته عَنْ عبَادَة مَا سوَاهُ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: یَا بْنَ رَسُول اللَّه! بأَبی أَنْتَ وَأُمّی
ص:202
فَمَا مَعْرفَةُ اللَّه؟ قَالَ: مَعْرفَةُ أَهْل کُلّ زَمَانٍ إمَامَهُمُ الَّذی یَجبُ عَلَیْهمْ طَاعَتُهُ.
(152) 1- بصائر الدّرجات 76 ح1: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّا أَهْلَ الْبَیْت أَهْلُ بَیْت الرَّحْمَة.
2- بصائر الدّرجات 285 ح15: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَاللَّه لإنَّا أَرْحَمُ بکُمْ منْکُمْ بأَنْفُسکُم.
3- الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ وَالْوَالدُ الشَّفیقُ وَالأَخُ الشَّقیقُ وَالأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.
(153) الکافی 2/279 ح9: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): مَا منْ عَبْدٍ إلاَّ وَعَلَیْه أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّی یَعْمَلَ أَرْبَعینَ کَبیرَةً، فَإذَا عَملَ أَرْبَعینَ کَبیرَةً انْکَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ، فَیُوحی اللَّهُ إلَیْهمْ أَن اسْتُرُوا عَبْدی بأَجْنحَتکُمْ، فَتَسْتُرُهُ الْمَلائکَةُ بأَجْنحَتهَا.
قَالَ: فَمَا یَدَعُ شَیْئاً منَ الْقَبیح إلاَّ قَارَفَهُ حَتَّی یَمْتَدحَ إلَی النَّاس بفعْله الْقَبیح، فَیَقُولُ الْمَلائکَةُ: یَا رَبّ! هَذَا عَبْدُکَ مَا یَدَعُ شَیْئاً إلاَّ رَکبَهُ وَإنَّا لَنَسْتَحْیی ممَّا یَصْنَعُ، فَیُوحی اللَّهُ (عزوجل) إلَیْهمْ أَن ارْفَعُوا أَجْنحَتَکُمْ عَنْهُ، فَإذَا فُعلَ ذَلکَ أَخَذَ فی بُغْضنَا أَهْلَ الْبَیْت، فَعنْدَ ذَلکَ یَنْهَتکُ ستْرُهُ فی السَّمَاء وَستْرُهُ فی الأَرْض، فَیَقُولُ الْمَلائکَةُ: یَا رَبّ! هَذَا عَبْدُکَ قَدْ بَقیَ مَهْتُوکَ السّتْر فَیُوحی اللَّهُ (عزوجل) إلَیْهمْ لَوْ کَانَتْ للَّه فیه حَاجَةٌ مَا أَمَرَکُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنحَتَکُمْ عَنْه.
(156) تفسیر العیّاشی 2/242 ح14: عَنْ وَهْب بْن جُمَیْعٍ، قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْد اللَّه (علیه السلام) عَنْ قَوْل إبْلیسَ: {رَبّ فَأَنْظرْنی إلی یَوْم یُبْعَثُونَ * قالَ فَإنَّکَ منَ الْمُنْظَرینَ * إلی یَوْم الْوَقْت الْمَعْلُوم} قَالَ لَهُ وَهْبٌ: جُعلْتُ فدَاکَ أَیُّ یَوْمٍ هُوَ؟ قَالَ: یَا وَهْبُ! أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ یَوْمُ یَبْعَثُ اللَّهُ فیه النَّاسَ، إنَّ اللَّهَ أَنْظَرَهُ إلَی یَوْم یَبْعَثُ فیه قَائمَنَا، فَإذَا بَعَثَ اللَّهُ قَائمَنَا کَانَ فی مَسْجد الْکُوفَة وَجَاءَ إبْلیسُ حَتَّی یَجْثُوَ بَیْنَ یَدَیْه عَلَی رُکْبَتَیْه، فَیَقُولُ: یَا وَیْلَهُ منْ هَذَا الْیَوْم فَیَأْخُذُ بنَاصیَته فَیَضْربُ عُنُقَهُ فَذَلکَ یَوْمُ الْوَقْت الْمَعْلُوم.
(157) کمال الدین 441 ح12: عَنْ صاحب الزَّمان (علیه السلام) قَالَ: بی یَدْفَعُ اللَّهُ (عزوجل) الْبَلاءَ عَنْ أَهْلی وَشیعَتی.
(158) بحار الأنوار 99/199: فی زیَارَة الأئمَّة (علیهم السلام): السَّلامُ عَلَی الرَّءُوف الرَّحیم، السَّلامُ عَلَی السَّخیّ الْکَریم.
(159) الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ الأَنیسُ الرَّفیقُ وَالْوَالدُ الشَّفیقُ وَالأَخُ الشَّقیقُ وَالأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.
(160) 1- بصائر الدّرجات 395 ح5: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُریدُ.
2- الهدایة الکبری 226: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ بأَمْر اللَّه یَسیرُ بإذْن اللَّه
ص:203
منَ المَشْرق إلَی المَغْرب فی لَحْظَةٍ وَیعْرُجُ إلَی السَّمَاء وَیَنْزلُ إلَی الأَرْض مَتَی شَاء وَأَرَادَ.
(161) مناقب آل أبی طالب 3/175: عَن الصَّادق (صلوات الله علیه) قَالَ: قَالَ بَعْضُهُمْ للْحَسَن بْن عَلیٍّ (علیهما السلام) فی احْتمَاله الشَّدَائدَ عَنْ مُعَاویَةَ، فَقَالَ (علیه السلام) کَلاماً مَعْنَاه: لَوْ دَعَوْتُ اللَّهَ تعالی لَجَعَلَ الْعرَاقَ شَاماً وَ الشَّامَ عرَاقاً، وَجَعَلَ الْمَرْأَةَ رَجُلاً وَالرَّجُلَ امْرَأَةً، فَقَالَ الشَّامیُّ: وَمَنْ یَقْدرُ عَلَی ذَلکَ؟ فَقَالَ (علیه السلام): انْهَضی أَلا تَسْتَحینَ أَنْ تَقْعُدی بَیْنَ الرّجَال فَوَجَدَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ امْرَأَةً، ثُمَّ قَالَ: وَصَارَتْ عیَالُکَ رَجُلاً وَتُقَاربُکَ وَتَحْملُ عَنْهَا وَتَلدُ وَلَداً خُنْثَی، فَکَانَ کَمَا قَالَ (علیه السلام)، ثُمَّ إنَّهُا تَابَا وَجَاءَا إلَیْه فَدَعَا اللَّهَ تعالی فَعَادَا إلَی الْحَالَة الأُوْلَی.
(162) 1- الخرائج والجرائح 1/296 ح3: قَالَ عَلیُّ بْنُ أَبی حَمْزَةَ: حَجَجْتُ مَعَ الصَّادق (علیه السلام) فَجَلَسْنَا فی بَعْض الطَّریق تَحْتَ نَخْلَةٍ یَابسَةٍ، فَحَرَّکَ شَفَتَیْه بدُعَاءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا نَخْلَةُ! أَطْعمینَا ممَّا جَعَلَ اللَّهُ فیک منْ رزْق عبَاده. قَالَ: فَنَظَرْتُ إلَی النَّخْلَة وَقَدْ تَمَایَلَتْ نَحْوَ الصَّادق (علیه السلام) وَعَلَیْهَا أَعْذَاقَهَا وَفیهَا الرُّطَبُ، قَالَ: ادْنُ فَسَمّ وَکُلْ فَأَکَلْنَا منْهَا رُطَباً أَعْذَبَ رُطَبٍ وَأَطْیَبَهُ، فَإذَا نَحْنُ بأَعْرَابیٍّ یَقُولُ: مَا رَأَیْتُ کَالْیَوْم سحْراً أَعْظَمَ منْ هَذَا!.
فَقَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): نَحْنُ وَرَثَةُ الأَنْبیَاء لَیْسَ فینَا سَاحرٌ وَلا کَاهنٌ بَلْ نَدْعُو اللَّهَ فَیُجیبُ، فَإنْ أَحْبَبْتَ أَنْ أَدْعُوَ اللَّهَ فَیَمْسَخَکَ کَلْباً تَهْتَدی إلَی مَنْزلکَ وَتَدْخُلُ عَلَیْهمْ وَتُبَصْبصُ لأَهْلکَ فَعَلْتُ، قَالَ الأَعْرَابیُّ بجَهْله: بَلَی، فَدَعَا اللَّهَ فَصَارَ کَلْباً فی وَقْته وَمَضَی عَلَی وَجْهه.
فَقَالَ لیَ الصَّادقُ (علیه السلام): اتَّبعْهُ فَاتَّبَعْتُهُ حَتَّی صَارَ إلَی حَیه، فَدَخَلَ إلی مَنْزله فَجَعَلَ یُبَصْبصُ لأَهْله وَوَلَده، فَأَخَذُوا لَهُ العَصا حَتَّی أَخْرَجُوهُ، فَانْصَرَفْتُ إلَی الصَّادق (علیه السلام) فَأَخْبَرْتُهُ بمَا کَانَ منْهُ، فَبَیْنَا نَحْنُ فی حَدیثه إذْ أَقْبَلَ حَتَّی وَقَفَ بَیْنَ یَدَی الصَّادق (علیه السلام) وَجَعَلَتْ دُمُوعُهُ تَسیلُ عَلَی خَدْیه وَأَقْبَلَ یَتَمَرَّغُ فی التُّرَاب وَیَعْوی، فَرَحمَهُ فَدَعَا اللَّهَ
لَه فَعَادَ أَعْرَابیّاً، فَقَالَ لَهُ الصَّادقُ (علیه السلام): هَلْ آمَنْتَ یَا أَعْرَابیُّ؟! قَالَ: نَعَمْ أَلْفاً وَأَلْفاً.
2- الخرائج والجرائح 2/568 ح24: عَنْ عَلیّ (علیه السلام) قَالَ: أَنَّ خَارجیّاً اخْتَصَمَ مَعَ رَجُلٍ إلَی عَلیٍّ (علیه السلام)، فَحَکَمَ بَیْنَهُمَا بحُکْم اللَّه وَرَسُوله، فَقَالَ الْخَارجیُّ: لا عَدَلْتَ فی الْقَضیَّة. فَقَالَ عَلیّ (علیه السلام): إخْسَأْ یَا عَدُوَّ اللَّه! فَاسْتَحَالَ کَلْباً وَطَارَت ثیَابُهُ فی الْهَوَاء، فَجَعَلَ یُبَصْبصُ وَقَدْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ فَرَقَّ لَهُ عَلیٌّ وَ دَعَا لَهُ، فَأَعَادَهُ إلَی حَال الإنْسَانیَّة وَتَرَاجَعَتْ منَ الْهَوَاء ثیَابُهُ إلَیْه.
فَقَالَ عَلیٌّ (علیه السلام): إنَّ آصَفَ وَصیَّ سُلَیْمَانَ قَدْ صَنَعَ نَحْوَهُ فَقَصَّ اللَّهُ عَنْهُ بقَوْله: {قَالَ الَّذی عنْدَهُ علْمٌ منَ الْکتاب أَنَا آتیکَ به قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إلَیْکَ طَرْفُکَ} أَیُّمَا أَکْرَمُ عَلَی اللَّه؟ نَبیُّکُمْ أَمْ سُلَیْمَانُ؟ قَالَوا نَبیُّنَا. فَقیلَ لَهُ: مَا حَاجَتُکَ فی قتَال مُعَاویَةَ إلَی الأَنْصَار؟ قَالَ: إنَّمَا أَدْعُو هَؤُلاء لثُبُوت الْحُجَّة وَکَمَال الْمحْنَة، وَلَوْ أُذنَ لی فی الدُّعَاء بهَلاکه لَمَا تَأَخَّرَ.
ص:204
(163) 1- عیون أخبار الرّضا (علیه السلام) 1/90 ح1: عَلیّ بْن یَقْطینٍ قَالَ: اسْتَدْعَی الرَّشیدُ رَجُلاً یُبْطلُ به أَمْرَ أَبی الْحَسَن مُوسَی بْن جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَیَقْطَعُهُ وَیُخْجلُهُ فی الْمَجْلس، فَانْتُدبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزّمٌ، فَلَمَّا أُحْضرَت الْمَائدَةُ عَملَ نَامُوساً عَلَی الْخُبْز، فَکَانَ کُلَّمَا رَامَ خَادمُ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) تَنَاوُلَ رَغیفٍ منَ الْخُبْز طَارَ منْ بَیْن یَدَیْه وَاسْتَفَزَّ هَارُونَ الْفَرَحُ وَالضَّحکُ لذَلکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَبُو الْحَسَن (علیه السلام) أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إلَی أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَی بَعْض السُّتُور.
فَقَالَ لَهُ: یَا أَسَدَ اللَّه خُذْ عَدُوَّ اللَّه، قَالَ: فَوَثَبَتْ تلْکَ الصُّورَةُ کَأَعْظَم مَا یَکُونُ منَ السّبَاع فَافْتَرَسَتْ ذَلکَ الْمُعَزّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَنُدَمَاؤُهُ عَلَی وُجُوههمْ مَغْشیّاً عَلَیْهمْ وَطَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً منْ هَوْل مَا رَأَوْهُ، فَلَمَّا أَفَاقُوا منْ ذَلکَ بَعْدَ حینٍ قَالَ هَارُونُ لأَبی الْحَسَن (علیه السلام): أَسْأَلُکَ بحَقّی عَلَیْکَ لَمَّا سَأَلْتَ الصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ الرَّجُلَ، فَقَالَ إنْ کَانَتْ عَصَا مُوسَی رَدَّتْ مَا ابْتَلَعَتْهُ منْ حبَال الْقَوْم وَعصیّهمْ، فَإنَّ هَذه الصُّورَةَ تَرُدُّ مَا ابْتَلَعَتْهُ منْ هَذَا الرَّجُل.
2- الثاقب فی المناقب 154 ح2: أَبُو الصَّامت، قَالَ: قُلْتُ لأَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَعْطنی شَیْئاً أَزْدَادُ به یَقیناً، وَأنْفی الشَّکَّ منْ قَلْبی، قَالَ لی: هَاتَ مَا مَعَکَ وَکَانَ فی کُمّی مفْتَاحٌ، فَنَاوَلْتُهُ، فإذَا المفْتَاحُ أَسَدٌ فَفَزعْتُ منْه، ثُمَّ قَالَ: أُنْحُ وَجْهَکَ عَنَّی فَفَعَلْتُ، فَعَادَ مفْتَاحاً.
(164) مشارق أنوار الیقین 271: رَوَاهُ صَاحب عُیُونُ الأَخْبَار، قَالَ: إنَّ أَمَیرَ الْمُؤمنینَ (علیه السلام) مَرَّ فی طَریقٍ فَسَایَرَهُ خَیْبَریّ فَمَرَّ بوَادٍ قَدْ سَالَ، فَرَکبَ الخَیْبَریُّ مَرطَهُ وَعَبَّرَ عَلَی المَاء، ثُمَّ نَادَی أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): یَا هَذَا! لَوْ عَرْفَتَ کَمَا عَرَفْتُ لَجَرَیْتَ کَمَا جَرَیْتُ، فَقَالَ لَهُ أَمیر الْمُؤمنینَ: مَکَانَکَ، ثُمَّ أَوْمَأَ إلَی المَاء فَجَمَدَ وَمرَّ عَلَیْه. فَلَمَّا رَأَی الخَیْبَریُّ ذَاکَ أَکَبَّ عَلَی قَدَمَیْه وَقَالَ: یَا فَتَی! مَا قُلْتَ حَتَّی حَوَّلْتَ المَاءَ حَجَراً؟.
فقَالَ لَهُ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): فَمَا قُلْتَ أَنْتَ حَتَّی عَبَّرْتَ عَلَی المَاء؟ فقَالَ الخَیْبَریُّ: أَنَا دَعَوْتُ اللَّهَ باسْمه الأَعْظَم، فَقَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): وَمَا هُوَ؟ قَالَ: سَأَلْتُهُ باسْم وَصیّ مُحَمَّدٍ، فَقَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ: أَنَا وَصیُّ مُحَمَّد، فَقَالَ الخَیْبَریُّ: إنَّهُ الحَقُّ. ثُمَّ أَسْلَمَ.
(165) 1- بصائر الدّرجات 427 ح10: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ بَیْنَنَا وَبَیْنَ کُلّ أَرْضٍ تُرّاً مثْلَ تُرّ الْبنَاء، فَإذَا أُمرْنَا فی الأَرْض بأَمْرٍ جَذَبْنَا ذَلکَ التُّرَّ، فَأَقْبَلَت الأَرْضُ بقَلیبهَا وَأَسْوَاقهَا وَدُورهَا حَتَّی تُنْفَذَ فیهَا مَا نُؤْمَرُ به منْ أَمْر اللَّه تعالی.
2- علل الشرائع 2/555 ح5: قَالَ تَمیمُ بْنُ جَذیمٍ: کُنَّا مَعَ عَلیٍّ (علیه السلام) حَیْثُ تَوَجَّهْنَا إلَی الْبَصْرَة، قَالَ فَبَیْنَمَا نَحْنُ نُزُولٌ إذَا اضْطَرَبَت الأَرْضُ فَضَرَبَهَا عَلیٌّ (علیه السلام) بیَده، ثُمَّ قَالَ لَهَا: مَا لَک؟ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا بوَجْهه، ثُمَّ قَالَ لَنَا: أَمَا إنَّهَا لَوْ کَانَت الزَّلْزَلَةُ الَّتی ذَکَرَهَا اللَّهُ (عزوجل) فی کتَابه لأَجَابَتْنی وَلَکنَّهَا لَیْسَتْ بتلْک.
(166) علل الشرائع 2/351 ح3: قَالَتْ أُمُّ جَعْفَرٍ: خَرَجْتُ مَعَ جَدَّتی أَسْمَاءَ بنْت عُمَیْسٍ وَعَمّی
ص:205
عَبْد اللَّه بْن جَعْفَرٍ حَتَّی إذَا کُنَّا بالْضَهْیَاء حَدَّثَتْنی أَسْمَاءُ بنْتُ عُمَیْسٍ قَالَتْ: یَا بُنَیَّةُ! کُنَّا مَعَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) فی هَذَا الْمَکَان فَصَلَّی رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) الظُّهْرَ ثُمَّ دَعَا عَلیّاً فَاسْتَعَانَ به فی بَعْض حَاجَته، ثُمَّ جَاءَت الْعَصْرُ، فَقَامَ النَّبیُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَصَلَّی الْعَصْرَ، فَجَاءَ عَلیٌّ (علیه السلام) فَقَعَدَ إلَی جَنْب رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، فَأَوْحَی اللَّهُ إلَی نَبیّه فَوَضَعَ رَأْسَهُ فی حَجْر عَلیٍّ (علیه السلام) حَتَّی غَابَت الشَّمْسُ لا یُرَی منْهَا شَیْ ءٌ عَلَی أَرْضٍ وَلا جَبَلٍ، ثُمَّ جَلَسَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، فَقَالَ لعَلیٍّ (علیه السلام): هَلْ صَلَّیْتَ الْعَصْرَ؟ فَقَالَ: لا یَا رَسُولَ اللَّه! أُنْبئْتُ أَنَّکَ لَمْ تُصَلّ فَلَمَّا وَضَعْتَ رَأْسَکَ فی حَجْری لَمْ أَکُنْ لأُحَرّکَهُ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إنَّ هَذَا عَبْدُکَ عَلیٌّ احْتَبَسَ نَفْسَهُ عَلَی نَبیّکَ، فَرُدَّ عَلَیْه شَرْقَهَا فَطَلَعَت الشَّمْسُ، فَلَمْ یَبْقَ جَبَلٌ وَلا أَرْضٌ إلاَّ طَلَعَتْ عَلَیْه الشَّمْسُ، ثُمَّ قَامَ عَلیٌّ (علیه السلام) فَتَوَضَّأَ وَصَلَّی ثُمَّ انْکَسَفَتْ.
(167) 1- بصائر الدّرجات 274 ح3: عَن الْحَارث، قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) حَتَّی انْتَهَیْنَا إلَی الْعَاقُول، فَإذَا هُوَ بأَصْل شَجَرَةٍ قَدْ وَقَعَ لحَاؤُهَا وَبَقیَ عَمُودُهَا فَضَرَبَهَا بیَده، ثُمَّ قَالَ: ارْجعی بإذْن اللَّه خَضْرَاءَ مُثْمرَةً، فَإذَا هیَ تَهْتَزُّ بأَغْصَانهَا الْکُمَّثْرَی فَقَطَعْنَا وَأَکَلْنَا وَحَمَلْنَا مَعَنَا، فَلَمَّا کَانَ منَ الْغَد غَدَوْنَا فَإذَا نَحْنُ بهَا خَضْرَاءَ فیهَا الْکُمَّثْرَی.
2- بصائر الدّرجات 395 ح3: عَنْ عَلیّ بْن الثُّمَالیّ، عَنْ بَعْض مَنْ حَدَّثَهُ، عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) أَنَّهُ کَانَ مَعَ أَصْحَابه فی مَسْجد الْکُوفَة فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: بأَبی أَنْتَ وَأُمّی إنّی لأَتَعَجَّبُ منْ هَذه الدُّنْیَا الَّتی فی أَیْدی هَؤُلاء الْقَوْم وَلَیْسَتْ عنْدَکُمْ، فَقَالَ یَا فُلانُ! أَتَرَی أَنَّمَا نُریدُ الدُّنْیَا فَلا نُعْطَاهَا! ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً منَ الْحَصَی فَإذَا هیَ جَوَاهرُ، فَقَالَ: مَا هَذَا؟ فَقُلْتُ: هَذَا منْ أَجْوَد الْجَوَاهر، فَقَالَ: لَوْ أَرَدْنَا لَکَانَ وَلَکنْ لا نُریدُهُ، ثُمَّ رَمَی بالْحَصَی فَعَادَتْ کَمَا کَانَت.
(168) 1- بصائر الدّرجات 362 ح5: عَنْ مُحَمَّد بْن مُسْلمٍ، عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: کُنْتُ عنْدَهُ یَوْماً إذْ وَقَعَ زَوْجُ وَرَشَانَ عَلَی الْحَائط وَهَدَلا هَدیلَهُمَا فَرَدَّ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَلَیْهمَا کَلامَهُمَا سَاعَةً، ثُمَّ نَهَضَا فَلَمَّا طَارَا عَلَی الْحَائط هَدَلَ الذَّکَرُ عَلَی الأُنْثَی سَاعَةً، ثُمَّ نَهَضَا فَقُلْتُ: جُعلْتُ فدَاکَ مَا هَذَا الطَّیْرُ؟ قَالَ: یَا بْنَ مُسْلمٍ! کُلُّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ اللَّهُ منْ طَیْرٍ أَوْ بَهیمَةٍ أَوْ شَیْ ءٍ فیه رُوحٌ فَهُوَ أَسْمَعُ لَنَا وَأَطْوَعُ من ابْن آدَمَ إنَّ هَذَا الْوَرَشَانَ ظَنَّ بامْرَأَته فَحَلَفَتْ لَهُ مَا فَعَلْتُ، فَقَالَتْ تَرْضَی بمُحَمَّد بْن عَلیٍّ فَرَضیَا بی فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّهُ لَهَا ظَالمٌ فَصَدَّقَهَا.
2- بصائر الدّرجات 369 ح8: عَنْ سُلَیْمَانَ بْن خَالدٍ، عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کَانَ مَعَنَا أَبُو عَبْد اللَّه الْبَلْخیُّ وَمَعَهُ إذَا هُوَ بظَبْیٍ یَثْغُو وَیُحَرّکُ ذَنَبَهُ، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَفْعَلُ إنْ شَاءَ اللَّهُ، قَالَ: ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا فَقَالَ: عَلمْتُمْ مَا قَالَ الظَّبْیُ؟ قُلْنَا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَابْنُ رَسُوله أَعْلَمُ.
ص:206
فَقَالَ إنَّهُ أَتَانی فَأَخْبَرَنی أَنَّ بَعْضَ أَهْل الْمَدینَة نَصَبَ شَبَکَةً لأُنْثَاهُ فَأَخَذَهَا وَلَهَا خشْفَان لَمْ یَنْهَضَا وَلَمْ یَقْویَا للرَّعْی، قَالَ فَیَسْأَلُنی أَنْ أَسْأَلَهُمْ أَنْ یُطْلقُوهَا وَضَمنَ لی أَنْ إذَا أَرْضَعَتْ خشْفَیْهَا حَتَّی یَقْوَیَا أَنْ یَرُدَّهَا عَلَیْهمُ، قَالَ: فَاسْتَحْلَفْتُهُ، قَالَ: بَرئْتُ منْ وَلایَتکُمْ أَهْلَ الْبَیْت إنْ لَمْ أَف وَأَنَا فَاعلٌ ذَلکَ به إنْ شَاءَ اللَّهُ، فَقَالَ الْبَلْخیُّ: سُنَّةٌ فیکُمْ کَسُنَّة سُلَیْمَان (علیه السلام).
(169) 1- بصائر الدّرجات 294 ح5: عَنْ دَاوُد بن کَثیر الرقّی قَالَ: حَجَّ رَجُلٌ منْ أَصْحَابنَا فَدَخَلَ عَلَی أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): فَقَالَ: فدَاکَ أَبی وَأُمّی، إنَّ أَهْلی قَدْ تُوُفّیَتْ وَبَقیْتُ وَحیداً، فَقَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَفَکُنْتَ تُحبُّهَا؟ قَالَ: نَعَمْ جُعلْتُ فدَاکَ، قَالَ: ارْجعْ إلَی مَنْزلکَ فَإنَّکَ سَتَرْجعُ إلَی الْمَنْزل وَهیَ تَأْکُلُ، قَالَ: فَلَمَّا رَجَعْتُ منْ حَجَّتی وَدَخَلْتُ مَنْزلی رَأَیْتُهَا قَاعدَةً وَهیَ تَأْکُلُ.
2- الخرائج والجرائح 1/294 ح1: عَن الْمُفَضَّل بْن عُمَرَ، قَالَ: کُنْتُ أَمْشی مَعَ أَبی عَبْد اللَّه جَعْفَر بْن مُحَمَّد (علیه السلام) بمَکَّةَ أَوْ بمنًی، إذْ مَرَرْنَا بامْرَأَةٍ بَیْنَ یَدَیْهَا بَقَرَةٌ مَیْتَةٌ وَهیَ مَعَ صَبیَّةٍ لَهَا تَبْکیَان، فَقَالَ (علیه السلام): مَا شَأْنُک؟ قَالَتْ کُنْتُ وَصَبَایَایَ نَعیشُ منْ هَذه الْبَقَرَة وَقَدْ مَاتَتْ لَقَدْ تَحَیَّرْتُ فی أَمْری، قَالَ: أَفَتُحبّینَ أَنْ یُحْییَهَا اللَّهُ لَک، قَالَتْ: أَوَ تَسْخَرُ منّی مَعَ مُصیبَتی، قَالَ: کَلاَّ، مَا أَرَدْتُ ذَلک، ثُمَّ دَعَا بدُعَاءٍ ثُمَّ رَکَضَهَا برجْله وَصَاحَ بهَا فَقَامَت الْبَقَرَةُ مُسْرعَةً سَویَّةً، فَقَالَتْ: عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَرَبّ الْکَعْبَة، فَدَخَلَ الصَّادقُ (علیه السلام) بَیْنَ النَّاس فَلَمْ تَعْرفْهُ الْمَرْأَة.
(170) 1- بصائر الدّرجات 292 ح8: عَنْ أَبی عَوْفٍ، عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: دَخَلْتُ عَلَیْه فَأَلْطَفَنی وَقَالَ إنَّ رَجُلاً مَکْفُوفَ الْبَصَر أَتَی النَّبیَّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّه! ادْعُ اللَّهَ أَنْ یَرُدَّ عَلَیَّ بَصَری، قَالَ: فَدَعَا اللَّهَ فَرَدَّ عَلَیْه بَصَرَهُ، ثُمَّ أَتَاهُ آخَرُ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّه! ادْعُ اللَّهَ لی أَنْ یَرُدَّ عَلَیَّ بَصَری، قَالَ: فَقَالَ: الْجَنَّةُ أَحَبُّ إلَیْکَ أَوْ یُرَدُّ عَلَیْکَ بَصَرُکَ؟ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّه! وَ إنَّ ثَوَابَهَا الْجَنَّةُ، فَقَالَ: اللَّهُ أَکْرَمُ منْ أَنْ یَبْتَلیَ عَبْدَهُ الْمُؤْمنَ بذَهَاب بَصَره ثُمَّ لا یُثیبُهُ الْجَنَّة.
2- الاحتجاج 1/332: ...، وَلَقَدْ أَتَاهُ رَجُلٌ منْ جُهَیْنَةَ أَجْذَمَ یَتَقَطَّعُ منَ الْجُذَام فَشَکَا إلَیْه (صلی الله علیه و آله و سلم) فَأَخَذَ قَدَحاً منْ مَاءٍ فَتَفَلَ فیه، ثُمَّ قَالَ: امْسَحْ به جَسَدَکَ فَفَعَلَ فَبَرَأَ حَتَّی لَمْ یُوجَدْ فیه شَیْ ءٌ.
(171) الخرائج والجرائح 1/231 ح76: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه، عَنْ أَبیه (علیهما السلام) أَنَّ عَلیّاً (علیه السلام) لَمَّا قَدمَ منْ صفّینَ وَقَفَ عَلَی شَاطئ الْفُرَات، ثُمَّ انْتَزَعَ سَهْماً منْ کنَانَته ثُمَّ أَخْرَجَ منْهَا قَضیباً أَصْفَرَ فَضَرَبَ به الْفُرَاتَ وَقَالَ: انْفَجری فَانْفَجَرَتْ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْناً کُلُّ عَیْنٍ کَالطَّوْد وَالنَّاسُ یَنْظُرُونَ إلَیْه، ثُمَّ تَکَلَّمَ بکَلامٍ لَمْ یَفْهَمُوهُ، فَأَقْبَلَت الْحیتَانُ رَافعَةً رُءُوسَهَا بالتَّهْلیل
ص:207
وَالتَّکْبیر وَقَالَت: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه عَلَی خَلْقه فی أَرْضه! وَیَا عَیْنَ اللَّه فی عبَاده! خَذَلَکَ قَوْمُکَ بصفّینَ کَمَا خَذَلَ هَارُونَ بْنَ عمْرَانَ قَوْمُهُ، فَقَالَ لَهُمْ: أَسَمعْتُمْ؟ قَالُوا: نَعَمْ، قَالَ: فَهَذه آیَةٌ لی عَلَیْکُمْ وَ قَدْ أَشْهَدْتُکُمْ عَلَیْه.
(172) الخرائج والجرائح 1/174 ح7: عَنْ رُمَیْلَةَ، أَنَّ عَلیّاً (علیه السلام) مَرَّ برَجُلٍ یَخْبطُ هُوَ هُوَ، فَقَالَ: یَا شَابُّ! لَوْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ لَکَانَ خَیْراً لَکَ، فَقَالَ: إنّی لا أُحْسنُهُ وَلَوَددْتُ أَنْ أُحْسنَ منْهُ شَیْئاً، فَقَالَ: ادْنُ منّی فَدَنَا منْهُ، فَتَکَلَّمَ فی أُذُنه بشَیْ ءٍ خَفیٍّ، فَصَوَّرَ اللَّهُ الْقُرْآنَ کُلَّهُ فی قَلْبه، فَحَفظَ کُلَّه.
(173) کمال الدین 675 ح30: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إذَا قَامَ قَائمُنَا وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رُءُوس الْعبَاد فَجَمَعَ بهَا عُقُولَهُمْ وَکَمَلَتْ بهَا أَحْلامُهُم.
(174) 1- إثبات الهداة 7/357 ح 137: عَنْ کتَاب إثْبَات الرَّجْعَة، للْفَضْل بْن شَاذَان (رحمة الله) أَنَّهُ رَوَی بإسْنَادٍ صَحیحٍ، عَن الصَّادق (علیه السلام)، أَنَّهُ قَالَ: مَا منْ مُعْجزَةٍ منْ مُعْجزَات الأَنْبیَاء وَالأَوْصیَاء إلاَّ وَیُظْهرُ اللَّه (عزوجل) مثْلَهَا فی یَد قَائمنَا لإتْمَام الحُجَّة عَلَی الأَعْدَاء.
2- مکیال المکارم 1/164: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: یَأْتی إلَی القَائم (علیه السلام) حینَ یَظْهَرُ رَجُلٌ منْ إصْفَهَان وَیَطْلُبُ منْهُ مُعْجزَةَ إبْرَاهیمَ خَلیل الرَّحْمَن، فَیَأمُرُ (علیه السلام) أَنْ تُوقَدَ نَارٌ عَظیمَةٌ وَیَقْرَأُ قَوْلَه تعالی: {فَسُبْحَانَ الَّذی بیَده مَلَکُوتُ کُلّ شَیْءٍ وَإلَیْه تُرْجَعُونَ} ثُمَّ یَدْخُلُ فی النَّار ثُمَّ یَخْرُجُ منْهَا سَالماً، فَیُنْکرُ الرَّجُلُ لَعْنَةُ اللَّه تعالی عَلَیْه وَیَقُولُ: هَذَا سحْرٌ، فَیَأْمُرُ القَائمُ (علیه السلام) النَّارَ فَتَأْخُذُهُ وَتَحْرُقُهُ فَیَحْتَرقُ، وَیَقُولُ: هَذَا جَزَاءُ مَنْ أَنْکَرَ صَاحبَ الزَّمَان وَحُجَّةَ الرَّحْمَن.
(176) کمال الدین 416 ح9: هشَامُ بْنُ سَالم، قَالَ: قُلْتُ للصَّادق (علیه السلام): هَلْ یَکُونُ إمَامَان فی وَقْتٍ؟ قَالَ: لا إلاَّ أَنْ یَکُونَ أَحَدُهُمَا صَامتاً مَأْمُوماً لصَاحبه وَ الآخَرُ نَاطقاً إمَاماً لصَاحبه.
(177) 1- من لا یحضره الفقیه 2/616: فی الزیَارَة الْجَامعَة: إنْ ذُکرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَأَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدنَهُ وَمَأْوَاهُ وَمُنْتَهَاه.
2- الاحتجاج 1/416: قَالَ الحَسَنُ بْنُ عَلی (علیه السلام): نَحْنُ أَهْلُ بَیْت الرَّحْمَة وَمَعْدنُ الْکَرَامَة وَمَوْضعُ الْخیَرَة.
(178) کمال الدین وتمام النعمة 260 ح5: عَن الْباقر (علیهما السلام): بهمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عبَادَهُ، وَبهمْ یَعْمَرُ بلادَهُ، وَبهمْ یُنْزلُ الْقَطْرَ منَ السَّمَاء، وَبهمْ تُخْرَجُ بَرَکَاتُ الأَرْضَ.
(179) 1- الخصال 527 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (صلوات الله علیه) قَالَ: الإمَامُ، أَشْفَقُ عَلَیْهمْ (شیعتنا) منْ آبَائهمْ وَأُمَّهَاتهم.
2- الکافی 1/200 ح1: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (صلوات الله علیه) قَالَ: الإمَامُ، الأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.
ص:208
3- بحار الأنوار 64/126 ح27: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قُلُوبُنَا تَعْطف عَلَیْهمْ (شیعتنا) کَعَطْف الْوَالد عَلَی الْوَلَد.
(180) المزار للمشهدی 587: زیَارَتُه (عجل الله تعالی فرجه الشریف): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّه عَلَی مَنْ فی الأَرْض وَالسَّمَاء، أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحُجَّةُ عَلَی مَنْ مَضَی وَمَنْ بَقی.
(181) 1- الخرائج والجرائح 2/595 ح7: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: لَئنْ تَرَوْنَ أَنَّهُ لَیْسَ لَنَا مَعَکُمْ أَعْیُنٌ نَاظرَةٌ أَوْ أَسْمَاعٌ سَامعَةٌ، لَبئْسَ مَا رَأَیْتُمْ، وَاللَّه لاَ یَخْفَی عَلَیْنَا شَیءٌ منْ أَعْمَالکُمْ.
2- بصائر الدّرجات 463 ح8: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا مَنْزلَةُ الإمَام فی الأَرْض بمَنْزلَة الْقَمَر فی السَّمَاء وَفی مَوْضعه هُوَ مُطَّلعٌ عَلَی جَمیع الأَشْیَاء کُلّهَا.
(182) 1- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: السَّلامُ عَلَی الذَّادَة الْحُمَاة.
2- الیقین 318: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَهُوَ یَقُول: أَمْنٌ لمَن الْتَجَأَ إلَیْهمْ، وَأَمَانٌ لمَنْ تَمَسَّکَ بهم.
(183) 1- الفضائل لابن شاذان 83: عَنْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): أَنَا حَبْلُ اللَّه الْمَتینُ الَّذی أَمَرَ اللَّهُ تعالی خَلْقَهُ أَنْ یَعْصمُوا به فی قَوْله تعالی: {وَاعْتَصمُوا بحَبْل اللَّه جَمیعاً}.
2- تفسیر فرات الکوفی 258 ح10: عَنْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): نَحْنُ حَبْلُ اللَّه الْمَتینُ الَّذی مَن اعْتَصَمَ به هُدیَ إلی صراطٍ مُسْتَقیم.
(184) المزار للمشهدی 400: عَنْ عَلیّ بْن الْحُسَیْن (علیه السلام) قَالَ: اللَّهُمَّ صَلّ عَلَی مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد الْکَهْف الْحَصین، وَغیَاث الْمُضْطَرّ الْمُسْتَکین، وَمَلْجَإ الْهَاربین، وَعصْمَة الْمُعْتَصمین.
(185) تفسیر فرات الکوفی 348 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ سَفینَتُکُمْ کَسَفینَة نُوحٍ.
(187) 1- تفسیر القمّی 1/365: قَولُه: {الَّذینَ آمَنُوا وَتَطْمَئنُّ قُلُوبُهُمْ بذکْر اللَّه} قَالَ (علیه السلام): الَّذینَ آمَنُوا: الشّیعَةُ، وَذکْرُ اللَّه: أَمیرُ الْمُؤمنینَ وَالأَئمَّة (علیهم السلام).
2- تفسیر العیّاشی 2/211 ح44: عَنْ جَعْفَر بْن مُحَمَّد (علیهما السلام) فی قَوْله تعالی: {أَلا بذکْر اللَّه تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ} قَالَ: بمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ وَهُوَ ذکْرُ اللَّه وَحجَابُه.
(188) الکافی 1/200 ح1: عَنْ الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ، الأُمُّ الْبَرَّةُ بالْوَلَد الصَّغیر.
(189) من لا یحضره الفقیه 4/418: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (صلوات الله علیه): الإمَام، یَکُونُ أَوْلَی بالنَّاس منْهُمْ بأَنْفُسهم.
(191) 1- بصائر الدّرجات 82 ح10: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ أُصُولُ الدّیْن.
2- نهج البلاغة 1/30: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: هُمْ أَسَاسُ الدّین.
(192) تأویل الآیات 1/19 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ: نَحْنُ الصَّلاةُ فی کتَاب اللَّه (عزوجل)، وَنَحْنُ الزَّکَاةُ، وَنَحْنُ الصّیَامُ، وَنَحْنُ الْحَجُّ، وَنَحْنُ الشَّهْرُ الْحَرَامُ، وَنَحْنُ الْبَلَدُ الْحَرَامُ، وَنَحْنُ
ص:209
کَعْبَةُ اللَّه، وَنَحْنُ قبْلَةُ اللَّه.
(193) نهج البلاغة 1/30: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: هُمْ أَسَاسُ الدّین.
(194) 1- نهج البلاغة 1/189: منْ خُطْبَة له (علیه السلام): انْظُرُوا أَهْلَ بَیْت نَبیّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ، وَاتَّبعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ یُخْرجُوکُمْ منْ هُدًی وَلَنْ یُعیدُوکُمْ فی رَدًی، فَإنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَإنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا، وَلا تَسْبقُوهُمْ فَتَضلُّوا، وَلا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلکُوا.
2- من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بکُمْ وَمَنْ وَحَّدَهُ قَبلَ عَنْکُمْ وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بکُمْ، مَوَالیَّ لا أُحْصی ثَنَاءَکُمْ وَلا أَبْلُغُ منَ الْمَدْح کُنْهَکُمْ وَمنَ الْوَصْف قَدْرَکُم.
(195)1- الکافی 4/559 ح5: إذَا أَتَیْتَ الْقَبْرَ الَّذی بالْبَقیع فَاجْعَلْهُ بَیْنَ یَدَیْکَ ثُمَّ تَقُول: السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئمَّةَ الْهُدَی، السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ التَّقْوَی.
2- تفسیر فرات الکوفی 396 ح11: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: هُمْ أَئمَّةُ الْهُدَی وَالدُّعَاةُ إلَی التَّقْوَی.
(196) 1- بصائر الدّرجات 33 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) فی قَوْل اللَّه (عزوجل): {وَمَنْ أَضَلُّ ممَّنَ اتَّبَعَ هَوَاهُ بغَیْر هُدًی منَ اللَّه} یَعْنَی مَنْ یَتَّخذُ دینَهُ رَأْیَهُ بغَیْر هُدَی إمَامٍ منْ أَئمَّة الْهُدَی.
2- کمال الدین 324 ح9: قَالَ عَلیُّ بْن الْحُسَیْن (علیهما السلام): إنَّ دینَ اللَّه لا یُصَابُ بالْعُقُول النَّاقصَة وَالآرَاء الْبَاطلَة وَالْمَقَاییس الْفَاسدَة، وَلا یُصَابُ إلاَّ بالتَّسْلیم، فَمَنْ سَلَّمَ لَنَا سَلمَ وَمَن اهْتَدَی بنَا هُدیَ، َوَ مَنْ دَانَ بالْقیَاس وَ الرَّأْی هَلَکَ، وَ مَنْ وَجَدَ فی نَفْسه شَیْئاً ممَّا نَقُولُهُ أَوْ نَقْضی به حَرَجاً کَفَرَ بالَّذی أَنْزَلَ السَّبْعَ الْمَثَانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ وَ هُوَ لا یَعْلَم.
(197) المزار للمشهدی 205: زیارَةٌ أُخْرَی لأَمیرُ الْمُؤمنینَ (صلوات الله علیه): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ وُلدَ فی الْکَعْبَة.
(198) روضة الواعظین 83: وَقَدْ جَاءَ لَهَا الْمَخَاضُ وَهیَ بَیْنَ النّسَاء وَالْقَوَابلُ حَوْلَهَا فَقَالَ حَبیبی جَبْرَئیلُ یَا مُحَمَّد! نُسْجفُ بَیْنَهَا وَبَیْنَکَ سجْفاً فَإذَا وَضَعَتْ بعَلیٍّ تَتَلَقَّاهُ فَفَعَلْتُ مَا أُمرْتُ به ثُمَّ قَالَ لی: امْدُدْ یَدَکَ یَا مُحَمَّد! فَمَدَدْتُ یَدیَ الْیُمْنَی نَحْوَ أُمّه فَإذَا أَنَا بعَلیٍّ عَلَی یَدی وَاضعاً یَدَهُ الْیُمْنَی فی أُذُنه الْیُمْنَی وَهُوَ یُؤَذّنُ وَیُقیمُ بالْحَنیفیَّة وَیَشْهَدُ بوَحْدَانیَّة اللَّه (عزوجل) وَبرسَالاتی ثُمَّ انْثَنَی إلَیَّ وَقَالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّه!.
ثُمَّ قَالَ لی: یَا رَسُولَ اللَّه! أَقْرَأُ قُلْتُ اقْرَأْ فَوَ الَّذی نَفْسُ مُحَمَّد بیَده لَقَدْ ابْتَدَأَ بالصُّحُف الَّتی أَنْزَلَهَا اللَّهُ (عزوجل) عَلَی آدَمَ فَقَامَ بهَا ابْنُهُ شَیْثٌ فَتَلاهَا منْ أَوَّل حَرْفٍ فیهَا إلَی آخر حَرْفٍ فیهَا حَتَّی لَوْ حَضَرَ شَیْثٌ لأَقَرَّ لَهُ أَنَّهُ أَحْفَظُ لَهُ منْهُ ثُمَّ تَلا صُحُفَ نُوحٍ ثُمَّ صُحُفَ إبْرَاهیمَ ثُمَّ قَرَأَ تَوْرَاةَ مُوسَی حَتَّی لَوْ حَضَرَ مُوسَی لأَقَرَّ لَهُ بأَنَّهُ أَحْفَظُ لَهَا منْهُ ثُمَّ قَرَأَ زَبُورَ دَاوُدَ حَتَّی لَوْ
ص:210
حَضَرَ دَاوُدُ لأَقَرَّ بأَنَّهُ أَحْفَظُ لَهَا منْهُ ثُمَّ قَرَأَ إنْجیلَ عیسَی حَتَّی لَوْ حَضَرَ عیسَی لأَقَرَّ بأَنَّهُ أَحْفَظُ لَهَا منْهُ ثُمَّ قَرَأَ الْقُرْآنَ الَّذی أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیَّ منْ أَوَّله إلَی آخره فَوَجَدْتُهُ یَحْفَظُ کَحفْظی لَهُ السَّاعَةَ منْ غَیْر أَنْ أَسْمَعَ منْهُ آیَةً ثُمَّ خَاطَبَنی وَخَاطَبْتُهُ بمَا یُخَاطبُ الأَنْبیَاءُ الأَوْصیَاءَ ثُمَّ عَادَ إلَی حَال طُفُولیَّته.
(200) الخصال 580: قَالَ عَلیٌّ (علیه السلام): إنّی کُنْتُ أُصَلّی فی الْمَسْجد فَجَاءَ سَائلٌ فَسَأَلَ وَأَنَا رَاکعٌ، فَنَاوَلْتُهُ خَاتَمی منْ إصْبَعی، فَأَنْزَلَ اللَّهُ (تبارک و تعالی) فیَّ: {إنَّمَا وَلیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکعُونَ}.
(202) تفسیر العیّاشی 1/247 ح153: قَالَ البَاقرُ (علیه السلام) فی قَوْله تعالی: {أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولی الأَمْر منْکُمْ} إیَّانَا عَنَی خَاصَّة.
(203) 1- مشارق أنوار الیقین 205: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمامُ یَرَی مَا بَیْنَ الشَّرْق وَالْغَرْب، فَلا یَخْفَی عَلَیْه شَیءٌ منْ عالَم المُلْک وَالْمَلَکُوت.
2- بحار الأنوار 97/349: زیَارَةٌ أُخْرَی لَهُ (علیه السلام): أَنْتَ (أمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام)) عَیْنُهُ (اللَّه) الْحَفیظَةُ الَّتی لا تَخْفَی عَلَیْهَا خَافیَة.
(204) 1- بصائر الدّرجات 395 ح5: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُریدُ.
2- بحار الأنوار 97/349: زیَارَةٌ أُخْرَی لَهُ (علیه السلام): أَنْتَ (أمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام)) المُحیطُ بکُلّ شَیء.
(205) من لا یحضره الفقیه 2/609: فی الزیَارَة الْجَامعَة: عَصَمَکُمُ اللَّهُ منَ الزَّلَل وَآمَنَکُمْ منَ الْفتَن وَطَهَّرَکُمْ منَ الدَّنَس وَأَذْهَبَ عَنْکُمُ الرّجْسَ أَهْلَ الْبَیْت وَطَهَّرَکُمْ تَطْهیراً.
(283) 1- مشارق أنوار الیقین 177: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ مَلَکیُّ الذَّات، إلَهیُّ الصّفَات، و أَنَّهُم صفَاتُ اللَّه وَصَفْوَتُه.
2- تأویل الآیات 1/397 ح27: عَن الْکَاظم (علیه السلام) قَالَ: أَقَامَهُم مَقَامَ نَفْسه؛ لأَنَّهُ لا یُرَی وَلا یُدْرَکُ وَلا تُعْرَفُ کَیْفیَّتُهُ وَلا إنّیَّتُهُ.
(284) 1- بحار الأنوار: 26/5: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ عَلمَ مَا فی الضَّمَائر وَالْقُلُوب.
2- المناقب (کتاب عتیق) 75: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَنَا عَالمٌ بضَمَائر قُلُوبکُم.
(285) 1- بصائر الدّرجات 83 ح11: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّه عَلَی خَلْقه.
2- جمال الأسبوع 307: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام) قَالَ: عَیْنکَ النَّاظرَة عَلَی بَریَّتکَ وَشَاهدکَ عَلَی عبَادک.
(286) المزار للمشهدی 293: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: وَوَرَثَةُ الأَنْبیَاء.
(287) الکافی 2/633 ح23: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إذَا قَامَ الْقَائمُ (علیه السلام) قَرَأَ کتَابَ اللَّه (عزوجل) عَلَی
ص:211
حَدّه وَأَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذی کَتَبَهُ عَلیٌّ (علیه السلام) وَقَالَ: أَخْرَجَهُ عَلیٌّ (علیه السلام) إلَی النَّاس حینَ فَرَغَ منْهُ وَکَتَبَهُ فَقَالَ لَهُمْ: هَذَا کتَابُ اللَّه (عزوجل) کَمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَی مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) وَقَدْ جَمَعْتُهُ منَ اللَّوْحَیْن فَقَالَوا: هُوَ ذَا عنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامعٌ فیه الْقُرْآنُ لا حَاجَةَ لَنَا فیه، فَقَالَ: أَمَا وَاللَّه مَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ یَوْمکُمْ هَذَا أَبَداً إنَّمَا کَانَ عَلَیَّ أَنْ أُخْبرَکُمْ حینَ جَمَعْتُهُ لتَقْرَءُوهُ.
(288) بصائر الدّرجات 217 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قَدْ وَلَدَنی رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَأَنَا أَعْلَمُ کتَابَ اللَّه وَفیه بَدْءُ الْخَلْق وَمَا هُوَ کَائنٌ إلَی یَوْم الْقیَامَة وَفیه خَبَرُ السَّمَاء وَخَبَرُ الأَرْض وَخَبَرُ الْجَنَّة وَخَبَرُ النَّار وَخَبَرُ مَا کَانَ وَخَبَرُ مَا هُوَ کَائنٌ أَعْلَمُ ذَلکَ کَمَا أَنْظُرُ إلَی کَفّی إنَّ اللَّهَ یَقُولُ: {فیه تبْیَانُ کُلّ شَیْ ء}.
(289) بحار الأنوار 99/247: عَن الأَئمَّة (علیهم السلام): یَا سَیّدَنَا وَمَوْلانَا! إنَّا تَوَجَّهْنَا وَاسْتَشْفَعْنَا وَتَوَسَّلْنَا بکَ إلَی اللَّه وَقَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتنَا، یَا وَجیهاً عنْدَ اللَّه! اشْفَعْ لَنَا عنْدَ اللَّه.
(290) 1- المزار للمشهدی 573: فی دُعَاء النُّدْبَة: أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لتَجْدید الْفَرَائض وَالسُّنَن؟ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لإعَادَة الْملَّة وَالشَّریعَة؟ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لإحْیَاء الْکتَاب وَحُدُوده؟ أَیْنَ مُحْیی مَعَالم الدّین وَأَهْله.
2- جمال الأسبوع 307: قَالَ الرّضَا (علیه السلام): اللَّهُمَّ جَدّدْ به مَا امْتَحَی منْ دینکَ وَبُدّلَ منْ حُکْمکَ حَتَّی تُعیدَ دینَکَ به وَعَلَی یَدَیْه جَدیداً غَضّاً مَحْضاً صَحیحاً لا عوَجَ فیه وَلا بدْعَةَ مَعَه.
(291) الکافی 1/397 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: لا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّی یَخْرُجَ رَجُلٌ منّی یَحْکُمُ بحُکُومَة آل دَاوُدَ وَلا یَسْأَلُ بَیّنَةً یُعْطی کُلَّ نَفْسٍ حَقَّهَا.
(292) 1- مشارق أنوار الیقین 269: منْ خُطبة لَه (علیه السلام) قَالَ: أَنَا الکتَابُ المَسْطُور.
2- إحقاق الحقّ 7/595: فی المَنَاقب: وَلَمَّا أَرَادَ أَهْلَ الشَّام أَنْ یَجْعَلُوا القُرْآنَ حَکَماً بصفَّیْن، قَالَ الإمَامُ عَلیُّ (علیه السلام): أَنَا القُرْآن النَّاطق.
(293) 1- تفسیر القمّی 2/425: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: الْقُرْآنُ ضَرَبَ فیه الأَمْثَالَ للنَّاس وَخَاطَبَ نَبیَّهُ (صلی الله علیه و آله و سلم) به وَنَحْنُ نَعْلَمُهُ فَلَیْسَ یَعْلَمُهُ غَیْرُنَا.
2- بصائر الدّرجات 232ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: علْمُ الْکتَاب کُلُّهُ وَاللَّه عنْدَنَا.
(294) نهج البلاغة 2/5: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): هَذَا الْقُرْآنُ إنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَیْنَ الدَّفَّتَیْن لا یَنْطقُ بلسَانٍ وَلا بُدَّ لَهُ منْ تَرْجُمَانٍ وَإنَّمَا یَنْطقُ عَنْهُ الرّجَالُ وَلَمَّا دَعَانَا الْقَوْمُ إلَی أَنْ نُحَکّمَ بَیْنَنَا الْقُرْآنَ لَمْ نَکُن الْفَریقَ الْمُتَوَلّیَ عَنْ کتَاب اللَّه سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی وَقَدْ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَإنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إلَی اللَّه وَالرَّسُول فَرَدُّهُ إلَی اللَّه أَنْ نَحْکُمَ بکتَابه وَرَدُّهُ إلَی الرَّسُول أَنْ نَأْخُذَ بسُنَّته فَإذَا حُکمَ بالصّدْق فی کتَاب اللَّه فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاس به وَإنْ حُکمَ بسُنَّة
ص:212
رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاس وَأَوْلاهُمْ بهَا.
(295) بصائر الدّرجات 217 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: قَدْ وَلَدَنی رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَأَنَا أَعْلَمُ کتَابَ اللَّه وَفیه بَدْءُ الْخَلْق وَمَا هُوَ کَائنٌ إلَی یَوْم الْقیَامَة وَفیه خَبَرُ السَّمَاء وَخَبَرُ الأَرْض وَخَبَرُ الْجَنَّة وَخَبَرُ النَّار وَخَبَرُ مَا کَانَ وَخَبَرُ مَا هُوَ کَائنٌ أَعْلَمُ ذَلکَ کَمَا أَنْظُرُ إلَی کَفّی إنَّ اللَّهَ یَقُولُ: {فیه تبْیَانُ کُلّ شَیْ ء}.
(296) المحاسن 1/268 ح356: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: وَإنَّمَا الْقُرْآنُ أَمْثَالٌ لقَوْمٍ یَعْلَمُونَ دُونَ غَیْرهمْ وَلقَوْمٍ یَتْلُونَهُ حَقَّ تلاوَته وَهُمُ الَّذینَ یُؤْمنُونَ به وَیَعْرفُونَهُ وَأَمَّا غَیْرُهُمْ فَمَا أَشَدَّ إشْکَالَهُ عَلَیْهمْ وَأَبْعَدَهُ منْ مَذَاهب قُلُوبهمْ وَلذَلکَ قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) (إنَّهُ) لَیْسَ شَیْ ءٌ أَبْعَدَ منْ قُلُوب الرّجَال منْ تَفْسیر الْقُرْآن وَفی ذَلکَ تَحَیَّرَ الْخَلائقُ أَجْمَعُونَ إلاَّ مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَإنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ بتَعْمیَته فی ذَلکَ أَنْ یَنْتَهُوا إلَی بَابه وَصرَاطه وَأَنْ یَعْبُدُوهُ وَیَنْتَهُوا فی قَوْله إلَی طَاعَة الْقُوَّام بکتَابه وَالنَّاطقینَ عَنْ أَمْره وَأَنْ یَسْتَنْبطُوا مَا احْتَاجُوا إلَیْه منْ ذَلکَ عَنْهُمْ لا عَنْ أَنْفُسهمْ.
ثُمَّ قَالَ: وَلَوْ رَدُّوهُ إلَی الرَّسُول وَإلی أُولی الأَمْر منْهُمْ لَعَلمَهُ الَّذینَ یَسْتَنْبطُونَهُ منْهُمْ فَأَمَّا عَنْ غَیْرهمْ فَلَیْسَ یُعْلَمُ ذَلکَ أَبَداً وَلا یُوجَدُ وَقَدْ عَلمْتَ أَنَّهُ لا یَسْتَقیمُ أَنْ یَکُونُ الْخَلْقُ کُلُّهُمْ وُلاةَ الأَمْر؛ لأَنَّهُمْ لا یَجدُونَ مَنْ یَأْتَمرُونَ عَلَیْه وَمَنْ یُبَلّغُونَهُ أَمْرَ اللَّه وَنَهْیَهُ فَجَعَلَ اللَّهُ الْوُلاةَ خَوَاصَّ لیُقْتَدَی بهمْ فَافْهَمْ ذَلکَ إنْ شَاءَ اللَّهُ وَإیَّاکَ وَإیَّاکَ وَتلاوَةَ الْقُرْآن برَأْیکَ فَإنَّ النَّاسَ غَیْرُ مُشْتَرکینَ فی علْمه کَاشْترَاکهمْ فیمَا سوَاهُ منَ الأُمُور وَلا قَادرینَ عَلَی تَأْویله إلاَّ منْ حَدّه وَبَابه الَّذی جَعَلَهُ اللَّهُ لَهُ فَافْهَمْ إنْ شَاءَ اللَّهُ وَاطْلُب الأَمْرَ منْ مَکَانه تَجدْهُ إنْ شَاءَ اللَّه.
(297) بصائر الدّرجات 433 ح3: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): دَعَا رَسُول اللَّه أَصْحَابه بمَنَی، فقَالَ: یَا أَیُّهَا النَّاسُ! إنّی تَارکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْن، أَمَا إنْ تَمَسَّکْتُمْ بهمَا لَنْ تَضلُّوا؛ کتَابَ اللَّه وَعتْرَتی أَهْلَ بَیْتی.
(298) الأمالی للمفید 36 ح3: عَنْ عَبْد اللَّه بْن الْعَبَّاس، قَالَ: لَمَّا حَضَرَت النَّبیَّ (صلی الله علیه و آله و سلم) الْوَفَاةُ وَفی الْبَیْت رجَالٌ فیهمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّاب، فَقَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): هَلُمُّوا أَکْتُبْ لَکُمْ کتَاباً لَنْ تَضلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً، فَقَالَ: لا تَأْتُوهُ بشَیْ ءٍ فَإنَّهُ قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعنْدَکُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا کتَابُ اللَّه، فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَیْت وَ اخْتَصَمُوا، فَمنْهُمْ مَنْ یَقُولُ: قَرّبُوا یَکْتُبْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّه، وَ منْهُمْ مَنْ یَقُولُ: مَا قَالَ عُمَرُ، فَلَمَّا کَثُرَ اللَّغَطُ وَ الإخْتلافُ قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): قُومُوا عَنّی.
(299) 1- الکافی 2/633 ح23: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إذَا قَامَ الْقَائمُ (علیه السلام) قَرَأَ کتَابَ اللَّه (عزوجل) عَلَی حَدّه وَأَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذی کَتَبَهُ عَلیٌّ (علیه السلام) وَقَالَ: أَخْرَجَهُ عَلیٌّ (علیه السلام) إلَی النَّاس
ص:213
حینَ فَرَغَ منْهُ وَکَتَبَهُ فَقَالَ لَهُمْ: هَذَا کتَابُ اللَّه (عزوجل) کَمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَی مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) وَقَدْ جَمَعْتُهُ منَ اللَّوْحَیْن فَقَالَوا: هُوَ ذَا عنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامعٌ فیه الْقُرْآنُ لا حَاجَةَ لَنَا فیه، فَقَالَ: أَمَا وَاللَّه مَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ یَوْمکُمْ هَذَا أَبَداً إنَّمَا کَانَ عَلَیَّ أَنْ أُخْبرَکُمْ حینَ جَمَعْتُهُ لتَقْرَءُوهُ.
2- روضة الواعظین 265: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ البَاقر (علیه السلام): إذَا قَامَ قَائمُ آل مُحَمَّد (علیهم السلام) ضَرَبَ فَسَاطیطَ لمَنْ یُعَلّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَی مَا أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ فَأَصْعَبُ مَا یَکُونُ عَلَی مَنْ حَفظَهُ الْیَوْمَ؛ لأَنَّهُ یُخَالفُ فیه التَّأْلیف.
3- الغیبة للنعمانی 333 ح3: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): کَأَنّی أَنْظُرُ إلَی شیعَتنَا بمَسْجد الْکُوفَة وَقَدْ ضَرَبُوا الْفَسَاطیطَ یُعَلّمُونَ النَّاسَ الْقُرْآنَ کَمَا أُنْزلَ.
(300) 1- بصائر الدّرجات 57 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) فی قَوْل اللَّه (تبارک و تعالی): {وَإنَّهُ لَذکْرٌ لَکَ وَ لقَوْمکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ} قَالَ (علیه السلام): الذّکْرُ: الْقُرْآنُ، وَنَحْنُ قَوْمُهُ وَنَحْنُ الْمَسْئُولُون.
2- بصائر الدّرجات 218 ح4: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: عَلَیْنَا نَزَلَ قَبْلَ النَّاس وَلَنَا فُسّرَ قَبْلَ أَنْ یُفَسَّرَ فی النَّاس، فَنَحْنُ نَعْرفُ حَلالَهُ وَحَرَامَهُ وَنَاسخَهُ وَمَنْسُوخَهُ وَسَفَریَّهُ وَحَضَریَّهُ وَفی أَیّ لَیْلَةٍ نَزَلَتْ کَمْ منْ آیَةٍ وَفیمَنْ نَزَلَتْ وَفیمَا نَزَلَت.
(301) الغیبة للنعمانی 296 ح1: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ قَائمَنَا إذَا قَامَ اسْتَقْبَلَ منْ جَهَلَة النَّاس أَشَدَّ ممَّا اسْتَقْبَلَهُ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) منْ جُهَّال الْجَاهلیَّة فَقُلْتُ: وَکَیْفَ ذَلکَ؟ قَالَ: إنَّ رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) أَتَی النَّاسَ وَهُمْ یَعْبُدُونَ الْحجَارَةَ وَالصُّخُورَ وَالْعیدَانَ وَالْخُشُبَ الْمَنْحُوتَةَ وَإنَّ قَائمَنَا إذَا قَامَ أَتَی النَّاسَ وَکُلُّهُمْ یَتَأَوَّلُ عَلَیْه کتَابَ اللَّه وَیَحْتَجُّ عَلَیْه به ثُمَّ قَالَ أَمَا وَاللَّه لَیَدْخُلَنَّ عَلَیْهمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُیُوتهمْ کَمَا یَدْخُلُ الْحَرُّ وَالْقَرُّ.
(302) 1- بصائر الدّرجات 81 ح3: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: نَحْنُ خَزَنَةُ علْم اللَّه.
2- کفایة الأثر 163: عَن الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) یوماً، فقَالَ: عَلیٌّ مَعْدنُ علْم اللَّه.
(303) 1- مشارق أنوار الیقین 205: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ یَرَی مَا بَیْنَ الشَّرْق وَالْغَرْب، فَلا یَخْفَی عَلَیْه شَیءٌ منْ عَالَم المُلْک وَالْمَلَکُوت.
2- بصائر الدّرجات 148 ح6: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنّی لأَعْلَمُ مَا فی السَّمَاوَات وَمَا فی الأَرْض وَأَعْلَمُ مَا فی الْجَنَّة وَأَعْلَمُ مَا فی النَّار وَأَعْلَمُ مَا کَانَ وَمَا یَکُونُ قَالَ ثُمَّ مَکَثَ هُنَیْئَةً فَرَأَی أَنَّ ذَلکَ کَبُرَ عَلَی مَنْ سَمعَهُ منْهُ فَقَالَ: عَلمْتُ ذَلکَ منْ کتَاب اللَّه (عزوجل) إنَّ اللَّهَ (عزوجل) یَقُولُ: {فیه تبْیَانُ کُلّ شَیْ ء}.
(304) مشارق أنوار الیقین 177: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: الإمَامُ مَلَکیُّ الذَّات، إلَهیُّ الصّفَات، و أَنَّهُم صفَاتُ اللَّه وَصَفْوَتُه.
ص:214
(305) 1- الاحتجاج 1/80: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: أَلاَ إنَّهُ (امام العصر (علیه السلام)) وَارثُ کُلّ علْمٍ وَالْمُحیطُ به.
2- مشارق أنوار الیقین 264: قَالَ أَمیرُ الْمُؤمنینَ (علیه السلام): لَقَدْ عَلمْتُ مَا فَوقَ الفرْدَوس الأعْلَی وَمَا تَحْتَ السَّابعَة السُّفْلَی وَمَا فی السَّمَاوَات العُلَی وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَی، کُلُّ ذَلکَ علْمُ إحَاطَةٍ لاَ علْمُ إخْبَارٍ.
(306) 1- إلزام الناصب 2/218: فی خُطْبَة التُّطُنْجیَّة: عَلمْنَا مَا کَانَ وَمَا یَکُونُ وَمَا فی السَّمَاوَات وَالأرَضَینَ بعلْم رَبّنَا، نَحْنُ الْمُدَبّرُونَ فَنَحْنُ بذَلکَ اخْتصَاصاً، نَحْنُ مَخْصُوصُونَ وَنَحْنُ عَالمُونَ.
2- بحار الأنوار 26/5: فی خُطْبَة النُّورَانیَّة: وَعَلمَ بمَا کَانَ وَمَا یَکُونُ وَعَلمَ مَا فی الضَّمَائر وَالقُلُوب وَعلْم مَا فی السَّمَاوَات وَالأَرْض.
(307) 1- مصباح المتهجّد 409: إنَّ الرّضَا (علیه السلام) کَانَ یَأْمُرُ بالدُّعاء لصاحب الأمْر بهَذَا: اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلیّک ...، وَعَیْنکَ النَّاظرَة بإذْنک، وَشَاهدکَ عَلَی عبَادکَ.
2- بصائر الدّرجات 463 ح8: عَنْ أَبی الْحَسَن (علیه السلام) قَالَ: إنَّمَا مَنْزلَةُ الإمَام فی الأَرْض بمَنْزلَة الْقَمَر فی السَّمَاء وَفی مَوْضعه هُوَ مُطَّلعٌ عَلَی جَمیع الأَشْیَاء کُلّهَا.
(308) 1- الکافی 1/399 ح2: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ عنْدَهُ علْمُ شَیْ ءٍ إلاَّ خَرَجَ منْ عنْد أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) فَلْیَذْهَب النَّاسُ حَیْثُ شَاءُوا فَوَ اللَّه لَیْسَ الأَمْرُ إلاَّ منْ هَاهُنَا وَأَشَارَ بیَده إلَی بَیْته.
2- الکافی 1/399 ح3: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) لسَلَمَة بْن کُهَیْل وَالحَکَم بْن عُتَیْبَة: شَرّقَا وَغَرّبَا فَلا تَجدَان علْماً صَحیحاً إلاَّ شَیْئاً خَرَجَ منْ عنْدنَا أَهْلَ الْبَیْت.
3- بحار الأنوار 25/24 ح41: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کُلُّ علْمٍ خَرَجَ إلَی أَهْل السَّمَاوَات وَالأَرْض فَمنَّا وَعَنَّا.
(309) 1- علل الشرائع 1/5 ح1: عَنْ الرّضَا، عَنْ آبَائه، عَنْ أَمیر الْمُؤْمنینَ (علیهم السلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ (عزوجل) خَلَقَ أَرْوَاحَنَا فَأَنْطَقَنَا بتَوْحیده وَتَحْمیده، ثُمَّ خَلَقَ الْمَلائکَةَ، فَلَمَّا شَاهَدُوا أَرْوَاحَنَا نُوراً وَاحداً اسْتَعْظَمُوا أَمْرَنَا، فَسَبَّحْنَا؛ لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ أَنَّا خَلْقٌ مَخْلُوقُونَ وَأَنَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ صفَاتنَا فَسَبَّحَت الْمَلائکَةُ بتَسْبیحنَا وَنَزَّهَتْهُ عَنْ صفَاتنَا، فَلَمَّا شَاهَدُوا عظَمَ شَأْننَا هَلَّلْنَا؛ لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ أَنْ لا إلَهَ إلاَّ اللَّهُ وَأَنَّا عَبیدٌ وَلَسْنَا بآلهَةٍ یَجبُ أَنْ نُعْبَدَ مَعَهُ أَوْ دُونَهُ، فَقَالُوا: لا إلَهَ إلاَّ اللَّهُ، فَلَمَّا شَاهَدُوا کبَرَ مَحَلّنَا کَبَّرْنَا؛ لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ أَنَّ اللَّهَ أَکْبَرُ منْ أَنْ یُنَالَ عظَمُ الْمَحَلّ إلاَّ به، فَلَمَّا شَاهَدُوا مَا جَعَلَهُ لَنَا منَ الْعزَّة وَالْقُوَّة قُلْنَا: لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلاَّ باللَّه؛ لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ أَنْ لا حَوْلَ لَنَا وَلا قُوَّةَ إلاَّ باللَّه فَلَمَّا شَاهَدُوا
ص:215
مَا أَنْعَمَ اللَّهُ به عَلَیْنَا وَأَوْجَبَهُ لَنَا منْ فَرْض الطَّاعَة قُلْنَا الْحَمْدُ للَّه لتَعْلَمَ الْمَلائکَةُ مَا یَحقُّ للَّه تَعَالَی ذکْرُهُ عَلَیْنَا منَ الْحَمْد عَلَی نعْمَته فَقَالَت الْمَلائکَةُ الْحَمْدُ للَّه فَبنَا اهْتَدَوْا إلَی مَعْرفَة تَوْحید اللَّه وَتَسْبیحه وَتَهْلیله وَتَحْمیده وَتَمْجیده.
2- مشارق أنوار الیقین 255: عَنْ أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام) قَالَ: أَنَا الخضْرُ مُعَلّمُ مُوسَی، أَنَا مُعَلّمُ دَاوُد وَسُلَیْمَانَ.
(310) الإختصاص 252: قَالَ الرّضَا (صلوات الله علیه): إذَا نَزَلَتْ بکُمْ شَدیدةٌ، فَاسْتَعینُوا بنَا عَلَی اللَّه (عزوجل)، وَهُوَ قَوْلُهُ تعالی: {وَللَّه الأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بهَا}.
(311) 1- الأصول الستّة عشر 124 ح11: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: اُطْلُبُوا الْعلْمَ منْ مَعْدن الْعلْم، وَإیَّاکُمْ وَالْوَلائجَ، فَهُمُ الصَّدَّادُونَ عَن اللَّه.
2- الکافی 2/298 ح5: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): إیَّاکَ! أَنْ تَنْصبَ رَجُلاً دُونَ الْحُجَّة فَتُصَدّقَهُ فی کُلّ مَا قَالَ.
(312) 1- بصائر الدّرجات 328 ح4: عَنْ أَبی بَصیرٍ، عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کَانَ فی ذُؤَابَة سَیْف رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) صَحیفَةٌ صَغیرَةٌ فَقُلْتُ لأَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): أَیُّ شَیْ ءٍ کَانَ فی تلْکَ الصَّحیفَة؟ قَالَ: هیَ الأَحْرُفُ الَّتی یَفْتَحُ کُلُّ حَرْفٍ منْهَا أَلْفَ حَرْفٍ، قَالَ أَبُو بَصیرٍ: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): فَمَا خَرَجَ منْهَا إلاَّ حَرْفَان حَتَّی السَّاعَة.
2- تحف العقول 171: وَصیَّةُ عَلیّ (علیه السلام) لکُمَیْل بْن زیاد: یَا کُمَیْلُ! مَا منْ علْمٍ إلاَّ وَأَنَا أَفْتَحُهُ وَمَا منْ سرٍّ إلاَّ وَالْقَائمُ (علیه السلام) یَخْتمُه.
3- مختصر بصائر الدّرجات 117: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: الْعلْمُ سَبْعَةٌ وَعشْرُونَ حَرْفاً، فَجَمیعُ مَا جَاءَتْ به الرُّسُلُ حَرْفَان، فَلَمْ یَعْرف النَّاسُ حَتَّی الْیَوْم غَیْرَ الْحَرْفَیْن، فَإذَا قَامَ قَائمُنَا أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَالْعشْرینَ حَرْفاً، فَبَثَّهَا فی النَّاس وَضَمَّ إلَیْهَا الْحَرْفَیْن حَتَّی یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَعشْرینَ حَرْفاً.
(313) 1- مشارق أنوار الیقین 259: فی خُطْبَةٍ لأَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام): أَنَا البَحْرُ الَّذی لا یُنْزَفُ.
2- المزار للمشهدی 207: فی زیَارَة أَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام): السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَحْرَ الْعُلُوم.
(314) 1- المحاسن 1/177 ح161: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ لسَدیرٍ: وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بالنُّبُوَّة وَعَجَّلَ رُوحَهُ إلَی الْجَنَّة مَا بَیْنَ أَحَدکُمْ وَبَیْنَ أَنْ یَغْتَبطَ وَیَرَی سُرُوراً أَوْ تَبَیَّنَ لَهُ النَّدَامَةُ وَالْحَسْرَةُ إلاَّ أَنْ یُعَاینَ مَا قَالَ اللَّهُ (عزوجل) فی کتَابه: {عَن الْیَمین وَعَن الشّمال قَعیدٌ} وَأَتَاهُ مَلَکُ الْمَوْت بقَبْض رُوحه فَیُنَادی رُوحَهُ فَتَخْرُجُ منْ جَسَده فَأَمَّا الْمُؤْمنُ فَمَا یُحسُّ بخُرُوجهَا وَذَلکَ قَوْلُ اللَّه (تبارک و تعالی): {یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ * ارْجعی إلی رَبّک راضیَةً مَرْضیَّةً * فَادْخُلی فی عبَادی * وَادْخُلی جَنَّتی} ثُمَّ قَالَ: ذَلکَ لمَنْ کَانَ وَرعاً مُوَاسیاً
ص:216
لإخْوَانه وَصُولاً لَهُمْ وَإنْ کَانَ غَیْرَ وَرعٍ وَلا وَصُولٍ لإخْوَانه قیلَ لَهُ مَا مَنَعَکَ منَ الْوَرَع وَالْمُوَاسَاة لإخْوَانکَ أَنْتَ ممَّن انْتَحَلَ الْمَحَبَّةَ بلسَانه وَلَمْ یُصَدّقْ ذَلکَ بفعْلٍ وَإذَا لَقیَ رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَأَمیرَ الْمُؤْمنینَ (علیه السلام) لَقیَاهُمَا مُعْرضَیْن مُقَطّبَیْن فی وَجْهه غَیْرَ شَافعَیْن لَهُ قَالَ سَدیرٌ: مَنْ جَدَعَ اللَّهُ أَنْفَهُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): فَهُوَ ذَاک.
2- بشارة المصطفی 71 ح2: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم): أَلا وَمَنْ أَحَبَّ عَلیّاً هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْه سَکَرَات الْمَوْت وَجَعَلَ قَبْرَهُ رَوْضَةً منْ ریَاض الْجَنَّة.
(315) 1- تفسیر العیّاشی 2/225 ح18: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ الْمُؤْمنَ إذَا أُخْرجَ منْ بَیْته شَیَّعَتْهُ الْمَلائکَةُ إلَی قَبْره یَزْدَحمُونَ عَلَیْه حَتَّی إذَا انْتَهَی به إلَی قَبْره قَالَتْ لَهُ الأَرْضُ مَرْحَباً بکَ وَأَهْلاً أَمَا وَاللَّه لَقَدْ کُنْتُ أُحبُّ أَنْ یَمْشیَ عَلَیَّ مثْلُکَ لَتَرَیَنَّ مَا أَصْنَعُ بکَ فَتَوَسَّعُ لَهُ مَدَّ بَصَره وَیَدْخُلُ عَلَیْه فی قَبْره مَلَکَا الْقَبْر وَهُمَا قَعیدَا الْقَبْر مُنْکَرٌ وَنَکیرٌ فَیُلْقیَان فیه الرُّوحَ إلَی حَقْوَیْه فَیُقْعدَانه وَیَسْأَلانه فَیَقُولان لَهُ: مَنْ رَبُّکَ؟ فَیَقُولُ: اللَّهُ، فَیَقُولان: مَا دینُکَ؟ فَیَقُولُ: الإسْلامُ، فَیَقُولان: وَمَنْ نَبیُّکَ؟ فَیَقُولُ: مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله و سلم)، فَیَقُولان: وَمَنْ إمَامُکَ؟ فَیَقُولُ: عَلیٌّ قَالَ: فَیُنَادی مُنَادٍ منَ السَّمَاء: صَدَقَ عَبْدی افْرُشُوا لَهُ فی قَبْره منَ الْجَنَّة وَافْتَحُوا لَهُ فی قَبْره بَاباً إلَی الْجَنَّة وَأَلْبسُوهُ منْ ثیَاب الْجَنَّة حَتَّی یَأْتیَنَا وَمَا عنْدَنَا خَیْرٌ لَهُ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: نَمْ نَوْمَةَ عَرُوسٍ نَمْ نَوْمَةً لا حُلُمَ فیهَا، قَالَ: وَإنْ کَانَ کَافراً خَرَجَت الْمَلائکَةُ تُشَیّعُهُ إلَی قَبْره تَلْعَنُونَهُ حَتَّی إذَا انْتَهَی به إلَی قَبْره قَالَتْ لَهُ الأَرْضُ لا مَرْحَباً بکَ وَلا أَهْلاً أَمَا وَاللَّه لَقَدْ کُنْتُ أُبْغضُ أَنْ یَمْشیَ عَلَیَّ مثْلُکَ لا جَرَمَ لَتَرَیَنَّ مَا أَصْنَعُ بکَ الْیَوْمَ فَتَضیقُ عَلَیْه حَتَّی تَلْتَقیَ جَوَانحُهُ قَالَ: ثُمَّ یَدْخُلُ عَلَیْه مَلَکَا الْقَبْر وَهُمَا قَعیدَا الْقَبْر مُنْکَرٌ وَنَکیرٌ.
قَالَ أَبُو بَصیرٍ: جُعلْتُ فدَاکَ یَدْخُلان عَلَی الْمُؤْمن وَالْکَافر فی صُورَةٍ وَاحدَةٍ؟ فَقَالَ: لا، قَالَ: فَیُقْعدَانه وَیُلْقیَان فیه الرُّوحَ إلَی حَقْوَیْه فَیَقُولان لَهُ: مَنْ رَبُّکَ؟ فَیَتَلَجْلَجُ وَیَقُولُ قَدْ سَمعْتُ النَّاسَ یَقُولُونَ فَیَقُولان لَهُ لا دَرَیْتَ وَیَقُولان لَهُ: مَا دینُکَ؟ فَیَتَلَجْلَجُ فَیَقُولان لَهُ لا دَرَیْتَ وَیَقُولان لَهُ: مَنْ نَبیُّکَ؟ فَیَقُولُ: قَدْ سَمعْتُ النَّاسَ یَقُولُونَ فَیَقُولان لَهُ: لا دَرَیْتَ وَیُسْأَلُ عَنْ إمَام زَمَانه قَالَ: فَیُنَادی مُنَادٍ منَ السَّمَاء کَذَبَ عَبْدی افْرُشُوا لَهُ فی قَبْره منَ النَّار وَأَلْبسُوهُ منْ ثیَاب النَّار وَافْتَحُوا لَهُ بَاباً إلَی النَّار حَتَّی یَأْتیَنَا وَمَا عنْدَنَا شَرٌّ لَهُ فَیَضْربَانه بمرْزَبَةٍ ثَلاثَ ضَرَبَاتٍ لَیْسَ منْهَا ضَرْبَةٌ إلاَّ یَتَطَایَرُ قَبْرُهُ نَاراً لَوْ ضُربَ بتلْکَ الْمرْزَبَة جبَالُ تهَامَةَ لَکَانَتْ رَمیماً.
2- الکافی 3/241 ح15: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): یُسْأَلُ الْمَیّتُ فی قَبْره عَنْ خَمْسٍ: عَنْ صَلاته وَزَکَاته وَحَجّه وَصیَامه وَوَلایَته إیَّانَا أَهْلَ الْبَیْت، فَتَقُولُ الْوَلایَةُ منْ جَانب الْقَبْر للأَرْبَع: مَا دَخَلَ فیکُنَّ منْ نَقْصٍ فَعَلَیَّ تَمَامُهُ.
ص:217
(316) الکافی 2/525 ح13: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کَانَ أَبی (علیه السلام) یَقُولُ إذَا أَصْبَحَ: اللَّهُمَّ إنّی أَعُوذُ بکَ منْ عَذَاب الْقَبْر وَمنْ ضَغْطَة الْقَبْر وَمنْ ضیق الْقَبْر.
(317) 1- الکافی 3/242 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ للْقَبْر کَلاماً فی کُلّ یَوْمٍ
یَقُولُ: أَنَا بَیْتُ الْغُرْبَة، أَنَا بَیْتُ الْوَحْشَة، أَنَا بَیْتُ الدُّود، أَنَا الْقَبْرُ، أَنَا رَوْضَةٌ منْ ریَاض الْجَنَّة أَوْ حُفْرَةٌ منْ حُفَر النَّار.
2- الکافی 8/365 ح556: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (صلوات الله علیه) قَالَ لشیعَته: دیَارُکُمْ لَکُمْ جَنَّةٌ وَقُبُورُکُمْ لَکُمْ جَنَّةٌ للْجَنَّة خُلقْتُمْ وَإلَی الْجَنَّة تَصیرُون.
3- بشارة المصطفی 71 ح2: عَن النَّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم): أَلا وَمَنْ أَحَبَّ عَلیّاً هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْه سَکَرَات الْمَوْت وَجَعَلَ قَبْرَهُ رَوْضَةً منْ ریَاض الْجَنَّة.
(318) الکافی 3/243 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: أَمَا إنَّهُ لا یَبْقَی مُؤْمنٌ فی شَرْق الأَرْض وَغَرْبهَا إلاّ حَشَرَ اللَّهُ رُوحَهُ إلَی وَادی السَّلام، قُلْتُ لَهُ: وَ أَیْنَ وَادی السَّلام؟ قَالَ: ظَهْرُ الْکُوفَة، أَمَا إنّی کَأَنّی بهمْ حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یَتَحَدَّثُونَ.
(319) بصائر الدّرجات 423 ح3: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنَّ عَدُوَّنَا إذَا تُوُفّیَ صَارَتْ رُوحُهُ إلَی وَادی بَرَهُوتَ، فَأُخْلدَتْ فی عَذَابه وَأُطْعمَتْ منْ زَقُّومه وَأُسْقیَتْ منْ حَمیمه، فَاسْتَعیذُوا باللَّه منْ ذَلکَ الْوَادی.
(320) مشارق أنوار الیقین 343: قَالَ علیٌ (علیه السلام): أَنَا حُجَّةُ اللَّهَ عَلَی خَلْقه منْ أَهْل سَمَاوَاته وَأَرْضه، وَمَا فی السَّمَاء منْ مَلَکٍ یَخْطُو قَدَماً عَنْ قَدَمٍ إلاَّ بإذْنی.
(321) 1- بصائر الدّرجات 395 ح5: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ أَقْدَرَنَا عَلَی مَا نُریدُ.
2- مناقب آل أبی طالب 3/210: َقَالَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام): وَاللَّه مَا خَلَقَ اللَّهُ شَیْئاً إلاَّ وَقَدْ أَمَرَهُ بالطَّاعَة لَنَا.
(322) الإختصاص 252: قَالَ الرّضَا (صلوات الله علیه): إذَا نَزَلَتْ بکُمْ شَدیدةٌ، فَاسْتَعینُوا بنَا عَلَی اللَّه (عزوجل)، وَهُوَ قَوْلُهُ تعالی: {وَللَّه الأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بهَا}.
(323) کامل الزیارات 513: عَن الْعَسْکَری (علیه السلام) قَالَ: اصْرفْ عَنَّی بهمْ شَرَّ الدُّنْیَا وَالآخرَة وَأَهْوَالَ یَوْم الْقیَامَة.
(324) 1- الکافی 3/136 ح3: عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: حَضَرَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) رَجُلاً منَ الأَنْصَار وَکَانَتْ لَهُ حَالَةٌ حَسَنَةٌ عنْدَ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم)، فَحَضَرَهُ عنْدَ مَوْته فَنَظَرَ إلَی مَلَک الْمَوْت عنْدَ رَأْسه، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): ارْفُقْ بصَاحبی فَإنَّهُ مُؤْمنٌ، فَقَالَ لَهُ مَلَکُ الْمَوْت: یَا مُحَمَّدُ! طبْ نَفْساً وَقَرَّ عَیْناً فَإنّی بکُلّ مُؤْمنٍ رَفیقٌ شَفیق.
2- الخرائج والجرائح 1/295 ح2: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): یَا مَلَکَ الْمَوْت! قَالَ: لَبَّیْکَ أَیُّهَا الإمَامُ!
ص:218
قَالَ: أَلَسْتَ أُمرْتَ بالسَّمْع وَ الطَّاعَة لَنَا؟ قَالَ: بَلَی.
(325) مناقب آل أبی طالب 3/411: عَنْ مُوسَی بْن جَعْفَرٍ (علیهما السلام) قَالَ: إنّی وَمَنْ یَجْری مَجْرَایَ منَ الأَئمَّة لا بُدَّ لَنَا منْ حُضُور جَنَائزکُمْ فی أَیّ بَلَدٍ کُنْتُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ فی أَنْفُسکُمْ.
(326) 1- ینابیع المعاجز 118: قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیه السلام): بنَا نَفَعَکُمُ اللَّهُ فی حَیَاتکُمْ وَفی قُبُورکُم.
2- مائة منقبة 126 ح61: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): یَا سَلْمَانُ! مَنْ أَحَبَّ فَاطمَةَ ابْنَتی فَهُوَ فی الْجَنَّة مَعی وَمَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فی النَّار، یَا سَلْمَانُ! حُبُّ فَاطمَةَ یَنْفَعُ فی مائَة مَوْطنٍ أَیْسَرُ تلْکَ الْمَوَاطن: الْمَوْتُ وَالْقَبْرُ وَالْمیزَانُ وَالْمَحْشَرُ وَالصّرَاطُ وَالْمُحَاسَبَةُ.
(327) تفسیر فرات الکوفی 348 ح3: قَالَ رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) لعَلیٍّ (علیه السلام): یَا عَلیُّ! أَبْشرْ وَبَشّرْ فَلَیْسَ عَلَی شیعَتکَ حَسْرَةٌ عنْدَ الْمَوْت وَلا وَحْشَةٌ فی الْقُبُور وَلا حُزْنٌ یَوْمَ النُّشُور.
(328) 1- الأمالی للصدوق 656 ح2: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) لعَلیٍّ (علیه السلام): یَا عَلیُّ! إنَّ مُحبّیکَ یَفْرَحُونَ فی ثَلاثَة مَوَاطنَ: عنْدَ خُرُوج أَنْفُسهمْ وَأَنْتَ هُنَاکَ تَشْهَدُهُمْ، وَعنْدَ الْمُسَاءَلَة فی الْقُبُور وَأَنْتَ هُنَاکَ تُلَقّنُهُمْ، وَعنْدَ الْعَرْض عَلَی اللَّه وَأَنْتَ هُنَاکَ تَعْرفُهُمْ.
2- الأمالی للصدوق 390 ح14: قَالَ رَسُولُ اللَّهJ لفَاطمَةَ بنْتَ أَسَدٍ: إنْ أَتَاک مُنْکَرٌ وَنَکیرٌ فَسَأَلاک مَنْ رَبُّک؟ فَقُولی: اللَّهُ رَبّی، وَمُحَمَّدٌ نَبیّی، وَالإسْلامُ دینی، وَالْقُرْآنُ کتَابی، وَابْنی إمَامی وَوَلیّی، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ ثَبّتْ فَاطمَةَ بالْقَوْل الثَّابت.
(329) الکافی 1/454 ح2: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ فَاطمَةَ بنْتَ أَسَدٍ سَمعَتْهُJ یَذْکُرُ ضَغْطَةَ الْقَبْر فَقَالَتْ وَا ضَعْفَاهْ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): فَإنّی أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَکْفیَک ذَلک فَبَیْنَمَا هُوَ ذَاتَ یَوْمٍ قَاعدٌ إذْ أَتَاهُ أَمیرُ الْمُؤْمنینَ (علیه السلام) وَهُوَ یَبْکی فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): مَا یُبْکیکَ؟ فَقَالَ: مَاتَتْ أُمّی فَاطمَةُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّه: وَأُمّی وَاللَّه وَقَامَ مُسْرعاً حَتَّی دَخَلَ فَنَظَرَ إلَیْهَا وَبَکَی ثُمَّ أَمَرَ النّسَاءَ أَنْ یَغْسلْنَهَا وَقَالَ (صلی الله علیه و آله و سلم): إذَا فَرَغْتُنَّ فَلا تُحْدثْنَ شَیْئاً حَتَّی تُعْلمْنَنی فَلَمَّا فَرَغْنَ أَعْلَمْنَهُ بذَلکَ فَأَعْطَاهُنَّ أَحَدَ قَمیصَیْه الَّذی یَلی جَسَدَهُ وَأَمَرَهُنَّ أَنْ یُکَفّنَّهَا فیه وَقَالَ للْمُسْلمینَ إذَا رَأَیْتُمُونی قَدْ فَعَلْتُ شَیْئاً لَمْ أَفْعَلْهُ قَبْلَ ذَلکَ فَسَلُونی لمَ فَعَلْتُهُ.
فَلَمَّا فَرَغْنَ منْ غُسْلهَا وَکَفْنهَا دَخَلَ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَحَمَلَ جَنَازَتَهَا عَلَی عَاتقه فَلَمْ یَزَلْ تَحْتَ جَنَازَتهَا حَتَّی أَوْرَدَهَا قَبْرَهَا ثُمَّ وَضَعَهَا وَدَخَلَ الْقَبْرَ فَاضْطَجَعَ فیه ثُمَّ قَالَ فَأَخَذَهَا عَلَی یَدَیْه حَتَّی وَضَعَهَا فی الْقَبْر ثُمَّ انْکَبَّ عَلَیْهَا طَویلا یُنَاجیهَا وَیَقُولُ لَهَا ابْنُک ابْنُک ابْنُک ثُمَّ خَرَجَ وَسَوَّی عَلَیْهَا ثُمَّ انْکَبَّ عَلَی قَبْرهَا فَسَمعُوهُ یَقُولُ لا إلَهَ إلاَّ اللَّهُ اللَّهُمَّ إنّی أَسْتَوْدعُهَا إیَّاکَ.
ثُمَّ انْصَرَفَ فَقَالَ لَهُ الْمُسْلمُونَ: إنَّا رَأَیْنَاکَ فَعَلْتَ أَشْیَاءَ لَمْ تَفْعَلْهَا قَبْلَ الْیَوْم فَقَالَ الْیَوْمَ فَقَدْتُ برَّ أَبی طَالبٍ إنْ کَانَتْ لَیَکُونُ عنْدَهَا الشَّیْ ءُ فَتُؤْثرُنی به عَلَی نَفْسهَا وَوَلَدهَا وَإنّی ذَکَرْتُ الْقیَامَةَ وَأَنَّ النَّاسَ یُحْشَرُونَ عُرَاةً فَقَالَتْ وَا سَوْأَتَاهْ فَضَمنْتُ لَهَا أَنْ یَبْعَثَهَا اللَّهُ کَاسیَةً وَذَکَرْتُ
ص:219
ضَغْطَةَ الْقَبْر فَقَالَتْ وَا ضَعْفَاهْ فَضَمنْتُ لَهَا أَنْ یَکْفیَهَا اللَّهُ ذَلکَ فَکَفَّنْتُهَا بقَمیصی وَاضْطَجَعْتُ فی قَبْرهَا لذَلکَ وَانْکَبَبْتُ عَلَیْهَا فَلَقَّنْتُهَا مَا تُسْأَلُ عَنْهُ فَإنَّهَا سُئلَتْ عَنْ رَبّهَا فَقَالَتْ وَسُئلَتْ عَنْ رَسُولهَا فَأَجَابَتْ وَسُئلَتْ عَنْ وَلیّهَا وَإمَامهَا فَارْتَجَّ عَلَیْهَا فَقُلْتُ ابْنُک ابْنُک ابْنُک.
(330) الکافی 3/242 ح3: عَنْ عَمْرو بْن یَزیدَ قَالَ: قُلْتُ لأَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام): إنّی سَمعْتُکَ وَأَنْتَ تَقُولُ: کُلُّ شیعَتنَا فی الْجَنَّة عَلَی مَا کَانَ فیهمْ، قَالَ: صَدَقْتُکَ کُلُّهُمْ وَاللَّه فی الْجَنَّة، قَالَ: قُلْتُ: جُعلْتُ فدَاکَ إنَّ الذُّنُوبَ کَثیرَةٌ کبَارٌ فَقَالَ: أَمَّا فی الْقیَامَة فَکُلُّکُمْ فی الْجَنَّة بشَفَاعَة النَّبیّ الْمُطَاع أَوْ وَصیّ النَّبیّ وَلَکنّی وَاللَّه أَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ فی الْبَرْزَخ، قُلْتُ: وَمَا الْبَرْزَخُ؟ قَالَ: الْقَبْرُ مُنْذُ حین مَوْته إلَی یَوْم الْقیَامَة.
(331) الأمالی للصدوق ص121 ح10: عَنْ أَبی الْحَسَن الرّضَا (علیه السلام): مَنْ کُنَّا شُفَعاؤُهُ نَجَا وَلَوْ کَانَ علَیْه مثْلَ وزْرَ الثَّقَلَیْن الْجنّ وَالإنْس.
(332) مشارق أنوار الیقین 269: فی خُطْبَةٍ لأَمیر الْمُؤمنینَ (علیه السلام): أَنا صَاحبُ الصّراط.
(333) تفسیر القمّی 2/324: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) یَقُولُ: ...، فَیُقْبلُ عَلیٌّ وَمَعَهُ مَفَاتیحُ الْجَنَّة وَمَقَالیدُ النَّار حَتَّی یَقْعُدَ عَلَی عجْزَة جَهَنَّمَ وَیَأْخُذَ زمَامَهَا بیَده وَقَدْ عَلا زَفیرُهَا وَاشْتَدَّ حَرُّهَا وَکَثُرَ تَطَایُرُ شَرَرهَا فَیُنَادی جَهَنَّمُ یَا عَلیُّ جُزْنی قَدْ أَطْفَأَ نُورُکَ لَهَبی فَیَقُولُ عَلیٌّ لَهَا ذَری هَذَا وَلیّی وَخُذی هَذَا عَدُوّی فَلَجَهَنَّمُ یَوْمَئذٍ أَشَدُّ مُطَاوَعَةً لعَلیٍّ منْ غُلام أَحَدکُمْ لصَاحبه فَإنْ شَاءَ یَذْهَبُ بهَا یَمْنَةً وَإنْ شَاءَ یَذْهَبُ بهَا یَسْرَةً وَلَجَهَنَّمُ یَوْمَئذٍ أَشَدُّ مُطَاوَعَةً لعَلیٍّ منْ جَمیع الْخَلائق وَذَلکَ أَنَّ عَلیّاً (علیه السلام) یَوْمَئذٍ قَسیمُ الْجَنَّة وَالنَّار.
(334) تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام) 582 : قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیه السلام): قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): بمَحَبَّته (عَلیّ (علیه السلام)) تَثْقُلُ مَوَازینُ الْمُؤْمنینَ وَبمُخَالَفَته تَخفُّ مَوَازینُ النَّاصبین.
(335) 1- الیقین 319 : عَنْ أَبی جَعْفَرٍ (علیه السلام): جَعَلَهُم أَدلاّءَ للأُمَّة عَلَی الصّرَاط.
2- بصائر الدّرجات 517 ح8: جَاءَ ابْنُ الْکَوَّاء إلَی أَمیر الْمُؤْمنینَ (علیه السلام) فَقَالَ: یَا أَمیرَ الْمُؤْمنینَ! {وَعَلَی الأَعْراف رجالٌ یَعْرفُونَ کُلاًّ بسیماهُمْ} فَقَالَ: نَحْنُ عَلَی الأَعْرَاف نَعْرفُ أَنْصَارَنَا بسیمَاهُمْ وَنَحْنُ الأَعْرَافُ الَّذی لا یُعْرَفُ اللَّهُ (عزوجل) إلاَّ بسَبیل مَعْرفَتنَا وَنَحْنُ الأَعْرَافُ یُعَرّفُنَا اللَّهُ (عزوجل) یَوْمَ الْقیَامَة عَلَی الصّرَاط، فَلا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إلاَّ مَنْ عَرَفَنَا وَعَرَفْنَاهُ وَلا یَدْخُلُ النَّارَ إلاَّ مَنْ أَنْکَرَنَا وَأَنْکَرْنَاهُ، إنَّ اللَّهَ (تبارک و تعالی) لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعبَادَ نَفْسَهُ وَلَکنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَصرَاطَهُ وَسَبیلَهُ وَالْوَجْهَ الَّذی یُؤْتَی منْهُ، فَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلایَتنَا أَوْ فَضَّلَ عَلَیْنَا غَیْرَنَا، فَإنَّهُمْ عَن الصّرَاط لَنَاکبُون.
ص:220
(336) الأمالی للطوسی 668 ح6: عَنْ أَبی عَبْد اللَّه (علیه السلام) قَالَ: إنَّ اللَّهَ تعالی أَمْهَرَ فَاطمَةَ (علیها السلام) رُبُعَ الدُّنْیَا فَرُبُعُهَا لَهَا وَأَمْهَرَهَا الْجَنَّةَ وَالنَّارَ تُدْخلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ وَتُدْخلُ أَوْلیَاءَهَا الْجَنَّةَ وَهیَ الصّدّیقَةُ الْکُبْرَی وَعَلَی مَعْرفَتهَا دَارَت الْقُرُونُ الأُوْلَی.
(337) بحار الأنوار 25/16 ح30: عَنْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): خَلَقَنَا اللَّهُ نَحْنُ حَیْثُ لا سَمَاءَ مَبْنیَّةَ
وَلا أَرْضَ مَدْحیَّةَ وَلا عَرْشَ وَلا جَنَّةَ وَلا نَارَ، کُنَّا نُسَبّحُهُ حینَ لا تَسْبیحَ وَنُقَدّسُهُ حینَ لا تَقْدیس، لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ بَدْءَ الصَّنْعَة فَتَقَ نُوری فَخَلَقَ منْهُ الْعَرْشَ فَنُورُ الْعَرْش منْ نُوری وَنُوری منْ نُور اللَّه وَأَنَا أَفْضَلُ منَ الْعَرْش.
ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْن أَبی طَالبٍ فَخَلَقَ منْهُ الْمَلائکَةَ فَنُورُ الْمَلائکَة منْ نُور ابْن أَبی طَالبٍ وَنُورُ ابْن أَبی طَالبٍ منْ نُور اللَّه وَنُورُ ابْن أَبی طَالبٍ أَفْضَلُ منَ الْمَلائکَة.
وَفَتَقَ نُورَ ابْنَتی فَاطمَةَ منْهُ فَخَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ فَنُورُ السَّمَاوَات وَالأَرْض منْ نُور ابْنَتی فَاطمَةَ وَنُورُ فَاطمَةَ منْ نُور اللَّه وَفَاطمَةُ أَفْضَلُ منَ السَّمَاوَات وَالأَرْض.
ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحَسَن فَخَلَقَ منْهُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ فَنُورُ الشَّمْس وَالْقَمَر منْ نُور الْحَسَن وَنُورُ الْحَسَن منْ نُور اللَّه وَالْحَسَنُ أَفْضَلُ منَ الشَّمْس وَالْقَمَر.
ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحُسَیْن فَخَلَقَ منْهُ الْجَنَّةَ وَالْحُورَ الْعینَ فَنُورُ الْجَنَّة وَالْحُور الْعین منْ نُور الْحُسَیْن وَنُورُ الْحُسَیْن منْ نُور اللَّه وَالْحُسَیْنُ أَفْضَلُ منَ الْجَنَّة وَالْحُور الْعین.
(338) المحاسن 1/174 ح152: قَالَ أَبُو عَبْد اللَّه (علیه السلام): مَا بَیْنَ مَنْ وَصَفَ هَذَا الأَمْرَ وَبَیْنَ أَنْ یَغْتَبطَ وَیَرَی مَا تَقَرُّ به عَیْنُهُ إلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَذه، فَیُقَالُ: أَمَّا مَا کُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ قَدمْتَ عَلَیْه وَأَمَّا مَا کُنْتَ تَتَخَوَّفُ فَقَدْ أَمنْتَ منْهُ، وَإنَّ أَمَامَکَ لإمَامَ صدْقٍ اقْدمْ عَلَی رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) وَعَلیٍّ وَالْحَسَن وَ الْحُسَیْن (علیهم السلام).
(339) 1- کمال الدین 287 ح6: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): أَفْضَلُ الْعبَادَة انْتظَارُ الْفَرَج.
2- کمال الدین 377 ح1: عَن الْبَاقر (علیه السلام) قَالَ: أَفْضَلُ أَعْمَال شیعَتنَا انْتظَارُ الْفَرَج.
(340) کمال الدین 512 ح43: الدُّعاءُ فی غَیْبَة القَائم (علیه السلام): وَبإذْنکَ غَابَ عَنْ بَریَّتکَ وَأَمْرَکَ یَنْتَظرُ، وَأَنْتَ الْعَالمُ غَیْرُ الْمُعَلَّم بالْوَقْت الَّذی فیه صَلاحُ أَمْر وَلیّکَ فی الإذْن لَهُ بإظْهَار أَمْره وَکَشْف سرّه، فَصَبّرْنی عَلَی ذَلکَ حَتَّی لا أُحبَّ تَعْجیلَ مَا أَخَّرْتَ وَلا تَأْخیرَ مَا عَجَّلْتَ وَلا کَشْفَ مَا سَتَرْتَ وَلا الْبَحْثَ عَمَّا کَتَمْتَ، وَلا أُنَازعَکَ فی تَدْبیرکَ وَلا أَقُولَ لمَ وَکَیْفَ وَلا مَا بَالُ وَلیّ الأَمْر لا یَظْهَرُ وَقَد امْتَلأَت الأَرْضُ منَ الْجَوْر وَأُفَوّضُ أُمُوری کُلَّهَا إلَیْک.
(341) 1- کمال الدین 512 ح43: الدُّعَاءُ فی غَیْبَة الْقَائم (علیه السلام): اللَّهُمَّ وَلا تَسْلُبْنَا الْیَقینَ لطُول الأَمَد فی غَیْبَته وَانْقطَاع خَبَره عَنَّا وَلا تُنْسنَا ذکْرَهُ وَانْتظَارَهُ وَالإیمَانَ به وَقُوَّةَ الْیَقین فی ظُهُوره وَالدُّعَاءَ لَهُ وَالصَّلاةَ عَلَیْه حَتَّی لا تُقَنّطَنَا غَیْبَتُهُ منْ قیَامه وَیَکُونَ یَقینُنَا فی ذَلکَ
ص:221
کَیَقیننَا فی قیَام رَسُولکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْه وَآله.
2- المزار للمشهدی 586: زیَارَةٌ أُخْرَی لَهُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف): لَوْ تَطَاوَلَت الدُّهُورُ وَتَمَادَت الأَعْمَارُ لَمْ أَزْدَدْ فیکَ إلاَّ یَقیناً وَلَکَ إلاَّ حُبّاً وَعَلَیْکَ إلاَّ مُتَّکَلاً وَمُعْتَمَداً وَلظُهُورکَ إلاَّ مُتَوَقَّعاً وَمُنْتَظَراً وَلجهَادی بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَرَقَّبا.
(342) 1- کمال الدین 485 ح3: فی التَّوقیع بخَطّ مَوْلانا صَاحب الزَّمَان (علیه السلام): وَأَکْثرُوا الدُّعَاءَ بتَعْجیل الْفَرَج فَإنَّ ذَلکَ فَرَجُکُم.
2- بحار الأنوار 92/336 ح6: بإسْنَادنَا إلَی مُحَمَّد بْن أَحْمَدَ بْن إبْرَاهیمَ الْجُعْفیّ الْمَعْرُوف بالصَّابُونیّ فی جُمْلَة حَدیث بإسْنَاده وَذَکَرَ فیه غَیْبَةَ الْمَهْدیّ (صلوات الله علیه) قُلْتُ: کَیْفَ تَصْنَعُ شیعَتُکَ؟ قَالَ: عَلَیْکُمْ بالدُّعَاء وَانْتظَار الْفَرَج.
(343) المزار للمشهدی 663: عَن الصَّادق (علیه السلام) قَالَ: مَنْ دَعَا إلَی اللَّه أَرْبَعینَ صَبَاحاً بهَذَا الْعَهْد کَانَ منْ أَنْصَار قَائمنَا، وَإنْ مَاتَ أَخْرَجَهُ اللَّهُ إلَیْه منْ قَبْره وَأَعْطَاهُ اللَّهُ بکُلّ کَلمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَمَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیّئَةٍ وَهُوَ هَذَا الْعَهْدُ اللَّهُمَّ رَبَّ النُّور الْعَظیم، الخبر.
(346) 1- کمال الدین 287 ح7: قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم): إنَّ الثَّابتینَ عَلَی الْقَوْل به فی زَمَان غَیْبَته لأَعَزُّ منَ الْکبْریت الأَحْمَر.
2- کمال الدین 320 ح2: قَالَ عَلیُّ بْنُ الْحُسَیْن (علیهما السلام): إنَّ أَهْلَ زَمَان غَیْبَته وَالْقَائلینَ بإمَامَته وَالْمُنْتَظرینَ لظُهُوره (علیه السلام) أَفْضَلُ منْ أَهْل کُلّ زَمَانٍ؛ لأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذکْرُهُ أَعْطَاهُمْ منَ الْعُقُول وَالأَفْهَام وَالْمَعْرفَة مَا صَارَتْ به الْغَیْبَةُ عَنْهُمْ بمَنْزلَة الْمُشَاهَدَة وَجَعَلَهُمْ فی ذَلکَ الزَّمَان بمَنْزلَة الْمُجَاهدینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) بالسَّیْف، أُولَئکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَشیعَتُنَا صدْقاً وَالدُّعَاةُ إلَی دین اللَّه سرّاً وَجَهْراً.
3- کمال الدین 334 ح5: عَن الصَّادق (علیهما السلام): الْمُنْتَظرُ للثَّانی عَشَرَ منْهُمْ کَالشَّاهر سَیْفَهُ بَیْنَ یَدَیْه بَلْ کَالشَّاهر بَیْنَ یَدَیْ رَسُول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) یَذُبُّ عَنْه.
4- کمال الدین 357 ح54: قَالَ الصَّادقُ (علیه السلام): طُوبَی لشیعَة قَائمنَا الْمُنْتَظرینَ لظُهُوره فی غَیْبَته وَالْمُطیعینَ لَهُ فی ظُهُوره، أُولَئکَ أَوْلیَاءُ اللَّه الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُون.
ص:222
سورهﯼ نساء، آیه 59: {یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولی الأَمْر منْکُمْ} ....
................................................................................................... 124
سورهﯼ اَعراف، آیه 172: {ألَسْتُ برَبّکُم قالُوا بَلَی} .................................... 45 و47
سورهﯼ رعد، آیه 28: {أَلا بذکْر اللَّه تَطْمَئنُّ الْقُلُوبُ} ............................... 116 و117
سورهﯼ کهف، آیه 110: {قُلْ إنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مثْلُکُمْ یُوحَی إلَیَّ} .......................... 21 و22
سورهﯼ قدر، آیه 4: {تَنَزَّلُ الْمَلائکَةُ وَالرُّوحُ فیهَا بإذْن رَبّهمْ منْ کُلّ أَمْرٍ}.................... 65
ص:223
1.إثبات الوصیّة، علی بن الحسین المسعودی، المتوفّی: 346 (ه.ق)، نشر: دار الاضواء، بیروت، 1409 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.
2.إثبات الهداة، الحرّ العاملی، المتوفّی: 1104 (ه.ق)، تحقیق: علاء الدین الأعلمی، نشر: مؤسّسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1425 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
3.الاحتجاج، الشیخ الطبرسی، المتوفّی: 548 (ه.ق)، تحقیق، تعلیق وملاحظات: السیّد محمّد باقر الخرسان، نشر: دار النعمان للطباعة والنشر، النجف الأشرف، 1386 (ه.ق).
4.الاختصاص، الشیخ المفید، المتوفّی: 413 (ه.ق)، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، السیّد محمود الزرندی، نشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.
5.اختیار معرفة الرجال، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460، تصحیح وتعلیق: میر داماد الأستر آبادی، تحقیق: السیّد مهدی الرجائی، نشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، 1404 (ه.ق).
6.الإرشاد، الشیخ المفید، المتوفّی: 413 (ه.ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لتحقیق التراث، بیروت، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.
7.الأصول الستّة عشر من الأصول الأوّلیّة، عدّة من الأصحاب، تحقیق ضیاء الدین المحمودی، نشر: دار الحدیث للطباعة والنشر، 1423 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
8.إعلام الوری بأعلام الهدی، الشیخ الطبرسی، المتوفّی: 548 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، 1417 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
9.إقبال الأعمال، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: 664 (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: مکتب الإعلام الإسلامی، 1415 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
10. إلزام الناصب فی إثبات الحجّة الغائب، الشیخ علی الیزدی الحائری، المتوفّی: 1333 (ه.ق)، تحقیق: السیّد علی عاشور، نشر: مؤسّسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1422 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
ص:224
11. الأمالی، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیّة، مؤسسة البعثة، قم، نشر: مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، 1417، الطبعة الأولی.
12. الأمالی، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460 (ه.ق)، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیّة - مؤسسة البعثة - ، نشر: دار الثقافة للطباعة والنشر والتوزیع، قم، 1414 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
13. الأمالی، الشیخ المفید، المتوفّی: 413 (ه.ق)، تحقیق: حسین الأستاد ولی، علی أکبر الغفّاری، نشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.
14. الإمامة والتبصرة، ابن بابویه القمّی، المتوفّی: 329 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، 1404 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
15. بحار الأنوار، العلاّمة المجلسی، المتوفّی: 1111 (ه.ق)، الطبعة الثانیة المصححة، نشر: مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 (ه.ق).
16. بشارة المصطفی، محمّد بن علی الطبری، المتوفّی: 525 (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، 1420 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
17. بصائر الدرجات، محمّد بن الحسن الصفّار، المتوفّی: 290 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق وتقدیم: الحاج میرزا حسن کوچه باغی، نشر: منشورات الأعلمی، طهران، 1404 (ه.ق).
18. تأویل الآیات، شرف الدین الحسینی، المتوفّی: 965 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، إشراف: السیّد محمّد باقر الموحّد الأبطحی الإصفهانی، قم، 1407 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
19. تحف العقول، ابن شعبة الحرّانی، المتوفّی: 4 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، 1404 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.
20. تفسیر الإمام العسکری (علیه السلام)، المنسوب إلی الإمام العسکری (علیه السلام)، المتوفّی: 260 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، 1409 (ه.ق)، الطبعة الأولی محقّقة.
ص:225
21. تفسیر العیّاشی، محمّد بن مسعود العیّاشی، المتوفّی: 320 (ه.ق)، تحقیق: الحاج السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی، نشر: المکتبة العلمیة الإسلامیّة، طهران.
22. تفسیر القمّی، علی بن إبراهیم القمّی، المتوفّی: 329 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح، تعلیق وتقدیم: السیّد طیب الموسوی الجزائری، نشر: مؤسسة دار الکتاب للطباعة والنشر، قم، 1404 (ه.ق)، الطبعة الثالثة.
23. تفسیر فرات الکوفی، فرات بن إبراهیم الکوفی، المتوفّی: 352 (ه.ق)، تحقیق: محمّد الکاظم، نشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی، طهران، 1410 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
24. تفسیر نور الثقلین، الشیخ الحویزی، المتوفّی: 1112 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی، نشر: مؤسسة إسماعیلیان للطباعة والنشر والتوزیع، قم، 1412 (ه.ق)، الطبعة الرابعة.
25. التوحید، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: السیّد هاشم الحسینی الطهرانی، نشر: منشورات جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیّة فی قم المقدّسة.
26. تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460 (ه.ق)، تحقیق وتعلیق: السیّد حسن الموسوی الخرسان، نشر: دار الکتب الإسلامیّة، طهران، 1364 (ه. ش)، الطبعة الثالثة.
27. الثاقب فی المناقب، ابن حمزة الطوسی، المتوفّی: 560 (ه.ق)، تحقیق: نبیل رضا علوان، نشر: مؤسسة أنصاریان للطباعة والنشر، قم، 1412 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.
28. ثواب الأعمال، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق وتقدیم: السیّد محمّد مهدی الخرسان، نشر: منشورات الشریف الرضی، قم، 1368 (ه. ش)، الطبعة الثانیة.
29. الخرائج والجرائح، قطب الدین الراوندی، المتوفّی: 573 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، بإشراف السیّد محمّد باقر الموحّد الأبطحی، قم، 1409 (ه.ق)، الطبعة الأولی، کاملة محقّقة.
30. الخصال، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: منشورات جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدّسة، 1403.
ص:226
31. الدرّ النظیم، ابن حاتم العاملی، المتوفّی: 664 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة.
32. دعائم الإسلام، القاضی النعمان المغربی، المتوفّی: 363 (ه.ق)، تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی، نشر: دار المعارف، القاهرة، 1383.
33. دلائل الإمامة، محمّد بن جریر الطبری (الشیعی)، المتوفّی: 4 (ه.ق)، تحقیق ونشر: قسم الدراسات الإسلامیّة - مؤسسة البعثة - قم، 1413 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
34. روضة الواعظین، الفتّال النیسابوری، المتوفّی: 508 (ه.ق)، تحقیق وتقدیم: السیّد محمّد مهدی الخرسان، نشر: منشورات الشریف الرضی، قم.
35. الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین (علیه السلام)، شاذان بن جبرئیل القمّی، المتوفّی: 660 (ه.ق)، تحقیق: علی الشکرچی، 1423 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
36. شرح إحقاق الحقّ، السیّد المرعشی، المتوفّی: 1411 (ه.ق)، تعلیق: السیّد شهاب الدین المرعشی النجفی، تصحیح: السیّد إبراهیم المیانجی، کتابة: محمود الحسینی المرعشی ومیرزا علی أکبر الإیرانی.
37. شرح الأخبار، القاضی النعمان المغربی، المتوفّی: 363 (ه.ق)، تحقیق: السیّد محمّد الحسینی الجلالی، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة.
38. الصحیفة السجّادیّة (الکاملة)، الإمام زین العابدین (علیه السلام)، المتوفّی: 94 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1404 (ه.ق)، طبعة حجریّة.
39. عدّة الداعی، ابن فهد الحلّی، المتوفّی: 841 (ه.ق)، تحقیق وتصحیح: أحمد الموحّدی القمّی، نشر: مکتبة وجدانی، قم.
40. علل الشرائع، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق وتقدیم: السیّد محمّد صادق بحر العلوم، نشر: منشورات المکتبة الحیدریّة ومطبعتها، النجف الأشرف، 1385 (ه.ق).
41. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تصحیح وتذییل: السیّد مهدی الحسینی اللاجوردی، نشر: رضا المشهدی، قمّ، 1363 (ه. ش) الطبعة الثانی.
42. عیون المعجزات، حسین بن عبد الوهّاب، المتوفّی: 5 (ه.ق)، تحقیق ونشر: محمّد کاظم الشیخ صادق الکتبی، 1369 (ه.ق).
ص:227
43. الغیبة، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460 (ه.ق)، تحقیق: الشیخ عباد اللَّه الطهرانی، الشیخ علی أحمد ناصح، نشر: مؤسسة المعارف الإسلامیّة، قم، 1411 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
44. الفضائل، شاذان بن جبرئیل القمّی، المتوفّی: 660 (ه.ق)، تحقیق ونشر: منشورات المطبعة الحیدریّة ومکتبتها، النجف الأشرف، 1381 (ه.ق).
45. فلاح السائل، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: 664 (ه.ق)، مرکز التبلیغات الاسلامیة الحوزة العلمیّة فی قم المقدّسة.
46. قرب الإسناد، الحمیری القمّی، المتوفّی: 300 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، قم، 1413 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
47. الکافی، الشیخ الکلینی، المتوفّی: 329 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: دار الکتب الإسلامیّة، طهران، 1363 (ه.ش)، الطبعة الخامسة.
48. کامل الزیارات، جعفر بن محمّد بن قولویه، المتوفّی: 367 (ه.ق)، تحقیق: الشیخ جواد القیّومی لَجنة التحقیق، نشر: مؤسسة نشر الفقاهة، 1417 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
49. الغیبة، محمّد بن إبراهیم النعمانی، المتوفّی: 380 (ه.ق)، تحقیق: فارس حسون کریم، نشر: أنوار الهدی، 1422 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
50. کفایة الأثر، الخزّاز القمّی، المتوفّی: 400 (ه.ق)، تحقیق: السیّد عبد اللطیف الحسینی الکوهکمری الخوئی، نشر: إنتشارات بیدار، قم، 1401 (ه.ق).
51. کمال الدین وتمام النعمة، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، 1405 (ه.ق).
52. مائة منقبة، محمّد بن أحمد القمّی، المتوفّی: 412 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، إشراف: السیّد محمّد باقر بن المرتضی الموحّد الأبطحی، قم، 1407 (ه.ق)، الطبعة الأولی المحقّقة المسندة.
53. المحاسن، أحمد بن محمّد بن خالد البرقی، المتوفّی: 274 (ه.ق)، تحقیق: تصحیح وتعلیق: السیّد جلال الدین الحسینی (المحدّث)، نشر: دار الکتب الإسلامیة، طهران، 1370 (ه.ق).
54. المحتضر، الشیخ حسن بن سلیمان الحلّی، المتوفّی: 8 (ه.ق)، تحقیق: سیّد علی أشرف، نشر: إنتشارات المکتبة الحیدریّة، 1424 (ه.ق).
ص:228
55. مختصر البصائر، الشیخ حسن بن سلیمان الحلّی، المتوفّی: 8 (ه. ق)، تحقیق: مشتاق المظفر.
56. مختصر بصائر الدرجات، الشیخ حسن بن سلیمان الحلّی، المتوفّی: 8 (ه.ق)، تحقیق ونشر: منشورات المطبعة الحیدریّة، النجف الأشرف، 1370 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
57. مدینة المعاجز، السیّد هاشم البحرانی، المتوفّی: 1107 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة المعارف الإسلامیّة، بإشراف الشیخ عزّة اللَّه المولائی، 1413 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
58. المزار، الشهید الأوّل، المتوفّی: 786 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، إشراف: السیّد محمّد باقر الموحّد الأبطحی الإصفهانی، قم، 1410 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
59. المزار، الشیخ المفید، المتوفّی: 413 (ه.ق)، تحقیق: السیّد محمّد باقر الأبطحی، نشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.
60. المزار، محمّد بن المشهدی، المتوفّی: 610 (ه.ق)، تحقیق: جواد القیّومی الإصفهانی، نشر: نشر القیّوم، قم، 1419 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
61. مشارق أنوار الیقین، الحافظ رجب البرسی، المتوفّی: 813 (ه.ق)، تحقیق: السیّد علی عاشور، نشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1419 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
62. مشکاة الأنوار، علی الطبرسی، المتوفّی: 7 (ه.ق)، تحقیق: مهدی هوشمند، نشر: دار الحدیث، قم، 1418 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
63. مصباح المتهجّد، الشیخ الطوسی، المتوفّی: 460 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، 1411 (ه.ق) الطبعة الأولی.
64. المصباح، الکفعمی، المتوفّی: 905 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403 (ه.ق)، الطبعة الثالثة.
65. معانی الأخبار، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، 1379 (ه.ق).
66. مقتضب الأثر، أحمد بن عیّاش الجوهری، المتوفّی: 401 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مکتبة الطباطبائی، قم.
67. مکارم الأخلاق، الشیخ الطبرسی، المتوفّی: 548 (ه.ق)، تحقیق ونشر: منشورات الشریف الرضی، 1392 (ه.ق)، الطبعة السادسة.
ص:229
68. مکیال المکارم، میرزا محمّد تقی الأصفهانی، المتوفی: 1348 (ه.ق)، تحقیق: السید علی عاشور، نشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1421 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
69. من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، المتوفّی: 381 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفّاری، نشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین بقم المشرّفة، الطبعة الثانیة.
70. المناقب (کتاب عتیق)، السیّد محمّد بن علی العلوی، المتوفّی: القرن الخامس، تحقیق: السید حسین الموسوی البروجردی، نشر: دلیل ما، قم، 1428 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
71. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، المتوفّی: 588 (ه.ق)، تحقیق، تصحیح وشرح ومقابلة: لَجنة من أساتذة النجف الأشرف، نشر: المکتبة الحیدریّة، النجف الأشرف، 1376 (ه.ق).
72. نزهة الناظر وتنبیه الخاطر، الحلوانی، المتوفّی: 5 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، 1408 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
73. نوادر المعجزات، محمّد بن جریر الطبری (الشیعی)، المتوفّی: 4 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، قم، 1410 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
74. نهج البلاغة، السیّد الشریف الرضی، المتوفّی: 406 (ه.ق)، تحقیق: شرح: الشیخ محمّد عبده، نشر: دار الذخائر، قم، 1412 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
75. وسائل الشیعة (آل البیت)، الحرّ العاملی، المتوفّی: 1104 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1414 (ه.ق)، الطبعة الثانیة.
76. الهدایة الکبری، الحسین بن حمدان الخصیبی، المتوفّی: 334 (ه.ق)، تحقیق ونشر: مؤسسة البلاغ للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 1411 (ه.ق)، الطبعة الرابعة.
77. الیقین، السیّد ابن طاووس، المتوفّی: 664 (ه.ق)، تحقیق: الأنصاری، نشر: مؤسسة دار الکتاب (الجزائری)، 1413 (ه.ق)، الطبعة الأولی.
78. ینابیع المعاجز، السیّد هاشم البحرانی، المتوفّی: 1107 (ه.ق).
ص:230
در موضوع امام عصر (علیه السلام)
جهت مراجعه و مطالعه برای علاقه مندان به آن حضرت
کتابهای عربی:
إثبات الهداة، ج آخر شیخ حُرّ عاملی
إثبات الوصیّة، اواخر کتاب ابو الحسن مسعودی
أحادیث الغیبة، 3 جلد مؤسّسه معارف اسلامی
الإرشاد، اواخر کتاب شیخ مفید
أصول الکافی، اواخر ج1 شیخ کلینی
إعلام الوری، ج2 آخر فضل بن حسن طبرسی
الإمام المهدی فی القرآن والسنّة سعید ابو معاش
إلزام الناصب، 2 جلد شیخ علی یزدی حائری
الأنوار البهیّة، اواخر کتاب شیخ عبّاس قمّی
الأنوار النُعمانیة، اوائل ج2
سیّد نعمت الله جزائری
بحار الأنوار، ج 51 و52 و53 علاّمه مجلسی
بشارة الإسلام سیّد مصطفی کاظمی
بیان الأئمّة، 3 جلد محمّد مهدی زین العابدین
البیان فی أخبار صاحب الزمان ابو نعیم اصفهانی
جلاء العیون، اواخر ج3 سیّد عبد الله شُبَّر
حقّ الیقین، اواخر جلد 1 سیّد عبد الله شُبَّر
حلیة الأبرار، ج5 سیّد هاشم بحرانی
الخرائج والجرائح، ج آخر قطب الدین راوندی
دلائل الإمامة، اواخر کتاب محمّد بن جریر طبری
شرح الأخبار، اواخر ج3 قاضی نعمان مغربی
صحیفة الأبرار، آخر کتاب میرزا محمّد تقی (علاّمه مامقانی)
ص:231
ظاهرة الغیبة ودعوی السفارة میرزا محسن آل عُصفور
عصر الظهور علی کورانی
عقد الدُرَر یوسف بن یحیی شافعی
غایة المرام، ج7 سیّد هاشم بحرانی
الغیبة شیخ طوسی
الغیبة محمّد بن ابراهیم نُعمانی
القطرة، اواخر ج1 و اواخر ج2 سیّد احمد مُستنبط
کشف الأستار محدّث نوری
کشف الغمّة، اواخر ج2 ابوالحسن اربلی
کفایة الأثر محمّد بن علی خزّاز قمّی
کلمة الإمام المهدی (علیه السلام) سیّد حسن شیرازی
کمال الدین وتمام النعمة شیخ صدوق
المحجّة سیّد هاشم بحرانی
مدینة المعاجز، ج8 سیّد هاشم بحرانی
معجم أحادیث المهدی، 3 جلد علی کورانی
مکیال المکارم محمّد تقی اصفهانی
الملاحم والفتن سیّد بن طاوس
مناقب آل أبی طالب، ج آخر ابن شهر آشوب
منتخب الأثر لطف الله صافی گلپایگانی
منتخب أنوار المضیئة سیّد بهاء الدین نجفی
المهدی الموعود المنتظر شیخ نجم الدین عسکری
المهدی (علیه السلام) سیّد صدر الدین صدر
هدایة الکبری، آخر کتاب حسین بن حَمْدان خُصَیبی
ینابیع المودّة سلیمان بن ابراهیم قُندوزی
یوم الخلاص کامل سلیمان
ص:232
کتابهای فارسی:
انوار صاحب الزمان (علیه السلام) سیّد حسن ابطحی
جلاء العیون علاّمه مجلسی
حدیقة الشیعة مقدّس اردبیلی
حق الیقین، اواخر ج1 علاّمه مجلسی
خورشید مغرب محمّد رضا حکیمی
دار السلام شیخ محمود عراقی
روزگار رهائی کامل سلیمان
فوز اکبر شیخ محمّد باقر فقیه ایمانی
کشف الحق (اربعین خاتون آبادی) میر محمّد صادق خاتون آبادی
کفایة الموحّدین، اواخر ج3 سیّد اسماعیل طبرسی
مصلح غیبی سیّد حسن ابطحی
مَلاحم شیخ محمّد حسین همدانی
منتظر تاریخ سیّد علاء الدین مدرّس
منتهی الآمال، اواخر کتاب شیخ عبّاس قمّی
مهدی منتظر شیخ جواد خراسانی
مهدی موعود، (ترجمه ج51 و52 و53 بحار) علی دوانی
نجم الثاقب محدّث نوری
نوائب الدهور سیّد حسن میرجهانی
بعلاوهﻱ ترجمهﻱ تمامی کتابهای عربی ذکر شده.